پاورپوینت کامل آموزشهای نبوی(۱) ۵۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آموزشهای نبوی(۱) ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آموزشهای نبوی(۱) ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آموزشهای نبوی(۱) ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

۶۸

«ای ابوذر، پنج چیز را، قبل از پنج چیز، غنیمت بدان:

ـ جوانی ات را، قبل از پیری؛

ـ تندرستی ات را، قبل از بیماری؛

ـ دارایی ات را، قبل از تنگدستی؛

ـ فراغت خود را، قبل از گرفتاری و اشتغال؛

ـ و … “زندگی”ات را قبل از مرگ.»

***

وقتی که استاد، «محمد» ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ باشد،

و شاگرد، «ابوذر» …،

و مکتب، «اسلام»،

و کتاب درسی، «قرآن»،

و رشته تحصیلی، «انسانیت» …،

و دوره آموزش، «طول یک عمر»،

چه زیبا و جذّاب و مفید است پای این درس نشستن و آن را مرور کردن، و سخن این استاد
را شنیدن … و این گونه شاگردی کردن … .

ابوذر، خود انسان والا و نمونه ای است؛ برای همه آنان که می خواهند در مکتبِ اسلام و در
تربیت دینی، «چگونه بودن» را بیاموزند.

اگر ما هم از آموزشهای نبوی که به ابوذر غفاری تعلیم داده است، بیاموزیم و در این کلاس
ثبت نام کرده، به شاگردی بنشینیم، آن گاه، «راه» خواهیم افتاد.

و … زندگی مان، معنی پیدا خواهد کرد،

و حیاتمان، «هدفدار» خواهد شد،

و حرکتمان، «جهت دار» خواهد گشت،

و جهت حرکتمان، به سوی «خدا» خواهد بود … .

***

ابوذر غفاری، در مسجد نشسته است … پای سخن رسول اسلام ـ صلی الله علیه و آله
و سلم ـ ،

با آن قلب آگاهش …گوش پندنیوشش … آمادگی فوق العاده اش …!

و پیامبر هم می داند که طرف سخنش، «پیام» را خواهد گرفت و بر دل خدا شناس این
شاگرد بصیر و بینا، خواهد نشست و اندرزهایش، تباه نخواهد شد.

ابوذر، گوش جان را گشوده است.

پیامبر، از خداوند، سخن می گوید. و … از «معرفت» و خداشناسی، از یکتایی خالق، از
پایندگی و ابدیت خدا، از آفرینش آسمانها و زمین، از «حکمت» و «آگاهی» و«توانایی» خداوند، و از
رسالت جهانی آن حضرت، و «بشارت» و «انذار» او، از نقش هدایتگرِ «اهل بیت»، از اینکه اینان،
کشتی نجات امت اند، ونشانه راه!

ابوذر، دریچه قلبش را به روی این چشمه سار زلال معرفت، که «هستی» را در زیباترین
چهره اش تبیین می کند، و جایگاه انسان را در گستره وجود، نشان می دهد، و «باید»ها و «نباید»ها
را می شناساند، گشوده است.

آنگاه، رسول پاک، از مغتنم شمردن جوانی، پیش از پیری، و تندرستی، قبل از بیماری،
دارایی و توانائی، پیش از فقر و تنگدستی، فراغت و آسایش، قبل از اشتغالات و گرفتاریها، و از
نعمت «حیات»، پیش از فرا رسیدن «مرگ»، سخن می گوید. مشغله ها همیشه باز دارنده انسان، از
تلاش پیش رونده اند.

آفتهای جسمی و بیماریها، سرعت پرواز انسان را می کاهند؛ و خوشبخت، کسی است که
تنی سالم، فرصتی آزاد و فراغتی مناسب داشته باشد تا در دل مسائل زندگی و مشکلات روزمرّه،
بتواند به آنچه «باید» برسد و دست یابد.

پیامبر، راه این خوشبختی را می نمایاند:

از طریق استفاده کردن از فرصتها و نعمتها و فراغتها،

از مغتنم دانستن جوانی و قدرت جسمی و توانایی بدنی،

از راه بهره گرفتن از سرمایه ارزشمند عمر.

مگر نه اینکه جوانی و سلامتی و امکانات مادّی و فراغت و عمر، سرمایه های سودآور انسان
در بازار زندگی اند؟!

به قول خواجه عبداللّه انصاری:

«الهی … تا توانستم، ندانستم؛ و چون دانستم، نتوانستم! … .»

ای که دستت می رسد، کاری بکن

پیش از آن، کز تو نیاید هیچ کار

و به گفته دیگری:

«گوهر عمر، بدین خیرگی از دست مده

آخر، این درّ گران مایه، بهایی دارد.»

بیشتر زیانکاران دنیا، کسانی هستند که گوهر وقت را، رایگان از دست می دهند. مگر
می توان وقت رفته را، باز آورد؟

ـ … هرگز!

پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:

«… ای ابوذر، در دنیا چنان باش که گویی غریبی هستی، یا یک رهگذر، و خود را از
اهل گور، به شمار آور … .»

دنیا یک مسافرخانه است،

و … ما، مسافری رهگذر!

دنیا، یک منزلگاه سر راه است،

و ما، مهاجری در یک کاروان!

دنیا، همچون پلی است که باید از آن عبور کرد و به سرای جاودان «آخرت» رسید. به فرموده
مولایمان علی ـ علیه السلام ـ :

«ما برای آخرت خلق شده ایم، نه برای دنیا. و باید از این فرارگاه، برای آن قرارگاه،
ره توشه برگیریم.»

ما، آخرتی هستیم.

وطن ما، خانه ابدی آخرت است.

