پاورپوینت کامل جهانی سازی غربی و جهانی شدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جهانی سازی غربی و جهانی شدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جهانی سازی غربی و جهانی شدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جهانی سازی غربی و جهانی شدن اسلامی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۶۰
تحلیلی از غربی سازی جهان و حکومت جهانی امام عصر ـ علیه السلام ـ
«قسمت دوم»
پروژه جهانی شدن
در پروسه، کسی یا چیزی کنترلی بر ایجاد، ابقا و نظارتی بر اوضاع یک پدیده ندارد و از سرانجام
آن بی خبر است. در حقیقت، پروسه سیر طبیعی پدیده، با فراز و نشیبهای طبیعی است. در
حالی که پروژه در دستِ سکان داری است که قصد دارد با بسیج منابع، آن را به مقصدی خاص
هدایت نماید. به طور کلی، چند نظریه درباره پروژه یا پروسه بودن جهانی شدن وجود دارد:
۱ـ به اعتقاد برخی، جهانی شدن یک پروژه است که پیشتر غرب ـ به ویژه امریکا ـ برای ادامه
تسلط بر جهان طراحی کرده بود که در دهه های اخیر، روندی رو به رشد گرفته است. طرفداران
پروژه بودن جهانی شدن، طیفهای مختلفی را در بر می گیرند:
الف ـ جهانی شدن از آغاز به عنوان یک پروژه متولد شد و تمام آن، از پیش طراحی گردیده
است؛ ب ـ جهانی شدن از درون واقعیتهای دیگر اجتماعی زاده شده، و در واقع بخشی از آن
پیشتر طراحی شده است نه تمام آن.(۱)
۲ـ دسته ای دیگر، جهانی شدن را یک پروسه می بینند، و عقیده دارند که این تئوری، یک
روند است و محتاج زمان. به اعتقاد این گروه، گرایشهای مختلف جهانی شدن، از قرنها پیش
وجود داشته است و در این باره، حتی از جهانی شدن سرمایه در قرن شانزده و هفده سخن
می گویند. در این دیدگاه، پروسه جهانی شدن، تداوم پروسه های کوچک تر قبلی است. در میان
طرفداران این نظریه، عده ای بر این باورند که اگرچه هر پروسه، محصول پروسه قبل است، امّا یک
پروسه جدید است که چندان نمی توان برای آن ریشه ها و بسترهای دور و دراز یافت. از این رو،
آنها پروسه جهانی شدن را محصول ریشه های سیاسی ـ اجتماعی دو دهه گذشته می دانند.(۲)
جهانی شدن فرآیندی است بر پایه اقتصاد، باز شدن بازارها،
جانشین شدن قوانین جهانی به جای داخلی.
۳ـ پیروان نظریه سوم می گویند: درست است که جهانی شدن یک پروسه است، ولی ممکن
است بعدها به یک پروژه تبدیل شود. مثلاً، اروپا با رنسانس در آغاز راه توسعه قرار گرفت، با تغییر
در افکار و راه اندازی اقتصادی، وضع داخلی اش را بهبود بخشید و به انباشت ثروت و سرمایه
دست یافت، و پس از آن به فکر استعمار در کشورهای مختلف افتاد و دویست سال بدبختی و
بیچارگی را برای کشورهای قاره های آسیا، افریقا و امریکای لاتین به بار آورد. نظریه دیگر در این
باره آن است که جهانی شدن، در مرحله نخست پروژه است و بعد به پروسه تبدیل می شود.(۳)
۴ـ نظریه دیگر آن است که جهانی شدن پروسه و در عین حال پروژه است. پیروان این
نظریه معتقدند اگر جهانی شدن را به عنوان یک پروژه یا پروسه تحلیل کنیم، از مضرّات و منافعی
که حول و حوش پروژه یا پروسه جهانی شدن وجود دارد، غافل خواهیم ماند. در این نظریه، از
جهانی شدن پروژه ای، به جهان سازی؛ و جهانی شدن پروسه ای، به جهانی شدن تعبیر
می شود.(۴)
اندیشمندان بسیاری درباره هر یک از نظریه های مذکور سخن گفته، و در تبیین آنها
کوشیده اند، از جمله:
۱ـ به اعتقاد دکتر حسین سلیمی ـ مدرس دانشگاه ـ جهانی شدن، یک واقعیت است. با
پذیرش این واقعیت، دچار تناقض نمی شویم؛ زیرا به باور رابرتسون بومی شدن عین جهانی
شدن و جهانی شدن عین بومی شدن است؛ یعنی در جهانی شدن، همه فرهنگهای جهانی یکی
می شوند، ولی فرهنگهای مختلف، امکان حضور و تعامل را در آن عرصه خواهند داشت. از آنجا که
جهانی شدن یک واقعیت است، ما در عصر جهانی شدن، قدرت انتخابهای متعدد را نداریم.
