پاورپوینت کامل دارم یواش یواش می فهمم ۲۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دارم یواش یواش می فهمم ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دارم یواش یواش می فهمم ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل دارم یواش یواش می فهمم ۲۲ اسلاید در PowerPoint :

من هم مثل خیلی های دیگر، نزدیکی های روز مادر که می شد، به صرافت می افتادم تا هدیه ای در خورِ مادرم تهیه کنم.

از لابلای حرف هایش سعی می کردم این نکته را دربیاورم که واقعا مادرم به چی احتیاج دارد؛ یا چه چیزی خیلی خوشحالش می کند.

ما روز مادر را در عین شادی، با دلهره سپری می کردیم و فکر می کردیم که آیا مامان از این جوراب یا روسری یا شکلات خوری کوچک، خوشش آمده یا نه؟!

جواب این سئوال را هم می سپردیم به روزهای آتی که ببینیم از هدیه ما استفاده می کند یا می گذارد توی بقچه و کمد؟! مامان هم البته هوای ما بچه ها را خیلی داشت که معمولا از دیدن روسری بی ریختی که خریده بودیم، اظهار خوشحالی می کرد و در اولین مهمانی پیش رو، سرش می کرد.

حالا سال ها گذشته و من شده ام «مادر!»

دقیقا روزهایی که منتهی به روز مادر می شوند، دلم سخت می گیرد. نه برای نق نق های بچه کوچکی که صبح تا شبم را باهاش می گذرانم… نه! برای این که من حتی همان روزها هم که برای مادرم کادو می خریدم، دقیقا نمی دانستم که دارم برای چی مامان قدردانی می کنم. یعنی آن موقع ها خیال می کردم می دانم اما الان که خودم مادر شده ام و گذشته ام را مرور می کنم، می بینم نمی دانستم که مامان واقعا چه کار کرده که باید ازش تشکر کنم؟!

حالا با گذشت یک سال و اندی تازه می فهمم که معنای «مادر بودن» یعنی چی!

دارم برای دخترها و ایضا پسرهایی می نویسم که در فکر یک هدیه برای مادرند.

راستش را بخواهید قضیه بچه داری خیلی پیچیده تر از آن است که فکرش را می کردم.

سختی های دوران پس از به دنیا آمد بچه؛ بماند!… سختی های روزهای اولی که یک نوزاد دلش برای بهشت تنگ شده و هی گریه می کند و هی گریه می کند و مادرِ تازه مادر شده نمی داند باید چه جوری این نوزاد لبویی اش را آرام کند؛ بماند. عوض کردن پوشک بچه و دادن به موقع داروها که کلا (برای آینده) تاثیر زیادی در نخبه شدن یا نشدنش، ضعیف ماندن یا نماندنش دارد و پوشاندن لباسی که بچه نچاید، پهلوهایش را سرما نزند، سرش وقت خواب یک وری نیفتد، خدای نکرده ضربه ای به بخش نرم بالای سرش وارد نشود و…

حالا این ها به کنار، کلا بچه ها، آن پز و پرستیژی که یک دختر و تازه عروس دارد را می شکنند. آن شُکوه و تازگی زنان را، به یکباره تبدیل می کنند به کسی که باید یک گوشه بنشیند و بچه داری اش را بکند. دیگر خبری از ناز و اداهای سابق نیست. بچه گاهی روی بهترین لباست بالا می آورد. گاهی در رویایی ترین مراسم که از مدت ها قبل، برایش برنامه ریزی کرده ای، آنچنان عربده هایی می کشد که مجبوری هرچه زودتر مراسم را ترک کنی تا کم تر، از بقیه فحش بخوری!

از قدیم گفته اند؛ «تا گوساله گاو شود، دل صاحبش آب شود!» برای دیگران بچه تو، در چشم برهم زدنی بزرگ می شود، اما برای خودت حکایت ثانیه ها و دقیقه هایی ست که چشم از این فسقلی برنداشتی و با کوچک ترین صدای ناله اش نگران شدی.

و باز از قدیم گفته اند «بچه هر چی بزرگ تر شود، مشکلاتش هم با خودش بزرگ می شود» راست گفته اند! هی به خودت می گویی فردا، ماه دیگر، سال دیگر… و انتظار داری که این بچه آن قدر زود مستقل شود و روی پای خودش باشد، که تو بتوانی تمام کارهای عقب افتاده ات را که در تمام این سال ها، به امید استقلال فرزندت بوده ای، به یکباره جبران کنی…

اما دریغ! دریغ که هرگز آن روز نمی رسد. بچه ها رویاهایی هستند که همیشه با تو می مانند. رویاهایی شیرین که ز