پاورپوینت کامل گفت وگو: بازنمایی خانواده در رسانه ۸۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفت وگو: بازنمایی خانواده در رسانه ۸۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفت وگو: بازنمایی خانواده در رسانه ۸۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفت وگو: بازنمایی خانواده در رسانه ۸۶ اسلاید در PowerPoint :
در رسانه ملی، برنامه سازی برای خانواده با توجه به ضرورت شناخت عمیق از پیچیدگی ها، حساسیت ها و ظرافت های این کار و نیز نقش الگویی و اثرگذاری آن بر خانواده ها کاری سخت و دشوار است. چگونگی ساختار و محتوای این برنامه ها به تدریج می تواند بر تغییر و تحولات نهاد خانواده اثر بگذارد.
این در حالی است که روند تولید و پخش برنامه های خانواده محور، نسبت به گذشته از جنبه کیفی و کمی، توسعه چشم گیری داشته است. با این همه، کمبودهایی در شیوه بازنمایی خانواده در رسانه وجود دارد که نیازمند توجه بیشتر است. فرصتی فراهم شد تا با سرکار خانم فریبا علاسوند، پژوهشگر مطالعات زن و خانواده، در این باره گفت وگویی انجام شود. در این گفت وگو که توسط سردبیر نشریه انجام شده، تلاش شده است تا برخی مباحث اساسی درباره بازنمایی خانواده در رسانه واکاوی شود.
آقای پویا: بسم الله الرحمن الرحیم. با تشکر از حضور سرکار عالی در این گفت وگو، برای مقدمه عرض می کنم که طرح موضوع خانواده در رسانه با دشواری هایی روبه رو هست. یکی از آنها کمبود افرادی است که در هر دو زمینه صاحب نظر باشند. ممکن است افراد زیادی باشند که درباره مباحث اجتماعی که فراتر از بحث خانواده است، از نظر روان شناسی، جامعه شناسی و مباحث دینی کار کرده اند، اما هنگام طرح این بحث ها در رسانه، به علت ناآشنایی با شرایط کار رسانه ای نتوانند به چنین بحث هایی بپردازند.
علت آن انضمامی و میان رشته ای شدن بحث است. برخی از صاحب نظران برداشت دقیقی از رسانه در ذهن خود ندارند؛ یعنی رسانه های جمعی را با ماهیت، هویت و کارکردهای خودش در نظر نمی گیرند و در نتیجه، اظهار نظرهای آنان، کاربردی نیست. موضوعی که طرح شد و قرار شد با شما درباره آن بحث کنیم، بازنمایی خانواده در رسانه است که موضوع مهمی است. لطفاً از هر جا که لازم می دانید، بحث را آغاز کنید.
خانم علاسوند: نکته ای که به طور کلی در بحث خانواده و رسانه مطرح است، این است که برای تبدیل کردن معنا به تصویر ضعف تکنیکی داریم. ابتدا مقدمه ای در این باره مطرح می کنم. به نظر من، بعد از گذشت سال ها از عمر جمهوری اسلامی، ما اکنون در نقطه ای ایستاده ایم که دقیقاً خلأها و مشکلات را می شناسیم.
کسانی که از ابتدا دغدغه تولیدات صحیح رسانه ای را در چارچوب معیارهای جمهوری اسلامی داشتند، شاید اوایل فکر می کردند که به راحتی می توانند به تولیدات دینی و خانوادگی با تمام آیتم های رسانه دینی بپردازند. آنها به مرور زمان متوجه شدند تولیدات رسانه ای دینی به آن راحتی نیست که فکر می کردند. بعد از جنگ، تقریباً مطالب مسئولانی را که به این مناسبت صحبت کرده و راجع به محصولات رسانه ای حرف هایی داشته اند، مرور کرده ام. بیشتر آنها به طور مشترک، عامل اصلی غیر اسلامی بودن و غیر دینی بودن را کمبود نیروی انسانی دانسته و همیشه گفته اند کسانی که کارگردانی، تهیه کنندگی و هنرپیشگی می کنند، اعتقاد و آگاهی دینی ندارند.
شاید ایجاد مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما و دانشکده صدا و سیمای قم نیز در همین چهارچوب صورت گرفته باشد. بحث جذب طلاب به صدا و سیما و در مرحله ای هم ارزیابی یا کارشناسی یا نظارت دینی به وسیله کارشناسان مذهبی در روند و فرآیند تولید محصول در همین راستاست.