نتیجه سخن آن است که جهانی شدن یک پروژه است و باید در مقابل آن تسلیم بود!(۵)
۲ـ سهراب شهامی ـ معاون دبیر کل اکو ـ جهانی شدن را یک پروسه می داند که بر سه مفهوم
زیر پایه گذاری شده است: الف ـ آزادسازی تجارت (باز شدن مرز کشورها به روی تجارت کالاها)؛
ب ـ خصوصی سازی (= حضور عمده شرکتهای چند ملیتی و سرمایه گذاری مستقیم از طریق این
شرکتها)؛ ج ـ توسعه ارتباطات (= الکترونیکی شدن ارتباطات تجاری.)
حاصل اینکه جهانی شدن فرآیندی است بر پایه اقتصاد، باز شدن بازارها، جانشین شدن
قوانین جهانی به جای داخلی. در این فرآیند، کالاها ملیت خود را از دست می دهند مگر کالاهای
سنتی؛ کالاها و خدمات تحت نظریه اقتصادی مکانیزم بازار قرار می گیرند؛ فروشنده، تعیین
کننده نوع کالاهایی است که به بازار می آورد، نه تعیین کننده طرف معامله.(۶)
۳ـ دکتر حسین سیف زاده ـ استاد دانشگاه ـ بخشی از جهانی شدن را پروسه و بخشی دیگر
را پروژه می داند. بر این اساس، سه برخورد با آن تشخیص داده است: الف ـ عده ای نه فرآیند
جهانی شدن را می پذیرند، نه اقدام جهانگرایانه غرب را؛ مثلِ چین تا زمان مائو، ژاپن تا ۱۹۴۵ و
بنیادگرایان اسلامی! ب ـ تعدادی که فرآیند جهانی شدن را پذیرفته اند ولی خواهان ابقا و تحکیم
فرهنگ بومی اند، مثل دولت آقای خاتمی؛ ج ـ عده ای هم فرآیند جهانی شدن را پذیرفته اند و هم
اقدام جهانگرایانه غرب را؛ مانندِ ترکیه.(۷)
۴ـ دکتر عاملی در گفت و گو با پروفسور مولانا، ضمن رد نظریه وی که جهانی شدن را تنها
یک پروژه معرفی می کند، می افزاید: «من به خلاف آقای مولانا معتقدم جهانی شدن، ضمن این
که یک پروژه است، یک فرآیند هم هست».
وی در توجیه سخنش به تعبیر لرنر در این باره، استناد می کند و می گوید: «شخصی به
مادری گفت: کودک بسیار زیبایی دارید. مادر گفت: عکسش را ندیده ای، عکسش از خودش
قشنگ تر است».(۸)
همچنین درباره اینکه جهانی شدن، پروژه ای هدایت شده از سوی غرب با هدف گسترش
همه جانبه آموزه های لیبرالیسم در ابعاد فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و مشروعیت بخشیدن به
هژمونی غرب است یا یک جریان یا فرآیند طبیعی عصر حاضر و برآیند گسترش فزاینده
ارتباطات است، دیدگاههای مختلفی وجود دارد.
