پاورپوینت کامل جهانی سازی غربی و جهانی شدن اسلامی«قسمت اول» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جهانی سازی غربی و جهانی شدن اسلامی«قسمت اول» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی سازی غربی و جهانی شدن اسلامی«قسمت اول» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی سازی غربی و جهانی شدن اسلامی«قسمت اول» ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۳۱۹
تحلیلی از غربی سازی جهان و حکومت جهانی امام عصر ـ علیه السلام ـ
چکیده
به رغم گذشت بیش از یک دهه از زایش و رویش پروسه جهانی شدن (Globalization) یا در
واقع، پروژه جهانی سازی (Globalizm) در جهان غرب و جهان اسلام، هنوز این پدیده در
هاله ای از ابهام و تردید قرار دارد. جهانی شدن یا جهانی سازی به چه معناست؟ تاریخ پیدایش
اصطلاح جهانی شدن یا جهانی سازی کدام است؟ جهانی شدن بر چه پایه های فکری استوار
است؟ نسبت میان غرب و جهانی سازی چیست؟ آیا آن، پروسه است یا پروژه؟ نقش امریکا در
فرآیند و برآیند جهانی شدن کدام است؟ آیا امریکا قادر است دررأس جهانی شدن قرار گیرد و آن
را به خوبی اداره نماید؟ اگر توانایی این اقدام را ندارد، چه کسی قادر به این کار است؟ آیا اسلام
توانایی این کار را دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آیا جهان گرایی اسلام اثبات می پذیرد؟ و
سرانجام مبانی، ویژگیها، ساختار و ابزارهای جهانی شدن اسلام چیست؟
البته اندیشمندان به بخشی ازا ین پرسشها پاسخ گفته اند؛ اما اولاً این پاسخها به علت تنوع
و تعدد، ابهام و اشکالاتی جدید را به میان آورده اند؛ ثانیاً منابع بسیار اندکی وجود دارد که به
بررسی همزمان و در عین حال، مشترک جهان شدن غربی و جهانی شدن اسلامی در یک اثر
واحد پرداخته باشد، و سپس مزایا و برتریهای جهانی شدن اسلامی را نشان داده باشد.
هدف این مقاله آن است که پاسخی روشن برای پرسشها و مشکلات فوق بیابد. از این رو، هر
تلاشی که برای جمع بندی واحد و شفاف صورت گیرد، می تواند به رفع ابهامهای اشاره شده مدد
رساند، و نیز مایه قوت قلب مسلمانان در رویارویی و مقابله با جهانی سازی غربگرا باشد.
اسلام ـ دین آخر و دین برتر الهی ـ هم ادعای جهانی شدن و جهان گرایی دارد، و هم
ابزارهای نیل به آن را در اختیار جهان گرایان مسلمان قرار می دهد.
جهان گرایی اسلامی، از طریق آیات متعدد قرآن کریم و سیره امامان معصوم ـ علیهم السلام
ـ اثبات پذیر است. علاوه بر آن، آیات و احادیث معصومان ـ علیهم السلام ـ ، اقدام به جهان گستری
اسلامی را تکلیف مسلمانان قلمداد می کند، و به علت سازگاری اش با فطرت انسانها، امکان پذیر
می داند، و نیل به آن را مایه عزت مسلمانان بر می شمارد.
نظام جهانی اسلامی بر ارکان سه گانه حاکمیت الله، امت واحد و قانون الهی استوار است، و
دقیقاً به علت بهره مندی از این ارکان، عدالت را می گستراند، پیشرفت را به ارمغان می آورد،
معنویت را به اوج می رساند، امنیت کامل را مستقر می سازد، رضایت مردم را در حد اعلا تأمین
می کند، و وفور نعمتها را به انسان ارزانی می نماید.
چنین حکومت جهانی که وعده گاه اسلام به شریعت دیروز، امروز و فرداست، در پرتو
«دعوت» و «جهاد» صورت می گیرد.
