پاورپوینت کامل در آمدی بر شناخت مشهورترین آثار ملل و نحل(ویژگیها،کاستیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در آمدی بر شناخت مشهورترین آثار ملل و نحل(ویژگیها،کاستیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در آمدی بر شناخت مشهورترین آثار ملل و نحل(ویژگیها،کاستیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در آمدی بر شناخت مشهورترین آثار ملل و نحل(ویژگیها،کاستیها) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۶۶
چکیده
تلاش
پژوهشگران تاریخ عقاید و فرقه های اسلامی را می توان از زوایای مختلف مورد بررسی و
ملاحظه قرار داد. پژوهشهای فرقه ای، به ویژه آن دسته ای که مربوط به فرقه های
تاریخی و سیر تحولات فکری مسلمانان است، همواره متکی بر منابع مکتوب و آثار مختلفی
بوده که در این زمینه شکل گرفته است. چنین آثاری اگر چه فراوان بوده و در قالبهای
متفاوتی عرضه شده اما همه آنها به دست ما نرسیده است و همه آن آثاری که به دست ما
رسیده نتوانسته به هر دلیلی جایگاه ویژه ای برای خود کسب کند. از
این میان تنها دسته ای از آنها مشهور شده و ببیشتر از همه مورد استناد و استفاده
پژوهشگران واقع می شود. از طرفی این گونه آثار برخوردار از ویژگیهایی هستند که صرف
اعتماد بر آنها درستی پژوهش را نیز زیر سؤال خواهد برد. نوشتار حاضر با هدف آسیب
شناسی چنین آثاری به بررسی ویژگیها و کاستیهای آنها پرداخته است. نویسنده بعد از
اشاره به ضرورت شناخت و توجه به آثار فرقه شناسی، به تقسیم بندی دسته های مختلف آن
پرداخته است. وی از میان آثار مختلفی که به بحث فرقه شناسی مربوط است به ویژگیهای
بیش از ده اثری که به طور مستقیم به تاریخ عقاید فرقه ها مربوط است اشاره کرده و در
پی آن کاستیها و مشکلات آنها را بیان می کند. جهت گیری و تاثیر پیش فرضهای کلامی
صاحبان این آثار در بیان تاریخ و عقاید دیگر فرقه ها و اختلاف در شمارش اسامی و
تعداد فرقه ها از جمله ویژگیهای منفی است که نویسنده در آن تاکید بیشتری داشته است.
تحلیل خاستگاه اختلاف گزارش گران در اسامی و تعداد فرقه ها نیز از موضوعات قابل
بررسی است.
در آمدی بر شناخت مشهور ترین آثارملل و نحل ( ویژگیها، کاستیها)
هنوز اندک زمانی از پیدایش دین اسلام به عنوان دین خاتم نگذشته بود که مسلمانان
براثر عوامل مختلف فکری، سیاسی و اجتماعی دچار تفاوتهای بسیار در عقاید و رفتار
گشتند. در اینجا بحث بر سر ماهیت و داوری درباره این تفاوتهای بنیادین و فاصله های
مشکل آفرین مبانی و تعلیمات، که در سیر تاریخی و گذر زمان هر روز بیشتر می شد،
نیست. اما نمی توان از این نکته چشم پوشی کرد که پیامد مستقیم این اختلافات و
تنازعات مذهبی، سیاسی و تفاوتهای روشی، به ویژه در سه قرن نخست، این بود که بعد از
آن، شناخت تعالیم نظری و عملی اسلام از راه فرهنگ مسلمین که درآموزه های
مذاهب و فرقه های اسلامی ظهور و بروز پیدا کرده بود، نه تنها دشوار، بلکه امری دست
نایافتنی می نمود؛ چرا که هر یک از این گروههای دینی خود را وامدار قرآن و سنت و
عقاید خویش را با همه تفاوتهای بنیادین، مستند به این دو آموزه اصیل می کردند، و
حکایت همچنان باقی است.
البته جای بسی امیدواری است که بسیاری از پژوهشگرانِ تعالیم اسلام و فرهنگ اسلامی
از این نکته غافل نیستند که نباید بین اسلام اصیل با اسلام تاریخی که در فرهنگ
کلامی و فقهی و تفسیری فرقه ها و رفتارهای مسلمین شکل گرفته است، خلط کرد. اما باز
ما در بررسی و شناخت و مقایسه هر یک از این دو با مشکلاتی روبه رو هستیم و آن
اینکه:
.۱برای آنان که از ظهور اسلام و فرهنگ عصر نزول فاصله گرفته اند، اگرچه
شناخت تعالیم حقیقی اسلام از راه تعالیم کتاب و سنت مطلوب و بس ارجمند است، راه
دستیابی همه جانبه و قطعی بدان نیز چندان آسان نیست. به ویژه اینکه اگر بدانیم هم
سیاق تاریخی و شأن نزولهای آیات قرآنی و تفاسیر آیات و هم گزارشهای مسلمین از سیره
و سخنان پیامبر(ص) و بزرگان دینی دچار تناقضات و آسیبهای غیرقابل جبرانی شده است.
به دیگر سخن، گزارشهای تاریخی، تفسیری و حدیثی به عنوان مهم ترین راههای شناخت این
دو آموزه، از پیش فرضها و گرایشهای فرقه ای در امان نمانده است و هر کس مدعی فهم و
گزارش واقعی آن است.[۱]
۲. از طرف دیگر، ما در شناخت فرهنگ اسلامی که در طول زمان و به ویژه در سه قرن
نخست، در اندیشه ها و عقاید فرق و مذاهب اسلامی متبلور شد نیز با مشکلات بیشتری
روبرو هستیم؛ چرا که تنها راه بازیابی آرا و اندیشه های متفاوت و ناهمگون فرقه های
اسلامی و تمایز عقاید هر کدام از آنها، به ویژه آن دسته از فرقه هایی که مدعی خاصی
ندارند، منابع مکتوب گذشته است. آنها نیز در گزارش و تحلیل خود بی نصیب از تناقضات
و حب و بغضهای فرقه ای و مذهبی نبوده و نیستند. ما در مبحث پیشینه فرقه شناسی به
گوشه هایی از آن اشاره می کنیم. از این جهت است که ضروری می نماید به منظور شناخت
بیشتر و عالمانه تر اندیشه ها، رفتارها، اسامی و سیر تاریخی اندیشه های مذهبی و
عوامل شکل گیری اختلافات فرقه ای، به مجموعه گزارشها توجه کنیم. منصفانه تر اینکه
در صورت مواجهه با اختلاف دیدگاهها درباره هر یک از فرق، داوری نهایی را به منابع و
آثار خود آنها واگذار کنیم؛ چرا که« اهل الببیت ادری بما فی البیت.»
حال با توجه به اینکه فهم دقیق تر تاریخ، کلام، فقه، تفسیر و سیره و سخنان
پیامبر(ص) و بزرگان دینی و اهل بیت تا حدود زیادی به دانش فرقه شناسی گره خورده
است و چه بسا از جهتی بتوان گفت برخی از علوم اسلامی مستقیماً حاصل مشاجرات فرقه ای
است[۲] و از طرفی شناخت هیچ علمی بدون شناخت تاریخ آن علم از کارآمدی برجسته ای
برخوردار نخواهد بود، ضروری است که برای رسیدن به این مهم از هیچ کوششی فروگذاری
نکنیم.[۳] کوشش این نوشتار در این مقدمه آن است که به طور فشرده به سه مبحث: ۱.
