پاورپوینت کامل اخلاقِ قرآنی ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اخلاقِ قرآنی ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اخلاقِ قرآنی ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اخلاقِ قرآنی ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۳۴

معیار و میزان

قرآن کریم، سفره گسترده فیض الهی و کلام نورانی پروردگار انسان و جهان است. این منشور
آسمانی، معیار و محک درستی و نادرستی اندیشه ها، احکام و رفتار به شمار می آید و هر چه با
رهنمودهای آن ناهماهنگ باشد، فاقد ارزش و اعتبار است.

از آنجا که برای شناخت درست از نادرست در هر موضوعی به «معیار» و «میزان» نیاز است،
رجوع به این کتاب الهی در هر زمینه، به ویژه اخلاق و خودسازی و هنجارهای رفتاری یک
ضرورت است.

این سند نبوت و معجزه جاوید حضرت رسول ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در صورتی
می تواند در زندگی و اخلاق فردی و اجتماعی ما تأثیرگذار باشد که «امامت قرآن» را بپذیریم؛ به
هدایت آن گردن بنهیم و آن را به عنوان «الگو» قبول و خود را به آن عرضه کنیم و ارزیابی اخلاق و
عمل خویش را با این «میزان» انجام دهیم. آنگاه روشن می شود که چه کسی «اخلاق قرآنی» دارد و
چه کسی از چنین تربیتی دور شده است.

قرآن کریم، پیامبر عزیز ما را «اسوه حسنه» معرفی می کند(۱) و او را به مدال «انّک لعلی خلقٍ
عظیم»(۲) مفتخر می سازد. آن حضرت نیز خود را مؤدب به اخلاق الهی و متخلّق به اخلاق قرآنی
ساخته، می فرمود: «ادَّبنی ربّی فاحسَنَ تأدیبی»؛(۳) «پروردگارم مرا تأدیب و تربیت کرده و خوب ادبم
کرده است.»

از زبان یکی از همسران پیامبر نیز درباره اخلاق آن حضرت نقل شده است که: «خُلْقُ رسول
اللّه القرآنُ»؛(۴) «اخلاق او قرآن بود.» این نشان می دهد که تجسم و تبلوری از قرآن را در رفتار پیامبر
خدا می توان مشاهده کرد. پس در راستای هدف بعثت نبوی که فرمود: «بُعِثْتُ لاِءَتمم مکارم
الأخلاق»؛(۵) بجاست اخلاق قرآنی را هم از کلام وحی و هم از سیره نبوی بیاموزیم و خلق و خوی
خویش را با این معیارهای نورانی آراسته سازیم. به چند نمونه در این نوشتار، بسنده می شود:

۱ـ امیر نفس و اسیر نفس

از برجسته ترین صفات یک انسان وارسته و اخلاقی، «تسلط بر نفس» در مقابل کششهای نفس
امّاره و تمایلات و وسوسه های شیطانی است. از این خصیصه می توان به عنوان «تقوا» و «عفاف»
هم نام برد.

قدرت اراده و انتخاب، معجزه می کند، به شرط آنکه از این نعمت الهی و ودیعه ربانی بهره
شایسته ببریم و بذر وجود را به برگ و بار بنشانیم.

کنترل قوای درونی و غرایز از طغیان و عصیان که در فرهنگ قرآن از آن به «جهاد با نفس»
تعبیر می شود، ثمره این حسن استفاده از آن قدرت است؛ ثمره آن هم رسیدن به بهشت الهی
است.

در قرآن کریم می خوانیم:

«وَ اَمّا مَنْ خافَ مقامَ رَبِّه و نَهیَ النَّفسَ عَنِ الهوی، فإِنَّ الجَنَّه هی المأوی»(۶)

«هر کس از جایگاه پروردگارش بیمناک باشد و “نفس” را از هوی و هوس بازدارد، به
یقین جایگاهش بهشت برین است.»

بیم از خدا و حاضر و ناظر دیدن او، به انسان نیروی کنترل نفس می دهد. خشم و غضب
قابل کنترل است و جایگزین آن «حلم» است. شهوت و غریزه جنسی را می توان با تقوا مهار کرد و
به «عفاف» رسید. حرص و طمع را هم می توان با مناعت طبع به بند کشید و بر اریکه «قناعت»
تکیه زد. بخل و حسد را نیز می توان درمان کرد و از دام دنیازدگی رست. خمیر مایه همه اینها،
مهار زدن بر تمنیّات سیری ناپذیر نفس حیوانی است. نفس سرکش را می توان رام ساخت و به
جای «اسیر نفس» شدن، «امیر نفس» شد.