جهاد ابزار آخر است، و برای تنبیه آنان که مانع از رسیدن پیامهای هدایت گرایانه و
دعوت گسترانه اسلام به انسانهای مستضعف اند، ضرورت می یابد.
سرآغاز
برای دست یابی به پاسخ قانع کننده درباره هر یک از پرسشها و ابهامات مذکور، فرضیات و
حدسیات زیر طرح می پذیرد:
۱ـ غرب، خاستگاه و زادگاه واژه جهانی شدن است؛
۲ـ بین مبانی فکری و فلسفی غرب و جهانی شدن یا جهانی سازی(۱) ارتباط وجود دارد؛
۳ـ جهانی شدن یا جهانی سازی یک پروژه است نه یک پروسه و پدیده، و نیز امریکا در رأس
این پروژه قرار دارد؛
۴ـ امریکا به علت وخامت اوضاع اجتماعی و اقتصادی داخلی خود، و همچنین به دلیل
کاهش اعتبار جهانی و … قادر نیست پروژه جهانی شدن را راهبری کند، بلکه تنها اسلام از
تواناییهای لازم برای جهانی سازی برخوردار است.
برای تعیین درستی یا نادرستی فرضیات مذکور، مباحث زیر در این مقاله بررسی می شود:
الف ـ تعریف جهانی شدن و تبیین تاریخ و سابقه آن؛
ب ـ وصف مبانی فکری جهانی سازی و نسبت آن با مبانی فرهنگی غرب؛
ج ـ تحلیل پروژه بودن جهانی سازی و تلاش امریکا برای کنترل و هدایت این پروژه؛
د ـ دیدگاهها درباره جهانی شدن اسلام و تشریح قابلیتها، ساختارها و ویژگیهای جهانی
شدن اسلامی.
در مجموع، تبیین اینکه جهانی شدن اسلامی یک پروسه است و از این رو، یک امر طبیعی
در سیر تکاملی بشر تلقی می شود، و نیز طرح چهارچوبهای نظری و عملی جهانی شدن اسلامی و
همچنین، منطبق سازی جهانی شدن اسلامی بر حکومت موعود حضرت ولی عصر ـ علیه السلام
ـ از ابتکارات این مقاله است.
چیستی جهانی شدن
به رغم متداول بودن اصطلاح جهانی شدن یا جهانی سازی، هنوز تعریف جامع و مانعی از آن بیان
نشده است؛ زیرا:
۱ـ زوایا و ابعاد جهانی شدن دقیقاً ملموس و روشن نیست، حتی برای آنانی که در فرآیند
آن قرار دارند؛
۲ـ اصطلاح جهانی شدن مفهوم جدیدی است و عمری کمتر از دو دهه دارد. بنابراین، هنوز
تحقق نیافته و همچنان دستخوش تحول است.(۲)
با این وصف، کوششهایی برای بیان تعاریفی از جهانی شدن ـ هر چند ناقص، مبهم و
مشکوک ـ صورت گرفته است. از جمله:
ـ جهانی شدن یعنی یکسان شدن یا مشابه کردن دنیا. این حادثه به طرق گوناگونی چون
توسعه ماهواره ها، گسترش رایانه ها، افزایش رسانه ها ـ به ویژه ازدیاد کانالهای تلویزیونی ـ صورت
می گیرد؛(۳)
ـ جهانی شدن، پدیده ای چند بعدی است؛ از این رو اقتصاد، سیاست، فرهنگ و … را در بر
می گیرد و با تحقق آن، مرزهای ملی از بین رفته و یا کم رنگ می شود؛ کشورها نقش گذشته خود را
از دست می دهند، و به جای قوانین داخلی، قوانین بین المللی بر کشورها حاکم می گردد؛(۴)
ـ جهانی شدن فرایندی اجتماعی است که در آن، قید و بندهای جغرافیایی، فرهنگی،
مذهبی و … که بر روابط انسانی سایه افکنده، از بین می رود. البته هر چند جهانی شدن یک روند
سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و … است، بیش از همه، روندی اقتصادی است.(۵)
اگر به ماهیت ـ نه به صورتِ ـ جهانی شدن توجه کنیم، می توانیم این پدیده را به صور زیر
