پاورپوینت کامل نگاهی به مصادر ومآخذ تفسیر قرآن کریم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی به مصادر ومآخذ تفسیر قرآن کریم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به مصادر ومآخذ تفسیر قرآن کریم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به مصادر ومآخذ تفسیر قرآن کریم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۵

مصادر ومآخذ تفسیر قرآن کریم

میزان استناد مفسران به منابع مختلف تفسیری با توجه به شیوه ای که در تفسیر اتخاذ می کنند متفاوت است . در این جا با قطع
نظر از شیوه های تفسیری به ذکر منابع ومصادری که دانشمندان تفسیر به آن تمسک می جویند، می پردازیم .

ماخذ اول: قرآن کریم

قرآن کریم، بیان کننده وروشنگر هر چیز است که مفسر باید با چینش آیات گوناگون در کنار هم وبرقرار کردن ارتباط موضوعی
بین آن ها به برداشتی صحیح ومنطقی دست یابد . مرحوم علامه طباطبایی در این باره نوشته است:

«چطور می توان پذیرفت که قرآن بیان هر چیزباشد اما بیان خودش نباشد با این که خدا در قرآن فرموده «هدی للناس و بینات
من الهدی و الفرقان » وباز می فرماید: «و انزلنا الیکم نورا مبینا» چگونه ممکن است قرآن، مایه هدایت ومیزان سنجش خوب وبد
ووسیله روشنی برای عالمیان باشد ولی در موضوع فهم خود آیات قرآن که جهانیان به آن احتیاج شدید دارند، آن ها را مستغنی
نسازد . مگر خداوند نفرموده «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» کدام کوشش از زحمت در فهم معانی قرآن مهم تر وکدام راه
هدایت از درک معانی آن بهتر است .» (۱)

قرآن طی ۲۳ سال به صورت تدریجی در مناسبت های مختلف نازل شد وآیات آن مکمل یکدیگر ومفسر هم می باشد . ده ها روایت
در منابع عامه وخاصه مبنی بر مرجع بودن آیات وارد شده که برای رعایت اختصار به چند حدیث اشاره می شود .

۱- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«و ان القرآن لم ینزل لیکذب بعضه بعضا ولکن نزل لیصدق بعضه بعضا فما عرفتم فاعملوا و ما یتشابه علیکم فامنوا به .» (۲)

«همانا قرآن نازل نشده برای این که برخی از آیاتش برخی دیگر را تکذیب کند بلکه نازل شده که برخی از آن برخی دیگر را تصدیق
کند . پس آنچه را فهمیدید به آن عمل کنید وآنچه بر شما متشابه شد، به آن ایمان آورید .»

۲- امام صادق علیه السلام فرمودند:

«ان هذا القرآن فیه منار الهدی و مصابیح الدجی فلیجل جال بصره ویفتح للضیاء نظره .» (۳)

«همانا در این قرآن، جایگاه نور هدایت وچراغ های تاریکی است . پس شخص تیزبین باید که در آن دقت کند وبرای روشنایی، نظر
خویش را بگشاید .»

۳- پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:

«اذا جائکم عنی حدیث فاعرضوه علی کتاب الله فما وافق کتاب الله فاقبلوه و ما خالفه فاضربوه به عرض الحائط .» (۴)

«هرگاه حدیثی از من به شما می رسد آن را بر کتاب خدا عرضه کنید آنچه موافق کتاب خداست، بپذیرید وآنچه مخالف است، به
دیوار بزنید .»

چگونگی تفسیر قرآن به قرآن

آیات قرآن را در جهت روشن بودن یا نبودن مراد به چند دسته می توان تقسیم کرد:

الف: آیاتی که در تبیین مراد الهی، نص وصریح است ونیاز به بیان آیات ومنابع دیگر ندارد . تفسیر این آیات به منظور شرح بیشتر
وطرح مباحث جنبی در احکام، اخلاق، عقاید ومانندآن صورت می گیرد .

زرکشی در البرهان در این مورد نوشته است:

«قرآن تقسیم می شود به آیاتی که فی نفسه مبین وواضح است واحتیاج به بیان دیگری از آیات وغیر آن ندارد . آیات این چنینی
فراوان است مانند آیه «التائبون العابدون . . .» (۵) وآیه «قد افلح المؤمنون . . .» (۶) و . . . .» (۷)

ب: آیاتی که ظهور در مطلبی دارد وبا ظهورش مراد ومقصود الهی را روشن می کند، اگرچه نص در مراد نیست .

