پاورپوینت کامل خداباوری و ارزش های اخلاقی، در کلیات خمسه نظامی ۸۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل خداباوری و ارزش های اخلاقی، در کلیات خمسه نظامی ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خداباوری و ارزش های اخلاقی، در کلیات خمسه نظامی ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل خداباوری و ارزش های اخلاقی، در کلیات خمسه نظامی ۸۱ اسلاید در PowerPoint :
۱۲۴
پیرامون حکیم نظامی گنجه ای
«حکیم نظامی گنجه ای از شاعران قرن ششم است. وی مانند اغلب اساتید باستان، از تمام علوم
عقلی و نقلی بهره مند و در علوم ادبی و عربی، کامل عیار و در وادی عرفان و سیر و سلوک،
رهنمای بزرگ و در عقاید و اخلاق ستوده، پای بند و استوار و سرمشق فرزندان بشر بوده است.
نظامی، در فنون حکمت از طبیعی و الهی و ریاضی، استاد بوده است و اگر وارد مرحله شاعری نبود و
به تدریس و تألیف علوم عقلیه می پرداخت، در ردیف نوابغ حکمت و فلسفه به شمار می آمد. تمام
اصطلاحات حکمت، پیش وی حاضر و میطع بوده و هر کجا خواسته، در کمال آسانی به کار برده است.
وی در علم طب نیز ماهر بوده و در مواقع مختلف، اصطلاحات طبی و اندرزهای پزشکی را
به خوبی به کار برده است. از جمله:
طبیبی، در یکی نکته نهفته ست
خدا آن نکته را با خلق گفته ست
بیا شام و بخور خوردی که خواهی
کم و بسیار، نه، کارد تباهی
ز بسیار و ز کم بگذر که خام است
نگه دار اعتدال، اینت تمام است
نظامی در عرفان و سیر و سلوک، یکی از پیشوایان بزرگ و دارای مراتب بلند است. آنچه از
اشعار وی استفاده می شود، این است که وی مراتب و مقامات باطنی و قلبی را طی کرده و به
ریاضت، نفس را رام ساخته و صاحب همت بلند بوده است.
شیخ نظامی به واسطه علو طبع و بزرگی همت، به سلاطین، امرا و متمولین اعتنایی نداشت.
قزل ارسلان، با آن قدرت و جلالت و با آن غرور و نخوتی که داشته و از بوسیدن دست سلطان
عصر طغرل، با اینکه مرسوم بوده است امتناع می کند، آن گاه که زیارت شیخ نصیبش می شود، با
منتهای خضوع و خشوع، به بوسیدن دست شیخ افتخار می کند. همین قزل ارسلان در یکی از
مسافرت های خود در شش فرسنگی شهر گنجه، رحل اقامت انداخته، بزم عیش و طربی تهیه
نموده بود. آن گاه که با خبر می شود نظامی به دیدن او می آید، فورا مجلس طرب را به هم می زند،
شیخ را استقبال می کند و مشغول پذیرایی و شنیدن نصیحت ها و اندرزهای حکیمانه او می شود.
باری در پاکی اخلاق و تقوی، نظیر حکیم نظامی را در میان تمام شاعران عالم نمی توان پیدا کرد. حتی
در آنجا هم که مواقعه عاشق و معشوق را به نظم درمی آورد، یک کلمه رکیک و یک لفظ زشت به کار
نمی برد. نظامی، حسودان و رشک بران را مانند یک پیغمبر بردبار، به جای نفرین دعا می کند و می گوید:
کسی کو بر نظامی می برد رشک
نفَس بی آه بیند دیده بی اشک
حکیم بزرگ، نظامی گنجه ای، کتابی مشتمل بر بیست هزار بیت در حکمت اخلاق و حکایات
موسوم به «خمسه» برای ما به یادگار گذاشته و گذشته است».
پیام متن:
اشاره به مقام رفیع علمی و اخلاقی نظامی گنجه ای و مناعت طبع و همت بلند او.