وادادگی برخی به جایی می رسد که نه تنها با تمنیّات و شهوات نفس مجاهده نمی کنند،
بلکه به «نفس پرستی» دچار می شوند و نفس و خواسته هایش برای آنان بتی می شود که خود را در
آستان آن قربانی می کنند.

اگر قرآن کریم، ملامت گرانه می فرماید:

«اَفرَأیتَ مَنِ اتَّخذَ اِلهَهُ هَواه؟»(۷)

«آیا دیدی آن را که هوای خویش را معبود خود قرار داد؟»

اشاره به این گونه اسیران نفس و پرستندگان هوسهایند که به جای «امارت بر نفس» دچار
«اسارت نفس» شده اند.

۲ـ خودفراموشی و خدا فراموشی

به جای آنکه روح، در خدمت جسم باشد (که اغلب دچار آنند)، اگر جسم و تن مَرکب شود و روح و
خرد، «سوار»، آنگاه جز در «ساحل بیداری» و «خانه پاکی» فرود نخواهد آمد.

رجوع به فطرت خدایی و زدودن گرد و غبار غفلت و نسیان از آینه جان، گل وجود را شکوفا
می سازد. ولی به دنبال «خدافراموشی»، «خودفراموشی» است و در پی خودفراموشی هم، باختن
زندگی و سوختن جاودانه در دوزخ عقوبت.

این معادله را قرآن کریم، چنین بیان می کند:

«نَسُوا اللّه فَاَنساهُمْ اَنْفُسَهم»(۸)

«خدا را فراموش کردند، خداوند هم آنان را از خودشان فراموشاند!»

اینکه فرموده اند: عالم محضر خداست و در محضر خدا گناه نکنید، یک حقیقت قرآنی
است و هشداری است که آن «فراموشی» پدید نیاید. کدام صحنه و عمل است که از خدا پوشیده
بماند؟ و چه کسی می تواند کاری کند و حرفی بزند که از خدای بصیر و سمیع، مکتوم و مخفی
بماند؟ هشدار قرآن کریم چنین است:

«اَلَم یَعلم بِاَنَّ اللّهَ یَری؟»(۹)

«آیا ندانست که خدا می بیند؟»

چه چیزی جز یک شرم مقدس می تواند انسان را به این مرحله از رشد فکری و شکوفایی
معنوی برساند که از خدای متعال که همه جا حاضر و ناظر اعمال اوست شرم کند و نافرمانی
نکند؟

کسی که خود را و فطرت خویش را و هدف خلقت خود را از یاد برد، «بندگی خدا» را هم
فراموش می کند و از چنین کسی انتظار «رشد» و فلاح و رستگاری نیست.

«خودآگاهی»، کیمیای گرانبهایی است که تضمین کننده رستگاری انسان است. «غفلت»
نیز، زیربنا و ریشه عمده تباهیها و سقوطهای اخلاقی است.

قرآن کریم، هم خودش «ذکر» است و یاد، هم پیامبران را «مذکِّر» و یادآور می شمارد؛ هم
نماز را «ذکر خدا» معرفی می کند و هم یادآور حقایقی همچون: ضعف و زبونی انسان، کوتاهی
عمر، حسابرسی قیامت، فرجام بهشت یا دوزخ، نعمتهای الهی و لزوم شکر، دشمنی شیطان با
انسان، تباه شدن جوهره انسان در اثر حرص و آز، سرنوشت شوم اقوام لجوج و ناسپاس گذشته و
… است.

این گونه است که مفتاح ذکر، گشاینده درهای سعادت به روی انسان می شود. قرآن کریم
توصیه می کند که مبادا اموال و اولاد، شما را از «یاد خدا» غافل و سرگرم کند و در نتیجه از خاسران
شوید:

«یا ایّها الَّذینَ آمَنوا لا تُلهِکُمْ اَموالُکُمْ وَ لا اَوْلادُکُمْ عَنْ ذکراللّه …»(۱۰)

چرا که این گونه فراموشی، به فراموشی انسان از خویش و سعادت و فرجامش منتهی
می شود و همین؛ بزرگ ترین خسارت و باخت برای اوست. قرآن، هم یادآور پیوسته و مکرر
«ربوبیت خدا»ست، هم یادآور «عبودیت انسان»، تا از گلیم بندگی پای را فراتر نگذارد و به محدوده
طغیان و عصیان وارد نشود.

خداوند، ستارالعیوب است، ولی غافل و جاهل نیست. در خلوت و جلوت و تنهایی و جمع،
با ماست و از ضمیر و ظاهر ما آگاه است.

