پاورپوینت کامل بیان بن سمعان و بیانیه ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بیان بن سمعان و بیانیه ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بیان بن سمعان و بیانیه ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بیان بن سمعان و بیانیه ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
۱۲۵
چکیده
بیان بن سمعان که فرقه بیانیه به او نسبت دارد، از نظر نویسنده این مقاله آغازگر
چند مسئله قابل تأمل می باشد، از جمله؛ اولین کسی است که در موضوع ذات خدا ادعاهای
شگفتی کرد و معتقد به دو خدا بود. اولین غیرهاشمی است که ادعای امامت کرد، چنان که
اولین مدعی نبوت در شیعه بود. نویسنده همچنین رشته های غیر اسلامی و گنوسی باورهای
بیان را بررسی می کند.
واژه های کلیدی: بیان بن سمعان، بیانیه، غلو، تفسیر نمادین، اسم اعظم.
سخن مترجم
در تاریخ اسلام, فرقه های زیادی سر برآورده و پس از مدتی از بین رفته اند و اکنون
طرفداری ندارند. از جمله آنها ـ که جزء فرق شیعه به شمار می آیند ـ «بیانیه»
طرفداران بیان بن سمعان اند. این گروه در اواخر دوره بنی امیه و در عهد امام
باقر(ع)
ظهور کرد و در سال ۱۱۹ق به دست خالد قسری، حاکم کوفه، سرکوب و رهبر آن اعدام شد.
موضع شیعه در برابر این فرقه منفی است، زیرا افکار تند و غالیانه ای داشتند و به
شدت مورد مخالفت ائمه شیعه قرار گرفتند. روایتی از امام باقر(ع) وجود دارد که بیان را
لعن کرده و فرموده است: او بر پدرم علی بن الحسین(ع) دروغ می بست.[۱] در منابع شیعه
بیشتر درباره مغیره بن سعید و مخالفت ائمه با او سخن به میان آمده است. بررسی افکار
و اندیشه های این فرقه ها و بانیان آنها، به خصوص که منتسب به شیعه اند, ضروری به
نظر می رسد. با این هدف که نشان داده شود افکار آنان به شیعه ربطی ندارد، بزرگان
شیعه امامیه با چنین اندیشه ها و باورهایی مخالف اند. در نوشته حاضر به این بحث
پرداخته شده و نویسنده به بازکاوی عقائد بیان و منشا آنها پرداخته است. خلاصه کلام
وی آن است که بسیاری از ادعاها و اندیشه های بیان منشا غیر اسلامی دارد.
با آنکه محقق و نویسنده این مقاله, منابع نسبتاً متنوعی را ملاحظه کرده است, لیکن
باز هم از برخی منابع کهن غفلت کرده و گزارشی را که می توانست از کتابی چون انساب
الاشراف بلاذری بیاورد به منابع متأخر ارجاع داده است. وی همچنین از کتب شیعه و
نظرات آنان در مورد غالیانی چون بیان و مغیره کمتر استفاده کرده است.
مترجم بر آن بوده تا به منابع مؤلف مراجعه کند و به چاپی که خود دیده ارجاع نماید.
بنابراین، در ارجاعات مقاله تغییراتی به وجود آمده و نکاتی بر آن افزوده یا کاسته
شده است. به عبارت دیگر، پاورقیهای مقاله تا حدودی دربردارنده نقد آن نیز هست.
