پاورپوینت کامل میزگرد بازنمایی خانواده مطلوب در رسانه: نقش پدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میزگرد بازنمایی خانواده مطلوب در رسانه: نقش پدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میزگرد بازنمایی خانواده مطلوب در رسانه: نقش پدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میزگرد بازنمایی خانواده مطلوب در رسانه: نقش پدر ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

از این شماره به بعد محور ثابت میزگردهای نشریه «بازنمایی کارکردهای خانواده مطلوب در رسانه» است و هربار به یک موضوع مهم در این میان پرداخته خواهد شد. ازاین رو موضوع این میزگرد بررسی نقش پدر در خانواده و بازنمایی آن در رسانه در نظر گرفته شد، که به علت به اتمام نرسیدن مباحث نشست شماره قبل هم چنان با حضور اساتید گرامی آقایان حجت الاسلام دکتر آذربایجانی و دکتر کرمی و سردبیر نشریه برگزار شده است.

آقای پویا: بسم الله الرحمن الرحیم. با سپاس گزاری از حضور اساتید ارجمند در این نشست، یادآوری می کنم که در جلسه گذشته، بحث ما درباره رسانه و الگوی مطلوب خانواده ایرانی ـ اسلامی بود. در آن جلسه، بیشتر مطالب مقدماتی مطرح شد و بحث به سرانجام نهایی و قطعی نرسید. البته طبیعت چنین بحث هایی همین است.

در نتیجه، قرار شد جلسه دیگری در خدمت دو استاد بزرگوار باشیم که در صورت امکان آن بحث را تکمیل کنیم. پس از انتشار بخش اول میزگرد، به نظر رسید که در این گفت وگوها، موضوعات ریزتری را در نظر بگیریم تا در هر جلسه به نتیجه ملموس تر و مشخص تری برسیم. ازاین رو، تصمیم گرفته شد محور کلی و در واقع، عمومی میزگردها، «بازنمایی کارکردهای خانواده مطلوب در رسانه» باشد و هر بار به یک موضوع بپردازیم.

این عنوان به بحث های ما دو تخصیص می زند: یکی این که در حوزه خانواده، بیشتر روی کارکردها بحث خواهیم کرد. دیگر این که هر بار درباره موضوع محدود و معینی بحث می کنیم. در این بین، موضوعی که هم ارتباط زیادی به بحث گذشته ما دارد و هم در چارچوب محور ثابت یاد شده قرار می گیرد، بررسی نقش والدین است که برای ریزتر شدن آن پیشنهاد شد در این جلسه، درباره نقش پدر گفت وگو شود.

به عنوان مقدمه عرض می کنم نقش والدین، از مهم ترین عوامل حیات بخش و قوام بخش خانواده است که اگر این نقش آفرینی درست صورت بگیرد، بسیاری از کارکردهای خانواده به درستی شکل خواهد گرفت. به عبارت دیگر، این کارکرد، اساس و بنیان دیگر کارکردهاست که کارکردهای دیگر خود به خود به تبع آن انجام می گیرد. بنا بر این قرار شد در این جلسه، در مورد نقش پدر صحبت کنیم. البته نقش پدر و مادر جدای از هم نیست و هرگاه بخواهیم در مورد پدر و بازنمایی نقش او بحث کنیم، لازم است که نیم نگاهی هم به نقش مادر داشته باشیم؛ چون در بسیاری از موارد، این دو نقش مکمّل یکدیگر هستند.

نکته دیگری که قبل از ورود به بحث به اختصار عرض می کنم و البته اختصاصی به این موضوع هم ندارد، این است که این گونه بحث ها در نشریه رسانه و خانواده، همیشه جنبه سه ضلعی دارد. از دوستان درخواست می کنم که در مباحث، به این سه ضلع عنایت بفرمایند تا از بحث، نتیجه بیشتری بگیریم. ضلع اول، بحث به لحاظ نظری و در حوزه تجویز، این است که نقش پدر در خانواده چیست. قاعدتا دیدگاه های اسلامی نیز در اینجا مطرح می شود. ضلع دوم این است که واقعیت هایی که الان در جامعه ما در مورد نقش پدر وجود دارد، چیست.