جهانی سازی یا امریکایی سازی؟
هری مگداف می گوید: هیاهوی یک و نیم دهه گذشته درباره جهانی شدن، چیز تازه ای نیست؛
بلکه بخشی از یک پدیده مستمر با پیشینه ای طولانی است. در آغاز، سرمایه داری غربی برای
ایجاد یک بازار جهانی پا به عرصه حیات گذاشت، سپس امواج طولانی نفوذ و رشد آن در
کشورهای دیگر جهان، از راه فتوحات نظامی و رخنه اقتصادی ادامه یافت.(۹)
همچنین، سمیر امین در مقاله امپریالیسم و جهانی شدن گفته است: تسخیر امپریالیستی
کره زمین یا جهانی کردن از سوی اروپائیها و فرزندان امریکایی آنان، در سه مرحله صورت گرفت:
پایان جنگ سرد منجر به پیدایی محیطی شد که برخی آن را
جهان تک قطبی یا یک ابرقدرتی نامیده اند.
مرحله اول: با تعرض ویرانگرِ نظام سرمایه داری سوداگر غربی در حوزه اقیانوس اطلس آغاز
شد که آن، به تسخیر امریکای شمالی، مرکزی و جنوبی انجامید. حاصل این مرحله، تخریب
تمدنهای سرخ پوستان، اسپانیا و مسیحی کردن منطقه از طریق قتل عامهای تمام عیار بود، و
سرانجام به روی ویرانه های آن ایالات متحده امریکا! ساخته شد.
استعمارگران انگوساکسونی همین مسئله را در استرالیا و زلاند نو تکرار کردند؛ زیرا
پروتستانهای انگلیسی از کتاب مقدس خود حق نابود کردن کفار و محو کردن آنان از روی کره
زمین را نتیجه می گرفتند. نتایج فاجعه بارِ نخستین فصل گسترش جهانی سرمایه داری، اگرچه
نهضتهایی چون انقلاب بردگان در سن دومینگ (هائینی امروز) در پایان قرن هجدهم را
برانگیخت، با پیروزی سرمایه داری غربی به پایان رسید.
مرحله دوم: این مرحله مقارن با انقلاب صنعتی است و به انقیاد استعماری آسیا و افریقا
کشید. هدف و انگیزه واقعی استعمارگران، تصاحب منابع طبیعی جهان و گشودن بازارها به روی
کالاهای غربی بود، این بار نیز، غربیها تعرض و تجاوز به جهان را مأموریتی مقدس قلمداد کردند.
پیامدهای این مرحله، قطبی شدن جهان و افزایش نابرابری بین جهانیان از دو برابر در سال
۱۸۰۰ به شصت برابر در سال ۱۹۱۷ بود؛ انقلاب روسیه و چین، پاسخی به این نابرابری شمرده
شده است. از این رو، شگفت آور نیست که انقلابهای رهایی بخش ملی در مناطق پیرامونی جهان،
یعنی کشورهای غیرغربی، روی داد. این انقلابها، باعث شد که برای مدتی جهان احساس آرامش
کند، و سرمایه داری هم ناچار گردید خود را با وضعیت جدید سازگار نماید.(۱۰)
مرحله سوم: مرحله جدید با شعار توسعه و دموکراسی آغاز شد. دموکراسی یکی از شرایط
ضروری توسعه معرفی شد، ولی هیچ گاه به اثبات نرسید؛ در حالی که برخی معتقدند، در صورتی
که کشوری به توسعه دست یابد، دموکراسی می تواند تحقق یابد. شرط لازم برای دریافت کمک از
دموکراسیهای بزرگ ثروتمند، ارائه گواهی دموکراسی است.(۱۱) مدرنیته مترادف با سرمایه داری
است و دموکراسی که مدرنیته را به وجود آورد، نیز محصول سرمایه داری است که امریکا در رأس
آن قرار دارد.(۱۲)
