پاورپوینت کامل روش تفسیر عقلی و نقد دیدگاههای ذهنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روش تفسیر عقلی و نقد دیدگاههای ذهنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روش تفسیر عقلی و نقد دیدگاههای ذهنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روش تفسیر عقلی و نقد دیدگاههای ذهنی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
چکیده
در این مقاله، واژه های تفسیر و عقل از نظر لغت و اصطلاح بررسی می شوند، سپس معنای
روش و نیز تاریخچه تفسیر عقلی بیان می گردد. جایگاه عقل و اهمیت تعقل، تفکر و تدبر
از دیدگاه قرآن و روایات از مباحث دیگر در این عرصه است. همچنین مفهوم روش تفسیر
عقلی و دیدگاههای متعدد مربوط به آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و دلایل موافقان و
مخالفان روش تفسیر عقلی، بررسی و تحلیل شده است.
بیان تفاوت روش تفسیر عقلی با سایر روشها(اجتهادی، تفسیر به رأی، کلامی و…) از
مباحث دیگر این مقاله است. همچنین معنای لغوی و اصطلاحی تأویل بیان شده و رابطه آن
با روش تفسیر عقلی نیز مورد تأمل قرار گرفته است. بخش دیگر مقاله به دیدگاههای ذهبی
در خصوص روش تفسیر عقلی و تأویل می پردازد و خلط میان روشها(روش تفسیر عقلی، روش
تفسیر اجتهادی و روش تفسیر به رأی)بررسی و تبیین شده است.
واژه های کلیدی: تفسیر، عقل، تفسیر عقلی، تأویل، تفسیر اجتهادی، تفسیر به رأی،
ذهبی.
مقدمه
تفسیر عقلی قرآن از دیر باز مورد توجه و استفاده قرار گرفته است و حتی می توان
نمونه های آن را در روایات اهل بیت و اقوال اصحاب یافت و همچنین مصادیق آن را از
تفاسیر مفسران بزرگ اسلام به دست آورد. اما این شیوه به عنوان یک روش مطرح نبوده و
به صورت روشمند درباره آن بحث نشده است. احیاناً کسانی که درباره روشهای تفسیر قرآن
بحث کرده اند، این روش را مصداقی از روش اجتهادی و یا نوعی تفسیر به رأی دانسته و
آن را به صورت یک روش مجزا از دیگر روشها بررسی نکرده اند. کوشش ما این است که این
بحث را به صورت روشمند بررسی کنیم و به جوانب مختلف آن بپردازیم و همچنین دیدگاههای
ذهبی را در این باره نقد و بررسی کنیم.
کلیات
۱. مفهوم شناسی تفسیر
الف) تفسیر در لغت از مادّه«فسر» به این معانی آمده است: بیان نمودن؛ توضیح و تفصیل
دادن؛۱آشکار کردن معنای معقول از (کلمه یا کلام))؛۲تبیین مراد از لفظ مشکل.۳
از تعریفهای اهل لغت به دست می آید که در واژه«تفسیر» بیان کردن، توضیح و تفصیل
دادن و پرده برداری از لفظ(چه مشکل و چه غیر مشکل) لحاظ می شود و این مشخصه، تفسیر
را از ترجمه که به واسطه مراجعه به کتب لغت به دست می آید، جدا می سازد.
ب) تفسیر در اصطلاح نیز به این معانی آمده است:
کشف مراد خداوند از لفظ مشکل؛۴به دست آوردن مراد و مقصود خداوند از آیات به حد
توان؛۵فهم معانی قرآن و پرده برداری از اهداف و مقاصد آن و استخراج احکام و حکمتها
از قرآن؛۶پرده برداشتن از لفظ مشکل و سعی در ازاله ابهام و خفا از دلالتِ کلام بر
معنایی؛۷شناخت نزول آیات، شأن نزول، قصه ها… آیات مکی و مدنی، محکم و متشابه و
ناسخ و منسوخ و…۸
به نظر می رسد اصل در تفسیر همان آشکار ساختن مراد و مقصود خداوند از قرآن است که
در نتیجه، این مقصود ممکن است احکام، حکمتها و عقاید باشد. البته برای به دست آوردن
مراد و مقصود خداوند، لازم است اسباب نزول، شأن نزول، آیات مکی و مدنی، محکم و
متشابه و ناسخ و منسوخ و… را بشناسیم.