«وَ هُوَ مَعَکُمْ اَیْنَما کُنْتُمْ واللّهُ بما تَعْمَلُونَ بصیر»(۱۱)

روز قیامت، چه آبروهایی که بر خاک رسوایی می ریزد! این سزای آنان است که گوهر «یاد» را
گم کرده و گرفتار غفلت از «خدا» و «خود» شده باشند.

۳ـ شست و شوی روح

گاهی اشتغالات روزمره و گرفتاریهای زندگی، انسان را از رسیدن به «خود» و رشد دادن به نهال
وجود غافل می سازد و روح، دچار فرسایش می شود. اگر خستگی جسم با تفریحات سالم و
استراحت از بین می رود، خستگیهای روحی هم در سایه سار نیایش و دعا به آرامش می رسد.

«آب»، تشنگی جسم را فرو می نشاند و «اشک» تشنگی روح و جان را. از این رو، «نیایش»
یکی از ضروری ترین نیازهای زندگی است.

قرآن بارها تأکید کرده، تا انسانها در معبد نیایش، سرِ بندگی و خضوع بسایند و با تهجد و
دعا و ذکر و استغفار، بنده بودن خویش را به یاد آورند. فرمانهای «اعبدوا اللّه» که در قرآن است،
برای بیدار ساختن فطرت خداجویی است.

انسان تا «بنده» نشود، «آزاد» نمی شود. در پیشگاه خداوند، هر که خاضع تر و بنده تر و
خاکی تر باشد، عزیزتر و مقرب تر است.

«اِنَّ الَّذینَ عِنْدَ ربِّک لا یَستکبرونَ عَنْ عبادته …»(۱۲)

«آنان که نزد پروردگار تواند، از پرستش او متکبرانه سرباز نمی زنند.»

اگر زبان فطرت ما تجلی و ظهور یابد، همان «عبادت» می شود. باید روزی چند بار، روح را در
«چشمه بندگی» شستشو داد و نهال فطرت را آبیاری کرد. عبادت هم، اگر عارفانه و آگاهانه و با
بصیرت باشد، غبار رذایل را از چهره جان می زداید و پرده غفلت را ـ اگر بر سراچه دلها آویخته
باشد ـ کنار می زند. عبادت، نوعی سپاس به درگاه ولی نعمت ماست. در قرآن هم فرمان «عبادت»
و «شکر» با هم آمده است: «وَ اعْبُدوهُ وَ اشکروا له …».(۱۳)

اگر دل را از غرور و عجب و خودخواهی و خودبینی پاک کنیم، تبدیل به یک «آینه» می شود
و در این آینه، نور خدا تجلی می کند. آلودگی درونی، غبار چهره جان است. آینه غبار گرفته،
چهره ای تیره و غیرشفاف نشان می دهد. پس راهی جز زدودن گرد و غبار غفلت از سیمای آینه
دل نیست، تا بتواند جلوه گاه نور گردد.

۴ـ رعایت حرمتها

پاسداشت حرمتها و مراعات حریمها، جلوه ای دیگر از تربیت قرآنی است. حق پدر و مادر، از
مهم ترین حقوق است که «احسان به والدین» در کنار «عبادت خدا» آمده است و قرآن چنین مؤکد
به رعایت حرمت پدر و مادر فرمان می دهد و از تندی و پرخاش نسبت به آنان برحذر می دارد و به
سخن نیک و لحن شایسته در گفتار و برخوردی خاضعانه و متواضعانه با ایشان و گشودن بال
رحمت و رأفت مهر بر سر آنان و نیز خیرخواهی و دلسوزی و دعا درباره آنان دستور می دهد.

اینها همه، در آیه «اِمّا یَبْلُغَنَّ عندکَ الکِبَرَ اَحدهُما او کلاهُما فَلا تَقُلْ لهما اُفٍّ …»(۱۴) آمده است.

اخلاق قرآنی، در حرمت نهادن به پدر و مادر و قدرشناسی از زحمات آنان جلوه گر است.
قرآن بارها در کنار دعوت به توحید و نهی از شرک، به «احسان به والدین» دستور داده و در جایی
هم به وضوح و صراحت، سپاسگزاری در آستان خدا و سپاس نسبت به پدر و مادر را کنار هم
مطرح کرده است:

«اَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالدیک»(۱۵)

سلوک قرآنی، تنها در پیمودن راههای پرپیچ و خم عرفانی و تهذیب نفسهای پارسایانه و
تقواهای شگرف نیست. ادب و احترام نسبت به پدر و مادر هم، که امری پیش پا افتاده و خانوادگی
و فامیلی است، از گردونه «اخلاق قرآنی» بیرون نیست.

در روایات، رعایت ادب و احسان نسبت به آن دو را به این دانسته اند که: آنان را به اسم صدا
نکنی؛ به احترامشان برخیزی؛ از آنان جلو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.