پاورپوینت کامل از انفجار بزرگ تا انتخاب بزرگ;تحلیلی بر آرایش سیاسی لبنان، در آستانه انتخاباتی سرنوشتساز ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از انفجار بزرگ تا انتخاب بزرگ;تحلیلی بر آرایش سیاسی لبنان، در آستانه انتخاباتی سرنوشتساز ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از انفجار بزرگ تا انتخاب بزرگ;تحلیلی بر آرایش سیاسی لبنان، در آستانه انتخاباتی سرنوشتساز ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از انفجار بزرگ تا انتخاب بزرگ;تحلیلی بر آرایش سیاسی لبنان، در آستانه انتخاباتی سرنوشتساز ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۷

زلزله

خیلی ها انفجار هزار و هشتصد کیلو تی ان تی مقابل هتل سنت جورج بیروت را زلزله ی بزرگ سیاسی لبنان نامیدند؛ زلزله ا ی که پس لرزه هایش با گذشت چهار سال هنوز ادامه دارد. هدف، ترور رفیق بهاء الدین حریری نخست وزیر سال های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ بود؛ شخصیتی سیاسی اقتصادی که تلاش هایش برای باز سازی لبنانِ ویرانِ پس از پانزده سال جنگ داخلی، محبوبیت مردمی زیادی برای او آورده بود. تحصیلات عالیه ی بازرگانی داشت و در دهه ی هشتاد در لیست صد ثروتمند جهان قرار گرفت.

شاید بتوان رویه ی سیاسی رفیق را در پاسخی که به سؤال خبرنگار شبکه ی بی بی سی در سال ۲۰۰۱ داد بشناسیم. تیم سباستین پرسید: «چرا حاضر به تسلیم نیرو های حزب الله نشدید در حالی که ایالات متحده ی آمریکا حزب الله را یک گروه تروریستی معرفی کرده است؟» حریری پاسخ داد: «تنها حزب الله است که از لبنان در مقابل اسرائیل و اشغال حفاظت می کند.» خبرنگار با یادآوری جمله ی معروف جرج بوش یا با ما باش یا با تروریست ه پرسید: «ایا از عواقب این کار آگاه و آماده ی آن ها هستی؟» رفیق حریری گفت: «امید وارم عواقبی وجود نداشته باشد ولی در صورتی که عواقبی به ما تحمیل شود با آن ها تعامل می کنیم.» رفیق حریری ادامه می دهد: «من با هر گونه کشت و کشتار نوع بشر مخالفم؛ چه اسرائیلی، چه فلسطینی، چه سوری، چه لبنانی. من راه حل مشکلات را در گفتگو می بینم.»

حریری همچنین در رابطه با حضور نظامی سوریه در لبنان گفت: «سوریه برای حمایت، در لبنان باقی خواهد ماند، تا زمانی که دیگر نیازی نباشد. آن گاه لبنان از سوریه می خواهد به حضور نظامی خود پایان دهد.»

رفیق حریری به نوعی حلقه واسط گروه ها و طوایف مختلف لبنانی و منطقه ای بود. از حزب الله حمایت می کرد و با جرج بوش روابط گرمی داشت و هیچ گاه حضور نظامی سوریه را در لبنان به طور مطلق نفی نمی کرد. به همین دلایل بود که روز تشییع رفیق حریری ناقوس کلیساها و مناره مساجد هر دو به صدا در آمدند.

پس از زلزله

چه کسی و با چه هدفی حریری را کشت؟ سؤالی است که شروع کش مکش های گروه های سیاسی، پس از ترور حریری بود.

دو پاسخ متضاد برای این پرسش، لبنانی ها را به دو گروه متضاد تقسیم کرد؛ دو گروهی که قبل از ترور رفیق حریری، در موضوع قطع نامه ی ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد اختلاف داشتند.

قطعنامه ی ۱۵۵۹ در دو بند، مورد اختلاف گروه های لبنانی بود؛ دو بندی که هر یک به نوعی به سود رژیم اشغالگر قدس بود. بند اول الزام خروج همه ی نیرو های غیر لبنانی از لبنان و بند دوم الزام به انحلال و خلع سلاح همه ی نیرو های شبه نظامی لبنانی و غیر لبنانی.

هدف بند اول، نیرو های ارتش سوریه بودند؛ نیرو هایی که بر اساس توافق نامه ی «طائف» برای محافظت از لبنان در برابر اشغال، در خاک لبنان حضور نظامی داشتند و منظور از بند دوم خلع سلاح و انحلال شاخه ی نظامی حزب الله بود؛ حزب اللهی که در دو دهه ی گذشته خاری در چشمان اسرائیل بود.

