پاورپوینت کامل نهضت امام حسین(ع) و انسجام اسلامی ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نهضت امام حسین(ع) و انسجام اسلامی ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نهضت امام حسین(ع) و انسجام اسلامی ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نهضت امام حسین(ع) و انسجام اسلامی ۱۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۱۱

چکیده

با ژرف نگری در تاریخ اسلام از منظری تحلیلی به این نتیجه می رسیم که بر خلاف آنچه
برخی از علما مدعی شده اند، نهضت امام حسین(ع) برای تفرقه و جدایی بین مسلمانان
صورت نگرفت؛ بلکه با توجه به مبانی قرآنی و الگوی نبوی(ص)، این حرکت و نهضت، وحدت و
انسجام جامعه اسلامی را در پی داشت؛ وحدت و انسجامی که در آن مقطع زمانی در نتیجه
رسوخ عصبیت جاهلی، بنیانهای اسلامی خود را از دست داده بود؛ به نحوی که اطلاق جامعه
و امت اسلامی بر آن دشوار می نمود. حرکت امام حسین(ع) برای احیای دوباره این
بنیانها و بر اثر احساس مسئولیت درباره آنها صورت پذیرفت.

واژه های کلیدی: امام حسین(ع)، انسجام اسلامی، مبانی قرآنی، الگوی نبوی(ص).

مقدمه

با وجود آنکه در طول تاریخ اسلام، اکثریت قریب به اتفاق علمای اهل سنت، قیام امام
حسین(ع) بر ضد یزید را در مسیر احیای اسلام و ارزشهای آن دانسته اند، در این میان
دو تن به نامهای ابوبکربن العربی(۴۶۸ـ۵۴۳ق)[۱] و ابن تیمیه(۶۶۱ـ۷۲۸ق) این نهضت را
طغیان علیه حاکمیتِ مشروع جامعه اسلامی پنداشته اند. به زعم اینان، این حرکت باعث
گسست و جدایی در امت اسلامی گردید. از این رو، آنان رویارویی یزید با امام حسین(ع)
و در نهایت شهادت آن حضرت را توجیه کرده و به شهادت رساندن آن حضرت و یارانش را در
مسیر اجرای دستور رسول الله(ص) قلمداد و به این حدیث از پیامبر اعظم(ص) استناد
کرده اند که فرمود: «هر کس بخواهد در جمع امت من تفرقه ایجاد کند، با او با شمشیر
روبه رو شوید؛ هر که خواهد باشد.»[۲] ابن تیمیه مشخصاً در مورد نهضت امام حسین(ع)
می گوید: «در خروجش، نه برای دین و نه برای دنیا مصلحتی نبود… در خروج و قتلش
فسادی به بار آمد که اگر در شهر خود می نشست به بار نمی آمد.»[۳]

در این پژوهش کوشش خواهد شد با توجه به مبانی قرآنی و الگوی نبویِ(ص) انسجام اسلامی
و بیشتر با استفاده از منابع اهل سنت، تبیین شود که آیا حرکت و نهضت امام حسین(ع)
باعث تفرقه و گسست در جامعه گردید، یا وحدت و انسجام جامعه اسلامی را در پی داشت.
برای دستیابی به این مطلوب، آگاهی اجمالی درباره معنا و مفهوم انسجام و جایگاه آن
در شکل گیری جامعه ضروری است.

معنای انسجام

انسجام از مادّه «سجم» در لغت عربی به معنای روان و جاری شدن است. در لغت فارسی
تناسب کلام و روانی آن از تکلف را انسجام گویند.[۴] به هماهنگی و یکپارچگی و
همخوانی در اجزای چیزی نیز انسجام گفته می شود.[۵] به نظر می رسد در خصوص اصطلاح
ترکیبی انسجام اسلامی، تعریف اخیر کاربرد گویاتری داشته باشد.