مراد از فرقه و آغاز فرقه گرایی در اسلام؛ ۲. پیشینه مباحث فرقه شناسی در بین
مسلمین؛ ۳. ویژگیها و اختلافات مهم ترین آثار فرقه نگاری بپردازد.
.۱ مراد از فرقه و فرقه گرایی
در میان آثار رایج و مشهور و مورد استناد دانش فرقه شناسی،[۴] تعریف مشخص از فرقه
و تمایز آن با واژه های مترادف نشده و نیز کاربرد آن در موارد زیادی با طایفه، ملت،
نحله، مقاله، مذهب یکسان تلقی شده است. بنابراین در اینجا صرفاً به معنای لغوی و
اصطلاحی فرقه می پردازیم و از واژه های مترادف آن صرف نظر می کنیم.
واژه فِرْقَه که جمع آن فِرَقْ است از مادّه « فَرْق» که در لغت به معنای جدا کردن
بین دو چیز، پراکندن و اختلاف است، گرفته شده و در لغت به مطلق دسته، گروه، جماعت و
طایفه ای گفته می شود که از بقیه جدا شده باشند. فریق نیز اگرچه در کاربرد
فرقه شناسی و در آثار فرهنگ اسلامی گاهی به معنای فرقه است، اما از نگاه برخی از
ارباب لغت به جماعت و طایفه ای از مردم می گویند که تعداد نفرات آن از فرقه بیشتر
باشد. فُرْقَه نیز اسم مصدر افتراق و به معنای جدایی می باشد.[۵] این واژه در
اصطلاح قرآنی برخلاف مشتقات آن، تنها یک بار به کار رفته است: « فلولا نفر من کل
فرقه منهم طایفه»(توبه (۹) آیه۱۲۲) و نیز نزد برخی از ارباب لغت به گروهی گفته
می شود که تعداد نفرات آن از طایفه بیشتر باشد و چه بسا طایفه به یک نفر نیزاطلاق
شود.[۶] اما با نگاهی به کاربرد این دو اصطلاح نزد ارباب ملل و نحل، کتب لغت و برخی
از متون روایی، روشن می شود که تمایز چندانی بین دونبوده است.[۷] البته در اصطلاح
فرقه شناسان و آثارمربوط به فرق و مذاهب، فرقه به دسته ای از مردم، بدون ملاحظه
تعداد آنها، اطلاق می شود که به لحاظ اعتقادی هماهنگ بوده و از دیگر گروههای رقیب
وجه تمایزی داشته باشند. به علاوه اینکه واژه مذهب نیز در برخی از متون کهن فرقه
شناسی در ردیف و همسان فرقه به کار رفته است.[۸] گو اینکه امروزه نیز کاربرد مذاهب
به جای فرق عمومیت یافته و عناوین کتب و مراکز آموزشی- پژوهشی قرار گرفته که رسالت
آنها گزارش و شرح و تبیین تاریخ و عقاید فرقه های کلامی است.
برخی نیز معتقدند که مذهب اصطلاحاً به یکی از تیره ها و شعب یک دین اعم از
تیره های کلامی همانند اسماعیلیه و معتزله و دیگر فرق کلامی و همچنین شیوه های سیر
و سلوک مثل سلاسل صوفیه و یا روشهای مختلف عملی در احکام فقهی همانند شافعی و حنفی
و جعفری اطلاق می شود.[۹]
همچنین این اصطلاح در بیشتر آثار رایجِ مربوط به ملل و نحل، ویژه گروههایی است که
در اندیشه های کلامی از یکدیگر متمایز شده اند.[۱۰] در چنین آثاری نامی از مکاتب
فقهی به عنوان فرقه ذکر نشده و صاحبان آنها بر این باورند که اختلافات فقهی و آنچه
که مربوط به طاعت است، نه تنها مصیب و مجاز، بلکه امری پسندیده و موجب رحمت است و
از نگاه آنها حتی برفرض پذیرش خطای مجتهد، این گونه خطاها از آن نوع نیست که
همانند اختلافات در امور مربوط به عقیده سر از گمراهی دربیاورد.[۱۱] با این حال در
برخی از آثار فرقه شناسی، علاوه بر دسته بندی های سیاسی دهه های نخست پس از رحلت
پیامبر(ص)، اختلافها و روشهای مختلف و متمایز فقهی قرون نخست نیز با عنوان فرقه
شمارش شده است. البته با این تفاوت که نویسندگان این کتب در گزارش خود از
فرقه های فقهی، تنها به ذکر روشها و نه تعالیم آنها بسنده، کرده اند. [۱۲]
همچنین برخی دیگر به دسته های صوفیان نیز عنوان فرقه داده اند و آنان را در ردیف
فرقه های اسلامی شمارش کرده اند.[۱۳] با توجه به این کاربردهای مختلف می توان گفت
مراد از فرقه های اسلامی، همان دسته های مختلف کلامی، فقهی، سیاسی و سلوکی هستند که
تعالیم و روشهای خود را به نحوی از فرهنگ اسلامی گرفته و یا بدان منتسب کرده اند و
از دیگر گروههای رقیب به گونه ای ممتاز شده اند.
طرفه آنکه یکی از عوامل اصلی اختلاف فرقه نگاران در اسامی و القاب و تعداد فرقه
ها، نگاه خاص هر یک از آنها به ماهیت فرقه، عدم میز بین یک نگاه جزئی به مسئله و
فرقه به عنوان یک گروه متشکل و محور شکل گیری فرقه و مراد آنها از فرقه گرایی است
که در جای خود بدان خواهیم پرداخت.[۱۴]
و نیز این واژه نزد برخی، با توجه به معنای لغوی آن (جدایی از جماعت)، ضد جماعت و
ویژگی دسته های پراکنده و اهل هوا و هوس که دارای آرا و اندیشه های مختلف و همراه
با تنازع و اختلاف بوده اند، به کار رفته و طبعاً ناپسند شمرده شده است،[۱۵] اما
با اندک توجه و جست و جو در کاربردهای آن در فرهنگ اسلامی و متون روایی وبه ویژه
نزد ارباب ملل و نحل، روشن است که از آن معنای ناپسندی اراده نشده است. به علاوه
اینکه در آن صورت، پسوند ناجیه و هالکه و حق و باطل برای آن معنای محصلی نداشت.[۱۶]
قابل ذکر است که عالمان و فرقه شناسان اسلامی شرایط اصلی تمایز فرقه اسلامی از
غیراسلامی را در اقرار به شهادتین و پذیرش فی الجمله آموزه های پیامبر(ص) می دانند
و بر این اساس عموماً غلو و اباحی گری و قول به تناسخ و احیاناً دشمنی با خاندان
نبوت را خروج از ملت اسلام تلقی می کنند.[۱۷] اما در تعیین مصادیق فرقه خارج
ازاسلام همداستان نیستند و برخی از آنها نیز بدون هیچ گونه داوری و تعیین فرقه های
اسلامی از غیر اسلامی، صرفاً به گزارش دیدگاههای فرق پرداخته اند و اشاره ای به
تکفیر و خروج آنها از اسلام نکرده اند.[۱۸]
با توجه به این اختلافات در یک نگاه جامع تر و با توجه به مجموعه ای از آثار فرقه
شناسی می توان بر این باور بود که رسالت دانش فرقه شناسی، بیان و گزارشِ تاریخ،
عقاید سیاسی، کلامی و روشهای فکری گروههایی است که در بستر تفکر اسلامی و با استناد
به آموزه های آن شکل گرفته و به نحوی در رهبری و اعتقادات از دیگر گروههای رقیب
متمایز می باشند. این البته برخلاف علم کلام است که رویکرد آن شرح و تبیین و اثبات
اندیشه های کلامی خاص و رد و نقد عقاید دیگران است.
