پاورپوینت کامل لطایف در ادب فارسی ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لطایف در ادب فارسی ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لطایف در ادب فارسی ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لطایف در ادب فارسی ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۷۰
حکایت اول (ریاکاری)
زاهدی مهمان پادشاهی بود. چون به طعام بنشستند، کمتر از آن خورد که ارادت او بود. چون به
نماز برخاستند، بیش از آن کرد که عادت او تا گمان صلاحیت در حق او زیادت کنند.
چون به منزل خویش آمد، سفره خواست تا تناولی کند. پسری صاحب فراست داشت گفت:
ای پدر باری به مجلس سلطان طعام نخوردی. گفت: در نظرایشان چیزی نخوردم که به کار آید.
گفت: نماز را هم قضا کن که چیزی نکردی که به کار آید.
ای هنرها گرفته بر کف دست
عیب ها برگرفته زیر بغل
تا چه خواهی خریدن ای مغرور
روز درماندگی به سیم دغل
سعدی
برداشت
ریا نوعی بیماری روحی است که از شرک ورزی به خدا نشئت می گیرد و از دام ها و ابزارهای
شیطانی برای گمراه ساختن مؤمنان است. اسلام هم این عمل را به شدت نکوهش کرده و انسان را
از آن بازداشته است. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید:
«مبادا آثار نیکان در تو نمودار باشد، ولی نیک نباشی که در این صورت، با ریاکاران محشور
خواهی شد.»
یکی از عالم دینی درباره ریاکاری می نویسد:
مردمی که به تظاهر و ریاکاری عادت می کنند، همه مظاهر زندگی آنها توخالی و بی مغز
می شود. از تمدن به ظواهر بی روح و از زندگی به خیالات و اوهام و از سعادت و
خوشبختی تنها به نام و از دین و مذهب فقط به یک سلسله تشریفات قناعت می کنند و به
طور مسلم، بهره مردمی که ظاهر سازند، جز ظواهر نیست.
متأسفانه، این صفت اخلاقی زشت مسئله ای فراگیر است که در هر امری ممکن است
جلوه گر شود. به گونه ای که گاه خود انسان متوجه آن نیست، با این حال نشانه هایی دارد که بدان
وسیله می توان خود را سنجید و از آن در امان ماند. پیشوای مخلصان امام علی علیه السلام چهره فرد
ریاکار را این گونه ترسیم می کند:
اگر تنها باشد، اعمال خود را به کسالت انجام می دهد و اگر میان مردم باشد، با نشاط و
سرزندگی انجام می دهد. هرگاه او را مدح و ثناگویند، عملش را زیاد کند و هر گاه ثنایش
نگویند، از آن کم کند.
در حکایت ذکر شده نیز سعدی علیه الرحمه، سخن از فرد زاهدنمایی به میان می آورد که در
دام شیطانی ریا گرفتار آمده است. او با مصلحت اندیشی در مهمانی پادشاه، غذا را از حد معمول
کمتر می خورد، ولی به عبادت بیش از معمول می پردازد تا حسن نظر پادشاه را به خود جلب کند.
آن گاه که به منزل خود می رسد، طلب سفره غذا می کند تا گرسنگی خودرا بر طرف سازد. پسرک
باهوش وی از او می پرسد: مگر در مهمانی پادشاه غذا به اندازه کافی میل نکرده است. او در پاسخ
می گوید: چنین وانمود کردم که چندان رغبتی به غذاهای پادشاه ندارم تا نظر اورا به خود مثبت
کنم. پسرش در ادامه می گوید: حال که چنین آینده نگری می کنی و گرفتار وهم و خیال باطل
شده ای، پس بهتر است نمازت را هم دوباره بخوانی؛ زیرا آن نماز ریاکارانه هم که خوانده ای، تأثیری
برای آخرت تو نخواهد داشت و به قول سعدی تو را به سر منزل و مقصود نخواهد رسانید:
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
کین ره که تو می روی به ترکستان است
آری در روز رستاخیز، بنا به فرموده رسول خدا صلی الله علیه و آله : «بانگ زنی بانگ می زند که هر کس کاری
برای غیر خدا انجام داده است، پاداش خودرا از آن کس که برای او کار کرده بگیرد».
به یقین، در آن روز ریاکاران، درمانده ترین و تهی دست ترین افراد خواهند بود. پس، باید
هم نوا با مولای خویش بگوییم:
خدایا به تو پناه می برم که برونم در دیده ها نیکو نماید و درونم در آنچه ازتو نهان می دارم،
به زشتی گراید. سپس خودرا نزد مردم بیارایم، به ریا و خودنمایی که تو بهتر از من بدان
دانایی. پس، ظاهر نکویم را برای مردمان آشکار دارم و بدی کردارم را نزدتو آرم تا خود
را به بندگان تو نزدیک گردانم و از خشنودی تو بر کنار مانم.
