پاورپوینت کامل شبکه های ماهواره ای و تغییر در کارکردهای خانواده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شبکه های ماهواره ای و تغییر در کارکردهای خانواده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شبکه های ماهواره ای و تغییر در کارکردهای خانواده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شبکه های ماهواره ای و تغییر در کارکردهای خانواده ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

چکیده

نسل کنونی از ابتدای حیاتش با رسانه ها آشنا شده، رشد می کند و بخش عظیمی از اطلاعات، الگوهای رفتاری و ارزش های خود را از آن‎ها دریافت میکند. رسانه می‎تواند به صورت مستقیم تمامی آحاد جامعه را تحت تأثیر قرار دهد، اما تأثیر مهم آن از طریق اثرگذاری بر نهاد خانواده است.

در این مقاله تلاش بر این است شرایطی را که انواع رسانه ها نفوذ خود را بر سراسر عالم گسترده اند، بررسی و نقش متفاوت ماهواره در تغییر روابط خانواده تبیین گردد. شبکه های ماهواره ای از ابزارهای گوناگونی در زمینه برنامه سازی برخوردارند و می توانند مفاهیم را در قالب های متنوع و جذاب عرضه نمایند، ازاین رو، به راحتی سبب جذب مخاطبان بسیاری شده و زندگی خانوادگی را تحت تأثیر قرار داده اند.

به همین جهت شبکه های ماهواره از عوامل اثرگذار بر شیوه و کیفیت زندگی خانوادگی در جوامع امروز تلقی می گردند. سلطه رسانه های امروزی به حدی است که خصوصی ترین تجربه های انسانی، از جمله هیجان ها و احساسات را برمی انگیزند و در جهت دلخواه خود هدایت می کنند و واکنش های رفتاری افراد را بر اساس اهداف و سیاست های خود شکل می دهند.

این مقاله با هدف دست یافتن به این نکته که شبکه های ماهواره‎ای نقشی فراتر از یک وسیله صرفأ سرگرم کننده دارند و به ابزاری فرهنگ ساز مبدل شده‎اند که در تاروپود زندگی اجتماعی انسان ها راه یافته اند، در صدد تبیین این نکته است که این شبکه های ماهوازه ای چگونه با حرکت آرام و خزنده خود، افکار و اندیشه خانواده ها و روابط افراد با یکدیگر را دچار تغییر و تحول می کنند.

همان گونه که نظریه پردازان ارتباطی معتقدند رسانه ها اولویت های ذهنی و رفتارهای مخاطبان را تعیین می کنند و اگر چگونه فکر کردن را به آنها یاد نمی دهند، این که به چه چیزی فکر کنند، را به آنها می آموزند.

مقدمه

شالوده اصلی و اولیه جوامع انسانی «روابط اجتماعی» است. روابط اجتماعی، نخستین پدیده اجتماعی است که در طول تاریخ حیات بشر شکل گرفته است. در حقیقت انسان ها موجوداتی هستند که حیات و تکاملشان وابسته به تداوم روابط اجتماعی و تأمین نیازهایشان بر سایه آن می باشد. همزمان و همراه با تحول رسانه ها، روابط اجتماعی نیز دچار تغییر و تحول گشته است.

برخی از خانواده های امروزی رسانه های جمعی داخلی و یا ویدئو را جوابگوی خواسته های خود نمی دانند و به دنبال رسانه های دیگری هستند که این نیاز هم اکنون با جذابیت، تنوع و پیام های جدید از سوی شبکه های ماهواره ای پاسخ داده می شود. ازاین رو، به راحتی پذیرای برنامه های شبکه های ماهواره‎ای گشته و کمتر به تبعات آن می اندیشند.

یکی از دلایل اهمیت موضوع این است که جامعه امروز مدام در حال تغییر است و در این میان موجی که بر طبقه بالا و متوسط جامعه تأثیر می گذارد، طبقات دیگر جامعه را هم متأثر می‎سازد. امروزه افرادی از طبقات مختلف براحتی به شبکه های ماهواره ای دسترسی دارند و میل به تغییر و الگوبرداری در نوع پوشش و نگرش در رفتار آنان کاملأ مشهود است.

هر چند که مسائل مالی، برخی از این طبقات را در بروز این کنش های ناهنجار دچار محدودیت می کند، اما روند سریع توسعه و تدارک این شبکه ها در همسو کردن مخاطبان کشور ما همچنان ادامه دارد. استفاده از ماهواره موجب شده است تا زندگی جمعی و روابط صمیمانه اعضای خانواده دچار تحول گشته و اعضای خانواده فاصله عاطفی عمیقی با یکدیگر پیدا کنند.

این مقاله درصدد بررسی نقش تلویریون‎های ماهواره ای به عنوان یکی از مهم ترین رسانه های دیداری در متحول ساختن روابط خانوادگی و ایجاد تغییر در کارکردهای آن، تلاش می کند به این سؤال پاسخ دهد که ماهواره چگونه روابط خانوادگی را دستخوش تغییر و تحول می سازد.

مبانی نظری تأثیر رسانه ها

موضوع «تاثیر رسانه ها» از موضوعات مناقشه انگیز و مورد اختلاف میان پژوهشگران ارتباطات است. در دوره های زمانی گوناگون دیدگاه های متفاوتی درباره نوع و میزان اثر رسانه ها بر مخاطب ارائه شده است. گرچه این دیدگاه ها در دوره نخست، قائل به اثرگذاری‎های قطعی و در دوره های بعد قائل به اثرگذاری های ضعف و محدود بر مخاطبان بودند، در دهه های اخیر، گرایش غالب، از اثرگذاری‎های مشروط و در عین حال قوی رسانه‎ها بر مخاطبان حکایت می کند.

در این میان به برخی از نظریه‎ها، در دوره های اخیر اشاره می شود که به قدرت نامحدود رسانه ها بر مخاطبان اشاره می کنند. «نظریه کاشت»[۱] را «جورج گربنر»[۲] در دهه ۱۹۶۰ مطرح نمود. طبق نظر او، مخاطبان در دریافت پیام‎های رسانه ها به خصوص تلویزیون، مانند زمین مستعدی هستند که می توان هر چه را خواست در آنها کاشت و پرورش داد.