البته روشن است که علم فرقه شناسی به عنوان تاریخ عقاید گروههای اسلامی و روشهای
فکری آنان را نه تنها می توان یکی از مهم ترین ابزارهای کار متکلمان دانست، بلکه
شناخت تاریخ تحولات سیاسی نیز تا حدود زیادی بستگی به آگاهی از آن دارد. به علاوه
وابستگی فهم حدیث و اسباب ورود و آگاهی از واسطه های نقل آن به چنین دانشی، مورد
انکار احدی نیست.
بررسی آغاز شکل گیری فرقه ها در اسلام درمبحث ویژه ای می طلبد. اما تذکر این نکته
در اینجا ضروری می نماید که به این موضوع نیز نگاه یکسانی وجود ندارد و این
امر تا حدود زیادی بستگی به مراد و تعریف هر یک از صاحب نظران این رشته از فرقه
دارد. شاید چنین اختلافی با توجه به تفاوت مبانی فرقه نگاران و تعریف آنها از
فرقه، طبیعی نیز جلوه کند. از این جهت است که ملاحظه می کنیم آثار کهنی نظیر
فرق الشیعه، کتاب الزینه، المقالات والفرق و مسائل الامامه و عمده آثاری که با
گرایش شیعی نوشته شده اند، در شمارش فرقه های اسلامی، آغاز فرقه گرایی را دسته
بندیهای سیاسی صحابه بر سر امامت می دانند و قدمت آن را به نخستین روز رحلت
پیامبر(ص)، یعنی جریان سقیفه به عنوان یک اختلاف مستقر[۱۹] رسانیده، به فرقه هایی
اشاره می کنند که نامی از آنها در دیگر آثار نیست. اما گزارشگرانی نظیر اشعری،
بغدادی، شهرستانی و برخی از مورخین دیگر اهل سنت، با توجه به تعریف آنان از فرقه،
به علاوه تقدس و نگاه خاص آنان به عصر خلفای راشدین، دسته بندیهای سیاسی آن عصر را
تحت عنوان اختلافات موردی ( و شاید اجتهادی و بخشیدنی) ذکر می کنند و فرقه گرایی
به معنای دقیق آن را از زمان شکل گیری خوارج و بعد از عصر خلفا می دانند.[۲۰]
براساس دیدگاه نخست، آغاز فرقه گرایی و چه بسا رشد اساسی فرقه گرایی در اسلام را
باید از آن روزی دانست که مسلمانان در یک صف بندی کاملاً متمایز به مناقشه بر سر
موضوع امامت و رهبری جامعه پرداختند. آنان نه تنها اختلاف خویش را درباره مصادیق
امام و جانشین پیامبر(ص) ظهور و بروز دادند، بلکه در شأن و ویژگیهای آن نیز به
مشاجره پرداختند. جالب اینکه هر کدام نیز بر سیره و سخنان پیامبر(ص) تکیه می کردند.
براساس این دیدگاه حتی می توان از این همه به عقب تر رفته و زمینه ها و عوامل
اصلی و ظهور مواردی از آن را در زمان پیامبر(ص)، به ویژه در اواخر عمر آن حضرت
دانست. با توجه به چنین اندیشه ای، اولین فرقه های اسلامی تحت عنوان انصار،
طرفداران ابوبکر، طرفداران امام علی، بلافاصله بعد از رحلت پیامبر اسلام شکل گرفت و
ما قبل از شکل گیری خوارج و مرجئه و معتزله، با گروههای شیعی، بوبکری، علوی،
عثمانی و معتزلی (معتزله سیاسی و قاعدین) روبه رو هستیم.[۲۱] گذشته از آن،
اگر بر فرض جریان سقیفه را موردی و زودگذر تلقی کنیم و معتقد باشیم که اختلافی غیر
مستقر بود و بعد از آن نیز پیگیری نشد، قصه شورای شش نفره بعد از عمر و در پی آن
شدت گرفتن نزاع عثمانیه و معاویه و حزب او از یک سو و طرفداران و شیعیان پا برجا و
عقیدتی امام علی(ع) از سوی دیگر را چگونه می توان فرقه گرایی به معنای واقعی آن
ندانست.
۲. پیشینه دانش فرقه شناسی
براساس دانش فرقه شناسی بود که دانشمندان فرهنگ اسلامی از دیرباز در قالب آثاری با
عناوین مختلف و به انگیزه رد و اثبات اندیشه ها به گزارش و شرح و تبیین دیدگاه های
فرقه ای پرداختند. حجم زیادی از آثاری که قبل از شکل گیری منابع اصلی و در دسترس
نگاشته شده اند، اکنون از دسترس ما خارج است و تنها می توان رد پایی از آنها را از
میان منابع بعدی جست وجو کرد. به عنوان نمونه، ابن ندیم در مقاله پنجم فهرست خود
به منابع فراوانی از نویسندگان شیعی و معتزلی و برخی دیگر از گرایشهای اسلامی در
قرن دوم و سوم اشاره می کند که در قالب تک نگاری و یا آثار عمومی و بیشتر با هدف رد
و اثبات فرقه ها و ارائه اندیشه های کلامی خاص نگارش یافته و اکنون در دست ما
نیست.[۲۲]
تذکر این نکته مفید می نماید که اطلاعات مربوط به فرق و راه شناخت همه جانبه و
عالمانه فرق و مذاهب اسلامی و یا فرقه خاصی، نباید صرفاً متکی به آثاری باشد که به
مبحث ملل و نحل پرداخته اند. آگاهی به تاریخ دگرگونیها و حوادث سیاسی را نمی توان
تنها از کتب تاریخ و سیره جست وجو کرد. پس بر پژوهشگر فرق نیز لازم است به
مجموعه ای از آثار تاریخی، ادبی، شخصیت نگاری، حدیثی، کلامی و حتی آثار مربوط به
شناخت امکنه و جغرافیا مراجعه کند.[۲۳] در غیر این صورت، اگرچه ممکن است بتوان در
بررسی خود اطلاعات خام و مجموعه ای از گزارشها را گردآوری کرد اما تا رسیدن به
حقیقت امر فاصله زیادی وجود دارد. چندان دور از واقعیت نیست اگر بگوییم صرف اتکا بر
آثاری که مستقیماً به گزارش اندیشه های ملل و نحل پرداخته اند، ما را با مجموعه ای
از گزارشهای متناقض و حیرت زا در اندیشه ها، رفتارها، تعداد و اسامی و خاستگاههای
هر یک از فرق مواجه می کند که جمع و تحلیل نهایی آن بسیار مشکل است. ما در بررسی
برخی از این آثار به گوشه هایی از آن اشاره می کنیم.
