پاورپوینت کامل صفحه ای به نام زنان;الگوی زن مسلمان ۴۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صفحه ای به نام زنان;الگوی زن مسلمان ۴۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صفحه ای به نام زنان;الگوی زن مسلمان ۴۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل صفحه ای به نام زنان;الگوی زن مسلمان ۴۸ اسلاید در PowerPoint :

۵۵

الگوی زن مسلمان

شادی و نشاط در زندگی حضرت زهرای اطهر(س)

ایمان، معنای زندگی

دکتر ویکتور فرانکل در کتاب انسان در جستجوی معنا زندگی خود را در یک اردوگاه کار اجباری آلمان ها در جنگ دوم جهانی را شرح می دهد. او پس از اشاره به همه مرارت های طاقت فرسایی که جسم و روح زندانیان را در تنگنا قرار داده و آنها را تا سر حد مرگ کشانده بود، خاطرنشان می کند در نهایت، کسانی که از آن دوزخ، جان سالم به در بردند، نه کسانی بودند که وضع جسمانی مناسبی داشتند و نه کسانی بودند که از هوشی سرشار برخوردار بودند و نه آنهایی بودند که خوب تغذیه می شدند و نه آنهایی که وضع مزاجی خوبی داشتند، بلکه تنها کسانی دوام آورده بودند که در زندگی خود معنایی یافته بودند.[۱]

این معنا برای هر کس به صورتی ویژه جلوه می کند؛ زن، فرزند، سرزمین، حتی پول یا چیزی از این دست هم می تواند این نقش را بازی کند. اما هر کدام از این معانی ممکن است به گونه ای از دست بروند و فاجعه های جبران ناپذیری در پی داشته باشند. اساسی ترین چیزی که می تواند به زندگی آدمیان معنا ببخشد، ایمان به امری متعالی یا همان خدای یکتاست. سیری در تاریخ بشر به خوبی روشن می کند که تقریباً همیشه مؤمنان، بزرگ ترین و پرسودترین کارها را انجام داده و بیشترین سختی ها را تحمل کرده اند.

به طور کلی، کنار آمدن با رنج های دنیای انسانی و به دوش کشیدن بار مرارت های آن، نوعی شکیبایی می طلبد که فقط در وجود چنین افرادی با آن پشتوانه ایمانی یافت می شود. شاید به همین دلیل باشد که تنها در حضور کسی چون حافظ می توان شنید:

با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام

نی گرت زخمی رسد آیی چو چنگ اندر خروش

اعتقاد به معنایی در زندگی را می توان اساسی ترین عامل انبساط روحی انسان و بانشاط بودن زندگی او دانست. با حضور چنین معنایی است که می توان رنگی از نشاط، به تمامی حوادث و اتفاق های زندگی زد. درحقیقت، خود ما هستیم که به زندگی مان معنا و ارزش می دهیم و تعیین می کنیم که سرشار از امید باشیم یا کوهی از نومیدی. روان شناسان معمولاً این جمله مشهور را می گویند که «اغلب مردم، تقریباً به همان اندازه ای شاد هستند که انتظارش را دارند».[۲]

با مطالعه کتاب هایی که مناقب عارفان در آنها آمده، درمی یابیم که ایشان با کمترین امکانات مادی و دنیایی، چونان زیسته اند که صاحبان ثروت و وارثان قدرت به آنان حسرت خورده اند و آن چنان مصیبت ها را تحمل و چه بسا از آنها استقبال کرده اند که گویا هیچ عاملی، معنایی را که آنها در زندگی برگزیده اند، تهدید نمی کند.

موضوع ایمان حضرت فاطمه(س) به اندازه ای روشن و گویاست که سخن گفتن درباره آن و اثباتش با استفاده از روایات و استدلال ها، کاری بیهوده به نظر می رسد. با این حال، بررسی این موضوع به طور کلی از دو راه امکان پذیر است: سیر در تاریخ زندگانی حضرت در طول سال هایی که هم دشواری های دوران نزول شریعت و هم سختی های دوران استقرار آن را دربرمی گیرد، و نیز روایت های بسیاری که در اثبات این امر می توان از آنها بهره جست.

از پیامبر نقل شده است که فرمود: به راستی خدای بزرگ، قلب و جوارح دخترم فاطمه را از ایمان سرشار کرده است. و به درستی که او سرور زنان جهان، از اولین و آخرینِ آنهاست. در کتاب های حدیث، داستانی نقل شده است با این مضمون که روزی سلمان به خانه فاطمه(س) می رود تا او را از واقعه ای باخبر کند. آن حضرت را می بیند که عبایی پشمین با دوازده وصله بر تن دارد و با دست، گندم آسیاب می کند و زیر لب می گوید: «آنچه نزد خداست، بهتر و پایدارتر است».