بنابراین، معنا توسط رسانه ها تولید می شود و مخاطبان با پذیرش چنین معناهایی به همدیگر نزدیک تر می شوند. (بهرامی کمیل،۲۵:۱۳۸۸) کانون تمرکز نظریه کاشت بر بررسی تأثیر تصویرسازی تلویزیون از واقعیت بر فهم مخاطبان از واقعیت قرار دارد. (ویمر و دومینیک،۱۳۸۴: ۷۱۲) گربنر استدلال می کند که تلویزیون آثار درازمدتی دارد؛ آثار تدریجی و غیرمستقیم اما متراکم و با اهمیت. وی با استفاده از تحقیقی که احتمالاً طولانی ترین و گسترده ترین برنامه پژوهش اثرهای تلویزیون است، نظریه «کاشت باورها» را ارائه داد. (سورین و تانکارد،۱۴۸۶: ۳۸۹)

این نظریه یکی از اشکال اثر رسانه ها در سطح شناختی بوده و مربوط به این موضوع است که قرار گرفتن در معرض رسانه ها، تا چه حد می تواند به باورها و تلقی عموم از واقعیت خارجی، شکل دهد. نظریه کاشت یا اشاعه برای ارائه الگویی از تحلیل، تبیین شده است؛ تا نشان دهنده تأثیر بلندمدت رسانه هایی باشد که اساساً در سطح برداشت اجتماعی، عمل می کنند. (گونتر، ۱۳۸۴: ۳۱۰)

گربنر معتقد است آنچه ما از دوران کودکی از تلویزیون می‎آموزیم، احتمالأ پایه هایی برای جهان بینی وسیع ما می گردد. تلویزیون منبع معناداری از ارزش‎های عمومی، عقاید قالبی، ایدئولوژی و دیدگاه هاست. (گربنر، ۱۹۹۴: ۳۱)

برای مثال گربنر و همکارانش دریافتند کسانی که به مقدار زیاد از تلویزیون استفاده می کنند، در مقایسه با کسانی که کمتر تلویزیون تماشا می کنند، دنیا را بیشتر نا امن و بی ارزش می بینند. (ویندال، سیگنایتزر، اولسون، ۱۳۸۷: ۳۷۳) بنابراین نظریه، تلویزیون به لحاظ عمق و نفوذ قابل ملاحظه اش، نیروی فرهنگی قدرتمندی محسوب می شود.

نظریه دیگر در این زمینه، نظریه برجسته‎سازی[۳] یا «نظریه تعیین دستور کار» معتقد است که چیزی که برجسته شود اهمیت پیدا می کند. رسانه‎ها با اهمیت دادن و برجسته کردن برخی اخبار و موضوعات، آن ها را در دستور کار جامعه قرار می دهند و با وزن دادن به آنها، نیروهای جامعه را به آن مشغول می کنند. (بهرامی کمیل، ۱۳۸۸: ۲۲)

بنابر این نظریه، محتوای رسانه ها، درک عموم مردم را از میزان اهمیت موضوع تحت تأثیر قرار می دهند. به دیگر سخن، به موجب این نظریه، اهمیت موضوع از نظر مردم، تابع میزان اهمیتی است که رسانه ها به آن موضوع می دهند. (دهقان، ۱۳۷۸: ۸) اصطلاحأ می توان گفت «برجسته سازی؛ یعنی اندیشه که با ارائه‎ خبرها، موضوع هایی را که مردم درباره آن ها می اندیشد، تعیین می کند. برجسته سازی از شناخته شده ترین تاکتیک های جنگ نرم محسوب می ‎شود که برای اولین بار توسط روزنامه نگاری به نام والتر لپمن[۴] به کار برده شد. مک کومز[۵] و شاو،[۶] اولین مطالعات سیستماتیک را درباره فرضیه برجسته‎سازی در سال ۱۹۷۲ گزارش کردند.

آنها این فرضیه را مطرح کردند که رسانه های جمعی اولویت هایی را تعیین می کنند و بر اهمیت نگرش ها[۷] نسبت به موضوعات اثر می گذارند. تاکتیک برجسته سازی از کارکردهای اصلی رسانه ها در انحراف افکار عمومی به سمت دلخواه است. به عبارت ساده‎تر رسانه‎ها از این طریق به مردم دیکته می کنند که به چه موضوعاتی و چگونه بیندیشند. دو مفروضه ای که اساس و بنیان اکثر پژوهش ها در مورد نظریه برجسته سازی را تشکیل می دهند، بدین قرارند:

۱. رسانه ها واقعیت را منعکس نمی کنند، بلکه واقعیت را دستکاری کرده و به آن شکل تازه ای می دهند.

۲. تمرکز رسانه ها بر تعداد خاصی از مسائل و موضوعات باعث می شود تا آن مسائل و موضوعات، نزد مخاطبان مهم جلوه کنند و در اولویت قرار گیرند (اسماعیلی،۱۳۸۹: ۱۲۰)

نظریه الگوبرداری،[۸] این نظریه معتقد است رسانه های جمعی به‎خصوص تلویزیون و سینما، مردم را طبق الگوهای مختلف رفتاری به عمل وامی دارند. این تصاویر می توانند به عنوان «الگوهای رفتار» عمل کنند و قابل تقلید باشند، و مردمی که بیننده کنش تصویر شده هستند، ممکن است از آن به عنوان بخشی از مجموعه رفتاری خود استفاده کنند.

بلومر[۹] به تقلید وسیع کودکان از اعمال و موقعیت هایی که بر پرده می بینند، اشاره کرده است. شکل پیشرفته‎تری از نظریه الگوبرداری، از یافته های تجربی موسوم به نظریه «یادگیری اجتماعی» که اول بار توسط بندورا[۱۰] (۱۹۲۵) صورت بندی شد؛ حاصل شده‎است.

