پاورپوینت کامل گزارش;همایش شیعه شناسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گزارش;همایش شیعه شناسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گزارش;همایش شیعه شناسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گزارش;همایش شیعه شناسی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۲۱
اشاره
مدرسه عالی امام خمینی(قدس سره) وابسته به مرکز جهانی علوم اسلامی در ادامه نشستهای
علمی خود، این بار به همت معاونت پژوهش و گروه ادیان و مذاهب اسلامی و با همکاری
برخی مراکز پژوهشی کشور، همایش «شیعه شناسی، راهکارها و چالشها» را برگزار نموده
است.
این همایش علمی که روز بیست و هفتم بهمن با پیام حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی
و کنفرانس تعدادی از اساتید و کارشناسان حوزه و دانشگاه برگزار گردید؛ به مهم ترین
آسیبها و چالشهای معاصر در عرصه شیعه شناسی پرداخته و راهکارهای برون رفت از آن را
بازکاوی نموده است.
به دلیل اهمیت موضوع و ارتباط با مباحث مذاهب و فرق اسلامی، گزارش تفصیلی آن را
تقدیم فرهیختگان و خوانندگان مجله می نماییم.
۱. پیام حضرت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی به همایش
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد وعلی آله
الطیبین الطاهرین المعصومین ولعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
در این مقطع حساس زمانی که شاید نظیر آن را کمتر داشته ایم، لازم است هر چه بیشتر
درباره مذهب شیعه که فرهنگ اصیل اسلام راستین است و از منظر اهل بیت عصمت و
طهارت(علیهم السلام) به آن دست یافته ایم تحقیق و تدقیق کامل داشته باشیم مخصوصاً
با تهاجمی که از ناحیه سیاستهای شرق و غرب به آن می شود، زیرا آنها دریافته اند که
تحرک و پویایی تنها در مذهب شیعه است و ملاحظه نمودیم که امام خمینی(قدس سره)، قیام
عظیم را بر پایه این مکتب و با توجه به مبانی اصیل این مذهب که در سیره علمی و عملی
ائمه طاهرین تجلی یافته است استوار نمود و رمز موفقیت آن مرد عظیم و الهی در همین
معنی نهفته بود.
بحمدالله امروز به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، شیعه در دنیای کنونی مطرح
گردیده است و حقاً یکی از آثار مهم این نهضت معرفی شیعه به همه جهانیان و
اندیشمندان و ملتهای دنیا بود که از این جهت نکاتی را باید توجه نماییم:
امروز همگان توجه دارند که گرایش بسیار شدیدی در جهان معاصر نسبت به مذهب شیعه به
وجود آمده است و به موازات آن دشمنیها و مخالفتها دو چندان گردیده و هر روز بلکه هر
ساعت به دنبال طرحی جدید و توطئه ای عمیق جهت مخالفت با این مکتب می باشند؛
بنابراین در درجه اول لازم است از طریق علما و بزرگان و حوزه های علمیه عقاید شیعه
به صورت مختصر و مفصل و به صورت اجمالی و استدلالی به زبانهای مختلف در دنیا انتشار
یابد.
در زمان کنونی شبهات فراوانی از طریق مطبوعات و رسانه ها خصوصاً سایتهای ضددینی
برای مخالفت با این مکتب القا می شود؛ لازم است در حوزه مقدسه قم، مرکزی متصدی
جمع آوری شبهات مربوط به شیعه باشد و به آنها پاسخ مناسب داده شود، گرچه بحمدالله
امروزه مراکزی در این حوزه مقدسه وجود دارد و به این امر اهتمام دارند اما به نظر
می رسد که باید تعمیق بیشتر داده شود.
از زمانهای گذشته دشمنان اسلام اندیشه تحریف قرآن را از طریق برخی مذاهب اسلامی به
این مذهب حقه نسبت داده اند و امروزه یکی از چالشهای مهم در مواجهه با سایر مذاهب
همین امر است. گرچه در برخورد و پاسخ به این اتهام تلاشهای زیادی شده است و بزرگان
گذشته و حال، مقالات و کتب فراوانی را تألیف نموده اند، اما به نظر می رسد که هنوز
نتوانسته ایم به صورت کامل این پیرایه را بزداییم. لازم است در چنین نشستهایی
راههایی اندیشه شود تا ان شاءالله به طور کلی این نسبت از دامن شیعه و در نهایت از
بدنه اسلام پاک شود و دشمن را که از این طریق درصدد متزلزل نمودن اساس اسلام است،
مأیوس نماییم.
از کیدهای مکاران دوران، رسوخ خرافات در مذهب حقه شیعه است، که این امر یک سابقه
طولانی نیز دارد. گاهی برای برخورد با این مذهب متوسل به جعل مذهب و به وجود آوردن
مسلکهای خرافی می شدند و گاه به دنبال وارد نمودن خرافات در پیکره این مذهب
بوده اند. خصوصاً در سالهای اخیر از طرق مختلف سعی می نمایند که مطالب خرافی که
صددرصد مخالف با عقل سلیم و منافی با فطرت و اذهان مؤمنین و مسلمانان است را در این
مکتب رخنه دهند تا در درازمدت بتوانند افکار را از این مکتب منصرف و به آنچه که خود
به دنبال آنند سوق دهند. باید علما و بزرگان و حوزه های علمیه و نیز مردم عزیز
خصوصاً جوانان، هشیار و بیدار باشند و نسبت به ارائه معارف شیعی و ترویج آن کمال
دقت را بنمایند. باید خطبا از ذکر مطالبی که مستند صحیح و قوی ندارد خودداری نمایند
و مردم نیز مطالبی را بپذیرند که مستند به قرآن کریم و سنت معتبره پیامبر
اکرم(صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین(علیهم السلام) باشد.
از اموری که بسیار جای تأسف است آنکه، هنوز نتوانسته ایم بسیاری از معارف ناب که از
ائمه معصومین(علیهم السلام) به ما رسیده است را به مردم معرفی نماییم، و از آن طرف،
مردم و شیعیان از بسیاری از آنچه که ائمه طاهرین(علیهم السلام) در ابعاد مختلف مادی
و معنوی فرموده اند بی اطلاع و بی خبرند و باید فکری شود و هر چه بیشتر همگان با
این معارف اصیل که حقاً در هیچ مکتب دیگری نمی توان آن را یافت، آشنا گردند. از این
جهت باید سعی شود در مراکز علمی، خصوصاً در دانشگاههای داخل و خارج کشور رشته
شیعه شناسی تأسیس و گسترش یابد.
