پاورپوینت کامل نقطه گره های مثبت و منفیدر اتحاد ملی ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقطه گره های مثبت و منفیدر اتحاد ملی ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقطه گره های مثبت و منفیدر اتحاد ملی ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقطه گره های مثبت و منفیدر اتحاد ملی ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

۱۲۷

چکیده

اتحاد ملی در سطح نیروها و نخبگان سیاسی، به معنای قبول تفاوتها و اختلاف سلیقه ها
در روند اجماع ملی است که معمولاً در ادبیات سیاسی از آن به اتفاق بر خطوط قرمز،
یاد می شود. مبحث کانونی این نوشتار، معنای اتحاد ملی و علل تأخر آن در میان
جناحها و گروههای ایران پس از انقلاب است.

واژه های کلیدی: اتحاد ملی، وفاق انقلابی، بایسته ها، نبایسته ها.

الف) نقطه گره های منفی در وفاق انقلابی

مبحث کانونی این نوشتار، بررسی اتحاد ملی و علل تأ خر آن در میان جناحها و جریانهای
سیا سی در ایران پس از انقلاب ا ست. اتحاد ملی در میان مباحث اجتماعی، اهمیت
فراوانی در یکپارچگی سیا سی و تأمین منافع ملی دارد. شاید امروزه به دلیل سادگی و
پیش پا افتادگی وحدت و اتحاد ملی، سخن مجدد از آن، به نوعی تکرار به حساب آید، اما
تأکید دوباره آن از سوی مقام معظم رهبری(مدظله العالی)، یادآور این سخن از امام
خمینی(ره) است که فرمود:

باید هی تلقین کنیم ما به هم، هر کس موعظه می کند همین را بگوید، هر کس سخنرا نی
می کند همین مطلب را بگوید، خیال نکند این را گفته اند، باید همیشه گفت، باید به
گوش مردم و به گوش ملت و به گوش همه ارگانهای دولتی هی خوا ند به اینکه فراموش
نکنید وحدت را، هی نگویید وحدت و دنبا لش نباشید، عملاً با هم وحدت داشته باشید،
شما برادرها ی هم هستید.[۱]

وحدت در اندیشه آن فقید، چنان اولویت و اهمیت داشت که از آن به تعبیراتی یاد
می نمود که کمتر درباره موضوع دیگری به کار می برد.[۲] اصطلاحاتی مثل نعمت الهی،
کلید پیروزی، معجزه، برادری، اساس پیشرفت و وا جب شرعی، تعابیر زیبایی هستند که
در بیانات ایشان به کار رفته اند. اما آنچه همواره وی را در سالهای پس از پیروزی
انقلاب اسلامی نگران می کرد، تفرقه و جدایی بین نیروهای انقلاب بود. چرا که از نظر
امام خمینی(ره)، تفرقه گویاترین نشانه ای ا ست که حکایت از این امر می نماید که
قیام ما برای خدا نبوده است. ایشان در همان ما ههای نخستین انقلاب، بیانی غم انگیز
اما مهم در این باره دارد که تاکنون کمتر مورد استناد قرار گرفته است:

در سوره هود وارد است: «فاستقم کما أمرت ومن تاب معک»، یعنی استقامت کن و بر جای
ایست آن طور که مأموری، با کسی که توبه کرد با تو. و در حدیث وارد است که
رسول الله(ص) فرمود: «شیبتنی سوره هود لمکان هذه الایه»، یعنی پیر کرد مرا سوره
هود، برای خاطر اینکه… آن حضرت بیم آن داشت که مأموریت انجام نگیرد و الا خود آن
بزرگوار استقامت داشت… شما ملت ایران قیام کردی…همه فریاد می زدید ما جمهوری
اسلامی می خواهیم …امر اول «قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فردی» را
که فرموده اند قیام کنید برای خدا، اطاعت کردید، باقی مانده است امر دوم «فاستقم
کما أمرت ومن تاب معک»، استقا مت کنید، این قیام را حفظ کنید.[۳]