این نظریه توضیح می دهد که چگونه تماشای رفتار دیگران در رسانه ها یا به طرق دیگر، موجب اکتساب آن می شود. اهمیت زیاد نظریه الگوبرداری در تلویزیون و سینما از آنجاست که آنها افراد (یا الگوها) را در حین انجام عمل واقعی نشان می دهند و ما می توانیم در فیلم های مختلف و سایر برنامه‎ها، رفتار آنها را در موقعیت های مختلف اجتماعی تماشا کنیم. بنابراین، نمایش رفتار شکلی واقعی تر از زمانی است که مثلاً در رسانه هایی مثل رادیو و مطالب چاپی، فقط توصیف کلامی می شود. (لاوئری، دی فلور، ۱۳۹۰: ۶۷۴)

در انتها به نظریه معنا در بازنمایی های رسانه ای[۱۱] اشاره می شود. یکی از قدیمی ترین تبیین ها درباره رفتار انسان این است که افراد بر مبنای آنچه به عنوان واقعیت باور دارند عمل می کنند. این باورها به شکل کلماتی که زبان آنها را می ‎سازند و تصاویری که از تماشای موقعیت های بازنمایی شده اجتماعی نشأت می گیرند، فراگیری و یادسپاری و به مرحله عمل گذاشته می شوند.

حتی ملودرام های اولیه رادیو نیز شامل این گونه بازنمایی ها بودند. رسانه های معاصر به نسبت، هر شکلی از رفتار فردی و موقعیت های اجتماعی را با جزئیات کامل و به شکلی مهیج و واقع گرایانه به نمایش می گذارند. این بازنمایی ها سازنده «تعاریف موقعیت ها» هستند. درس هایی درباره معانی، پیامدهای اجتماعی و عواقب فردی فعالیت ها و روابط اجتماعی که به نمایش در می‎آیند. این گونه بازنمایی های اتفاقی به ما امکان می دهند تا به نسبت، هر شرایطی را پنهانی تجربه کنیم، از بودن در یک زیردریایی غوطه‎ور در اعماق دریا تا مسافرت با سفینه‎های فضایی به سیاره ای ناشناخته. آنگاه مردم می توانند در صورت قرار گرفتن در موقعیت های مشابه در زندگی شخصی خود، از میان مجموعه عظیم تعاریف موقعیت ها، اشکالی از رفتار را که با آن آشنا هستند، انتخاب نمایند. (لاوئری، دی فلور،۱۳۹۰: ۶۷۵)

بازنمایی به یکی از ابعاد چگونگی برساخته شدن معنا اشاره دارد. بنابراین می توان سهم مهم آن را در فرایند اجتماعی فهمید. همه تصاویر رسانه ای به عنوان نمونه در آگهی ها یا تلویزیون توسط کسی و به منظور خاصی و با در نظر گرفتن مخاطبین خاصی برساخته می‎شوند، اما به گونه ای ارائه می شوند که انگار گوشه‎ای از واقعیت هستند. در تلاش برای فهم معنای آن‎ها و این که چگونه معنا را برمی ‎سازند، بررسی این مسئله اهمیت دارد که بدانیم چه چیزی در ورای تصویر یا متن نهفته است.

چه کسی، کجا و در چه زمانی، با چه هدفی و برای نگاه خیره کدام مخاطبان آن را ساخته است. از آن جا که بینندگان به ندرت به این فرایند دسترسی دارند، تصاویر به طور خاص معمولأ انگاره های پیچیده‎ تر را در قالب معانی ظاهرأ ساده‎ای طبقه بندی می کنند. به این ترتیب تناقض درونی و ابهام را منکر می شوند و بازنمایی ها به اسطوره هایی تبدیل می‎شوند که با وجود تخیلی و افسانه ای بودن، به عنوان امر واقعی، پذیرفته می شوند.

به طور خلاصه می توان نتیجه گرفت همه نظریه هایی که در این بخش از آنها سخن به میان آمد، معتقدند که رسانه‎ها، به ویژه رسانه های دیداری و شنیداری، قادرند بر اندیشه ها، زندگی و الگوهای رفتاری مخاطبان تأثیر بگذارند. هر چند همان گونه که نشان داده شد، بین صاحب‎نظران بر سر میزان تأثیر رسانه ها اتقاق نظر جامعی وجود ندارد.

چهارچوب نظری

از میان نظریاتی که در این مقاله مطرح شده، نظریه معنا در بازنمایی های رسانه ای، از آن جا که با موضوع مقاله در یک راستا بوده و به درک مخاطب از تصاویر رسانه ای اشاره دارد، به عنوان چارچوب نظری پژوهش انتخاب گردیده است. به عبارتی، این نظریه بر این نکته تأکید دارد که بازنمایی نوعی «دلالت کنندگی» است که یا منعکس کننده واقعیت بیرونی است و یا تصویر دست کاری شده ای از عینیت خارجی را به نمایش می گذارد.

بازنمایی به معنای استفاده از «زبان» است، برای بیان یک امر معنادار نسبت به عینیت‎ها برای خود آن مردم و دیگرانی که در سایر نقاط جهان وجود دارند و طبق نظر استوارت هال هویت فرهنگی در چارچوب بازنمایی شکل می گیرد.» (عاملی، ۱۳۸۵) بازنمایی بخشی اساسی از فرایندی است که به تولید معنا و مبادله آن میان اعضای یک فرهنگ می پردازد و شامل استفاده از زبان، نشانه ها و تصویرها می شود که بازنمایی را پدید می آورد. (هال و جالی، ۲۰۰۷: ۱۵)

به همین نحو مخاطبان از دنیایی که رسانه ها آن ها را نمایش می دهند، از دنیای تصاویر رنگارنگ، دریافت هایی ذهنی پیدا می کنند که از همان جنس در ذهنشان درک و ارزیابی می شوند، و نمود خود را در جهان واقعی آشکار می سازند. ازاین رو «این جهان، جهانی است که در آن رسانه های جمعی نقش مهم و اساسی در چگونگی ادراک ما و جهانمان ایفا می کنند. این جهان، جهان تصاویر است. تصاویری که اغلب به طور خودآگاه، هویت و جایگاه افراد را دستکاری و به نوعی بازنمایی می کند.» (کمالی، ۱۹۹۹)

