پاورپوینت کامل میزگرد بازنمایی کارکردهای خانواده مطلوب در رسانه: فرزندپروری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل میزگرد بازنمایی کارکردهای خانواده مطلوب در رسانه: فرزندپروری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل میزگرد بازنمایی کارکردهای خانواده مطلوب در رسانه: فرزندپروری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل میزگرد بازنمایی کارکردهای خانواده مطلوب در رسانه: فرزندپروری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

پرورش فرزندان از وظایف مهم خانواده است و سلامت نسلی و آرامش و نشاط آن را در پی می آورد. امروزه وجود نهادهای تأثیرگذار بر تربیت فرزندان و به ویژه حضور رسانه های جمعی در محیط زندگی، نقش والدین در این خصوص را دگرگون ساخته و فرزندپروری را بیش از گذشته به امری مشکل و نیازمند برخورداری از آگاهی و توانایی همه جانبه تبدیل کرده است.

دامنه وسیع این تغییرات و سرعت و آثار آن، به اندازه ای است که به روشنی ضرورت سیاست گذاری ویژه از سوی مسئولان نظام آموزش تربیت کشور را طلب می کند. اقتراح صاحب نظران در این باره، می تواند در این جهت راه گشا باشد.

در نشست این شماره که با حضور اساتید محترم آقایان حجت الاسلام دکتر محمد کاویانی و حجت الاسلام دکتر عباس پسندیده و سردبیر نشریه برگزار شده، فرزندپروری و مسائل آن در جامعه امروز و نقش رسانه ملی در این باره مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.

آقای پویا: بسم الله الرحمن الرحیم. از حضور استادان ارجمند در این گفت وگو تشکر می کنم و امیدوارم مباحث در عین اتقان علمی، رویکرد اجرایی و عملی داشته باشد. اولین سؤال این است که در زمان ما موضوع پرورش یا تربیت فرزندان با گذشته تفاوت هایی کرده که موجب نگرانی هایی برای خانواده ها شده است و این تفاوت ها تربیت فرزندان را دشوارتر، پیچیده تر و سخت تر از گذشته کرده است. از یک طرف هم نهادها و بخش های جدیدی در جامعه امروز پدید آمده اند که به نوعی در کار تربیت فرزندان دخالت می کنند و ای بسا، جهت گیری آنها با جهت گیری خانواده منطبق نباشد، که این هم خودش بخشی از نگرانی خانواده ها است، نهادهایی مانند آموزش و پرورش و رسانه ها که شامل رادیو، تلویزیون، اینترنت و تلفن همراه می شود و امروزه در اختیار همه هست. هر چند رسانه ها در شرایطی هم می توانند خانواده ها را در امر تربیت کمک کنند. مثلاً اگر تلویزیون به سبکی که الان در جمهوری اسلامی است، کارکردهای آموزشی و تربیتی خودش را به خوبی ایفا کند، می تواند نقش مثبت داشته باشد و به خانواده ها برای تربیت فرزندان کمک کند.

بحث را می توان از اینجا شروع کرد که یک مقایسه ای بین وضعیت امروز ما با گذشته صورت بگیرد که چه تفاوت هایی کرده است. من به مواردی، اشاره می کنم که این مسائل نه تنها در مباحث علمی مطرح است، بلکه خانواده ها را نیز درگیر کرده است و نشان از این نگرانی ها و دشواری ها در امر تربیت فرزندان دارد.

برای مثال خانواده های زیادی اذعان می کنند که ما آگاهی و توانایی لازم را برای مواجهه با شرایط جدید نداریم. خیلی وقت ها در مراکز مشاوره یا مجتمع های آموزشی، این مطالب از والدین شینده می شود. فرض بفرمایید در حال حاضر، بچه های سطح راهنمایی و دبیرستان، با اینترنت کار می کنند، به نحوی که دامنه استفاده آن به خانه ها هم کشیده می شود.

در حالی که برخی خانواده ها می گویند ما با این موضوع آشنایی کافی نداریم و نمی دانیم باید چه کنیم و در خانه چگونه آن را مدیریت کنیم. مورد دیگر که به نظر می آید در این دوره جدید یک مقدارش ناشی از مباحث روان شناسی است که در جامعه ما به نحو نامناسب مطرح شده، این است که برخی خانواده ها از ضعف در برابر فرزندان و به تعبیری فرزندسالاری گله مندند. این حرف ها ممکن است یک اعلام نظر ساده باشد، اما پشتش حرف های زیادی است.

