پاورپوینت کامل الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل الگوی دینی رفتارها در خانواده و نقش رسانه ملی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

چکیده

نظر[۱] به گستردگی ارتباطات و سهولت آشنایی با فرهنگ های مختلف، نظام خانواده تحت تأثیر فرهنگ های غیر اسلامی، همیشه در حال تغییر است و استحکام خانواده به خطر افتاده است. مقاله حاضر با هدف شناسایی ارزش های رفتاری اعضای خانواده اسلامی و نقش رسانه های جمعی در ترویج آن به روش مصاحبه عمیق، نظر ده کارشناس را در این زمینه جویا شده است.

نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بر اساس نظریه «فطرت» استاد مرتضی مطهری و یافته های پژوهش، دین، جهان بینی فرد را می سازد و جهان بینی، نظام معنایی نهاد خانواده را شکل می دهد. نظام معنایی، نظام کنشی اعضای خانواده را به وجود می آورد و نظام کنشی، ساختار خانواده را شکل می دهد.

در حقیقت، جهان بینی دینی به عنوان یک نگرش اصلی و محوری به طور مستقیم و غیر مستقیم بر مقولات کلی چون «کنترل امور جنسی»، «نقش های جنسیتی»، «اخلاق» و «تربیت» اثرگذار است. رسانه های جمعی هر کشور را که در چارچوب جهان بینی و تمدن فعالیت می کنند، می توان میزانی برای ارزیابی در نظر گرفت.

در این زمینه، دیدگاه کارشناسان مؤید آن است که «اشاعه خانواده نامطلوب» در فیلم و مجموعه های خانوادگی عامل مخربی در بنیاد خانواده اسلامی است. در نتیجه، می توان آینده ساختار خانواده را در دین دید و با سیاست گذاری دینی به سیاست گذاری ساختاری دست یافت.

مقدمه

خانواده، با دارا بودن پیشینه ای به قدمت آفرینش، طبیعی ترین نهاد و واحد بنیادین اجتماع است که زندگی اجتماعی از آنجا آغاز می شود و اصلی ترین کانون آرامش، تعادل و شکل گیری شخصیت انسان ها و نخستین وسیله انتقال مناسب فرهنگ به شمار می آید. امروزه با تغییر اوضاع، خانواده از معناداری افتاده و با بحران پوچی درگیر شده است، ( ۱۳۸۹: ۸۷) به گونه ای که نقطه عطف بحران خانواده در دنیای امروز، از دست دادن ارزش های ذاتی خانواده و روبه رو شدن با مکتب هایی نظیر اگزیستانسیالیسم، مارکسیسم، ماتریالیسم و فمینیسم است.

این مکتب نگرش انسان معاصر را نسبت به زندگی دگرگون کرده. (شریف قریشی، ۱۳۷۷: ۳۲) و حتی نظام های غیرصنعتی نیز با پذیرش دستاوردهای آنها به آفات آنها دچار شده اند.

در جهان امروز، وسایل ارتباط جمعی با انتقال اطلاعات و شکل دهی افکار عمومی، در توسعه و تغییر فرهنگ و تمدن بشری نقش بزرگی ایفا می کنند، به گونه ای که کمتر حادثه و جریان مهم اجتماعی را می توان یافت که رسانه ها در پیدایش و شکل گیری آن هیچ نقش مهمی ایفا نکرده یا دست کم در گسترش، نشر یا کنترل آن سهمی نداشته باشند.

در میان رسانه های جمعی، رادیو و تلویزیون از نظر آموزش غیررسمی و الگوسازی، جایگاه ویژه ای دارند. تلویزیون به دلیل برد گسترده مخاطبانش، یکی از بهترین وسایل آموزشی و فرهنگی است که امروزه در اختیار کشورها و جوامع مختلف قرار دارد.

تلویزیون به دلیل استفاده هم زمان و هماهنگ از تصویر و صدا تأثیر انکارناپذیری بر مخاطبان خود می گذارد و به سبب گیرایی و جذابیت های خاص خود، نقش و سهم بیشتری در انتقال الگوهای رفتاری و فرهنگ سازی دارد. مک لوهان در این باره معتقد است: «تلویزیون ضمن آنکه همه مزایای دیگر وسایل را دربردارد، با افزودن تصویر، قدرت نفوذ فوق العاده ای را به دست آورده است. به عقیده او، تلویزیون می تواند نه تنها در یک کشور، بلکه در سراسر منطقه حتی در یک قاره، جوّی احساس برانگیز پدید آورد». (صبری، بی تا: ۹۰)

در کشور ایران نیز با توجه به آمارهای مرکز تحقیقات صدا و سیما، برای نمونه، در سال ۱۳۸۸، از مجموع ۱۱۹۴ فیلم پخش شده، ۸۰ درصد پاسخ گویان دست کم یک سریال را تماشا کرده اند. می توان گفت از میان رسانه ها، تلویزیون همچنان یکی از مؤثرترین نقش ها را داراست. معیارهایی همچون میزان بالای تماشای تلویزیون، افزایش کمی شبکه های استانی و تنوع برنامه ها و دیگر موارد سبب شده است این رسانه در سطح بسیار کلان در جامعه اثرگذار باشد.

دیگر نکته مهم این است که جامعه ایران، بیش از جوامع دیگر به الگوسازی درست، با توجه به مفاهیم دینی می پردازد. با این حال، نتایج برخی پژوهش ها نشان داده است، خانه به جای آنکه به صورت مکانی صمیمانه و عاطفی به نمایش درآمده باشد، به عنوان محل نمایش «روابط ضدیتی» به تصویر در آمده است. در این فضای ضدیتی ناشی از رفتارهایی چون اعتراض دایم زن به شوهر و فرزندان، رفتارهای اعتراضی مادر بیشتر متوجه دختران و رفتارهای هم دلی او بیشتر متوجه پسران خانواده است.