پر واضح است که بگوییم هر پژوهشگری که سر پژوهشهای فرقه شناسی عمیق تر و گسترده
تر از نوع عمومی و خصوصی آن دارد، علاوه بر منابع کلی که بدان اشارت شد، از مطالعه
و بررسی اقسام پژوهشهای ذیل که دسترسی بدان میسر است ناگزیر است.
۱. آن دسته از منابعی که توسط صاحبان اصلی فرق به شرح و تبیین و دفاع اندیشه های
کلامی خویش پرداخته اند. مجموعه چنین آثاری در هر یک از فرق، اعم از قدیمی و معاصر،
ممکن است حاوی دیدگاههای متفاوت و احیاناً متضاد باشد، اما در بررسی و تحقیق
بی طرفانه از اهمیت بسیار برخوردار است. به عنوان نمونه، اندیشه ها و آرای شیعه
اثنا عشری در قرون نخست را در ابتدا باید از آثار دانشمندانی نظیر نوبختی، صدوق،
فضل بن شاذان، مفید وسید مرتضی و آثار اصیل روایی و تفسیری آنان بازیابی کرد و نه
از گفتار مخالفان عقیدتی آنها در آن عصر. و یا فی المثل بایسته است که در شناخت
اندیشه های معتزله و یا زیدیه، تکیه اصلی ما بر آثار معتزلیانی چون خیاط، جاحظ،
بلخی، قاضی عبدالجبار و ابن مرتضی باشد نه بر آثار اهل حدیث و اشاعره متعصّبی چون
ملطی، بغدادی و دارمی. همان گونه که لازم است در گزارش دیدگاه اشاعره و اهل حدیث و
یا حنابله نیز به آثار اشعری، باقلانی، جوینی، دارمی و احمد بن حنبل و سردمداران
اهل حدیث مراجعه کنیم. بنابراین لازمه تحقیق دقیق و معتبر مراجعه به منابع دست اول
صاحبان خود فرق است.
۲. منابع و آثاری که رسالت اصلی خود را گزارش دیدگاههای فرق قرار نداده اند، بلکه
هدف اولیه آنان شناسایی تاریخ و فرهنگ و تفکر اسلامی یا علوم دیگر بوده است؛ اما
بخشی از آن را به شناسایی فرقه ها و مکاتب فکری اسلامی اختصاص داده اند. نمونه های
اندکی از این آثار عبارت اند از: کتاب الزینه فی الکلمات العربیه الاسلامیه، تألیف
ابوحاتم رازی، العثمانیه، عیون الاخبار، الخطط المقریزیه، البحر الزّخار، الحور
العین و الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف.
.۳دسته ای از آثار موجود نیز رسالت اصلی و مستقیم خود را شناساندن فرقه های
اسلامی قرار داده اند. این قسم از آثار را که عمدتا به عنوان مراجع و مصادر و حتی
منابع ما در فرقه شناسی در نظر گرفته شده اند، می توان از جهات مختلف شکلی و
محتوایی و نوع نگاه آنها به فرقه های رقیب دسته بندی کرد. تحقیق و بررسی فرهنگ
عمومی و ویژگیهای عصر مؤلفان این آثار و باورهای دینی و مذهبی به علاوه مآخذ کتب
آنان، کاری بایسته و لازمه استفاده دقیق تر از آنهاست، اما در این مقال مختصر
نمی گنجد. در اینجا به ترتیب قدمت تاریخی به مهم ترین آنها اشاره می کنیم و برخی از
ویژگیهای آنان را نام می بریم. [۲۴]
۱. بخش سوم کتاب الزینه فی الکلمات الاسلامیه العربیه، نوشته ابوحاتم رازی، از
متفکران و داعیان اسماعیلی (م ۳۲۲ق)، تحقیق عبداللَّه سلّوم سامرایی.
سامرایی این بخش از کتاب را به طور مستقل تصحیح کرده و آن را به کتاب خود با عنوان
الفرق الغالیه فی الحضاره الاسلامیه» ملحق کرده است. وی در مقدمه تحقیق خود تا
حدودی از زندگینامه مؤلف و ویژگی اثر مزبور پرده برداشته است. زندگینامه شخصی مؤلف
به روشنی گزارش نشده و پژوهشگران در تاریخ و محل ولادت و نوع استادان و شیوخ و
چگونگی پیوستن او به دعوت اسماعیلیان و حتی جایگاه رشد و نمو او، همداستان
نیستند.[۲۵] اما همگان در این نکته اتفاق نظر دارند که وی از متفکران و داعیان بزرگ
مذهب اسماعیلی در مناطق وسیعی از ایران بود و حتی سرپرستی دیگر داعیان را نیز به
عهده داشت.[۲۶]
مجموعه این اثر به عنوان مهم ترین اثر لغوی در شناسایی و بیان ریشه و سیر تطورات
اصطلاحات و واژگان فرهنگ اسلامی و قرآنی شناخته شده است. مؤلف با تکیه بر مکتب لغوی
و ادبی اشتقاقیین که تلاش داشتند بین الفاظ و مدلول لغوی آن ارتباط ایجاد کنند، به
توضیح لغوی و ریشه یابی آن دسته از اصطلاحاتی که مورد کاربرد قرآن و سنت و عالمان
اسلامی بوده و احتیاج به شرح و بیان داشته و در موارد زیادی به آیات قرآن و احادیث
و سخنان پیامبر (ص) و دیگر بزرگان دینی استناد می کند.[۲۷] فهرست فرقه های مورد
اشاره وی نیز در نمودار شماره ۴ ترسیم شده است. مؤلف به تقریب در یک پنجم این کتاب
که ویژه القاب و اسامی فرق بزرگ اسلامی نظیر مرجئه، شیعه، خوارج، قدریه و غالیان
است، به بیان سیر تطوری و ریشه شناسی این القاب و اسامی پرداخته است. پژوهشگران
مهم ترین امتیاز این اثر را از آثار مشابه آن، در همین نکته دانسته اند.