۲. مفهوم شناسی روش
مقصود از«روش» در اینجا استفاده از ابزار یا منبع خاص در تفسیر آیات قرآن است که
معانی و مقاصد آیه را روشن می سازد و نتایج مشخصی را به دست می دهد. به عبارت دیگر
روش تفسیر قرآن عبارت است از: چگونگی کشف و استخراج معانی و مقاصد از آیات قرآن.
روشها بر اساس ابزار و منابعی که مفسر مورد استفاده قرار می دهد، شکل می گیرند. به
عنوان مثال، روش کسی که روایات را برای تفسیر قرآن ابزار و منبع قرار دهد، «روش
روایی»می شود و روش کسی که عقل را ابزار و منبع خویش قرار دهد،«روش عقلی» خواهد
بود.
البته روشها با گرایشها۹که در آن بیشتر باورهای مذهبی مفسر، سلیقه ها و جهت
گیریهای شخصی او مطرح است، فرق می کند.
۳. مفهوم شناسی عقل
الف) معنای لغوی:
عقل در لغت به معانی زیر آمده است:
امساک؛ نگهداری و منع؛ قوه و نیروی آماده قبول دانش و علمی که به وسیله عقل به دست
می آید؛۱۰چیزی که انسان را از افتادن در مهلکه ها دور نگه می دارد؛ وسیله ای که
انسان را از سایر حیوانات جدا می کند؛۱۱تشخیص صلاح و فساد در جریان زندگی مادی و
معنوی و ضبط و امساک نفس.۱۲
از مجموع تعاریف استفاده می شود که عقل به نیرویی گفته می شود که خداوند در فطرت و
وجود انسان نهاده است که به وسیله آن، انسان از سایر حیوانات متمایز می شود، اشیا
را درک می کند، صلاح و فساد در زندگی را تشخیص می دهد و از افتادن در مهلکه و هوا و
هوس محفوظ می ماند. نیز گاهی عقل به مدرکات این نیرو که همان علوم کسبی(برهانها)
است گفته می شود. از این جهت است که عقل را به فطری و اکتسابی تقسیم کرده اند.
ب) معنی اصطلاحی:
عقل در اصطلاح علوم مختلف معنای خاصی پیدا می کند. ما ابتدا معنای عقل را در اصطلاح
فلاسفه می آوریم، سپس به عقل در اصطلاح دانشمندان علوم قرآن اشاره می کنیم. عقل در
اصطلاح فلاسفه به معانی گوناگون آمده است: به معنای مجرد تام؛۱۳مُدرک و ممیّز خوب
و بد؛۱۴غریزه ای که انسان را از بهایم ممتاز می کند و او را مستعد پذیرش علوم
می گرداند؛۱۵آنچه بدان حقایق اشیا فهمیده می شود۱۶به معنای ادراک و فهم.۱۷
حکما از یک جهت عقل را به عقل نظری و عقل عملی تقسیم کردند.
الف) عقل نظری ـ قوه ای که نفس برای تأثیر پذیری از ما فوق خود(عالم عقول) به آن
نیازمند است.
ب) عقل عملی ـ قوه ای که نفس برای تأثیر گذاری در مادون خود (بدن) به آن نیازمند
است در مورد اینکه این دو قوه چه نقشی را ایفا می کند، از سوی علما دیدگاههای
مختلفی ارائه شده است.