فرزندان در برابر والدین، مطیع و فرمان بردار به تصویر در نیامده اند. هم دلی و حمایت و پشتیبانی اعضای خانواده، بیشتر در حیطه رسیدگی به مسائل «جسمانی و سلامت و تغذیه» است. (الیاسی، ۱۳۸۶، ج۱: ۱۳۹)

با مرور پژوهش های صورت گرفته در این حوزه مطالعاتی می توان دریافت که در مورد موضوع عام پژوهش حاضر؛ یعنی «خانواده»، با ادبیات غنی و گسترده ای روبه رو هستیم که در چند رشته علمی از جمله جامعه شناسی و روان شناسی، شرح و بسط یافته است. حال آنکه درباره موضوع خاص این پژوهش؛ یعنی «خانواده مطلوب اسلامی از منظر کارشناسان، با تأکید بر روابط اعضای خانواده و رسانه» که صرفاً رویکرد خاص اسلامی را در نظر می گیرد، برخی پایان نامه و پژوهش هایی چون صفورایی پاریزی (۱۳۸۷)، ک‍ری‍م ن‍ظری زاده، (۱۳۸۲)، احمدی (۱۳۷۸)، ک‍وراس‍ون‍ل‍و (۱۳۷۹)، ح‍سینی ()، یونسی (۱۳۸۸)، رض‍ایی طال‍شی (۱۳۷۹)، نوری (۱۳۸۱)، صفایی (۱۳۸۴)، طالبی (۱۳۸۹)، میرساردو (۱۳۸۴) و همچنین مقالاتی از جمله بستان (۱۳۸۸)، حسنی کبوترخانی (۱۳۸۶)، فقیهی (۱۳۸۵) و نعمتی انارکی (۱۳۸۸) می توانند هم عرض یا نزدیک به اهداف این مقاله باشند. بنابراین، آنچه در این میان مغفول مانده، این است که هیچ یک از پژوهش ها تا به حال به صورت مستقیم از نظرهای کارشناسان و صاحب نظران حوزه دین و خانواده در مورد روابط خانواده اسلامی بهره نگرفته است.

در این مقاله تلاش شده است با تمرکز بر سخن کارشناسان، این مسئله واکاوی شود که «چه شاخص هایی را برای خانواده مطلوب اسلامی می توان در نظر گرفت؟ کلی ترین مشکلات خانواده های امروز چیست؟ عملکرد رسانه در این زمینه چگونه بوده است؟» با پاسخ گویی به این پرسش ها می توان شناخت کلی از روابط اعضای خانواده مطلوب اسلامی و عملکرد رسانه به دست آورد.

مبانی نظری

الف) رویکرد دینی

نظریه فطرت در تحکیم خانواده

ب) رویکرد رسانه ای

الف) رویکرد دینی

مراد از دین در این گفتار، دین رایج در ایران یعنی اسلام است که به عنوان مکتب راهنمای اندیشه و عمل انسانی مورد نظر است. دین عبارت است از مجموعه ای از گزاره های حقیقی و واقع نما درباره جهان و انسان و نیز مجموعه ای از آموزه های دستوری و ارزشی که برای تنظیم مناسبات انسان با جهان و انسان های دیگر (به ویژه در نهاد خانواده) از طریق پیامبران از سوی خدا تنزیل، یا به تنفیذ وحی، به وسیله عقل سلیم آدمی دریافت شده است. (رشاد، ۱۳۷۹: ۲۰۶) این آموزه ها به وحدت فرد و جامعه نظر دارد، به گونه ای که با توجه به اهم و مهم مسائل، گاه حق جمعی بر فردی و گاه حق فردی را بر حق جمعی مقدّم می دارد. ازاین رو، با توجه به رویکرد دینی برای شناخت ارزش های حقیقی رفتار اعضای نهاد مقدس خانواده، در مبانی نظری به «فطرت» آدمی که برساخته از «صفات» ذاتی او و «حالات» برخاسته از آن صفات است، توجه می شود.

نظریه فطرت در تحکیم خانواده

نظریه های خانواده، به ویژه نظریه های جدیدی همچون نظریه توسعه خانوادگی، نظریه دوره حیات خانوادگی، نظریه انتقال نقش و نظریه گزینش عاقلانه به پیشرفت های ارزشمندی در زمینه توضیح چگونگی فرایندها و کنش های متقابل خانوادگی دست یافته اند. با این حال، اما به نظر می رسد در پاسخ به برخی پرسش های اساسی درباره چرایی استحکام و فروپاشی خانواده، موفقیت لازم را کسب نکرده اند.

بستان (۱۳۸۸) در مقاله ای با عنوان «تبیین بی ثباتی خانواده با تکیه بر نظریه استاد مطهری رحمه الله » به تبیین نظری عوامل بی ثباتی خانواده می پردازد و می کوشند الگوی نظریه پردازی اسلامی را با الهام گرفتن از آموزه های اسلامی و «نظریه فطرت» استاد مطهری متفکر اسلامی ارائه دهد.