***
در فاصله شکست قیام مختار بن ابی عبید تا سقوط بنی امیه در سال ۱۳۲ق سلسله قیامهایی
از سوی شیعیان در عراق رخ داد که نابسامانیهای عمومی و سرانجام سقوط خاندان اموی را
در پی داشت. وقوع مکرر این قیامهای مذهبی ـ سیاسی به همراه دیگر عوامل, سبب از بین
رفتن قدرت حاکمان شام شد و روند حرکت عباسیان را سرعت بخشید. علاوه بر تأثیر سیاسی
این فعالیتها, رهبران قیامها و پیروانشان از لحاظ عقاید و رفتارهای مذهبی اهمیت
دارند، زیرا بسیاری از آنها در آموزه های شیعیان معتدل و غالی تأثیرگذار بودند. با
وجود اهمیت آشکار کلامی و ایدئولوژیک این گروههای انقلابی, مورخان تا حد زیادی
جایگاه آنان را در تاریخ اسلام نادیده گرفته اند. به منظور جبران این غفلت, مناسب
است به بررسی یکی از این فرقه ها با عنوان بیانیه و رهبر آنان بیان بن سمعان
بپردازیم.
بیان بن سمعان از نژاد عرب بود. برخی منابع از او با عنوان تمیمی یاد کرده اند.[۲]
اما شواهد محکمی وجود دارد که او ارتباطی با این قبیله نداشته است. آنچه صحیح تر به
نظر می رسد این است که وی از قبیله بنونهد،[۳] یکی از قبایل جنوب عربستان [یمن] بود
که نقش مهمی در قیام مختار در کوفه ایفا کردند. از آنجا که او اهل کوفه بود[۴] و به
نقلی در آنجا با کاه فروشی روزگار می گذراند،[۵] می توان حدس زد که او هیچ گاه عضو
تشکیلات سیاسی یا مذهبی کوفه نبوده است.
مطابق برخی گزارشها, بیان زمانی پیرو شخصی به نام حمزه بن عماره بود. حمزه که
هوادار گروهی با عنوان کربیه یا کریبیه بود, ادعا کرد محمد بن حنفیه (کسی که مختار
او را امام مهدی دانسته بود) خداست و خودش پیامبر است. حمزه که متهم بود با دختر
خود ازدواج کرده است, عمل خود را با این ادعا توجیه کرد که هر کس امام خود را
بشناسد می تواند هر کار را که خواست انجام دهد.[۶] اینکه حمزه، محمد بن حنفیه را
احترام کند, امر موجهی است، اما اینکه ابن حنفیه را خدا بداند و با دختر خویش
ازدواج کند, ممکن است نمونه ای از اخبار تحریف شده به قصد بی اعتبارکردن غالیان
باشد. از طرفی اتحاد و همراهی بیان بن سمعان با حمزه مشکوک است، زیرا وی بر خلاف
حمزه و کربیه, رهبری ابوهاشم فرزند محمد حنفیه را به رسمیت شناخت. بنا به نقل رازی,
بیان جادوگری می کرد.[۷] با اینکه این خبر به وسیله دیگر منابع تأیید نمی شود, به
آن دلیل نمی توان آن را کنار گذاشت. زیرا معروف است که بیان با تأمل در اسم اعظم
خدا و نیرویی که از شناخت آن به دست می آید, سر و کار داشت؛ کاری که در قرون اولیه
جهان اسلام میان ساحران رایج بود. از طرفی مسلّم است که مغیره بن سعید، همدست بیان،
در برابر امویان به کارهای جادوگرانه شهرت داشت.
در سال ۱۱۹ بیان و مغیره بعد از اینکه نیروهای خود را متحد ساختند، بر ضد خالد بن
عبدالله قسری، حاکم بنی امیه در عراق، قیام کردند. شورش به سرعت سرکوب شد و رهبران
و پیروان آنان اعدام شدند. ابن حزم گزارش می کند که بیان و مغیره در یک روز اعدام
شدند.[۸] اما از کتاب العیون و الحدائق استفاده می شود که قیام بیان و مرگ او پیش
از قیام و اعدام مغیره بوده است.[۹] در هر صورت، بیشتر منابع اولیه به روشنی نشان
می دهند که بیان و مغیره در رهبری قیام سهیم بوده اند و مرگ آن دو در یک زمان روی
داده است. اشعار بدگویانه ای که طبری ثبت کرده است,[۱۰] ترس خالد از خبر قیام را
نشان می دهد. این اشعار همچنین حکومت بزرگ بنی امیه را دستمایه استهزا قرار داد و
بازتاب دشمنی مردم عراق نسبت به خالد به دلیل خدمت وفادارانه به بنی امیه بود.