تعریف نماییم:
ـ گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار و تقلید فرهنگی به سراسر کره
زمین؛(۶)
ـ تداوم حرکت سرمایه داری که پس از پایان جنگ سرد رؤیای تسلط بر عالم را در سر
می پروراند؛(۷)
ـ تلاش برای گسترش جهانی الگوهای امریکا. همین نکته نگرانی و ترس برخی از
کشورهای اروپایی را برانگیخته است؛(۸)
ـ تصویری ترسناک از یک بازار عنان گسیخته و پایان نوسازی به سبک ملی و دینی که
می رود تمام شالوده های سیاسی و اجتماعی ملتها و دولتها را از هم بگسلد؛(۹)
ـ دخالت در امور داخلی دولتهای جهان سوم و کنار گذاشتن هرگونه ممانعت قانونی که مانع
تجارت آزاد از سوی شرکتهای چند ملیتی است، بدون آنکه ثبات اجتماعی و حاکمیت این
دولتها را در نظر بگیرد.(۱۰)
نگارنده بر آن است که جهانی سازی، گویای طرحی پیچیده از سوی استعمار است. حسین
بشیریه در این باره، از عبارت فرآیندهای جهانی شدن استفاده می کند که قرین دهکده
الکترونیک جهانی، پیدایش قبیله جهانی، انقلاب اطلاعاتی، فشردگی زمان و مکان و گسترش
جهانی آگاهی می باشد.
پیروز مجتهدزاده، واژه جهانی شدنها را به کار می برد که حاوی بار عظیمی از امریکایی
شدن است، و در واقع همان جهانی سازی به دست صاحبان صنعت و سرمایه است و امریکا
سکوی اصلی پرتاب موشک جهانی شدن فرض می شود و در پرتو جهانی شدنها، جهانیان به
فرهنگ، مفاهیم، زبان و اخلاق یا بی اخلاقی امریکایی تن می دهند.(۱۱)
فرآیند جهانی شدن را معمولاً در چهار حوزه فنی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مطالعه
می کنند. در حوزه فنی و تکنولوژیک از وقوع انقلاب صنعتی سوم سخن می رود.
انقلاب صنعتی اول در قرن هجدهم میلادی تحولی در تکنولوژی تولید بود. انقلاب
صنعتی دوم در نیمه دوم قرن نوزدهم تحولی در تکنولوژی توزیع و ارتباط ایجاد کرد. انقلاب
صنعتی سوم در پایان قرن بیستم تحولاتی اساسی در حوزه ارتباط، مصرف و اطلاعات به همراه
آورد.
در حوزه اقتصاد، به تبع تحولات فنی مذکور، تغییرات بی سابقه ای رخ نمود. در جهانی
شدن، کنترل اقتصاد دولت ملی بر اقتصاد ملی به نحو فزاینده ای از دست می رود و عناصر اصلی
سیاستهای اقتصادی و مالی ملی، جهانی می شوند.
از لحاظ سیاسی، با ظهور و گسترش اختیارات نهادهای سیاسی جهانی، چون بانک
جهانی، تحولات چشم گیری در حوزه محدود شدن قدرت و حاکمیت دولتهای ملی رخ
می نماید. به طور کلی، در فرآیند جهانی شدن، ویژگیهای اصلی دولت ملی همانند اهمیت و
نقش مرزها، رو به زوال است.
در سطح فرهنگ باید از ظهور جامعه مدنی جهانی سخن گفت. جنبشهای فرهنگی و
اجتماعی بین المللی جزئی از این جامعه اند و به مسائل و موضوعاتی چون رعایت حقوق بشر و
آزادیهای مدنی از جانب دولتهای ملی نظر دارند که از حدود توانایی و دید دولتهای ملی بسی
فراتر می روند.(۱۲)
پیشینه جهانی شدن
بحث مربوط به تاریخ جهانی سازی، به دو بخش تقسیم می گردد: ۱ـ تاریخ اصطلاح جهانی شدن؛
۲ـ تاریخ گرایش و رویکرد به جهانی شدن.