خانواده ها با طرح این موضوع، می خواهند بگویند که ما در اختیار فرزندان هستیم، زیرا فرزندان طلبکار ما هستند، دائما ناراضی اند، و مسئولیت پذیری ندارند و از این قبیل مسائل. به عبارت دیگر اکنون بسیاری از خانواده ها می گویند ما بیشتر خادم بچه ها هستیم تا اینکه تربیت کننده آنها باشیم. نکته دیگر که به والدین برمی گردد و تا حدودی در آمارها هم منعکس است.

تعارض ها و اختلافات درون خانواده است که عملا محیط خانواده را برای تربیت فرزند، نامساعد می کند. آمار بالای طلاق، نشان از مشکلات و اختلافات درون خانودگی در شرایط کنونی است. شواهد مراکز مشاوره نشان می دهد در مواردی هم طلاق صورت نگرفته، اما در خانواده عملاً طلاق عاطفی اتفاق افتاده است و شرایط برای تربیت فرزند سالم مهیا نیست.

بنابراین، مسئله اول تبیین موضوع است و اینکه بدانیم الان واقعاً موقعیت چگونه است و چه باید کرد و رسانه ها و نهادهای تبلیغی و آموزشی در این زمینه چه اقداماتی می توانند انجام دهند.

آقای کاویانی: مسائل و موضوعاتی که فرمودید از اصلی ترین موضوعات جامعه ماست. این کدها، کدهای درستی است که فرزند پروری امروز با چند دهه قبل تفاوت های اساسی پیدا کرده و این خیلی آشکار است. رشد بعضی از مسائل مربوط به تکنولوژی های روز، مخصوصا در فضای ارتباطات سریع بوده و سرعت و شتابی که داشته، موجب شده که ما نتوانیم خودمان را با آن سازگار کنیم.

من به خوبی یادم هست که چند سال پیش وقتی موبایل در جامعه رواج پیدا می کرد، چه نگاه هایی به آن بود و بعضی افراد می ترسیدند که خطرساز شود. اما امروزه می بینیم که خیلی عمومی شده و قیمت ها هم طوری شده که هر کسی، در هر موقعیتی که باشد در ضعیف ترین موقعیت ها هم آن را در اختیار می گیرد. درباره استفاده از اینترنت، بین بنده و یک برادری که هفت هشت سال از خودم مسن تر است خیلی تفاوت وجود دارد.

حتی در بین اساتید، استاد قدیمی تر می گوید این کار را دانشجوها به صورت کاغذی مثلاً از قم به تهران بیایند و تحویل بدهند، اما آن استاد تازه کار خیلی راحت می گوید که لازم نیست شما بیایید، من هم وقت ندارم و هم برنامه ام را این طور تنظیم نکرده ام که تک تک شما را ببینم، کارهایتان را ایمیل کنید. می خواهم بگویم فاصله زمانی بین دو استاد کم است، اما تغییر ایجاد شده خیلی زیاد است.

در بقیه موارد هم همین طور است. شما ببینید در گستره شبکه های تلویزیون، ما اوایل یکی، دو شبکه داشتیم که همه برنامه ها هم ساعت یازده شب تمام می شد. این یک نکته است که ما نباید خیلی تعجب کنیم که چرا این طوری شده است. در عین حال این یک شتابی بود که ما یک مقدار از آن غافل بودیم و شاید خوب آن را مدیریت نکرده ایم.

به لحاظ پی آمدهای فرهنگی و پیش نیازهای فرهنگی، اول باید توجه کنیم که شتاب زیاد بوده و سرعت زیاد باعث شده که خانواده در جایگاه تربیتی خودش شریک پیدا کرده، بدون آنکه در این باره آمادگی لازم را پیدا کند.

این روشن است که امروزه خانواده نمی تواند مانند گذشته فقط از کانال خانواده و یا نهایتش مدرسه فرزندش را تربیت کند. الان خانواده شریک های زیادی از قبیل اینترنت، شبکه های مختلف رادیو و تلویزیون و حتی تلفن همراه که همه تکنولوژی های رسانه ای هستند، پیدا کرده است. از طرفی با وجود این شرایط، معقول و منطقی نیست که بخواهیم عقب گرد کنیم. این اتفاقات را باید بپذیریم و به رسمیت بشناسیم.

آقای پویا: بله ما از مرحله انتخاب گذشته ایم. ابتدا باید این موقعیت را خوب تحلیل کنیم و آنگاه راهبردها و راهکارهای مواجهه صحیح را ارائه نماییم.

آقای کاویانی: ما الان با نگاهی بین المللی باید یک زندگی استانداردی را که دربردارنده سائل جدید باشد و منع شرعی نداشته باشد، طراحی کنیم. پس ما خیلی از این امور را باید بپذیریم، مگر آنجایی که حرام است و به طور آشکار در شرع نفی شده است، یا اینکه اگر از نظر شرعی هم منعی ندارد، خود ما به لحاظ علمی می فهمیم که قابل دفاع نیست.

