پاورپوینت کامل امام و تربیت فرزند ۳۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل امام و تربیت فرزند ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام و تربیت فرزند ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل امام و تربیت فرزند ۳۵ اسلاید در PowerPoint :
۱۱۳
نقش مادر در خانه
خانم فاطمه طباطبایی: امام نقش مادر را در خانه، خیلی تعیین کننده می دانستند و به تربیت بچه ها
خیلی اهمیت می دادند.گاهی که ما شوخی می کردیم و می گفتیم: پس زن باید همیشه در خانه
بماند؟ می گفتند: «شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچه ها کم نیست.اگر کسی بتواند یک نفر را
تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است.» ایشان معتقد بودند که تربیت فرزند از مرد
برنمی آید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد؛ چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید
براساس محبت و عاطفه باشد.
مراقبت از فرزندان
خانم فاطمه طباطبایی: امام بعد از سن تکلیف بچه ها، بیشتر دقت شان در تعلیم و تربیت آنها
بود.همیشه از ما می پرسیدند: «آیا شما می دانید که بچه تان کِی از خانه می رود و کِی می آید؟ با چه
کسانی رفت و آمد می کند؟ و یا چه صحبت هایی می کند؟».
امروز عصر من نخوابیدم
خانم زهرا مصطفوی: بچه که بودیم، بعدازظهرها بازی می کردیم و خواب ایشان را به هم
می زدیم، به هر حال مشغول استراحت بودند، تنها کاری که می کردند، یکی از ماها را صدا
می کردند.همین که صدا می کردند، یعنی اینکه دیگر خیلی شورش را درآوردید، خیلی زیاد اذیت
کردید و باز بارها می شنیدم که می گفتند: «امروز عصر من نخوابیدم.بچه ها امروز نگذاشتند من
بخوابم.» این را به صورت تعریف برای مادرم نقل می کردند.نه اینکه با ما دعوا کنند که چرا اذیت
کردید. چرا سر و صدا کردید.
حق خانواده
خانم زهرا مصطفوی: امام مشغول بحث و تدریس فقهی بودند، خود را غافل از حال
فرزندان شان نمی دانستند و حقوق خانواده و وظیفه تربیت فرزندان را فراموش نمی کردند.در
جهت تحقق این امر، روزانه وقت مشخصی را برای سرگرم کردن فرزندان و حتی بازی با آنها
اختصاص داده بودند؛ ولی در همین بازی و سرگرمی نقش تربیتی فراموش نمی شد.
بیا این شیشه ها را جمع کن
خانم زهرا مصطفوی: تابستان یکی از سال ها در دوران طفولیت ما بود، که امام در حیاط با مادرم
مشغول گُل کاشتن بودند، یعنی امام بعد از نماز مغرب و عشا با کارد آشپزخانه باغچه را آماده
می کرد و مادرم نشاء می کاشتند و خاک می ریختند.
ما بچه ها توی اتاق مشغول بازی بودیم. هشت ساله، ده ساله، همین حدود بودیم با بچه های
همسایه. پشت پنجره رختخواب چیده شده بود تا بالا. یکی از دخترها را خواهر من بلند کرد و
محکم نشاند روی رختخواب، به طوری که پشت این بچه به شیشه خورد و شیشه از بالا تا پایین
خُرد شد و درست آن جایی که مادرم و ایشان مشغول کاشتن گل ها بودند ریخت. ما هم خیلی
آماده بودیم برای اینکه ایشان اعتراض بکنند، ولی با اینکه دست شان زخمی شد و خون آمد به ما
هیچ نگفتند. فقط کارگری را که توی منزل بود، صدا کردند که بیا شیشه ها را جمع کن.
دو روز در منزل پنهان شدم
خانم فریده مصطفوی: امام همیشه مقیّد بودند ما از مغازه چیزی نخریم. با اینکه ما بچه بودیم،
می گفتند: «چیزی می خواهید، بگویید این کارگر بخرد».
من یک دختر ده، یازده ساله بودم.رفته بودم زیر گذر کاغذ بخرم.همان طور که تند می آمدم و
صورتم را خیلی خوب نگرفته بودم، دیدم آقا دارند می آیند و مرا دیدند.چون هم صورتم تقریباً
باز بود و هم تند می آمدم و با ایشان روبه رو شدم، به قدری ترسیدم که وحشت کردم و دو روز در
منزل پنهان شدم، یعنی سر سفره حاضر نمی شدم.
یک جوری بهانه می کردم و می رفتم با کارگر خانه ناهار می خوردم و شب ها خودم را به خواب
می زدم و نمی رفتم سر سفره.ایشان هم نمی گفتند چرا فریده سر سفره نمی آید؟ در صورتی که اگر یکی از
بچه ها یک روز سر سفره نبود، مقیّد بودند بپرسند: چرا سر سفره نیست؟ اگر خانه بودیم باید سر سفره
حاضر می شدیم و اگر هم خانه نبودیم، می پرسیدند: چرا نیستیم؟ چون ما اصلاً حق نداشتیم بدون خانم
جایی برویم، ولی ایشان می دانستند من برای چه خودم را نشان نمی دهم.به همین دلیل اصلاً هم به روی
خودشان نیاوردند.برای اینکه قبح قضیه از بین نرود و این وحشت برای ما باقی بماند.
در دوران بچگی آزادی مطلق به ما می دادند.
خانم زهرا مصطفوی: امام، در دوران بچگی به ما آزادی مطلق می دادند و به هیچ یک از کارهای ما
کاری نداشتند؛ اما در دورانی که به سن بلوغ رسیدیم و بزرگ تر شدیم، ایشان بر بعضی مسائل ما
نظارت می کردند.
هیچ گونه سخت گیری نمی کردند
خانم فریده مصطفوی: امام در زندگی داخلی بچه ها و حتی خانم شان هیچ گونه دخالتی
نمی کردند و همه را آزاد می گذاشتند. تا زمانی که خلاف شرع پیش نمی آمد، ایشان هم هیچ کاری
نداشتند. در معاشرت، لباس پوشیدن و رفت و آمد هیچ گونه سخت گیری نمی کردند.
تنها محدودیت، رعایت مسائل دینی بود
آیت اللّه فاضل لنکرانی: به دلیل آشنایی و رفاقتی که با مرحوم حاج آقا مصطفی داشتم، اطلاع پیدا
کردم که امام در منزل هیچ گونه تحمیل و استبدادی را نسبت به همسر و فرزندان خود اعمال
نمی کردند و برای آنها نوعی آزادی قائل بودند. چنان که حتی با سؤال هم نمی خواستند که عقیده
خود را تحمیل کنند. تنها محدودیتی که در خانواده امام وجود داشت، رعایت مسائل دینی بود.
به طور مثال آنها هرگز نباید به غیبت، تهمت و نظایر این کارها مشغول می شدند.
طلبه شدن حاج احمد آقا
حجت الاسلام و المسلمین سید محمود دعایی: امام، فرزندان شان را اعم از زن و مرد در انتخاب
هر شیوه و هر مشی که خودشان مصلحت می دانستند، آزاد می گذاشتند.خود این آزادی انتخاب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 