«چیزی که انسان از آن برداشت می کند یک «تصویر» [۱۲]ساده نیست، بلکه یک «تصور»[۱۳]است» (مولو، ۱۹۷۴: ۱۰۹) تصور، فرم و حالتی معنی دار است که یک فاعل با توجه به ویژگی های روانی و فرهنگی خود از چیزی می سازد. (مولو، ۱۹۷۴: ۱۱۰) یا به گفته آلن تورن [۱۴]چیزی که ما می بینیم، یک موضوع نیست، نگاه به یک موضوع است. (آلن تورن،۲۰۰۰: ۸۰) یعنی ای بسا با واقعیت موضوع تطابق نداشته باشد و برداشتی سریع مانند یک منظره عینی و نیز گویا باشد. در حالی که می توان گفت «تصور»، تصویر ذهنی گویا و معنی دار همان منظره می باشد. به روایت دیگر، تصورات، درونی کردن تصویرهای عینی هستند که به صورت تصویرهای گویا و معنی دار تبدیل شده اند، که عقیده مورد نظر را می رسانند. (منادی،۱۳۸۵: ۴۶)

عوامل گرایش به ماهواره در خانواده

برنامه های ماهواره و اقبال غیر معمول آن را باید معلول چند عامل دانست:

نخست، تمایل خانوادها ی ایرانی به دیدن سریال و ترجیح آن به سایر برنامه ها، تا جایی که بسیاری از شبکه های ماهواره‎ای اکنون به پخش سریال اقدام نموده‎اند.

دوم، تمرکز شبکه های ماهواره ای بر حوزه‎هایی از زندگی اجتماعی که جزو حوزه های ممنوع و بعضأ تابوهای جامعه ایرانی به شمار می روند، مانند روابط آزادانه با جنس مخالف؛ نوشیدن مشروبات الکلی در مواقع جشن و غم؛ عدم تقید به ظواهر مذهبی و اکتفا به نیت پاک؛ روابط نامتوازن میان افراد دارای اختلاف سنی بسیار، و مواردی از این قبیل. در حقیقت با دیدن برنامه های این شبکه ها، نوعی سطحی نگری و بی قیدی مشهود در بیننده رشد می یابد که چندان هم آزاردهنده نیست.

سوم، بیننده ایرانی در بسیاری موارد به خود حق می دهد تا ذهن خسته از کار روزانه و یا درگیری های اقتصادی و اجتماعی خود را با دیدن برنامه‎هایی بدون محتوا، اما سرگرم کننده و جذاب، هر چند مضر آرام نماید. چهارم، وجود برخی سریال های کم جاذبه و غم بار داخلی که فاقد پاسخگویی به نیاز سرگرمی و رفع خستگی برای دسته از مخاطبان ایرانی است.

نگاهی به عملکرد شبکه ماهواره ای فارسی وان

در حال حاضر بیش از سی شبکه فارسی زبان از امریکا و اروپا برای ایرانیان برنامه پخش می کنند که از طریق گیرنده های ماهواره ای در کشور دریافت می شوند. عمده ترین برنامه های این شبکه ها را سریال های خانوادگی تشکیل می دهند. یکی از این شبکه های فارسی زبان که در بین بینندگان ایرانی فضای مخصوصی را برای خود باز کرده، شبکه فارسی وان است که از سال ۲۰۰۹ و با هدف پخش برنامه برای بیش از صد میلیون مخاطب فارسی زبان در سراسر آسیا آغاز به کار کرد.

این شبکه در مرداد ۱۳۸۸ به وسیله سعد محسنی و به پشتیبانی روبرت مرداک یهودی شروع به فعالیت کرد. فارسی وان با تفاوت های زیادی نسبت به شبکه های دیگر کارش را شروع کرد. یکی از این تفاوت‎ها، پخش محدود آگهی بود. شبکه ای ثروتمند که نیازی به کسب درآمد از راه پخش آگهی های بازرگانی نداشت.

همین طور دوبله فارسی و پخش سریال های بلند و متوالی با مضامینی عاشقانه از دیگر تفاوت های این شبکه محسوب می ‎شد که مخاطب را در پی نوعی سرگرمی برای رهایی از دغدغه های زندگی به سمت خود جلب می کرد. با نگاهی عمیق‎تر و تحلیل محتوای برنامه های این گونه شبکه ها، چنین برمی آید که گرچه محتوای چنین برنامه هایی در ظاهر جذاب و دیدنی است، اما در واقع حاوی مفاهیم خیانت، جنایت و عدم تعهد به خانواده بوده و با این که سریال های شبکه فارسی وان از میان برنامه های روز آمریکا و اروپا انتخاب می شوند، اما این انتخاب ها با دقت و وسواسی خاصی صورت می‎پذیرد.

چنان‎که با اندکی ظرافت می توان خط پنهان، اما محکمی میان تمامی سریال های پخش شده از این شبکه را پیدا کرد، تا جایی که گویی هر سریال، سریالی دیگر را تکمیل و تثبیت می کند. گویی پخش کنندگان این سریال ها با دقت، تعمد و وسواس خاص، برای مخاطب ایرانی و فارسی زبان، برنامه سازی کرده و با او ارتباط برقرار می کنند.

موضوع اصلی اکثر این برنامه‎ها، روابط خانوادگی و زناشویی است. در این سریال ها مخاطب به وفور با مردان و زنانی روبرو می شود که با چند جنس مخالف به طور همزمان رابطه دارند. نقطه عطف این سریال ها هم جایی است که زن یا مرد به خیانت همسر خود پی می برد، و برای انتقام گرفتن، رابطه جدیدی را با فرد دیگری برقرار می کند.