البته باید اقرار کنیم که کار سختی است. چرا که لازم است ما مقداری بدویم تا به وضع مطلوب برسیم. در جامعه ما جوان دهه شصت با جوان امروز تفاوت هایی دارد. از جمله تفاوت ها همین است که امروزه همه جور اطلاعات در اختیار جوان ها قرار دارد.

به یاد دارم که دهه شصت، در یک شهر کوچک یا در یک روستا، جوان ها تلاش می کردند یک نفر از قم یا تهران بیاید و یک جلسه ای باشد تا یک سری اطلاعات را بشنوند. اما حالا همان روستا یا شهر کوچک، با تهران از لحاظ دریافت اخبار و اطلاعات فرقی نمی کند.

این تفاوت جوان امروزی با آن جوان دهه شصت، مبنایی می شود برای تفاوت های دیگر. اختصاصی به جوان هم ندارد، برای همه سنین همین است. آن زمان، تعبد و تبعیت به صورت خالص و قوی از خانواده گرفته می شد، چرا که اطلاعات شناختی، به اندازه ای که الان در اختیار هست، آن موقع ها در اختیار نبود. از طرفی درصد زیادی از جوان های امروزی که خوب هستند خوبی آنها به جهت پشتوانه شناختی عمیقی است که در طول این دادوستدهای شناختی برایشان حاصل شده است.

اگر به اسلام معتقدند این اعتقادشان اعتقاد قوی ارزش مندی است. اگر از اسلام، ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی دفاع می کنند، مبتنی بر شناخت دقیق است که بسیار ارزش مند است. زیرا تعبد همراه با شناخت، یک تعبد با پشتوانه است که هر کس داشته باشد، پشتوانه محکمی پیدا می کند. اما آنچه به صدا و سیما مربوط می شود این است که رسانه باید برای بررسی این مسائل خودش وارد میدان شود.

این مسیری را که هم اکنون مرکز پژوهش های صدا و سیما در پیش گرفته، مسیر درستی است و باید این را بیش از پیش جدی بگیریم و که شما خودتان افرادی را پیدا کنید که بتوانند به نیازهای فکری رسانه پاسخ دهند. چطور برای یک مجموعه تلویزیونی چندین سال وقت صرف می شود و مدیران با هم نشست و برخاست می کنند، در بررسی این مسائل همچنین کاری باید صورت گیرد. درباره موضوع بحث کنونی، بنده الان یک پاسخ قطعی روشنی که مبنای عمل صدا و سیما باشد، به طور خیلی روشن و پوست کنده ندارم. باید گفت و گو کنیم و برخی موارد هم نیاز به پژوهش دارد.

نکته ای را که باید تأکید کنم این است که در تربیت و تعلیم و تعلم، مسائل عمیقا درهم تنیده است. یعنی برای مثال نمی شود یک حدیثی را راجع به فرزندپروری، ازدواج و خانواده اجرا کنیم و بگوییم که من این حدیث را عمل می کنم، بدون اینکه ربطی به اقتصاد یا سیاست داشته باشد. این درهم تنیدگی را ما باید به رسمیت بشناسیم تا در مباحث خانواده و تربیت فرزند به نتیجه عملی برسیم.

آقای پویا: کدهایی هم که من در ابتدا عرض کردم، حاکی از این درهم تنیدگی بود. یعنی ما در شرایط کنونی بدون ملاحظه موقعیت فرهنگی، اجتماعی و فن آوری های جدید نمی توانیم برای خانواده ها درباره تربیت فرزندان شان دستورالعمل بدهیم، یا به رسانه برای ارائه این دستورالعمل ها، راهکار ارائه کنیم. آقای دکتر پسندیده جناب عالی بفرمایید، نظر شما چیست؟

آقای پسندیده: من هم از شما به خاطر دغدغه ای که در این مسائل دارید و به خاطر مباحثی که شروع کرده اید تشکر می کنم. درباره مسئله فرزند پروری و مشکلات آن، یک نکته مهم این است که بحث از مشکلِ ما فراتر است.

مشکل جهانی است و صاحب نظران خارج از ایران هم نسبت به این مسئله دغدغه دارند. به جهت اینکه خروجی های خانواده ها را که نگاه می کنند، خروجی های خوبی نیست. مثلاً آقای پری هاک کتابی دارد درباره فرزندان این زمانه. به این زمان که می رسد انگار دل پر دردی دارد. می گوید بچه هایی تربیت می کنیم لوس، پرتوقع، نازک نارنجی، زودرنج، بی مسئولیت و همین طور شروع می کند به شمردن ویژگی هایی برای این افراد که هیچ کاری نمی شود به آنها سپرد، افرادی که خیلی زود خشمگین می شوند. بعد ادامه می دهد و می گوید که اینها وقتی وارد زندگی های زناشویی می شوند، آینده جامعه هم خراب می شود.