۱. عقل نظری مُدرک اموری غیر از افعال اختیاری انسان است و عقل عملی مُدرک اموری
است که به افعال اختیاری انسان مربوط می شود.۱۸
۲. عقل نظری مُدرک کلیات است (چه مربوط به افعال و چه مربوط به غیر افعال و اعمال)،
اما عقل عملی مُدرک جزئیات مربوط به افعال اختیاری است.۱۹
۳. عقل نظری مُدرک و عقل عملی مُحَرِّک و عامل است.۲۰
حکما و فلاسفه نیز برای عقل نظری مراتبی را ذکر کرده اند.
الف) نسبت به همه معقولات(بدیهی و نظری) بالقوه است(عقل بالقوه).
ب) معقولات بدیهی را بالفعل و اجد است، ولی نسبت به نظریات بالقوه است(عقل بالملک).
ج) معقولات نظری را نیز بالفعل کسب می کند، ولی بالفعل به آنها استحضار ندارد، اما
هر گاه اراده نماید می تواند آنها را استحضار نماید.
د) هیچ حالت استعدادی در او باقی نمانده و آنها را هم از نظر تحصیل معقولات و هم از
نظر استحضار بالفعل داراست.۲۱
از آنچه حکما و فلاسفه بیان کرده اند، به این نتیجه می رسیم که عقل جوهری است
دارای استعداد که می تواند معقولات را کما هی درک کند و آنها را از یکدیگر متمایز
سازد. البته عقل دارای جنبه تشکیکی است که هر چه آن را از قوه به فعلیت و از فعلیت
به فعلیت دیگری بروز و ظهور دهیم و به تعقل و تفکر واداریم، مجهولات بسیاری را به
صورت تفصیلی درک می کند و در این صورت، اگر معقولات مربوط به عقل عملی باشند، آنها
را جامه عمل می پوشاند. عقل در شناخت معقولات هیچ گاه مرتکب اشتباه نمی شود. اما
گاهی حجابهایی۲۲بین عقل و معقولات قرار می گیرد که نمی گذارد عقل معقولات را کما
هی درک نماید.
در اولین خطبه نهج البلاغه، یکی از اهداف مهم انبیا«استخراج گنجینه های عقل از زیر
همین حجابها» شمرده شده است.۲۳آری، اگر حجابها کنار گذاشته شود و عقول شکوفا شود و
انسان راه تفکر، تعقل و تدبر را پیشه کند، به حتم معقولات و از جمله آنها مراد و
مقصود آیات را به خوبی درک می کند.
عقل۲۴در اصطلاح دانشمندان علوم قرآن نیز به معانی زیر آمده است:
عقل برهانی که از تخیل و وهم و مغالطه محفوظ باشد؛۲۵عقل فطری صحیحی که خداوند آن را
حجت باطنی قرار داده است؛۲۶قرائن عقلی که در تفسیر آیات به کار می روند؛۲۷حکم
قطعی عقل و ادراک جزمی آن؛۲۸حکم نظری به ملازمه بین حکم ثابت شرعی یا عقلی و بین
حکم شرعی دیگر یا ملازمه بین عقیده ثابت قطعی و بین عقیده دیگر.۲۹
با توجه به اقوال مطرح شده، در بحثهای آتی خواهیم گفت که منظور ما از «تفسیرعقلی»
همان برهانها و قرائن عقلی است و در نتیجه مظنونات و یا استحسان عقلی، قیاس، مغالطه
و تخیل و تحمیل رأی، از تعریف خارج می شود.
