پاورپوینت کامل ما را از ایران بیرون رفتیم ۱۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ما را از ایران بیرون رفتیم ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ما را از ایران بیرون رفتیم ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ما را از ایران بیرون رفتیم ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۵

۱. امیر ارسلان افشار رئیس تشریفات آداب دان، با دو تن از فرماندهان ارتش در محوطه قصر به روی پاهایش افتادند. متعجب و رنگ پریده علت را پرسید. افشار برایش گفت که فرماندهان ارتش عقیده دارند باید هر چه زودتر تصمیمی گرفت، چون مردم هر روز بیش تر به صف مخالف می پیوندند. شاه با بی حوصلگی به آنها گفت «خیلی خوب بلند شوید ببینم چکار می توانم بکنم.»۱

۲. احتمالاً این نوکر صمیمی شاه از روی پاهای او بلند شده بود اما آن چه مسلم است این که شاه هیچ کاری برای بهبود اوضاع نکرد و شاید هم اصلاً هیچ کاری نمی توانست بکند و ناچار بود به جای این که ببیند چکار می تواند بکند، بنشیند و ببیند که چه بر سرش می اید و چگونه باید تاوان این چند سال سلطنت را پس بدهد. باید می نشست و نگاه می کرد که چگونه نام او در تاریخ با پایان شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله ایران همراه خواهد شد!۲

۳. در اواسط دهه ۱۳۵۰ به نظر می رسید رژیم شاه همانند سدهای عظیمی که ساخته و مغرورانه نام بستگان خود را بر آن نهاده بود پایدار و پا برجاست.۳

اما بحران هایی نه چندان غیر منتظره همچون امواجی غیر قابل کنترل از هر طرف شاه را در بر گرفت و به سمت سردرگمی و نهآیتاً ناامیدی و فرار سوق داد. این بحران ها مجموعه ای متنوع از مشکلات اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بود. اشتباهات رژیم در مسائل اقتصادی و فشارهای غیرمنطقی و فرافکنانه بر بازار و سرمایه گذاران از یک سو و فساد و بی مبالاتی اخلاقی حکومت و عدم توجه به سلایق و اعتقادات ریشه دار مردم از سوی دیگر به علاوه جوّ اختناق و سرکوب که در مورد هرگونه اظهار نظر مخالفی صورت می گرفت و گاه به خونین ترین شکل بروز می کرد، اوضاع پیچیده ایران را تبدیل به بشکه باروتی برای انفجار کرد. و پس از آن که اولین جرقه ها زده شد دیگر هیچ کدام از اقدامات حکومت برای آرام کردن کشور فایده ای نداشت. نه اصلاحات و تسهیلات اقتصادی، نه فضای به ظاهر باز سیاسی و آزادسازی زندانیان سیاسی، نه نخست وزیرهایی که پی درپی می آمدند و می رفتند و نه زبان زور که جمعه سیاه (۱۷ شهریور ۵۷) را پدید آورد. انقلاب واقعاً شروع شده بود.

۴. [بختیار] در حالی که تصویری از مصدق در پشت سر خود داشت در تلویزیون سراسری ظاهر شد از سال های فعالیتش در جبهه ملی [که سران آن حالا در صف مخالفین بودند] سخن گفت و اعلام کرد که شاه به زودی برای گذراندن تعطیلات کشور را ترک خواهد کرد.

بختیار سپس قول هایی درباره انتخابات آزاد و لغو حکومت نظامی داد و درباره برخی مسائل چالشی کشور مثل رابطه با اسرائیل، فساد پهلوی، ساواک و… تصمیماتی مطابق میل مخالفان گرفت. او حتی امام خمینی را گاندی ایران خطاب کرد و اجازه داد ایشان به ایران برگردند اما «امام خمینی با عقاید اسلامی استوار خود و آشنایی کامل با اوضاع هند تحت تأثیر این گونه تمجیدها قرار نگرفت.»۵

امام اصل سلطنت را نشانه رفته بودند و هیچ جوری کوتاه