با تماشای چنین برنامه‎هایی «مخاطب به بازنمایی مفاهیم بنیادینی دست می زند که در آن با تفاوت‎ها سروکار دارد، موضوعی که با احساسات، نگرش ها، عواطف و اضطراب در بیننده همراه است، و چیزی در سطوح عمیق تر که”عرف عام “نامیده می شود». (Hall 1997:225 )

اکثر مخاطبان این شبکه، اذعان می کنند که چنین موضوعاتی، محتوای اصلی بسیاری از سریال ها، به خصوص سریال های مربوط به آمریکا، کلمبیا و مکزیک (از جمله مونس و ویکتوریا) می باشد. بدین ترتیب با گذشت مدت کوتاهی از تماشای این شبکه، مخاطب دیگر در برابر موضوع خیانت حس قبلی را نخواهد داشت و چه بسا در صورت غفلت، مخاطب خود به فکر آغاز چنین رابطه های خیانت محوری بیفتد. از این طریق مخاطب «به نوعی پاسخ به ارزش های حاکم بر محیط را می دهد. خواه به آن ارزش‍ها عمل کند، یا به سمت ارزش‍های دیگری برود، در هر حال، فرد فعالیت‎های فرهنگی منابع را بدون جواب نمی گذارد». (منادی، ۱۳۸۵: ۲۰۹)

مخاطب با تماشای این برنامه ها شکل‎های متفاوتی از رفتار را از موقعیت های مختلف فراگرفته، به برداشت یا عرف عامی از نگرش ها و رفتارها دست می یابد. در نهایت با درک معنای خاصی از رفتار به بازنمایی آن در زندگی خانوادگی خویش روی می‎آورد. (Rojek, 2003:113) این امر بی تردید در ارتباط مخاطب با اعضای خانواده خویش و در خلال تفاوت های معنایی او از مفاهیم دریافت شده، نمایان می گردد.

در واقع این شبکه شیوه زندگی خانواده های غربی را به عنوان الگو به مخاطب ایرانی القا می کند و مخاطب با دریافت الگوهای جدید از ماهواره به بازنمایی تصاویر پخش شده پرداخته، زندگی خود را دستخوش تغییراتی می سازد. این الگوپذیری دامنه بسیار گسترده ای دارد. مخاطب با تماشای چند قسمت از هر یک از سریا ل های این شبکه متوجه می شود که نقش مسائل جنسی در آنها بسیار پررنگ است.

علاوه بر این که موضوع اصلی بسیاری از این سریال ها روابط نامشروع است؛ شیوه پوشش بازیگران این سریال ها نیز به شدت تحریک کننده و غیر اخلاقی است، به طوری که نمی توان شخصیتی را در این سریال ها پیدا کرد که درگیر مسائل جنسی نباشد. فارسی وان با داشتن مؤلفه های فوق، تنها موفق به جذب جوانان نشده، بلکه باعث جذب بخشی از جامعه زنان به خصوص مادرهای خانه دار شده است. این موضوع باعث می شود که قبح بدپوششی ها و مفاهیم جنسی توسط زنان خانواده نیز شکسته شود؛ که ناگفته پیداست چنین اتفاقی به مثابه یک فاجعه خواهد بود. مطمئناً مادرانی که پای سریال های این شبکه می نشینند، دیگر نمی توانند فرزندانشان را از دیدن چنین صحنه هایی منع کنند.

«می توان ادعا کرد که چنین برنامه هایی در مواقع بسیار، زمینه ساز مفاسد اخلاقی و اجتماعی بوده، بسیار مضر و خطرناک هستند. یک آسیب شناس اجتماعی درباره آثار ماهواره بر جوانان می گوید: «با وجود این که برنامه های ماهواره ای محتوای علمی و آموزنده نیز دارند، امروزه بیشتر تمایل به دیدن برنامه هایی دارند که آن ها را در برنامه های داخل کشور نمی یابند، که زمینه انحراف و سقوط اخلاقی در این برنامه‎ها، زیاد است. (سقازاده،۱۳۸۸،۴۰ و صابری،۱۳۸۵: ۸،)

تصاویر مبتذل و مستهجن ماهواره در قالب های مختلف و با راهکارهای متفاوت به مخاطبان القا می شود. این ارائه می تواند در قالب برنامه ورزشی، نمایشی، فرهنگی، فیلم ها و… باشد. به طور مثال در برنامه های ورزشی، بیش از ورزش، تکیه بر جنبه‎های نمایشی است، در میان برنامه های ورزشی به ترویج الگوهای لباس، وسایل ورزشی و رقص و آواز می پردازند، زنان ورزشکار به طور برهنه در صحنه آشکار می شوند، یا در فیلم ها، برهنگی زنان و شهوت گرایی مردان محور قرار داده شده، روابط زن و شوهر به مسأله لذت جنسی خلاصه می شود، به طوری که به تدریج فحشا و منکرات و زشت ترین نوع آن در قالب داستان‎های جذاب و با کمک توجیه هایی روان شناسانه پرداخته می شود. (صابری، ۱۳۸۵: ۱۱۵، همو، ۱۳۸۴: ۸)

تأثیرات ماهواره در تزلزل بنیان خانواده

همه افراد جامعه با این امید که نقش، حد، وظیفه و حق آنها گرامی داشته می شود و دارای امنیت اخلاقی هستند، از محیط خانه وارد اجتماع می شوند، در حالی که کارکرد رسانه های مخرب همچون ماهواره موجب شده است که همه مرزها و حریم های اخلاقی شکسته، و قیدوبندها در خانواده و جامعه گسسته شود.

برنامه های نامناسب ماهواره به دنبال ترویج احساس آزادی مطلق و یا همان لیبرالیسم جنسی به دنبال ایجاد آزادی برای روابط جنسی مطلق بوده و با ترویج فرهنگ خود، تمامی افکار مخاطبان خود را متوجه سکس و تلذذ جنسی کرده است. ماهواره، سطح، گستره و میزان تعمیم پذیری مسائل خصوصی را افزایش داده و سکس را لازمه زندگی امروزه می شمارد و با برنامه های غیراخلاقی انتظارات کاذب جنسی را در مردان به وجود می آورد.

زنان هم در پاسخگویی به این تنوع طلبی دچار مشکل می شوند و تکرار برنامه ها و انگیزش های پی درپی باعث می شود که تنها به سکس و تلذذ جنسی توجه داشته و در این راه، تمامی انرژی معنوی و مادی خود را از دست بدهند، نتیجه طبیعی و فاجعه آمیز آن، عمومی شدن مسائل خصوصی و پرده دری و نابودی بنیان های اخلاقی و حریم شکنی و گسیختگی بنیان خانواده می‎شود.

