پاورپوینت کامل اهمیت کشاورزی (داستانی) ۳۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اهمیت کشاورزی (داستانی) ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اهمیت کشاورزی (داستانی) ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اهمیت کشاورزی (داستانی) ۳۴ اسلاید در PowerPoint :

آن روزها در دهکده کوچک ما، بیشتر مردم با کشاورزی و دامداری، زندگی خود را می گذراندند. دشواری های این کار و کمبود امکانات سبب شده بود که بیشتر جوان ها به محض اینکه چند کلاس درس می خواندند، راهی شهر می شدند تا سریع تر و آسان تر به امکانات رفاهی و مال و ثروت برسند. همان زمان، خانواده کوچک ما با همت پدرم، با اشتیاق و علاقه فراوان به کار کشاورزی مشغول بود. کوچک و بزرگ خانواده کار می کردند و زحمت می کشیدند. پدرم، مانند کوهی استوار در برابر همه سختی ها و کمبودها می ایستاد. هر بار که جسم رنجور و صورت آفتاب سوخته اش را می دیدم و دست های پینه بسته اش را لمس می کردم، دل سوزی عجیبی به من دست می داد.

همه ما بچه ها به وجود پدری چون او می بالیدیم. پدرم زمین سخت را شخم می زد و بذرها را به امید خدا بر روی خاک ها می پاشید و با شور و شوق فراوان به انتظار محصول آنها می نشست. کم کم برادرهای بزرگ ترم محمدرضا و علی رضا، زمزمه شهرنشینی سردادند و همیشه صحبت فرار از سختی ها و رسیدن به آسایش و رفاه شهری، را به میان می آوردند. این صحبت ها پدرم را آزار می داد، ولی او مردی نبود که چگونه زیستن را به فرزندانش تحمل کند؛ فقط نصیحتشان می کرد و می گفت: با وجود آب و خاک و بازوی توانا، شایسته نیست که جاذبه های ظاهری شهرنشینی شما را از کارهای تولیدی باز دارد. خلاصه روزها یکی پس از دیگری سپری می شد و برادرانم بزرگ و بزرگ تر می شدند.

تابستان دایی محمود که در فرانسه تحصیل می کرد، به قصد دیدار با اقوام، به روستای ما سفر کرد. در چند روزی که دایی محمود پیش ما بود، شب ها دور هم می نشستیم و از اوضاع زندگی و خاطرات گذشته حرف می زدیم. پدرم با وجود اینکه از کار خیلی خسته می شد، هیچ وقت مطالعه اش را ترک نمی کرد. او بیشتر قرآن و نهج البلاغه و کتاب های مذهبی را مطالعه می کرد. یکی از آن شب ها، بعد از اینکه شام خوش مزه ای را نوش جان کردیم، پدر از همه دعوت کرد تا در حیاط، پای درخت توت جمع شوند. مادر مهربانم نیز یک سینی چای و مقداری میوه آورد و همه دور هم نشستیم. بعد از صرف چای، پدر از کنار دستش کتابی را برداشت و شروع کرد به خواندن چند روایت. از جمله گفت که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: «هر مسلمانی درختی بنشاند یا کشته ای بکارد و انسانی یا پرنده ای یا حیوانی از محصول آن بخورد، برای وی صدقه محسوب می شود.»۱

همچنین گفت که امام باقر علیه السلام، به نقل از پدرش می فرماید: «بهترین کارها، کشاورزی است. آن را می کاری و نیکوکار و بدکار از آن می خورند. نیکوکار می خورد و برایت از خدا آمرزش می طلبد و بدکار می خورد و آنچه خورده، او را لعن و نفرین می کند و چرندگان و پرندگان نیز از آن بهره مند می شوند.»۲ اینکه امام باقر علیه السلام از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل می کند: «هر که با وجود داشتن آب و خاک نیازمند باشد، خدای متعال از رحمت خود دورش گرداند.»۳

دایی محمود گفت: اگر اجازه بدهید، من هم دو تا روایت بخوانم. همه شگفت زده شدیم؛ چطور ممکن است کسی که در فرانسه تحصیل کرده است، بتواند روایت بخواند. پدرم با تعجب پرسید: آقا محمود، شما واقعاً حدیثی می دانید؟ چگونه توانسته اید در کشور فرانسه با مسائل دینی و سخنان بزرگان مأنوس باشید؟ دایی محمود لبخندی زد و گفت: مگر من مسلمان نیستم؟ شما فکر می کنید کسب معرفت و شناخت خدای متعال و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیه السلام، به حضور در ایران نیاز دارد؟ نه! شکر خدا در شهری که من زندگی می کنم، مسجد بسیار بزرگ و خوبی ساخته شده و یک روحانی باسواد و فرزانه، هر هفته در روزهای پنج شنبه و جمعه برای مسلمانان مقیم فرانسه سخنرانی می کند و ایمان و تقوای ما را با رهنمودهای مفید خود تقویت می کند. مثل اینکه از کارم برایتان حرفی نزدم. تحصیلاتم را در فرانسه ادامه دادم و در رشته مهندسی آب و خاک فارغ التحصیل شدم و حالا در حاشیه پاریس، با همت و همراهی چهار نفر از دوستانم که در دانشگاه با هم درس می خواندیم، یک مزرعه بزرگ دایر و آباد کرده ایم. چیزهایی مثل گندم و ذرت کشت و برداشت می کنیم. البته همه وسایل کارمان مکانیزه و پیشرفته است. حالا اجازه می دهید، یکی دو تا روایت برایتان بخوانم؟ پدرم گفت: بفرمایید! دایی محمود، دفترچه یادداشتی را از داخل کیف دستی اش بیرون آورد و گفت: در حدیثی از امام صادق علیه السلام نقل می کنند:

کشاورزان، گنج های مردمند؛ بذر پاکیزه ای را می کارند که خداوند خلق کرده است. مقام آنان در روز قیامت، از همگان بهتر و قرب و منزلتشان از همه بیشتراست و «مبارک» خوانده می شوند.۴

آن حضرت درجای دیگر می فرماید:

در میان کارها هیچ کاری نزد خدا محبوب تر از کشاورزی نیست و خداوند، هیچ پیامبری را نفرستاد، مگر آنکه کشاورز بود، به جز ادریس که خیاط بود.۵

البته روایت های بسیاری را در دفترچه ام نوشته ام، ولی چون فضای بحث ما امشب درباره اهمیت کشاورزی و ارج و قرب آن در پیشگاه خدای سبحان است، من هم مشتاق شدم که دو جمله خدمت شماها عرض کنم. محمدرضا و علی رضا که تا آن موقع ساکت در گوشه ای نشسته بودند، خودشان را به دایی نزدیک کردند و محمد رضا پرسید:

دایی جان، شما که مهندسی آب و خاک خوانده اید، با وجود این باز هم روی زمین کار می کنید؟ دایی با

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.