به این ترتیب، ضلع اول، وجه مطلوب و ضلع دوم، وجه موجود است. ضلع سوم هم ارائه راهبرد و راهکارهای رسانه ای است. این نکته را اضافه کنم که قاعدتا رسانه های جمعی ـ اختصاصی هم به کشور ما ندارد ـ بین این دو ضلع در رفت و آمد هستند، به گونه ای که اگر فقط بر راهکارهای تجویزی تکیه کنند، از واقعیت ها و از مسائل عینی دور می شوند و آن وقت، مخاطب زیادی پیدا نمی کنند.

اگر هم فقط به واقعیت ها توجه کنند و از اصول و رویکردهای مبنایی غفلت کنند، از آن چه علی القاعده به طور اتفاقی در جامعه اتفاق افتاده است، پیروی کرده اند و دیگر نقش سازنده ای نخواهند داشت و در واقع، هدف گیری در پیام رسانی نادیده گرفته می شود. بنابراین، در ضلع سوم، دشواری کار این است که رسانه کجا بایستد؟ چقدر به ضلع اول نزدیک شود؟ چقدر خودش را به ضلع دوم نزدیک کند؟

شاید شما بفرمایید در این صورت، خود تبیین ضلع اول و ضلع دوم که مقدمه بررسی مباحث رسانه ای است، نیازمند پروژه های تحقیقاتی است که همین طور هم هست. با این حال، تفاوت اینجاست که در میزگردی که با حضور کارشناسان خبره و باتجربه برگزار می شود، می خواهیم میان بر بزنیم و با دیدن این سه ضلع در کنار هم، تا حدی که می توانیم، به رسانه کمک کنیم تا موقعیت و وظیفه امروز خودش را پیدا کند.

اگر به فرض، پروژه های تحقیقاتی بخواهد تکلیف همه جانبه در بحث را روشن کند، اولا رسانه تا آن موقع نمی تواند بدون راهبرد و بلاتکلیف بماند. ثانیاً تا این پروژه های پژوهشی بخواهد جواب بدهد، اتفاق های جدیدی می افتد؛ یعنی رسانه هر روزه با مسائل و شرایط جدیدی روبه رو می شود. بنابراین، گاهی این مباحث کارشناسی می تواند راهکارهای میان بُر جدیدی ارائه کند که ما در پروژه های سنگین تحقیقاتی درازمدت به این سهولت و سرعت نمی توانیم به آنها دسترسی پیدا کنیم، هر چند گاهی در پروژه های پژوهشی هم شاید راههای میان بر وجود داشته باشد. نتیجه این که در بحث های مربوط به نقش پدر یا نقش والدین در این میزگرد، تلاش کنیم این سه ضلع را در نظر بگیریم تا نتیجه بهتری، هم در حوزه راهبرد و هم در حوزه کاربرد برای رسانه حاصل شود. بهتر است ابتدا در خدمت آقای دکتر آذربایجانی باشیم؛ چون احتمالاً ایشان تأملی روی این موضوع داشته اند که ترجیح دادند در این میزگرد درباره نقش پدر بحث کنیم.

آقای آذربایجانی: بسم الله الرحمن الرحیم. تشکر می کنم از پی گیری شما برای ادامه این بحث و از حضور جناب دکتر کرمی که موجب یادگیری بیشتر برای من نیز شده است. اگر اجازه بدهید به نکته ای از جلسه قبل اشاره کنم و بعد بحث جدید را پی بگیرم. در میزگرد شماره قبل، نکته ای را آقای دکتر کرمی به عنوان مورد نقض بحث رابطه و انطباق هنجارهای دینی و ملی یا ایرانی مطرح کردند. ایشان به عنوان مثال، بحث چند همسری را مطرح کردند. البته قبول داریم که هرگاه این بحث در این چند سال مطرح شده، مقاومت های جنسی در برابر آن صورت گرفته است، با اینکه این امر، یک ارزش و هنجار در دیدگاه های اسلامی است.

من درباره این مسئله، دو ملاحظه دارم. یکی این که به نظر می آید این مقاومت و مقابله با چنین اصل پذیرفته شده ای جزو ویژگی ها و مختصات فرهنگ ملی ما نیست. دلیلش هم این است که پنجاه سال قبل، در بخشی از خانواده ها در شهرهای مختلف، دو همسری و چند همسری داشتیم و اتفاقا زندگی مشترک خوبی هم داشتند؛ یعنی در فرهنگ ملی ما، مشکلات جدی و مخالفت و عنادی با این هنجار وجود نداشته است. پس این ویژگی ملی ما نیست، بلکه به نظر می رسد از ویژگی های فرهنگ غرب و فرهنگ جهانی و جهانی سازی است که مقداری هم در بحث های فمنیستی به آن دامن زده شده است.