وی در روزگاری زیست می کرد که جامعه اسلامی دچار کشمکشهای فکری و تنازعات فرقه ای
بود. در واقع می توان به اهمیت اثر وی درباره فرق و مذاهب از این جهت اشاره کرد که
وی نه تنها خود شاهد و ناظر نزاعهای دینی و گاهی اوج آن بین شیعه و سنی و معتزله و
جریان محنت و ظهور دولت و مذهب فاطمی بود،[۲۸] بلکه گاهی به طور مستقیم در
درگیریهای فکری و تبلیغ و ترویج اندیشه های مذهبی خود نقش مستقیم داشت. از این جهت
است که می گویند وی گاهی مخفیانه زندگی می کرد.[۲۹]
به هر تقدیر، چه او را فارسی زبان و ایرانی الاصل بدانیم و چه از نژاد و با زبان
عربی و چه معتقد باشیم که او از خلیفه و دولت فاطمی بریده بود و چه برعکس،[۳۰] بخش
سوم از کتاب الزینه اثر ابوحاتم، از ارزشمند ترین آثاری است که نه تنها در کار
تحقیقات فرقه ای به کار می آید، بلکه تحقیق درست در فرقه های اسلامی مگر با شناخت و
بهره گیری از چنین کتابی سامان نمی گیرد.[۳۱]
.۲ فرق الشیعه، ابو محمد حسین بن موسی نوبختی( م ۳۰۰تا ۳۱۰ق)
این کتاب یکی از منابع اصلی شناخت فرقه های شیعی در زمان حیات امامان شیعه به حساب
آمده است. ملل و نحل نگاران بعدی در بیان تعداد و تکثیر فرقه های شیعی از او فراتر
نرفته اند، بلکه کمتر از او نیز شمارش کرده اند. محور انشعاب فرق شیعی در این اثر،
موضوع امامت و رهبری و اختلاف دیدگاههای گروههای شیعی در مصادیق و شرایط امامت است،
اما اختلاف دیدگاه در موضوعات کلامی دیگر نیز به چشم می خورد. درست است که وی یکی
از متکلمین بزرگ شیعه امامیه به حساب آمده و محور افتراق و انشعابات گروههای شیعه
را بر اساس انشعاب از امامت امامان دوازده گانه شیعی قرار داده، اما بی طرفی او در
بیان اختلافات شیعه کاملا مشهود است. به عنوان نمونه، با اینکه اصل و اساس شیعه را
از زمان پیامبر(ص) دانسته است (ص ۱۸)، اولین گروه از شیعه را که به ناسزا گویی به
خلفا پرداخت و گزافه گویی را پیشه خود کرد، سبائیه به رهبری عبدالله بن سبأ می
داند و از گروهی از اهل علم و همراهان امام علی(ع) نقل می کند که اولین کسی که
امامت علی(ع) را واجب دانست سبائیه بودند(ص۲۲) تا جایی که سعد اشعری در اثر خود به
گونه ای این سخن را تعدیل و یا تحریف می کند[۳۲]. مترجم این اثر نیز این جمله را به
گونه دیگری ترجمه می کند. به هر تقدیر، این متکلم بزرگ شیعی که خود دارای آثاری
نظیر الرد علی الغلاه و کتاب الرد علی فرق الشیعه ما خلا الامامیه است، به طور
گسترده ای انشعابات و انحرافات فرقه های شیعی علوی، عباسی و غالی و کیسانی و
واقفی و فطحی را بعد از رحلت هر یک از امامان شیعه گزارش می کند. البته باز در
داوری خود درباره فرقه های غالی جمله هایی چون « آنها خود را به شیعه بستند و ادعای
تشیع داشتند» را به کار می برد(ص۴۶).
۳. المقالات والفرق (فرق الشیعه)، سعدبن عبدالله ابن خلف الاشعری القمی (متوفای
۲۹۹یا۳۰۱ق)، تصحیح و تقدیم و تعلیق محمد جواد مشکور.
اثر حاضر چندان تفاوت ماهوی و شکلی قابل توجهی با فرق الشیعه نوبختی ندارد و حتی
به خاطر تشابه گسترده و فراوان آن با فرق الشیعه، آن را با این کتاب یکی تلقی
کرده اند.[۳۳] البته مصحح این اثر در مقدمه خود، ضمن برشمردن اختلافات این دو کتاب،
نتیجه گرفته است که این دو کتاب از یکدیگر مستقل می باشند.
نویسنده که گویا گرایش حدیثی او بر گرایش کلامی غالب است (مقدمه مصحح)، همانند
نوبختی به فرقه های انشعابی شیعیان بعد از درگذشت هر یک از امامان شیعه می پردازد و
این خط سیر را تا رحلت امام حسن عسکری (ع )ادامه داده و به بیش از صد فرقه و دسته
به محور امامت، توحید، سیره و احکام (ص ۱۴) اشاره می کند. از جمله ویژگیهای ممتاز
این کتاب نسبت کتاب نوبختی، علاوه بر جهت گیری مذهبی و کلامی بیشتر وی، این است که
تأویلهای غالیان را در آیات قرآنی به طور گشترده آورده و موضع ائمه را نسبت به
غالیان یادآوری می کند.
۴. مسائل الامامه، منسوب به ناشی اکبر (اواخر قرن سوم)، تحقیق فان اس، بیروت
اگر چه در انتساب این اثر به ناشی اکبر تردید شده و برخی آن را از جعفربن حرب
می دانند، در هر صورت از کهن ترین منابع درباره شناخت دیدگاههای فرق درباره موضوع
امامت و آرای سیاسی مسلمانان سده های نخست به حساب آمده است. این کتاب اگرچه
ناشناخته تر از دیگر آثار ملل و نحل است و پژوهشگران کمتر بدان استناد کرده اند،
با توجه به برجستگی در نظم و ترتیب، قدمت تاریخی و شیوه نگارش و از طرفی بی
تعصبی مؤلف آن[۳۴]، منبع مناسبی برای دانش فرقه شناسی است.[۳۵] مؤلف در این
کتاب ضمن استناد به حدیث افتراق، اصناف و فرق اصلی را پنج فرقه شیعه، مرجئه، حشویه،
خوارج و معتزله دانسته و به اعتقادات بیش از هفتاد فرقه در موضوع امامت اشاره
می کند.
از نگاه او فرقه گرایی همزمان با رحلت رسول خدا و تقسیم مسلمانان به طرفداران علی
و انصار و طرفداران ابوبکر آغاز شد و بعد از قتل عثمان و در زمان علی نیز گروههایی
چون علویه، حلیسیه ( گشاد بازان در صحنه و سختی های جنگ) معتزله سیاسی، عثمانیه(
اصحاب طلحه و زبیر و عایشه و معاویه)، و حشویه ( طاغیان شام و پیروان معاویه) شکل
گرفتند. مرجئه نیز از دل تکفیر و تفسیق های این گروهها درباره یکدیگر جوشید. (ص
۲۱-۱۷). تقسیم بندی او از فرقه های شیعی با گزارشهای دیگر ارباب ملل و نحل
یکسان نیست. طبیعی است که چنین تقسیمی برای شیعیان قابل ملاحظه و تأمل باشد. از
جمله می گوید: بعد از شهادت علی(ع) شیعه به سه دسته تقسیم شدند و تمامی دسته های
بعدی به این سه دسته باز می گردند. این دسته های شیعی از نگاه وی عبارت است از:
.۱ اصحاب نسق (امامت پی در پی)، یعنی کسانی که قائل به پیوستگی و ادامه امامت و
وصیت در اولاد علی(ع) اند و براین باورند که مصادیق و ویژگیهای امامان بنابر نص
پیامبر(ص) تا قیام قیامت مشخص شده است. وی زیدیه را نیز از اصحاب نسق می شمارد.
