پاورپوینت کامل تغییر نگرش و رفتار مردم در زمینه فرزندآوری؛ ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تغییر نگرش و رفتار مردم در زمینه فرزندآوری؛ ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تغییر نگرش و رفتار مردم در زمینه فرزندآوری؛ ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تغییر نگرش و رفتار مردم در زمینه فرزندآوری؛ ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

گفت و گو با( حجت الاسلام دکتر مسعود آذربایجانی)

اشاره: رسانه های جهان به ویژه رسانه های وابسته به نظام سلطه، سال هاست که از دست آوردهای روان شناسی اجتماعی در زمینه چگونگی تغییر نگرش و رفتار افراد جامعه، در راستای رسیدن به اهداف ملی و جهانی خود بهره می گیرند و مخاطبان خود را نسبت به طرح ها و برنامه های خود – به درست یا نادرست ـ متقاعد می سازند، ولی رسانه های کشور ما تاکنون کمتر از دیدگاه های تخصصی روان شناسان اجتماعی برای تغییر رفتار و نگرش مردم در زمینه های گوناگون اجتماعی و اقتصادی و اصلاح ناهنجاری های متعددی که در این زمینه ها در جامعه وجود دارد، استفاده کرده اند. بی تردید، تحقق سیاست جدید جمعیتی کشور از کاهش جمعیت به افزایش جمعیت، بدون تغییر نگرش و رفتار مردم در زمینه فرزندآوری، امکان پذیر نیست و ازاین رو، رسانه ملی باید در این زمینه از دیدگاه متخصصان روان شناسی اجتماعی استفاده کند. گفت وگوی حاضر، گامی مقدماتی در زمینه آشنایی با ظرفیت های روان شناسی اجتماعی برای تغییر نگرش و رفتار مردم در زمینه فرزندآوری است.

آقای شفیعی سروستانی: برخی از کارشناسان بر این باورند که کاهش ناگهانی نرخ زادو ولد در دهه ۷۰ و ۸۰ و به تبع آن کاهش ناگهانی رشد جمعیت در ایران بیش و پیش از آن که ناشی از سیاست های تحدید جمعیت نظام جمهوری اسلامی باشد، ناشی از تفاوت ساختاری در سبک زندگی و تسلط گفتمان فردگرایانه، منفعت گرایانه و مصرف گرایانه ای بود که در پی اجرای الگوهای توسعه غربی از اواخر دهه ۶۰ به بعد در کشور رخ داد. به نظر شما این سخن تا چه حد درست است؟

بدون آن که بخواهم در این بحث، نقش عوامل اجتماعی و ساختاری را کمرنگ کنم، من با این گونه طرح بحث مخالفم. واژه، «گفتمان»، معادل لغت «Discourse» است و ریشه آن به مباحث زبان شناسانه «فردینان سوسور»[۱] بازمی گردد که یک نگاه خاص در زبان شناسی است. این واژه، از زبان شناسی به علوم انسانی و به ویژه علوم سیاسی و جامعه شناسی سیاسی راه یافته است.

در یک کلام، صاحب نظران این حوزه معتقدند که وقتی ما می توانیم در حرکت های اجتماعی و سیاسی موفق باشیم که یک بحث را به گفتمان تبدیل کنیم. یعنی بتوانیم جریان حاکم در جامعه را به دست بگیریم و با پشتوانه قدرتی که داریم، ذهن و رفتار مردم را بسازیم. در این دیدگاه، در بررسی علل و عوامل پدیده های اجتماعی، بیشترین نقش را به ساختارهای اجتماعی می دهند و افراد را به عنوان پیچ و مهره هایی در نظر می گیرند که منفعلانه، ایفای نقش می کنند. من مخالف این نگاه هستم. نگاه دینی و نقشی که در این نگاه برای اراده انسان در نظر گرفته شده است، سبب می شود تا بنده دیدگاه های موجود در روان شناسی اجتماعی را بیشتر بپسندم.

اگر شما در موضوع کاهش یا افزایش جمعیت یک نگاه گفتمانی داشته باشید، بدین معناست که نهاد اقتصاد، نهاد سیاست و تا حدی نهاد رسانه را اصل گرفته اید و معتقدید که این ها رفتار و نگرش مردم را شکل داده اند. مردم را در این چارچوب و ریل قرار داده اند و مردم هم از این ساختار تمکین می کنند. یعنی حتی کسی که انگیزه و میل فرزندآوری هم داشته باشد، نمی تواند در مقابل این ساختار غالب مقاومت کند و خلاف این هنجار عمومی حرکتی انجام دهد.