ج: آیاتی که مجمل ومبهم است وخواننده در قرائت اولیه، مراد ومقصود گوینده را متوجه نمی شود، اما با مراجعه به آیات دیگر از
ابهام بیرون می آید ومراد روشن می شود . رفع ابهام وگنگی از این آیات به وسیله آیات دیگر به سه شکل است:

۱- آیه متصل به آیه مبهم در همان سوره آن را تفسیر وتبیین می کند .

زرکشی در این باره نوشته است:

«گاهی بیان وشرح آیه، واضح وروشن نیست که بر چند قسم است، یکی آن که پشت سر آن توضیح می آید، مانند «الله الصمد» (۸) که
محمد بن کعب قرظی گوید: تفسیر آن «لم یلد و لم یولد ولم یکن له کفوا احد» (۹) است وآیه شریفه «ان الانسان خلق هلوعا» ، “همانا
انسان ناشکیب آفریده شده است” (۱۰) ابوالعالیه می گوید تفسیرش «اذا مسه الشر جزوعا و اذا مسه الخیر منوعا» ، “چون به او شر
رسد بی تاب است وچون خیر رسد بازدارند است . ” (۱۱) می باشد .» (۱۲)

محمد ابوطبره پس از ذکر این تقسیم بندی نوشته است:

«از این مورد است آیه «فاکهه وابا» ، “میوه وعلف” (۱۳) فاکهه در آیه روشن است چیست اما “ابا” در آیه بعدی معرفی شده است که
می فرماید: «متاعا لکم و لانعامکم » ، “برای برخورداری شما وچارپایانتان” . (۱۴) هم چنین در آیه شریفه «والسماء والطارق و ما ادراک
ما الطارق » ، “سوگند به آسمان وشباینده وتوچه می دانی شباینده چیست” . (۱۵) مراد از طارق در آیه روشن نیست مگربا آیه بعدی
«النجم الثاقب » ، “ستاره درخشان” (۱۶) .» (۱۷)

۲- آیه دیگری در همان سوره که به آن متصل نیست به تفسیر وشرح آیه مبهم می پردازد . زرکشی در توضیح این مورد نوشته است:

«گاهی بیان وشرح آیه ای در همان سوره اما منفصل آمده است . . . مانند آیه «ان الله لا یهدی من هو کاذب کفار» ، “خدا هر
دروغگوی کافر را هدایت نمی کند . ” (۱۸) ظاهر آیه مشکل است; زیرا خدای سبحان کافران فراوانی را هدایت کرده، وآنان مسلمان از
دنیا رفته اند . پس مراد این است خدا کسی را که در علمش گذشته که عذاب برای او حتمی است هدایت نمی کند واین مطلب در
همین سوره بیان شده، آن جا که می فرماید: «افمن حق علیه کلمه العذاب افانت تنقذ من فی النار» ، “آیا کسی که حکم عذاب بر او
تحقق یافته دوزخی است آیا تو کسی را که در دوزخ است می رهانی؟ ” . (۱۹) » (۲۰)

محمد ابوطبره نوشته است:

از مثال های آیات منفصله ومفسره در خود سوره این آیه است، «افمن اتبع رضوان الله کمن باء بسخط من الله » ، «آیا کسی که جویای
خشنودی الهی است همانند کسی است که سزاوار خشم الهی شده است » . (۲۱) در این جا ویژگی کسانی که از رضوان الهی تبعیت
می کنند، بیان نشده اما در قسمت دیگری از این سوره، بعضی از این ویژگی ها آمده، آن جا که می فرماید: «الذین قال لهم الناس ان
الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا الله ونعم الوکیل فانقلبوا بنعمه من الله وفضل لم یمسسهم سوء و اتبعوا
رضوان الله والله ذو فضل عظیم » ، «همان کسانی که چون بعضی به ایشان گفتند که مردمان در برابر شما گرد آمده اند از آنان
بترسید (به جای ترس) بر ایمانشان افزود وگفتند خداوند ما را کافی است وچه نیکوکار سازی است، آن گاه به فضل ونعمت الهی
بازگشتند وآسیبی به آنان نرسید وهم چنان جویای خشنودی الهی بودند وخداوند دارای بخشش بیکران است .» (۲۲)

نمونه دیگر آیه شریفه «ولقد همت به و هم بها لولا ان رآی برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین » ، (۲۳)
«آن زن آهنگ او کرد واو نیز اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ آن زن می کرد . این گونه کردیم تا نابکاری وناشایستی را از او
بگردانیم; چرا که از بندگان اخلاص یافته ماست .»