پیام متن:
۱. ریاکاری، نوعی بیماری روحی؛
۲. نشانه ریاکار، عمل کردن با نشاط در میان مردم و عمل با کسالت در خلوت
و تنهایی خود با خدا؛
۳. بی اجر و پاداش ماندن عمل ریاکارانه.
حکایت دوم (خلوص)
یکی را از بزرگان به محفلی اندر همی ستودند و در اوصاف جمیلش مبالغه می کردند. سر بر آورد
و گفت: من آنم که می دانم.
شخصم به چشم عالمیان خوب منظرست
وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش
طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق
تحسین کنند و او خجلت از پای زشت خویش
گلستان سعدی
خلوص در هر کاری، عبادتی نیکو عملی پسندیده و زیباست. خواه در گفتار باشد، خواه در
عمل یا در عبادت. اخلاص نقطه مقابل ریا است. و اگر ریا پی آمدهای منفی اخلاقی به همراه
دارد، اخلاص دستاوردهای زیبایی برای انسان به بار می آورد. به عنوان مثال، رسول خدا صلی الله علیه و آله
می فرماید:
«هر بنده ای که خودرا برای خداوند چهل روز خالص گرداند، چشمه های حکمت از قلبش
بر زبانش جاری می شود».
فرد مخلص؛ بی آلایش، ساده و بی نیاز از تعریف و چاپلوسی هاست و در خدمت به مردم، به
دور از ریا و منت است. در واقع، به تمام کارهایش رنگ توحیدی می زند، به گونه ای که بود و نبود
یا مدح و نکوهش کسی او را در انجام عملش سست نمی کند.
در این حکایت کوتاه و لطیف، سخن از شخص بزرگی به میان آمده است که وقتی ازاوصاف
زیبایش بیش از حد تعریف می کنند، در پندی کوتاه و حکیمانه این مهم را به یاد می آورد که خود
او، بیش از دیگران خودرا می شناسد و نیاز به تمجید بیش ازاندازه نیست.
این حکایت به نوعی تداعی کننده خلوص شهید رجایی است که در زمان نخست وزیری
خود، به یکی از یارانش گفت:
شما اگر می خواهید به من خدمت کنید، به جای خوش خدمتی یا گفتار و رفتار دل پسندانه
اغواگرایانه، گاه یادم بیاورید که من همان محمد علی رجایی، فرزند عبدالصمد، اهل
قزوینم که قبلاً دوره گردی می کردم و در آغاز نوجوانی، قابلمه و بادیه فروش بودم. هرگاه
دیدید که در من تغییر خود فراموشی حاصل شده است، همان مشخصات زندگی گذشته ام
را در کنار گوشم زمزمه کنید! مطمئن باشید این تذکرات و سخن تلخ، ولی صادقانه، برای
من شیرین و از گفتار شیرین ولی شیطانی، ارزنده تر است.
و هموبود که درکمال اعتقاد و اخلاص، به هنگام تنفیذ حکم ریاست جمهوری، از خدای
خویش چنین خواست:
خدایا! چه بسا نعمت هایی که من لایق آن نبودم و آن نعمت ها را تو به من عطا فرمودی.
خدایا! چه بسا ستایش ها که مردم از من کردند و من هرگز در خور آن ستایش نبودم و
اینک خود را در مقابل رحمت و لطف تو آن چنان ناچیز قرار داده و آن چنان در اختیار
قرار می دهم که مبادا، لحظه ای مرا به حال خودم وابگذاری. ای خدا! خالق من! مرا دریاب و در
مقابل لغزش گاه هایی که در مقابل هر کسی که به قدرت رسیده وجود دارد، مرا حفظ کن.
بیا تا توانی به اخلاص کوش
به وسواس شیطان مکن هیچ گوش
بدان قدر طاعت شود آشکار
عمل را پذیرد به او کردگار
حکایت سوم (دینداری بی جا)
مرد مستأجری به صاحب خانه اش می گوید: از سقف منزل صداهایی به گوش می رسد، بهتر آن
است که به تعویض تیرهای چوبی سقف اقدام کند. ولی صاحب خانه در پاسخ می گوید: مترس،
آنان بدین گونه به ذکرو تسبیح خداوند متعال مشغول هستند. مرد مستأجر ادامه می دهد: از آن
می ترسم که بی اندازه ذکر و تسبیح بگویند وبه جهت رئوفی قلب، طاقت نیاورده به سجده در
آیند، یعنی بر سر اه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 