پاورپوینت کامل مولانا و توکل (قسمت دوم) ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مولانا و توکل (قسمت دوم) ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مولانا و توکل (قسمت دوم) ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مولانا و توکل (قسمت دوم) ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

۱۵۹

توکل، ثمره معرفت

معرفت پروردگار، چراغی است که چون در قلبی فروزان شد، با آثار و نشانه هایی همراه خواهد بود.
توکل بر خداوند یکی از آنهاست. آن گاه که بنده در شناخت خداوند بدانجا می رسد که جریان هستی را
مقهور اراده او می بیند و حتی جریان سیل ها و جوی ها و افتادن برگ ها را نیز مشروط به اذن حق تعالی
می داند، بی درنگ دست از اعتماد و توکل بر اسباب دنیوی می کشد و با تمام وجود به سوی پروردگارش
روی می آورد و او را علت اصلی برآوردن حاجت ها و آرزوهای خویش می داند.

مولانای بلخی در بیان قدرت و اراده نافذ و بی رقیب خداوند در جهان هستی می گوید:

سیل و جوها بر مراد او روند

اختران زان سان که خواهد آن شوند

زندگی و مرگ، سرهنگان او

بر مراد او روانه کوبه کو

هیچ دندانی نخندد در جهان

بی رضا و امر آن فرمان روان

هیچ برگی درنیفتد از درخت

بی قضا و حکم آن سلطان بخت

در زمین و آسمان ها ذره ای

پر نجنباند نگردد پره ای

مولوی پس از ذکر این بیت ها که حاکی از معرفت والای او به پروردگار است، در مقام گذر از
عالم اسباب و توجه به مسبب الاسباب و توکل بر او چنین می سراید:

آن خبیری که نشد غافل زکار

آن گرامی پادشاه و کردگار

گر بسوزد باغت، انگورت دهد

در میان ماتمی، سورت دهد

آن شل بی دست را دستی دهد

کان غم ها را دل مستی دهد

چون که بی آتش مرا گرمی رسد

راضی ام گر آتش ما را کشد

و سرانجام چنین می گوید:

آن که بیند او مسبب را عیان

کی نهد دل بر سبب های جهان

از مسبب هر که نابینا بود

بسته اسباب این دنیا بود

خواجه نصیرالدین طوسی رحمه الله نیز در این زمینه سخن شیوایی دارد که نقل آن خالی از لطف
نیست. وی در ذیل بحث توکل و اینکه «توکل، واگذاشتن امور به خداوند و خرسند بودن از
تقدیرات اوست»، خرسندی و توکل را ثمره شناخت پروردگار می داند و می گوید:

خرسندی بنده به آنچه خدا کند و سازد، به آن حاصل شود که تأمل کند در حال گذشته خود که
اول، بی خبر او را در وجود آورد و چندین حکمت در آفرینش او پیدا کرد که به همه عمر
خود، هزار یکِ آن را نتواند شناخت و او را بپرورانید و از اندرون و بیرون و کارهایی که بدان
توانست بودن و به آن، از نقصان به کمال توانست رسیدن، بی التماس و مصلحت دید او بساخت.
تا بداند آنچه در آینده خواهد بود، هم خواهد ساخت و از تقدیرات و ارادات او بیرون نخواهد
بود. پس، بر او تعالی اعتماد کند و اضطراب در باقی نکند و او را یقین حاصل شود که آنچه باید
ساخت، خدای تعالی سازد؛ چه: هرکه از غیر خداوند، انقطاع حاصل کند، خداوند تمام مخارج
و امور زندگی او را کفایت کرده و از راهی که به گمانش نمی رسد، رزق او را تأمین خواهد کرد.

پیام متن:

۱. اراده نافذ خداوند، در سراسر جهان هستی؛

۲. توکل بر خدا، از ثمره های شناخت خداوند.

راز اعتماد نکردن کامل به اسباب دنیوی

بی گمان، برای رسیدن به هدف ها و مقصدها، باید از راه های خاص آن وارد شد، یعنی از وسایل و
اسباب دنیوی مدد جست که در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین آمده است:

خداوند ابا دارد از اینکه امور را جز از طریق اسباب آن فراهم آورد. از این رو، برای هر چیزی،
سببی و برای هر سببی، گشایشی قرار داده است.