۴. تاریخچه
روش تفسیر عقلی قرآن پیشینه ای کهن دارد. برخی معتقدند که پیامبر اکرم(ص) به اصحاب
خویش کیفیت اجتهاد عقلی در فهم نصوص شرعی(در قرآن و سنت) را تعلیم داده است.۳۰ولی
ریشه ها و نمونه های تفسیر عقلی را می توان در احادیث تفسیری اهل بیت پیدا
کرد.۳۱البته برخی آیات قرآن خود دربردارنده استدلالات عقلی است.۳۲از اینجا روش
عقلی اجتهادی از دوره تابعیین شروع شد۳۳و در قرون بعدی اوج گرفت و در شیعه تفاسیری
همچون تفسیر تبیان شیخ طوسی(۳۸۵ ـ۴۶۰ق) و مجمع البیان شیخ طبرسی(م ۵۴۸ق) به وجود
آمد. در میان اهل سنت نیز تفسیر کبیر فخر رازی، حاصل توجه به این روش بوده که در دو
قرن اخیر نیز رشد بیشتری کرده است.۳۴
جایگاه عقل
۱. جایگاه عقل در قرآن
گرچه در قرآن ماده عقل به مفهوم اسمی آن به کار نرفته است، اما مشتقات و لوازم و
همچنین واژه های مترادف آن به وفور در آن مشاهده می شود؛ به طوری که در همه آنها
بر به کارگیری این نیروی با ارزش تأکید فراوان شده است. در تعدادی از آیات به طور
مستقیم بر به کارگیری عقل برای فهم آیات قرآن تأکید فراوانی شده است.۳۵در برخی از
آیات نیز آمده که فهم بسیاری از آیات(تکوین و تشریع) متعلق به کسانی است که عقل
خودشان را به کار گیرند و اینها کسانی هستند که قرآن آنها را عالم
می خواند.۳۶همچنین در شماری از آیات، کسانی که از این گوهر گرانقدر(عقل) استفاده
نمی کنند و گفته های پیامبران را نادیده می گیرند، کور و کر و لال و همانند
چهارپایان و یا بدتر از آنها معرفی شده اند.۳۷در بعضی از آیات آمده، کسانی که عقل
را به کار نمی گیرند همانند کافران دچار رجس و پلیدی می شوند.۳۸بالاخره در تعدادی
از آیات آمده، منزل و مأوای کسانی که راه عقل و تعقل را پیشه نکنند، جهنم است.۳۹
در این آیات به پیامدهای مثبت به کار گیری عقل اشاره شده که همان عالم شدن به
آیات(چه آیات قرآن و چه آیات تکوین و تشریع) باشد و همچنین در آنها پیامد های منفی
به کار نگرفتن عقل و تعقل نیز مطرح شده است.
۲. جایگاه عقل در روایات
در روایات تأکید بسیار بر به کارگیری عقل وجود دارد، به طوری که علمای بزرگ بابهای
جدا گانه ای برای جمع آوری احادیث عقل اختصاص داده اند.۴۰در برخی از احادیث، عقل
همانند پیامبران و ائمه که حجت ظاهری خداوند بر مردم هستند، حجت باطنی معرفی شده
است.۴۱همچنین در بعضی از احادیث، عقل رسول حق دانسته شده است.۴۲در احادیث دیگر
نیز اساس و شالوده انسان عقل او خوانده شده که از لوازم آن زیرکی، فهم، حفظ و علم
است. هنگامی که عقل به وسیله نور الهی یا پیامبران و ائمه تأیید شود، انسان فردی
عالم، حافظ تیز هوش و زیرک و فهمیده خواهد بود. در شماری از احادیث آمده که انسان
به وسیله عقل کامل می شود و عقل است که راهنما، چراغ و گره گشای امور انسان
است.۴۳حضرت علی(ع) نیز در نهج البلاغه بسیاری از فواید عقل را برای انسان بر شمرده
است.۴۴
از مجموع احادیث به دست می آید که عقل نیرویی سودمند است و راه درست را به انسان
نشان می دهد و هرگز کسی را به بیراهه نمی برد. البته به نظر می رسد فایده، اهمیت و
ارزش این موهبت الهی هنگامی ظاهر می شود که انسان آن را به کار گیرد و به کار گرفتن
آن جز به تعقل، تدبر و تفکر میسر نیست. پس انسان باید از این موهبت الهی استفاده
کند و آن را شکوفا سازد تا به کمال و سعادت برسد.
روش تفسیر عقلی، دیدگاهها و معیارها
درباره مفاد این روش چهار دیدگاه عمده بین علما و مفسران وجود دارد. ما قبل از
اینکه این دیدگاهها را مطرح کنیم، برای فهم بهتر آنها به دو کاربرد عقل در تفسیر
می پردازیم و سپس دیدگاهها را مطرح می سازیم.