تفسیر این آیه ورفع این اشکال وابهام که یوسف اقدامی کرد که با عصمت انبیا منافات دارد، با آیات دیگر در همین سوره روشن
می شود . آن جا که می فرماید: «کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء و انه کان من عبادنا المخلصین » ، «این گونه کردیم تا نابکاری
وناشایستی را از او برگردانیم; چرا که از بندگان اخلاص یافته ماست .» (۲۴)

آیه «ولقد راودته عن نفسه فاستعصم » ، «من از او کام خواستم ولی او خویشتن داری ورزید .» (۲۵)

آیه «رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه » ، «پروردگارا! زندان برای من خوش تر است از آنچه مرا به آن می خوانند .» (۲۶)

مجموع این آیات بر برائت حضرت یوسف از آنچه با نبوت او سازگار نیست، دلالت می کند . (۲۷)

۳- قسم سوم، آیاتی است که شرح وتفصیل آن در سوره دیگری بیان نشده که با چینش آن آیه کنار آیه مبهم، تفسیر ومراد از آن
واضح وروشن می شود . زرکشی در این مورد چند مثال آورده است که یک نمونه را اشاره می کنیم:

مانند آیه «مالک یوم الدین » ، «صاحب روز جزا» (۲۸) که بیان وتوضیحش در سوره انفطار آمده است و «ما ادراک ما یوم الدین ثم ما
ادراک ما یوم الدین یوم لا تملک نفس لنفس شیئا و الامر

یومئذ لله » ، «چه دانی روز جزا چیست باز چه دانی روز جزا چیست روزی که هیچ کس، هیچ اختیاری در حق هیچ کسی ندارد ودر
چنین روز کار با خداست » . (۲۹) (۳۰)

ماخذ دوم: سنت

رسول گرامی صلی الله علیه و آله وسلم نخستین مبین ومفسر قرآن کریم است . آن حضرت که سخنانش متصل به وحی وعلم
غیب الهی است، پس از نزول آیات قرآن به تفسیر آن می پرداخت وطریق علم وعمل را به اصحاب می آموخت . قرآن مجید ابتدا
وظیفه تلاوت قرآن را بدون تفسیر، بر عهده پیامبر می گذارد تا مسلمانان با آیات آشنا شوند .

«و قرآنا فرقناه لتقراءه علی الناس علی مکث و نزلناه تنزیلا» (۳۱)

«قرآنی که آن را قسمت قسمت کردیم تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی وآن را به تدریج بر تو نازل کردیم .»

در مرحله بعد وظیفه تبیین وتفسیر آیات را بر عهده آن حضرت می گذارد ومی فرماید:

«و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون » (۳۲)

«قرآن را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را نازل شده تبیین کنی شاید که تفکر واندیشه کنند .»

در جای دیگر می فرماید:

«و ما انزلنا علیک الکتاب الا لتبین لهم الذی اختلفوا فیه و هدی ورحمه لقوم یؤمنون » (۳۳)

«ما کتاب (قرآن) را بر تو نازل نکردیم مگر به آن جهت که اختلافات آنان (مردم) را برایشان روشن سازی وهدایت ورحمت برای
گروه ایمان آورندگان است .»

امر و نهی وشرح وتبیین رسول خدا نیز مانند قرآن لازم الاتباع است، چنان که می فرماید:

«و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا عنه » (۳۴)

«آنچه پیامبر بر شما بیاورد، بپذیرید وآنچه شما را از آن بازدارد، دست بردارید .»

از ابی عبدالرحمان السلمی نقل شده که می گفت:

«آنان که قرآن را برای ما قرائت کردند مانند عثمان، عبدالله بن مسعود ودیگران به ما خبر دادند، که هرگاه ده آیه را از پیامبر صلی
الله علیه و آله وسلم یاد می گرفتند از آن نمی گذشتند تا آنچه را ازعلم وعمل در آن بود، فرا می گرفتند .» (۳۵)

در مورد این که رسول خدا چه مقدار از آیات را تفسیر کرده است بین مفسران ومحققان علوم قرآن اختلاف است . دیدگاه ها در این
باره به سه نظر بازگشت می کند:

دیدگاه اول

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مفهوم همه آیات قرآن ومفردات آن را برای اصحاب تفسیر کرده است .