نکته دوم این است که خود دو یا چند همسری از لوازم الزامی هنجارهای دینی نیست، بلکه همان است که قرآن فرموده: اگر می ترسید عدالت را اجرا نکنید، «فَواحِدَهً» که مشروط بودن این موضوع را نشان می دهد. چه بسا ما بتوانیم بگوییم در این شرایط، بسیاری از مردان که به بحث امروز ما هم برمی گردد و مرتبط می شود، این عدالت را نمی توانند در عمل اجرا کنند و توانایی آن را ندارند؛ حالا چه از جهت جنبه اقتصادی و چه از جهت جنبه اخلاقی و چه از جنبه های دیگر. در همین زمان هم افرادی را سراغ دارم که از این جهت توان مندی های لازم را دارند و توانسته اند دو یا سه همسر را در شرایط مناسب اداره کنند و اختلافی هم بینشان نیست.

نکته مقدماتی دوم درباره فرمایش شما که جایگاه رسانه در بین وضعیت تجویزی و توصیفی یا بین وضعیت مطلوب و موجود چیست و رسانه کجا باید باشد، این است که رسانه باید به هر دو توجه کند. یعنی هم باید با وضع موجود خوب هم دلی کند و بتواند با وضع مردم و جامعه ای که در آن زندگی می کنیم، احساس یگانگی ایجاد کند و هم وضع مطلوب را؛ چون رسانه یک دانشگاه است و در حقیقت دارد به مردم آموزش می دهد.

به نظرم می رسد رسانه بیشتر باید از جایگاه وضع مطلوب، وضع موجود را در نظر بگیرد؛ یعنی رسانه باید در وضع جامعه مداخله کند. گاهی ما یک گزارشی می خواهیم از نیروی انتظامی یا از فلان نهادی که وظیفه آنها نظارت اجتماعی است و آنها فقط باید وضع موجود را گزارش دهند، اما رسانه، کارکردی بیش از این دارد که در این زمینه امام فرمود رسانه باید یک دانشگاه باشد و قطعا جزو یکی از کارکردهای مهمش، بحث جامعه پذیری به معنای صحیح آن است و اینکه جامعه را به سمت هنجارها حرکت دهد. در این صورت، رسانه باید در یک جایگاه نزدیک به آن وضع مطلوب بایستد. رسانه حتی باید وضع مطلوب را هم آسیب شناسانه و با نگاه دقیق اندازه گیری کند و به نقد و بررسی بپردازد.

آقای پویا: درباره نکته اول، با اجازه آقای دکتر کرمی بحث نکنیم، چرا که آن، بحث دامنه داری است. در بحث دوم، می خواهم عرض کنم به لحاظ منطق کار و رهنمودهای دینی و دیدگاه های امام و مقام معظم رهبری هم همین طور است که اشاره کردید؛ یعنی موقف نه تنها رسانه، بلکه همه نهادهای آموزشی، پرورشی و هدایتی جامعه باید ترویج وضع مطلوب باشد و درصدد تغییر و بهبود وضع موجود باشند، ولی در عمل، اتفاقات دیگری می افتد. یعنی تغییر وضع موجود به سمت وضع مطلوب، کار آسانی نیست و عملاً مقاومت هایی شکل می گیرد.

شاید این تلقی، ناشی از یک سلسله آسیب هایی باشد که باید آنها را بررسی کنیم و به عوامل و زمینه هایی که مانع یا موجب کندی حرکت به سوی وضع مطلوب می شود، توجه کنیم. از آقای دکتر کرمی هم درخواست می کنم نظرشان را بفرمایند و وارد بحث شوند.

آقای کرمی: بسم الله الرحمن الرحیم. تشکر می کنم از عزم قوی شما برای تشکیل این جلسه و از حضور جناب دکتر آذربایجانی که قابل می دانند همراه ایشان باشم.

واقعیت این است که هنجارهای عمومی جامعه ما از آن چیزی که رسانه در مورد نقش پدر ارائه می کند، باهویت تر و متشخص تر است؛ یعنی خانواده های ما در حریم خانواده برای پدر نقشی قائلند که آن نقش از چیزی که رسانه نشان می دهد، متعالی تر است. بنابراین، ضمن اینکه به این مثلث شما توجه دارم، اما در مورد این بحث، اگر بخواهیم انضمامی نگاه کنیم و نتیجه بگیریم، باید ببینیم رسانه در مورد بحث پدر چگونه عمل می کند.