از آن جایی که محدود نمودن لذات جنسی به محیط خانوادگی، موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر می شود؛ از دیدگاه این برنامه‎ها، همسر قانونی از لحاظ روانی یک مزاحم به شمار می رود و تعهد و پایبندی به بودن در کنار همسر بی‎معنی است. شبکه‎های ماهواره ای با پخش فیلم های سکسی و تصاویر مستهجن، مخاطب را در عرصه خیال به سوی خشونت جنسی، خیانت به خانواده، سردی روابط می کشاند و با پخش تصاویر پورنوگرافی، به مردان این گونه تلقین می کند که انسان در این دنیا آزاد است و تنوع طلبی جنسی هم حق واقعی اوست.

حتی این تلقین که زنان موجوداتی آسیب پذیر هستند و باید مورد سوءاستفاده، پرخاشگری، تجاوز جنسی و آزار جنسی قرار گیرند، چرا که این نوع رفتار از دید آن‎ها علامت تداوم سیستم مردسالاری است. این تصاویر، زنان را مطیع و تسلیم پذیر نشان می دهند و ارزش‎های حقیقی یک انسان را تا حد سکس تنزل می‎دهد. «ارزش های تشکیل دهنده اخلاق جنسی به سرعت دگرگون می شود. نقش و جایگاه افراد خانواده مبهم و نامشخص می شود، به ویژه در مورد زنان که در اوج تحول قرار دارند.» (بهنام، ۱۳۸۳: ۱۹۶)

همان طور که در کشورهای غربی دیده می شود، «زندگی خانوادگی به هیچ روی تصویری از هماهنگی و خوشبختی نیست.”رویه‎ تاریک «خانواده را در الگوهای رسانه ای می‎توان یافت که دستمایه اصلی آن چیزی جز خشونت و سکس و آزادی‎های نامشروع نیست. ازدواج دیگر شرط تجربه‎ منظم جنسی برای زن و مرد نیست. ازدواج دیگر اساس فعالیت اقتصادی را تشکیل نمی‎دهد.

مسلم به نظر می‎رسد که اشکال گوناگون روابط اجتماعی و جنسی باز هم پدیدار خواهند گردید. با وجود این، ازدواج و خانواده همچنان نهادهای پابرجا و استواری خواهند بود»، (گیدنز، ۱۳۸۱، ۴۵۵) نهادی که نباید به راحتی دستخوش تحول و تغییرات منفی در جهت اهداف اومانیستی شبکه‎های ماهواره ای گشته و از هم بگسلد.

افرادی که بیشتر وقت خود را پای چنین برنامه هایی می گذرانند، ناخودآگاه حوزه های تعاملی خود را کاهش می دهند. الگوهایی متناقض و نامتعارف دریافت کرده و به صورت فریبکارانه، نیاز خود را در محیطی خارج از چارچوب خانواده ارضا می کنند. همین طور فراگیری لذت های تخیلی و هیجانی از طریق ماهواره، به صورت معضلی جهانی درآمده، بسیاری از افراد از این طریق به هیجانات و لذت‎های آنی دست می یابند.

گزارشات تحقیقی حاکی است که اغلب کودکان و نوجوانان در جوامع امروزی از طریق فیلم‎های جنسی ماهواره با مسائل جنسی آشنا می شوند که این موضوع، آغاز انحراف و اختلال جنسی در آنان می شود و جنبه های آسیب شناسی رفتار جنسی در مخاطبان به خصوص، جوانان کم سن و سال افزایش می یابد.

علت اصلی بسیاری بیماری ها و اختلالات جنسی در افراد، فراگیری و اجرای رفتارهای نامتعارف جنسی و اختلالات رفتار جنسی است که در اثر الگوبرداری از برنامه های ماهواره می باشد. به این صورت که این برنامه ها، انواع توقعات جنسی را در بینندگان خود ایجاد می‎کنند که برای ارضای آن‎ها حاضر می شوند هر نوع انحرافی را مرتکب شوند.

تبلیغ و ترویج انواع آزادی‎های جنسی و توجیه ادبیات فرویدی، که مخاطب را به نوعی به سمت اعمال زشت و آزاردهنده، تشویق و ترغیب می کند. عدم کنترل این صفت (سیری ناپذیری) در انسان و تبلیغ بازار روابط آزاد جنسی در چنین شبکه هایی، همسران را نیز متحول ساخته و آنان را به دنبال خواسته های جدیدتر سوق می دهد، تا بدان حد که زوجین از بودن در کنار شریک قانونی خود لذت نمی‎برند و جز تکرار و دلزدگی از آن احساسی ندارند، دیگر، هیچ یک از همسران برای هم جذابیتی نداشته و تصاویر، فیلم‎ها و پورنوگرافی ها، بخشی از نیازهای جنسی آن ها را اشباع می کنند.

این وضعیت موجب می شود که در زندگی واقعی، از شریک جنسی خویش کمتر احساس رضایت کنند و گاه علیرغم داشتن همسر قانونی، به تبعیت از برنامه های ماهواره‎ای عشق خود را در جای دیگر جستجو کنند و با افراد متعددی خارج از چارچوب خانواده رابطه برقرار کنند.[۱۵]

چنین وضعیتی همچنین می تواند این دیدگاه را در فرد ایجاد کند که پیمان ازدواج به دوران آزادی دختر و پسر خاتمه می دهد. زیرا پس از ازدواج این آزادی محدود می شود، به همین جهت بینندگان منفعل ترجیح می دهند که یا اصلاً ازدواج نکنند یا با تأخیر ازدواج کنند، زیرا در بیرون از خانه و دور از ازدواج رسمی، می توانند با تنوع و آزادی جنسی بیشتری ارضا شوند.

از این رو، هنجارها و ارزش هایی که چنین شبکه هایی سرلوحه برنامه های خود قرار می دهند، نه تنها مروّج ارزش های دینی و اخلاقی نیست، بلکه خود عامل ایجاد ناهنجاری در سطح خانواده گشته، برای ترویج و تثبیت افکار، ایده ها و ارزش های شخصی و گروهی مخاطب را به سوی انحراف از ارزش ها و بی بندوباری ها سوق می دهد.