نخستین بار انسجام به عنوان یک عامل عمده در شکل گیری و پیشبرد جامعه تحت عنوان یک
نظریه اجتماعی، در آثار امیل دورکیم (جامعه شناس معروف فرانسوی) مورد استفاده قرار
گرفت.[۶] البته ابن خلدون پیش از او به گونه ای نقش انسجام را تحت عنوان عصبیت در
شکل دهی اجتماع یادآور شده بود.[۷] نظریات اجتماعی دیگر در مورد شکل گیری جامعه
مانند قانون، شخصیتها، مذهب و نژاد نیز در جهت انسجام جامعه قابل پیگیری است و هیچ
رابطه تناقض آمیزی برقرار نمی کند.

در مورد جامعه اسلامی، مفهوم انسجام از جایگاه ویژه و برجسته ای برخوردار است. چرا
که با ظهور اسلام و جامعه اسلامی، پارادایم[۸] جدیدی در عرصه شکل گیری اجتماع به
میان آمد. در این مسیر، اسلام از بنیانهای اصیل و ماندگاری نظیر وحی، به عنوان کلام
جاوید پروردگار، پیامبر، به مثابه رهبر جامعه اسلامی و مسلمانان، به عنوان زمینه
شکل گیری جامعه، بهره برد. آنچه این عناصر سه گانه را به هم پیوند می زد، ایمان
مؤمنان به وحی و سنت پیامبر گرامی اسلام(ص) بود. بدین ترتیب، مسلمانان زمانی قادرند
رشته پیوند را مستحکم نگه دارند که بین آنها انسجام و همگرایی بر اساس و مبنایی
اسلامی برقرار باشد. بر این اساس، در مسیر تحلیل نهضت و حرکت امام حسین(ع)، آگاهی
اجمالی به مبانی قرآنی و الگوی نبوی(ص) انسجام جامعه اسلامی، ضروری است.

مبانی قرآنی و الگوی نبوی(ص) انسجام

اصولاً شکل گیری انسجام در جوامع مختلف ممکن است از مؤلفه های بسیاری مانند
اشتراکات نژادی و زبانی، منافع مشترک، شرایط جغرافیایی و نظایر آن ناشی شود.
آموزه های اسلامی، انسجام انسانها بر اساسِ معیارها و شاخصه های مذکور را بر
نمی تابد.[۹] آنچه بر اساس مبانی اسلامی باعث حیات و سرزندگی و انسجام یک جامعه و
تمدن می گردد، در سه مبنای اصولی مذکور یعنی خداوند[۱۰] (وحی)، پیامبر(ص) و
مسلمانان خلاصه می شود. بنابراین در صورت فقدان یکی از این مبانی و یا نابسامانی و
نارسایی در ارتباط بین آنها، انسجام در تمدن اسلامی به عنوان یک کلیت، که باید از
شاخصه زنده بودن و حیات برخوردار باشد، با مشکل جدی روبه رو خواهد شد.

مبانی یاد شده به صورت زیبایی در این آیه قرآن مورد تأکید قرار گرفته است:

لقد أرسلنا رسلنا بالبیّنات وأنزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم النّاس بالقسط؛

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب آسمانی و میزان (شناسایی
حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا (مردم) قیام به عدالت کنند.[۱۱]

در جای دیگر می فرماید:

یا أیّها الّذین آمنوا استجیبوا للّه وللرّسول إذا دعاکم لما یحییکم…؛

ای کسانی که ایمان آورده اید، دعوت (خدا) و (پیامبر) را استجابت کنید هنگامی که شما
را به سوی چیزی فرا می خوانند که به شما حیات می بخشد.[۱۲]

در این دو آیه، مبانی و ارکان سه گانه انسجام تمدن اسلامی به صراحت و روشنی در کنار
هم قرار گرفته است، اول، خداوند است که منشأ تمام امور است و همه چیز به دست توانای
اوست. دوم، رسول الله۴ است و در نهایت انسانهای مؤمن اند که هدف پروردگار و رسولش
در هدایت آنها خلاصه می شود. آن رشته ای نیز که هر سه رکن و مبنای یاد شده را به هم
پیوند و اتصال می دهد ایمان است. ایمان به مبانی سه گانه و تلاش و مجاهدت در راه
تحقق این اصول، اساس و مبنای انسجام در تمدن اسلامی را شکل می دهد. از این رو،
آموزه های الهی و سنت نبوی(ص) حول این سه رکن و مبنای تمدن ساز می چرخند.