با این نگاه شما مجبور خواهید شد که وارد حیطه ساختارشکنانه شوید که اقلاً به پنجاه سال وقت برای تغییر آن نیاز است. در حال حاضر، در نگاه سیاست گذاران ما نیز، همین تصور وجود دارد. اما پیشنهاد من، یک نگاه مکمل است. اینکه با استفاده از روان شناسی اجتماعی، بر روی رفتار و نگرش تمرکز کنیم. یعنی اگر بر روی دو مولفه تغییر رفتار وتغییر نگرش در سطح خرد و تغییر ساختارها در سطح کلان کار کنیم، به نتیجه می رسیم. به سراغ عوامل و زمینه هایی برویم که نگرش مردم را شکل داده اند. نگاه من ساختاری نیست. بنابراین طرح سؤال ما تغییر می کند. سؤال این گونه خواهد شد: زمینه ها و عوامل تغییر رفتار و نگرش مردم در زمینه افزایش جمعیت چیست؟

آقای شفیعی سروستانی: شما که نقش عوامل ساختاری را در کاهش رشد جمعیت کشور نفی نمی کنید؟

خیر، ولی معتقدم که از این زاویه نباید به موضوع نگریست، بلکه باید بدون آن که سهم نهادها و ساختارهای اجتماعی را کم بکنیم، محور بحث را بر روی رفتار و نگرش مردم قرار دهیم.

آقای شفیعی سروستانی: با توجه به مباحثی که مطرح کردید، ابتدا بفرمایید چه عواملی باعث تغییر نگرش و رفتار مردم در فرزندآوری و تمایل آنها به داشتن فرزند کمتر شد؟

بی تردید، عوامل اجتماعی، عوامل سیاسی و برنامه ریزی در کاهش رشد جمعیت بسیار مؤثر بوده است. همچنین نباید از تمایل برخی از کشورهای جهان به کاهش جمعیت، و برنامه ریزی های دولتی موجود در این زمینه ساده گذشت. مثلاً سیاست های جمعیتی تک فرزندی در کشور چین، نمونه روشنی از دخالت مستقیم دولت در برنامه های جمعیتی است.

اخیراً این کشور بر اثر رشد اقتصادی ای که داشت، مجوز دو فرزند را صادر کرد. مثال بعدی مربوط به اوضاع ایران در جنگ جهانی دوم است. اخیراً در برخی از متون تاریخی دیدم که طی آن سال ها، چند میلیون نفر از جمعیت ایران از بین رفته است. علت این موضوع به بی کفایتی دولت وقت و سیاست های دول متخاصم (به ویژه دول متفقین) بازمی گردد که ایران را به پلی برای نجات خود بدل کرده بودند.

در نتیجه، قحطی و مسائلی از این دست، جان بسیاری از مردم را گرفت. اگرچه سیاست های جمعیتی قابل انکار نیست، اما مثال نقض آن، جامعه ایران پیش از انقلاب اسلامی است. قبل از انقلاب، شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» بسیار شایع شد و مراکز بهداشت، عملاً این شعار را توسعه بخشیدند.حتی سقط جنین در سال ۱۳۵۵ در مجلس زمان شاه قانونی شد. اما عملا نتوانستند آن را اجرایی کنند و در میان احاد مردم، نتیجه چندان مثبتی نداشت و مردم همچنان به چندفرزندی تمایل داشتند.

اما پس از انقلاب و پس از دوران دفاع مقدس، که این شعار دوباره مطرح شد، مردم با این شعار همراه شدند. پس محوریت، نگرش مردم است. اگرعوامل اجتماعی موفق به تغییر نگرش مردم شود، این موضوع به تغییر رفتار آنها منجر خواهد شد و در زندگی مردم خود را نشان خواهد داد. پس اگر می خواهیم تا نگرش مردم را به سمت افزایش جمعیت سوق دهیم، باید زمینه ها و عوامل تغییر نگرش مردم را فراهم کنیم.

آقای شفیعی سروستانی: اجازه می خواهم یک سؤال کلی تر بپرسم که تصور می کنم برای مخاطبان ما مفید باشد. بحث تغییر نگرش، بحث مهمی، به ویژه برای اصحاب رسانه است و آنها در حوزه های مختلف می توانند از آن استفاده کنند. درخواستم این است که قبل از شروع بحث درباره چگونگی تغییر نگرش و رفتار مردم در حوزه فرزندآوری، کلیاتی درباره اصل تغییر نگرش و دیدگاه های خاصی که در روان شناسی اجتماعی در این زمینه وجود دارد، مطرح کنید.