الف) یکی از دو کاربرد، استفاده ابزاری از برهانها و قرائن عقلی در تفسیر، برای
روشن کردن مفاهیم و مقاصد قرآن است که در این صورت عقل منبع و ابزاری برای تفسیر
قرآن خواهد بود.
ب) کاربرد دوم، استفاده از نیروی عقل و اجتهاد در جمع بندی آیات، همراه با توجه به
روایات، لغت و استنباط از آنها برای روشن ساختن مفاهیم و مقاصد آیات است که در این
صورت عقل صرفاً نقش یک مصباح را دارد.
با توجه به این دو کاربرد می گوییم:
برخی از مفسران صرفاً کاربرد اول۴۵و برخی دیگر کاربرد دوم را مفاد روش تفسیر عقلی
می دانند.۴۶برخی دیگر نیز بدون تفکیک بین دو کاربرد، هر دو را مفاد روش تفسیر عقلی
می شمارند۴۷و برخی دیگر نیز آن را نوعی از تفسیر به رأی به شمار
می آورند.۴۸دیدگاه اخیر را در بخش دوم (نقد دیدگاه ذهبی) بررسی خواهیم کرد.
بررسی
مرز بندی و جداسازی واضح بین عقل منبع و عقل مصباح در تفسیر قرآن، امری لازم و صحیح
است که از ابتکارات دانشمند و محقق بزرگ، آیت الله جوادی، به شمار می آید.۴۹کارکرد
عقل در حد مصباح و اجتهاد در آیات و استفاده از روایات و جمع بندی مطالب برای فهم
مقصود و مراد آیات باعث نمی شود ما این کارکرد را«تفسیر عقلی» بنامیم؛ زیرا این روش
به روش تفسیر نقلی نزدیک تر است تا روش تفسیرعقلی؛ چون در این کارکرد و روش، منابع
نقلی بیشتری مورد استفاده قرار می گیرد. لذا به نظر می رسد اصطلاحی که جامع عقل و
نقل و مناسب این کارکرد عقل باشد، همان«روش تفسیر اجتهادی» است، نه تفسیر عقلی و نه
نقلی.
پس باید بگوییم منظور از روش تفسیر عقلی، همان کارکرد دیگر عقل (یعنی استفاده از
برهانها و قرائن عقلی برای فهم آیات) است. بنابراین می گوییم روش تفسیر اجتهادی،
غیر از روش تفسیر عقلی است.۵۰
برای آنکه نتیجه تفسیر عقلی معتبر باشد، لازم است علاوه بر شرایط عام
تفسیر،۵۱شرایط زیر نیز رعایت شود:
استفاده از برهانها و قرائن عقلی در تفسیر، آشنایی با برهانهای عقلی و مقدمات و
چینش آنها، آشنایی با جدل، مغالطه و وهم۵۲پرهیز از تحمیل رأی و نظر شخصی بر قرآن
بدون آنکه از برهان یا قرینه عقلی استفاده کند، آشنایی با مسئله توهم تعارض عقل و
دین و تعارض تفسیر عقلی و نقلی و راه حلهای آنها. ۵۳
دلایل موافقان و مخالفان
قبل از اینکه وارد بحث ادله شویم، شایان ذکر است ادله ای که برای جواز و عدم جواز
روش تفسیر عقلی به آنها استدلال می شود، به طور مطلق و بدون تفکیک بین دو کاربرد
عقل (عقل برهانی و عقل اجتهادی) بیان شده است. این شاید بدین سبب است که مرز دو روش
واضح و مشخص نیست. این است که در مطلق دخالت عقل و عدم آن بحث می کنیم و ادله
فریقین را بررسی می نماییم.
