پاورپوینت کامل پیش به سوی یک تمدن پویا ۱۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیش به سوی یک تمدن پویا ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیش به سوی یک تمدن پویا ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیش به سوی یک تمدن پویا ۱۸ اسلاید در PowerPoint :
سرِ کوچه که می رسیم، داداش پویا را می بینم که بالای پشت بام است و دارد هی خم و راست می شود! کله اش هی بالا و پایین می رود. یک لحظه پیدا می شود و یک لحظه دیگر گم می شود!
حتما دارد دوباره با بشقابش ور می رود. حتما بشقاب دوباره خراب شده و دارد درستش می کند. شاید هم دوباره یک نفر می خواهد بیاید و آن را بردارد و ببرد.
آن دفعه که آمدند و کلی سر داداش داد زدند و بشقابش را گرفتند، بیچاره داداشی چقدر گریه کرد. گفت: همش تقصیر این اصغر خبرچینه. حتما اون خبر داده؛ وگرنه هیشکی نمی دونست.
اصغر آقا همسایه روبرویی مان است و اصلا از ما خوشش نمی آید. پررو به داداش من می گوید: هیزِ مزاحم!
من هم از اصغر آقا اصلا خوشم نمی آید. چون هم به داداش من فحش داده، هم باعث شده بشقابش را ازش بگیرند، هم اصلا با آن دماغ درازش مثل جاسوس های توی فیلم ها می ماند!
به مامان می گویم: مامان از اون بشقابا برای من هم می خری؟
مامان با تعجب نگاهم می کند: چی می گی بچه؟
– از اونا که داداش پویا داره؟
مامان با عصبانیت می گوید:
– هیس! لال شو بچه، الان یکی صدامون رو می شنوه…
*
داداش پویا امروز خیلی عجیب و غریب شده. نصف کله اش را کچل کرده، نصفش را هم سیخ سیخ زده بالا، مثل جوجه تیغی. خیلی وحشتناک شده. ابروهایش هم شده مثل مامان!
وقتی آمد توی خانه، خیلی ازش ترسیدم. فکر کردم یکی از آن آدم هایی که داداش توی تلویزیون می بینه، آمده توی خانه.
جیغ کشیدم و پریدم توی بغل مامان. مامان هم داد زد سر داداش که: این چه قیافه ایه که درست کردی؟ مرده شور ترکیبت رو ببرن!
داداش گفت: به خودم مربوطه.
مامان داد زد: دیگه داری شورِشو درمیاری. هرچی خواستی، گفتم چشم. لب تَر کردی، همه چی برات آماده بود؛ اما قرار نشد جنگولک بازی درآری.
داداش کله تکان داد و دهن کجی کرد. مامان نشست روی صندلی و گریه کرد.
داداش رفت توی اتاق و در را محکم به هم کوبید و من هم گریه کردم.
*
مامان و بابا رفتند عروسی و من را نبردند. خیلی گریه کردم. من هم دلم می خواست بروم عروسی و عروس ببینم.
هرچی گریه کردم، مامان قبول نکرد. گفتم: چرا من رو نمی برین؟ مگه من چه کار بدی کردم که باید توی خونه بمونم؟ مامان نگاهی به کارت عروسی انداخت و گفت: خیرِ سرشون دعوت کردند: جناب آقای معتمد و بانو!
گفتم: و بانو دیگه کیه؟!
مامان لبخندی زد و گفت: من هستم. وقتی این طوری می نویسند، یعنی ورود بچه ها ممنوع! یه پرس غذا کم تر!
گفتم: اینارو اون تو نوشته؟
مامان سر تکان داد که یعنی آره.
می ترسم…
توی اتاقم تنها نشسته ام.
داداش پویا گفته حق ندارم از توی اتاق بیرون بیایم؛ وگرنه گوشم را می پیچاند و هر وقت مامان این ها نباشند، حالم را حسابی می گیرد.
داداش دوست هاش را آورده توی خانه. دارند بلندبلند می خندند. صدای یک آهنگ خیلی ت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 