.۲غالیان که همان اصحاب عبدالله بن سبا و پیروان رشید هجری هستند. اینان
معتقد به زنده بودن امام علی(ع) هستند.
.۳اصحاب اختیار که معتقدند نص خاصی از پیامبر(ص) بر امامت علی(ع) نرسیده و
گزینش او برای امامت، بعد از کشته شدن عثمان، به اختیار و اراده خود مسلمانان بود و
بعد از علی(ع) نیز چون کسی جز حسن بن علی به کتاب و سنت آگاه نبود، امت او را
اختیار کردند.
وی در این کتاب فرقه های شیعی قائل به نسق را تا امام رضا(ع) ادامه می دهد. به نظر
می آید از اینجا به بعد افتادگی از اصل کتاب باشد.
۵. مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ابوالحسن علی بن اسماعیل الاشعری( م۳۲۰ق)،
تصحیح هلموت ریتر
از مهم ترین آثار بازمانده از اشعری به عنوان پیشوای اشاعره و از کهن ترین و
معتبرترین منابع دانش فرقه شناسی است. نویسنده در این کتاب به بیش از صد فرقه از
فرقه های اسلامی اشاره کرده و گاهی بر محور فرق و صاحبان آنها و گاهی با طرح
موضوعات کلامی، اندیشه های مختلف فرقه ای را در باره موضوعاتی چون امامت، انسان،
ایمان و کفر، خدا و صفات او و برخی از مباحث معرفت شناسی و جهان شناسی گزارش کرده
است. پردازش این اثر ناهمگون بوده و مباحث آن از سیر منطقی و شیوه تصنیف قابل قبولی
برخوردار نیست،[۳۶] اما فزونی ارائه اطلاعات و بی طرفی نسبی و گزارشگری صرف او از
یک طرف و شهرت و تماس مستقیم نویسنده با اندیشه های مختلف به ویژه معتزله، با توجه
به موقعیت شخصی و فضای فکری او، به این کتاب اعتبار و اصالت ویژه ای بخشیده
است.
از ویژگیهای کتاب این است که در بررسی فرقه های بزرگی چون شیعه، خوارج، مرجئه و
معتزله، ابتدا عقاید کلی و مورد اتفاق و محور اصلی تمایز آنها را یادآوری می کند و
به دنبال آن به زیرمجموعه ها و فرقه های انشعابی هر یک از فرق بزرگ می پردازد. مؤلف
در بررسی فرقه های انشعابی، در موارد زیادی اگر چه به وجود فرقه اشاره می کند، هیچ
نامی از آن فرقه نمی برد و گاهی تنها با اشاره به یک انشعاب جزئی و یا براساس گزارش
اندیشه و باور یک شخص، به فرقه ای خاص اشاره می کند. این روش در ذکر اختلافات
معتزله نمود بیشتری دارد.[۳۷] وی در بررسی مباحث « دقیق الکلام» و یا جایی که محور
کار خود را دیدگاههای کلامی قرار داده، از فرقه هایی نام می برد که در مبحث قبلی و
بررسی فرقه ها به آنها هیچ اشاره ای نکرده است.[۳۸]
شاید یکی از عوامل زیاده روی او در شمارش فرق که بعدها نیز توسط صاحبان کتب ملل و
نحل دامن زده شده، عدم ارائه ضابطه خاصی برای فرقه و تفاوت نگذاشتن آن با دیدگاههای
جزئی باشد.[۳۹] حدود نیمی از تعداد فرقه ها یی که وی از شیعه خوارج، معتزله و مرجئه
شمارش کرده مربوط به فرقه های شیعی است. به علاوه اینکه در فرقه های شیعی تفکیک
درستی از فرقه های شیعی انجام نداده است؛ مثلا با اینکه بین غالیان و رافضه تمایز
قایل شده و هر دسته ای را جداگانه شمارش می کند، برخی از غالیان را داخل رافضه
آورده است. نکته دیگر اینکه اندیشه جسمانیت خدا را به هشام نسبت داده اما تفکر شیعی
را به پذیرش این دیدگاه متهم نمی کند.[۴۰]
۴. التنبیه والرد علی اهل الاهواء و البدع، نوشته ابوالحسین ملطی شافعی ( م ۳۷۷ق)،
تحقیق دکتر محمد زینهم محمد عرب.
این اثر، همان گونه که از عنوان آن روشن است، به انگیزه اثبات حقانیت فرقه مورد
پسند نویسنده نگاشته شده و سرشار از تعابیر تند و زننده و جدلی و گاهی خارج از حد
نزاکت درباره فرقه هایی است که راه اهل سنت و جماعت را باور ندارند. نویسنده علاوه
بر بیان باورهای فرق و ارائه گزیده ای از عقاید کلامی و فقهی اهل سنت، مباحثی را
نیز درباره متشابهات قرآنی و تفسیر آیاتی که از نظر زنادقه متناقض می نماید، آورده
است. گزارشهای این کتاب برای پژوهشگری که در پی فهم دیدگاه ظاهرگرایانه و سلفیه و
حشوی مسلکان و تفسیر حرفی از آیات متشابه قرآنی است، مناسب می نماید.[۴۱]
شایسته یادآوری است که نویسنده در بررسی دیدگاههای فرق به گونه ای سخن گفته که
خواننده را درباره آن فرقه به موضع گیری بکشاند. شمردن زنادقه نظیر مانویه و
مزدکیه در فرق اسلامی (ص ۷۰)، ذکر فرقه ای از امامیه به نام اهل قم که اهل تشبیه و
جبر هستند (ص ۲۷)، عنوان کردن قطعیه صغری و عظمی در برخی از فرقه های شیعی (ص ۲۸) و
بیان معتزله بغداد به عنوان چهارمین فرقه از زیدیان، از جمله مواردی است که تنها از
جانب وی مطرح شده است.
نکته جالب اینکه در بیان فرقه های شیعی می گوید فرقه سیزدهم از امامیه اسماعیلیه
می باشند که قائل به امامت دوازده امام بوده، اهل تهجد و ورع و سجاده و نمازهای
پنج گانه و زکات و صدقه و زیارت قبور سادات می باشند و از شدت گریه بر امام حسین
چشمان آنها ضعیف شده، صورتهای آنها به زردی گراییده است(ص ۲۷) در مواردی نیز با
عوام فریبی و نقل خرافات سعی در اثبات و یا رد دیدگاهی را دارد.