با این حال، می بینیم باز هم مشکلاتی هست و حداقل بخشی از این انتقادها وجود دارد. شاید به خاطر اینکه از عامل اصلی غفلت شده است. به نظر می رسد کشف عدم اسلامیت محصولات رسانه ای به ویژه فیلم های سینمایی تا حدی پیچیده تر هم شده است. به ویژه آنجا که تفکری به صورت پیام های ناپیدا در محصول رسانه ای چشمک می زند و کسانی که گیرنده هایی به آن سمت دارند، آن نکته ها را می گیرند. دلیلش همین است که ما مشکل را تک عاملی دیدیم و این مشکلات گسترده پیش آمده است.
در بحث خانواده هم همین مشکل هست. یک وقت راجع به اینکه چرا رسانه در فیلم های خودش، خانواده را نشان نمی دهد، بحث می شود، در این صورت سریال های خانوادگی ساخته می شود. گاهی مشکل در فیلم های درباره خانواده است. مثلاً اگر خانواده را نشان می دهد، در آن ناکارآمدی تربیت دینی یا متدینان در تربیت دینی فرزندان وجود دارد.
وقتی می گوییم رویکرد برنامه، خانوادگی باشد؛ یعنی اینکه رسانه با مسئولیت فرهنگ سازی یا هنجارسازی خود باید خانواده را بازنمایی کند و البته بازنمایی در جامعه امروز کار بسیار دشواری است. تقریبا طیفی از بازنمایی های کاملا حرفه ای تا بازنمایی های کاملا غیر حرفه ای یا کاملا فمینیستی را می توانیم تصور کنیم. زمانی بود که حجاب در فیلم ها نشان داده می شد، ولی مثلا سر زنان زندانی یا بدبخت بی سواد بود.
اگر هم سر شخصیت اول زنان هست، به ویژه در چادر پوشیدن، کارگردان اکتیویته زنانه را در شخصیت اول فیلمش فقط در این می داند که پلیسش چادری باشد. بعد آن پلیس رفتارهایی انجام می دهد که ممکن است مردهای همکارش هم انجام ندهند؛ یعنی تلفیق کاملا غیر عادی از بحث پوشش و عفاف و نقش زنانگی ارائه می شود. او فکر می کند که رسالتش تمام است و متوجه نیست که مشکل چیز دیگری است. بحث اسلامی سازی در واقع، صرف فضای ظاهری فیلم یا یک محصول رسانه ای نیست.
اینجاست که یکی از عوامل مؤثر در این زمینه، ضعف حرفه ای گری و تکنیکی در محصولات رسانه ای است. این ضعف تکنیکی به اسلامیت و محتوای دینی برنامه ها ربطی ندارد. در فیلم سینمایی یا سریال حضرت مریم به این نکته به خوبی توجه شده بود. در غرب، نمونه ای از سینمای ماوراء طبیعی، فیلم برنادت است.
در اینجا شخص بازیگر که می خواهد در نهایت به نقطه اوجی برسد، شما جز معصومیت در رفتار، تفکر و چهره اش نمی بینید. شخص می آید از تمام تکنیک ها و نورپردازی ها استفاده می کند و این بازنمایی موفق است. بازنمایی گاهی به نریشن و گفتار وابسته نیست، بلکه به فضا و رفتار و دیگر عوامل مرتبط است.
در بحث بازنمایی خانواده به صورت ایجابی باید از تمام ظرفیت های خوب رسانه مانند دیالوگ ها، نورپردازی ها و بازی قوی استفاده شود تا خانواده را بازنمایی کند و بعد اثرگذار باشد. علت این است که ماهیت برنامه های رسانه ای به گونه ای است که با احساس و با تعقل افراد ارتباط برقرار می شود. باید جاذب باشد تا اثر بگذارد که این امر به تکنیک و امور حرفه ای ساخت برنامه های دینی و خانواده برمی گردد.