عیسی صفا در مقاله جهانی شدن امپریالیسم و سرمایه داری بر آن است که تاریخ واقعی
جهانی شدن، با شکست اردوگاه سوسیالیستی و بازگشت مناسبات سرمایه داری به این کشورها
همراه است، و آن نیز، عربده ای بوده است که بعد از پیروزی غرب سرمایه داری در جنگ با عراق
به رهبری امریکا و بوش پدر کشیده شد. به همین سبب، او جهانی شدن را همان یک قطبی
شدن جهان، تحت رهبری قدرت امپریالیستی امریکا می داند و مشخصات جهانی شدن در
مفهوم سرمایه داری امریکایی را به این شرح بر می شمارد:
۱ـ تلاش برای حذف همه ساختارهای اقتصادی که در مقابل بخش خصوصی قرار
می گیرند؛
۲ـ مداخله آشکار و مؤثر صندوق بین المللی پول (= بانک جهانی) در اقتصاد کشورهای
دیگر؛
۳ـ حمله به پول ملی کشورهای جهان سوم و …؛
۴ـ مداخله فعال در بورس جهانی و …؛
۵ـ انحصار و تمرکز نوآوری، تحقیق و توسعه در مؤسسات خصوصی چند ملیتی؛
۶ـ دیکتاتوری سهامداران و شرکتهای چند ملیتی. لیونل ژوسپین نخست وزیر فرانسه در
این باره گفته است: ما دیکتاتوری پرولتاریا را رد نکردیم که دیکتاتوری سهامداران را بپذیریم.(۱۳)
پل سوئیزی به نوعی دیگر، رابطه بین جهانی شدن و سلطه گری امریکا را به تصویر
می کشد. به اعتقاد وی، امریکا یک بار دیگر برای استقرار مجدد سرکردگی جهانی خود، متناسب
با شرایط اقتصادی، سیاسی و نظامی اش، دست به تعرض زده است. بنابراین، اولاً از نگاه
سوئیزی، امریکا قبل از این نیز، درصدد سلطه گری بر کل قاره امریکا بود. ثانیاً، اینک امریکا در
تلاش است تا سلطه خود را در جهان کنونی و آینده جهان بسط و گسترش دهد.
یکی از ابزارهای اساسی در سلطه گری امریکا، قدرت نظامی است که از سال ۱۹۴۵ سر
برآورده است و تا زمانی که شوروی پابر جا بود، روشی مسالمت جویانه داشت، ولی پس از آن به
حالت تعرض درآمد. هنری کیسینجر می گوید: جهانی شدن فقط واژه دیگری است، هم معنای
سلطه ایالات متحده امریکا.
دستگاه اصلی که استراتژی سلطه جویانه واشنگتن را اجرا می کند، ناتو است، و علت اصلی
عدم انحلال ناتو پس از فروپاشی پیمان ورشو و شوروی نیز همین است. هدف از پروژه جهانی
شدن، ساختن یک جهان تک قطبی به سرکردگی امریکاست که یکی از اصولش، گسترش
امپراطوری نظامی امریکایی بر جهان است.(۱۴)
گرچه جهان گرایی امریکا متکی بر ابزارهای نظامی است، ولی این جهان گرایی مبتنی بر
نگرشهای فرهنگی امریکایی نیز هست؛ مثلاً آنها سفیدپوستان امریکایی را تنها مصداق انسان
ناب می دانند، پس تنها آنچه آنها در عرصه فرهنگ تولید می کنند، بهترین فرهنگ انسانی
خواهد بود. آنها می گویند: ما بهترین هستیم، چرا که ملت ما بهترین است؛ ما بهترین هستیم،
چرا که فقط ما انسان واقعی هستیم.(۱۵)
جهان گرایی فرهنگی امریکایی، ابعاد دیگری نیز دارد؛ مثلاً فرهنگ جهانی شدن را
می توان فرهنگ پسامدرن نامید که دربردارنده غربی شدن یا همان استیلای کوکاکولای
امریکایی است.