اگر با این رویکرد و از این زاویه به تاریخ صدر اسلام و مشخصاً سیره رسول الله(ص)
توجه کنیم، در خواهیم یافت که پیامبر اعظم(ص) در راه ایجاد همبستگی و انسجامی که
قرآن می فرماید، دو مرحله اساسی را پشت سر گذاشته است: مرحله اول قبل از هجرت و
مرحله دوم پس از هجرت. از همین رو، به دلیل اهمیت فوق العاده هجرت پیامبر(ص)، این
رویداد، مبدأ تاریخ اسلام قرار گرفته است. این تقسیم بندی در مبحث مورد نظر ما نیز
از محوریت برخوردار می باشد.

بی تردید، اقدام بنیادین و بسیار مهم رسول الله(ص) در دوره سیزده ساله بعثت تا
هجرت، در هم شکستن انسجام و عصبیت جاهلی بود. این حرکت به سهولت و آسانی برای
رسول الله(ص) و مسلمانان امکان پذیر نشد و آنان در این مسیر مشقات و رنجهای فراوانی
را متحمل شدند. با وجود این، پیامبر اعظم(ص) توانست با مجاهدت بسیار، طی این دوره
افراد بسیاری را از طریق دعوت مخفیانه و بعد دعوت علنی جذب اسلام نماید. این
اقدامات حضرت نظام جاهلی را با چالشی عظیم روبه رو کرد. از این رو، مهم ترین اعتراض
مشرکان مکه به پیامبر اعظم(ص) این بود که آن حضرت جماعت و انسجام آنها را از بین
برده است. برای مثال، آنها در اعتراض به رسول الله(ص) و خطاب به ابوطالب که حامی
حضرت به شمار می آمد، چنین می گفتند: «شتّت امرنا و فرّق جماعتنا؛ [فرزند برادر تو]
کار ما را متشتت کرده و میان جماعت ما جدایی انداخته است.»[۱۳]

اهمیت از بین بردن عصبیت جاهلی و انسجام مشرکان مکه و تعریف جدیدی از انسجام بر
اساس مبانی قرآنی، در میان مؤمنان مکه، به هیچ روی کمتر از تشکیل حکومت اسلامی در
مدینه نبود. چه بسا این مهم، اساس و زیربنای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه و متعاقب
آن در شبه جزیره عربستان به شمار می آمد. اگر رسول خدا(ص) قادر نمی شد پایه های
عصبیت جاهلی را در مکه و بین قبایل سست کند، هرگز موفق به پایه گذاری حکومت در بین
مردم بر اساس اصل ایمان به خداوند نمی گشت. از این رو، واقعیت تخریب انسجام جاهلی
به وجود آورنده و زمینه سازِ تکمیل انسجام اسلامی به شمار می آید. بدین جهت، هجرت
پیامبر(ص) از مکه به مدینه، فارغ از نمادین بودن آن برای مسلمانان در طول تاریخ،
جایگاه خاصی را در تحلیلهای تاریخی به خود اختصاص می دهد.

نهضت امام حسین(ع)

نهضت امام حسین(ع) از نقاط عطف تاریخ اسلام است که تحلیلهای پیرامونی بسیاری را در
پی داشته است. این نهضت، با پیشینه تمدن اسلامی و عوامل انسجام آفرین و وحدت بخش
آن تمدن، قابل تفسیر و پیگیری است. اصولاً امکان اینکه بتوان نهضت امام حسین(ع) را
در دوره تاریخی کوتاه و مشخصی مورد تحلیل و ارزیابی صحیح قرار داد، وجود ندارد؛
لاجرم باید آن را با رویکردی اصولی و اسلامی مبتنی بر آموزه های بنیادین اسلامی در
کلیت جامعه و تمدن اسلامی، در مقطع تاریخی بسیار گسترده تری مورد واکاوی و بازشناسی
قرار داد. از این رو، مبانیِ یاد شده قرآنی و الگوی نبویِ(ص) انسجام اسلامی، در
چگونگی، چرایی و ثمرات نهضت امام حسین(ع) با لحاظ راهبرد و عملکرد سیاسی و گفتار آن
بزرگوار، از زمان عدم بیعتش با یزید تا هنگامه شهادتش قابل پیگیری است.

