پاورپوینت کامل سخنی از شهید مطهری درباره نهج البلاغه ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سخنی از شهید مطهری درباره نهج البلاغه ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سخنی از شهید مطهری درباره نهج البلاغه ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سخنی از شهید مطهری درباره نهج البلاغه ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

۴۰

یکی از دل باختگان و ارادت مندان مکتب علی علیه السلام و نهج البلاغه او، استاد شهید آیت اللّه مطهری
است. وی در ستایش از اثر گران بهای نهج البلاغه چنین می نویسد:

شاید برای تان پیش آمده باشد و اگر هم پیش نیامده، می توانید آنچه را می خواهم بگویم در ذهن
خود مجسم سازید که سال ها با فردی در یک کوی و محله زندگی می کنید، حداقل روزی یک
بار او را می بینید و طبق عرف و عادت سلام و تعارفی می کنید و رد می شوید. روزها و ماه ها و
سال ها به همین منوال می گذرد. تا آنکه تصادفی رخ می دهد و چند جلسه با او می نشینید و از
نزدیک با افکار و اندیشه ها و گرایش ها و احساسات و عواطف او آشنا می شوید. با کمال تعجب
احساس می کنید که هرگز نمی توانسته اید او را آن چنان که هست، حدس بزنید و پیش بینی کنید.

از آن به بعد، چهره او در نظر شما عوض می شود. حتی قیافه اش در چشم شما طور دیگر
می نماید. عمق و معنی و احترام دیگری در قلب شما پیدا می کند. شخصیتش از پشت پرده
شخصش متجلی می گردد. گویی شخص دیگری است غیر آن که سال ها او را می دیده اید.
احساس می کنید دنیای جدیدی کشف کرده اید.

برخورد من با نهج البلاغه چنین برخوردی بود. بیگانه وار با آن برخورد می کردم و بیگانه وار
می گذشتم تا آنکه در تابستان هزار و سیصد و بیست، برای فرار از گرمای قم به اصفهان رفتم.
تصادف کوچکی مرا با فردی آشنا با نهج البلاغه، آشنا کرد. او دست مرا گرفت و اندکی وارد
دنیای نهج البلاغه کرد. آن وقت بود که عمیقا احساس کردم این کتاب را نمی شناختم و بعدها
مکرر آرزو کردم که ای کاش کسی پیدا شود و مرا با دنیای قرآن نیز آشنا سازد.

این مرد کسی نبود، جز ادیب و محقق، حکیم متألّه، فقیه بزرگوار، طبیب عالی قدر، عالم ربانی،
مرحوم آقای حاج میرزا علی آقا شیرازی رحمه الله .

قانون بوعلی را که اکنون مدرس ندارد، او به خوبی تدریس می کرد. اما هرگز نمی شد او را در
بند یک تدریس مقید ساخت. قید و بند به هر شکل با روح او ناسازگار بود. یگانه تدریسی که با
علاقه می نشست، نهج البلاغه بود.

نهج البلاغه، او را روی بال و پر خود می نشاند و در عوالمی که ما نمی توانستیم درست درک
کنیم، سیر می داد.

او با نهج البلاغه می زیست، با نهج البلاغه تنفس می کرد. حمله های این کتاب ورد زبانش بود.
غالبا جریان نهج البلاغه بر زبانش، با جریان سرشک از چشمانش بر محاسن سپیدش، همراه بود.

با همه اینها من ادعا نمی کنم که او همه سرزمین های نهج البلاغه را فتح کرده بود. نهج البلاغه
چندین دنیا دارد: دنیای زهد و تقوا، دنیای عبادت و عرفان، دنیای حکمت و فلسفه، دنیای پند و
موعظه، دنیای سیاست و مسئولیت های اجتماعی، دنیای حماسه و شجاعت و مانند آنها. او
توانسته بود بخشی از این اقیانوس عظیم را بپیماید. یادم هست که در برخورد با او، همواره این
بیت سعدی در ذهنم جان می گرفت:

عابد و زاهد و صوفی همه طفلان رهند

مرد اگر هست، به جز «عالم ربانی» نیست

پیام متن:

علاقه و اهتمام بسیار شهید مطهری به آگاهی عمیق نهج البلاغه.

بهره مندی پرهیزکاران از دنیا و آخرت

حضرت علی علیه السلام در نامه ۲۷ نهج البلاغه می فرماید:

آگاه باشید ای بندگان خدا! پرهیزکاران، هم سود دنیای گذرا را بردند و هم سعادت آخرت
آینده را دریافتند. آنان از دنیا بهره گرفتند و سپس از این جهان با زاد و توشه فراوان و تجارتی
پرسود، به سوی آخرت شتافتند.