ازدواج های ناموفقی دارند و بسیاری شان به طلاق کشیده می شود. میلک بوربا، هفت نکته را می گوید که باید در پرورش فرزندان مورد توجه قرار گیرد و از فقدان هر کدام از اینها، به عنوان یک بحران یاد می کند. می گوید ما بحران هم دلی داریم. بچه هایمان اصلاً اهل هم دلی با دیگران نیستند، درد دیگران را نمی توانند درک کنند. یا مثلاً از نبود وجدان به عنوان یک بحران یاد می کند. می گوید فرزندانی که ما داریم تربیت می کنیم، دیگر وجدان اخلاقی ندارند و نمی توانند خوب و بد را تشخیص دهند.

سومین بحران را بحران نبود خویشتن داری می داند و می گوید بچه ها ناخویشتن دارند، کنترل خودشان را ندارند. چهارمین بحران، بی احترامی است. می گوید فرزندانی تربیت می کنیم که برای دیگران حرمت قائل نیستند. این حرمت از والدین شروع می شود، بعد منتقل می شود به مدرسه، بعد در سطح اجتماع و همین طور در جاهایی هم با مسائل اعتقادی گره می خورد. حرمت و احترامی که قبلاً برای پیشوایان و بزرگان قائل بودند، اکنون قائل نیستند. فقدان مهرورزی بحران دیگری است که وی از آن یاد می کند.

این را غیر از هم دلی می داند و می گوید مهربانی در جامعه وجود ندارد. بردباری فرزندان ما کم است. یعنی نمی توانند نسبت به دیگران، به تعبیر اسلامی، حلیم باشند. تحمل شان در برابر دیگران به شدت کاهش پیدا کرده است. هفتمین بحران هم بحران بی انصافی است. می گوید بچه هایی که ما تربیت می کنیم، انصاف ندارند.

بنابراین ما با خروجی هایی متأثر از این بحران ها مواجه ایم. از سوی دیگر امروزه فرزندان ما دلشان می خواهد شتاب زده رشد کنند و به تعبیری مایکروفری پیشرفت کنند. ره صد ساله را یک شبه طی کنند. این بی مسئولیتی که اکنون در جامعه با آن مواجه هستیم، یک مسئله بسیار مهم و جدی است. یکی از علت های بالا رفتن آمار طلاق مسئله عدم تعهد در جوان هاست و این پای بند نبودن، در خانواده شکل گرفته و فرزندان این گونه بار آمده اند.

با توجه به این چند نکته که به عنوان مقدمه عرض کردم، علت را باید در کجا جست وجو کرد؟ به نظر من علت اصلی این مشکل، فقدان مدل تربیتی است که ما در فرزندپروری نیاز داریم. یعنی مدل و سبک فرزندپروری ما به شدت تغییر کرده و یا به تعبیری یک جاهایی انسجام خود را از دست داده است.

در نتیجه ما دچار یک آشفتگی شده ایم و نمی دانیم باید چه کار کنیم. به ویژه ما که مسلمان هستیم، نمی دانیم سبک تربیت فرزند بر اساس آموزه های دینی چیست. ما گاهی تربیت دینی را هم منحصر کرده ایم در اینکه قرآن بخوانیم، دعا بخوانیم و یقه لباس هایمان را ببندیم. در تلویزیون اگر می خواهیم آدمی دینی را نمایش بدهیم، نشانه آن یک تسبیح با انگشتر است، و اگر زن باشد چادر که گاهی هم بلد نیستند آن را درست نگه دارند.

به همین نمادها و رفتارها بسنده کرده ایم. در حالی که یکی از مشکلات اساسی ما این است که اساساً نمی دانیم تربیت دینی چیست. لذا خانواده نمی داند باید چه کار کند، آموزش و پرورش نمی داند چه چیزی را باید آموزش دهد، صدا و سیما نمی داند در این میان چگونه باید فعالیت کند. مسئولین و تصمیم گیری های ما هم در کلان نمی دانند باید چه کنند. برای مثال برای حفظ قرآن بچه ها. بودجه می گذارند. خوب این حفظ قرآن چقدر با آن منطق تربیتی دینی سازگار است.آیا قبلاً از اینها تست می گیرند و بررسی می کنند ببینند اینها اصلاً آمادگی دارند.