آقای پویا: شما در تبینی از سیر یا تاریخچه مسئله اشاره کردید که زمانی تصور می شد نیروی انسانی، عامل اصلی مشکل موجود در بازنمایی خانواده اسلامی در تلویزیون است، اما مشکل اصلی به ضعف تکنیکی برمی گردد. مواردی را هم به عنوان مثال ذکر کردید. من دو نکته دارم. نکته اول این است که وقتی می گوییم ضعف نیروی انسانی، این نیروی انسانی اعم از نیروی انسانی است که در محتوا یا ساختار باید حضور داشته باشد. محتوای کار رسانه ای جدای از ساختار کار رسانه ای نیست.
به عبارت دیگر، مشکل نیروی انسانی به همین ضعفی که گفتید، نیز برمی گردد. یعنی نیروی انسانی اعم است از اینکه تفکر دینی را درست بداند و اینکه تکنیک های ساخت برنامه را بلد باشد. نکته اساسی و دقیق تری که بی ربط به این امر نیست، آن است که گاهی ضعف تکنیک، عامل اصلی ناتوانی در بازنمایی یک مفهوم به حساب می آید، اما ریشه آن برمی گردد به اینکه عوامل دست اندرکار ساخت برنامه با تکنیک ها آشنا هستند، اما نمی توانند تکنیک ها را با محتوا هماهنگ کنند.
به نظرم مشکل اصلی بیشتر در این مقوله است. شما در گفت وگوهای هنرمندان، کارگردان ها، تهیه کننده ها و بازیگرها در تلویزیون، مطبوعات و سایت ها ملاحظه می کنید که در رشته خودشان، توانایی های بالایی دارند و اظهار نظرهاشان کارشناسانه و دقیق است.
تنها اشکال این است که اینها مثل خیلی از بحث های دیگری که در علوم انسانی داریم، امور تکنیکی یا به تعبیر من، ساختاری را برای یک محتوای دیگری فرا گرفته اند؛ یعنی آن تکنیک ها با محتوای دیگری سازگاری دارند. در همان فیلمی هم که مثال زدید، سازگاری خوبی بین تکنیک و محتوا وجود داشت که به آن نتیجه رسید. شاید مشکل ما اینجاست که ما در واقع، تکنیکمان با محتوا یا به عبارت دیگر، ساختارمان با آن بن مایه یا هدف درست تنظیم نمی شود. علتش هم این است که نه فقط در کاربرد بلکه ابداع اولیه تکنیک نیز لازم است با محتوا هماهنگ باشد.
خانم علاسوند: نظر شما درباره کسانی که سناریو را می نویسند یا کارگردانی می کنند، درست است. در حوزه مطالعات خانواده، کسانی که فیلم می سازند، مطالعات تخصصی خانواده ندارند. یک جهتش هم شاید این است که برخی به الگوی خانواده اسلامی اعتقاد ندارند.
در بحث هنرپیشگی گاهی افراد جلوی دوربین، خارج از سناریو چیزهایی می گویند. آیا ما اجازه داریم این قدر بداهه بگوییم. در کارهای حرفه ای، هنرپیشه ها واقعا در اختیار برنامه قرار می گیرند و تا آنجایی پیش می روند که تمام اعتقادات خودشان را کنار می گذارند. اگر الان بازیگری، نقش راهبه را بازی می کند، اصلا فکر نمی کنید که این تجربه راهبگی نداشته است.
اگر هم قرار است نقش ضد آن را بازی کند، همین طور است؛ یعنی آدم تعجب می کند که اینها چقدر در خدمت این ساختار و محتوایند؛ چون فرد به طور حرفه ای به کارش نگاه می کند. ما هنوز ندیدیم کسی مثل هنرپیشگان فیلم محمد رسول الله صلی الله علیه و آله توانسته باشد نقش طبیعی ایفا کند. شاید آقای ارجمند در نقش مالک اشتر تا حدی نزدیک به آنتونی کویین در نقش حمزه بود.
در کارهای حرفه ای، ضدیت اعتقادی، ضدیت سیاسی و ضدیت های دیگر در ایفای نقش هیچ تأثیری ندارد و فقط در خدمت فیلم است و از تمام ظرفیت و توان مندی های خودش استفاده می کند. هنرپیشه های ما هم خیلی می گویند مثلا در این نقش ذوب شدیم، ولی می بینیم شخصیت اخلاقی یا شخصیت سیاسی این فرد کاملا در فیلم خود را نشان داده است. برای همین است که ما به سختی کسی را در نقش دیگری به ویژه در امور دینی موفق می بینیم.