این فرهنگ رسانه ای و مصرفی غرب، مبتنی بر کالایی شدن است که در آن مصرف، روش
اصلی اظهار وجود است. صدور چنین فرهنگی به دیگر نقاط جهان، از طریق گسترش ارتباطات
جمعی، یک فرهنگ جهانی پسامدرن به شمار می رود.
بحث درباره جهانی شدن، یعنی همان سلطه امریکا را با سخنانی از هانتینگتون به پایان
می بریم. به اعتقاد وی:
اولاً تمدن غرب معرف فرآیند مدرن سازی و صنعتی شدن بوده که اینک ابعاد جهانی
یافته، یا به بیان دیگر، غرب هم اینک در حال شکل دادن یک امپراطوری جهانی است؛
ثانیاً غرب بدون امریکا، بخش عقیم و در حال سقوطی از جمعیت و عرصه جهان خواهد بود
که در یک جزیره کوچک و جدا در انتهای اوراسیا قرار گرفته است؛
ثالثاً امریکاییها از لحاظ فرهنگی، بخشی از خانواده غرب اند. وقتی امریکاییها به جست و
جوی ریشه های فرهنگی خود بر می خیزند، آن را در اروپا خواهند یافت.
بنابراین، تلاش طرفداران پدیده چند فرهنگی که اعتقاد به جدایی فرهنگ امریکایی از
فرهنگ اروپایی دارند، و در فرهنگ اروپایی فضیلتی نمی بینند، و تنها بر جهات منفی آن تأکید
دارند، در جداسازی میراث گناهکارانه فرهنگ اروپایی از فرهنگ پُرگناه امریکا بیهوده است.
حاصل کلام هانتینگتون آن است:
۱ـ جهانی شدن به معنای غربی سازی است؛(۱۶)
۲ـ در رأس غربی سازی جهان، امریکا قرار دارد.
فوکویاما هم به نتیجه هانتینگتون رسیده است که می گوید:
«جهانی شدن، همان امریکایی شدن است و امریکایی شدن به معنای پذیرش
ارزشهای امریکایی در دو دهه ۴۰ و ۵۰ از سده بیستم میلادی است.»(۱۷)
پس تردیدی باقی نمی ماند که مراد از جهانی شدن، همان سلطه گری امریکا بر جهان
است؛ اما آیا امریکا قادر است جهانی سازی امریکایی را در جهان برای همیشه مستقر و نهادینه
نماید؟
در این باره، به نظریات سه نظریه پرداز معروف امریکایی یعنی کیسینجر، فوکویاما و
هانتینگتون استناد می کنیم:
الف ـ پایان جنگ سرد، منجر به پیدایی محیطی شد که برخی آن را جهان تک قطبی یا
یک ابرقدرتی نامیده اند؛ اما در آن، امریکا از موقعیت برتر و بهتری برای دیکته کردن دستورهای
جهانی خویش به طور یک جانبه برخوردار نیست.
به دیگر بیان، توان امریکا در به کارگیری قدرتش در شکل دادن به بقیه جهان، در عمل
کاهش یافته، در حالی که قدرت و تفوق امریکا نسبت به ده سال قبل افزایش یافته است. البته
امریکا خود نیز برداشت روشنی از آنچه در پی استقرارش در جهان پس از جنگ سرد است ندارد.
جهانی سازی امریکایی بر ویلسون گرایی قرار دارد، و آن به عنوان رویکرد اساسی سیاست
خارجی امریکا بر این فرض قرار داشت که امریکا دارای ماهیتی استثنایی است و از این رو، در
فضایل و قدرت بی همتاست، و چنان به قدرت و قداست اهدافش اعتقاد دارد که می تواند مبارزه
برای گسترش ارزشهای خود در سطح جهان را حق خود بداند و آن را نیز مشروع جلوه دهد؛ اما
در قرن جدید (= قرن بیستم و بیست و یکم) عواملی باعث می شوند که امریکا کمتر استثنایی
جلوه کند. گرچه قدرت نظامی امریکا در آینده قابل پیش بینی، بی رقیب خواهد ماند، ولی از آن
قدرت، به تنهایی نمی تواند در جنگها سود ببرد. امریکا احتمالاً قوی ترین اقتصاد جهان را طی
سالهای پس از آغاز قرن جدید دارد، در عوض با رقابت اقتصادی ای مواجه می شود که آن را در
طول جنگ سرد تجربه نکرده است.