در خاتمه از مسئولین محترم همایش شیعه شناسی و از شرکت کنندگان تشکر می نمایم و
امیدوارم همه هر چه بیشتر مورد عنایت خاص حضرت صاحب العصر امام
زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار گیریم و بتوانیم وظیفه اصلی خود را نسبت به
این مکتب عزیز انجام دهیم و در پیشگاه خداوند سربلند باشیم. ان شاءالله.
۲. تأملات تاریخی بر موانع گسترش تشیع
حجت الاسلام والمسلمین رسول جعفریان*
مقدمه
شاید سابقه شیعه شناسی به معنای علمی در دوره اخیر، به تلاشهای علامه فقید مرحوم
حاج آقا بزرگ تهرانی برمی گردد که شیعه را از لابه لای گرد و غبار کتابخانه ها با
جست وجو و تتبع در کتابخانه های عمومی و شخصی بلاد مختلف در بعد کتاب شناسی معرفی
کرد. الذریعه یک قدم عالمانه بسیار اساسی و مهم بود. یک بار مرور کردن الذریعه،
انسان را بسیار با مجموعه تشیع و تنوع فکری آن در ادوار مختلف تاریخی آشنا می کند.
مرحوم سیدمحسن امین با طبقات اعلام الشیعه و پسرش مرحوم سیدحسن با دایره المعارف
شیعه قدم های بسیار اساسی و خوبی برداشتند. در شکل محدود تر تأسیس الشیعه، اثر
مرحوم سیدحسن صدر کاری ارزشمند است. الغدیر علامه امینی به عنوان یک تتبع گسترده
برای شناساندن تاریخ تشیع ، منهای بحثهایی که درباره امامت و سایر مباحث دارد بسیار
مهم است. حقیقت این است که مثل این آثار بزرگ دیگر تألیف نشد و مقدار زیادی کار
معطل ماند . البته تب و تاب سالهای اول انقلاب هم مانع از این بود که کار به شکل
علمی پیش رود . به خصوص که سنت علمی نجف در یک بخشی در مقایسه با قم، به مراتب
قوی تر بود. حتی سنت علمی شیعه در لبنان هم در آن شرایط به لحاظ سابقه از قم قوی تر
بود. همچنین سوریه با اینکه جامعه شیعه در اقلیت است، مرحوم سید محسن امین را پرورش
داد.
اینان شخصیتهای برجسته ای بودند که با محافل فکری جدید مصر، کشورهای عربی و حوزه
نجف یک نوع تقابل و داد و ستد علمی داشتند. من خواستم نگاهی اجمالی به این سابقه
داشته باشم. ذکر این نکته نیز ضروری است که این طرحهای بزرگ با آن پیشینه، متأسفانه
در زمان ما جایی ندارد. البته فقط بزرگی کار نیست. دقت آقا بزرگ نیز بالاست و زحمت
فراوانی کشیده است. در این سالها کارهایی کوچک تر و مقالاتی چند برای روشن کردن
گوشه ها و زوایای تاریخ و عقاید شیعه و سوابق و پیشینه آن، تألیف شده است، اما در
حد آن آثار بزرگ متأسفانه کار چندانی گسترده ای نیست و نشده است.
آنچه در این مجال کوتاه خدمت شما ارائه خواهم داد، بیشتر مربوط به موانع و
دشواریهای گسترش تشیع، نه توسعه شیعه شناسی، بر اساس تجربه های تاریخی و نه بر اساس
گشت و گذار در جوامع شیعه خواهد بود. یک بار ما می توانیم گذشته خود را مرور کنیم و
از لحاظ تاریخی ببینیم در چه شهرها و مناطقی توفیق داشته ایم و عوامل آن چه بوده
است. یک بار نیز می توانیم در زمان خودمان جوامع شیعی را در کشورهای مختلف عربی و
غیر عربی بررسی کنیم، و ببینیم که جوامع شیعی با چه مشکلاتی روبه رو هستند و فهم
آنها از تشیع چقدر است. نسخه ای از تشیع که در آنجا حکومت می کند و علمای آن منطقه
مروج آن هستند، چه تفاوتی با نسخه تشیع در قم و نجف دارد؟ برای رسیدن به یک وجه و
گفتمان مشترک و فراهم کردن زمینه های گسترش تشیع چه راهکارهایی وجود دارد؟
آنچه خواهم گفت بیشتر جنبه تاریخی دارد؛ همچنین به دلیل مسافرتهای مختلف به سایر
کشورها به برخی از تجربه های روز نیز اشاره خواهم کرد.
۱. پیچیدگی علمی ـ بساطت علمی
واقعاً هیچ توجه کرده ایم که چرا اسلام در جامعه ایرانی به سرعت منتشر شد و آیین
زرتشتی از بین رفت؟ اهمیت این پرسش با توجه به این نکته روشن می شود که معمولاً در
تاریخ ادیان و تاریخ تمدن، سخت ترین پیچهای تاریخ را تغییر آیین و مذهب می دانند؛
یعنی ممکن است مردم حکومت را از دست بدهند، بسیاری از چیزها را کنار بگذارند، اما
دینشان را، آیین ها و باورها و سنتهایشان را نگه می دارند.
چه طور شد که اسلام در جامعه ایران به سرعت منتشر شد؟ نه فقط در ایران و بین
زرتشتیها، حتی بسیاری از مسیحیها در غرب، در مناطق تحت سلطه روم شرقی و بسیاری از
بت پرستها در نقاط مختلف، اسلام را راحت قبول کردند.
یک بحث حقانیت اسلام، خدایی بودن آن و تقدیر غیبی و امثال اینهاست؛ ولی در همین
قرآن، پیغمبرانی را داریم که تا آخر عمرشان، آیینشان از محدوده محل سکونت خودشان هم
فراتر نرفت؛ به خاطر اینکه شرایط سیاسی و اجتماعی هم و مبانی ای که ایجاد می شد،
نیز بسیار مهم بود. همچنین نوع مبلغانی که اطراف پیامبران بودند، از حواریون و
سایرین، و تلقی و برداشت آنها از دین جدید، نهایت اهمیت را داشت.