۱ـ تاریخ اصطلاح جهانی شدن: قدمت این واژه به سالهای آخر دهه ۵۰ و سالهای اولیه دهه
۶۰ میلادی می رسد. در سال ۱۳۲۸ ش / ۱۹۵۹ م مجله اکونومیست از واژه سهمیه جهانی
(globalized queta) استفاده کرد. در سال ۱۳۴۰ ش / ۱۹۶۱ م فرهنگ «وبستر» نخستین
فرهنگ معتبری بود که تعاریفی درباره دو اصطلاح globalism و globalization بیان کرد.
یک سال بعد، نشریه spectator مفهوم جهانی را گیج کننده وصف نمود. در سال ۱۳۴۴
ش / ۱۹۶۵ م مارشال مک لوهان، نام دهکده جهانی را بر کتابِ «جنگ و صلح در دهکده جهانی»
خود گذارد.(۱۳)
برخی اصطلاحِ دهکده جهانی را سرآغازی بر شکل گیری اصطلاحِ جهانی شدن می دانند.
با این وصف، استعمالِ واژه جهانی شدن یا مشتقات آن، تا دهه آخر قرن بیستم محدود باقی ماند.
از این رو، شگفت نیست که تا سال ۱۳۷۳ ش / ۱۹۹۴ م فهرست کتابهای موجود در کنگره امریکا
که از واژه جهانی یا جهانی شدن استفاده کرده باشد، به ۳۴ عنوان محدود شود، در حالی که این
عناوین در سال ۱۳۷۷ ش / ۱۹۹۸ م به بیش از ۲۰۰ عنوان و در سال ۱۳۷۸ به بیش از ۴۰۰
عنوان رسید. این رشد، گویای پذیرش یا مورد توجه قرار گرفتن اصطلاحِ جهانی شدن توسط
نویسندگان و محققان در سالهای پایانی سده بیستم است. بنابراین، می توان گفت از ویژگیهای
سالهای پایانی قرن بیستم، کاربرد فراگیر واژه جهانی شدن است.(۱۴)
نتیجه اینکه، جهانی شدن تداوم حرکتِ نظام سرمایه داری و کاپیتالیستی غرب است که
پس از جنگ سرد، از لاک دفاعی خود بیرون آمد، و رؤیای تسلط بر عالم را در سر می پروراند. به
همین دلیل، با پایان جنگ سرد که با فروپاشی بلوک شرق همراه بود، سیاست و استراتژی
جدیدی به نام «نظم نوین جهانی» از سوی امریکا مطرح شد. این پدیده که با تحولات عظیم در
تکنولوژی جدید اینترنت همراه شد، مقدمه ای برای جهانی سازی بود.(۱۵)
۲ـ تاریخ رویکرد به جهانی شدن: رویکرد به مفهوم جهانی شدن، چه در تئوری، چه در
عمل، پیشینه ای به قدمت بشر دارد؛ زیرا گرایش به جهانی شدن، نخست در ادیان الهی بروز کرد،
به گونه ای که ادیان بزرگ الهی، چون یهودیت، مسیحیت و اسلام، سودای جهانی سازی
داشته اند، و هر یک از آنها، درصددند امت یگانه و حکومت واحد جهانی پدید آورند؛ البته در این
میان، اسلام، برترین و کامل ترین شکل جهانی سازی دینی را مطرح کرده است. «ان الارض یرثها
عبادی الصالحون».(۱۶)
مخاطبان در جهانی سازی اسلامی، نه عرب، نه عجم، نه مکی، نه مدنی و نه حتی
مسلمانان، بلکه تمام مردم اند، و معنویت (خدا) و عقلانیت (انسان) دو عنصر اساسی آن است. در
کنار ادیان الهی، تمدنها، کشورها، و مکتبهایی نیز بوده اند که براساس اندیشه های جاه طلبانه،
سودجویانه و توسعه خواهانه، میل به جهان گرایی داشته، و حتی کوشیده اند، در قالبِ
جهانی گشایی به آن جامه عمل بپوشانند. بابلیان، ایرانیان، رومیان و … از همین تمدنها، کشورها
و آدمهایند که در پی نیل به حکومت بر جهان و واداشتن همگان به پیروی از ارزشهای خود
بوده اند.(۱۷)
پس از اسلام، اغلب از دو مکتب مارکسیسم و کاپیتالیسم به عنوان مدعیان حکومت
جهانی نام می برند. مارکسیستها با تقسیم تاریخ به کمون اولیه، برده داری، فئودالیسم و
کاپیتالیسم، مدعی اند که بشر با گذر از این مراحل چهارگانه، به مرحله نهایی (کمونیسم) وارد
می شود که آن یک حکومت جهانی با ویژگیهایی چون مرام اشتراکی، فقدان دولت و نبود مالکیت
است. البته آنها پیش از ورود به مرحله آخر تاریخ یک مرحله انتقالی به نام سوسیالیسم را نیز
پشت سر می گذارند.