الف) انسجام اسلامی در راهبرد و عملکرد سیاسی امام حسین(ع)

راهبرد و عملکرد سیاسی امام حسین(ع) در مواجهه با حاکمیت وقت، دو عرصه را فرا روی
هر ناظر بیرونی قرار می دهد. از یک سو، وضعیت نابهنجار و از هم گسیخته جامعه اسلامی
در آن مقطع تاریخی را به نمایش می گذارد ـ وضعیتی که در آن معیارِ قرآنی انسجام
تمدن اسلامی، که در زمان رسول الله(ص) جامه عینیت به خود پوشیده بود، عملاً در
حاکمیت بنی امیه به فراموشی سپرده شده و انسجام بر پایه الگوهای جاهلی جایگزین آن
شده بود ـ و از سوی دیگر، نقش و جایگاه وی را در احیای انسجام اسلامی بر اساس مبانی
قرآنی و الگوی نبوی(ص) به تصویر می کشد.

راهکار و سیاستِ امام حسین(ع) در حرکت به سوی کوفه، بحث و ارزیابیهای گوناگونی را
در پی داشته و از این رو، هر پژوهشگری از منظری به آن پرداخته است. اما به نظر
می رسد ویژگیهای خاص سیاست آن حضرت و پی ریزی مدبرانه آن از چند جهت برای نشان دادن
از هم پاشیدگی انسجام جامعه اسلامی ـ مبتنی بر مبانی قرآنی و الگوی نبوی(ص)ـ حائز
اهمیت فراوان است.

بدین سیاستها به صورت بسیار گذرا اشاره می شود:

۱. اولین اقدام عملی آن حضرت عدم پذیرش و قبول مشروعیت حاکمیت وقت است.
اباعبدالله(ع) گذشته از عدم بیعت با یزید ـ که خود را امام مسلمانان می پنداشت ـ
نماینده ای را به کوفه فرستاد تا از مردم برایش بیعت بگیرد. این اقدام فرزند
رسول الله(ص) دقیقاً بر این نکته تأکید می ورزد که رهبری وقتِ جامعه به عنوان یکی
از عناصر اصلی و انسجام بخش جامعه اسلامی، از مشروعیت برخوردار نیست.

۲. نحوه سازماندهی نهضت امام حسین و چراییِ حرکت حضرت به سوی کوفه، با وجود اطلاعِ
مؤثق وی از اینکه مردم کوفه به او وفادار نخواهند بود، بازگوکننده این مهم است که
بین مسلمانان، رهبری جامعه و دین اسلام انسجام وجود ندارد؛ چرا که آنان گاهی به
دنبال رهبری مانند حسین اند و گاه در پی یاری یزید. این اقدام و سیاست
اباعبدالله(ع) ایمانِ مسلمانان را که رشته اصلی انسجام تمدن اسلامی می باشد، مخاطب
ساخته است. از دیگر سو، اقدام آن حضرت برای اخذ بیعت از کوفیان بیانگر این مهم است
که وجود رهبری آگاه، مدبّر و خردمند بدون همراهی مردم و به تنهایی کارساز نخواهد
بود و همراهی و مسئولیت پذیری مردم و ایمان و پایمردی آنها در این مسیر برای حفظ و
بسط ارزشهای اسلامی ضروری است.

