پاورپوینت کامل همیشه عاشق پرواز ۲۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل همیشه عاشق پرواز ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل همیشه عاشق پرواز ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل همیشه عاشق پرواز ۲۱ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
نام پدر: غلامحسین
تاریخ ولادت: تیر ۱۳۳۲ شمسی
محل ولادت: مازندران روستای کیاکلا
ورود به هوانیروز: ۱۳۵۱ شمسی
تاریخ شهادت: ۱۵/۹/۱۳۵۹
محل شهادت: ایلام
تاریخ خاکسپاری: ۱۸/۹/۱۳۵۹
قطعه ۲۴ بهشت زهرا
*
چهارده ساله بود که برای مادرش تعریف کرد: «در خواب دیدم تا چشم کار می کرد، بیابان بود. از دور شعله ی آتشی را دیدم که به سمت من می اید… وقتی آتش نزدیک تر شد، به دورم حلقه زد و مرا به سوی آسمان برد. فریاد زدم: خدایا به دادم برس. یک باره اسب سفیدی در کنارم فرود آمد و من سوار بر اسب به سوی خدا پر کشیدم.» و مادر از آن روز یقین یافت که احمد ماندنی نیست.۱
*
با شیرودی برای براندازی رژیم شاه فعالیت می کردند و بی هیچ هراسی خطر را به جان می خریدند. بارها تحت بازجویی ساواک قرار گرفت و هر بار از دست آن ها فرار کرد. بارها در جریان تظاهرات کتک خورد. می گفت: «این باطومی که من خوردم، چون برای خدا بود، شیرین بود. من شادم از اینکه می توانم قدمی بردارم و این توفیقی است از طرف پروردگار.»
*
دوست داشت طلبه شود. افسوس می خورد که چرا نرفته طلبگی بخواند. می گفت: «ای کاش لباس روحانیت به تنم بودم! آن وقت بهتر می توانستم حرف هایم را بزنم.» صندوق کمک به فقرا ایده ای بود که با چند تا از دوستانش در پایگاه راه اندازی کرد. خودش را در مقابل آن ها مسئول می دانست.
*
وقتی که دشمن حمله کرد با ستون بسیار عظیمی شامل ادوات زرهی، خودرویی و پرسنلی و به طول دو کیلومتر در جاده در حال حرکت بود. آنها از قصر شیرین وارد خاکمان شده بودند و به سمت سرپل ذهاب در مسیر مشخصی پیشروی می کردند. با سه بالگرد کبری و یک بالگرد ترابری از قرارگاه به سمت منطقه پرواز کردیم؛ در حالی که هیچ آشنایی با منطقه نداشتیم و نمی دانستیم باید از کدام محور، وارد منطقه شویم و تا نزدیکی های ستون دشمن پیش رفتیم و از پهلو با ستون آن ها مواجه شدیم. وحشت کردیم که چرا تا این حد، جلو آمده اند. هنگام روبه رو شدن با آن ها فکر کردیم در اطراف ستون، تیم های گشت گذاشته اند. تا هفتصد متری ستون جلو رفتیم و شناسایی کامل را انجام دادیم. احمد در یک لحظه به عنوان لیدر (راهنما) تیم گفت: «اول و آخر ستون را بزنید که مشکوک بشوند و همهمه ای بین آنها بیفتد و وقتی سرشان شلوغ شد، روی آنها آتش اجرا می کنیم.» بالگرد خلبان «سراوانی» به موشک تاو مجهز بود. او اول و آخر ستون را هدف قرار داد. ستون نظامی دشمن، سنکوب کرد. هر چه مهمات داشتیم، روی سرشان ریختیم. نیروهای دشمن پس از این شکست مجبور شدند تا اطراف نفت شهر عقب نشینی کنند و از مرز خارج شوند.۲
*
وقتی «علی» پسر احمد به دنیا آمد، او در منطقه بود، همان شب شیرینی گرفتیم و جشنی ترتیب دادیم. اما او به مرخصی نرفت. می گفتیم: «از لحاظ شرعی درست نیست. باید بروی و خانواده ات را ببینی. پدر و مادرت را از نگرانی در بیاوری.» می گفت: «باید کنار شما باشم و با هم دشمن را از کشورمان بیرون کنیم.»۳
*
در سفر بود که شنید برای امام کسالت قلبی پیش آمده. ماشین را کنار جاده نگه داشت و شروع به گریه کرد. می گفت: «خدایا از عمر ما کم کن و به عمر امام اضافه.» وقتی به تهران رسید، به بیمارستان رفت و آمادگی اش را برای اهدای قلب به امام اعلام کرد.۴
*
می خواست از کیاکل برای جبهه ایلام از پیش م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 