سوسیالیسم کمی به کاپیتالیسم و نیز اندکی به کمونیسم شبیه است؛ مثلاً در
سوسیالیسم، همانند کاپیتالیسم، دولت و حکومت وجود دارد، ولی برخلاف کاپیتالیسم،
حکومت در اختیار همه نیست؛ بلکه در حاکمیت کارگران است. شکست کمونیسم در دنیای
امروز، به معنای وصول ناپذیر یا خیالی بودن حکومت جهانی کمونیستی است؛ اما سوسیالیستها
معتقدند، به علت ریشه دار بودن شعارهای عدالت و مساوات سوسیالیستی در نهاد و فطرت
انسان، بشر دوباره به سراغ سوسیالیسم و سپس کمونیسم خواهد آمد!(۱۸)
کاپیتالیسم یا سرمایه داری غرب ـ از دیگر مدعیان جهانی شدن ـ نیز در پی جهان گرایی و
ایجاد یک حکومت جهانی است.(۱۹) از زمانی که سرمایه داری غرب شکل گرفت، یعنی از چهار ـ پنج
سده پیش، یا به عقیده والرشتاین، از قرن ۱۶ میلادی، تسلط نظام سرمایه داری بر جهان آغاز
شد. از اواخر قرن ۱۹، و به خصوص از اوایل قرن ۲۰، سرمایه در کشورهای شمال به مرحله اشباع
رسید و انباشت سرمایه، به رکود اقتصادی دامن زد.
بنابراین غرب، به صدور سرمایه دست زد، تا از این راه، به بازارهای جدید و جویای سرمایه
دست یابد، و هم بحرانهای نهفته در درون خود را به کشورهای توسعه نیافته منتقل کند. این
فرآیند، موجب رشد دوباره نظام سرمایه داری شد.
نتیجه اینکه جهانی شدن، اولاً ادامه تحولات کلان تاریخ بشر غربی، یعنی تحول انقلاب
کشاورزی، انقلاب صنعتی و انقلاب اطلاعاتی است؛ ثانیاً تداوم حرکت سرمایه داری غرب است،
ولی پس از پایان جنگ سرد، تهاجمی تر شده و رؤیای تسلط بر جهان را در سر می پروراند.
به این دلایل، جهانی شدن پیش از هر تعریف دیگر، به آن معناست که سیاست اقتصادی،
امنیت غذایی و … باید در حوزه اختیارات تجار و سرمایه گذاران دولتهای ثروتمند قرار گیرد، و در
این روند، حکومتها، نهادهای بین المللی و حتی سازمانهای بین المللی نیز اجازه ندارند که
فعالیت و قدرت آنها را به پرسش گیرند.(۲۰) با چنین نگرش و عقیده ای است که جهانی شدن را
کروگمن، ادغام بیشتر بازارهای جهانی، مک ایوان، گسترش بین المللی مناسبات تولید و مبادله
سرمایه سالارانه و بازانسون، یکپارچگی تجارت با حذف مرزهای تجاری، سرعت در مبادله
تکنولوژی و افزایش عمومی در مصرف جهانی می داند. طبیعی است که در رأس چنین نظامی،
باید امریکا قرار گیرد. از این رو، مالکوم واترز می گوید:
«جهانی شدن نتیجه مستقیمِ گسترش فرهنگ اروپایی از طریق مهاجرت، استعمار،
و تقلید فرهنگی به سراسر کره زمین است. این پدیده، به طور ذاتی از طریق
فعالیتهای سیاسی و فرهنگی با الگوی توسعه سرمایه داری همراه است.»