۳. در ابعاد تمدنی ، امام حسین(ع) هوشمندانه با راهبرد سیاسی خویش رسوخ معیارهای
جاهلی به جای معیارهای اسلامیِ انسجام را گوشزد می کند؛ بدین ترتیب که با وجود
شهرها و گزینه های دیگری برای شروع قیام و نهضت، کوفه را برای قیام انتخاب می کند،
چون بیشترین فاصله و گسیختگی بین ارکان انسجام بخش تمدن اسلامی ـ دین، رهبری و
مردم ـ در کوفه وجود داشت. کوفیان عدم انسجام بر اساس مبانی قرآنی و الگوی نبوی(ص)
را در زمان امام علی(ع) و امام حسن(ع) به صراحت نشان داده بودند. با این رهیافت
سیاسی، امام حسین(ع) آگاهانه به هدف خویش که همانا آگاهی بخشی به مسلمانان بود نائل
می آمد، چرا که مبتنی بر این استدلال، نهضت حسینی می توانست بیشترین بازتاب و
انعکاس را در این نقطه از سرزمینهای اسلامی داشته باشد.

بر این اساس، از منظر برونی، این گونه قابل استنباط است که اقدامات و منش سیاسی
حضرت بیشترین آسیبها و ضربات را بر معیارهای جاهلی انسجام وارد نمود. از یک سو،
نظام حاکم را با این رویکرد سیاسی، نظامی غیر اسلامی معرفی کرد و در نتیجه به شهادت
تاریخ غیراسلامی بودنِ آن را به اثبات رسانید و از سوی دیگر، عدم انسجام بین ارکان
تمدن اسلامی را به ویژه در بین کسانی که معتقد و قائل به موجودیت جامعه اسلامی بر
اساس معیارهای قرآنی و سنت رسول الله(ص) در این مقطع زمانی بودند، خاطر نشان کرد.
این واقعیت را می توان از درون نهضت و در گفتار آن حضرت نیز جست وجو کرد.

ب) انسجام اسلامی در گفتار امام حسین(ع)

سخنان امام حسین(ع)، به ویژه از ابتدای شروع نهضت، به وضوح این هدف فرزند
رسول الله(ص) یعنی پیگیری انسجام اسلامی بر مبنای قرآنی و الگوی نبوی(ص) را منعکس
می کند. آن بزرگوار در اولین واکنش خود به درخواست بیعت بایزید به برادرش محمد
حنفیه چنین می فرماید:

یا أخی والله لو لم یکن فی الدنیا ملجأ ولا مأوی لما بایعت یزیدبن معاویه ابداً؛
برادرم به خدا سوگند اگر در دنیا هیچ پناهی نداشته باشم، باز هم با یزیدبن معاویه
بیعت نمی کنم.[۱۴]

این واکنش حضرت به خوبی بیانگر این واقعیت است که حضرت به هیج روی در مقابل گسست
کامل مبانی انسجام اسلامی و جایگزین شدنِ معیارهای جاهلی انسجام نظیر برتری نژادی،
عصبیت، قدرت اقتصادی و نظامی ـ که عملکرد سیاسی و دینی یزید بن معاویه و دودمان بنی
امیه مصداق بارز آن است ـ سازش نخواهد کرد.

یکی از متونی که به ما در تحلیل حرکت امام حسین(ع) به سوی رهیافت یادشده یاری
می رساند، وصیت نامه آن حضرت به برادرش محمد حنفیه است. حضرت دلیل نهضت و قیام خود
را چنین یادآور می شود:

انّی لم أخرج اشراً و لابطراً ولاظالماً بل خرجتُ لطلب الاصلاح فی اُمه جدی(ص)
اُرید أن آمربالمعروف وانهی عن المنکر وأسیربسیره جدی وأبی علی بن ابی طالب(ع)؛ من
از روی هوا و هوس، تبهکاری و ستمگری خروج نکردم، بلکه به انگیزه اصلاح در امت جدم
حرکت کردم، می خواهم امر به نیکیها کنم و از بدیها باز دارم و روش جد خود و پدرم
علی(ع) را دنبال کنم.[۱۵]

با در دست داشتن این وصیت نامه می توانیم اهداف حرکت امام حسین(ع) را در ابتدای
خیزش او مورد ارزیابی قرار دهیم. این وصیت نامه از چند جهت هدف امام حسین(ع) را در
جهت تحقق انسجام اسلامی بر مبنای قرآنی و الگوی نبوی(ص) برجسته می سازد:

۱. امام حسین(ع) با بیان جمله : «انّی لم اخرج اشراً و لابطراً…» حرکت و خروج
خود را خروج علیه حکومت اسلامی و مختل کردن نظم و انسجام آن که مستلزم ظلم و فساد
در جامعه باشد، نمی داند. بلکه حکومتِ وقت را، با این بیان خویش، به وضوح حکومتی
غیر اسلامی معرفی می کند.