بنابراین، امریکا هر چه قوی تر باشد، باز به عنوان یک کشور، ظرفیت و توان تحمیل تمامی
خواسته های خود بر بقیه نوع بشر را ندارد. از این رو، کیسنجر سفارش می کند: امریکا تنها از
طریق برقراری توازن قوا می تواند به منافعش دست یابد. برای حفظ یا استقرار توازن قوا، نیازمند
شریک است. این شرکا همیشه نمی توانند براساس ملاحظات اخلاقی انتخاب شوند.(۱۸)
ب ـ به باور برخی، اعتقاد غربیها به جهانی بودن فرهنگ غرب، یا عقیده به اینکه ملتهای
غیر غربی باید ارزشها و نهادهای غربی را بپذیرند، غیراخلاقی و غیرممکن است؛ زیرا اگرچه
قدرت نیمه جهانی اروپاییها در پایان قرن نوزدهم و سلطه جهانی امریکا در پایان قرن بیستم بر
جهان حاکم بود، اینک جهان گرایی اروپایی دیگر وجود ندارد، و پیشگامی امریکا هم در حال
افول است؛ دست کم تهدید شوروی موجود نیست تا سلطه جهانی امریکا را موجه و مشروع
سازد.(۱۹) از این رو، هانتینگتون، از رهبران غربی می خواهد که بکوشند کیفیت تمدن غربی را
بازسازی و نگهبانی نمایند.
اعتقاد غربیها به جهانی بودن فرهنگ غرب، یا عقیده به اینکه ملتهای غیر غربی
باید ارزشها و نهادهای غربی را بپذیرند، غیراخلاقی و غیرممکن است.
وی این مسئولیت را بیش از آنکه متوجه اروپا بداند، متوجه امریکا می داند. از نگاه او برای
حفظ تمدن غربی، تعقیب و تحقیق اهداف زیر اجتناب ناپذیر است:
الف ـ دست یابی به همگرایی سیاسی، اقتصادی و نظامی بیشتر و هماهنگ کردن سیاستها
با این هدف که کشورهای متعلق به تمدنهای دیگر، اختلافات خود را با کشورهای غربی حل
کنند؛
ب ـ پذیرش جایگاه روسیه به عنوان کشور کانونیِ آیین ارتودوکسی و یک قدرت محلی
عمده با منافعی مشروع در حفظ امنیت مرزهای جنوبی خود؛
ج ـ ادغام کشورهای غربیِ اروپای مرکزی در اتحادیه اروپایی و ناتو یعنی کشورهای گروه
ویسگراد، جمهوریهای حوزه بالتیک، اسلوونی و کرواسی؛
د ـ کمک به غربی شدنِ امریکای لاتین تا حد امکان و ایجاد پیوندهای نزدیک تر بین
کشورهای امریکای لاتین با غرب؛
ه ـ محدود کردن گسترش قدرت نظامی متعارف و غیرمتعارف کشورهای مسلمان و چین؛
و ـ کند کردن شتاب دور شدن ژاپن از غرب و نزدیک شدن این کشور به چین؛
ز ـ حفظ برتری تکنولوژیک و نظامی غرب بر تمدنهای دیگر.(۲۰)
ج ـ جوامع غربی به جای آنکه درصدد باشند، اخلاق شهروندان خود را بهبود بخشند، در
جست و جوی نهادهای متکی بر قانون اساسی و فراهم آوردن مبادله مبتنی بر بازار آزاد هستند،
در حالی که هنجارهای جهان صنعتی در طول ۱۹۶۵ تا ۱۹۹۵ به سرعت به سوی قهقرا رفته
است.
