پاورپوینت کامل همیشه مبصر ۲۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل همیشه مبصر ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل همیشه مبصر ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل همیشه مبصر ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

در دوران مدرسه وقت هایی که مبصر نبودم معمولا مبصر بدجنس، اسم مان را زیر عنوان بدها روی تخته می نوشت. ما هم برای این که پیش او و دیگران کم نیاوریم می گفتیم: «برو بابا…» و او یک ضربدر جلوی اسم مان می گذاشت ـ یعنی دو بار بد ـ و ما جمله مذکور را تکرار می کردیم و او هم عمل مذکور را… بستگی به تعداد مرتبه های جمله مذکور گاه حتی مبصر بدجنس جا کم می آورد و ضربدرهای ما از تخته سیاه بیرون می زد و به دیوار می رسید.

خیال می کردیم فقط مبصر است که حالیش نیست و حرمت ما ـ پاورپوینت کامل همیشه مبصر ۲۰ اسلاید در PowerPoint ـ را نگه نمی دارد. اما معلم هم به محض ورود به کلاس و افتادن نگاهش به تخته می گفت: فلانی، بیرون و هر چه جِزجِز می کردیم فایده نداشت. به خودمان می گفتیم ایرادی ندارد، ناظم که حتما ما را می شناسد. حتما از ما دلجویی می کند و یک گوشمالی حسابی هم به این غاصب می دهد.

می رفتیم و کنار دفتر می ایستادیم تا… ناظم که از دفتر بیرون می آمد تا ما را می دید بی مقدمه می گفت: چرا صاف ایستادی؟ می پرسیدیم: پس چکار کنیم؟ جواب می داد: دو دست و یک پایت را بالا بگیر. می گفتیم: آقا اجازه! ما هستیم، فلانی… پاسخ می داد: می دانم، خوب می شناسمت و می رفت دنبال کارش و ما دو دست و یک پایمان را بالا می گرفتیم و به خود دلداری می دادیم که… بعد از چند لحظه دوباره سر و کله آقای ناظم پیدا می شد بی آن که به ما که دو دست و یک پایمان بالا بود نگاه کند، می گفت: چرا صاف ایستادی؟…

بحث بر سر چه موضوعی بود؟… یادم نمی آید.

فقط این جا روبرویم، روی یک تکه کاغذ نوشته: «دیوان عدالت اداری بقایی را به چهار سال انفصال از خدمات دولتی محکوم کرد.»

تا حالا کجا بودی؟

نمی دانیم بعضی خبرها تا حالا کجا بودند که حالا یک مرتبه سر و کله اشان پیدا می شود؟!

مثلا که اگر چشم های ژنرال قذافی شهلا است که البته هست، ایشان از همان طفولیت چشم هایشان همین چشم ها بوده. پس چرا بعد از شصت هفتاد سال فلان مؤسسه امریکایی تازه کشف کرده که شهلاترین چشم، چشم های جناب قذافی است و یا این که تا آن جایی که ما یادمان می آید و حتی قبل آن که ما یادمان نمی آید همه سلاطین از جمله سلاطین عرب و اطرافین شان از جمله چند ده و شاید چند صد همسر و معشوقه هایشان با تلاش فراوان در حال زراندوزی و ثروت دزدی بوده اند. ولی یک دفعه در همین گیر و دار یک گروه محقق از فلان مرکز پیدا می شوند و می گویند ثروت زنان سلاطین عرب این قدر است و پولدارترین شان هم زن همین قذافی خودمان است!

همه دوستان ما

در خبرها آمده بود که به دلیل پرداخت مستقیم یارانه آب، برق، گاز و نان از حالا به بعد یارانه تلفن هم قطع می شود و هزینه تلفن بدون احتساب یارنه محاسبه می گردد!

قبل از این که اعتراض کنید که مگر به هزینه تلفن هم یارانه تعلق می گرفته که حالا می خواهند گرانش کنند، یک خبر جالب دیگر را هم برایتان نقل کنیم. خبر این است که بدنبال آن خبر (یعنی گرانی هزینه تلفن) شرکت همراه اول هم گفته: اِهکی حالا که رسم بر قطع کردن است، چرا ما قطع نکنیم؟! آقا از حالا به بعد ما هم یارانه های تلفن همراه را قطع می کنیم و هزینه مشترکان عزیز تلفن همراه ب