بر اساس بینش اسلامی، هر انسانی از هنگام تولد با فطرت الهی و گرایش به خداشناسی قدم به عرصه زندگی می گذارد. ساختار وجودی انسان به گونه ای است که او را به سوی خدا هدایت می کند و در این میان، تفاوتی بین مسلمان و غیر مسلمان وجود ندارد، بلکه همه انسان ها در آغاز زندگی، از استعداد خاصّی برای حقیقت جویی و رسیدن به کمال بهره مندند. به فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، «کلُّ مولود یولَد علی الفطرهِ؛ هر نوزادی با فطرت خدایی زاده می شود.» (کلینی: ۱۳۶۵: ج۲:۱۳) به همین مناسبت، به آن «نظریه فطرت» می گویند. (بستان، ۱۳۸۸: ۹۱) بر اساس این نظریه، زن و مرد به معنای «نوع خاص آفرینش» دارای ویژگی های طبیعی متفاوت هستند که مجموعه ای از حقوق طبیعی متفاوت را برای آنان رقم می زند، (مطهری، ۱۳۶۹: ۱۸۰) به گونه ای که آن نوع خاص آفرینش در پیدایش و تداوم نهاد خانواده نقش اصلی را دارد. این نظریه، سه دسته از عوامل را در اتحاد و ثبات خانواده مؤثر می داند که این عوامل با تفکیک عوامل اولیه، ثانویه و عوامل پشتیبان مطرح می شوند.

۱. عوامل اولیه اتحاد خانوادگی

بر اساس نظریه فطرت، مهم ترین عامل پیدایش و ایجاد هر خانواده، «تفاوت های جنسی» طبیعی است که نقش اصلی را در هم بستگی و وحدت زن و مرد در خانواده ایفا می کنند. نظریه های استاد مطهری مبتنی بر این اندیشه است که تفاوت های ناشی از قالب یا جلوه هایی از نیازهای جنسی و عاطفی متقابل زن و مرد، «عوامل اولیه» اتحاد خانوادگی به شمار می آیند و با مصداق ها یا معرّف هایی از این دست شناسایی می شوند:

ـ گذشته از تفاوت قابلیت تولید مثل در مرد و زن، مرد، درشت اندام تر و زن، کوچک اندام تر است.

ـ مرد، خشن تر و زن، ظریف تر است. صدای مرد کلفت تر و خشن تر و صدای زن نازک تر و لطیف تر است.

ـ مرد بنده شهوت خویش و زن در بند محبت مرد است.

ـ مرد خواهان تصاحب شخص زن و زن خواهان تسلط بر مرد از راه تسخیر قلب اوست.

ـ زن از مرد شجاعت و دلیری می خواهد و مرد از زن، زیبایی و دلبری که صفاتی مانند میل زنان به خودآرایی و همچنین غیرت در مردان از پی آمدهای همین تفاوت های طبیعی دو جنس است. (مطهری، ۱۳۷۱: ج ۱۹: ۴۳۶)

بر اساس مستندهای پژوهشی جرج گیلدر نیز مشخص شد مردان و زنان از زمان تولد بسیار با هم تفاوت دارند و در حوالی سن بلوغ، مردان کاملاً با زنان تفاوت می یابند. از این زمان به بعد، بدن مرد فقط پر از انرژی های تعریف نشده است و همه این انرژی ها نیازمند هدایت فرهنگی هستند. زنان با چنین آشفتگی بیولوژیکی روبه رو نمی شوند؛ زیرا خیلی زود آگاه می شوند که دارای ظرفیت معجزه آسایی برای به دنیا آوردن انسان زنده دیگری هستند. (گاردنر، ۱۳۸۶: ۸۷) ازاین رو، زنان از نیروی مهارکنندگی برای کشاندن مردان به درون الگوی زادآوری خود به وسیله ازدواج و تشکیل خانواده برای مهار انرژی های آنان برای آینده بهره می گیرند. (همان: ۸۸) در واقع، اگر وجود برخی عوامل اجتماعی و فرهنگی برای هدایت مردان به سوی اهدافی والاتر از خودشان و میل نفسانی شان نباشد، در بسیاری از جوامع انسانی، مردان به طور قابل ملاحظه ای، بیشتر مستعد دست زدن به اعمال پست و غیر مسئولانه شهوانی هستند.

۲. عوامل ثانویه اتحاد خانوادگی

عوامل ثانویه از عوامل اولیه ناشی می شوند. این عوامل بر رفتارهای نهادینه شده ای مبتنی هستند که از یک سو، در ویژگی های فطری زن و مرد و از سوی دیگر، در عوامل اجتماعی و فرهنگی جامعه ریشه دارند. به این معنی، شکل گیری هویت جنسی و نقش های جنسیتی، نه تنها به علل بیولوژیکی، بلکه با شرایط فرهنگی خاص جامعه او نیز ارتباط دارد. جامعه از طریق تظاهرات فرهنگی، رسوم، قراردادها، قوانین و تشکیلاتش، به طور جدی و ضمنی، موقعیت فرد را در جامعه مشخص می کند. ازاین رو، تقسیم کار جنسیتی در خانواده، سرپرستی مرد در خانواده و ترک روابط جنسی آزاد، مهم ترین عوامل ثانویه قلمداد می شوند. در ضمن، تأثیر عوامل ثانویه بر اتحاد خانوادگی از طریق دو سازوکار «فراهم کردن زمینه ارضای نیازهای جنسی و عاطفی متقابل زن و مرد» و «تقویت و تشدید نیازهای جنسی، عاطفی و معیشتی متقابل زن و مرد» صورت می گیرد.