ابن تیمیه از معتقدان به این نظریه است وی دو دلیل برای این مدعای خود آورده است:

الف: دلیل نقلی: آیه «و انزلنا الیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم » (۳۶) ، «ما این قرآن را بر تو نازل کردیم تا آن را برای مردم تبیین
کنی .» (۳۷)

ب: دلیل عقلی: عادت چنین نیست که افرادی کتابی را در علوم، مانند طب وحساب بخوانند وآن را شرح ندهند، چگونه می شود
کلام خدا که مایه عصمت وسعادت وقیام دین ودنیای مردم است (شرح نشود). (۳۸)

نقد وبررسی

۱- اعراب زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به فصاحت وبلاغت در الفاظ مشهور بودند، از این رو آیات قرآن را می فهمیدند
مگر در مواردی که بر آنان مشکل بود که در تفسیرش به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مراجعه می کردند . چنین نبود که
آنان در فهم تک تک آیات ناتوان باشند ولازم باشد شرح آن را از پیامبر بخواهند . «لتبین للناس » نیز در آیه شریفه، ماموریت تبیین
مشکلات قرآن را بر عهده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می گذارد . از ابن عباس نقل شده که می گفت:

«تفسیر بر چهار قسم است، قسمی که عرب آن را از کلام می فهمند، تفسیری که هیچ کس در ندانستن آن معذور نیست (همه
می فهمند)، تفسیری که دانشمندان می فهمند وتفسیری که جز

خدا کسی نمی داند . بدیهی است این چهار قسم، از مصداق های «لتبین الناس » نیست ونیاز به بیان رسول خدا صلی الله علیه و آله
وسلم ندارد .» (۳۹)

۲- اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم همه آیات را تفسیر کرده بود، این همه اختلاف میان مفسران نبود وروش های
تفسیری متعدد پدید نمی آمد . چنین نبود که همه اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم پس از شنیدن آیات، شرح وتفسیر آن
را از حضرت بخواهند . عده ای در آیات تدبر وتامل می کردند، عده ای حفظ می کردند در برخی آیات مشکل نیز به پیامبر اکرم صلی
الله علیه و آله وسلم مراجعه می کردند .

دلیل عقلی نیز مردود است; زیرا اصحاب با توجه به شناخت اسباب نزول، آشنایی با لغت وفصاحت وبلاغت ذاتی که داشتند مفهوم
ومراد از آیات را می فهمیدند، در موارد مبهم نیز برای رفع ابهام به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم مراجعه می کردند . افزون
بر آن، عمرو فرصت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم با توجه به نوپا بودن اسلام ودشواری های فراوان وحوادث متعدد برای
شرح همه آیات کافی نبود . از این رو، ملاحظه می کنیم بعد از رحلت آن حضرت، مردم در تفسیر وشرح آیات قرآن به صحابه بزرگ
وائمه وپیشوایان معصوم مراجعه می کردند . اگر قرآن را پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم تفسیر کرده بود ضرورتی برای این
مراجعه نبود . ابن کثیر در مقدمه تفسیرش نوشته است: «هرگاه تفسیر قرآن را در قرآن وسنت نیافتیم به دیدگاه های صحابه
مراجعه می کنیم; زیرا آنان از قرینه هایی برخوردار بودند که ما از آن محرومیم، به خصوص بزرگان صحابه که دارای فهم کامل وعلم
صحیح وعمل صالح بوده اند .» (۴۰)

بهترین دلیل بر امکان چیزی وقوع آن است آنچه امروز از تفسیرها در اختیار ماست، شرح بخشی از آیات قرآن است که پیامبر خدا
صلی الله علیه و آله وسلم تفسیر کرده است . اگر گفته شود، بوده وبه ما نرسیده، می گوییم در هر حال نتیجه یکی است .

دیدگاه دوم

این دیدگاه معتقد است پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم آیات بسیار اندکی را تفسیر کرده است . عمده دلیل های این نظریه،
عبارت است از:

الف: طبری به سندش از عایشه نقل می کند که می گفت: «پیامبر چیزی از قرآن را تفسیر نکرد مگر آیاتی که جبرئیل آن ها را به او
یاد داده بود .» (۴۱)

ب: خدای متعال به پیامبر فرمان داد تا همه آیات را تفسیر وتبیین کند به جهت آن که مسلمانان در این آیات تدبر وتفکر کنند . (۴۲)

ج: اگر رسول خدا همه آیات را تفسیر می کرد، نیازی نبود بعضی اصحاب به این کار مبادرت کنند ورسول خدا برای آنان دعا کند
که در تفسیر توانا شوند چنان که در حق ابن عباس فرمود:

«اللهم فقهه فی الدین و علمه التاویل .» (۴۳)

«خدایا! او را فقیه در دین گردان وعلم تاویل قرآن را به او بیاموز .»