به عنوان نمونه، به منظور تثبیت عقاید اهل سنت از محمد بن عکاشه نقل می کند که وی
جهت عرضه اصول اهل سنت به پیامبر(ص) و گرفتن تاییدیه از آن حضرت ( در عالم خواب؟)
در یک شب جمعه در دو مرحله غسل کرده و در هر مرتبه دو رکعت نماز ( و در هر رکعتی
هزار مرتبه قل هوالله احد) خواند. بعد از آن پیامبر(ص) را در خواب دیده و برخی از
اصول اهل سنت، مانند ایمان به خیر و شر قدر، صبر همراهی با ظلم سلطان، کم و زیاد
شدن ایمان، فضیلت ابوبکر و عمر و عثمان بر علی را به آن حضرت ارائه کرد. پیامبر(ص)
نیز در عالم خواب همه این اصول را با طیب خاطر پذیرفته است. بنابر نقل نویسنده،
شیرینی این خواب بر مذاق صاحب آن به اندازه ای بوده که در مدت هشت روز هیچ گونه
خوراکی و نوشیدنی نیز میل نکرده است (ص ۱۶-۱۵). نمونه دیگر اینکه در بیان اعتقادات
شیعه می گوید: اعتقاد دسته ای از آنها این است که دست راست مرده را می شکنند.(ص۱۱۲)
۷. الفرق بین الفرق و بیان الفرقه الناجیه منهم، ابومنصور عبدالقاهر بغدادی (م۴۲۹ق)
نویسنده از متکلمان بنام و صاحب اثر اهل سنت و با گرایش کلامی اشاعره است. وی با
هدف رد و انکار فرقه های اسلامی غیر از گرایش خود (اهل حدیث و رای و اشاعره)، دست
به خلق این اثر زده و حجم زیادی از کتاب را به شرح و تبیین عقاید اهل سنت و
جماعت اختصاص داده است. این متلکم اشعری مسلک با پذیرش حدیث افتراق و پافشاری بر
مضمون عددی آن، فرقه هفتاد و سوم را اهل سنت و جماعت می داند و با تعریف و بیان
ویژگیهای اسلام از نگاه خود، برخی از فرق را از دایره مسلمانی خارج می کند. تعصب و
یکسو نگری او در رد فرقه های غیرخودی به اندازه ای است که همکیش او یعنی فخررازی
درباره وی می نویسد: « وی دارای تعصب شدید بوده و دیدگاههای فرق را بدان صورت که
بوده اند بیان نکرده است[۴۲] بنابر دیدگاه یکی از پژوهشگران تاریخ اسلام، روی کار
آمدن آل بویه و گسترش نفوذ شیعه و معتزله در بغداد، در نگارش کتاب و عقده گشایی او
از فرقه هایی چون معتزله و شیعه بی تاثیر نبوده است.[۴۳]
۸. التبصیر فی الدین و تمییز الفرقه الناجیه عن الفرق الهالکین، نوشته ابو مظفر
اسفراینی شافعی (م ۴۷۱ق) تحقیق کمال الحوت .
اگر چه این کتاب که توسط شاگرد و داماد بغدادی نوشته شده تفاوت زیادی در محتوی و
ساختار با کتاب « الفرق بین الفرق» بغدادی ندارد اما با توجه به نظم و نسق ویژه آن
به عنوان اثری مستقل و مورد استثنا مورد توجه واقع شده است. این اثر به اعتراف خود
نویسنده و همانگونه که از عنوانش نیز پیداست ،به منظور تمییز اهل حق ا زباطل و
شناسندن و دفاع از فرقه حق ( به باور نویسنده اهل سنت و جماعت ) نوشته شده است.
کتاب وی را با توجه به برخوردهای آشکار با دیگرفرق و اتهام فضیحیت و گمراهی به آنان
می توان اثری کلامی- جدلی که در قالب گزارش تاریخی سامان یافته تلقی کرد. نویسنده
دشمنی خود را با شیعیان امامی در موارد زیادی آشکار می کند و علاوه بر متهم کردن
آنان به بی اعتنایی به قران و احادیث و اسقاط شریعت از استناد به احادیث جعلی علیه
آنان نیز پرهیزی ندارد (ص ۱۲۱،۱۱۹، ۴۳،۳۵) نویسنده همانند بیشتر فرقه نگاران اهل
سنت ،اختلافات مهم صحابه در موضوع امامت را به عنوان اختلافات موردی و فرقه ای به
حساب آورده و با طرح دیگر اختلافات کلامی، موضوع فرقه گرایی را پی می گیرد. وی
مشبهه را اگر چه به عنوان فرقه ای مستقل نام نبرده، اما در تقسیم بندی اصناف این
فرقه بیشتر مصادیق آن را بر فرقه های شیعی تطبیق می کند.(ص ۱۲۱-۱۱۹) به دنبال آن به
بیش از پانزده فرقه از فرقه های کوچک و انشعابی از دیگر فرق، به ویژه غالیان اشاره
کرده و آنان را از حوزه مسلمانی وشمارش در هفتاد و سه فرقه خارج می داند (ص ۱۴۷-
۱۲۳) نویسنده بعد از بیان کوتاهی در باره باورها و فرقه های ادیانی نظیر صابئیت،
مجوس و یهود به تبیین و دفاع از معتقدات کلامی ( به تعبیر وی فضایل ) و مفاخر علمی
اهل سنت و جماعت می پردازد (ص ۱۹۶-۱۵۳) در این بخش علاوه بردیگر علوم اسلامی علم
تصوف را نیز ویژه اهل سنت دانسته و بر آن است که دیگر فرقه ها از وقایع و حقایق و
آموزه های شیرین وآرام بخش آن بهره ای ندارند (ص ۱۹۲) جالب توجه اینکه در پایان این
مباحث در باره باور های اهل سنت می گوید «… و لا یحکمون فی عوام المسلمین الا
بظاهر ایمانهم و لا یقولون بتکفیر واحدمنهم الا أن یتبین منه ما یوجب تکفیره» و با
این دعای قرانی کلامش را به پایان می برد که « ربنا اغفر لنا و لا خواننا الذین
سبقونا بالایمان ولا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا ربنا انک رؤوف رحیم» (الحشر
(۵۹)آیه۱۰) دعایی که حد اقل در حق خود وی مستجاب نشد .
۹. بیان الادیان در شرح ادیان و مذاهب جاهلی و اسلامی ،نوشته ابوالمعالی محمد حسین
علوی ( زنده در ۴۸۵) به کوشش سید محمد سیاقی ،مقدمه و پاورقی دکتر عباس اقبال .
از نخستین آثار فرقه شناسی به زبان فارسی است که بگونه مختصر و با قلمی روان به
عقاید فرقه های اسلامی و دیگر ادیان اشاره کرده است .ثلث پایانی کتاب شامل حکایات و
داستانهای شیرین و خواندنی درباره افرادی که در جامعه اسلامی ادعای خدایی و نبوت
داشته اند می باشد. اگر ارزش داوری وی درباره خوارج وبرخورد شدید او با غالیان
منسوب به شیعه را در نظر نگیریم (ص -۶۴- ۵۲- ۵۱ ۶۵) فضای حاکم بر گزارش او از
عقاید فرقه های اسلامی و غیر اسلامی گزارش گونه و بیطرفانه است. گزارش خاص وی
از حدیث افتراق و تطبیق راه نجات بر پیروی از اهل بیت پیامبر (ص) شیعی بودن وی را
به اثبات می رساند (ص ۴۱-۴۰) با این حال گزارش بی طرفانه وی از اهل سنت و برخی از
تعابیر محترمانه او نسبت به شخصیتهای مورد نقد شیعیان امامی (ص ۴۷-۴۶) همچنین شیوه
وی در بیان عقاید امامیه اثناعشری بگونه ای است که نمی توان به روشنی درباره گرایش
خاص وی قضاوت کرد. وی قبل از بیان دیدگاه اهل سنت می گوید هیچ گروهی از اهل اسلام
را نمی توان یافت که نگوید مذهب اهل سنت و جماعت این است من دارم (ص۴۵) وی در بررسی
عقاید هر یک از فرقه های بزرگ اسلامی به بیان باورهای اساسی و شاخصه اصلی عقاید
آنها پرداخته و به دنبال آن به زیر مجموعه های آنها اشاره می کند. همچنین در شمارش
غالیان شیعی از فرقه ای با عنوان اسماعیلیه که اصحاب اسماعیل بن علی؟! بودند نام
می برد (ص ۵۲) که به نظر می رسد اشتباه نساخ با شد. فرقه را نیز به نام «ازدریه» و
آن هم بر اساس یک روایت شفاهی اختراع می کند .