نظامی و ستایش از معشوق
ستایش از معشوق، همواره برای یک عاشق لذت بخش بوده است. یک عاشق، آن گاه که لب به ستایش
معشوق می گشاید، شور و شعف وجودش را فرامی گیرد و احساس می کند به نوعی از سوی معشوق
خویش کامیاب شده است. این لذت و شور و شعف آن گاه در عاشق به اوج می رسد که معشوق
سرچشمه تمام زیبایی ها و دانایی ها و قدرت ها بوده و در نتیجه بی نظیر و منحصر به فرد باشد.
چنین معشوقی، جز ذات پاک پروردگار جهان نخواهد بود و به تعبیر نظامی گنجه ای:
تعالی اللّه یکی بی مثل و مانند
که خوانندش خداوندان خداوند
عاشقی که چنین معشوقی را شناخت، یک سره دست از غیر او می شوید و جهت عشق
خویش را تنها به سوی او معطوف خواهد ساخت.
حکیم نظامی گنجه ای در این باره گوید:
هر چه هست از دقیقه های نجوم
با یکایک نهفته های علوم
خواندم و سرّ هر ورق جستم
چون تو را یافتم ورق شستم
همه را روی در خدا دیدم
در خدا بر همه تو را دیدم
ای به تو زنده هر کجا جانی ست
وز تنور تو هر که را نانی ست
بی گمان یکی از عاشقانی که با تمام وجود از معشوق حقیقی خویش، یعنی پروردگار عالم هستی
ستایش کرده است، عارف و حکیم بزرگ، نظامی گنجه ای است. اگر ادعا کنیم که هیچ شاعر بزرگی
چون نظامی، توفیق نیافته است که بدین زیبایی و عمق و گستردگی، معشوق خویش را توصیف کند و
بستاید، سخن به گزاف نگفته ایم. اقتباس نظامی از آیات و روایات و همچنین استخدام مایه های
فلسفی و کلامی او در امر ستایش پروردگار، او را از دیگر بزرگان شعر و علم و ادب متمایز ساخته
است. ناگفته نماند که از امثال این ابیات، مقام رفیع شناخت و معرفت حکیم نظامی از ولی نعمت
خویش، یعنی حق تعالی نیز فهمیده می شود. وی در بخشی از ستایش از معشوق خویش چنین می سراید:
به نام آن که هستی نام از او یافت
فلک جنبش، زمین آرام از او یافت
خدایی کافرینش در سجودش
گواهی مطلق آمد بر وجودش
وجودش بر همه موجود قاهر
نشانش بر همه ذرات ظاهر
فلک بر پای دار و انجم افروز
خرد را بی میانجی حکمت آموز
کواکب را به قدرت کارفرمایطبایع را به صنعت گوهر آرای
نکته آخر آنکه، نظامی معشوق حقیقی خویش را کسی می داند که همه معشوقان عالم در
برابرش رنگ باخته و زیبایی خویش را از دست داده اند. چنان که خود در این باره گوید:
تا نمکش با شکر آمیخته
شکر شیرین نمکان ریخته
پیام متن:
۱. آن که خدا را شناخت، تنها عاشق او می شود.
۲. اشاره به یگانه بودن نظامی در امر ستایش از پروردگار، در میان دیگر
شاعران.
نظامی و توجه به «ازلیت» و «ابدیت» خداوند
بی تردید، اگر قرآن کریم و اهل بیت علیهم السلام درباره ستایش و توصیف پروردگار سخن نمی گفتند، اکنون
بسیاری از درهای شناخت خداوند بر روی بندگان بسته بود و از زلال اسماء و صفات حضرت حق سیراب
نمی شدند و «ازلیت» و «ابدیت» پروردگار، یکی از درهای شناخت آن ذات مقدس است که قرآن کریم به
روی انسان ها گشود و فرمود: «هُوَ الاوَّلُ و الآخِر». (حدید: ۳) «سمعانی» در توضیح این آیه چنین می گوید:
«خداوند، اول است؛ یعنی وجود او را آغازی نیست (و از ازل بوده است) و آخر است؛ یعنی هستی و بودن
او را نهایتی نیست (و برای همیشه خواهد بود)». در دعای عدیله به نقل ازمفاتیح الجنان نیز دراین باره
چنین می خوانیم:
وُجُودُهُ قَبلَ القَبلِ فی اَزَلِ الاْآزالِ و بَقائُهُ بَعدَ البَعدِ مِن غَیرِ انتِقالٍ وَ لا زَوالٍ.