متأسفانه آگاهیهای ما درباره ترکیب پیروان بیان اندک است. به احتمال زیاد موالی به
این جریان کشیده شده اند چون آنان شامل گروهی بودند که به وسیله مغیره رهبری می شد.
ممکن است گفته شود که چون بیان و مغیره در قیام سال ۱۱۹ همدست بوده اند،
قیام کنندگان دو گروه با هم خلط شده اند. نشانه و دلیلی بر هویت نژادی موالی که در
این قیام حضور داشته اند, وجود ندارد. شاید آنها ایرانی بوده اند یا با توجه به محل
آنان, ممکن است متعلق به جمعیت بومی آرامیهای عراق بوده باشند.[۱۱]
متأسفانه منابع مدرکی برای دخالت عربها در گروهی که بیان را به رسمیت شناخت, ارائه
نکرده اند. به نظر می رسد عربهای قبایل کنده, بجیله و عجل، با فرقه طرفدار مغیره
ارتباط داشته اند, همان گونه که ممکن است تصور شود حزب و گروه بیان، مشتمل بر
افرادی از این قبایل بوده اند، یا ممکن است اعضای قبیله بیان (بنو نهد) هم بوده
باشند. در هر صورت، همان گونه که پیش تر اشاره شد، شاهدی برای تأیید این نظریات
وجود ندارد.
ویژگی مطالب مربوط به فرقه های اسلامی در منابع, کار تعیین هویت آنان را بسیار مشکل
کرده است. علاوه بر تحریف و گاه جعل آشکار, یکی از عیوب بزرگ منابع آن است که
نویسندگان آنها به درستی نشان نداده اند عقاید یک فرقه تا چه اندازه منسوب به رهبر
آن بوده و از سوی او تدوین شده است .مثلاً برخی روایتها عقایدی را به فرقه معیّنی
نسبت می دهند که بعد از مرگ بنیانگذار یا رهبر آن فرقه به وجود آمده یا گسترش یافته
است. این مشکل از این حقیقت سرچشمه گرفته که فرقه نگاران, تکامل یا تغییر عقیده
فرقه ها را نشان نمی دهند [و فراز و نشیب تاریخی آن را ثبت نکرده اند]. معمولا ً
این آثار تنها این خبر را در بردارند که پیروان فردی ادعا می کنند او (رئیس فرقه)
عقیده خاصی را تعلیم می داد. بدیهی است اطمینانی وجود ندارد که رهبر در حقیقت
پایه گذار یا طرفدار عقیده ای باشد که در آن آثار اشاره شده است. با توجه به چنین
محدودیتهایی به نظر می رسد تنها رویکرد ممکن این باشد که گفته شود عقاید هر فرقه با
عقاید رهبر آن یکی است مگر دلیلی بر خلاف آن باشد.
از بررسی همه منابع روشن می شود که اساس تعلیمات بیان و بیانیه, امامت ابوهاشم
فرزند محمد حنفیه بود. در مجموع نوعی پیوند میان حرکت بیان و قیام مختارـ که
ابن حنفیه را به رسمیت شناخت ـ آشکار است. تنها سندی که بیان را به فرد دیگری از
خاندان علی(ع) پیوند می دهد، گزارشی است که بیان را حامی محمد بن عبدالله بن حسن
مشهور به نفس زکیه معرفی می کند.[۱۲] محمد بن عبدالله و برادرش ابراهیم در برابر
دومین خلیفه عباسی, ابوجعفر منصور، قیام کردند و به دست او در سال ۱۴۵ کشته شدند.
اما این گزارش کاملاً نادرست است و به نظر می رسد بیان با مغیره ای که هوادار امامت
نفس زکیه بوده است خلط شده اند.