معمولاً ایران شناسان معاصر، چه غربی و چه داخلی، به یک نکته اشاره می کنند و آن
بساطت اسلام به لحاظ فکری است؛ همه کس فهم بودن و همه پسند بودن اسلام است و اینکه
اسلام خیلی پیچیدگی علمی و فکری ندارد. اصول و فروع و احکامش، هم جنبه انسانی داشت
و هم قابل فهم بود. لازم نبود کسی برای تفهم اسلام به مردم، خیلی تلاش عجیب عمیقی
داشته باشد. این همه کس فهم بودن و همه پسند بودن دین اسلام در سرعت انتشار آن
بسیار مؤثر بود.
آیین زرتشتی در ایران خیلی قوی بود و حکومت از آن جانبداری می کرد. سلسله ای از
روحانیون حامی دین و حکومت بودند. ولی با ظهور اسلام، شریعت سمحه سهله، آیین زرتشتی
زمینه اش را از دست داد و جایش را با اسلام عوض کرد.
اگر قدری این بساطت پیچیده شود، وسایلی به آن ضمیمه شود و زیور و زینت به آن افزوده
شود، محبوبیت خود را از دست می دهد. وقتی قرار باشد کسی برای فهم تشیع و شیعه شدن،
نیازمند این باشد که به صد اصل و دویست فرع معتقد باشد و ما نتوانیم این بساطت را
حفظ کنیم، قاعدتاً با مشکل مواجه می شویم.
با توجه با این نکته، آیا امروز تشیعی که ما عرضه می کنیم بسیط و قابل فهم است و با
سه، چهار یا پنج نکته تفهم می شود؟ یا آن قدر عقاید مختلف به آن افزوده و پذیرفته
شده و مخالفت با آنها مشکل زا شده که شما وقتی می خواهید این مجموعه را بیان کنید
دیگر قادر نیستید بساطت آن را حفظ کنید؟ این نکته کلی امروزه هم درباره اسلام قابل
تأمل است و هم درباره تشیع.
یکی از دلایلی که معتزله هیچ وقت نتوانستند در دنیای اسلام نفوذ مردمی داشته باشند،
این بود که عقایدشان را با توضیحات عقلی پیچ در پیچ، مبهم و مشکل کرده بودند،
آن قدر که حتی علما هم از فهمیدن آن عاجز بودند. خواندن نوشته های قاضی عبدالجبار و
دیگران شاهد بسیار خوبی بر این نکته است. به همین خاطر معتزله عملاً فقط در محافل
علمی، مدارس و بین نخبه ها ماند و هیچ وقت نتوانست بین مردم رواج پیدا کند.
مذهب بایستی به یک لقمه لذیذ تبدیل شود؛ به یک مجموعه بسیط و غیر پیچیده. نه چندان
پیرایه داشته باشد که کار را دشوار و تحمل را سخت کند، و نه چندان با شاخ و برگهای
عقلی و خرد گرایی شدید و پیچیده شده باشد. باید بتوان در یک حوزه مختصر، تمام اصول
و فروع آن را بیان کرد.
۲. پیچیدگی و سخت گیری مذهبی
خوارج جاذبه های زیادی داشتند. هیچ کس نمی تواند منکر شود که غیر از قصه نهروان،
بعدها خوارج حرفهایی می زدند که می توانست مقبولیت عمومی داشته باشد. آنها نوعاً
افرادی بودند زاهد پیشه، ضد اشرافیت، ضد ظلم و ستم و به لحاظ اعتقادی سعی می کردند
از خودشان قرآن گرایی شدید نشان دهند؛ اما هیچ وقت نتوانستند جای مفصلی را در دنیای
اسلام به خود اختصاص دهند. در حال حاضر نیز غیر از دو نقطه، تمام آن میراث از بین
رفته و هیچ جای توسعه هم ندارد و اصلاً از مجموعه مذاهب اسلامی حذف شده است.
دلیل این مسئله چیست؟ یک عامل بسیار اساسی، سخت گیری مذهبی است. شما این مسئله را
کنار رشد مذهب حقی در شرق اسلامی و دقیقاً شرایطی که ابوحنیفه برای سهل شدن دین
ایجاد کرد، بگذارید. فتوای ابوحنیفه که نماز را می توان فارسی خواند، یا اینکه هر
کس شهادتین را بگوید مسلمان است و لازم نیست عربی را درست بخواند و لازم نیست نمازش
را صحیح بخواند و فتوا هایی از این دست در گسترش حنفی گری بسیار مؤثر بود. من
نمی گویم این شرایط را برداریم، من یک تجربه تاریخی را بیان می کنم.
در مقابل، سخت گیری خوارج که مرتکب کبیره کافر و کشتن او واجب است، هر کس که با
ماست بایستی همه زندگی خود را رها کند و بیاید در دارالحجره ما و از صبح تا شب
مشغول مبارزه باشد، ما اگر پنج نفر باشیم باید در مسجد شورش کنیم و برخی رفتارهای
خوارجی که الان هم نمونه هایی از آن را در بعضی از نقاط جهان اسلام می بینیم، همه
اینها سبب شد که خوارج منکوب شوند، از بین بروند و به هیچ وجه آن شعارهای پر
جاذبه شان نتواند زمینه داشته باشد.
بنابراین فکر نکنید کافی است که ما شعار عدالت بدهیم، تشیع شعارهای زهد گونه بدهد و
بر اساس همان میراثی که از ائمه رسیده است، آن جنبه های انسانی را در نشر تشیع کافی
بدانیم. هر نوع سخت گیری مذهبی، به هر شکل، چه تئوریک، چه فقهی و چه نوع کنترلی که
در جامعه می شود، مانع از رشد یک مذهب است. به اقل چیزها باید اکتفا کرد. شما در
تاریخ می بینید که مرجئه تمام دنیا را گرفتند. تصور نکنید که مرجئه همان گروهی اند
که می گفتند هر کس گناه هم بکند اشکال ندارد. آن حرفها مال کتابهای ملل و نحل است.
آن چیزی که در عالم خارج اتفاق افتاد این بود که شما وقتی شهادتین را بگویید کافی
است. این طور نیست که اگر ذره ای تخطی کردی کافری و از مذهب خارج شده ای. شما وقتی
دایره را ضیق و فضا را تنگ کردید و مثل خوارج نگاه کردید، باید انتظار داشته باشید
که آیینتان در یک محدوده بماند و گسترش نیابد.