باید نسبت به گذران عمر، و مصرف شدن وقت و سپری گشتن فرصتها و نحوه بهره مندی از
آنها حساسیّت داشته باشیم.

«سرمایه» داشتن و «تجارت» نکردن،

فرصت داشتن و زیان کردن،

زنده بودن و زندگی و عمر را به بطالت و پوچی گذراندن،

کیمیای وقت را، قدر نشناختن … .

چیزهایی است که پیامبر اسلام، بر آنهاحساسیت شدید دارد و در هدفداری حیات انسان،
پرداختن به اینها را، اولویتی خاصّ بر می شمارد.

از زبان مقدّس خودش بشنویم که فرمود:

«… ای ابوذر، … بر عمر خویش، بیش از درهم و دینارت حریص باش!»

این، تمام سخن است،

و سخن تمام، این است! …

عقل حسابگر ما، به محاسبه امور مالی، دخلها و خرجها، سودها و زیانها، خریدها و فروشها،
تولیدها و مصرفها، به طور جدّی می پردازد.

ولی … آیا عمر و وقت، ارزش درهم و دینار را هم ندارد؟!

آیا به حساب مصرف عمر هم می پردازیم؟!

ما آینده ای پر خوف و خطر در پیش داریم.

و … گردنه هایی صعب العبور …

ایستگاههایی برای بازرسی و تفتیش دقیق … .

توقفگاههایی برای «حساب».

پیامبر، اینها را به یاد ابوذر آورده، آنگاه می فرماید:

«… ای ابوذر، هر یک از شما، منتظر چیست؟!

ـ ثروتی که طغیان آور است؟

ـ فقری که نسیان می آورد؟

ـ مرضی که به فساد می کشد؟

ـ پیری و کهولتی که زمین گیر می کند؟

ـ یا … مرگی که شتابان، به سراغ می آید؟

ـ یا دجّالی که بدترین غایبِ مورد انتظار است؟

ـ یا فرا رسیدن قیامت را؟! …

ـ و … ساعت قیامت، وحشت بارتر و تلخ تر است.»

علم، سبب نور یا عظمت

دانش، نور و روشنایی است … آنگاه که همراه با «تقوا» و «خدابینی» باشد؛

و گرنه، دانش بدون دین، و علم بدون عمل، جز وزر و وبال دانشمند، چیزی نیست.

علم، باید در خدمت مردم باشد؛

علم، باید عامل تواضع «عالِم» گردد، همچون شاخه درخت، که هر چه پربارتر باشد، پایین تر
است؛

علم، باید وسیله آگاهی دادن، بصیرت بخشیدن و راهنمایی کردن باشد، نه مایه تفاخر … و
نه سرمایه غرور! … و نه وسیله «مباهات!»

در همین زمینه هاست سخن پیامبر، که:

«… ای ابوذر! هر کس دانش بطلبد تا مردم را فریب دهد، و هر که علم بجوید تا مردم را
به طرف خود جلب کند، هرگز بوی بهشت را نخواهد یافت.»

جنگِ «تخصّص» و «تعهد»، و … و نزاعِ «تکنیک» و «تقوا»، که روزی در این مملکت رایج بود،
در همین مسئله ریشه دارد.

چو دزدی با چراع آید، گزیده تر برد کالا …

و آن کس که «ناکِس» باشد و عالِم، بدتر از زنگیِ تیغ در کف است!

پس، اگر دانش، منهای تعهّد و اخلاق و معنویت باشد، نه تنها مفید نیست، مضّر هم هست.

نه تنها «نور» نیست، که «ظلمت» است،

نه تنها مایه «تواضع» نیست، که «غرور» می آورد،

نه تنها «روشنائی» نمی بخشد، که «تیرگی» می آفریند،

نه تنها به «مقصد» نمی رساند، که «گمراه» می کند.

غرور علمی

اعتراف به «جهل»، از بزرگ ترین شهامتهاست؛ و در مقابلِ ندانسته، «نمی دانم» گفتن، پتکی است
بر سر شیطان، و … نفس.

«خلقُ اللّه» رانباید گول زد.

«نمی دانم»! …

گفتن این جمله، برای انسانهای غیر مهذّب، بسی دشوار است.

این، مشکل تر از به خاک رساندن پشت حریف در کشتی است.

این، بیش از شکست دادن دشمن در میدان رزم، نیرو می طلبد.

زیرا، اینجا ما با دشمنی بسیار نیرومند به نام «نفس» دست به گریبانیم که در خانه دلمان جا
دارد.

هر چیزی آفتی دارد و آفت علم، غرور است.

غرور علمی، انسان را از اعتراف به جهل باز می دارد.

آری، … گفتنِ «نمی دانم»، شجاعت و قهرمانی می خواهد.

دلیری، فقط در تیغ کشیدن و تیر انداختن نیست.

میدان رزم، فقط جبهه بیرونی جنگ، با دشمن رویاروی نیست.

«نفس» هم حریفی است که برای مبارزه، «حریف» می طلبد.

پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از جایی عبور می کرد، جمعیتی را دید که
پیرامون یک قهرمان جمع شده بودند و به تماشای وزنه برداری و زورآزمایی او ایستاده بودند.

حضرت فرمود:

«قهرمان کسی است که بر نفسِ خود غالب شود.»

اعتراف به جهل هم یکی از این میدانهاست که قدرت و غلبه و شجاعت انسان، در آن آزموده
می شود.

آنکه «بداند»، متعهد و مسئول هم هست.

در اسلام، آنچه تکلیف آور است، «دانایی» و «توانایی» است، و هر چه انسان بیشتر «بداند»، و
«بتواند»، مسئولیتش سنگین تر است. «ع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.