«نگرش» معادل لغت «Attitude» است که در روان شناسی اجتماعی علاوه بر نگرش، از آن با عنوان «طرز تلقی» یا «وجهه نظر» و گاهی هم «بازخورد» یاد می شود. منتها «نگرش» بیشتر مصطلح است. منظور از نگرش، موضع افراد و نگاه آن ها درباره یک موضوع خاص، یک شیء یا یک حادثه است که در ابعاد سه گانه شناختی، عاطفی و رفتاری، نمود و بروز دارد. مثلاً وقتی افراد نسبت به یک تیم فوتبال، نگرش خاصی دارند، شناختشان این است که این تیم باعث رشد افراد در جامعه می شود، از لحاظ عاطفی، علاقمند به آن تیم می شوند و از جهت رفتاری هم حمایت خود را از آن تیم بروز می دهند و هم حاضرند به خاطر آن تیم، هزینه کنند.

در خصوص تغییر نگرش، دو نگاه کلی داریم؛ یکی «مسیر مرکزی» و دیگری «مسیر پیرامونی». در نگاه مرکزی گفته می شود: زمانی می توانیم نگرش افراد را تغییر دهیم که هسته نگرش یا همان تحلیل های شناختی تغییر کند. برای مثال اگر بخواهیم نگرش افراد سیگاری را نسبت به سیگار تغییر دهیم، باید از نگرش آن ها به سیگار شروع کنیم.

افرادی که سیگار می کشند، معتقدند که سیگار مشکل زا نیست. این نگرش آن هاست. پس باید ابتدا نگرش آن ها را تغییر دهیم. این نوع تغییر نگرش، تغییر نگرش مرکزی است. اگر متخصصان پزشکی نتایج مصرف سیگار را به مردم نشان دهند، این ذهنیت و نگرش در مردم تغییر می کند. این تغییر نگرش، یک تغییر نگرش مرکزی است. مخاطبان اصلی این نوع تغییر نگرش، اغلب اقشار فرهیخته و تحصیل کرده هستند که نگرششان زمانی تغییر می کند که استدلال های قانع کننده ای بشنوند.

ضمن آن که علاوه بر حرف های موافق، حرف های مخالف را نیز بشنوند. برای مثال اگر بخواهیم درباره موضوع سیگار، تغییر نگرش ایجاد کنیم، زمانی موفق می شویم و می توانیم متقاعدسازی کنیم که علاوه بر بیان ضررهای سیگار، منافع آن را هم بیان کنیم تا مخاطب خود با مقایسه مضار و منافع سیگار، متقاعد به ترک آن شود.

برخلاف تغییر نگرش مرکزی، تغییر نگرش پیرامونی به جهات حاشیه ای موضوع می پردازد. در این روش، از جنبه های تبلیغی برای متقاعد کردن مخاطب می توان استفاده کرد. به نظر می رسد ترکیب این دو روش برای متقاعد کردن مردم و تغییر نگرش مناسب و لازم است. هم باید از روش های مرکزی در مصاحبه های عمیق، بحث های علمی، ارائه مستندات علمی و هم از روش های پیرامونی به وسیله برنامه های تبلیغی استفاده کرد. به وسیله این دو روش، می توان در نگرش مردم تغییر ایجاد کرد.

لازم به ذکر است که نگرش «فرزند کمتر، زندگی بهتر» که مردم هنوز به آن پای بند هستند، چند مؤلفه دارد که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد: اول: مؤلفه فرد گرایانه؛ «هر کس باید فقط کلاه خود را حفظ کند که باد نبرد». این نگرش را می توان تغییر داد. این وحی منزل نیست.

رادیو و تلویزیون ما در این زمینه بسیار مؤثر عمل کرده است. رسانه ما به واسطه فیلم ها و سریال هایی که می سازد سعی در تغییر این نگرش دارد. دوم: باور به این مطلب که «وقتی تعداد افراد خانواده زیاد شوند، کنترل، تربیت و هدایت فرزندان با چالش جدی روبرو خواهد شد.» برای مثال در سریال های تلویزیون بسیار دیده ایم که خانواده های پرجمعیت، خانواده هایی فقیر و آشوب ناک هستند.

پس بر خلاف نگرش اول که رسانه سعی در تغییر آن دارد، در نگرش دوم، رسانه به گونه ای عمل کرده است که این نگرش تقویت شود. وقتی می خواهیم مردم را به سمت فرزندآوری تشویق کنیم، از سویی باید برای تغییر نگرش مرکزی، مستندات علمی ذکر شود و از سوی دیگر به کمک فیلم، سریال و تبلیغات، دست به تغییر نگرش پیرامونی بزنیم.

آقای شفعی سروستانی:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.