درباره چگونگی ارتباط بیانیه با ابوهاشم نظرات مختلفی وجود دارد. برخی نویسندگان
مدعی اند که این فرقه معتقدند ابوهاشم خدای مجسم است و ظاهراًً این مقام الهی را از
پدرش ابن حنفیه ـ که در مورد او نیز چنین گفته شده ـ ارث برده است.[۱۳] بررسی دقیق
همه اسناد نشان می دهد که بیانیه در حقیقت چنین دیدگاهی نداشته اند. ممکن است آنها
اعتقاد داشته اند ابوهاشم دارای نشانه حکمت الهی یا الوهیت بوده است که هرگز با
عقیده تجسم متوالی, یکی نیست. این دیدگاه در شیعیان غالی تنها در میان پیروان قیام
ضد اموی عبدالله بن معاویه (م ۱۲۹ یا ۱۳۰ق)[۱۴] ظاهر شد.
تردیدی نیست که بیانیه اعتقاد داشتند ابوهاشم دارای موهبت پیامبری, با همه لوازمی
است که این پدیده (نبوت) در اندیشه اسلامی دارد. نوبختی خبر مهمی درباره ادعاهای
بیانیه نسبت به ابوهاشم ارائه می دهد. او می گوید آنان انتظار می کشیدند ابوهاشم به
عنوان مهدی به دنیا برگردد.[۱۵] چنین دیدگاهی معقول به نظر می رسد، زیرا انتظار
مهدی جزء مکمل عقاید دینی فرق شیعه شده بود که در وقت قیام مختار در کوفه ظاهر شده
بود.[۱۶] برای بیانیه مانند گروههای پیش از آنان، مهدی فردی است که در زمین آشکار
خواهد شد تا بی عدالتی و ظلم را از بین ببرد. مهم ترین ادعای بیان درباره ابوهاشم
مربوط به نقش رهبری اش در نهضت بود که می گفت ابوهاشم او را به عنوان جانشین خود
برای امامت تعیین کرده است.[۱۷] اگر دلیل وی فقط این باشد که ابوهاشم رهبری نهضت را
در حمیمه[۱۸] به عباسیان واگذار کرد، چنین ادعایی فریبنده خواهد بود.
ادعاهای بیان محدود به امامت نمی شد، بلکه این فرضیه وجود دارد که او ادعای نبوت
داشت و موهبت نبوت خود را به ابوهاشم نسبت می داد.[۱۹] بنا به روایتی بیان بن سمعان
از امام محمد باقر(ع) خواست پیامبری اش را به رسمیت شناسد, ولی امام فرستاده را مجبور
کرد پیام را قطعه قطعه کرده و بخورد.[۲۰] ادعای پیامبری بیان مستلزم اعتقاد و تأکید
بر تداوم نبوت است که به نظر می رسد چنین دیدگاهی از تحریف یا تغییر تعالیم اسلامی
نشأت گرفته است.
جالب توجه است به اعتقاد مشابهی در ادیان خاور نزدیک همزمان با بیان و پیروانش
اشاره شود و آن اعتقاد به توالی نبوت در بین مانویه بود که در عراق آن دوره حضور
داشتند. مانی به توالی پیامبران معتقد بود و ادعا می کرد که خود آخرین آنهاست.[۲۱]
توالی نبوت همچنین در میان آموزه های گنوسیان شکل گرفته که آنها هم در حقیقت از
مانویت گرفته اند. همچنین فرقه ای یهودی و ایرانی با عنوان عیسوی که به خاطر
بنیانگذار و رهبرش اسحاق بن یعقوب عبادیا ابوعیسی اصفهانی نام گرفت و در زمان
عبدالملک بن مروان (۶۸۵ـ۷۰۵) فعالیت می کرد، به تداوم نبوت اعتقاد داشت. گزارشها
نشان می دهد که این فرقه ها معتقدند پیش از آمدن مسیح موعود پنج پیام آور می آیند
که آخرین آنها عیسی رهبر این فرقه است. جالب توجه است که این فرقه, حضرت عیسی و
حضرت محمد۶ را تصدیق می کنند.
