پاورپوینت کامل وجدان، بمیر ۱۷ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وجدان، بمیر ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وجدان، بمیر ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل وجدان، بمیر ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۲

اباذر

بود و نبودت برای چه کسانی مهم است. یا شاید عین خیال کسی نیست که شما هستی یا نه؟

اباذر را ببین. پیامبر از دیدنش خوشحال می شد. حضرت علی او را دوست داشت منافقان از دستش خواب راحت نداشتند. بهترین دوست سلمان بود مرتب روی اعصاب دشمنان علی(ع) رژه می رفت.

(یک عیب دیگر هم داشت) صحابی پیامبر بود. او هم فراوان با رسول الله بود.

… غیر از این که حق هم می گفت و فقط از حق دفاع می کرد.

این آخری قابل تحمل نبود. برای همین به شام تبعید شد. معاویه هم از دستش عاصی شد. فرستادش به ربزه. بیابان بی آب و علف تا دیگر وجدان بیداری نباشد و علی از دوریش گریه کرد.

*

سلمان

می گفت اگر می خواهی مسلمان باشی نباید تو راه خودت را بروی پیامبر(ص) راه خودش را. باید پیرو پیامبر باشی. این را بارها گفته بود ولی باید نگاه می کردی تا می شنیدی اگر فقط گوش می دادی نمی فهمیدی.

*

سنجه حق، عمار

اصحاب پیامبر برای مشورت گردهم آمده بودند. بنی امیه همه چیز را زیر پا گذاشته. باید به خلیفه شکآیت کنیم. همه سنت های پیامبر نابود شده است.

نامه ای نوشتند و با احتیاط و احترام شکآیت خود را گفتند. اما مشکلی دیگر پیش آمد. چه کسی نامه را به خلیفه بدهد که موجب خشم او قرار نگیرید. همه به عمار نگاه کردند.

این نامه دست خودت را می بوسد. چون از همه مسن تری و حتی عثمان هم تو را به بزرگی می شناسد. ما خودمان شنیدیم که می گفت: از پیامبر شنیدم بهشت مشتاق سه نفر است: علی(ع) ، سلمان و عمار.

بر سرای عثمان رسید خلیفه می خواست از خانه بیرون برود. گفت چه کاری داری؟… کار شخصی ندارم اصحاب پیامبر نامه ای برآیت نوشته اند. چند ستر آن را خواند با غضب نامه را بر زمین انداخت.

خوب نکردی. نامه اصحاب پیامبر محترم است خوب بود می خواندی و جواب می دادی.

عصبانی شد… دروغ می گویی عمار…

عمار با سر و صورت خاک آلود و خونی به محل تجمع اصحاب برگشت. چه شد؟ هیچ… مرحمت خلیفه و غلامانش است.

علی را نمی شد از پا درآورد ولی اگر عمار را می کشتند دو ضربه زده بودند یکی به عمار یکی به قلب علی(ع) .

*

در لشکر معاویه ولوله شد. ما چه کردیم؟ عمار صحابی پیامبر را کشتیم. مگر پیامبر نفرموده بود او به دست گروه طغیانگر کشته می شود. پس آن گروه معاویه و سپاه اوست. ما طغیانگریم.

خبر به معاویه رسید. دست به دامن حیله های عمروعاص شد. خبیثانه خندید. عمار را ما نکشتیم علی او را به کشتن داد. حیله کارگر شد. لشکر برای کشتن علی که عمار را با خود به میدان کشانده بود و باعث قتل او شده بود محکم تر شمشیر می زد. حضرت غریبانه آ