امری که در جامعه ای مثل کشور ما بسیار ناپسند و خلاف عرف و اخلاق عمومی است و این نوع رفتار با فرهنگ دینی ما همخوانی ندارد. چنین مسائلی حتی در جوامع غربی نیز به عنوان ناهنجاری وجود داشته و با این ناهنجاری ها برخورد می شود، اما شبکه های ماهواره ای به بیننده منفعل این گونه القا می کند که در کشورهای غربی چنین روابطی مورد پذیرش می باشد.

این رسانه «به واسطه بار فرهنگی که دارد، تأثیر بسیار زیادی بر چگونگی فرهنگ و نظام آموزشی افراد جامعه می گذارد.» (منادی،۱۳۸۵: ۲۰۷) چرا که قدرت فوق ‎العاده ای روی اذهان آدمی دارد، قدرتی که تاکنون سابقه نداشته است. اگر در مقابل نفوذ آن مقاومت نکنیم، ما را از جاده تمدن دور خواهد کرد. (بوستی، ۱۳۷۹: ۱۰۴)

به طور کلی می توان آثار شبکه های تلویزیونی ماهواره ای را بر اساس تحقیقات انجام شده به قرار زیر دسته بندی کرد:

با مشاهده زندگی های زناشویی، همچنین پژوهش هایی که نگارنده در حوزه خانواده طی سال های اخیر انجام داده است، با تحلیل محتوای دقیق مطالب مصاحبه ها و مقایسه بین آن ها این نکته را یادآور می شود که، با ورود ماهواره به فضای خصوصی خانواده ها، اکثر زنان و مردان تحت تأثیر برنامه های ماهواره ای، رضایت از زندگی خویش را از دست داده، علت این ناسازگاری را در ابتدا ناسازگاری و نارضایتی جنسی ذکر کرده اند.

طی مصاحبه های پی درپی، اکثر زوج ها بر این امر اذعان داشتند که همسرانشان با تماشای صحنه های جسورانه‎ جنسی، تحت تأثیر تبلیغات وسوسه انگیز و دروغین و تصاویر مستهجن ماهواره، هویت خود را با بازیگر روی صحنه یکی دانسته، تلاش در هر چه شبیه تر کردن خویش به او می‎کنند. شادکامی و رضایتمندی جنسی را تنها، بودن در کنار فردی همچون الگوهایی که ماهواره به نمایش می گذارد، می دانند.

بعضی از این زوج ها به خاطر خیانت همسرشان تقاضای طلاق کرده، در پی گرفتن انتقام از همسر، ارتباط عاطفی و جنسی خویش را با فرد دیگری از سر گرفته بودند. اما گروه دوم که تعدادشان بیش از گروه اول بود؛ با وجود خیانت، به زندگی با همسرشان ادامه داده، به دلیل ساختار فرهنگی جامعه، تأکیدات اسلام بر قبح طلاق و پیامدهای طلاق به خصوص با وجود فرزندان در خانواده، در بسیاری از موارد، اگرچه از زندگی مشترک نارضایتی شدید داشتند، حاضر به جدایی نگشته و به زندگی سرد توأم با فرسایش روحی و روانی و حتی جسمی و چه بسا بسیار متشنج برای سال های زیادی ادامه دادند.

در این طلاق عاطفی زن و مرد بدون جاری نمودن صیغه طلاق زیر یک سقف، اما به صورت جدا از یکدیگر زندگی نموده. طلاق عاطفی، ضربه سنگینی به خانواده وارد ساخته بود. وضعیت این گروه نسبت به گروه اول بسیار ناراحت کننده بود، چرا که مدام از سردی روابط با همسر و فاصله ای که بینشان به وجود آمده بود، سخن می گفتند.

از سایه تاریک نارضایتی و آشفتگی که بر اخلاق، رفتار و فعالیت های روزمره آن ها گسترده شده بود. این گروه همچنان محیط ناآرام و پر تنشی را در کنار ماهواره سپری می کنند و تنها به این می اندیشند که سرانجام خانواده چه خواهد شد.

۱. القای ضدارزش ها به جای ارزش ها

شبکه های ماهواره ای قادرند احساس شخص از واقعیت را تغییر دهند و با تأثیرگذاری بر افکار و روان مخاطبان خود، به راحتی نوع دیدگاه و سلایق و حتی توقعات مردم را متحول سازند. گربنر، معتقد است درس هایی که بینندگان از تلویزیون می آموزند، احتمالاً در آینده پایه هایی برای جهان بینی وسیع آن ها می شود. تلویزیون منبع معناداری از ارزش های عمومی، عقاید قالبی، ایدئولوژی و دیدگاه ها را به مخاطبان تحمیل می کند. (گربنر،۱۹۸۰)

تلویزیون نه تنها قواعد و قوانین حاکم بر ارتباط و تعامل بین انسان ها، بلکه نگرش انسان ها را نسبت به خود، دیگران و جهان تغییر می دهد. (اولسون، ۱۳۷۷: ۵) این واقعیت را نباید نادیده گرفت که ارزش های غیراخلاقی به راحتی از طریق ماهواره در قالب قواعد و هنجارها و نمادها قابل پیاده شدن در محیط خانواده است. ماهواره با توجه به توانمندی هایی که دارد، یکی از عوامل بسیار مهم دگرگونی ارزش ها و باورهاست، چه اینکه قادر است با برنامه ریزی های دقیق و کنترل شده، اندیشه های مردم یک جامعه را شکل داده و رفتار آنان را به صورت دلخواه سمت وسو دهد.

شبکه های ماهواره ای در قالب برنامه ها و آگهی ها، ارزش های متفاوتی چون فرهنگ برهنگی، مصرف گرایی، تجمل پرستی، ترویج بی مبالاتی اخلاقی و… را به نمایش می گذارند و رفته رفته فرهنگ وقار و پوشیدگی به فراموشی سپرده می شود.