دلایل موافقان
۱. قرآن
در بحث جایگاه عقل در قرآن با آن دسته از آیاتی که ما را برای به کارگیری عقل در
فهم قرآن فرا می خواندند، آشنا شدیم. پیام همه آن آیات این بود که در آیات قرآن
تعقل، تدبر و تفکر کنیم. این نتیجه ای جز تفسیر عقلی قرآن در پی ندارد.
۲. روایات
همچنین در بحث جایگاه عقل در روایات، با روایاتی که عقل را حجت باطنی، رسول حق،
راهنما، چراغ و گره گشای امور معرفی کرد، آشنا شدیم. معلوم است که استفاده از
عناوین مذکور، بدون حجیت عقل در تفسیر معنا ندارد.
۳. سیره
در بحث تاریخچه بیان کردیم که برخی از صاحب نظران، روش تفسیر عقلی را به پیامبر و
اصحاب نسبت داده اند و همچنین گفته شد که ریشه ها و نمونه هایی از تفسیر عقلی را
در احادیث تفسیری ائمه می یابیم. علاوه بر آن، سیره مستمر مفسران بزرگ اسلام همچون
شیخ طوسی و طبرسی بر استفاده از روش تفسیر عقلی و اجتهادی بوده است که این سیره
مستمر، خود دلیل جواز تفسیر عقلی است، زیرا منعی از آن نشده است.۵۴
دلایل مخالفان
۱. تفسیر عقلی مستلزم اعتماد برظن است. ۵۵
۲. عقل خطاپذیر است و به تفسیر قرآن دسترسی ندارد. ۵۶
۳. فهم قرآن به معصومان منحصر است.۵۷
۴.مخالفان به روایات نهی از تفسیر به رأی(تفسیر عقلی)نیز استدلال می کنند۵۸و در
نحوه استدلال می گویند عقل همان رأی و در نتیجه تفسیر عقلی همان تفسیر به رأی است
که در روایات از آن نهی شده است.
نقد
۱. عقل و ظن دو مقوله جدا از یکدیگر هستند که بر به کارگیری عقل در قرآن تأکید
بسیار شده، اما درباره ظن آمده است:«ان الظن لا یغنی من الحق شیئا».۵۹
۲. تفسیر بر اساس برهان و قرائن عقلی، دیگر راهی برای ظن باقی نمی گذارد.
۳. این گونه احادیث با تأکید قرآن برای به کارگیری عقل برای فهم آن سازگار نیستند.
۴. با بررسی که در مفهوم این گونه روایات انجام گرفته است، عدم دسترسی عقول صرفاً
به بطون آیات مربوط می شود.۶۰
۵. تفسیر به رأی غیر از تفسیر عقلی است.
مرز روش تفسیر عقلی با دیگر روشها
اهمیت این بحث به قدری است که عدم شناخت حدود و مرزهای میان روشها(روش تفسیر عقلی و
اجتهادی و تفسیر به رأی)، یعنی همه این روشها را یکسان پنداشتن، و نیز عدم تفکیک
بین گونه های کلامی و فلسفی(گونه های جایز و غیر جایز)، باعث شده است که برخی از
دانشمندان اهل سنت مانند ذهبی، تفاسیر شیعه را تفاسیر به رأی مذموم معرفی کنند.
دیدگاه ذهبی را در این خصوص در بخش دوم بررسی می کنیم. بنابراین، مرزبندی میان
روشها و نیز تفکیک بین گونه های کلامی و فلسفی، امری لازم و ضروری است. ما اینک
تنها تفاوتها را بیان می کنیم.
۱. تفاوت روش تفسیر عقلی با روش اجتهادی
استفاده ابزاری از برهانها و قرائن عقلی در تفسیر برای روشن کردن مفاهیم و مقاصد
قرآن(عقل منبع)، غیر از استفاده از نیروی عقل در جمع بندی آیات همراه با توجه به
روایات، لغت و استنباط از آنها برای روشن ساختن مفاهیم و مقاصد آیات(عقل مصباح)
است. حاصل کاربرد اول، همان روش تفسیر عقلی و حاصل کاربرد دوم، همان روش تفسیر
اجتهادی است.