۳. عوامل پشتیبان اتحاد خانوادگی

منظور از عوامل پشتیبان، عوامل انگیزشی یا بازدارنده ای است که خاستگاه طبیعی ندارند، بلکه جنبه تربیتی و محیطی دارند و در جهت تقویت پیوندهای خانوادگی عمل می کنند. البته برای ایفای هر چه بهتر این نقش باید با عوامل طبیعی اولیه و عوامل ثانویه هماهنگ باشند. آگاهی بخشی، تربیت اخلاقی، تدبیرهای حقوقی و کنترل اجتماعی از مهم ترین عوامل پشتیبان به شمار می روند که هر کدام شاخه های متعددی دارند. استاد مطهری در بعد آگاهی بخشی به چند مورد آموزش حقوق خانواده؛ آموزش تفاوت های طبیعی و آموزش مهارت های ارتباطی به همسران اشاره می کند. (بستان، ۱۳۸۸: ۹۵)

۴. تبیین بی ثباتی خانواده

ریشه بی ثباتی خانواده را باید در انحراف از خواهش های فطرت انسانی یا فطرت گریزی در سه سطح احساسات فردی (عوامل اولیه)، کنش های فردی زن و شوهر (عوامل ثانویه) و برخی عوامل پشتیبان (آگاهی بخشی، حقوق، تربیت اخلاقی و کنترل اجتماعی) جست وجو کرد.

فطرت گریزی در سطح احساسات فردی، قابلیت و گستره وسیعی ندارد؛ زیرا ویژگی طبیعی و زیست شناختی تفاوت های زن و مرد، خصلتی نسبتا ثابت و تغییرناپذیر به آنها بخشیده است. فطرت گریزی در سطح کنش های فردی زن و شوهر از جمله تقسیم کار جنسیتی، مشارکت زنان در تأمین مخارج خانواده، قدرت ریاست مرد در خانواده و گسترش روابط جنسی در خارج از چارچوب ازدواج به چشم می خورد که این پدیده، از طریق کاهش نیاز جنسی و عاطفی زن و شوهر به یکدیگر در بسیاری از جوامع امروز سبب وارد آمدن این آسیب به ثبات خانواده شده است. در نهایت، فطرت گریزی در سطح عوامل پشتیبان، یکی دیگر از عوامل تضعیف خانواده های امروزی است. استاد مطهری، یکی از عوامل اساسی بی ثباتی پیوندهای خانوادگی را افکار مخرب و بی اساس برخی فیلسوفان می داند که به عمق فلسفه زندگی خانوادگی پی نبرده و آن را تنها از دریچه اقدام دو فرد به تأسیس یک شرکت در زندگی، برای بهره مندی بیشتر از مواهب و لذات زندگی دیده اند. (مطهری، ۱۳۷۸: ۳۲) بر پایه آنچه گذشت، می توان مدلی تلفیقی را برای نظریه فطرت ترسیم کرد:

ب) رویکرد رسانه ای

در تبیین چگونگی اثرگذاری رسانه ها، به نظریه یادگیری بندورا می توان اشاره کرد. در نظریه یادگیری بندورا[۲] (۱۹۷۷) بر عواملی چون تقلید، تقویت، تقویت جانشینی، یادگیری اجتماعی و تبادل اجتماعی تأکید شده است. (معدن دار، ۱۳۸۹: ج۱: ۱۵۷) تقویت سه نقش عمده را در یادگیری ایفا می کند. نخست آنکه رسانه می تواند به تقویت رفتار درست کمک کند. دوم اینکه نقش یک مشوّق «انگیزشی» را برای تبدیل یادگیری به عملکرد دارد. سوم آنکه آنچه از راه مشاهده آموخته شده است، پنهان باقی می ماند تا اینکه مشاهده کننده، دلیلی برای استفاده از آن بیابد. (هرگنهان، ۱۳۸۵: ۳۶۵) مانند معیار عملکردی در مورد اخلاق، والدین معمولا قواعد اخلاقی را سرمشق کودکان خود قرار می دهند و کودکان، سرانجام آنها را درونی می سازند. پس از آنکه معیارها درونی شدند، تعیین می کنند که کدام رفتارها (یا افکار) نهی شوند یا نشوند. دور شدن از معیارهای اخلاقی سبب ایجاد تحقیر خود می شود که تجربه مطبوعی نیست. بنابراین، فرد بر اساس معیارهای اخلاقی خودش عمل می کند. بندورا می گوید: «انتظار سرزنش از خود برای انجام رفتاری که از معیارهای شخصی عدول می کند، یک منبع انگیزشی فراهم می آورد که در حضور عوامل تحریکی دیگر، رفتار فرد را در چارچوب معیارها نگه می دارد. هیچ تنبیهی به اندازه تحقیر خود زیان بار نیست.» (همان: ۳۷۱) در واقع، نقش رسانه های گروهی در توسعه فرهنگ باید در حفظ و حراست هرچه بیشتر از هویت دینی و تحکیم مبانی معنوی و اخلاقی آن باشد.

هدف های پژوهش

۱. شناخت ارزش های رفتاری خانواده مطلوب از منظر کارشناسان اسلامی؛

۲. بررسی عملکرد صدا و سیما در حوزه روابط متقابل اعضای خانواده از منظر کارشناسان.

