پاورپوینت کامل پروندهای برای سه یوسف;مروری بر سه سال برگزاری مسابقه داستان دفاع مقدس ۳۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پروندهای برای سه یوسف;مروری بر سه سال برگزاری مسابقه داستان دفاع مقدس ۳۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پروندهای برای سه یوسف;مروری بر سه سال برگزاری مسابقه داستان دفاع مقدس ۳۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل پروندهای برای سه یوسف;مروری بر سه سال برگزاری مسابقه داستان دفاع مقدس ۳۹ اسلاید در PowerPoint :

۳۵

یوسف(۱)

سیده عذرا موسوی

نشر صریر در سال ۱۳۸۶ داستانی های برگزیده اولین مسابقه سراسری داستان دفاع مقدس را در مجموعه ای تحت عنوان یوسف۱ به چاپ رساند. این مجموعه شامل ۲۲ داستان کوتاه (۳ اثر برگزیده، ۱۷ اثر تقدیری و ۲ اثر دیگر) می باشد. مجموعه ای که خواندن آن خالی از لطف نیست و ما را با مضامینی آشنا می کند که نسبت به آنها غافل بوده ایم. در این سطور نگاهی به اثر دوم این مجموعه و جشنواره برگزار شده می اندازیم.

«دریاقلی» زهرا مشتاق

دریاقلی، مردی فقیر و بی سواد، با پسر کوچکش رضا در سلویچ اوراق فروشی روزگار میگذراند. او نیمه های شب متوجه می شود عراقی ها از بهمن شیر گذشته و وارد نخلستان ها شده اند. سوار بر موتور، خودش را به شهر رسانده، مردم را هوشیار می کند و به این طریق آبادان را از خطر محاصره می رهاند.

داستان، داستانی شخصیت محور با زاویه دید سوم شخص دانای محدود است. دریاقلی مردی ساده که شاید در زندگی روزمره هیچ گاه به چشم نیاید ناگهان تبدیل به یک قهرمان می شود. قهرمانی که می تواند شهری را نجات دهد.

با بروز لهجه آبادانی و پرداختن به یک مکان خاص، داستان تبدیل به یک داستان اقلیمی شده است. با این که گفتگوها با لهجه نوشته شده است، ولی این مسئله خواننده را آزار نمی دهد. با وجود پاورقی های زیادی که در داستان وجود دارد، تعداد اندکی از آنها به زبان و لهجه بر می گردد و این نشان می دهد که لهجه به خوبی در داستان نشسته است. باقی پاورقی ها به توضیح مکان ها و حوادثی که در داستان از آنها یاد شده پرداخته که بیش تر خواننده را گیج می کند تا این که ذهنش را روشن کند. برای کسی که با موقعیت جغرافیایی منطقه آشنا نباشد، این توضیحات فایده چندانی ندارد. او باید هنگام خواندن داستان، نقشه ای از استان خوزستان کنار دستش قرار دهد و مکان ها را از روی آن بیابد. به نظر می اید که با بروز لجهه که یکی از امتیازات است، داستان خاص مخاطب ایرانی شده است.

نقطه برجسته دیگر توصیفات دقیق و زیبا از حالات رفتاری و شخصیتی افراد، مکان ها و فضاسازی مناسب است به طوری که خواننده خود را در حال و هوای داستان حس می کند.

پس از این که دشمن به عقب رانده شده و آبادان نجات می یابد، انتظار می رود که داستان هم پایان یابد، ولی از آن جا که داستان، داستان شخصیت است. باید تکلیف دریاقلی مشخص شود و آن شهادتی غریبانه است.

زمانی که خواننده با خود کلنجار می رود که ایا داستان واقعی است و بالاخره چه خواهد شد؟ ناگاه در صفحات ابتدایی داستان، نویسنده در پاورقی در توضیح «ذوالفقاری» که نام مکانی است، با اشارات تاریخی داستان را لو می دهد و این طور جا می اندازد که «آهای خواننده! من می خواهم این واقعیت تاریخی را به صورت داستان برآیت تعریف کنم.»