یکی از دلایل شکست بنی امیه هم همین سخت گیریهای مذهبی بود که بهانه های دیگری
داشت. اگر حوادث سال های ۷۰ تا ۱۲۰ هجری را، غیر از عصر عمر بن عبدالعزیز، بخوانید،
می بینید که بنی امیه خیلی سخت گیری مذهبی نشان می دادند و طرف را هر روز آزمایش
می کردند که نماز را درست می خواند یا نه، و اگر درست نمی خواند از دین خارج است.
این عزیزانی که معمولاً با کاروانهای حج می روند، می توانند این تجربه را داشته
باشند و خود مشاهده کنند که این سخت گیریها چقدر می تواند افراد را جذب یا دور کند.
مقایسه من فقط در حیطه خوارج و حنفیان و گسترش آنها در شرق ایران بود. با اینکه
کرمان، سیستان و بخشهای جنوبی ایران در قرن دوم، تقریباً زیر سلطه خوارج بود و
دارای دولت بودند (یعقوب لیث متهم بود که با خوارج بوده) ولی از بین رفتند و فقط
گوشه هایی از دنیا که هیچ خاصیتی نداشت برای آنها باقی ماند.
یکی از دلایلی که امروزه وهابیت با همه تبلیغات گسترده و صرف هزینه بسیار گسترش
پیدا نمی کند، همین سخت گیریهاست که بی شباهت به سخت گیری خوارج نیست. آنها مرز بین
کفر و ایمانشان بسیار سنگین است و قابل تحمل نیست.
۳. فرقه ای شدن
نکته سومی که اهمت دارد این است که آیا ما واقعاً تشیع را یک فرقه می بینیم یا یک
مذهبی که برای هدایت عامه مردم است. در واقع وقتی ما شیعه را اسلام اصیل می دانیم و
شعار آن را ترویج هدایت می دانیم، آیا درست است که آن را به یک فرقه تبدیل کنیم؟
تبدیل شدن شیعه به فرقه شبیه این است که شما مذهبی را در انحصار یک نژاد قرار دهید.
درست است که اینجا بحث نژاد نیست اما عملاً چنین حالتی را پیدا می کند. مثل ـ
بلا تشبیه ـ ارمنیها که آداب خاصی دارند و از بقیه جدا هستند. هیچ نوع تبلیغی هم
ندارند و اگر تبلیغی نیز بکنند کسی قادر نیست به آن طرف گرایش پیدا کند. یعنی ما هر
چه قدر محدودیتها و انحصارات تشیع را بیشتر کنیم، شیعه را به فرقه نزدیک تر
می کنیم.
می دانید این تجربه کجا معلوم می شود. در جوامع شیعی که شیعه در اقلیت اند، مجبور
شده اند هویت خود را حفظ کنند. به دلیل اینکه تفاوتهای خود را با بقیه بگویند مجبور
شده اند نشانه ها، ویژگیها، انحصارات و امتیازات خود را بیشتر کنند؛ ارتباطهای
خانوادگی شان را قطع می کنند، نه دختر به کسی می دهند و نه دختر می گیرند. در چنین
جامعه ای که شیعه در اقلیت است، چه کسی رغبت می کند بیاید و با آنها تماس داشته
باشد؟ برایش بسیار مشکل است. شما از او متنفری، او از شما متنفر است و نمی تواند
شما را درک کند. یعنی لقمه ای هستی که به دهان او طعم نمی دهی و می داند که اگر
روزی هم وارد شود، باید از همه زندگی اش ببرد. مثل این است که یک ارمنی بخواهد در
جماعت دیگری وارد شود، یا یک یهودی به جای دیگری برود، همه چیز را از دست می دهد. و
وقتی هم که وارد شود، چند سال طول می کشد تا با مفاهیم، ویژگیها و انحصارات و.. .
آشنا شود.
اگر ما در فکر توسعه تشیع نیستیم، ایرادی ندارد، هر روز می توانیم بخشهای جدیدی را
به این مذهب اضافه کنیم. امروزه چیز هایی که قبلاً وجود نداشته است، جزو مسلمات شده
است. اگر کسی به آنها اعتقاد نداشته باشد، حتی از بین خودمان هم بیرونش می کنیم و
او را نمی پذیریم. این قدر سخت گیری را زیاد می کنیم که این فرقه ناجیه به جمع
بسیار اندک و مشخصات بسیار نادری تبدیل می شود. متأسفانه الان ما در همین شهر قم،
برخی جماعتها را می بینیم که اگر خیلی احتیاط کنند، بعضی از بزرگان را شیعه خلّص
نمی دانند و فکر می کنند ایمان آنها ضعیف است.
جامعه ای که از تشیع یک فرقه ساخت، نمی تواند آن را بسط دهد و هر روز کوچک تر نیز
می شود، اختلافات درونی اش بیشتر می شود، یکی شیخی و دیگری اخباری می شود و. . .،
آن وقت خودشان به جان هم می افتند و راه فرقه سازیهای کوچک تر فراهم می شود.
سیاست باید این باشد که ما مذهب تشیع را به اصل و متن اسلام تبدیل کنیم؛ به طریقی
که وسیله هدایت است. لازمه این کار آن است که ما مذهب شیعه را از حالت فرقه ای خارج
نماییم و آن را به یک آیین و دین همه پسند و مقبول تبدیل کنیم.
معضل مهمی که الان داریم این است که نمی دانیم رهبری این مذهب دست کیست. دین چیزی
نیست که شما هر روز بتوانید حرفش را عوض کنید. یک حزب معمولی حتی مرام نامه اش را
به این سادگی عوض نمی کند. سران یک دین ممکن است بعد از صد سال جمع شوند و اصلاحات
مختصری بکنند. در مذهب تشیع چه تصویری داریم؟ کیست که عقاید مردم را تبیین می کند؟
کجاست که اینها یک دست می شود و به جمع بندی نهایی می رسد؟
ما بحث اجتهاد را مطرح می کنیم و آن را از امتیازات مذهب شیعه می دانیم، ولی
همه مان توجه داریم که چقدر از این سوء استفاده می شود و چه کسانی به عنوان اجتهاد
حرفهایی می زنند که فهم عمومی نمی تواند آنها را بپذیرد.