آقای پویا: آنجا که فرد به دلیل تکنیک بالا و توانایی های هنری وارد یک نقش می شود، کاملا خودش را با آن نقش هماهنگ می کند. حتی اگر آن نقش با شخصیت خودش یا با نقش های دیگری که دارد، فضای متفاوتی داشته باشد، آنها را به کلی فراموش می کند. این امر لازم، ایده آل و مطلوبی است، منتها نکته این است که اگر در فعالیت های هنری ما این اتفاق نمی افتد، قاعدتا باید دو علت داشته باشد.
یک علتش این است که افراد به آن بلوغ حرفه ای نرسیده اند که بتوانند خودشان را به طور کامل و صددرصد در اختیار یک نقش قرار دهند و از آن نقش های دیگری که متضاد یا متعارض با این نقش باشد، دور شوند. علت دیگر ممکن است این باشد که فرهنگ عمومی جامعه ما به لحاظ تاریخی یا فرهنگی یا دینی یا هر چیز دیگر، فضای ابزاری فکر کردن نیست.
شما گفتید بازیگر می تواند نقشش را به عنوان یک راهبه به همان اندازه قوی ایفا کند که در یک نقش کاملا متضاد، مثل یک خانم دارای فساد اخلاقی. در جوامع غربی این وضعیت تفاوت نقش برای خانم ها را می پذیرند، اما شاید در جامعه ما این امر پذیرفته نشود.
به عبارت دیگر، این امور تا حدودی در بافت فرهنگی، اعتقادی، اجتماعی و هنجاری معنا پیدا می کند. همین چیزی که به عنوان نکته مثبت برای آن هنر پیشه می فرمایید، ممکن است اگر در ایران اتفاق بیفتد، نکته منفی تلقی شود. این امر نشان می دهد که در این مباحث باید ابعاد مختلف موضوع را به درستی و با دقت واکاوی کنیم.
خانم علاسوند: برداشت من این است که این اتفاق فقط درباره مفاهیم دینی می افتد. در حالی که هر کدام از این افراد وقتی می خواهند مثلاً نقش یک شخصیت کمدی را ایفا کنند، مشکلی نیست و همه چیز با هم در یک مسیر قرار می گیرد. این مشکل فقط در نقش های ارزشی و دینی وجود دارد.
عوامل آن چند چیز است. یکی از آنها ضدیت با آن مقوله است و گاهی هم نشناختن آن مقوله. مثلاً اگر ما می خواهیم عفاف و حجاب را بیاوریم، یک سطح عفاف این است که یک ملکه اخلاقی و درونی شده است. قطعاً اگر عفاف و حجاب برای فرد درونی شده باشد، بهتر می تواند نقش را ایفا کند تا اینکه فقط به صورت ظاهری چادر بپوشد، چنان که برخی هنرپیشه ها حتی یک لحظه چادر پوشیدن را در زندگی واقعی خود تجربه نکرده اند.
از سویی آن هنرپیشه ای که راهبگی را در زندگی خود تجربه نکرده است، وقتی می خواهد این کار را انجام دهد، کاملاً شناخت خود را از آن وضعیت بالا می برد. کارگردان هم باید شناخت کافی از این نقش داشته باشند تا آن را به بازیگر القا کند. برای آماده سازی یک هنرپیشه و اینکه نقش خانوادگی اسلامی را به خوبی ایفا کند، گاهی وقت ها شاید لازم باشد او با ده ها زن و دختر خانم محجبه بنشیند و از آن ها الگو بگیرد و بالاخره فرد حداقل استعداد فراگیری نقش دینی و خانوادگی را داشته باشد.
مجموعه مفاهیم اعتقادی وابسته به حجاب را همه می فهمند، اما چادر مثلاً برای خانم هایی که واقعا چادری هستند، به قدری بااهمیت است که می توان تصور کرد اگر گرگ هم دنبالش کند، چادرش را پرتاب نمی کند تا فرار کند؛ یعنی حفظ چادر از همه چیز حتی از سلامت جسمش که حالا یک گرگ ممکن است پاره پاره اش کند، برایش مهم تر است. شما می بینید یک شخصیت در فیلم به محض اینکه مثلاً می خواهد تغ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 