آقای پویا: البته این مسئله، زاویه دیگری در بحث است و آن اینکه بخواهیم عملکرد رسانه را تحلیل کنیم و به نوعی آسیب شناسانه به سراغ برنامه ها برویم.

آقای کرمی: بله، برداشتم از بحث این است؛ چون اصلا بازنمایی، عنوان توصیفی است.

آقای پویا: منظور ما از بازنمایی کارکردهای خانواده در رسانه، کارکردهای مطلوب است، نه بازنمایی آنچه در جامعه از کارکردها هم اکنون در جریان است. منظور این است که کارکردهای مطلوب خانواده در رسانه را باید چگونه به نمایش بگذاریم. بالاخره رسانه در برنامه های نمایشی و غیر نمایشی که شامل خیلی از برنامه هاست، به نوعی فرهنگ سازی می کند، ارزش هایی را ترویج می کند و بایدها و نبایدهایی را تبلیغ می کند و مخاطب هم بسیاری از اوقات از اینها اثر می پذیرد و همانندسازی می کند. بحث این است که رسانه بازنمایی از خانواده را باید چگونه انجام دهد.

آقای کرمی: معلوم شد چه می خواهیم بگوییم؛ یعنی نظریه هنجاری بازنمایی. البته این نظریه هنجاری مبتنی بر توصیف وضعیت موجود هم هست. ما نگاه کارشناسانه هم داریم. البته اصل این است که ما یک نگاه به وضع مطلوب بکنیم، یک نگاه هم به وضع موجود بکنیم و بعد بگوییم که رسانه باید چه کند.

آقای پویا: ما در این بحث ها، فعلا می خواهیم مقداری از آن عملکرد فاصله بگیریم. می توانیم از عملکردها مثال هایی بزنیم و نگاهی به آن داشته باشیم، اما نمی خواهیم روی آن بایستیم. اینکه می گویم فاصله بگیریم، برای این است که در بسیاری از زمینه ها، واقعا ادبیات و داده های ضروری را که رسانه نیاز دارد، تولید نکرده ایم. البته نمی خواهم دفاع غیر منطقی بکنم، ولی واقعا مباحثی که رسانه امروزه مبتلا به آن است، بسیار گسترده است و پیچیدگی های زیادی دارد. امروزه می توان گفت رسانه در تمام شئون جامعه از مسائل امنیتی و سیاسی گرفته تا مسائل ساده ای مثل آشپزی، وارد می شود.

تصور می کنم رسانه می تواند در بعضی از این زمینه ها با یک مطالعه، اطراف خودش را جست وجو کند و به لحاظ منطق کار و علمی بفهمد باید چه کار کند، اما در بعضی از حوزه ها مثل بحث خانواده با ملاحظه ای که گفته شد، کار واقعا دشوار است. ما در چنین وضعیتی می خواهیم بحث هایی را دنبال کنیم که اگر رسانه خواست از فردا بر اساس خروجی های این میزگرد، برای کارهای بعدی خودش نسخه بپیچد، با اطمینان بتواند این کار را انجام دهد. آقای دکتر آذربایجانی اگر مایل هستید جنابعالی ادامه بدهید.

آقای آذربایجانی: من باز می خواهم تأکید کنم بر همان دیدگاهی که ارائه شد. یعنی اینکه رسانه باید بر آن موقفِ نزدیک به جایگاه مطلوب بایستد و برنامه هایش را بر اساس آن راهبری کند.

آقای پویا: خود شما الان می فرمایید نزدیک به جایگاه مطلوب. نزدیک به جایگاه مطلوب یعنی چه؟

آقای آذربایجانی: مطلوب، یک طیف است. می خواهم بگویم موقفش آنجاست. دلیلش هم این است که مهم ترین کارکردهای رسانه، هدایت هنجارها به سمت مطلوب است. نهادهای تعلیم و تربیت مثل مدرسه و دانشگاه که وظیفه خاص دارند و وضعشان روشن است. باید ارزش ها و هنجارها را به سمت مطلوب تغییر دهند و به سمت جامعه پذیری هدایت کنند. رسانه هم با آن نگاه هنجاری مُلَهم از اسلام باید این وظیفه را انجام دهد. حتی سرگرمی ها، یعنی آن کارکردهای دیگر رسانه نیز باید در این جهت باشد.