اما ناگفته نماند معنای این سخن، چنین نیست که آدمی یک سره به اسباب این دنیا روی آورد و
به آنها اعتماد کامل کند؛ زیرا بسیاری از مواقع، تأثیر سبب ها از میان می رود و آدمی را در راه
رسیدن به مقصودش ناکام می گذارد. چه بسا از به کارگیری ابزارهای دنیوی نتیجه هایی به دست
می آیند که هرگز با آن اسباب، تناسب و تشابهی ندارند. به تعبیر مولوی، «از اسباب کین، مهر
می روید و در آتش، ابراهیم پرورش می یابد و آنچه موجب بیم است، سبب ایمنی روح می شود»:

آن گمان انگیز را سازد یقین

مهرها رویاند از اسباب کین

پرورد در آتش ابراهیم را

ایمنی روح سازد بیم را

آن گاه مولانا با اظهار حیرت از «سبب سوزی» و از کار افتادن سبب ها و در مقام بی اطلاعی
محض از این گونه امور پیچیده در نظام هستی، همانند یک انسان سودا زده و نامتعادل و چون
یک سوفسطایی، چنین می گوید:

از سبب سوزی اش من سودایی ام

در خیالاتش چو سوفسطایی ام

باری، ما از بسیاری نیروهای مؤثر در این جهان غافلیم. همچنین بر همه هدف ها و تدبیرهای
خداوند، آگاهی نداریم. هیچ فرد یا جمعی نمی تواند ثمربخشی تلاش های خود را تضمین کند و
مطمئن باشد که با برنامه ریزی، به هدف های خود خواهد رسید. ای بسا در آینده ای نامعلوم، سیل
رخ دادهای پیش بینی ناپذیر، بذر تلاش هایمان را بشوید و با خود ببرد.

شمس الدین مولانا، در مقام توجه به این نکته با چند مثال بیان می دارد که بسیاری وقت ها
ممکن است سکنجبین که به اعتقاد پزشکان قدیم، موجب کاهش صفرا در بدن آدمی می شود، افزایش
صفرا را در پی داشته باشد یا روغن بادام سبب خشکی شود یا هلیله که نام میوه ای است، خاصیت ملیّن
بودن را از دست بدهد و آب، همانند نفت آتش به بار آورد. وی در این باره سروده است:

از قضا سرکنگبین، صفرا فزود

روغن بادام، خشکی می نمود

از هلیله، قبض شد، اطلاق رفت

آب آتش را مدد شد همچو نفت

حاصل سخن آنکه، اعتمادناپذیری سبب های دنیوی، جایگاه توکل به خداوند را عالی تر
می کند و نقش آن را در زندگی آدمی، مهم تر و ارزشمندتر می نماید.

پیام متن:

۱. اعتمادناپذیری اسباب دنیوی؛

۲. منزلت عالی تر توکل، در سایه ناکارآمدی سبب های مادی در بسیاری از وقت ها.

توکل به غیر خداوند، عامل گرفتاری های آدمی

انسان ها برای دست یابی به هدف ها و آرزوهایشان، از یاری عوامل دنیوی ناگزیرند تا راه رسیدن
به مقصود، برایشان هموار شود. از طرفی همه مخلوقات، به طور ذاتی فقیرند و از خود چیزی
ندارند و تا خداوند نخواهد، هیچ اثری از آنها نمایان نخواهد شد.