روژه گارودی هم در این باره می گوید:
«جهانی سازی نظامی است که قدرتمندان را با ادعای روابط آزاد و آزادی بازار، قادر
می سازد تا اصنافی از دیکتاتوریهای ضدانسانی را به مستضعفان تحمیل نمایند.»(۲۱)
رابرتسون در یک جمع بندی کلی، فرآیند جهان خواهی کاپیتالیسم و ویژگیهای آن را به
این ترتیب مطرح می کند:
۱ـ مرحله بدوی که در اروپا و در بین سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۷۵۰ رخ داد. تجزیه کلیسا، ظهور
جوامع دولت ملت و استعمار کشورهای ضعیف، ویژگی این مرحله است؛
۲ـ مرحله آغازین که از سال ۱۷۵۰ تا ۱۸۵۰ ادامه داشت و بروز مسائل شهروندی، انعقاد
اولین قراردادهای بین المللی از نشانه های آن است؛
۳ـ مرحله جهش که به سالهای ۱۸۷۵ تا ۱۹۲۵ برمی گردد، بشر شاهد مهاجرتها در سطح
وسیع و جنگهای بزرگ چون جنگ جهانی اول است؛
۴ـ مرحله سلطه جویی که طی سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۶۹، با بروز جنگ جهانی دوم، تأسیس
جامعه ملل و سازمان ملل متحد، آغاز جنگ سرد و افزایش کشورهای جهان، جهانی شدن روند
سریع تری به خود گرفته است؛
۵ـ مرحله فقدان قطعیت که از سال ۱۹۶۹ به بعد، فعالیت وسیع رسانه های گروهی، تشدید
جنگ سرد، تلاش برای دستیابی به سلاحهای مرگ بارتر موجب شد که ساکنان کره زمین،
اعتماد کمتری نسبت به روندی که در جهان طی می شد، داشته باشند؛
۶ـ مرحله جهانی سازی که با پایان جنگ سرد،(۲۲) فروپاشی شوروی سابق، حمله امریکا به
عراق، و طرح نظم نوین جهانی (طرح نظام تک قطبی) به رهبری امریکا آغاز شد. این پدیده، با
تحولات گسترده تکنولوژی در زمینه اینترنت، تأسیس سازمان تجارت جهانی و نیز وحدت پولی
یازده کشور اروپایی همراه است.(۲۳)
جهانی شدن: اصول و مبانی
جهانی سازی از اصول و مبانی ویژه ای برخوردار است که بدون درک آنها، درک جهانی سازی
مشکل و شاید غیرممکن باشد، یا اینکه به درک ناقصی از آن منجر شود. از این رو، بخشهایی از
این مبانی را که همان مبانی لیبرالیسم غرب با جهت گیری تازه است، مرور می کنیم. انتخاب و
توضیح بخشهایی از مبانی جهانی سازی، تنها برای درک جهانی سازی است، نه تفسیر، شرح و
بسط آن.