گروه اول از چهار حزب تشکیل شده بود: جریان غرب گرای المستقبل به رهبری سعد الدین حریری، پسر رفیق حریری، حزب سوسیالیست پیش رو به ریاست ولید جنبلاط که به موضع گیری های بسیار تند علیه ایران و سوریه معروف است و همچنین ردپایش در بسیاری از ترور های مذهبی و قومی لبنان یافت می شود، حزب نیرو های لبنانی به رهبری سمیر جعجع، مسئول عملیات ربودن چهار دیپلمات ایرانی که پرونده های متعددی نیز در همکاری با سازمان جاسوسی موساد دارد و حزب آزاد ملی به رهبری میشل عون.

این گروه عامل ترور را سوریه اعلام کرد. اختلافات اخیر بین سوریه و حریری در موضوع حمایت سوریه از امیل لحود در موضوع ریاست جمهوری و همچنین وسعت و کیفیت عملیات ترور که نیاز به یک ارتش کوچک داشت، از مهم ترین دلایل این گروه برای ادعای دست داشتن سوریه در ترور بود. با اینکه هیچ گاه دلیل محکمی برای نقش داشتن سوریه در این عملیات ارائه نشد ولی گروه های لبنانی مخالف سوریه استفاده ی سیاسی خود را از این اتهام بردند. کمتر از سه ماه پس از ترور رفیق حریری سوریه ۱۴۰۰۰ نیروی نظامی خود را از خاک لبنان خارج کرد.

گروه دوم به رهبری سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله و سایر گروه های مقاومت از جمله حزب امل به رهبری نبیه برّی، پی به نقشه ی آمریکا و اسرائیل بردند و از همان ابتدا این عملیات را در راستای نقشه ی راهبردی ایجاد تفرقه در میان گروه های لبنانی و ایجاد حاشیه ی امن برای رژیم اشغال گر قدس دانستند. این گروه به خوبی فهمیدند که خروج نیرو های سوری شروعی است برای اجرای کامل قطع نامه ی ۱۵۵۹ و به دنبال آن، خلع سلاح حزب الله.

سید حسن نصرالله برای برهم زدن این طرح آمریکایی اسرائیلی در اقدامی هوشمندانه مردم لبنان و احزاب مختلف را به شرکت در اجتماع بزرگی در حمایت و تشکر از نیرو های سوری و همچنین محکومیت قطع نامه ی ۱۵۵۹ شورای امنیت دعوت کرد.

تجمع بزرگی که رسانه ها آن را نزدیک به یک میلیون و ۷۵۰ هزار نفر تخمین زدند، در پاسخ به دعوت سید حسن نصرالله در روز ۸ مارسِ بیروت شکل گرفت. از این پس، این گروه به نام «اتحاد ۸ مارس» نامیده شد.

سید در این اجتماع که بسیاری از کارشناسان، آن را بی نظیر توصیف کردند، با صراحت تمام اعلام کرد: «قطع نامه ی ۱۵۵۹، مقاومت لبنان را هدف قرار داده است و ما اجازه نخواهیم داد که این قطع نامه اجرا شود.» سید حسن همچنین در جمله ای کلیدی و تاریخی خطاب به سران رژیم اشغال گر قدس گفت: «آنچه را که با جنگ به دست نیاوردید، هرگز با سیاسی کاری به دست نخواهید آورد.»

شش روز پس از اجتماع ۸ مارس و یک ماه پس از ترور رفیق حریری در تاریخ ۱۴ مارس ۲۰۰۵ گروه مقابل، به رهبری سعد حریری اجتماع یک میلیون نفره ای در بیروت شکل داد؛ اجتماعی که به میتینگ سیاسی توهین به سوریه و حامیانِ لبنانی اش تبدیل شد.

خروج هرچه زود تر نیرو های سوریه و اجرای کامل قطع نامه ی ۱۵۵۹ از خواسته های این گروه بود.

از آن پس این گروه به اتحاد ۱۴ مارس شناخته شدند.

اتحادهای ۸ مارس و ۱۴ مارس، دو گروه بزرگ لبنانی هستند که پس از ترور رفیق حریری در لبنان شکل گرفتند. هرکدام از این اتحاد ها لبنان را به یک سو می کشد.

گروه ۱۴ مارس تعادل نسبی رفیق حریری را در تعامل با غرب به کار نمی گیرد و آشکارا سیاست های آمریکا را در لبنان پیاده می کند. انزوای سوریه که به نوعی قدرتی منطقه ای شمرده می شود، یکی از برنامه های آمریکا است که نیروهای ۱۴ مارس سعی در اجرای آن دارند. این اتحاد، راه دیپلماسی را برای مقابله با اسرائیل انتخاب کرده است و هرگونه مقاومت مسلحانه را بی فایده می داند. کشتزارهای شبعا را متعلق به سوریه می داند و مدعی است نباید برای زمین هایی که به ما مربوط نیست اقدامی بکنیم.