۲. حضرت در این عبارت، از کلمه خروج به معنای قیام و به پا خواستن استفاده
می کند. از سوی دیگر، او دلیل قیام و خروج خویش را اصلاح امت جدش قلمداد می کند. در
واقع وی با آوردن عبارت «طلب اصلاح» به کجروی و انحراف از مبانی اسلامی توسط امت
جدش اشاره دارد و با درج کلمه «جدّی»، جایگاه و نقش خویش را در قبال اسلام و
مسلمانان و جامعه اسلامی یادآور می شود.

۳. اصل دیگری که حضرت در وصیت نامه اش مورد تأکید قرار داده، امر به معروف و نهی
از منکر است. می توان استنباط کرد که او با دعوت به امر به معروف و نهی از منکر،
بعد از اعلان خروج و بیانِ طلب اصلاح در امت جدش رسول الله(ص)، هر سه رکن
انسجام بخش جامعه و تمدن اسلامی ـ یعنی دین، جانشین پیامبر یا امام و حاکم جامعه
اسلامی و مسلمانان ـ را مورد خطاب قرار می دهد و به وضوح به عدم انسجام جامعه و
تمدن اسلامی، در این مقطع زمانی، یعنی در آغاز شروع نهضتش، صحه می گذارد.

ج) گفتار امام حسین(ع) و مبانی قرآنی انسجام

در این مبحث، با توجه به سخنان امام حسین(ع)، ترسیم وضعیت جامعه، مبتنی بر مبانی
قرآنی انسجام، مورد نظر است.

۱. دین

در این مقطع زمانی، تعالیم و آموزه های راستین دین مبین اسلام که نشأت گرفته از وحی
الهی و حامل جوهره وحدت و انسجام جامعه اسلامی بود متروک گشته و اسلام جبری مسلک و
جاهلی در نهادهای اجتماعی و حکومتی استقرار یافته بود. رسوخ این طرز تفکر را
می توان در گفتار مدعیان این نوع اسلام مشاهده کرد. شمربن ذی الجوشن در گفتاری که
حکایت از مسلکِ جبری او می کند، در روز عاشورا خطاب به یکی از یاران امام(ع) چنین
می گوید: «خداوند به زودی کشنده تو و مولایت خواهد بود.»[۱۶] یا عمروبن حجاج، از
فرماندهان سپاه کوفه، به یاران خود چنین می گفت:

یا اهل الکوفه إلزموا طاعتکم وجماعتکم ولا ترتابوا فی قتل من مرق من الدین و خالف
امام؛ ای کوفیان، از ابن زیاد و جمع خود دست نکشید و در کشتن کسی که از دین بیرون
رفته و با امام خود مخالفت کرده، تردید نکنید.[۱۷]

هنگامی که امام حسین(ع) و یارانش در روز عاشورا به نماز ایستاده بودند، حصین بن
تمیم فریاد می زد: « انها لاتقبل؛ نماز شما پذیرفته شده نیست.»[۱۸] همچنین وقتی
عمربن سعد مورد اعتراض قرار گرفت که چرا به سبب حکومت ری امام حسین(ع) را کشتی، در
پاسخ گفت: «این کار از جانب خدا مقدر شده بود.»[۱۹] این سخنان به روشنی نشان دهنده
این مهم است که چه انحراف عمیقی در دین روی داده و چگونه سردمداران اموی و علمای
وابسته به آن، عامدانه اسلام را وارونه جلوه داده بودند. از این رو، دین در کلیت آن
قادر نبود به عنوان رکن بنیادین و انسجام بخش جامعه اسلامی، نقش ایفا نماید.

۲. مردم

مر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.