یکی از زمینه های جدی این آشفتگی سبک تربیت فرزندپروری، مدل توسعه ماست. مدل توسعه کلان کشورما بر اساس مدل توسعه غربی است که در آن توسعه مادی به معنای خاص کلمه، محور قرار گرفته است. این مدل توسعه مادی، همه چیز را به هم ریخته است. مطابق این مدل، فرزند، بیشتر در مهد کودک پرورش پیدا می کند تا در آغوش والدین. مسئولیت های والدین به نهادهایی واگذار شده که آنها صلاحیت فرزندپروری ندارند.

پس از انقلاب متأسفانه این روند به دو دلیل وضعیت بدتری پیدا کرد: یکی اینکه پس از پیروزی انقلاب ما مواجه شدیم با خیل عظیم آموزه هایی که به مردم می گفت به فرزندانتان محبت کنید. آن چیزی که قبلاً در سبک پیش از انقلاب به این شکل افراطی آن نبود. چون اگر از پایگاه دین هم گفته می شد با ملاحظه سایر ابعاد آن بود. در نتیجه والدین به نوکر و کلفت تبدیل شدند. این محبت به صورت افراطی مطرح شد، چون مدل تربیت نداشتیم.

نکته دوم اینکه مردم پس از انقلاب فکر کردند حالا چون نظام اسلامی است، بچه ها خودشان خوب بار می آیند. آموزش و پرورش ما خوب است، صدا و سیمای ما خوب است، مطبوعات ما خوبند، فضای عمومی جامعه خوب است و ما دیگر لازم نیست کاری بکنیم. لذا از خانواده سلب مسئولیت شد. آن دغدغه و فضایی که پیش از انقلاب مردم نسبت به تربیت فرزند داشتند، از بین رفت و تصور این بود که خب در این فضا هر کس نفس بکشد حتما متدین بار می آید. بعد از جنگ نیز ما کمتر به این مسائل فکر کرده ایم. از نظر من نبود یک مدل تربیت همه جانبه، علت عمده این مشکلاتی است که هم اکنون به وجود آمده و خانواده ها با آن درگیر هستند.

آقای پویا: تشکر می کنم. آقای دکتر پسندیده، وارد بحث اصلی ما شدند. یعنی بعد از طرح سؤال و تبیین مسئله در شرایط کنونی و اینکه به هر حال ما از مرحله انتخاب عبور کردیم، حالا چه باید کرد؟ در این بحث ما به دنبال دستورالعمل ها و یا برنامه هایی هستیم که صدا و سیما بتواند از طریق آنها در شرایط کنونی خانواده ها را در تربیت فرزندان کمک کند. بنابراین خواهش می کنم با این رویکرد بحث را ادامه بدهیم.

نکته مهم که در بحث آقای دکتر پسندیده بود اینکه ما هنوز مدل فرزند پروری متناسب با نیاز امروز که مبتنی بر مبانی دینی باشد نداریم. البته ایشان یک نکته دیگر را هم اضافه کردند که این مدل باید در قالب بستر بزرگ تر یعنی جریان توسعه قرار گیرد. زیرا مدل توسعه متعارف یعنی مدل ماتریالیستی و سکولاریستی غربی، خود منشأ مشکلاتی اساسی در مسائل خانواده است که فرزندپروری را دچار اختلال می کند. بنابراین از آقای دکتر کاویانی درخواست می کنم بحث را ادامه بدهند که اگر از نظر ایشان هم مشکل اصلی فقدان مدل تربیتی و ضرورت هماهنگی آن با جریان کلی توسعه در کشور است، در این صورت چه باید کرد؟

آقای کاویانی: همین مسیر، مسیر درست و مطلوبی است. نکته ای که مرتب مورد تأکید قرار گرفت، اینکه فرزند پروری یک جزئی است از کلی بالای سر خودش. این کل باز یک فراسیستمی دارد. بگذارید من ابتدا مثالی بزنم. ما خیلی تلاش می کنیم که معارف اهل بیت را به دنیا معرفی کنیم و میل مان این است که دنیا از این معارف بسیار ارزش مند محروم نشود. راه هایی که ما برای این منظور طی می کنیم، راه های جزئی، باریک، یک نفره، و در نهایت از طریق یک مجموعه کوچک ارتباطی است.

در این میان، یکی از آموزه های اهل بیت ایثار، گذشت و شهادت است. از سویی ارتباط مردم با حاکمیت و هم سویی که باید داشته باشند یکی از آموزه های مهم است که ادیان دیگر به این معنا چندان از آن بهره ندارند.