از این بیان استفاده می شود که رسول خدا همه قرآن را تفسیر نکرد; زیرا در صورت تفسیر کل قرآن، صحابه در شناخت قرآن
مساوی بودند ونیازی به این تخصیص نبود .

نقد وبررسی

۱- طبری، روایت منقول از عایشه را ضعیف شمرده است; زیرا در طریق آن جعفر بن محمد زبیری است که ضعیف است . (۴۴)

۲- تدبر وتفکر در آیات، با فراوانی روایات تفسیری از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم منافاتی ندارد; زیرا با توضیح وشرح آن
حضرت، زمینه تدبر بیشتر فراهم می شود . وقتی مسلمانان، مفهوم آیات را با بیان پیامبر خدا فهمیدند، توان بیشتری برای تامل
وتفکر در آن دارند .

۳- دعای پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم در حق ابن عباس، دلیل بر این است حضرت همه قرآن را تفسیر نکرده است، اما بر
کمی روایات تفسیری دلالتی ندارد .

دیدگاه سوم

این دیدگاه معتقد است پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم بیشتر آیات را تفسیر والفاظ مشکل آن را بیان کرده وهمزمان با نزول
وحی، موارد مبهم را توضیح داده، ولی حضرت همه قرآن را تفسیر نکرده است . (۴۵)

این دیدگاه صحیح تر به نظر می رسد . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم به دنبال نزول وحی، آیات قرآن را بر مردم قرائت
می کرد وآنان به حفظ وضبط آن می پرداختند ودر مواردی که در فهم آیه دچار ابهام می شدند، به آن حضرت مراجعه می کردند
وحضرت به رفع ابهام می پرداخت، اما این شرح، شامل همه آیات نمی شود . از طرفی، مقدار روایات تفسیری، اندک نیست; زیرا
روایات متعددی از آن حضرت رسیده، از طرفی صحابه نیز بیشتر در تفسیر آیات به سخنان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم
استناد می کردند . سیوطی مقدار زیادی از این روایات را در اتقان جمع کرده است .

روایات تفسیر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم بر سه دسته است:

۱- روایات متواتر وقطعی که علم به صدور آن از پیامبر است . این روایات که تعداد آن زیاد نیست بی گمان مفسر ومبین قرآن است .

۲- اخبار واحد که با قرینه های مختلف، اطمینان وظن قوی به صدور آن از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم است . این روایات
نیز معتبر است .

۳- روایات واخبار ضعیفی که نه طریق آن معتبر است، نه قرینه هایی مبنی بر صدور آن در دست است . این اخبار ضعیف بوده
وتمسک به آن صحیح نیست .

مرحوم آیت الله خویی ضمن بحث نسبتا مفصلی در این باره نوشته است: «روایات صحیحی که به طور قطع از معصوم صادر شده،
در تفسیر قرآن بی گمان قابل اتکا واستناد است . استناد به روایات ضعیف هم به طور مسلم جایز و روا نیست ولی آیا از روایات
غیرقطعی اما معتبر، یعنی از خبر واحدی که دارای شرایط حجیت واعتبار است، می توان در تفسیر قرآن پیروی کرد یا نه؟
مساله ای است که میان مفسران ودانشمندان تفسیر وحدیث بسیار مورد اختلاف است وبه نظر ما این گونه روایات در تفسیر قرآن
قابل اعتماد و تبعیت است ومفسر می تواند به آن ها استناد کند; زیرا اقتضای حجیت واعتبار همین است .» (۴۶)

ماخذ سوم: اهل بیت عصمت وطهارت

روایات تفسیری امامان معصوم علیهم السلام پشتوانه وماخذ بزرگی برای تفسیر قرآن است . حضور دو قرن ونیم اهل بیت عصمت
وطهارت در کنار مردم ومراجعه مردم به آنان، یکی از سرمایه های عظیم در همه زمینه های دینی به ویژه تفسیر قرآن است . صدها
روایت تفسیری از ائمه به ویژه امام باقر وامام صادق علیهم السلام در منابع روایی شیعه آمده است، ده ها روایت به سند معتبر وارد
شده که سخنان آنان را مانند سخن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم می داند . بیشتر دانشمندان علوم قرآنی وتفسیر در
کتاب های خویش به بیان این جایگاه پرداخته اند .