سلمان، همان طور که فاطمه(س) را تا خانه پیامبر همراهی می کرد، در بین راه به ایشان عرض می کند: دریغا! دختران کسرا و قیصر، ابریشم و حریر می پوشند و دختر محمد، عبایی پشمین بر تن دارد که دوازده جای آن با لیف خرما وصله خورده است. وقتی به منزل پیامبر می رسند، فاطمه(س) به پدر می گوید: پدرجان! سلمان از لباس من تعجب کرده است؛ در حالی که سوگند به خدایی که تو را به حق مبعوث فرموده، پنج سال است من و علی از اثاث زندگی چیزی نداریم، جز پوست گوسفندی که روزها روی آن به شترمان علف می دهیم و شب ها از آن، بستر خوابمان را می سازیم و بالش زیر سر ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پر شده است. پیامبر فرمود: [ای سلمان!] دختر من، ازسبقت گرفتگان [به سوی پروردگار] است.[۳]

رضایت از سرنوشت

در کتاب های حدیث، روایت مشهوری به این مضمون نقل شده است که روزی فاطمه(س) از شدت فشار کارهای طاقت فرسا، به همراه علی (ع) نزد پیامبر می آید و از ایشان خدمتکاری درخواست می کند تا در کارهای خانه یاری اش کند. پیامبر پرسید «آیا چیزی بهتر از خادم نمی خواهید؟» و پس از شنیدن پاسخ مثبت آن دو، تسبیحاتی به آنها می آموزد که بعدها به تسبیحات حضرت فاطمه(س) مشهور شد.[۴]

اثر روحی این آموزه ارزشمند در دل فاطمه، چنان است که وی را از خدمتکار بی نیاز می کند. درحقیقت، این بی نیازی، ارمغانی است که توکل فاطمه(س) به خداوند و رضایتش از مشیت الهی، به او ارزانی می دارد. نقش «رضا» به معنای عرفانی کلمه، تأمین کننده همان عنصر مطلوبی است که در روان شناسی نشاط، با عنوان «رضایت از داشته ها» و «حسرت نخوردن بر نداشته ها» مطرح می شود.

درکنار مفهوم «رضا»، مفهوم دیگری نیز وجود دارد که تقریباً نقشی همسان با مفهوم رضا دارد و می توان گفت از بطن مفهوم رضا بیرون می آید که آن مفهوم «معقول بودن سطح توقع» است. کسی که از امکانات، شایستگی ها و موقعیت های خود، انتظارهای معقولی داشته باشد، بی شک کمتر دچار سرخوردگی هایی می شود که شکست های پیاپی، برای وی به همراه می آورند.

«من از خدایم شرم می کنم که از تو چیزی بخواهم که انجام دادن آن در توانت نیست»، این پاسخی است که فاطمه(س) به علی(ع) می دهد، در هنگامی که آن حضرت متوجه می شود زهرا غذای خود را به کودکان داده و خود گرسنه مانده و دم برنیاورده است و از او می پرسد: چرا به من نگفتی تا غذایی بجویم؟

تاریخ نگاران نقل کرده اند که جهاز فاطمه (س) هنگام ازدواج، یک دست کتان، یک زره و یک پوست گوسفند بود.[۵]

باید در نظر داشت که بین کم توقعی از سر فقر و کم توقعی از سرغنا، تفاوتی اساسی وجود دارد. پیامبر در مراسم ازدواج فاطمه(س) به ایشان فرمود: «مبادا نگران فقر شوهرت باشی. پدرت اگر می خواست می توانست گنج های زمین را مالک شود، اما او خشنودی خدا را برگزید».[۶] بی شک، کم توقعی فاطمه(س)، به دلیل کمبود امکانات و شرایط نامناسب نبود، بلکه توکل و اعتمادش از ایمان وی به خداوند و به او سرچشمه می گرفت.

مهر و عطوفت

بیشتر کسانی که در ابراز احساسات خود، سهمی هم برای محبت کردن به دیگران قرار داده اند، معتقدند که کمتر چیزی در زندگی می تواند جایگزین شادمانی و انبساط روحی حاصل از این دوست داشتن بی آلایش شود. معمولاً انسان های بانشاط، کسانی هستند که سراسر خانه قلبشان را برای خویش برنگزیده اند و جایی هر چند اندک را در درون خود، به دیگران اختصاص داده اند. خوش خلقی و نشاط، میوه های همیشگی درخت محبتند و عارفان، میان عشق و خوش خویی، چنان ارتباط نزدیک و ملازمت قطعی یافته اند که به هیچ عنوان نمی پذیرند بارقه ای از محبت در دل کسی افروخته شده باشد و اثری از خوش خویی در سیرت و صورت وی پدیدار نگشته باشد.

زندگی فاطمه(س)، چنان از مهرورزی و عطوفت سرشار بود که برای بیان نمونه های آن، مجالی بسیار طولانی لازم است؛ اما می توان جنب