ما چقدر باید زحمت می کشیدیم تا از طریق ارتباطات کلامی و نوشتاری یا حتی از طریق هنر و ساخت مجموعه های تلویزیونی و فیلم های سینمایی به شکل های مختلف که این موضوع ایثار و شهادت و ارتباط آن با حکومت را بتوانیم به دنیا معرفی کنیم. اکنون در مقیاس حکومتی، این کار انجام شده که یک حاکمیتی که پیرو آموزه های اهل بیت است، بر اساس این آموزه ها، رشد جدی کرده و کاملا مشخص شده که این موفقیت ها به دلیل، اعتقاد مردم، به ایثار، جهاد و شهادت است.

همچنین موضوع رهبری به معنای خاص خودش یعنی ولایت فقیه، این از ابتدای انقلاب تاکنون خیلی طول نکشیده، اما چون در مقیاس حکومتی بوده، در جاهای دیگر دنیا و بیرون از کشور تجربه عینی پیدا کرده و معرفی شده است. هر کسی الان در کل دنیا به این موضوع نگاه می کند می پرسد اینها پیروان چه کسانی هستند و دردنیا دارند چکار می کنند. پس این معرفی اهل بیت در یک مقیاس وسیع یعنی مقیاس حکومتی است که بسیار تأثیرگذار است.

خواستم عرض کنم که اگر ما فقط نگران این باشیم که فرزند پروری را چگونه باید شکل بدهیم، اما آن رده های بعدی را توجه نکنیم، در مقیاس وسیع نتیجه نمی گیریم. نمی خواهم بگویم در این جلسه باید به آن پرداخته شود، اما این را به عنوان یک استراتژی باید تأکید کنیم. اگر نه مثل این است که ما یک سرشاخه کوچکی را از یک جریان بزرگ آب در نظر بگیریم و بخواهیم بدون توجه به منبع و جریان اصلی، این را پاک سازی کنیم و از آن استفاده کنیم. معلوم است اگر ما صددرصد زحمت خودمان را کشیده باشیم، آن جریان اصلی فقط یک موج کوچکی بردارد همه چیز ما به هم می ریزد. یعنی اگر می خواهیم زندگی اسلامی داشته باشیم مجبوریم هم در مقیاس فردی، نگاه الگو پردازی و نظریه پردازی عمیق و جدی داشته باشیم، هم این الگوهای فردی را در ذیل الگوهای بزرگ تر ببینیم، که هیچ گونه تعارض و تنافی با هم نداشته باشند.

یعنی در مقام نظر، تعارض نداشته باشند و در مقام عمل هم با هم تزاحم نکنند. خانواده را باید در جامعه، و جامعه را در قالب حاکمیت مورد نظر، در یک زیرسیستمی برای کل فضای بین المللی ببینیم. مگر نه این است که ما پیروان قرآن هستیم و قرآن جهانی و همیشگی است.

به نظر بنده این نگاه و توجه به این اصل مهم تا به حال به اندازه کافی نبوده است. وقتی می خواهم برای فرزند پروری الگویی ارائه کنم، می بینم که من را ارجاع می دهد به الگوی خانواده و وقتی می خواهم در خانواده الگو پردازی کنم مرا ارجاع می دهد به سمت فضای بزرگ تری از الگوی اجتماعی و اقتصادی. برای مثال مطابق آموزه های دینی اگر من چهار فرزند دارم، در خانه ام برای هر کدام یک اتاق خواب مستقل لازم است. حال، باید دید الگوی اقتصادی و فرهنگی جامعه به من این اجازه را می دهد؟

آقای پویا: آقای دکتر کاویانی، اگر اجازه بدهید من یک جمله معترضه ای را مطرح کنم، بر بحث های بعدی ما تأثیرگذار است. شما قبل از این اشاره کردید که اگر بحثی برای صدا و سیما مطرح است، خودش باید برود دنبال اینکه به این مطالبی که نیاز دارد برسد.

با توجه به بحث کنونی شما که موضوع تربیت فرزند به الگوی جامعی مربوط می شود که از فرد شروع می شود تا خانواده تا جامعه تا مسائل حاکمیتی و تا فضای بین المللی. فکر نمی کنید با این طرح مسأله، دیگر آن فرض منتفی است و صدا و سیما باید از نتایج مطالعات نهادهای علمی به ویژه حوزه علمیه استفاده نماید.

فقط رسانه هم نیست، آموزش پرورش، آموزش عالی و سایر نهادهای آموزشی و تبلیغاتی در این چارچوب می گنجند. باید ببینیم اگر الگوی فرزندپروری در چارچوب آن ابعاد کلان تر قرار می گیرد کارپژوهشی را چه کسانی باید انجام دهند. مگر اینکه بگوییم این قدر ظرفیت و توانایی داریم که اینها هریک واحدهای مطالعاتی گسترده ای داشته باشند و همه این ابعاد فردی، اجتماعی، حاکمیتی را خودشان بررسی و الگوسازی کنند، که به نظرم شدنی نیست.