در چنین احوالی، صواب آن است که توجه و توکل اصلی انسان به آفریننده اسباب باشد و در هیچ
حال، حتی آن هنگام که از سبب کمک و عنایت می جوید، از خالق خویش غفلت نکند. مولانا می گوید:

با حضور آفتاب باکمال

رهنمایی جستن از شمع و ذُبال

بی گمان، ترک ادب باشد زمکفر نعمت باشد و فعل هو

همچنین فراموش کردن پروردگار و روی آوردن به غیر او، نه تنها موجب می شود که آدمی،
تهی دست و فقیر بازگردد، بلکه گرفتاری هایی نیز گریبان او را خواهد گرفت. از سروده های
مولوی در این باره چنین است:

استعانت جستن از غیر خدا

مرد را بی شک فزاید ابتلا

خواهش دل در طریق اولیاء

کفر باشد جستن از غیر خدا

وی در دفتر ششم مثنوی، با اشاره به داستان حضرت یوسف علیه السلام و ماجرای زندانی شدن او،
می گوید:

حتی پیامبری چون یوسف علیه السلام ، آن گاه که یک لحظه غفلت می کند و برای رهایی خویش، به
هم سلولی خود متوسل می شود تا نزد عزیز مصر از او وساطت به عمل آورد، از طرف
پروردگارش تنبیه می شود و چند سال دیگر در زندان باقی می ماند. همو می سراید:

پس جزای آن که دید او را معین

ماند یوسف حبس در بضع سنین

زین گنه که آمد از آن نیکوخصالماند در زندان ز داور چند سال

که چه تقصیر آمد از خورشید دادتا تو چون خفاش رفتی در سواد

پس ادب کردش بدین جرم اوستادکه مساز از چوب پوسیده عماد

در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم که خدای تعالی فرمود:

به عزت و جلالم سوگند، آرزوی هرکس را که به غیر من امید بندد، به نومیدی قطع می کنم. او
در گرفتاری ها به غیر من آرزو می بندد، در صورتی که رفع گرفتاری ها به دست من است و درِ
خانه غیر مرا می کوبد، با آنکه کلیدهای همه درهای بسته نزد من است. کیست که در
گرفتاری های خود، به من امید بندد و من امیدش را قطع کرده باشم؟ کیست که در کارهای
بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم؟!

بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری

چو ما به هر دو جهان خود کجاست دلداری

بیا بیا و به هر سوی روزگار مبر

که نیست نقد تو را غیر من خریداری

به غیر خدمت من که مشارق شادی است

ندید خلق و نبیند ز شادی آثاری

تو همچو وادی خشکی و من ابر بارانی

تو همچو خرابی و من همچو معماری

به پای جانب آن کس برو که پایت داد

بدو نگر به دو دیده که داد دیداری

پیام متن:

۱. آن که به غیر خدا توکل کند، گرفتار خواهد شد؛

۲. آن که بر خداوند توکل کرد، ناامید برنخواهد گشت.

منافات نداشتن توکل به خداوند با تلاش

توکل کردن به خداوند، آدمی را به قدرت و علم و حکمت بی انتهای پروردگار جهان پیوند
می دهد و او را به مسیر امدادهای غیبی خداوند می کشاند که برای انسان، بهره های فراوان مادی و
معنوی به دنبال خواهد داشت.

اصلی ترین پیام توکل این است که تکیه گاه اصلی و اعتماد کامل انسان، تنها باید به
آفریدگارش باشد و در عین حال که از اسباب دنیوی مدد می گیرد، همه سبب های مادی را مقهور
قدرت الهی بداند و بر این اصل آگاه باشد که آنها بنابر مشیت خداوند در خدمت آدمی اند. در این
صورت توکل بر خداوند، دلیلی برای دست کشیدن از کار یا سستی و تنبلی نخواهد بود.

شهید مطهری رحمه الله در این باره می گوید:

اگر شما توکل را در قرآن مطالعه کنید، می فهمید که توکل در قرآن، یک مفهوم زنده و حماسی
است. یعنی هرجا که قرآن می خواهد بشر را وادار به عمل کند و ترس ها و بیم ها را از انسان
بگیرد، می گوید: نترس و بر خدا توکل کن، تکیه ات بر خدا باشد و جلو برو! ولی همین توکل را
که در میان تفکر امروز مسلمین جست وجو می کنید، می بینید یک مفهوم مرده است. وقتی
می خواهیم ساکن بشویم و جنبش نداشته باشیم، وقتی می خواهیم وظیفه را از خودمان دور کنیم،
به توکل متوسل می شویم.

مولانا درباره منافات نداشتن توکل با

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.