پرسش های مطرح شده در مصاحبه با کارشناسان

بر اساس معارف اسلامی، روابط زن و شوهر با یکدیگر چگونه باید باشد؟

(روابط متقابل زن و شوهر، حقوق و تکالیف هر یک از آنها نسبت به دیگری کدام است؟

– به نظر شما کدام یک از این حقوق و تکالیف در جامعه امروز کمتر رعایت می شود؟ چرا؟

ـ آیا برخی احکام اسلامی درباره رابطه زن و شوهر (مانند داشتن اذن خروج از منزل و… ) با توجه به تغییر الگو های حضور زن در جامعه و اشتغال بسیاری از زنان در بیرون از منزل و استقلال اقتصادی آنان، پاسخ گوی شرایط فعلی خانواده ها خواهد بود؟)

بر مبنای منابع اسلامی، والدین درباره شیوه ارتباط با فرزندان خود باید چه نکاتی را رعایت کنند؟

(آیا تفاوتی در شیوه ارتباط پدر با فرزندان با شیوه ارتباط مادر با فرزندان ذکر شده یا حوزه و موضوع های ورود هر یک از والدین به مسائل، مشخص شده است؟)

منابع اسلامی چه نکاتی را برای ارتباط با والدین، به فرزندان توصیه می کنند؟

( به نظر شما کدام یک از موارد ذکر شده، در جامعه امروز کمتر رعایت می شود؟)

گسست نسلی موجود در جامعه امروز و روابط نامناسب والدین و فرزندان در برخی خانواده ها را بیشتر ناشی از رعایت نشدن کدام موارد ذکر شده می دانید؟

عملکرد رسانه ملی ـ به ویژه در بخش سریال های تلویزیونی ـ را در موضوع روابط اعضای خانواده چگونه ارزیابی می کنید؟

(به نظر شما، سریال های تلویزیونی، بیشتر در انتقال ارزش های روابط اعضای خانواده مؤثر بوده اند یا ضد ارزش های آن؟ کدام موارد (سریال ها و رفتارها) به طور مشخص در ذهن شما مانده است؟

ـ چه راهکارهایی برای انتقال ارزش های روابط اعضای خانواده از طریق رسانه ملی پیشنهاد می کنید؟)

روش پژوهش

این پژوهش با روش کیفی مصاحبه عمیق[۳] صورت گرفته است. در این پژوهش، جامعه آماری به معنای رایج در پژوهش های کمّی وجود ندارد. از آنجا که این روش، روشی کیفی است، ده تن از کارشناسان دینی که سابقه یا تألیفاتی در زمینه خانواده اسلامی داشتند. به عنوان نمونه انتخاب شده، سپس بر اساس پاسخ ها (یافته ها)، بحث حاضر مقوله بندی و تحلیل گشته و در نهایت، از آن نتیجه گیری شده است.

تحلیل یافته ها

در این قسمت بر اساس داده های به دست آمده به تحلیل و مقوله بندی یافته ها می پردازیم.

بینش در خانواده مطلوب اسلامی

در نظام ارزشی اسلام، بنیادی ترین اصل، اعتقاد به وجود خدای یکتاست که سرانجام همه چیز به او ختم می شود و محور تمام فعّالیت های انسان قرار می گیرد. با این رویکرد، سعادت انسان و در پی آن، خانواده به دنیا محدود نیست، بلکه هدف نهایی زندگی، «قرب به خدا» است. منظور از «قرب»، قرب وجودی و کمالی است، به گونه ای که انسان در صفات کمالی، مظهر اوصاف الهی گردد. (۲۷) کارکرد چنین نگرشی در ذهنیت انسان ها، ارزشمند شدن دو مقوله «قداست پیوند زناشویی» و «اهمیت تربیت دینی» در خانواده است.

۱. قداست پیوند زناشویی

غریزه قدرت، محرک زندگی انسانی است که از سه نوع جنسی، گرسنگی و ارتباطی تشکیل می شود. غریزه جنسی، مهم ترین غریزه زندگی است؛ زیرا از اول یا زن با «هویت زنانه» یا مرد با «هویت مردانه» به دنیا می آید. در فرهنگ دینی، آنچه سبب هویت و ماهیت رشد انسان می شود، فطرت انسانی نام دارد و افزایش خودآگاهی و ارضای این غرایز سبب رشد ایمان آنها می گردد. بنابراین، در اسلام، ازدواج، پیوندی مقدس و میثاقی محکم،[۴] بنایی محبوب نزد خداوند،[۵] عاملی مؤثر در حفظ دین،[۶] عامل پذیرش عبادت انسان[۷] و تکوین مودّت و رحمت[۸] معرفی می شود که شیوه پاسداری از حریم عفّت[۹] و پاک دامنی، تضمین رزق و روزی[۱۰] و تعظیم سنت نبوی [۱۱]است. ازدواج، آرامش بخش روح های سرگشته و سرگردان، حیات بخش دل های افسرده و نگران و هدایتگر افکار گسسته و پریشان است. در مکتب متعالی اسلام، ازدواج وسیله ای برای رشد و کمال، تأمین سلامت جامعه و بقای نسل است. ازاین رو، پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، پیروان خود را به تسریع در ازدواج و ترک عزوبت[۱۲] دعوت می کند. پس در فرهنگ اسلام، خانواده، حاصل ازدواج مشروع زن و مرد، وسیله ای برای اقناع و ارضای مشروع سائقه های جنسی، تولید و تربیت نسل، ایجاد صمیمیت و تفاهم، تعاون و تعاضد، تکمیل و تکامل و آرامش روحی و روانی انسان است. (۱۸۱) بر این اساس، یافته ها نیز مؤید این مطلب است که:

«کفویت دینی، اعتقادی و ایمانی از مهم ترین عوامل همسرگزینی است». (بستان)

«باورهای دینی، مهم ترین شاخصی است که می تواند در به وجود آمدن رابطه سالم زوجین، مؤثر باشد. یعنی اگر در رابطه زوجین محور دین و اعتقاد به خدا برجسته و حاکم باشد، آن خانواده، سالم خواهد بود». (بستان؛ ایمانی؛ سالاری فر؛ احمدی؛ آذربایجانی و دهنوی)