در تبیین این عبارت باید گفت اسلام، دینی است جامع و کامل که هم به دنیای پیروانش توجه
کرده است و هم در مورد آخرت شان برنامه و هدف خاصی دارد و آن را از یاد نبرده است. هم از
سلامت جسم شان سخن گفته و هم روح سالمی از آنان خواسته است. در حقیقت از انسان
می خواهد که بین دنیا و آخرت، توازن ایجاد کند و میان خواسته های جسم و روح تعادل برقرار سازد.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این باره چنین فرموده است:

بهترین شما کسی نیست که فقط برای دنیای خود، بدون در نظر گرفتن آخرت کار کند و نه کسی
که فقط به آخرت بپردازد و دنیا را رها کند، بلکه بهترین فرد در میان شما کسی است که هم
برای دنیا و هم برای آخرت کار کند.

زنده یاد دکتر عبدالحسین زرین کوب درباره متعادل بودن دین اسلام می نویسد:

بر خلاف مسیحیت که علاقه ای به تربیت غیردینی نداشت، دنیا را به کلی واگذاشت و کاملاً در
آموزه های مذهبی درباره مسائل آخرت متمرکز شد و همین امرِ تربیت نیز اروپا را سرانجام،
زیاده از حد غیرمسیحی کرد؛ توجه خاص اسلام به تربیت دنیوی، در قلمرو اسلام تربیت
متوازنی به وجود آورد که ترکیب هم جنس و متعادلی بود از علایق دینی و دنیوی.

این نکته، تربیت اسلامی را تربیتی معتدل کرد، تربیتی که هدف آن ایجاد خلق و خویی بود که
می خواست برای دنیا چنان باشد که انگار در آن جاودانه است و برای آخرت چنان که گویی در
هر لحظه خواهد مرد. بدین گونه برای قومی که می خواهد یک «امت وسط» بماند، اعتدال بین
جسم و جان، یک قانون اخلاقی است.

استاد شهید مرتضی مطهری رحمه الله نیز در این باره چنین می نویسد:

برخورداری از دنیا، مستلزم محرومیت از آخرت نیست. آنچه مستلزم محرومیت از آخرت
است، یک سلسله گناهان زندگی برباد ده است، نه برخورداری از یک زندگی سالم مرفه و تنعم
به نعمت های پاکیزه و حلال خدا. همچنان که چیزهایی که موجب محرومیت از دنیاست، تقوا و
عمل صالح و ذخیره اخروی داشتن نیست، یک سلسله عوامل دیگر است. بسیاری از پیامبران، امامان،
صالحان که در خوبی آنها تردیدی نیست، کمال برخورداری از نعمت های حلال دنیا را داشته اند.

حاصل سخن آنکه در اسلام، نه رهبانیتی وجود دارد که با ارضای انگیزه های جسمانی مخالف باشد و
در جهت سرکوب آن عمل کند و نه نوعی اباحه مطلق. شخصیت بهنجار از نظر اسلام، شخصیتی است که
جسم و روح در آن متعادل باشد و نیازهای هر کدام ارضا شود. بنابراین، از نظر اسلام، فردی که پیرو هوای
نفس خویش باشد، فردی نابهنجار است و نیز کسی که خواسته های جسمانی خود را سرکوب و مقهور
می کند و تنها به ارضای نیازهای معنوی می پردازد، شخصی نابهنجار است. این گونه گرایش های افراطی و
تفریطی، با طبیعت و فطرت انسان مخالف و متضاد است و او را به کمال حقیقی شخصیتی نیز نمی رساند. با
نگاهی به شخصیت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درمی یابیم که ایشان، هم نیروی شاداب روحی و هم طراوت فزاینده
جسمانی را دارا بود، به گونه ای که آن حضرت، هم با صفا و خشوع کامل به عبادت حق می پرداخت و هم در
حدود شرع، از لذت های دنیوی بهره می جست. به همین دلیل، وجود مقدس آن حضرت، نماینده انسانی
کامل و شخصیتی نمونه بود که همه قوای جسمانی و روانی انسانی در او متعادل شده بود.

پیام متن:

جمع بین دنیا و آخرت، علامت آشکار پرهیزکاران.

فلسفه بعثت پیامبران

پیامبران به عنوان گل های سرسبد جهان آفرینش، حلقه ارتباط میان زمین و آسمان و ماده و معنی
هستند. اینان نردبان تعالی آدمی به سوی عوالم ملکوت و واسطه رهیابی او به بهشت ابدی و
بالاتر از آن، به دیدار بهشت آفرین بوده اند. به گفته شیخ محمود شبستری:

در این ره انبیا چون ساربانند

دلیل و رهنمای کاروانند

لاهیجی در شرح این بیت می گوید:

پیامبران به سبب اطلاع بر حقایق امور و منازل و مراحل راه، همانند ساربانند؛ یعنی چنانچه
ساربان با محافظت خویش کاروان را به منزل می رساند، پیامبران نیز به واسطه مراقبت از نفوس
خلایق و حفظ آن از افراط و تفریط در اخلاق و اوصاف، آنها را به صراط مستقیم عدالت
هدایت می کنند و به سرمنزل کمال که وصول به مبدأ است، می رسانند.