در مقابل، گروه ۸ مارس آمریکا را دشمن، و سوریه را یار و یاور می داند. مقاومت مسلحانه را از تأثیرگذار ترین شیوه های مقابله با اسرائیل و گفتگو بدون پشتوانه ی قدرت را بی فایده می داند و برای بازپس گیری کشتزار های شبعا حاضر به پرداخت هر قیمتی هست.

شاید چنین شکاف عمیق سیاسی بین این دو گروه لبنانی نتیجه ی فقدان حلقه ی وصل باشد؛ حلقه ی وصلی که دشمن به خوبی هدف قرار داد تا شاید سیاست کهنه ولی کار آمد «تفرقه بینداز و حکومت کن» باز هم نتیجه دهد.

پس لرزه ها

به دست گرفتن اکثریت مجلس توسط نیرو های ۱۴ مارس.

ترور رفیق حریری لبنانی ها را در فضایی احساسی و عاطفی قرار داد فضایی که برای هرگونه بهره برداری سیاسی آماده بود. گروه ۱۴ مارس با درک درست این موقعیت، تلاش کرد از این برکه ی گلالود ماهی های طلایی صید کند. اجرای کامل قطع نامه ی ۱۵۵۹ و پیرو آن، خلع سلاح حزب الله یکی از این ماهی های طلایی بود که هیچ گاه دستان جریان ۱۴ مارس به آن نرسید.

ولی این فضای عاطفی و مظلوم نمایی های پس از آن، دو دست آورد مهم برای گروه ۱۴ مارس به همراه داشت. دست آورد اول خروج کامل و پیش از موعد نیرو های سوری از لبنان بود که این، خوش خدمتی بزرگی برای آمریکا بود. دست آورد دوم به دست آوردن اکثر کرسی های مجلس پارلمانی لبنان بود.

جنگ ۳۳روزه و کارشکنی های گروه ۱۴مارس

در حالی که در زمان جنگ ۳۳ روزه، حزب الله تمام توان خود را متوجه درگیری های سخت نظامی با به اصطلاح قدرت مندترین ارتش خاورمیانه کرده بود، سخت ترین فشار های سیاسی داخلی و بین المللی را نیز تحمل می کرد. به تعبیر دیگر آمریکا و اسرائیل که در ابتدا از شکست نظامی حزب الله در جنگ اطمینان داشتند، جبهه ی داخلی و سیاسی را نیز علیه حزب الله گشودند تا پس از جنگ، حزب الله، هم از نظر سیاسی و هم از نظر نظامی نابود شده باشد. سید حسن نصر الله پاسخ این توطئه را دو سال قبل و در سخنرانی روز ۸ مارس سال ۲۰۰۵ داده بود. سید حسن نصر الله گفته بود «آنچه را که با جنگ به دست نیاوردید، هرگز با سیاسی کاری به دست نخواهید آورد.»

در باب کارشکنی های گروه ۱۴مارس در جنگ ۳۳ روزه همین کافی است که شائل ایوب، سردبیر مسیحی روزنامه ی الدیار پس از جنگ ۳۳ روزه نام «صهیونیست های داخلی» را برای این گروه پیشنهاد داد. شاید بتوان دلایل این نام گذاری را از طریق نظرات و مصاحبه های این گروه در زمان جنگ، بهتر شناخت. سعد الدین حریری فرزند رفیق حریری و رئیس جریان المستقبل و به نوعی سردمدار اتحاد ۱۴ مارس، در روزهای ابتدایی جنگ اعلام کرد که ما حزب الله را در پایان جنگ محاکمه خواهیم کرد. ولید جنبلاط هم گفت: «تا حزب الله خلع سلاح نشود، جنگ متوقف نمی شود.» و حتی در اظهار نظر دور از تصوری نخست وزیر لبنان، فؤاد سنیوره گفت : «تا حزب الله خلع سلاح نشود جنگ را متوقف نمی کنیم .» گویی این اتحاد از خلال درگیری ها در پی منافع خود می گشت.

این کارشکنی ها علاوه بر عمیق تر کردن شکاف جریان ۱۴ مارس و ۸ مارس در بین متحدین ۱۴ مارس هم تفرقه ایجاد کرد که منجر به کناره گیری حزب آزاد ملی به رهبری میشل عون از این جریان و پیوستنش به نیرو های ۸ مارس یا نیرو های مخالف دولت شد.

اعتصاب بزرگ بیروت

پس از پیروزی قاطع و همه جانبه ی حزب الله در بعد نظامی جنگ ۳۳ روزه، سید حسن نصرالله در نخستین حضورش میان مردم لبنان کلید شروع جنگ سیاسی داخلی را چرخاند. نصرالله در بزرگ ترین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.