این اصل را باید به عنوان یک رسالت و چشم انداز برای رسانه بپذیریم. اگر پذیرفتیم، می توانیم به راهبردها و راه کارها بپردازیم. با شما موافقم که برنامه ها خیلی با وضع موجود نباید فاصله داشته باشد و قدم به قدم پیش برود. اگر برنامه های رسانه، خیلی دور از دسترس باشد، همان چیزی می شود که در روان شناسی به آن می گوییم درماندگی آموخته شده. یعنی احساس می کنید قابل دسترس نیست.

در نتیجه، مخاطب از آن فاصله می گیرد و با آن قهر می کند و می گوید این برنامه به زندگی ما مربوط نیست. به این نکته باید توجه داشته باشیم. منتها این نکته ای که در آن چشم انداز وجود دارد، باید شیب پلکانی ملایم برای آن در نظر بگیریم، مثلا برای ده سال، ولی بدانیم در سال نود و یک، برنامه هایمان، ما را یک پله باید به آن سمت جلو ببرد. برنامه هایی مانند راه طولانی، با توجه به نقش پدر در آن، نشان می دهد که ما راهبرد و چشم انداز جدّی نداریم تا بر آن اساس بگوییم حتی یک قدم از وضع موجود بهتر شده است.

در برخی سریال ها مثلاً باید توجه کرد که چه میزان دروغ گویی وجود داشته و دروغ را برای مردم عادی کرده است. هرچند در قسمت آخر سریال که ممکن است خیلی ها آن را نبینند در نظر دارد عواقب و نتایج آن را نشان دهد. آیا از نظر روان شناختی، این روش درستی است؟ از نظر حرفه ای رسانه ای درست است؟ به این ترتیب، معتقدم که رسانه با همان بازنمایی مطلوب باید شروع کند. در عین حال، در نمایش و راهکار و اجرا نباید بین وضع موجود و مطلوب فاصله زیاد باشد. ما قدم به قدم یک درجه بیاییم تا مردم را بتوانیم دنبال خودمان بکشیم.

آقای پویا: بحث مقدماتی، اما ضروری و قابل استفاده ای مطرح شد. اکنون اجازه بدهید وارد اصل بحث شویم.

آقای آذربایجانی: درباره جایگاه پدر در خانواده، چهار کارکرد مهم می توانیم در نظر بگیریم و آن ها را به بحث بگذاریم.

نکته اول، جایگاه پدر از جهت سلسله مراتبی و یک نوع جایگاه تکوینی در خانواده است. امروزه در بحث های روان شناسی خانواده، این بحث را بعضی از روان شناسان خانواده مثل جی هی لی و لینوچین مطرح کرده اند که اگر سلسله مراتب در خانواده، شفاف و صریح باشد، نشانه کارآمدی و کارآیی خانواده است. در این جا، خانواده به یک سازمان تشبیه شده است که به اجزا و سلسله مراتبی نیاز دارد. هر کدام از این اجزا باید در جایگاه خودشان به درستی و عادلانه قرار گیرند.

عادلانه یعنی هر چیز آن جایی قرار بگیرد که فراخور حالش و متناسب با قابلیت ها و توانایی هایش است. اگر این انجام بگیرد، در حقیقت، کارآیی و کارآمدی خانواده را برای شکل گیری یک خانواده مطلوب بالا می برد. اگر خانواده، یک سازمان بود؛ یعنی اینکه یک واحد اجتماعی است که خودش خودبسنده است و فی نفسه کفایت دارد و می تواند به تنهایی خودش را اداره کند. مثل یک سیستم است که این سیستم در تعالی اجزایش با یکدیگر باید بتواند آن را اداره کنند و خودبسنده و خودکفا باشد؛ یعنی لازم نباشد دیگران آن را اداره کنند.

اگر چنین بود، پس این سازمان به یک رئیس نیاز دارد. همان طور که اداره یک مدیر کل دارد، پادگان به یک فرمانده نیاز دارد، یک کشور به رئیس جمهور یا رهبر نیاز دارد، خانواده هم که یک سازمان است، مدیر می خواهد. جایگاه پدر و مادر به طور طبیعی، نسبت به فرزندان بالاتر است، اما اگر پدر و مادر را با هم مساوی دانستیم، خود به خود، باید در موارد تعارضشان که ممکن است خیلی زیاد هم باشد، مرتب باید از بیرون دخالت کنند که این به آن خودکفایی و خودبسندگی خانواده ضربه می زند.