در این قسمت، با توجه به موارد یاد شده می توان گفت غریزه و معنویت از هم جدا نیستند و همه در مقوله ای به نام فطرت جمع می شوند که در دایره ای مرتبط با جهان پدیدار انسان قرار دارد. (فیاض، ۱۳۸۷: ۸۴) بنابراین، کوچک ترین اختلال در این غریزه بر شخصیت انسان ها تأثیر مستقیم دارد و انسان را دچار اختلال شخصیتی خواهد کرد. برعکس، اگر این غریزه، به خوبی خودآگاه شود، افراد جامعه به سلامت روحی و روانی و ایمانی خود نزدیک می شوند و جامعه را آرامش فرا خواهد گرفت. بر این اساس، در بعد اجتماعی، رهاوردی که ازدواج و خانواده همواره برای جامعه داشته، تأمین وسیله ای برای رام کردن خشونت جنسی و فیزیکی مرد برای سوق دادن وی به سمت الگوی تولید مثلی درازمدت و حفاظت از نسل است. در عوض، هر دو طرف توافق می کنند از برقراری رابطه جنسی با فرد دیگری خودداری کنند. این همان عملکرد «کنترل جنسی» است که خانواده برای جامعه به ارمغان می آورد و به این ترتیب، زن و مرد، هر دو به عشق و عاطفه مشروع و قابل پیش بینی دست می یابند.

۲. ضرورت تربیت

یکی از اصلی ترین نکته ها در بحث های تربیتی استاد مطهری، درک درست از واژه «تربیت» است. ایشان دو تعبیر درباره انسان به کار می برد که بر اساس آنها، ضرورت تربیت را برای آدمی اثبات می کند: انسان موجودی خام و موجودی ناقص است. «مهم ترین امری که مطرح می شود، این است که انسان در حال کمال و سودمند بودن، نیازمند تربیت است. ازاین رو، معیار در ضرورت تربیت و نیازمندی انسان به آن، عامل راه یابی او به جایگاه واقعی و کمال انسانیت است، درست مانند دیگر موجودات خام و ناقص. برای مثال، اشیای طبیعی مانند پشم، پنبه و هزاران چیز دیگر موادی خامند. باید روی آنها کار شود تا به صورت مواد قابل استفاده درآیند؛ پشم، قالی شود و…. انسان نیز به صورت یک ماده خام به دنیا می آید؛ یعنی ماده ای غیر قابل استفاده [است]. این ماده صرفاً با گذشتن زمان و رسیدن به سنین جوانی، خود به خود، به صورت انسان مفید [برای] استفاده در نمی آید، بلکه به صورت حیوان قابل استفاده درمی آید؛ یعنی فقط می تواند مانند حیوان بارکشی کند، مانند حیوان زاد و ولد کند و نه بیشتر. پرورش یا تربیت؛ یعنی مواد خام انسانی را تبدیل به ماده مفید قابل استفاده کردن و به اعتباری، انسان مصرفی را به انسان مولد تبدیل کردن است.» (مطهری، ۱۳۷۹: ج ۲: ۱۶۹ و ۱۷۰) در واقع، از آنجا که انسان، موجودی ناقص است، به تربیت نیاز دارد، ولی این نقصان سبب نمی شود در مقایسه با دیگر موجودات در مرتبه پایین تری باشد. بنابراین، ضرورت تربیت و نیاز به آن، دلیل بر نقص انسان در سلسله مراتب موجودات نیست. بلکه برعکس، هر موجودی که بیشتر به تربیت احتیاج داشته باشد، استعداد تحول و تغییر و کمال یابی بیشتری در او نسبت به موجودات دیگر جمع شده است. از این جهت، گیاهان به دلیل اینکه از جمادات کامل ترند و حیات دارند، محتاج پرورشند و این احتیاج، دلیل کمال آنهاست، نه نقص و کاستی. حیوانات نیز به دلیل اینکه از نباتات کامل ترند، بیشتر از آنها نیازمند تربیتند. انسان به دلیل اینکه از حیوانات کامل تر است و استعدادهای بیشتری در وجودش نهفته است، به تربیت و پرورش، تعلیم آداب و عادات نیک و خصایل عالی، بیشتر احتیاج دارد. (نک: مطهری، ۱۳۷۲: ۲۳۹) ازاین رو، می توان گفت هیچ موجودی به اندازه انسان، نیازمند ساخته شدن نیست و هیچ موجودی به اندازه انسان قابل ساخته شدن نیست و هیچ موجودی به اندازه انسان، ارزش ساخته شده اش با ارزش ساخته نشده اش تفاوت ندارد. با توجه به سخن استاد مطهری و فرمایش پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که می فرماید: «من ربی صغیرا حتی یقول: لاإلهَ اِلااللهُ لَمْ یحاسِبُهُ الله؛ هر که طفلی را تربیت کند تا «لا اله الا الله» گوید، خدا از او حساب نمی خواهد»، (پاینده، ۱۳۵۶: ۶۱۴) مجموع کارشناسان این مطلب را تأیید کردند که:

( «بهترین شیوه در تربیت اخلاقی، روش الگویی و آموزش عملی است؛ یعنی پدر و مادر باید با رفتار خود، فرزندان خویش را با اخلاق پسندیده آشنا سازند و بذر ارزش های اخلاقی را در وجود آنها پرورش دهند». (صفورایی)

«لازم است که در پرورش فرزند به همه ابعاد تربیت اجتماعی، روانی، جسمانی و دینی توجه شود». (سالاری فر)

«در روایات، تعلیم و تربیت دینی جزو حقوق فرزندان شمرده شده است». (بستان)

آنچه از امور فطری در بحث تربیت مورد نظر است و مبنای تربیت مطرح می شود، امور فطری در زمینه خواست ها و گرایش هاست. البته باید توجه داشت آن دسته از خواست های فطری مبنای تربیت قرار می گیرد که ویژه انسان است و امتیاز او بر حیوان به شمار می آید، نه آن بخش از خواست ها و گرایش ها که میان هر دو مشترک است؛ زیرا در این بخش، انسان مانند حیوان برای شکوفاسازی نیازی به تربیت ندارد. مثلا میل به فرزند داشتن یک لذت روحی و درخواست فطری است.