وقتی مراکز رهبری فکری متعدد شود و همسانی نباشد و یک تعریف دقیق و جامع نباشد،
تکلیف غیرشیعه معلوم نیست. اگر وارد مجموعه ما شود باید به حرف چه کسی گوش دهد؟
اصول او از نظریات شیعه چگونه و کجا تبیین می شود؟ ممکن است تصور شود که چنین کاری
(همسانی و عدم نقد و مراکز رهبری فکری) به بسته شدن باب تحقیقات منجر می شود، اما
باید توجه داشت که این دو از هم جداست. باب تحقیقات باید ظرفیت خود را داشته باشد
و جامعه هم آن تحقیقات را تحمل کند، اما مردم به لحاظ مذهبی، چه شیعه و چه غیرشیعه،
باید تکلیف خود را بدانند.
شما می بینید آیت الله فاضل و دیگران بارها راجع به تحریف قرآن سخن می گویند و تذکر
می دهند، ولی حتی امروز کسانی هستند که این حرف را قبول ندارند. در گذشته ها هم
همین طور بوده است. ما یک مجمع نداریم که وقتی پس از بحث و بررسی حرفی زد، بقیه
بدانند این حرف اساسی است و غیر از این نیست.
اگر بنا باشد مذهب شیعه را به دیگران معرفی کنیم، به یک اجماع نهایی نیاز داریم، و
این اجماع نهایی وقتی قابل تصور است که لااقل در آن اصول بسیط و اولیه به یک توافق
دست اولی برسیم و تا یک محدوده ای را بپذیریم. در سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۱۲ در قم راجع
به رجعت بحثی مطرح شد و تقریباً داشت به آشوبی تبدیل می شد. از مرحوم آیت الله
حائری استفتا نمودند و ایشان خیلی راحت نوشت: اگر کسی اعتقادی به رجعت نداشته باشد،
او را از تشیع خارج نمی کند. آشوب خوابید. اما بعدها وقتی تحمل کم شد، همان افرادی
که دنبال آشوب بودند اسرار هزار ساله را نوشتند. وقتی شما دایره را محدود و تحمل را
کم کردید، انتظار داشته باشید که برخی از این افراد وقتی از آنجا شروع می کنند، به
جایی می رسند که همه چیز را خراب می کنند و مشکلی ایجاد می کنند که همه باید جمع
شوند و مشکل را حل کنند.
به نظر من تحمل حوزه نجف از حوزه قم بیشتر است. این حرف در ذهنشان بماند و بعدها
روی آن تأمل بیشتری بکنند. ما در کشور خودمان این مقدار ظرفیت نداریم که بتوانیم
مجموعه گرایشها را جمع کنیم و دیگران را به نقاط مشترک دعوت کنیم. مشکلی که بیان
شد، مبنی بر اینکه رهبر این مذهب کیست و چه کسی اصول را تبیین می کند، یک نکته دیگر
دارد، و آن اینکه رهبری مذهبی از دست نخبه های حوزه هم خارج شده است و در دست
طبقات بسیار پایین تر افتاده است. یعنی گاهی در حالی که مرجع تقلید حاضر نیست
درباره مسئله ای اظهار نظر کند تا مشکلی ایجاد نشود، می بینید که طیفهای پایین تر
فعال می شوند، از جانب مذهب سخن می گویند و گاهی مراجع و نخبه ها را هم مجبور
می کنند که دنبال آنها حرکت کنند.
شما سال گذشته دیدید مداحی در تهران برای مراجع قم تعیین تکلیف می کرد، حتی حرف تند
و زشتی زد. گر چه او بعداً عذر خواهی کرد، ولی گفتن آن حرف در ملأ عام به این
معناست که تکلیف رهبری مذهبی معلوم نیست.
وقتی ما خودمان به جمع بندی برسیم، در خارج از حوزه تشیع می توانیم حرفی برای گفتن
داشته باشیم، اما وقتی خودمان جمع بندی نداریم، نمی توانیم انتظار داشته باشیم که
در میان جامعه غیرشیعه حرف مهمی برای گفتن داشته باشیم.
۴. عدم اعتدال
نکته دیگری که لازم است باز از روی تجربه های تاریخی اشاره کنم، راجع به شیخ مفید و
مهم تر از او شیخ طوسی و پسرش ابو علی و بعد آمدن شاگردان آنها به شهر ری است. آن
چیزی که باعث شد برای نخستین بار، شهر ری که مرکز ثقل سنیهای شافعی و حتی حنفی بود،
بدون اینکه درگیری پیش آید به مرکز امامیها بدل شود، رواج نگرشهای اعتدالی و برخورد
مسالمت آمیز موجود در مکتب نجف بود. شما هنوز هم کتابهای اهل سنت را می بینید که
وقتی شرح حال علامه حلّی را می نویسند، می نویسند این شخص معتدل است و به صحابه بد
نمی گوید. این را شاهد بگیرید و به ادبیات فارسی آن دوره نگاه کنید. صدها بیت شعر
در اعتدال داریم.
اوضاع ری به شکلی بود که سنیها پای منبر علمای شیعه می نشستند و در محافل ادبی شیعه
شرکت می کردند و گاهی بحث و مناظره هم داشتند. این درست زمانی بود که شافعیها و
حنفیها در ری به جان هم افتاده بودند، اما شیعه ها مقبولیت داشتند و حرفهای خودشان
را معتدل می زدند، و همین باعث شد که ری که مرکز ایران و چهار راه اصلی بود، با
برخورد معتدل، تشیع را به صورت گسترده حفظ کرد. اما امروز شاهدیم که این اقلیتهای
شیعه مگر به ضرورت زبانشان کوتاه شود و ناگفته پیداست اگر برخوردها از موضع اعتدال
نباشد و تعامل درستی وجود نداشته باشد، تشیع نمی تواند گسترش پیدا کند.
نمی خواهیم چنین نتیجه گیری کنیم که ما باید مصلحت اندیشی کنیم و تشیع را در هر
محیطی به قالب افکار و اندیشه هایی که در آن محیط وجود دارد در بیاوریم. به هر حال
ما یک مرز اصلی داریم که توحید است و با شرک قابل جمع نیست. همچنین معتقدات صریح و
بسیار ارزشمندی داریم که باید آنها را حتماً حفظ کنیم. اما باید توجه داشت که هر
جامعه ای روشی را می پسندد و نمی توان بر خلاف آن حرکت کرد. آدمی یا باید منزوی شود
و اصلاً حرف نزند و فقط خود را هدایت یافته ببیند و دیگران را از خوبیهایی که در
اندیشه اش وجود دارد محروم کند و یا اگر خواست با کسی همزبان شود، باید این تجربه
را حفظ کند و بداند که در بعضی محیطها از بعضی افکار می توان کمک گرفت.