این استدلال برای جایگاه اول داشتن پدر در خانواده است. پس اولاً جایگاه والدین متفاوت است. ثانیاً جایگاه پدر و مادر قطعاً از فرزندان متعالی تر است و این دیگر به بحث نیاز ندارد. در بین پدر و مادر نیز هر دو نمی توانند جایگاه مساوی داشته باشد. به دلیل اینکه اگر جایگاهشان کاملاً مساوی باشد، در موارد تنازع و اختلاف نظرها، مرتب به یک فرد بیرونی نیاز دارند که رفع نزاع کند. پس در اینجا باید یکی از این دو، مدیریت را بپذیرد. برای اثبات مدیریت پدر، از قواعد تکوینی که قرآن هم بر آن تأکید می کند، استفاده می کنیم. ما به ضمیمه چند دلیل می گوییم که جایگاه پدر به عنوان ریاست در این سلسله مراتب، باید در عالی ترین جایگاه خانواده قرار بگیرد.

دلیل اول، برتری جسمی مرد است. البته قانون کلی نیست، ولی به طور میانگین، توانایی جسمی مردان بیشتر است و این امر به مرد امکان می دهد که این مدیریت را عملی کند و بتواند خانواده را اداره کند. دلیل دوم، جنبه عقلی است. این برتری به طور نسبی است، نه این که حتما هوش مرد بالاتر است. ما به پشتوانه مطالعات روان شناختی و تفاوت های زن و مرد، این بحث را مطرح می کنیم و می گوییم که آسیب های عاطفی و هیجانی یعنی رهزنهای عاطفی و هیجانی در زنان بیشتر است.

پس از آنجا که به طور کلی، زنان، عاطفی ترند و هیجان در آنها غلبه بیشتری دارد و نیم کره راست در آنها فعال تر است، حتی در شرایطی که زن و مرد هوش مساوی هم داشته باشند. از این جهت، موانع تصمیم گیری درست در زن ها بیشتر است؛ چون زن ها بیشتر تحت تأثیر عواطف و احساسات قرار دارند. دلیل سوم، تعارض با مسئولیت های تربیتی تکوینی است. زنان به صورت تکوینی باید فرزنددار شوند و حمل و شیر دادن فرزند و لوازم آن را تا دو سه سال، کمتر یا بیشتر به عهده دارند.

این مقدار اشتغال خاص زنان در امور فرزندان، برای اینکه به طور معمول، مدیریت مرد بر کل خانواده ترجیح پیدا کند، کافی است. دلیل چهارم هم از نظر اقتصادی است. می توانیم بگوییم مردان در مسائل اقتصادی، کارآیی بیشتری دارند. یک جهت این است. یک جهت هم این است که اسلام تأکید کرده به طور کلی، نفقه خانواده به عهده مرد گذاشته شده است. البته استدلال های اصلی من مبتنی بر همان نکات تکوینی است. در بحث خانواده در جامعه دینی ما، این یک ارزش دینی و امر تشریعی است.

صریح آیه قرآن است که: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء». دلایلش را هم می گوید: «بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ». در آیه دیگر می فرماید: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَهٌ». یک دلیل پنجمی را هم عرض کنم که «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ» که معمولاً می گویند سرپرست، به نظرم، بیش از سرپرست است. ما یک قائم داریم و یک قوام. قائم یعنی خودش روی پایش ایستاده است، اما قوام یعنی به پا دارنده است.

به اعتقاد من، در اینجا قرآن می خواهد نکته ظریفی را بگوید. می دانیم که الان به صورت میانگین، میزان افسردگی در زنان، دو برابر مردان است که به ایران هم اختصاص ندارد و در آمارهای جهانی هم تقریبا هست. یعنی زنان از نظر عاطفی، آسیب پذیرتر هستند. قوت جسمی و روانی مردان طوری است که نه تنها خودش ایستاده که می تواند تکیه گاه هم باشد. در شرایط آسیب زایی، به ویژه یکی از اختلالات شناخته شده، افسردگی پس از زایمان است که درصد زیادی ـ حدود هفتاد درصدـ از زنان معمولاً به آن مبتلا می شوند. در اینجا مرد باید آن قدر مقاومت داشته باشد که نه تنها خودش بایستد، بلکه بتواند همسر خودش را هم به پا دارد.

آقای پویا: آیه «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّسَاء» می تواند مؤید دلایل چهارگانه پیش گفته شما هم باشد؛ یعنی به دلیل پنجم اختصاصی ندارد.