علی علیه السلام در خطبه اول نهج البلاغه، سخن لطیفی درباره فلسفه بعثت پیامبران دارد. ایشان
می فرماید: «خداوند، پیامبرانش را مبعوث کرد تا گنج های پنهانی عقل ها را که درون آنها نهفته
است، برایشان آشکار سازد». گرچه از این عبارت پیداست که پیامبران با شکوفاسازی عقل
انسان ها زمینه سعادت آنها را فراهم می آورند، در کنار این موضوع، نکته دقیق تری نیز نهفته
است و آن اینکه، در واقع، پیامبران چیزی به انسان نداده اند که پیش تر در او نبوده است، بلکه آنان
تنها سبب آشکار شدن ارزش های نهفته نهاد آدمی می شوند. در حقیقت، پیامبران مبعوث شده اند
تا شیوه های دست یابی به سرچشمه های این معادن عظیم وجود آدمیان را به آنها بیاموزند و به
گفته حاج میرزا حبیب خراسانی:

گوهر خود را هویدا کن، کمال این است و بس

خویش را در خویش پیدا کن، کمال این است و بس

دست قدرت خدا استعداد همه نیکی ها و خوشبختی ها را در نهاد آدمی گذارده است. در کوهسار
وجود آنها معادن گران بهایی را نهفته و در صحرای دل هایشان بذر انواع گل های معطر معنوی و روحانی
و میوه های گوناگون فضایل انسانی را پاشیده است. پیامبران، این باغبان های بزرگ و آگاه الهی، این
بذرهای کاشته را آبیاری و بارور می سازند و ارزشمندی گنج های درون انسان را بر همگان نشان می دهند.

یکی از نویسندگان، درباره توانایی ها و ثروت های سرشار پنهان وجود آدمی چنین
می نویسد: می توان گفت «در هر کس نیروی شگفت انگیزی وجود دارد که من آن را قدرت
آسمانی نام گذاری کرده ام… که می تواند زندگی و هستی شخص را از جهت های مختلف روحی،
معنوی، مادی، مالی و اجتماعی دگرگون سازد و وی را بر قله رفیع آزادگی و رستگاری و
خوشبختی جای دهد. این نیرو در اختیار شماست که با به خدمت گرفتن قدرت معنوی وذاتی
آن، قادر خواهید شد مشکلات حیات خود را حل کنید و جایگاه واقعی خویش را در زندگی به
دست آورید و به رفاه و آرامش روحی و بی نیازی و برکت دست یابید».

پیامبران، نزدیک ترین و مطمئن ترین شیوه شکوفایی آن همه استعدادهای درونی را در
اختیار انسان ها قرار دادند.

پیام متن:

شکوفایی استعدادهای نهفته انسان ها؛ فلسفه بعثت پیامبران.

لذت انس و شوق دیدار

شور و شوق و دلدادگی عاشق به معشوق، به واسطه جذبه و جمالی که در او مشاهده می کند،
امری کاملاً طبیعی است. حال اگر معشوق، پروردگار جهان باشد و عاشق، بنده ای خالص و
صادق؛ این عشق بازی و دل باختگی رنگ و بوی دیگری می گیرد و حلاوت و صفای دیگری
می یابد. چرا که به تعبیر مولوی «این معشوق، چیز دیگری است».

گر شاخ ها دارد تری ور سرو دارد سروری

ور گل کند صد دلبری، ای جان، تو چیز دیگری

در سری که سودای این معشوق نهاده شد و در دلی که شور این محبوب جای گرفت، دیگر هوای غیر
او نگنجد. هر لذتی غیر از لذت انس با او و هر شوقی جز شوق دیدار او رنگ می بازد و لذت بخش ترین
کارها مناجات و نجوا با او می شود. در مناجات نهم از مناجات های خمسه عشر می خوانیم:

پروردگارا! کیست که شیرینی محبتت را چشید و جز تو کسی را خواست و آن کیست که به مقام
قرب تو انس یافت و لحظه ای از تو روی گردانید.

گفتم خوشا هوایی کز باغ خلد خیزد

گفتا خُنُک نسیمی کز کوی دلبر آید

حافظ

امیرمؤمنان علی علیه السلام در خطبه ۲۱۸ نهج البلاغه، از لذت انس با خدا چنین سخن می گوید:

پروردگارا، تو از هر انیسی برای دوستانت انیس تری و از همه آنها برای کسانی که به تو اعتماد
کنند، برای کارگزاری آماده تری. آنان را در باطن دل شان مشاهده می کنی و میزان بصیرت و
معرفت شان را می دانی. رازهای آنان نزد تو آشکار است و دل های آنها در فراق تو بی تاب. اگر تنهایی
سبب وحشت آنان شود، یاد تو مونسشان است و اگر سختی ها بر آنان فروریزد، به تو پناه می برند.

و مولوی چه زیبا وصف این شور و عشق را به نظم در آورده است:

زهی عشق زهی عشق که ماراست خدایا

چه نغزست و چه خوب است و چه زیباست خدایا

از آن آب حیات است که ما چرخ زنانیم

نه از کفّ و نه از نای و نه دف هاست خدایا

چه گرمیم! چه گرمیم! از این عشق چو خورشید

چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا

چو سیلیم و چو جوییم، همه سوی تو پوییم

که منزلگه هر سیل به دریاست خدایا

در حکایت است که خدای تعالی به حض

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.