۵. عدم درک شرایط زمانی و مکانی
تشیع در ایران در قرن هفتم و هشتم، غیر از اینکه از اهرم اعتدال استفاده کرد، از
راه تصوف نیز وارد شد و آرام آرام تصوف را هم اصلاح کرد و بر آن مسلط شد و بخشهای
زیادی را از تشیع صوفیانه به تشیع فقاهتی تبدیل کرد. البته زمینه این کار نیز در
ایران وجود داشت. وهابیها هر جایی در دنیا وارد شده اند به خصوص در آفریقا، اولین
دعوایشان با گروههایی بوده است که حلقه های ذکر و سماع و خانقاه داشته اند. آنها از
اساس این گروهها را بیرون می کردند و هیچ زمینه ظهوری نمی دادند.
بدیهی است که شرایط جوامع، مختلف است و روشهایی که هر کجا ممکن است استفاده شود
متفاوت است، ولی به هر حال، مواردی قابل تأمل است که انسان می تواند از آنها
استفاده کند و در دوره های خاص تاریخی و جوامع به خصوص حرف هایش را از آن طریق
بزند.
تشیع عرفان دارد، این همه میراث اخلاقی دارد، نه تصوف بازاری و نه تصوف حزبی. توجه
به اخلاق، عرفان و ذکر و حتی استفاده از میراث عرفانی که در بخش عمده ای از فرهنگ
شیعه وجود دارد، می تواند در بخش هایی از جهان اسلام مؤثر باشد. نباید دید چنان ما
تنگ باشد که همه راهها را به روی ما ببندد و به همان صورتی که راجع به وهابیت عرض
کردم، با آن خشکی و جمود وارد شود و راه را قطع کند.
خوبی تشیع این است که یک مذهب تمام عیار است، یعنی ما از هر بخش از آن می توانیم
چیزی استفاده کنیم. ما در شیعه نگرش فقاهتی، زاهدانه، عارفانه و بحثهای اخلاقی
بسیار سنگین داریم. شیعه وارث عقلانیت معتزله است، یک میراث معقول دارد و ما به
تناسب این دوره های مختلف تاریخی و افکار و اندیشه های موجود، در هر شرایطی باید از
فرصت استفاده کنیم و آن را گسترش دهیم.
در سرتاسر کشور سعودی اجازه تأسیس رشته کلام نمی دهند، ولی تشیع خیلی راحت می تواند
از راه علم کلام که محبوب مصریها و بسیاری از مسلمانان نقاط دیگر است، اندیشه های
خود را توسعه دهد. آنها یک نوع حدیث گرایی شدید، دارند ولی در تشیع غیر از اینکه
حدیث وجود دارد، میراث عرفانی و فلسفی هم هست و مهم تر اینکه همه نگاهها به قم است
که بتواند از این روشها استفاده کند. همچنین طلاب ایرانی و غیرایرانی که در قم
تحصیل می کنند وقتی بر می گردند، باید به راحتی بتوانند از این روشها در محیط
خودشان به بهترین شکل استفاده کنند و رابطه شان را با قم قطع نکنند.
قم، امروز پویایی و تنوع خاص خود را دارد و این تنوع باید بتواند تحت رهبری فکری و
مذهبی مراجع در نقاط مختلف، به تناسب، خوب عمل کند و لازم است که طلاب و روحانیون
سایر شهرها و کشورهای مختلف ارتباط خود را با این مرکز حفظ کنند.
۳. ضرورت تأسیس رشته شیعه شناسی
حجت الاسلام والمسلمین علی انصاری*
بحثی که می خواستم خدمت عزیزان عرض کنم، ضرورت ایجاد رشته شیعه شناسی و یا رشته های
شیعه شناسی در مجامع علمی از جمله حوزه و دانشگاه است. این ضرورت را از ابعاد مختلف
و گوناگونی می توان بررسی کرد، اما به دلیل ضیق وقت از تجزیه و تحلیل و بسط موضوع
صرف نظر می کنم. فقط درباره ضرورت شیعه شناسی به جهت رفع محرومیتها و مظلومیتها از
مکتب تشیع نکاتی را مطرح می کنم.
شیعه شناسی، تصویری علمی از فرهنگ حیات بخش اسلام است که با تبیین و کشف حقایق عینی
و تاریخی، سعادت دنیا و آخرت را برای عقل گرایان عالم به ارمغان آورده و همه ابعاد
زندگی فردی و اجتماعی انسانها را از انحراف و لغزش نگاه می دارد. رشته علمی
شیعه شناسی دارای ملاک و مبانی بنیادین و منبع مهمی برای شناخت حقیقت با همه ابعاد
وجودی آن و هر واژه اش سرشار از مفاهیمی متعالی از معارف الهی است. مدار اصلی و
عناصر نورانی مذهب تشیع با مشعل رشته تخصصی شیعه شناسی امکان تداوم دارد.
پژوهشگران و دانشمندان غیرشیعی در پژوهشهای خود درباره شیعه به ندرت شناختی
همه جانبه از حقایق عینی و تاریخی آن به دست آورده اند. در حالی که مطالعه دقیق،
درک عمیق و بررسی ویژگیهای ممتاز اندیشه شیعی به اثبات می رساند که این فرهنگ
آرمانی حقیقی، دارای اصولی پابرجا و مترقیانه ترین اندیشه الهی است. ما که مقیم
ساحت بعثتیم و در غدیر به اعتکاف نشسته ایم، برآنیم تا با همکاری و همیاری آگاهانه
مسئولان و دلسوزین جامعه اسلامی، اسلام اصیل و بی انحراف را از طریق گسترش رشته های
علمی و معارف غنی شیعه شناسی از دستبرد مخالفان تاریخ حفظ کنیم و به مسئولیت دینی و
شرعی خود عمل کرده باشیم.
اصل بحث من ضرورت شیعه شناسی به جهت خارج کردن تشیع از مظلومیتها و منزوی بودن است.
همه عزیزان مطلع اند، مظلومیت تشیع از همان روز نخستین و صدر اسلام شروع شد. پیامبر
مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) که هر کلامش، کلام الهی است، در جمع بیش از صدهزار
نفر در صحرای غدیر، ولایت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) را اعلام می کند. اما
مظلومیت شیعه آن چنان زیاد است که، در جایی که هر کس با دو شاهد می تواند حق خود را
بگیرد؛ امیرالمؤمنین با بیش از صدهزار شاهد در صحرای غدیر، هنوز که هنوز است بعد از
قرنها نتوانسته است به حقیقت و حقانیت خود به صورت گسترده و فراگیر دست پیدا کند.