آقای آذربایجانی: بله، ولی نکته جدیدش این است که پیشگیری از اختلالات یا یک نوع درمان یا تسکین اختلالات را شامل می شود. از نظر قانون کشور ما نیز طبق قانون مدنی در ماده ۱۱۰۵، ریاست خانواده به مرد سپرده شده است که پدر خانواده است.

پس غیر از دلایل عقلی و تکوینی که آوردیم، از نظر قانون مدنی ما نیز ریاست خانواده با مرد است. افزون بر قرآن، در روایات نیز بر این مسئله تأکید شده است. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید: «هُنَّ یرَینَ اَنَّک ذُو اقتدارٍ خیرٌ مِن اَنْ یرَینَ حَالَک علی اِنْکسارٍ». روایت بسیار زیبایی است؛ یعنی در واقع، سود اقتدار مردان را زنان می برند. می فرماید زنان اگر همسر یا پدر را ببینند که دارای اقتدار است، برای آنها بهتر است؛ چرا که زیر سایه آنها به آرامش می رسند. یعنی مردی که دارای اقتدار در خانه باشد، بچه از او فرمان می برد. خانواده یک اقتدار و وزانت پیدا می کند. زن هم می تواند به آرامش برسد تا اینکه مردِ خودش را ضعیف ببیند. درحالی که متأسفانه الان برعکس شده است.

قانون مدنی هم که ریاست خانواده را برای پدر تعریف می کند، به تصمیم گیری بر اساس مصالح خانواده توجه کرده است. بنابراین، رسانه باید نقش و جایگاه پدر را در خانواده تأیید و تقویت کند، درحالی که هم اکنون نه تنها این طور نیست که گاهی برنامه ها، نقش پدر را تضعیف می کنند.

مثلاً پدران به گونه ای نشان داده می شوند که به طور میانگین از نظر عقلی، پایین تر هستند. یعنی عقل عقول خانواده معمولا زنان و حتی فرزندان هستند. پدران اشتباه می کنند، خطا زیاد می کنند و معمولاً در این گونه موارد، زن است که باید به فریاد برسد. از نظر تربیتی نیز گاهی مثلاً وقتی پدر و مادر را نشان می دهد، درحالی که همدیگر را در مقابل بچه ها مانند خلوت خودشان صدا می زنند و این خلاف هنجارهای ماست.

در ذیل آیه، «وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا»، ده حق برای فرزندان نسبت به والدین بیان شده که یکی این است که آنها را به اسم کوچک صدا نزنند، ولی الان چون پدر و مادر در مقابل فرزندان این امور را رعایت نمی کنند، فرزندان نیز رعایت نمی کنند و از اینجا بچه ها هم از این نقش تبعیت می کنند و در نتیجه، اقتدار پدر کم می شود.

آقای پویا: سپاس گزارم. هرچند باید از نظرهای آقای دکتر کرمی استفاده کنیم، اما یادآوری کنم که شما بحث را در آغاز به این ترتیب مطرح کردید که کارکردهای نقش پدری چهار تاست. استدلال های بعدی ظاهراً به همان کارکرد اول برمی گشت که همان بحث جایگاه تکوینی و سلسله مراتبی پدر در خانواده بود. اگر ممکن است سه کارکرد دیگر را فهرست بفرمایید.

آقای آذربایجانی: کارکرد دوم این است که پدر به منزله نظم و قانون است؛ یعنی باید قوانین و مقررات و ضوابطی که لازم است در خانه یاد گرفته شود، به خاطر خشکی آن، از ناحیه پدر باشد. در مقابل، زن دارای انعطاف است. یعنی باید به تناسب عاطفی بودنش، یک مقدار از خشکی قواعد بکاهد تا با لطافت بتواند کار پدر را تکمیل کند.

از آنجا که می توانیم بحث نظم و قانون را در خانواده از هم جدا کنیم، نکته سوم می شود ارزش های اخلاقی که به طور کلی، پیشگیری از خطا و به گناه افتادن خانواده است. چنان که قرآن می فرماید: «قُوا أَنفُسَکمْ وَأَهْلِیکمْ نَارًا». این یک باب جداگانه بحث است و بحثی جدی است که خطاب اصلی آن به پدرها و مردان است. چهارم هم نقش پدر در تحقق ارزش های دینی است. ارزش های دینی را هم جداگانه در نظر گرفته ام.

