پاورپوینت کامل جهیزیه نگو؛ کمر خم کن! ۲۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جهیزیه نگو؛ کمر خم کن! ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهیزیه نگو؛ کمر خم کن! ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل جهیزیه نگو؛ کمر خم کن! ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

«ما که از زندگی چیزی نفهمیدیم؛ حداقل می خواهم جهیزیه ای به دخترم بدم که مثل توپ توی فامیل صدا کنه. دختر عموش بهترین و گران ترین کالاهای بازار را توی جهازش داشت. دختر من که هم از اون با کمالات تره و هم با سوادتر و هم… مگه چی کم داره؟!…»

زن همین طور تند و تند حرف می زند… انگار نفس نمی کشد… یک ریز و با هیجان تمام دارد از تصوّراتش و نقشه هایش حرف می زند؛ اجناس لوکس و گران قیمت، آخرین مدل های روز و…

هر چه اشتیاق زن برای حرف زدن بیش تر می شود، قلب پدر اما انگار دارد از حرکت می ایستد و هر چه دو دو تا چهار تا می کند می بیند با هیچ چرتکه ای این خواسته ها جور در نمی آید.

روزها می گذرد و زن؛ هر روز دست دختر مشکل پسندش را گرفته و به بازار می روند تا مبادا از آخرین مدل های روز غفلت کنند؛ هر شب بگو مگو… ندارم… چه کنم؟. .. با کدام حساب و کتاب به این نتیجه می رسی؟!…

آرامش از خانه رخت برمی بندد و گاهی مادر برای نرم کردن دل پدر، حتی متوسل به اشک و آه می شود و پدر بیچاره در نهایت مجبور است با چک و قرض و قوله، آبروی دخترش را حفظ کند و دخترش را جلوی خانواده شوهر سرافراز کند!

***

قدیم ترها که در هر خانه پنج یا شش دختر و چند پسر داشتند، با افتخار و شور و شوق، در سرمای زمستان دور یک کرسی جمع می شدند و گرمای محبت شان آن قدر وجودشان را صیقل می داد که هر چه غم داشتند به راحتی فراموش می شد. فال حافظ می گرفتند و تا نهایت آرامش و خوشبختی را می چشیدند.

اما از روزی که گذر قطار مدرنیته به آبادی مان افتاد؛ هر چه سادگی، صفا، صمیمیت، قناعت را به همراه شکر عافیت از ما گرفت.

ظاهر خیلی چیزها زیباتر و لوکس تر شد و ما شهرنشینان زرق و برق نشین شدیم.

ـ همین چند سال پیش هر کس در حد وسعش ما یحتاج اولیه زندگی دخترش را به نام جهاز یا جهیزیه تأمین می کرد و پدر با دعای خیر و چشمانی پر اشک از این که چندمین دخترش را هم راهی خانه بخت کرده بود، دخترش را بدرقه می کرد و چشم به راه برگشت دخترش می ماند، به همراه نوه های قد و نیم قد.

اما قامت پدر امروز زیر بار قیمت های نجومی جهیزیه خم می شود. گاهی تا یکی دو سال بعد از فرستادن تنها دخترش به خانه شوهر، وقتی دخترش را می بیند یاد بدهکاری ها و قسط های عقب مانده اش می افتد و اصلا یادش می رود که دلش بگیرد از این که تنها دخترش را راهی خانه بخت کرده و دلتنگ جگر گوشه اش بشود.

***

حالا ما برای آن خانواده هایی که دل شان می خواهد جهیزیه آبرومندانه ای برای دخترانشان فراهم کنند حرف هایی داریم.

نشستیم و همین طوری با حساب و کتاب سرانگشتی، دیدیم تقریبا با حدود ۴ یا ۵/۴ میلیون می شود جهیزیه ای شایسته و آبرومندانه تهیه کرد که هم باعث خجالت عروس جلوی در و همسایه و فامیل نشود و هم کمر پدر بیچاره زیر بار تورم کمرشکن خم نشود.

البته ما فقط پیشنهاد می کنیم و شمائید که باید کلاه تان را قاضی کنید و ببینید کدام روش بهتر است. این که مثلا دل به دریا بزنید و گران ترین کالای بازار را، که در توان تان نیست بخرید و هیچ اهمیتی ندهید که قرار است با چه فشار مالی و استرسی اقساط آن را پرداخت کنید و خواب راحت را از خودتان بگیرد و یا کالایی ب