بنابراین، اعتقاد به تداوم نبوت در عراق و ایران زمان بیان شناخته شده بود. اما به
نظر نمی رسد بیان بن سمعان این عقیده را از تعالیم غیر اسلامی گرفته باشد. توضیح
آنکه حضرت محمد۶ درباره پیامبرانی که پیش از او به سوی بشر فرستاده شده بودند سخن
گفته بود. قرآن نیز به نام ۲۸ پیامبر اشاره دارد. ممکن است نظریه تداوم نبوت با
تحریف یا جعل در آموزه های دینی ایجاد شده باشد و بیان به دلیل ملاحظات سیاسی
تقریباً آشکار چنین کرده است. تعدادی از منابع این گفته را در بر دارند که بیان
ادعای خدایی داشته یا به هر صورت این ادعا درباره او جعل شده است.
بنا به برخی منابع بیان چنین اعتقاد داشت که روح خدا در پیامبران و ائمه حلول کرده,
به این نحو که به علیA رسیده و از او به محمد بن حنفیه, به ابوهاشم و از او به
بیان منتقل شده است.[۲۲] بیان اعتقاد داشت که روح خداوند به وی منتقل شده و در او
حلول کرده است.[۲۳] از سوی دیگر، ابن اثیر در تاریخش توضیح می دهد که بیان معتقد به
الوهیت علی, حسن, حسین(ع), ابن حنفیه و ابوهاشم بود, با این حال درباره ادعای بیان
نسبت به الوهیت خودش سخنی نگفته و فقط می نویسد: بیان ادعای نبوت داشت.[۲۴] در عین
حال، شهرستانی و ذهبی روایت می کنند که بخشی از الوهیت ابوهاشم به بیان منتقل شده
است.[۲۵]
برای حل این گزارشهای متناقص باید توجه داشت که اولاً، همه اخبار دلالت دارد که
بیان فقط ادعای نبوت داشت. ثانیاً، فضای تعالیم اسلامی نشان می دهد که ادعای نبوت
با تجسیم سازگار نیست. نکته ای که شاهد و دلیل خوبی بر این نظریه است (که بیان به
جای الوهیت، پیامبری را برگزید) تفسیر او از آیه۱۳۸ سوره آل عمران: «هذا بیان
للناس» است. بیان بن سمعان می گفت واژه بیان در آیه به او اشاره دارد،[۲۶] مقصود او
در اینجا حمایت از ادعای پیامبری خود است. نکته جالب تر در اینجا روش تفسیری است که
رهبر یک فرقه آن را به کار می گیرد. آیا باید این روش تفسیر را تحت اللفظی دانست یا
نمادین؟ به نظر می رسد بهتر آن است که این تفسیر را شکل تقریباً ناقصی از تفسیر
نمادین به شمار آوریم. این روش گر چه تدریجا سفسطه آمیز شد, بخش مهمی از عقاید و
رفتار شیعه غالی گردید. ممکن است نظام توسعه یافته تفسیر نمادین قرآن، همانی باشد
که نزد اسماعیلیه است.[۲۷]
یکی از مشهورترین تعلیمات مربوط به بیان این عقیده است که خدا در شکل انسانی است که
نهایتاً همه چیز جز صورت (وجه) او ناپیدا و نابود خواهد شد.[۲۸] به علاوه گزارش شده
است که وی می گفت: خدا در صورت یک انسان نورانی است.[۲۹] اما این گفته را نمی توان
با اطمینان پذیرفت. در واقع تصور خدا به عنوان یک انسان نورانی بهتر است به
مغیره بن سعید نسبت داده شود. منابعی که این عقیده را از میان آموزه های بیان در
بردارند به صورت خیلی مختصر آن را ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 