پاورپوینت کامل طرحی در باب مفاهیم و مضامین روان شناختی اسلام ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل طرحی در باب مفاهیم و مضامین روان شناختی اسلام ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طرحی در باب مفاهیم و مضامین روان شناختی اسلام ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل طرحی در باب مفاهیم و مضامین روان شناختی اسلام ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۲۲

بی شک علوم روان شناختی، وقتی نسبتی با معارف دینی پیدا می کند، جای تحقیقات و کارهای فراوانی پیدا می کند، خارج از این
بحث که علم انسانی اسلامی داریم یا نه؟ و اگر داریم چه توجیهی برای آن داریم؟ عرض می کنم که در قلمرو مسایل روان شناختی
و مفاهیم دینی که با این مسایل ارتباط پیدا می کند، جای تحقیقات واقعا دامنه دار و گسترده ای وجود دارد . یکی از بزرگ ترین
زمینه های تحقیقی که در مقایسه مسایل روان شناسی با مفاهیم اسلامی پیدا می شود، این است که مفاهیم اسلامی در حوزه
مسایل روان شناختی را تحقیق و مناسبات این ها را با مفاهیم متناظر روان شناسی تبیین کنیم . این سنجش هم با ما کمک
می دهد که مفاهیم و مضامین روان شناختی اسلام را بهتر بشناسیم و پایه ای می شود برای بسیاری از پژوهش های دیگر در همین
قلمرو، پیشنهاد ما در این طرح بیان مصداقی از همین بحث است و سؤالی که در این طرح در جستجوی پاسخی به آن هستیم این
است که عجب، کبر و مفاهیمی از این دست، چه مناسبتی با «احساس ارزش » و ««احساس منزلت اجتماعی » دارد؟

در توضیح این پرسش باید گفت: تقریبا مکاتب، در شاخه ها و گرایش مختلف روان شناسی اختلاف نظری در اصل این دو نیازی که
به آن اشاره خواهم کرد، ندارند . این دو نیاز عبارت اند از: ۱ – احساس ارزش و رضایت از خویش; ۲ – احساس شان و منزلت
اجتماعی . تقریبا تردیدی نیست که یک شخصیت سالم و متکامل، شخصیتی است که این دو نیاز را پاسخ داده باشد و در یک حد
قابل قبولی، هم در روان خود احساس ارزش و احساس شخصیت و رضایت از خویشتن کند، و هم در ارتباطات اجتماعی و در
مناسباتی که با دیگران برقرار می کند، احساس شان و منزلت اجتماعی و کرامت اجتماعی بنماید . فرق یان دو نیاز هم، روشن
است، نیاز اول، جنبه نفسانی و شخصی و درونی دارد و نیاز دوم، در مناسبات اجتماعی معنی پیدا می کند .

این دو احساس که خیلی به هم نزدیک هم هستند، یکی در عالم درون و دیگری در مناسبات اجتماعی تحقق می یابد . اولی برای
انسان جدا و مجزای از جامعه هم نیاز است ولی دوم برای انسان در میان جمع نیاز است . البته همان طور که نیز مستحضر
هستید در جزئیات و ریزه کاری های این نیازها، دیدگاه ها و نظریه های مختلفی وجود دارد .

ولی در اصل وجود این دو نیاز و احساس و این که سلامت روانی آدمی در گرو تامین این هاست، یکی وفاقی میان روان شناسات
هست تجارب شخصی ما هم، مؤید آن است و هم در ادیان الهی و هم در تفکرات فلسفی فیلسوفان در مباحث علم النفس و هم به
نحوی در تفکرات عرفانی مطرح و مورد توجه و تایید بوده و بر این نکته هم تاکید ورزیده شده است که تامین این ها بر سلامت
روانی مؤثر است و از سوی دیگر، وجود این دو احساس نشانه سلامت روانی است و انسان سالم کسی است که این دو احساس مثبت
را دارد .