میل به برتری طلبی، و قدرت طلبی نیز یک عطش روحی در انسان است (مطهری، ۱۳۷۱: ج۳: ۴۸۴ و ۴۸۵) این نوع گرایش ها، میان انسان و حیوان مشترک است. از نظر استاد مطهری آن دسته از گرایش های ویژه انسان که به عنوان گرایش های مقدس مطرح می شوند، قابلیت شکوفاسازی دارند و می توانند مبنای تربیت و پرورش قرار گیرند. بر این اساس، تربیت دینی دارای دو جنبه «فردی» و «اجتماعی» است. که آثار تربیت دینی از نظر فردی، ارتباط انسان را با خدا محکم می کند و زمینه خدمت به اسلام و مردم را در نهاد او فراهم می سازد.

کارکرد این شاخص در جهان کنونی از آن جهت است که زندگی اخلاقی بشر بر اثر تزلزل نظام های ارزشی و انحلال مبانی مقدسات تهدید می شود، پایدارترین عقاید دینی را از وی گرفته اند، اندیشه های مکانیکی و عاریتی جای گزین آن شده و انسان با بحران های گوناگون درونی و بیرونی روبه روست که مهم ترین آنها، بحران معرفت دینی و بدتر از آن، بحران تربیت دینی است. تنها راه فرار از این بحران ها، روی آوردن عمیق و عاشقانه به خویشتن خویش، فطرت اصیل و احساس درونی حقیقت جوست. آثار قابل توجّه تربیت دینی خانواده از نظر اجتماعی آن است که کودکان امروز که در آغوش خانواده پرورش می یابند، مربیان، مجریان و قانون گذاران آینده خواهند بود.

اگر نسل امروز با برنامه های درست دینی و اخلاقی تربیت یابند، به یقین، اجتماع آینده، صالح و تکامل یافته خواهد بود. (احسانی، ۱۳۷۸: ۲۹) بر این اساس، تربیت دینی، شیوه ای استوار بر فطرت شناسی، برای رشد و شکوفایی شخصیت بالقوه و تنظیم و آرایش شخصیت بالفعل انسان است. (۱۳۷۴: ۱۲۳)

اخلاق در خانواده اسلامی

اخلاق، جمع خُلق وخُلُق است و بیشتر به صورت جمع به کار می رود. مُعادِل آن، در فارسی خوی است و در لغتِ عربی به معنای عادت، طبیعت، سجیت، دین و مروت می آید و در اصطلاح حکیمان عبارت از مَلَکه ای است که به واسطه آن، افعال از نفس به آسانی و بدون به کار بردن اندیشه صادر می شود (حلبی، ۱۳۷۴: ۵۹) ازاین رو، باید دانست که اخلاق بر همه افعالی که از نفس صادر می شود، خواه پسند و خواه ناپسندیده، اطلاق می گردد و هر گاه به کارهای پسندیده اطلاق شود، دال بر اَدَب است؛ زیرا اَدَب جُز بر خِصالِ پسندیده اطلاق نمی شود. (همان: ۶۰)

اسلام بر اساس جهان بینی خود، ارزش های برتر را ارزش های اخلاقی و معنوی می داند و می کوشد افراد، خانواده ها و جامعه را در مسیر این ارزش ها قرار دهد. از منظر استاد مطهری، گرایش انسان به منفعت، همان «خودمحوری» است؛ یعنی انسان به چیزی که برای ادامه بقا و حیاتش لازم است، گرایش پیدا می کند تا آن را جذب خود کند. در این میان، اموری نیز وجود دارند که انسان نه به دلیل منفعت، بلکه به دلیل اینکه «فضیلت» و «خیرعقلانی» هستند، به آنها گرایش می یابد. ازاین رو، منفعت، خیر حسی است و فضیلت هایی در سطح فردی چون راستی، شجاعت، در سطح اجتماعی و خانوادگی چون کمک دیگران، نیکوکاری، فداکاری، ایثار از فضایل اخلاقی خیر عقلی هستند. (مطهری، ۱۳۶۹: ۸۰) ازاین رو، مجموع کارشناسان مؤید حضور این عامل در خانواده مطلوب اسلامی شدند:

( «آراستگی زوجین به فضایل اخلاقی مانند توکل، امید، فروتنی، صبر، سپاس گزاری، سخاوت، شجاعت، غیرت و نیکوکاری از عوامل ایجاد و حفظ رابطه سالم و در نهایت، استحکام خانواده است». (بستان)

( «رابطه سالم خانوادگی مستلزم حفظ شأن و احترام افراد و برقراری عدالت است». (سالاری فر)

( «ارتباط باید بر پایه تکریم شخصیت، عزت نفس و احترام متقابل استوار باشد». (حسین خانی)