۲. تفاوت روش تفسیر عقلی با تفسیر به رأی
برای اینکه تفاوت این دو روش آشکار شود، برخی از دیدگاههای دانشمندان علوم قرآن و
مفسران را در مورد مفهوم و معنای تفسیر به رأی، بیان خواهیم کرد. هیچ یک از آنها
تفسیر قرآن به وسیله برهانها و قرائن عقلی و تفسیر اجتهادی بعد از مراجعه به قرائنی
عقلی و نقلی را مصداق تفسیر به رأی نمی داند.
دیدگاهها
عمده دیدگاههایی که درباره تفسیر به رأی وجود دارند عبارت اند از: تفسیر قرآن بدون
در نظر گرفتن معیارها، اصول و علوم متعارف عقلی و مطابق نبودن تفسیر با خطوط کلی
خود قرآن؛۶۱اعتماد بر آیه ای و تطبیق آن با عقیده و رأی خود؛۶۲تفسیر قرآن بر طبق
نظریه و رأی خاص شخصی؛۶۳استبداد به رأی خود در مقابل سیره عقلا؛۶۴استمدا از رأی و
نظر شخصی؛۶۵برخورد حدسی و استحسانی با قرآن؛۶۶حمل لفظ برخلاف معنای ظاهری بدون
دلیل؛۶۷حمل لفظ برمعنای عرفی یا لغوی بدون تامل و درنگ در ادله عقلی و
نقلی؛۶۸استقلال در تفسیر و اعتماد مفسر به رأی خود بدون مراجعه به غیر(کتاب
وسنت).۶۹از مجموع این دیدگاهها روشن می شود که حقیقت تفسیر به رأی، همان تفسیر
قرآن و تطبیق آن با میل و رأی و عقیده شخصی خود، بدون مراجعه به قرائن عقلی و نقلی،
است و این چیزی است که در احادیث۷۰ از آن نهی شده، است. اما روش تفسیر عقلی که بر
عقل سلیم، برهانها و قرائن عقلی تکیه می کند، روشی مطلوب و مورد توجه عقلاست و
درقرآن و روایات از آن نهی نشده، بلکه مورد تأکید و تأیید قرار گرفته است.
۳. تفاوت روش تفسیر عقلی با روش فلسفی و کلامی
الف) تفاوت روش تفسیر عقلی با روش فلسفی
برای اینکه تفاوت بین این دو روش واضح شود، ابتدا مقداری پیرامون مفهوم تفسیر فلسفی
بحث می کنیم، سپس به تفاوت آن دو اشاره می نماییم.
روش تفسیر فلسفی به دو گونه است:
۱. تطبیق و تحمیل آیات قرآن بر آرای فلسفی، بدون استفاده از ضوابط صحیح که نتیجه
این تفسیر تنزل نصوص دینی و تغییر دادن مفاهیم حقیقی آیات خواهد بود. این نوع
تفسیر، چیزی جز تحمیل رأی بر قرآن نیست مثلاً فارابی، فیلسوف بزرگ، درباره ملائکه
می گوید:«إنَّها صورٌ علمیه جواهرها علوم ابداعیه قائماً بذواتها.»۷۱
ارائه این گونه تفسیر هیچ نوع مدرک و منبع جز تحمیل اصطلاح فلسفی بر قرآن در پی
ندارد.
۲. تبیین و تفسیر آیات قرآن به کمک فلسفه و قوانین فلسفی، مطابق با ضوابط صحیح
تفسیر، بدون تحمیل و تطبیق آرای فلسفی بر قرآن. علامه طباطبایی در مورد آیه«لو کان
فیهما الههالا الله لفسدتا»۷۲می گوید:
اگر جهان هستی دارای خدایانی(بیش از خدای واحد) بود، آنها همگی در ذات و حقیقت خود
مختلف و متباین بودند و تباین حقیقی سبب تباین تدبیرها می شود و هر تدبیری تدبیر
دیگری را فاسد می نماید(که در نتیجه هرج و مرج پیش می آید). لکن نظام موجود در هستی
اجزای به هم پیوسته ای است که با یک تدبیر حرکت می کند. پس در جهان خدایان متعدد
وجود ندارد.۷۳
علامه بدون اینکه اصطلاحات فلسفی را به آیات تحمیل کند، به کمک فلسفه به تبیین و
توضیح آیه می پردازند. بنابراین، گونه اول تفسیر فلسفی، مصداق همان تفسیر به رأی
است که مورد منع گرفته است. اما گونه دوم تفسیر فلسفی، مصداقی از روش تفسیر عقلی
است، زیرا از برهان استفاده می شود.