اگر همین امیرالمؤمنین را با بیش از صدهزار شاهد، دشمن آن چنان تخطئه و تخریب
می کند که دستور می دهد به جای تسبیحات حضرت زهرا(سلام الله علیها) او را لعن کنند،
بعضیها خیال نکنند که به همین سادگی بوده است.
دشمن، اول کفر، نامسلمان بودن و ضداسلامی بودن فرد را ثابت می کند، بعد دستور به
لعن می دهد؛ آن هم در آن دورانی که این همه امکانات تخریبی نبوده است. اینها به
دلیل نشناختن حقانیت شیعه است. با به وجود آوردن رشته های شیعه شناسی در مجامع علمی
و آکادمیک بزرگ دنیا می توان این حقیقتها را روشن نمود. اگر می بینیم وقتی امام
حسین(علیه السلام) فرزند رسول الله(صلی الله علیه و آله) شهید می شود و حتی قبل از
آن، اگر درب خانه دختر رسول الله(صلی الله علیه و آله) را آتش می زنند، پهلویش را
می شکنند و فرزندش را شهید می کنند، همه به دلیل نشناختن حقانیت و عظمت تشیع است.
چون مسلمانها شناخت واقعی و عمیق و دقیق ندارند، دشمن موفق می شود هر بلایی به سر
آنها بیاورد و اسلام حقیقی را منحرف کند. چرا بیست مسجد در جهان اسلام به شکرانه
کشتن امام حسین(علیه السلام) ساخته شد؟ مظلومیت از این بالاتر که یک مکتب الهی بیش
از هزار سال تمام در تقیه زندگی کند. چون مسلمانان این مکتب را نمی شناسند. این
آرمان مترقی را نمی شناسند.
لذا امیرالمؤمنین(علیه السلام) که بماند، فرزند دختر
رسول الله(صلی الله علیه و آله) که بماند، آرام آرام آن چنان انحراف ایجاد می کنند
که اصل اسلام را از بین ببرند و سوگند می خورند از بین ببرند. وقتی مطرف بن مغیره
می آید به معاویه می گوید: دست از سر این شیعه ها بردار، همه را قلع و قمع کردی،
همه را بیچاره و خانه نشین کردی؛ می گوید: «لا والله الا دفناً دفناً؛ نه به خدا
قسم، مگر نام شیعه را دفن کنم». این در حالی است که احدی نسبت به این وضعیت، حتی به
اندازه انگشتان دست، مخالفت نمی کند.
ما به سهم خود در سال امام علی(علیه السلام) لبیت عملی به پیام مقام معظم رهبری
گفتیم و با کمک و همراهی جمعی از استادان حوزه و دانشگاه، مجمع جهانی شیعه شناسی را
تأسیس کردیم. حداقل از آن تاریخ، ممحض شدیم که تحقیق کنیم در عالم نسبت به تشیع چه
می گذرد. تکلیف دارم عرض کنم: والله الان شیعه از صدر اسلام هم مظلوم تر است.
دردهایی که الان بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) می گذرد، از شمشیری که در صدر اسلام
بر فرقش وارد شد سنگین تر است. مواردی را عرض می کنم.
شما می دانید دنیای امروز دنیای تمدن است و هر مکتبی که راز و رمز بهتر زندگی را به
انسانها نشان دهد، برگ برنده را دارد. در مجامع علمی و آکادمیک دنیا، آن چنان دارند
شیعه را به انزوا می کشانند و آن چنان مبانی شیعه را تحریف می کنند که از آن تحریف
اولیه صدر اسلام که برای امامت و ولایت به وجود آوردند خطرناک تر است. یک نمونه در
دایره المعارف «آمریکانا» است. این دایره المعارف جدیداً از سیزده جلد به سی جلد
گسترش پیدا کرده است. در همه زمینه ها و موضوعات مطالب دارد. این دایره المعارف
۴۵۰۰ مقاله و مدخل دارد که توسط ۶۵۰۰ استاد برجسته دانشگاه و اندیشمند تدوین و
تعریف شده است. جایگاه شیعه در این دائره المعارف چیست؟ این دائره المعارف ۴۴ صفحه
درباره اسلام مطلب دارد. بزرگ ترین مقاله این دایره المعارف ۴۴ صفحه است، کوچک ترین
مقاله آن هم ۴ سطر است. برای اولین بار در تاریخ جهان مقاله چهار سطری نوشته
می شود، آن هم مقاله تشیع در این دایره المعارف است. محتوا چیست؟ این است که، شیعه
فرقه ای از فرق اسلامی است که در مقابل اعتقاد اهل سنت معتقد است جبرئیل در رساندن
حکم خدا به علی(علیه السلام) خطا رفته است و به جای او، حکم خدا را به
محمد(صلی الله علیه و آله) رسانده است.
همین! دایره المعارف درباره عمروعاص بیش از یک صفحه دارد، درباره عایشه بیش از یک
صفحه دارد، درباره شیعه فقط چهار سطر، آن هم این گونه!
اگر رشته های شیعه شناسی نداشته باشیم و اگر عناوین و موضوعات و ابعاد مختلف علوم
شیعی را نتوانیم به راحتی تبیین و به دنیا عرضه کنیم، این گونه به سر مذهب ما
خواهند آورد.
شما خیال می کنید یک دایره المعارف نوشته شده در گوشه یک کتابخانه زندانی شده؟ خیر،
این بزرگ ترین منبع کتابهای علمی و درسی دانشگاهها و رشته های اسلام شناسی و
شیعه شناسی در دنیاست. آقایان محترم، در اسرائیل چهار رشته مستقل شیعه شناسی وجود
دارد؛ رشته مستقل شیعه شناسی، نه گرایش. اما ما مکاتبات کردیم، جلسات گرفتیم، فریاد
زدیم، ولی نه در حوزه و نه در دانشگاه هنوز موفق به ایجاد یک رشته شیعه شناسی
نشده ایم. شیعه خیلی مظلوم است.