اکنون با توجه به بحثی که طرح شد، جای این پرسش هست که در آموزه های دینی با این دو احساس نیاز ضروری بشر و آن نقشی
که در سلامت روانی دارند، چه برخوردی و چگونه با آن عمل شده است؟ به عبارت دیگر، رویکرد دین و اسلام به این دو نیاز مهم
بدن در سلامت روان چه رویکردی است؟

برای بررسی و پاسخ به این پرسش بایستی به مفاهیم مرتبط با این مبحث مراجعه کنیم: مجموعه مفاهیمی را که با این بحث
نزدیکی و ارتباط دارند، می توان به دو بخش تقسیم کرد: یک دسته از مفاهیمی که کم و بیش این دو احساس را تایید و تقویت
می کند مفاهیم عزت نفس، غنای نفس، کرامت انسان، حرمت انسان مؤمن و انسان به طور کلی، ضرورت حفظ آبرو، پرهیز از
مواضع تهمت و مفاهیمی از این دست به شکل برجسته ای هم سوی با این تلقی است که الان در روان شناسی وجود دارد . در واقع،
این مفاهیم، این مفاهیم، سابقه این بحث را در منابع اسلامی و تفکر دینی نشان می دهد و بخشی از آن ها در بحث های فقهی عنوان
شده است و بخشی از آن ها در بحث های اخلاقی و بخشی هم در مباحث عرفانی و یک مجموعه واقعا ارزشمندی است .

دسته دوم مفاهیمی است که ممکن است به ظاهر با این دو احساس اساسی انسان ناسازگار و معارض جلوه کند;

دسته اول را که به نحو مؤید و هم سو است رها می کنیم و مورد بحث فعلی ما نیست، و به گروه دوم از مفاهیم می پردازیم، و ابتدا
در هر یک از آنها توضیحی و تحلیلی از آن مفهوم ارائه می دهیم و نهایتا بررسی می کنیم که آیا آن مفهوم نفی می کند احساس
رضایت از خویشتن و احساس شان و منزلت اجتماعی را که نیاز انسان است یانه؟

این مفاهیم، حدود ۱۰ عنوان است که فکر می کنم به ۴ – ۳ عنوان مهم تر اشاره ای بکنیم .

عجب

اولین مفهومی که ممکن است در این جا نوعی ناسازگاری و معارضه را به ذهن بیاورد «عجب » است، مفهومی که در اخلاق اسلامی،
فوق العاده مورد توجه قرار گفته است و در روایات و دعاها و مناجات فوق العاده روی آن تاکید شده است . و انسان از این که دچار
عجب بشود بر حذر داشته شده است . پرسش مهم این است که «عجب » با دو نیاز پیشین چه نسبتی دارد آیا آن را نفی با تایید
می کند یا برخوردی ندارد یا مکمل آن است؟

برای دست یابی به پاسخ مناسب است در آغاز تحلیلی از مفهوم عجب و ماهیت و حقیقت آن و نیز عوامل وآثارش داشته باشیم .

«عجب » را با دو نگاه می توان تحلیل کرد اول: تحلیل آن با قطع نظر از نگاه دینی و با یک نگاه روانشناسی و انسانی; دوم: تحلیل آن
با نگاه الهی و دینی . در تحلیل با نگاه عادی به عجب می توان گفت: حقیقت عجب این است که انسان به یکی از این چند دلیل از
جایگاه واقعی، ارج و منزلت واقعی خود غافل می شود . این دلیل ها به این ترتیب است:

عامل اول: غفلت انسان، از نقاط ضعف و آسیب خود . آدمی به دلیل «حب ذات » غالبا امتیازها خوبی های خود را بهتر می بیند، حب
ذات ما را می برد به سمت این که نقاط قوت و برجستگی خود را ملاحظه و از نقاط ضعف خود غافل باشیم .

عامل دوم: انسان که به د لیل حب ذات از نقاط قوت وامتیاز دیگران غفلت می ورزد .

عامل سوم: سرمایه ها و نقاط وقت خود را پیش از حد واقعی آن پنداشتن و یا ارزش گذاشتن، عامل مهم دیگر است و از همان علت
پیشین .

عامل چهارم: انسان از هدف های عالی تر در روابط اجتماعی خودش غفلت بورزد و سطح اهداف آگاهانه خودش را به یک سطح
خیلی پایین تنزیل بدهد .

عامل پنجم: انسان از پیچیدگی آن فعل و انفعالات روانی و ظرافت هایی که باید انسان در روح خودش طی کند تا به یک شخصیت
کامل و سالم برسد، غافل باشد . بنابراین، غفلت از این پنج عامل پایه آمدن نوعی خود بزرگ بینی، خود بزرگ باوری و خود پسندی
خواهد شد; و هر انسانی ممکن است به این مرض روحی و غفلت از این پنج عامل گرفتار در اثر این نگاه غافلانه و جاهلانه به خود، به
عجب مبتلا شود .