( «مبالغه و اغراق در ابراز محبت به همسر در اسلام، جایز شمرده شده است». (آذربایجانی)

( «اظهار محبت مرد نسبت به همسرش هرگز از دل او خارج نمی شود». (احمدی)

( «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: به همسرتان با تأکید بگویید: انی احبک؛ خیلی دوستت دارم». (دهنوی)

( «رابطه زوجین باید بامعنا باشد. اگر معنا نباشد، همانند سنگی است که بی هیچ نتیجه ای به دری برخورد می کند». (بستان)

( «زوجین باید همچون لباس، عیب های یکدیگر را بپوشانند و این کار مستلزم آموزش است». (ایمانی)

( «رضایت مندی طرفین از ویژگی اصلی رابطه سالم زن و شوهر است». (صفورایی)

با توجه به مطالب یاد شده، چند عامل اخلاقی در خانواده وجود دارد که دین اسلام به آن، بسیار تأکید کرده است. اولین عامل اخلاقی، «اصل تقوا» است. تقوا از «وقایه» است و «وقایه» به معنای حفظ و نگه داری نفس از هر چیزی است که به آن، زیان و آسیب می رساند. تقوا یعنی نفس را در وقایه (محافظ) قرار دادن از هر آنچه بیم می رود. پس مسلّم است برای داشتن خانه ای سالم که پرتوی از وحی و جلوه ای از یاد خدا باشد، بر زوجین، واجب الهی است که به تقوا آراسته باشند. «اصل محبت»، دومین عامل اخلاقی است که سبب استحکام خانواده می شود. در حدیث قدسی آمده است که «الخلق عیالی فاحبهم الی الطفهم بهم و اسعادهم فی حوائجهم؛ آفریده ها، عیال و نان خور من هستند. محبوب ترینِ مردم نزد من، مهربان ترین ایشان به آفریده من است که در راه برطرف کردن نیازشان، کوشش بیشتری دارد.» (کلینی، ۱۳۶۵، ج۲: ۱۹۹) «اصل معاشرت نیکو»، سومین اصل مورد نظر اسلام است. رعایت آداب معاشرت و شیوه های صحیح برخورد با دیگران در جامعه به صورت عام و در خانواده به عنوان یک جامعه کوچک به صورت خاص، تضمین کننده بهداشت روانی زوجین است. «اصل ادب و احترام متقابل و سخن نیکو»، چهارمین عامل در استحکام خانواده است. بر این اساس، شیوه گفتار زوجین علاوه بر اینکه آمیخته با عشق، محبت و احساس است، باید جلوه ای از شعور، عقل، وجدان و انصاف باشد. عامل «مدارا و نرم خویی» نیز عامل پنجم اتحاد خانوادگی است. رفق و مدارا در هر گونه رابطه و تعامل انسانی، مهم ترین قاعده در سازمان دهی و تنظیم درست روابط و تعامل میان دو فرد (زوجین)، روابط خانوادگی و روابط و مناسبات یک مجتمع بزرگ انسانی است.

حقوق در خانواده اسلامی

از نگاه کارشناسان، در دین اسلام، خانواده، مکانی برای خدمت رسانی متقابل زن، شوهر و فرزند از نظر مادی است. ازاین رو، در اسلام، برای هر یک حقی در نظر گرفته است که به معنی نصیب و بهره از چیزی است و جمع آن «حقوق» است. (دهخدا، ۱۳۸۳: ۱۴۸) در خانواده، «زن و شوهر»، «والدین و فرزند» و «فرزند و والدین» نسبت به یکدیگر حقوق متقابل دارند که جز با مراعات این حقوق، روابط خانواده سامان نمی پذیرد. بر این اساس، در شاخص حقوقی زوجین، دو مقوله کلان «تعیین نقش های جنسیتی» و «روابط اقتصادی» و در شاخص حقوقی فرزند، «تعلیم و تربیت» و «عدالت بین فرزندان» موردنظر کارشناسان حاضر بود.

۱. تعیین نقش های جنسیتی

مفهوم «نقش» به وظایف و انتظاراتی گفته می شود که برای هر فرد بر حسب پایگاهی که به دست آورده، تعیین شده است. بنابراین، نقش جنسیتی عبارت است از: «انتظارات غالب در یک جامعه در مورد فعالیت ها و رفتارهایی که مردان و زنان می توانند یا نمی توانند در آنها درگیر شوند.» ( ۲۲) ازاین رو، مفهوم نقش جنسیتی را با شاخص هایی همچون این موارد می توان تعریف کرد: اختصاص برخی وظایف و کارهای خانگی یا اجتماعی به یکی از دو جنس (مثل اختصاص دادن خانه داری و تربیت فرزندان به زنان و اختصاص دادن نان آوری و رهبری سیاسی به مردان) که منشأ فرهنگی دارد و نیز انتظار داشتن ویژگی های شخصیتی و رفتاری متفاوت از هر یک از دو جنس (مانند انتظار داشتن روحیه و رفتار عاطفی از زنان و سلطه جویی و حسابگری از مردان) که منشأ فطری دارند.

اسلام برای هر یک، حقوق و تکالیفی چون «ریاست مرد در خانواده»، «تمکین زن»، «نقش والدین» در نظر گرفته است. بر اساس نظریه فطرت استاد مطهری: «زن بر اساس طبیعت خود، آمریت مرد را می پذیرد و مردی را که دارای صفت مردانگی و آمریت است، دوست می دارد؛ زن در صورتی که شخصیت او مورد تحقیر قرار نگیرد، از این صفت مرد لذت می برد». (مطهری، ۱۳۷۸:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.