وقوع ناهنجاریهای اجتماعی، در این دوره چنان زیاد بوده است که می توان نام فروپاشی
بزرگ را بر آن نهاد. نخستین و مهم ترین نشانه این فروپاشی، زوال خانواده هسته ای است، اما
همان طوری که دیوید پاپینو (David popenoe =) خاطر نشان کرد، در سالهایی که
فروپاشی بزرگ در حال وقوع بود، کتابهای درسی جامعه شناسی زوال خانواده را افسانه
می شمرد، ولی اثبات افسانه نبودن زوال خانواده، چندان مشکل نیست. چون:
الف ـ میزان طلاق از حدود سال ۱۹۶۷ به بعد، به شدت در جامعه امریکا افزایش یافت، به
گونه ای که امریکا را بیش از هر کشور اروپایی از طلاق برخوردار ساخت. میزان بالای طلاق به این
معناست که: ۱ـ تعداد زیادی از فرزندان، بدون حضور یکی از والدین در خانه بزرگ می شوند؛ ۲ـ
تعداد زیادی از کودکان از والدینی به دنیا آمده اند که پدر و مادرشان با هم ازدواج نکرده اند.
بنابراین جای تعجب نخواهد بود که بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۹۳، کودکانی که از زنان غیرمتأهل
به دنیا آمده اند، از پنج درصد به ۳۱ درصد افزایش یافته است.
ب ـ برخلاف تبلیغات، میزان جنایت در اوایل دهه ۱۹۹۰، اگرچه به میزان اوایل دهه ۱۹۸۰
نیست، نسبت به دوره بعد از جنگ جهانی دوم، همچنان بالاست. زشت کاری با کودکان (= سوء
استفاده جنسی، مسامحه عاطفی و جسمی) نیز یکی از اقلام جنایت است که بر پایه گزارش
رسمی اداره سرشماری امریکا، در دهه ۱۹۹۰ به سرعت افزایش یافته است. بال دال، سناتور
جمهوریخواه در دوره مبارزه انتخاباتی ریاست جمهوری کلینتون آشکار ساخت که میزان
استفاده نوجوانان از مواد مخدر به ویژه از سال ۱۹۹۳ به بعد افزایش یافته است.(۲۱)
جهانی شدن و مهدویت اسلامی
حاصل مباحث قبلی این است که جهانی سازی ریشه در غرب دارد، و در غرب متولد شده و بارور
گردیده است. اصول و مبانی فکری و فلسفی آن دقیقاً همان اصول و مبانی تفکر غرب است.
اندیشمندان متعددی نیز بر ارتباط مستقیم بین جهانی سازی و غرب و بر پروژه بودن آن تأکید
دارند.
در رأس پروژه جهانی سازی امریکاست، اما امریکا به دلایل مختلفی از صلاحیت رهبری
جهانی سازی برخوردار نیست. سپس این پرسش پیش می آید که اگر امریکا یا مسیحیت دولتی
قادر به رهبری عادلانه جهان نیست، پس چه کسی از این توانایی برخوردار است؟! پاسخ، اسلام
است. اما آیا جهانی سازی اسلام براساس تعالیم دینی اثبات پذیر است؟! این جهانی سازی بر چه
اصولی استوار است و ویژگیها و ابزارهای آن کدام است؟!(۲۲) در پاسخ به پرسشهای مذکور، مباحث
زیر را مرور می کنیم:
جهانی شدن در کلام خدا و معصومان
اسلام جهانی تولد یافت، مسلمانان برای جهانی کردن اسلام بسیار کوشیدند، شیعیان هم به
حکومت جهانی حجت بن الحسن ـ علیه السلام ـ دل سپرده اند. آیات و روایات اسلامی نیز،
پروسه جهانی شدن اسلام را مورد تأیید و تأکید قرار داده اند. از جمله آیات و روایات فراوانی که
درباره جهان مداری اسلام است، موارد زیر تنوع و کاربرد بیشتری دارد:
الف ـ قرآن: آیاتی از قرآن به مسأله جهانی شدن اسلام اشاره دارند:
۱ـ «وَ نُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الاَْرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ
وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الاَْرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ مَّا کَانُوا یَحذَرون»(۲۳)
«ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی
زمین قرار دهیم و حکومتشان را در زمین پابرجا سازیم؛ و به فرعون و هامان و
لشکریانشان، آنچه را از آنها [= بنی اسرائیل] بیم داشتند، نشان دهیم!»