اکنون به تحلیل نوع دوم و با نجگاه دینی می پردازیم؟ در نگاه و تحلیل دینی همه آنچه در بحث پیشین مورد پذیرش است . یعنی
اسلام قبول دارد که برای این که عجب پدید نیاید، غفلت از آسیب ها و ضعف های خود نباید کرد و از امتیازهای دیگران و هدف های
بلند و از پیچیدگی های قواعد روانی در وصول به هدف هم نباید غافل باشیم . منتهی اسلام می گوید همه نعمت ها و دارایی ها و
توانایی های آدمی از آن خداست و از منبع الهی و غیبی نشات می گیرد و حقیقت آدمی، فقر است و بدون عنایات الهی چیزی نیست
“بی عنایات خدا هیچ ایم هیچ” . بنابراین، از دیدگاه الهی غفلت از وابستگی و پیوستگی سرمایه ای انسان به خداوند، عامل دیگری
است که منشا عجب می شود . دین آن عوامل پنچ گانه را قبول دارد; اما در مفهوم دینی «عجب » دقیق تر است، ممکن است کسی با
نگاه عادی و طبیعی گرفتار عجب نباشد . یعنی از عوامل پنچ گانه فارغ شده باشد، اما توجه به انتساب امور به خدا، ندارد، این
عجب است در یک سطح بالاتری . بنابراین، عجب در منطق دینی با عجب در منطق روان شناسی وضعیت اقل و اکثر دارند . دو
مفهوم متباین نیستند . در منطق روان شناسی عجب ناشی از آن پنچ عامل است و در اسلام علاوه بر آن ها بر یک عامل بالاتری هم
تاکید می شود . البته در بیانان دینی بیشتر روی عامل ششم تکیه می شود، ضمن این که آن ها هم نفی نمی شوند .

غزالی در احیاء العلوم می گوید: «العجب: اعظام النعمه مع نسیان نسبتها الی الخالق » یعنی عجب عبارت است از: «بزرگ دانستن
نعمت و غفلت از انتساب و وابستگی آن به خداوند» .

اگر بخواهیم در منطق دینی تعریف جامعی ارائه کنیم باید بگوییم، عجب عبارت است از خود بزرگ بینی و خود بزرگ باوری
ناشی از غفلت از امور شش گانه پیشین .

در متون دینی عجب مودر تندترین و سخت ترین نکوهش ها قرار گرفته است تا آن جا که روایت می گوید خداوند گاهی بندگاه
خوب خودش را رها می کند و آنان به بعضی لغزش ها دچار می شوند تا از عجب تهی شوند . گاهی نیز جلو توفیق ویژه مؤمن گرفته
می شود تا در درون وی غوغای غافلانه عجب بر پا نشود . در روایت دیگری آمده است: گناهی که تو را به توجه پشیمانی وا دارد، از
نیکی ای که تو را به عجب وا دارد، بهتر است . اسلام حساس است که انسان نسبت به خویشتن دارای نگاه واقع بینانه و غیر غافلانه
باشد . این همه تاکید برای این است که عجب منشا بسیاری از گناهان می شود، لغزشها می آورد، و انسان را به حالت تنهایی و
وحشت می برد . عجب، احساس تنهایی و وحشت روحی می آفریند وآفت عقل واندیشه مانع رشد و کمال انسان است، و موجب
برانگیختگی خشم دیگران می شود .

اینک ببینیم عجب باتحلیلی آن از آن به عمل آمد با احساس رضایت مثبت چه نسبتی دارد؟ آیا دین می خواهد بگوید آن رضایت
مثبت که پایه شخصیت متعادل و متکامل و سالم است، درست نیست؟ پاسخ این است که این دو با هم منافاتی ندارند، احساس
رضایت مثبت از خویش، یعنی آگاهی و اعتماد واقع بینانه بر سرمایه هایی که انسان دارد و نکوهش عجب در وقاع مکمل آن است و
به این نکته اشاره دارد که در کنار آن آگاهی و اعتماد بر خویشتن، از ضعف های خود، امتیازات دیگران و ارتباط همه نعمت ها به
خداوند، نباید غفلت ورزید، چرا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.