چرا که ظرفیت های نظام و نیروی انسانی متبحر موجود خیلی محدودتر از چنین چیزی است. هرچند در آن صورت هم، علاوه بر اتلاف وقت و هزینه، هماهنگی و انسجام دیدگاه های حاصل شده بسیار دشوار خواهد بود. لطفاً نظرتان را در این خصوص به طور کوتاه بفرمایید و بحث را ادامه دهید.

آقای کاویانی: من یک جمله ای را گفتم و هدفی داشتم و شما هم به درستی اشاره کردید. بنده اگر با آموزش و پرورش هم گفت وگو می کردم، می گفتم که آموزش و پرورش باید خودش اقدام کند. اگر در حوزه علمیه هم گفت وگو کنم فریاد می زنم که حوزه علمیه متکفل همه این حرف هاست. اگر هم در یک مرکز پژوهشی مثل پژوهشگاه حوزه و دانشگاه که خودم آنجا هستم، گفت وگو بشود، آنجا هم با گروه و دوستان و مدیران می گویم که شما باید این کارها را انجام دهید.

اما واقعیت مطلب این است که نگاه ماهوی و محتوایی به مطلب و الگوی مورد نیاز جامعه با کمی مسامحه یکی بیشتر نیست. یعنی سبک زندگی اسلامی بین المللی ما همان چیزی است که آن سرشاخه کوچکش می شود زندگی بنده در روستا، در شهر یا در پژوهشگاه که بنده کار می کنم و این همه باید همخوانی کامل داشته باشند.

من نخواستم بگویم صدا و سیما باید خودش نظریه پردازی کند و الگو را ایجاد کند، منظورم این بود که صدا و سیما باید احساس نیاز کند و وقتی احساس نیاز کرد باید با حوزه علمیه وارد بحث شود و با شدت و جدیت آن را مطالبه کند. بنابراین آن محتوا و شکل دهی موضوع باید توسط حوزه علمیه و از علوم دینی استخراج شود. این هیچ تردیدی ندارد. وقتی می گویم حوزه علمیه، نمی خواهم بگویم که به دانشگاه ربطی ندارد. دانشگاه هایی هم که با علوم دینی رابطه دارند، به آنها نیز مربوط است.

در ادامه بحث، تردید نداریم ناکامی هایی که در مسائل خانواده در غرب به وجود آمده، امواجش ما را هم گرفتار کرده است. ما چرا گرفتار شده ایم؟ به خاطر اینکه ما آموزه های دینی خودمان را به مدل عملی تبدیل نکرده ایم تا به صورت سبک زندگی و جریانی روان در زندگی ما پیاده شود. به لحاظ فرآیندی و مکانیزم اجرا نیز، ما ضمن اینکه خیلی از این روش ها و فرآیندها را ممکن است با آموزه های اسلامی خودمان هم به دست بیاوریم اما این توقع را نداریم که علاوه بر محتوا، مکانیزم ها و فرآیندها هم از متون دینی گرفته شود.

آنها را ما از علوم انسانی یا به طور کلی از دستاوردهای بشری امروز، اعم از علوم انسانی و غیر علوم انسانی باید اخذ کنیم. تأکید می کنم همان گونه که برای دستاوردهای هسته ای که زندگی ما را خیلی تحت تاثیر قرار می دهد یک عزم ملی ایجاد می کنیم، همه افراد، کوچک و بزرگ، زن و مرد، پیر و جوان و طیف های سیاسی مختلف پشتیبانی می کنند، این عزم همگانی برای سبک زندگی اسلامی ما نیز لازم است.

آموزه های اسلامی که جامعه را حرکت داد و حضرت امام داعیه دار آن بود، فقط در این مراحلی که انجام شد خلاصه نمی شود. یعنی اینکه ما حکومت و قدرت پیدا کردیم، پیشرفت های نظامی کردیم، کار تمام نمی شود. مقام معظم رهبری که می گوید جامعه سازی اسلامی، این قدم آخری است که ما باید برداریم. این همان زندگی اسلامی یا به تعبیر دیگر سبک زندگی اسلامی یا تمدن سازی اسلامی است.