در واقع حضرت امام، کلمه «ما امرت» در آیه شریفه را همان جمهوری اسلامی می گرفت و
از استقامت انقلابیون یا همان «من تاب معک» می هراسید. بدون تردید، آنچه او را این
چنین هراسناک می کرد و از تضعیف جمهوری اسلامی بیمناک می ساخت و آن را نشانه قیام
برای غیر خدا می دا نست، تفرقه و تخریب درونی انقلابیون بود. به همین دلیل بود که
آن حضرت، اختلاف و تفرقه را منشأ تمام بدبختیها و عقب ماندگیهای مسلمانان می دانست
و از آن به سم مهلک، انتحار و خودکشی[۴] یاد می کرد و تفرقه افکنان را جنود ابلیس
می شمرد ولو اینکه نماز شبشان ترک نشود، چرا که از نظر وی، اختلاف ریشه در حب نفس
انسان دارد و آدمی را از وصف رحمانیت الهی یعنی اتحاد جدا می سازد.[۵]

از این رو، باید همواره پرسید که اتحاد بین نیروهای سیا سی چگونه میسر است و چطور
می توان آن را در بین نیروهای ملی بسط داد یا تقویت کرد. علاقه مندم در پاسخ به این
پرسش مفهوم اتحاد ملی را آزادانه به معنای وفاق سیاسی تأویل برم. اجمالاً وفاق
سیاسی، یعنی تعریف آگاهانه از حدود اختلافات و اتفاق نظرها، و این چیزی است که ما
امروزه فاقد آنیم. وفاق سیاسی، اصطلاحی است که بیشتر در مقابل وفاق انقلابی به کار
می رود. وفاق انقلابی، وفاقی است غیرارادی و غیرعقلانی که معمولاً در شرایط انقلابی
رخ می دهد و ممکن است در شرایط پسا انقلابی به و فاق سیاسی بینجامد یا نینجامد.

شاید یکی از دلایل مهم در به تأخیر افتادن اتحاد ملی در بین نیروهای سیاسی آن باشد
که وفاق انقلابی در جمهوری اسلامی، به وفاق سیاسی تبدیل نشده است. وفاق انقلابی
بدین مفهوم است که بخشهایی از جامعه بنا به دلایلی گردهم می آیند و در امر سرنگونی
رژیم پیشین مشارکت می جویند. این مشارکت که امری احسا سی و غیرارادی است، بیشتر
برخا سته از خصایص زیباشناختی آرمانهای یک انقلاب است. معمولاً آرمانها و ایدئولوژی
در هر انقلابی، مجمل و کلی و مبهم اند و در جریان شورشهای خیابانی و اعتراضات عمومی
در همان سطح باقی می مانند. این ویژگی، علاوه بر اینکه به آرمانهای یک انقلاب،
جذابیت و زیبایی خاصی می بخشد، عملاً خود انقلاب را نیز به یک رخداد عاشقانه تأویل
می برد و آن را در نسبتی عاطفی با انقلابیون قرار می دهد و این چیزی است که روزا
لوکزامبورک می گوید: در فضای انقلابها، همواره اشتقاقها تبدیل به وفاق ملی می شود.
یعنی طبیعت هر انقلابی اقتضا می کند که شقاق و پراکندگی جای خود را به وفاق و همدلی
بسپارد.

علت دیگر را می توان در این سخن لاکلاو جست وجو کرد که از آن به حضور یک نقطه گره
منفی تعبیر می کند. یعنی وقتی چیزی (مثل سلطنت پهلوی) برای سلب کردن وجود دارد و به
طور مشترک در همگان وجود دارد، آرام آرام سبب پیوند هویتهای متکثر در جامعه می شود.

علت سوم، آن چیزی است که می توان از آن به فضای گفتمانی تعبیر کرد و زمینه ساز
انقلاب است. فضای گفتمانی که در نهضت اسلامی ایران به وجود آمد، آن قدر غنای مفهومی
داشت که تمام خرد گفتمانهای آن روز را گردهم می آورد و به آنها معنا می بخشید. اگر
در گفتمانهای رهایی بخش آن روزگار مثل مارکسیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم، از موضوع
امپریالیسم سخن به میان می آمد، در عرضه گفتمان انقلاب اسلامی از مقوله استکبار بحث
می شد که فراگیرتر از موضوع امپریالیسم بود. استکبار در فرهنگ قرآنی، امپریالیسم را
در درون خود دارد، اما فراسوی آن یک فضای مفهومی پدید می آورد که از یک سو استضعاف
و از سوی دیگر استبعا د را پوشش می داد. استعمار و استثمار در این مجموعه جای
می گرفت. یا آن گاه که از کاربرد کار در برابر سرمایه بحث می شد، امام خمینی(ره)
می فرمود: خداوند کارگر است، و یا هنگامی که نیروهای چپ از پرولتاریا سخن می گفتند،
در فضای گفتمانی انقلاب اسلامی، واژه استضعاف به کار می رفت که مفهومی فراگیرتر بود
و پرولتاریا را در درون خود جای می داد.