پایان داستان با غربتی که در میان کلام دارد، به ما نهیب می زند که چقدر نسبت به قهرمانان ملی خود بی توجهیم و آنها چقدر ناشناخته مانده اند.

یوسف(۲)

سیده فاطمه موسوی

کتاب یوسف ۲ شامل ۲۰ اثر برتر و ۹ داستان شایسته چاپ، حاصل دومین فراخوان جایزه ادبی یوسف است که در سال ۸۶ برگزار شد. جهت آشنایی بیشتر با این مجموعه، به نقد دو داستان ابتدایی کتاب پرداخته شده است.

۱. «ساعت ها همه خوابند» نوشته حسینعلی جعفری اولین داستان این مجموعه است. سربازی هر روز از شهری خالی از سکنه و در محاصره دشمن با تانکر برای همرزمانش آب می آورد و به همین دلیل به «سقا» معروف می شود. سقا روزی در پی سرکشی به خانه ای با مشاهده ساعت خوابیده آن تصمیم می گیرد تمام ساعت های شهر را باطری بیندازد. این کار او تا زمان شکسته شدن محاصره و ورود رزمندگان به شهر ادامه می یابد. سقا وضو می گیرد و وارد مسجد می شود تا با آخرین باطری، ساعت مسجد را به کار بیندازد اما می بیند ساعت که درست زیر کاشی آبی «الله» قرار دارد، تیک تاک می کند و دوازده را نشان می دهد.

داستان موضوع جالب و نسبتاً جدیدی دارد. زاویه دید داستان دانای محدود است. به نظر می رسد نویسنده در پی مطرح کردن یک نماد بوده است. به کار انداختن ساعتها، نماد این است که شهر باید زنده بماند ولی این به خوبی در داستان جا نمی افتد و خیلی مستقیم و دم دستی مطرح می شود.

نمونه های دیگری از این نمادگرایی را در انتخاب نام مکان ها مثل دبستان انقلاب و سوپر مارکت ایمان می توان دید که گویا نویسنده سعی دارد مفاهیمی از قبیل انقلابی بودن و تحت تهاجم قرار گرفتن ایمان و اعتقادات مردم را مطرح نماید.

داستان در ابتدا شروع خوبی دارد و خواننده منتظر یک گره یا اتفاق است اما برخلاف انتظار، داستان بدون پرداخت به موقعیتی که در ابتدا مطرح شده، به گذشته پرداخته و پایان می یابد. شخصیت پردازی نیز دچار اشکال است. ما بیش تر این سرباز را با خنده ها و شوخی های همرزمانش و دلایل بچه گانه ای که برای رفتن به شهر می آورد یک سرباز شیرین عقل می پنداریم تا یک سرباز با اعتقادات راسخ.

از طرفی مشخص نیست شهر چه موقعیتی دارد. شهر خالی از سکنه است و دشمن مدام آن را مورد حمله قرار می دهد اما سرباز به راحتی هر روز به آنجا رفته، آب می آورد. اجناس مغازه ها را زیرورو کرده، وسایل خانه ها را مرتب می کند و ساعت ها را به کار می اندازد. جالب این که به چند سرباز عراقی که مشغول بار زدن وسایل خانه ها به کامیون ها هستند برمی خورد و یکی از آنها را زخمی می کند. بالای سرش رفته، در لحظات آخر عمرش به او آب می دهد! سربازان دیگر چه می شوند و او چرا هیچ گاه به مشکلی برخورد نمی کند؟

۲. «آخرین پلاک شناسایی مان را در مشت می فشردیم» از محمدحسن ابوحمزه دومین داستان مجموعه است. علی رزمنده ای است که پس از جنگ در شرکتی مشغول به کار می شود. او که به تشویق سیروس شریکش به سوء استفاده های مالی از شرکت آلوده شده است، حالا خسته از این دورنگی ها، شرکت را ترک می کند و به سرپل ذهاب جایی که با دوستانش در سال ۶۱ اعزام شده بودند می رود. در یک روز سرد زمستانی در گردنه ای پرت در کوهستان به محل اردوگاه می رسد.