این دو آیه، هر چند به قصه حضرت موسی ـ علیه السلام ـ ، فرعون و بنی اسرائیل مربوط
است، ولی محتوا و مفهوم آیات، تنها به آن بر نمی گردد. آنچه در آن دوره اتفاق افتاد، جلوه ای از
اراده خداوند برای حاکمیت بخشیدن مستضعفان بر مستکبران بود، در حالی که اراده خدا در
این باره، به طور کامل تحقق نیافته است. پس روزی می رسد که خداوند حاکمیت خویش بر
زمین را از طریق سپردن آن به دست بندگان صالح تحقق بخشد.(۲۴)
۲ـ «قَالَ رَبِّ فَاَنْظِرنی إِلَی یَومِ یُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ
الْمَعْلُومِ»(۲۵)
«(شیطان) گفت: پروردگارا! مرا تا روز رستاخیز مهلت ده (و زنده نگهدار؛ خداوند)
فرمود: تو از مهلت یافتگانی! (اما نه تا روز رستاخیز، بلکه) تا وقت معینی.»
برپایه این آیه، روزی فرا می رسد که شیطان دیگر بر انسان حاکمیت ندارد. در واقع، خداوند
با مهلت درخواستی ابلیس تا روز قیامت، موافقت نکرد و تا زمان معینی (= تا قبل از برپایی
قیامت) به او مهلت داد. با پایان یافتن حاکمیت شیطان بر انسان، جهانی شدن اسلام از سوی
بنده صالح خداوند تبارک و تعالی یعنی حجت بن الحسن ـ علیه السلام ـ آغاز می شود.(۲۶)
۳ـ «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لَیُظْهِرَهُ عَلی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ
الْمُشْرِکُونَ»(۲۷)
«او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها
غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند.»
امام صادق ـ علیه السلام ـ در تفسیر این آیه فرمود: «سوگند به خدا، هنوز تفسیر این آیه
تحقق نیافته است.» راوی پرسید: فدایت شوم پس چه زمانی تحقق می یابد؟ امام فرمود: «وقتی با
اراده خدا، قائم قیام کند.»(۲۸) بنابراین، جهانی شدن اسلام و تشکیل حکومت واحد جهانیِ امام
زمان ـ علیه السلام ـ با به کارگیری علوم و فنون نوین به انجام می رسد و تداوم آن با تدبیر، تدبر،
دانش و بینش میسر می شود.
۴ـ «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاَْرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُونَ»(۲۹)
«در زبور بعد از ذکر (تورات) نوشتیم که بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین
خواهند شد!»
«یرثها» جنبه جهان شمولی دارد، یعنی همه حاکمان زمین، عباد صالح خواهند شد. این
مطلب در مزامیر داوود، ـ مزمور ۳۷ ـ به این صورت آمده است: «حلیمان وارث زمین خواهند شد».
زبور در این جا، نه زبور داوود، بلکه به اعتقاد مرحوم طبرسی، مراد مطلق کتاب آسمانی است. از
این رو، برخی از مفسران، آیه فوق را این گونه ترجمه می کنند: «علاوه بر قرآن در زبور هم گفتیم:
بندگان شایسته ام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!»(۳۰)
۵ـ «وَعَدَ اللّهُ الَّ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 