و سرانجام اینکه، ظهور امام خمینی(ره) به عنوان مخالف قدرتمند شاه و مستقر شدن او
در کانون مخالفت با رژیم پهلوی، نقش مهمی در اجماع نیروهای سیاسی علیه سلطنت پهلوی
داشت. او همان نقشی را ایفا کرد که لنین در انقلاب کبیر روسیه و مائو در انقلاب چین
به انجام رسانده بودند. با این تفاوت که لنین حزب کمونیست را پشت سر خود داشت و پس
از پیروزی انقلاب فوریه ۱۹۱۷ وارد لنینگر اد شد. مائو نیز رهبر حزب کمونیست چین و
فرمانده نیروهای مسلح و مجهزی بود که ماهها با ارتش چیانکاچیک در بخشهایی از خاک
چین جنگیده بود. این در حالی بود که حضرت امام(ره)، هیچ نوع سازمانی سیاسی و نیروی
مسلح در اختیار نداشت، ستاد رهبری او در خارج از کشور مستقر بود، از مسجد به عنوان
سنگر مقاومت و مبارزه استفاده کرد و در اوج انقلاب وارد ایران شد. امام خمینی(ره)
در نقد رژیم پهلوی نه به بحرانهای عمومی اردوگاه امپریالیسم اشاره کرد و نه از
واژه هایی مانند بورژوازی، الیناسیون، مدرنیزاسیون، افزایش انتظارات، توسعه
نا همگون و فقدان جامعه مدنی که در زبان سیاسی نیروهای مبارز متداول بود، بهره
جست؛ واژگانی که تنها گروه اندکی آنها را به کار می بردند و بدین وسیله از همخوانی
و همزبانی با توده های مردمی محروم می شدند.

همین عوامل در کنار آرمانهای کلی انقلاب بود که توانست کلیه نیروهای سیاسی را در
وضعیت انقلابی به وفاق برساند و حتی تا مدتی که معمولاً از آن به ماه عسل انقلاب
یاد می شود گرد هم نگه دارد.

ب) بایسته ها یا نقطه گره های مثبت در اتحاد ملی

نخستین دشواری از زمانی آغاز می گردد که روایت انقلاب دگرگون می شود. در روایت پیش
از انقلاب، فضای زیبا و دل انگیزی به چشم می خورد و کلی و مبهم بودن آرمان و
ایدئولوژی انقلاب عشقی فراگیر تولید می نمود. در آن بستر، فضای انقلابی به عنوان
عاملی آشتی دهنده عمل می کرد و همچون نخ تسبیح تمام دانه های پراکنده را به هم
پیوند می داد. این دانه ها که همان تفکرات و ایدئولوژیهای متنوع سیاسی اند، به
تعبیر ویتگنشتاین به صورت بازیهای زبانی یک متن در می آیند و هرگز فراسوی مرز اتحاد
به سمت پراکندگی نمی روند. آنچه آنها را به هم پیوند می زد یک نقطه گره منفی بود.
اما پس از پیروزی انقلاب، آن چیزی که می تواند این اتحاد و پیوند سابق را نگه دارد
و تکثر و واگرایی در چارچوب را از خطر پراکندگی نجات دهد، حضور یک نقطه گره مثبت
است و نه نقطه گره منفی؛ زیرا آنچه می بایست نفی شود از فضا خارج شده و اکنون باید
در کانون و گرداگرد یک نقطه گره ایجابی جمع شوند تا پیوند درونی شان تدا وم یابد.

تاریخ انقلابها به ما توضیح می دهد که انقلاب، ماه عسلی کوتاه دارد و به محض روشن
شدن و جزئی شدن ایدئولوژی و آرمانهای یک انقلاب، انقلابیون دیروز به تبع تفسیرهای
متفاوتی که از آرمانهای انقلاب می کنند، در مقابل روایت و فهم دیگران، قرار
می گیرند و به صف آرایی می پردازند و به تدریج وفاق گذشته خود را از دست می دهند.
به همین دلیل، آنها از اتفاق بر سر یک جغرافیای مشتر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.