پاورپوینت کامل مرجعی که کنار مردم بود ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرجعی که کنار مردم بود ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرجعی که کنار مردم بود ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مرجعی که کنار مردم بود ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۱

خانواده ای سرشناس و معروف در منطقه ی لنکران شهری که زمانی جزء ایران بود و بعد از جدا شدن قفقاز، این شهر هم خارج از مرزهای جدید ایران قرار گرفت. این شهر ، یکی از مراکز مهم دینی محسوب می شد و در بسیاری از موترد، نیازهای مالی حوزه ی علمیه ی نجف، از وجوهات تجار و متدینین آنجا تأمین می شد. در چنین فضایی بود که «محمد» بزرگ شد و از آن جا که تنها فرزند خانواده ی خود بود، بسیار هم مورد توجه قرار می گرفت.

*

دوره ی شش ساله ی ابتدایی را که تمام کرد، همه ی معلمان و اساتید با توجه به هوش و استعداد فراوانش انتظار داشتند که او درس هایش را در همین زمینه ادامه دهد اما او تصمیم دیگری داشت. برای تحصیل، حوزه ی علمیه را انتخاب کرد و به جمع طلاب پیوست.

خودش می گوید: از همان کودکی، علاقه ی شدیدی را نسبت به این رشته در خودم احساس می کردم. در آن زمان که سال های حاکمیت طاغوت به شمار می رفت، خفقان شدیدی در کشور حاکم بود. با این حال هر وقت موضوع انشایی به دانش آموزان داده و از آنها سوال می شد پس از پایان دوره ی ابتدایی در چه رشته ای ادامه تحصیل خواهید داد؟ ( با این که استعداد فوق العاده ای در علوم جدید از خودم نشان داده بودم و در امتحانات نهایی پایان ابتدایی، رتبه ی اول را در شهرستان قم کسب کرده بودم و به همین مناسبت کتاب هایی با دست خط رئیس آموزش و پرورش به من هدیه دادند) تمایل شدیدی که به علوم دینی داشتم را پنهان نمی کردم و در انشاهایم با آب و تاب در مورد تصمیم جدیدم می نوشتم.

*

رفیق صمیمی دوران پر شور طلبگی اش، سید مصطفی خمینی بود. خودش از آن دوران به عنوان یکی از بهترین دوران عمرش یاد می کرد و می گفت: وجود این دوست عزیز در شدت علاقه ی من به راهی که پیش گرفته بودم نقش بسیار مهمی داشت و از همان اول به کمک همدیگر و به عنوان دو هم مباحثه ای مشغول تحصیل شدیم.

*

تا مدت ها در محضر آیت الله بروجردی بود و چون ایشان در اواخر عمر، تنها به تدریس در یک درس بسنده می کرد، محمد هم دلش نمی آمد که از آن دست بکشد. دنبال آن بود که کلاس های دیگری را هم پیدا کند که یک روز شنید حضرت امام خمینی درسِ اصول را تدریس می کنند. مشتاقانه و بی آن که از نحوه ی تدریس امام خبری د