ابن سعد در طبقات کبری نقل می کند که علی علیه السلام بر فراز منبر می فرمود:

«سلونی فوالله لا تسئلونی عن شی الا اخبرتکم، سلونی عن کتاب الله فوالله ما من آیه الا و انا اعلم بلیل نزلت ام بنهار ام فی سهل ام
فی جبل .» (۴۷)

«از من بپرسید . پس سوگند به خدا نمی پرسید از چیزی جز آن که شما را خبر می دهم، بپرسید از کتاب خدا، پس به خدا قسم
آیه ای نیست جز آن که می دانم در شب نازل شده است یا در روز، در دشت فرو آمده یا در کوه .»

شیخ مفید درباره امام باقر علیه السلام نوشته است:

«از هیچ یک از فرزندان حسن وحسین علیهم السلام در علم دین وسنت وقرآن وفنون وآداب به اندازه ای که از امام باقر علیه السلام
روایت شده، روایت نقل نشده است .» (۴۸)

محمد بن طلحه شافعی در مورد جایگاه امام صادق علیه السلام در تفسیر نوشته است:

«جعفر بن محمد، از دانشمندان وبزرگان اهل بیت ودارای علوم کامل وتلاوت فراوان است . در معانی قرآن تتبع می کند واز دریای
بی کران آن جواهر را استخراج، وشگفتی ها را استنتاج می کند .» (۴۹)

مالک الجهنی در شان امام باقر علیه السلام چنین انشا کرده است .

اذا طلب الناس علم القرآن

کانت قریش علیه عیالا

وان فاه فیه ابن بنت النبی

تلقت یداه فروعا طوالا (۵۰)

اگر مردم به دنبال علم قرآن باشند، قریش اهلیت آن را دارند . اگر پسر دختر پیامبر در آن علوم سخن بگوید، دستان او شاخه های
طولانی را پذیرا خواهد بود .

روایات وارده در مورد ارتباط اهل بیت با قرآن فراوان است . در این جا به پنج دسته از این روایات اشاره می کنیم .

دسته اول

روایاتی که دلالت دارد علم آنان برگرفته از علم پیامبری و راوی علم او هستند .

امام باقر علیه السلام فرمود:

«یا جابر! لو کنا نفتی الناس براینا و هوانا لکنا من الهالکین و لکنا نفتیهم بآثار من رسول الله و اصول علم عندنا نتوارثها کابرا عن
کابر نکنزها کما یکنز هولاء ذهبهم و فضتهم .» (۵۱)

«ای جابر! اگر ما به رای وهوای خود برای شما حدیث کنیم از هلاک شدگان خواهیم بود، اما برای شما به آثاری از رسول خدا
واصول علمی که نزد ماست از آن حضرت، برای شما فتوا می دهیم که یکی از دیگری ارث برده ایم وآن را گنجینه کرده ایم . چنان که
اینان طلا ونقره را گنجینه وذخیره می کنند .»

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«ان الله علم نبیه التنزیل و التاویل فعلم رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم علیا و علمنا .» (۵۲)

«به درستی که خداوند علم تنزیل وتاویل را به پیامبرش آموخت، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آن را به علی علیه
السلام آموخت وعلی علیه السلام نیز به ما آموخت .»

دسته دوم

روایاتی که برای هدایت بشر، اهل بیت را عدل وکنار قرآن خوانده است .

بهترین روایت در این باب حدیث معروف ثقلین است که از طرق امامیه واهل سنت وارد شده است . مرحوم علامه سید میرحامد
حسین هندی، صاحب عبقات الانوار حدیث ثقلین را از قریب دویست نفر از بزرگان علما در طول سده دوم تا سیزده هجری وبیش
از ۳۰ نفر از صحابه روایت کرده است . این حدیث با الفاظ مختلفی نقل شده که همه یک معنی ومفهوم را می رساند . شیخ طوسی در
مقدمه تفسیر تبیان نوشته است: این روایت از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده است وهیچ کس آن را رد نکرده است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«انی مخلف فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا کتاب الله و عترتی اهل بیتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض .» (۵۳)

«من در میان شما دو چیز گران بها قرار می دهم اگر به آن تمسک کنید، گمراه نشوید، کتاب خدا وعترت واهل بیتم . همانا این دو
از هم جدا نشود تا در کنار حوض بر من وارد شوند .

از علی علیه السلام درباره این حدیث پرسش کردند، آن حضرت فرمود:

«انا والحسن والحسین والت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.