پاورپوینت کامل قصه های دورآباد ;وصیت کدخدا فریدون (قسمت دوم) ۲۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قصه های دورآباد ;وصیت کدخدا فریدون (قسمت دوم) ۲۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قصه های دورآباد ;وصیت کدخدا فریدون (قسمت دوم) ۲۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قصه های دورآباد ;وصیت کدخدا فریدون (قسمت دوم) ۲۴ اسلاید در PowerPoint :
۳۶
خلاصه قسمت قبل:
اصلاً به ما چه! خلاصه قسمت قبل را اگر می خواهید، خودتان بروید و قسمت قبلی را پیدا کنید و بخوانید! اما با کمی ارفاق بهتان می گوییم، تا آنجا خواندید که غلام با حالی درب و داغان و افسرده رفت و رسید به برزو و گلیدون و انقدر صحبت کردند که بحث اصلاح و پیرایش فرهنگ دورآباد مطرح شد…
برزو: … این جا قدر و ارزش ما تحصیل کرده ها را نمی دانند.
دو ساعت برزو حرف زد و غلام گوش داد. در این بین مراد از خانه بیرون آمد و به سرعت به طرف باغش دوید. پشت سرش هم کرامت از خانه بیرون پرید و دنبال پدرش دوید: بابا، بابا، فقط کمی، اندازه یک گلخانه به من اعتماد کنید. مراد ایستاد. چند سنگ ریزه از زمین برداشت و به طرف کرامت پرتاب کرد؛ گفتم پی من نیا با این حرف هایی که می زنی آبرو برای آدم نمی گذاری و دوید. دوید و دوید تا رسید به باغ قربان. قربان کیسه ای کود کشان کشان به داخل می برد. مراد نفس نفس زنان رسید: سلام،
سلام، نفس می زنی مراد؟
مراد به پشت نگاه کرد و گفت: ولش کن حرف خودمان را بزنیم. قنبر شما در چه حال است؟
قربان به داخل باغ اشاره کرد: در حال بی حالی.
مراد، قنبر را دید که کنار درختی روی دو زانو نشسته و چرت می زند: چه خوانده؟
قربان گفت: مهندسی مواد.
مهندسی مواد یعنی چه؟
من هم نمی دانم ولی می گوید خیلی مهم است. اما مثل این که هنوز مواد و مدارکش نرسیده. راستش روزهایی هم که مدارکش می رسد خیلی زبر و زرنگ می شود… آها رسید.
مراد سر برگرداند. گرد و غبار معروف به وسط آبادی رسیده بود. نزدیک تر که شد پستچی سوار بر موتور از میان گردوغبار معروف بیرون پرید و انگار متوجه آنها نشده باشد گازش را گرفت و رفت توی باغ جلوی پای قنبر ترمز گرفت. قنبر دو متر بالا پرید و پهن زمین شد. بلند شد و چیزی داد و چیزی گرفت. پستچی سر موتور را کج کرد و از باغ بیرون آمد و پرید وسط گردوغبار و دور شد.
بابا، خواهش می کنم… کرامت بود. مراد خداحافظی کرد و دوید. کرامت نفس زنان رسید. قربان نگاهی به کرامت و نگاهی به قنبر کرد. قنبر رفت پشت درخت. قربان دوباره به کرامت نگاه کرد: ها، کرامت با بابآیت مسابقه دو گذاشتید؟ کرامت گفت: نه بابا، مسابقه… ولش کن حرف خودمان را بزنیم. با آقا نعمت بگو مگو داشتید آقا قربان؟
قربان نفس عمیقی کشید و گفت: حیف… حیف که کدخدا خشونت را ممنوع کرده وگرنه حق نعمت را کف دستش می گذاشتم. چند روز پیش می رفت آن نزدیک ها برای درخت هایش سم بخرد (گفتم یکی هم برای من بخر پولش را هم جرینگی دادم ولی فلان فلان شده انگار سم تقلبی خریده. تا یکی یک استکان ریختم پای درخت هایم همه اشان خشک شدند!
آنجاست ده تا از درخت های گردو. شانس آوردم یک بطری بیش تر نبود به بقیه درخت ها نرسید.
حالت خوب نیست! کرامت شرشر عرق می ریخت: یکی یک استکان برای یک درخت. جنآیتکار چطور دلت آمد؟! ناله و ضجه درخت ها را نشنیدی؟ چه سمی بود؟
قربان عقب عقب رفت و گفت: من صدایی نشنیدم. تازه نعمت خرید فکر کنم… و پشت دیوار پنهان شد. چند لحظه بعد با همان بطری که در دعوا توی دستش بود بیرون آمد.
ایناهاش کرامت بطری را گرفت و زیر و رویش را نگاه کرد و یکدفعه داد زد: این سم که به درد درخت های تو نمی خورد. قربان باز عقب عقب رفت و پشت دیوار پنهان شد.
آن طرف غلام از کنار برزو بلند شد. برزو گفت: پس یادت نرود غلام جان. ما باید تاریخ دورآباد را از نو بنویسیم؛ تاریخ جدید دورآباد. به همین دلیل ما باید هر چه می توانیم از گذشته اطلاعات جمع کنیم. از کدخدا نادر، از قبل از کدخدا نادر، از قبل از قبل کدخدا نادر. و هیچ کس مانند تو نمی تواند این کار مهم را انجام دهد.
غلام پرید آن طرف جوی آب و گفت: «اوکان»
برزو و گلیدون به هم نگاه کردند و با هم گفتند: bay
کرامت چیزی روی برگه نوشت و داد دست قربان: هم نام سم هم نشانی جایی که باید بخری را
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 