آقای پویا: چون ما می خواهیم بحث یک مقدار باز شود من راجع به عزم ملی و این جریانی که فرمودید، نکته ای دارم. در جریان بحث هسته ای و امور مشابهش که بحمدالله پیشرفت های قابل توجهی وجود داشته و عزم ملی هم پشتوانه اش بوده است، می توان گفت این عزم ملی زمانی شکل گرفته که ابتدا این کار توسط مسئولان آن مدیریت شده و به حرکت درآمده، آن گاه ملت دیدند که چنین کار مهمی امکان دارد، حمایت کردند. به عبارت دیگر عزم ملی زمانی رخ می دهد که جلوه های امکان و موفقیت دیده شود.

از طرفی پیشرفت های فنی و مهندسی میان غرب و شرق تفاوتی نمی کند و دانش بشری در این باره بی طرف است. اما در علوم انسانی مسئله فرق می کند و راهکار حتماً باید بومی شود. بخصوص در بحث ما که مسئله تربیت و سرنوشت انسان است. در اینجا استفاده از دستاورهای بشری ملاحظات جدّی وجود دارد. در نتیجه کار در این زمینه خیلی دشوارتر و حتی زمان برتر از آن امور است.

بنابراین، چنان که فرمودید ضروری است، ابتدا الگوی فرزندپروری در خانواده و سبک زندگی اجتماعی اسلامی از سوی بخش های تحقیقی در حوزه علمیه، مناسب با شرایط امروز تبیین و ارائه شود، سپس مدیران مرتبط، فرآیندها و سازوکارهای اجرایی را سازمان دهی کنند؛ آنگاه رسانه در شکل گیری عزم ملی تلاش نماید. شما ملاحظه کنید، خانواده هایی که ما گفتیم اکنون درباره تربیت فرزندان خود نگرانی دارند، همین هایی هستند که باید عزم ملی هم داشته باشند که عده زیادی از اینها خانواده های مذهبی هستند، چرا که غیر مذهبی ها شاید دغدغه زیادی در این باره نداشته باشند.

اینها اگر دیدند نشانه ها و علائمی از کارآمدی روش های مطلوب فرزندپروری و الگوی دینی خانواده متناسب با توسعه کلی کشور شکل گرفته و می توانند در نهادهایی مانند مدرسه، رسانه و سایر نهادهای آموزشی و تربیتی آثارش را ببینند و استفاده کنند، عزم ملی خود به خود شکل می گیرد. چرا که درون آنها و خواسته های باطنی شان همراه این قضیه است. اینجا رسانه با اطلاع رسانی، تبلیغات و برنامه های لازم، این عزم ملی را همراهی و تقویت خواهد کرد. در این باره آیا شما با بنده هم عقیده هستید؟

آقای پسندیده: عذر خواهی می کنم، اینکه شما می فرمایید باید اول الگو طراحی، و بعد کارها اجرا شود، به لحاظ عملی همیشه این طور نیست. بسیاری از پژوهش ها و تحقیقات اصلاً به مرحله اجرا نمی رسد، چون کسانی که می خواهند اجرا کنند، اصلاً اعتقادی ندارند. مگر مردم نمی دانستند ما در رانندگی این مقدار کشته و معلول می دهیم.

آیا ناراحت نبودند از اینکه عزیزان شان در تصادفات کشته می شوند، مسافرت های تفریحی به غم و عزا تبدیل می شود؛ همه اینها را می دانستند. یک کار که اتفاق افتاد، اینکه این موضوع یک متولی مشخصی پیدا کرد، تا به مردم درباره رانندگی آموزش بدهد. دوم، این متولی برنامه ریزی کرد و صدا و سیما هم ایجاد دغدغه کرد. این کار بسیار بزرگی بود که از طریق صدا و سیما انجام شد. دغدغه که ایجاد شد، همه توجه کردند.

آقای پویا: شما می فرمایید بعد از اینکه متولی، برنامه ریزی کرد. حرف من هم همین است. در بحث ما متولی بر چه اساس باید برنامه ریزی کند؟

آقای پسندیده: من عرض می کنم وقتی که این دغدغه را ایجاد کردند آن وقت همه به دنبال آن هستند. برای مثال من تلفن زدم به یکی از دوستانم، دختر کوچکش گوشی را برداشت. گفتم بابا هست. گفت بله، دارد رانندگی می کند. گفتم گوشی را بده به بابات. گوشی را داد به باباش. گفت بابا بزن کنار صحبت کن. این ایجاد این دغدغه است.

حالا من برمی گردم به مسئله فرزندپروری. ایجاد دغدغه در همه، که مسئله تربیت فرزند مهم است. الان واقعاً برای مردم تربیت فرزند مهم نیست. از نظر پدر تأمین پوشاک فرزند مهم تر از تربیت فرزند است. برای مادر اینکه از خانه بیاید بیرون، برود در کارخانه کنسرو سازی، کنسرو درست کند مهم تر از این است که فر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.