در معرفی اعتقادات شیعه اثناعشری بیشتر یه بیان تعالیم فقهی اکتفا کرده و به
نظر می رسد مواردی از گزارش او دراین باره متکی بر مشاهدات و روایات شفاهی باشد: از
جمله می گوید «…هر روز پنجاه و یک رکعت نماز کنند…وسجده شکر پس از هر نمازواجب
دارند.» (ص ۵۶)
۱۰. الفصل فی الملل و النحل، نوشته ابو محمد علی بن احمد معروف به ابن حزم ظاهری
(م۴۵۶ق)، تحقیق و تعلیق محمد ابراهیم نصر، عبدالرحمن عمیره ( پنج جلدی(
اثر فوق یکی از مشهورترین آثار فرقه ای – کلامی است که توسط یکی از پرکارترین
دانشمندان اهل سنت نوشته شده است. نویسنده سنی و با گرایش اهل حدیث و ظاهریه، به
روش توصیفی – تحلیلی و همراه با نقد و انکار باورهای کلامی دیگر فرق اسلامی و
غیراسلامی نظیر دیانت یهود و نصارا ( در جلد نخست و قسمتی از جلد دوم)، اثر خود را
سامان داده است. بخش مورد توجهی از این اثر درباره فرقه شناسی و جدال و مناقشه با
فرق اسلامی و با هدف اثبات کفر آنهاست[۴۴]، اما رسالت اصلی کتاب را می توان تبیین
موضوعات مختلف کلامی چهار سده نخست دانست. با تکیه بر چنین هدفی است که وی در این
اثر حجیم، نسبت به دیگر آثار ملل و نحل، نگاه فرق مختلف را به موضوعات کلامی آورده
و علاوه بر ارائه مباحث فرقه شناسی در مباحث کلامی نیز اطلاعات سودمندی داده است.
به ویژه اینکه وی در موارد زیادی بر خلاف فضای غالب نگارشهای مربوط به ملل و نحل،
از ذکر مآخذ سخن خود نیز طفره نرفته است.
دشمنی و پیش داوری او نه تنها درباره شیعه و معتزله و مرجئه و نسبتاً خوارج پابرجا
و روشن است، بلکه گروههای اهل سنت مانند صوفیان و اشاعره نیز از گزارش و تحلیل
خصمانه او بی بهره نشده اند. لذا با اینکه این کتاب را بیش از یک قرن پس از ظهور
اشاعره نوشته، از آنها به عنوان یک گروه مستقل نام نبرده و آنها را بر خلاف دیگر
گزارشها داخل در فرقه مرجئه کرده است( ج ۲، ص ۲۶۹). علاوه بر آن، مذهب فقهی
ابوحنیفه را در زیر مجموعه مرجیان و کیسانیه را به عنوان گروهی از زیدیه برشمرده
است (ج ۵، ص ۳۵). او با تکیه بر پیش فرض های خود و چه بسا با استناد به روایات
شفاهی، گروههایی از تشیع برشمرده و یا عقایدی را به شیعه نسبت می دهد که به هیچ وجه
مورد پذیرش بزرگان شیعی نبوده و نیست. به علاوه اینکه ریشه همه کفریات را شیعه و
صوفیه می داند (مثلا ر. ک: ج ۲ص ۴۱، ۴۲، ۴۶، ۴۸- ۵۰).
در جهت گیری
تعصب آمیز او همین بس که بعد از طرح عقاید شیعه، معتزله، خوارج و مرجئه نتیجه
می گیرد که این گروهها همه اهل فساد و تفرقه افکنی هستند و مسلمانان باید از آنها
پرهیز کنند و نصیحت نهایی او چنین است. « الزموا القرآن و سنن رسول اللَّه و ما مضی
علیه الصحابه رضی اللَّه عنهم و التابعون و اصحاب الحدیث عصراً عصراً الذین طلبوا
الاثر فلزموا الاثر… فکل ضلاله فی النار» ( ج ۴، ص ۹۸).
۱۱. الفرق المفترقه بین اهل الزیغ والزندقه، نوشته ابومحمد عثمان بن عبداللَّه بن
الحسن العراقی الحنفی (م ۵۰۰ق)، تحقیق قوتلوای
کتاب از جمله آثار گزارشی – انتقادی در دانش ملل و نحل است که مؤلف حنفی مذهب آن
سعی کرده فرقه های اسلامی را بر اساس مضمون عددی حدیث افتراق (۷۳فرقه) سامان دهد.
با نگاهی به فهرست مطالب این کتاب متوجه می شویم که مؤلف به نامها و القابی در
فرقه ها اشاره می کند که موارد زیادی از آن در آثار قبلی به چشم نمی خورد و
احتمالاً از تراوشهای ذهنی خود نویسنده و یا برگرفته از فرهنگ شفاهی در میان مردم
است. از عنوان اثر پیداست که نویسنده تند مزاج بوده و کاربرد واژه هایی چون
ترهات، کفریات، مزخرفات و اباطیل، درباره عقاید فرقه ها گواه بر آن است. وی فرقه ها
را به شش دسته بزرگ ناصبی، شیعی، قدری، جبری، مشبهه و معطله تقسیم کرده و برای هر
یک از آنها دوازده فرقه می شمارد. مجموع این فرق هفتاد و دو مورد است. وی فرقه
هفتاد و سوم را که از نگاه او اهل سنت و جماعت که بر اساس گزارش مورد گزینش او
ازبخش پایانی و احتمالاً الحاقی حدیث افتراق، سواد اعظم هستند، فرقه ناجیه
برمی شمارد. وی در بررسی فرقه ها مباحث کلامی را محور قرار داده و به ذکر دیدگاه
فرق مورد اشاره و احیاناً ساختگی خود می پردازد.
به عنوان نمونه وی در بیان اسامی فرقه ها به فرقه هایی چون: نسبیه (که می گفتند علی
بر ابوبکر فضیلت داشت، چون از بستگان نسبی پیامبر(ص) بود)، لاعنیه ( چون عایشه و
طلحه و معاویه را لعن می کردند)، سحابیه(که معتقد بودند علی در سحاب و در رعد و برق
است)، فانیه(چون می گفتند بهشت و جهنم فانی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 