آقای پویا: برای اینکه بحث، خلاصه تر شود، آیا نمی توان این سه مورد را یکی گرفت و ارزش های دینی و اخلاقی را ذیل همان نکته دوم دانست.

آقای آذربایجانی: بله. اگر نظم قانون را هم در ذیل ارزش های اخلاقی قرار دهیم، یک چیز می شود، اما امروزه آن را جدا می کنند. از ویژگی های نظم و قانون و حقوق این است که مجازات دارد. چهارم هم ارزش های دینی است که بحث تربیت دینی، بحث جداگانه ای است که مسئولیت اصلی اش به عهده پدر است. آیات دیگری مانند: «وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاهِ» نیز هست که مسئولیت اصلی آن را به عهده پدر قرار داده است.

آقای پویا: آیا خطاب آیاتی مانند «قُوا أَنفُسَکمْ» لزوماً فقط به آقایان است یا ممکن است به خانم ها هم باشد؟

آقای آذربایجانی: وقتی که می گوید: «وَأَهْلِیکمْ نَارًا»، اهل در روایات به همسر و فرزند تعبیر شده و خطاب اصلی اش به آنهاست. هرچند از خطاب هایی مانند «کلُکم راعٌ وَ کلُکم مَسئِولٌ عَن رَعیتِه»، تعمیم نسبت به مادران هم فهمیده می شود، اما باز هم مسئولیت اصلی به عهده پدران است.

آقای پویا: آیا این مسئولیتی که متوجه پدران است، حتی در مورد اجرای ارزش های دینی هم همین طور است؟

آقای آذربایجانی: بله ارزش های دینی هم همین طور است: «وَأْمُرْ أَهْلَک بِالصَّلَاهِ وَاصْطَبِرْ عَلَیهَا».

آقای پویا: اینها را در تفاسیر به مردان اختصاص داده اند؟

آقای آذربایجانی: به هر حال، خطاب اصلی به پدران و مردان است.

آقای پویا: اگر بخواهیم یک برداشت کلی از سخنان آقای دکتر آذربایجانی داشته باشیم، این است که در موارد یادشده، برتری و نقش مدیریتی در خانواده به پدر تعلق دارد. مباحثی که مطرح شد، علاوه بر بحث های دینی به بحث های روان شناختی و تربیتی نیز ارجاع داشت، مانند بحث نخست که در آن استدلال شد خانواده مانند یک سازمان است و به یک مدیر نیاز دارد. خوب حالا جناب دکتر کرمی شما بفرمایید.

آقای کرمی: از دو منظر بحث را پی می گیرم. از منظر جامعه شناختی، اما قبل از اینکه وارد بحث جامعه شناختی بشوم، می خواهم بحث دینی کنم. وقتی می گویم بحث دینی، تأکیدم بیشتر بر قرآن و اهتمام قرآن نسبت به بعضی از مقولات اجتماعی است. قرآن نسبت به تورات، انجیل و حتی دیگر کتاب های آسمانی حجم کمتری دارد. اگر شما در این حجم کم، بعضی از مفاهیم را ببینید که خیلی تکرار شده بر اهمیت آن معنا و تأکید بر القای آن حکایت دارد.

اگر برداشتم، درست باشد، یک سوم آیات قرآن ناظر به مسئله معاد است. مسئله معاد برای قرآن مهم است. در مقابل، مثلا آیات الاحکام در قرآن نزدیک به یک دوازدهم است. در آیات الاحکام، بخشی از احکام، مثل ارث و مسئله حدود، قصاص و نظیر آن اهمیت پیدا می کند. ملاحظه می کنید واژه «یتیم» در قرآن با اهمیت زیادی آمده است. این در حالی است که اهتمام به مسئله یتیم در قرآن، اهتمام به جایگاه پدر در خانواده است.

از طرفی به کسی که مادر او بمیرد، یتیم گفته نمی شود. یتیم به کسی گفته می شود که پدر ندارد. یعنی در نگاه دینی، اگر فرزند یتیم شود، این آسیب، آسیب خیلی جدی است و گویی خدا در واقع، خود را نایب آن فرد پدر از دست رفته می کند و خود، متولی امر یتیم می شود. مذمت کردن خورندگان اموال یتیم، تأکید بر چگونگی رفتار با یتیم و توجه به او، نشان می دهد این فرزند آسیبی دیده است که در نظام اسلامی، جبران

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.