وجود خداوند قبل از هر قبلی بوده و ازلی است و بقای او بعد از هر بعدی و ابدی است بدون
هیچ دگرگونی و فنا.
همچنین ابن ابی یعفور گوید: از امام صادق علیه السلام درباره کلام خداوند که فرمود، «او اول و آخر است»
پرسیدم وگفتم: معنای«اول»بودن خدا رامی دانم،ولی مفهوم «آخر» بودن خدا را برایم تفسیر کن. امام فرمود:
هیچ چیزی نیست جز آنکه نابود می شود یا تغییر پیدا می کند یا بر آن تحول عارض می شود یا زائل می گردد
و یا از حالی به حال دیگر درمی آید؛ جز پروردگار جهانیان که او همواره فرد بوده و خواهد بود. او اول
است پیش از هر چیزی و آخر است برای همیشه. صفت ها و نام ها بر او گوناگون نمی شوند، آن گونه که بر
غیر او گوناگون می گردند، از قبیل انسان که زمانی خاک، زمانی خون و گوشت و دورانی هم درهم شکسته
و خاک می شود، که در همه این موارد، نام ها و صفت ها تغییر می یابند و خداوند برخلاف آنهاست.
از آگوستین قدّیس نیز در این باره چنین آمده است:
ای خدا! تو در زمان نیستی، مقدّم بر زمانی. تو بر تمامی آینده پیشی داری؛ زیرا آنها آینده اند و
وقتی که فرا می رسند، دیگر گذشته خواهند بود، اما تو همانی که هستی و سالیان تو به سر
نمی آید، سالیان تو را آمد و رفتی نیست، حالی که سالیان ما آینده و رونده اند.
حکیم نظامی گنجه ای در مقام توجه به دو صفت «ازلیت» و «ابدیت» خداوند، در
مخزن الاسرارِ خویش این گونه خدایش را می ستاید:
اول و آخر به وجود و صفات
نیست کن و هست کن کائنات
پیشْ وجود همه آیندگان
بیشْ بقای همه پایندگان
اول او اول بی ابتداست آخر او آخر بی انتهاست
ای به ازل بوده و نا بوده ما وی به ابد زنده و فرسوده م
همچنین نظامی در هفت پیکر در این باره چنین می گوید:
ای جهان، دیده بودِ خویش از تو
هیچ بودی نبوده پیش از تو
در بدایت، بدایت همه چیز
در نهایت، نهایت همه چیز
اوّل الاوّلین به پیش شمار
و آخر الآخرین به آخر کار
و بالاخره در شرف نامه گوید:
نبود آفرینش تو بودی خدای
نباشد همی هم تو باشی به جای
پیام متن:
اشاره به دو صفت زیبای خداوند که همان «اوّل الاوّلین» و «آخرالآخرین» باشد.
عالَم ز تو، هم تهی و هم پر
حکیم نظامی گنجه ای در لیلی و مجنون، در بیان یکی از ستایش های عمیق و زیبای خویش از
پروردگار جهان هستی، چنین می گوید:
ای محرم عالَم تحیّر
عالَم ز تو، هم تهی و هم پر
در حقیقت، عبارت «عالَم بی تو، هم تهی و هم پر» از مضمون های زیر وام گرفته شده است:
یکی آنکه علی علیه السلام در خطبه اول نهج البلاغه در توصیف خداوند فرموده است:
مَعَ کُلِّ شَیْ ءٍ لا بِمُقارَنَهٍ وَ غَیْرُ کُلِّ شَیْ ءٍ لا بِمُزایَلَهٍ.
خداوند، با همه چیز هست، نه اینکه هم نشین آنان باشد و با همه چیز فرق دارد، نه اینکه از
آنان، جدا و بیگانه باشد.
و دیگر آنکه از آن حضرت، در جای دیگری در این باره چنین نقل شده است که:
لا تُدْرِکُهُ الْعُیُونَ بِمُشاهَدَهِ الْعَیانِ، وَلکِنْ تُدْرِکُهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاِْیمانِ، قَریبٌ مِنَ الاَْشْیاءِ غَیْرَ
مُلابِسٍ، بَعیدٌ مِنْها غَیْرَ مُبایِنِ.