۱ـ انسان محوری (Humnism): اومانیسم یعنی انسان گرایی، انسان مداری، مکتب
اصالت فرد، انسان دوستی و مانند آن. بر این اساس، اومانیسم، نگرش فلسفی ویژه ای است که
انسان را محور توجه قرار داده، و اصالت را تنها به رشد و شکوفایی انسان سپرده است. بنابراین
می توان اومانیسم را یک شیوه فکری به شمار آورد که انسان را بر هر چیز مقدم می شمارد. هر
چند این نگرش، کم و بیش از بدو تاریخ بشر وجود داشته است، در دوره رنسانس، و به ویژه پس از
آن، تأثیر عمیق و پرنفوذی در نظریه های فلسفی، دینی، اخلاقی، و … و نیز در دیدگاه سیاسی،
فرهنگی و اقتصادی مغرب زمین بر جای گذاشته، و سرچشمه دگرگونیهای مثبت و منفی
فراوانی در آن سامان شده است.(۲۴) هنوز اومانیسم، از مهم ترین شالوده های تفکر جدید غرب و
اندیشه مدرنیسم و پُست مدرنیسم باقی مانده است.(۲۵)
از قرن چهاردهم میلادی تا به امروز، اومانیسم و نحله های مختلف اومانیستی، کم و بیش
اعتقادات خود را این گونه برشمرده اند: ۱ـ محوریت انسان و پایبندی به خواستها و علایق انسانی
در زندگی اجتماعی؛ ۲ـ برشمردن عقل و اختیار به عنوان ابعاد بنیادی انسان و زندگی جمعی؛ ۳ـ
ایمان به بنا نهادن اخلاق و جامعه بر مبنای خودمختاری انسان؛ ۴ـ تأکید بر دموکراسی به عنوان
بهترین تضمین کننده حقوق انسانها؛ ۵ـ ارزش گذاری بر تمام ایدئولوژیها و نسبتهای دینی،
سیاسی یا اجتماعی از سوی انسان؛ ۶ـ نگرش واقع بینانه و بی بدیل بودن جانشینی انسان به
جای الهیات ناامیدکننده و ایدئولوژیهای زیان آور.
نتیجه اینکه بی همتایی انسان (انسان معیار حق، یگانه حقیقت هستی و خالق تمام
ارزشها)، عقل گرایی، تجربه باوری، هسته مرکزی و کانون اصلی اومانیسم را تشکیل می دهد.(۲۶)
اعتقاد عمومی ولتر، منتسکیو، دیدرو، دالامبر، لاک، هیوم و … به عنوان بزرگان و پدید
آورندگان اومانیسم آن بود که مسئله اساسی و محوری انسان، سر و سامان یافتن زندگی
اجتماعی و فردی او طبق موازین عقلی است، نه کشف اراده خداوند درباره این موجود خاکی.
هدف انسان و زندگی اجتماعی، عشق، ستایش خدا و بهشت موعود نیست؛ بلکه تحقق بخشیدن
به طرحها و ایده های انسانی، متناسب با امکانات این دنیاست که عقل، آن را ارائه می کند.
این اندیشه، در اعتقاد، فرهنگ و سیاست اثر نهاده و اقسام گونه گون اومانیستی پدید آورده
است. در عرصه اخلاق و فرهنگ، ارزشها، بایدها و نبایدهای اخلاقی و فرهنگی تنها بر مبنای
عقل و وجدان، نه آموزه های دینی، استوار است. در عالم سیاست، امور براساس اراده و خواست
انسان در قالب اکثریت تعیین می شود. به این سان، دموکراسی جای تئوکراسی می نشیند و در
وادی اقتصاد، انسان و مناسبات انسانی بر حاکمیت، قدرت و امور اجتماعی دیگر، سیطره
می یابد.(۲۷)
۲ـ آزادی خواهی (Liberalism): واژگان لیبرالیسم و لیبرال، به ترتیب به معنای
آزادی خواهی و آزادی خواه است. این دو، از واژه لاتین Liberten اشتقاق یافته اند. Liberty به
معنای آزادی با صبغه سیاسی ـ اجتماعی و Freedom به معنای آزادی با صبغه فلسفی و
اقتصادی می آید. البته لیبرالیسم معنای وسیع تری دارد، و آن، افزایش آزادی فردی در جامعه تا
حد مقدور و میسور را در بر می گیرد. در واقع لیبرالیسم شامل همه روشها، نگرشها، سیاستها و
ایدئولوژیهایی است که هدف عمده آنها، فراهم آوردن آزادی بیشتر برای انسان است.
از این رو، لیبرالیسم با هر آنچه به محدودیت آ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 