ب) تفاوت روش تفسیر عقلی با روش تفسیرکلامی
روش تفسیر کلامی نیز مانند روش تفسیر فلسفی دو گونه است:
۱. تطبیق آرا و افکار بر قرآن و دستاویز قرار دادن قرآن و تفسیر آیات آن برای تأیید
مذهب خود و رد مذهب دیگر. با پیدایش مذاهب و فرقه های گوناگون، روش تفسیر کلامی
رواج یافت و هر مذهبی برای اثبات عقاید و آرای خود به قرآن تمسک می کرد. مثلاً
خوارج برای اینکه از حکمیت ـ که خود باعث آن شدند ـ فرار کنند به ظاهر آیه«لاحکم
الا لله»۷۴ چنگ زدند. حضرت امیر در مورد این تعبیر می فرمایند:«کلمه حق یراد بها
الباطل.»۷۵همچنین مجسمه، جبریه و دیگر مذاهب نیز قرآن را در خدمت عقاید خود قرار
داده اند.
۲. تمسک به آیات قرآن و تفسیر آنها برای اثبات بسیاری از مسائل اعتقادی مانند مبدأ
و معاد و…، برای دفاع از اسلام و قرآن در مقابل ادیان و مذاهب دیگر.
این روش نه فقط مورد منع قرار نگرفته، بلکه همواره مورد توجه انبیا و اولیا بوده
است. قرآن این شیوه را در مورد حضرت ابراهیم به کرات ذکر کرده است. ائمه نیز از این
روش استفاده بسیاری کرده اند.۷۶
در مورد روش و گونه اول می گوییم این شیوه نیز مصداقی از تفسیر به رأی است و مورد
نکوهش قرار گرفته است. اما در مورد شیوه و گونه دوم می گوییم چون در این شیوه از
برهانهای عقلی و جدل احسن استفاده می شود، مصداقی از روش تفسیر عقلی و مورد تأیید
است.
رابطه تأویل و تفسیر عقلی
برای اینکه رابطه تأویل با روش تفسیر عقلی روشن شود، ابتدا مقداری درباره مفهوم
تأویل بحث می کنیم. تأویل در لغت به معنای ابتدای امر۷۷(واژه«اول» به معنای ابتدا
از این اصل است)، انتهای امر (عاقبت و سرانجام کلام)۷۸و تفسیر و تدبیر۷۹آمده است.
اما درباره معنای تأویل در اصطلاح مفسران و دانشمندان علوم قرآن، دیدگاههای متعددی
وجود دارد۸۰ما به مناسبت در اینجا دو معنا و اصطلاح را بیان خواهیم کرد و سپس به
رابطه آن دو با روش تفسیر عقلی اشاره می کنیم.
۱. یکی از این دو معنا، حمل ظاهر (راجح) بر معنای مرجوح به سبب وجود دلیلی است.
بسیاری از مفسران تأویل را به این معناگرفته اند۸۱و مثلاً درباره آیه«و هو معکم
این ما کنتم»۸۲که معنای ظاهری ابتدایی آن این است که خداوند ذاتش همراه شماست در
هر کجا که باشید، می گویند: این معنا خلاف عقل است. لذا به گفته مؤلف البحر المحیط،
همه مفسران امت بر تأویل این آیه اتفاق دارند،۸۳چون معنای مذکور در مورد خداوند
محال ا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 