مظلومیتهای بسیار زیاد شیعه در طول تاریخ که همه ما بر آن گریسته ایم و مظلومیتهایی
که الان هم وجود دارد، فراوان است. بزرگ ترین مرکزی که تمام ادیان دنیا را به
انحراف می کشاند، روی آنها کار و آنها را منحرف و تخطئه می کند و اهداف خود را بر
گرده آنها می گذارد، سازمان CIA آمریکاست که معاونتی به نام ادیان دارد. اینها روی
تمام ادیان رسمی دنیا کار می کنند. جدیداً دستور دارند با هزینه مخصوص قسمت تشیع را
از کل معاونت ادیان دنیا جدا کرده و روی این قسمت بیشتر از بقیه ادیان کار کنند.
چون فهمیدند منجی عالم بشریت و آرمان حقیقی و اصول مترقیانه فقط در این مکتب است.
اخیراً فقط نهصد میلیون دلار بودجه مخصوص شیعه گذاشته اند. به هر حال، به شکل
بی سابقه ای دارند علیه شیعه هزینه می کنند. سایتهای مختلف دنیا، قلم به دستان
زیادی در دنیا، حتی برخی از کشورها درصدی از پول نفت خود را علیه شیعه اختصاص
داده اند. این همه مظلومیت را نه با سینه زدن، نه با سلام و صلوات تنها و نه با ذکر
تنها، بلکه با شناخت حقیقی و شناساندن آن به جهانیان می توان پاسخ داد.
متأسفانه پایان نامه هایی که در مجامع علمی درباره افلاطون و ارسطو نوشته می شود،
چندین هزار برابر پایان نامه هایی است که درباره امام زمان
(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) نوشته
می شود. شیعه خیلی مظلوم است. این مکتب ویژگیهای منحصر به فردی دارد که اگر با زبان
نو به مردم گفته شود جهانیان عاشق این مکتب می شوند.
من یک جمله از شهید قاضی طباطبایی خدمت دوستان عرض بکنم. ایشان مقدمه ای بر جنه
المأوی نوشته اند. او این جمله را از علامه محمدجواد مغنیه نقل می کند. می گوید:
علمای اسلام دو دسته اند: یکی آنهایی که رفتند فقیه شدند، بزرگ شدند، عالم شدند،
مجتهد شدند، فتوا دادند، حلال و حرام مشخص کردند. اجرشان پیش خدا محفوظ و بسیار کار
بزرگی کردند. دسته دوم کسانی هستند که دلشان به حال اصل مذهب تشیع می سوزد و در
زدودن غبار و زنگار از این مذهب تلاش می کنند. تعداد این دسته دوم بسیار کمیاب و از
طلای ناب کمیاب تر است.
می توانم با تأسف شدید عرض کنم، شاید بنده تفحصم ناقص بوده است، اما بیش از ده
شیعه شناس در این مملکت بزرگ پیدا نکرده ایم. این موضوع جدی است. باید روی اختصاصات
مذهب تشیع کار کنیم.
۴. آسیب شناسی تبلیغات اسلامی در غرب
پروفسور حاج محمد لگن هاوزن*
موضوع بحث من آسیب شناسی تبلیغات اسلامی در غرب است. بنده می دانم که شما از
کشورهای گوناگون هستید و همه این چیزهایی که می گویم، شاید کاربردی در جاهای دیگر
ندارد. ولی بیشتر به آمریکا و تبلیغات آنجا توجه دارم و کمی درباره اروپا هم صحبت
می کنم. وقتی ما می خواهیم کاری را انجام بدهیم یا ارزشیابی کنیم، باید ببینیم که
هدف مان چیست و از چه وسیله ای باید برای رسیدن به این هدف استفاده کنیم.
هدف تبلیغ چیست؟ وقتی ما کسی را به آمریکا می فرستیم که تبلیغات بکند هدف چیست؟ چه
روشی را باید در آنجا استفاده کنیم؟ چگونه می توانیم تبلیغ را بهبود ببخشیم تا
بیشتر موفق شویم؟به نظر بنده هدف تبلیغ انجام وظیفه است. این وظیفه ماست که هدایت
الهی را که وحی شده در دسترس دیگران قرار دهیم. پس کار ما در تبلیغات، ارتباطات
است. یعنی ما می خواهیم معرفت و هدایت الهی در دسترس دیگران باشد. خوب این دیگران،
چه کسانی هستند؟ ما اعتقاد داریم که این هدایت الهی فقط برای یک گروه نیست و برای
همه انسانهاست. این هدایت الهی فقط برای ایرانیها و عربها و کسانی که در خانواده
شیعه رشد یافته اند نیست. پس باید تحقیق کنیم که چگونه می توانیم این پیغام را به
گروههای مختلف برسانیم. اولین کاری که لازم است آشنا بودن به زبان رایج در کشورهای
مختلف است. سالها پیش دیدم کسانی را به آمریکا می فرستند که انگلیسی بلد نیست. اما
زبان هم کافی نیست. باید فرهنگ و حساسیتهای آن گروه را نیز بشناسیم. اگر ندانیم
آنان چگونه فکر می کنند، نمی توانیم با آنها بحث کنیم.
اگر شما مثلاً شرکت صابون سازی دارید و می خواهید به مردم اعلام کنید که نوعی صابون
دارید که خیلی خوب است و دست را بهتر پاک می کند، اول باید Marketing research یعنی
بازاریابی کنید. وقتی شما هم به کشورهای خارجی می روید باید همین کار را انجام
بدهید. یعنی باید بفهمید گروههای مختلف که در آنجا هستند چه کسانی اند و شما چگونه
می توانید این پیغام و وظیفه الهی را به آنها برسانید.
ما باید بدانیم که در فرهنگ آنها چه چیزی خوب است و چه چیزی بد و چه چیزهایی مشترک
است براساس آن بتوانیم تبلیغ کنیم. غالباً مبلغانی که برای تبلیغات به آمریکا
می روند فقط با کسانی که از لحاظ ملیت با هم مشترک اند ارتباط می یابند. مثلاً
شیعیان پاکستانی به آمریکا می روند و حسینیه ای فقط برای پاکستانیهای آنجا درست
می کنند و به زبان اردو سخن می گویند. ایرانیها هم که برای محرم دور هم جمع
می شوند، به زبان فارسی سخن می گویند. عربها هم در کانادا در یکی از شهرستانهای
نزدیک تورنتو ساختمانی دارند که یک دیوار در وسط آن است. یک طرف آن مراسم به زبان
عربی انجام می شود و طرف دیگر ایرانیها به زبان فارسی مراسم دارند.
ما مخصوصاً
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 