رقابت برای عرضه هر چه بیشتر جذابیت های جنسی، به فرهنگ غالب در شبکه های ماهواره ای تبدیل شده، «در این جاست که شخصیت انسان نقش بازی می کند. یعنی، هنجارها و ارزش هایی که فرد درونی کرده، در اینجا خود را نشان می دهد.» (منادی، ۱۳۸۵: ۵۱) بینندگان هم به تدریج از چنین ارزش گذاری هایی متأثر شده و برای عقب نماندن از ارزش های پیشرفته جوامع غربی، ارزش های دیگری را چون برهنگی و سبک آرایش و لباس خاص و… را «به صورت عادت در خود، درونی و بخشی از جسم خود کرده و با خود همراه می کنند.» (بوردیو،۱۹۸۹: ۱۸۷)

از این طریق ارزش های متفاوتی مغایر با ارزش های دینی و اسلامی جامعه به وجود آمده، سبب پیدایش رفتارهای نابهنجارانه از سوی مخاطبان خواهد شد. در این صورت است که تضعیف ارزش ها در خانواده موجب تضعیف پیوندهای عاطفی در میان اعضای آن می شود.

قدرت تأثیرگذاری ماهواره محدود به تغییر ارزش ها تنها در حوزه تضعیف ارزش ها و ارزش های جایگزین در رفتار بینندگان نیست، بلکه این رسانه قادر است در حوزه‎های مربوط به حریم‎های خصوصی افراد نیز به طور خاص، تغییراتی ایجاد کند.«و گاهی به فرد بدون اینکه در جریان باشد، تحمیل می شود، یعنی وجدان آدمی را دستکاری می کند.» (لوفور، ۱۹۹۹)

چنین تغییراتی، بسترهای مناسبی برای آسیب‎رسانی علیه خانواده و پیامدهای ناگوار آن فراهم می‎سازد. «مسئله مهم اینجاست که یک رسانه هیچ گاه ابزار خثنی و یک میانجی بی طرف در ارائه تصویر به حساب نمی آید. رسانه، متکی به زبان و معناست و زبان و معنا نیز در چارچوب گفتمان، همواره متکی بر قدرت است.

لذا بازنمایی حوادث توسط رسانه ها، جدای از بحث اخلاقی و غیراخلاقی بودن آن، سوگیری ایدئولوژیک دارد و در راستای تضعیف یا تثبیت قدرت و گفتمان ویژه ای گام برمی دارد.» (هال و جالی، ۲۰۰۷: ۳۲) سیاست جامعه و خط فکر حاکمان نیز، به پشتوانه ایدئولوژی ها و یا با توجه به دستاوردهای روشنفکران، جامعه را به سمت وسوی خاصی هدایت می کنند.

بدین سان، انسان در کنش متقابل با جامعه بوده و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از جامعه است و جامعه متأثر از فرهنگ و شیوه‎ حکومت و سیاست حاکم بر جامعه، می باشد. به عبارتی، انسان، خانواده و جامعه تا حدودی در یک راستا و در ارتباط می باشند؛ به این معنی که حاکمیت، سعی در نهادینه کردن ارزش‎ها و خواسته‎های خود، نزد مردم دارد. عده ای پذیرای این ارزش ها شده و در جهت خواسته‎ حاکمیت حرکت می کنند. عده‎ای براساس معیارهای خود به مخالفت با آن‎ها پرداخته و نقش نهادی شونده را ایفا می کنند.

به این معنی که علاوه بر طردِ ارزش های نظام موجود، سعی در معرفی و نهادینه کردن اندیشه‎ خود دارند. (منادی،۱۳۸۵: ۱۹۹) «آنچه مشاهده گران هنگام نگاه کردن به شیء یا منظره ای می بینند و تجارب عینی[۱۶] که به دست می آورند، صرفأ توسط تصاویر منقوش بر شبکیه آنان تعیین نمی گردد، بلکه تجربه، معرفت، انتظارات و وضعیت عمومی درونی مشاهده گر را نیز دربرمی گیرد». (چالمرز،۱۳۷۹: ۳۸)

شبکه های ماهواره ای، هویت تازه‎ای به مخاطبان خود می بخشند و آن ها را وامی دارند تا ارزش های غلط و فاسد را جایگزین ارزش های اخلاقی دانسته و در حفظ و ثبات آن ها تلاش کنند. چراکه زبان تصویر، قدرت فوق العاده ای در جهت تحکیم یا تضعیف ارزش ها دارد.

ازاین رو، برنامه های ماهواره در کشورهای سازنده، شاید مناسب حال مردم آن جامعه و در جهت سیاست های حاکم بر آن باشد، ولی در جامعه ای با روابط، ارزش ها و هنجارها متفاوت؛ نتیجه عکس داشته و هنجارهای جامعه اسلامی را مورد هجوم قرار می دهد و کارکردهای خانواده را دچار تغییر می‎کند که اگر به درستی مدیریت نشود، خانواده ها دچار تزلزل خواهند شد.

وقتی نظام ارزشی، هنجاری در خانواده تغییر کرد، نمودش را در جامعه نشان می دهد. پس با نگاهی گذرا می توان دریافت، خانواده هایی که پای سریال‎های کانال های ماهواره ای می نشینند به گمان خویش، صرفأ جهت پر کردن اوقات فراغت از آن ها استفاده می کنند؛ اما با تکرار یک سری هنجارهای برون مرزی که با فرهنگ بومی جامعه اسلامی سازگاری ندارد، ضربه سنگینی به خانواده خود وارد کرده، «به این ترتیب، فرزندان [نیز] علاوه بر اینکه هنجارها و ارزش های مطرح شده توسط والدین را می پذیرند، به مرور زمان تغییراتی جزئی نیز ممکن است در آن ها به وجود بیاورند. بدین ترتیب با این عمل دست به تعریف جدیدی از شکل واقعیت می زنند»، (منادی، ۱۳۸۵: ۲۰۱)

واقعیتی که توسط رسانه به گونه ای خاص در ذهن بینندگان دستکاری شده است. ازاین رو، «بین ساعات تماشای تلویزیون و واقعیت پنداری در برنامه های تلویزیونی ارتباط مستقیم وجود دارد. یعنی بینندگانی که ساعات زیادی از روز را به تماشای تلویزیون می نشینند، اطلاعات و ایده ها را طبقه‎ بندی کرده و با

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.