دیده ها هرگز او (خداوند) را نمی بینند، اما دل ها، با ایمان درست او را می یابند. او به همه چیز نزدیک
است، نه آنکه به اشیا چسبیده باشد. از همه چیز دور است، نه آنکه از آنها بیگانه باشد.
پیام متن:
خداوند، هم با همه چیز است و هم غیر همه چیز. هم به یک معنا به موجودات
نزدیک است و هم به یک معنا از آنها دور است. مقصود نظامی در عبارت
«عالَم ز تو، هم تهی و هم پر» اشاره به همین حقیقت است.
خدای چاره ساز نظامی
خداوند، چاره ساز بندگان است و تنها کسی است که می تواند بندگانش را از تنگناها و بن بست ها
نجات دهد؛ یعنی آن گاه که هیچ چاره ای برای بنده ای نمانده است و تمامی راه ها به روی او بسته
شده است، یک راه چاره همواره به روی بندگان باز است و آن هم خداوند تبارک و تعالی است.
حضرت سیدالشهدا در دعای عرفه در این باره چنین خدایش را می ستاید:
اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعیینیِ الْمَذاهِبُ فی سَعَتِها وَ تَضیقُ بِیَ الاَرْضُ بِرُحْبِها.
تو پناه و چاره منی، آن گاه که تمامی راه ها با همه وسعت آن به رویم بسته می شود و زمین با همه
فراخی، بر من تنگ می گردد.
در حدیثی قدسی نیز خداوند به پیامبرش حضرت موسی علیه السلام چنین می فرماید:
ای موسی! به بندگانم دستور بده برای کارهای خود مرا بخوانند، ولی قبلاً باید اقرار کنند که من
ارحم الراحمین و چاره بیچارگان هستم که سختی ها و مشقات را از آنان برمی دارم و به مردم،
آرامش می دهم.
نظامی در این باره چنین می گوید:
چاره ما ساز که بی داوریم
گر تو برانی به که روی آوریم
یار شو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چاره بیچارگان
قافله شد، واپسی ما ببین
ای کس ما بی کسی ما ببین
ولی نکته اینجاست که در مکتب نظامی، خداوند، تنها، خدای خردمندان و عاقلان نیست و
فقط از آنها بنده نوازی نمی کند، بلکه او خدای نابخردان هم بوده و چاره ساز امور آنها نیز
می باشد. نظامی در این زمینه این گونه می سراید:
خدای خردبخش بخردنواز
همان ناخردمند را چاره ساز
خداوند نظامی، تنها، خدای خوبان و نیکان نیست، بلکه پروردگار گنه کاران نیز هست؛ آنها را
می آمرزد و مشمول رحمت خویش قرار می دهد. امام سجاد علیه السلام در این باره، این چنین با خدایش
به مناجات می نشیند:
آقای من! اگر تو، تنها، اولیا و اهل طاعتت را می آمرزی، پس گنه کاران به که پناه آورند، و اگر
فقط در حق وفادارانت اکرام می کنی، پس بدکاران به درگاه که پناهنده شوند.
به تعبیر یکی از نویسندگان: «کرامت حق با آن جلال و جبروت که دارد، عظمتش در آن است
که گنه کار مأیوس را در پناه رحمت بگیرد و اگر قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند، پس
کرامت و عظمت خدا چیست؟»
نظامی، اگر خود را گنه کار می داند، ناامید نیست؛ زیرا خداوند صفاتی همچون عفو و رحمت
دارد که فقط مخصوص گنه کاران است. به قول علامه طباطبایی در تفسیر المیزان:
آری خداوند، صفاتی مانند عفو، آمرزش، رأفت، پرده پوشی، فضل و رحمت دارد که جز
گنه کاران از آن برخوردار نمی شوند و در ایام روزگار نسیم های رحمتی از جانب خداوند
می وزد که جز افرادی که خود را در معرض آن قرار می دهند، بهره ای نمی برند.
حکیم نظامی گنجه ای در منظومه هفت پیکر خویش در این باره چنین می سراید:
گر آلوده گردم من اندیشه نیست
جز آلودگی خاک را پیشه نیست
گر این خاک روی از گنه تافتی
به آمرزش تو که ره یافتی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 