پاورپوینت کامل تربت عشق ۴۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تربت عشق ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تربت عشق ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تربت عشق ۴۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۰۷
تحلیلی عرفانی و حماسی از سجود بر
تربت سیدالشهدا ـ علیه السلام ـ
وقتی «عقل» و «عشق» در هم آمیزند، و آنگاه که «جهاد» و «عرفان» در یک خط با هم تلاقی کنند.
«حماسه های عاشقانه» و «عشقهای مسلّح» پدید می آید و عارفان حماسه ساز و عشق آموزان
نامدار، به جلوه گری در منظر دیدگانِ جمال طلب می پردازند.
ماجرای عشق الهی، حسینی و عاشورایی این امّت و فرزندانِ خمینی کبیر ـ قدس سره ـ از
این دست است. جرعه نوشانِ بزم الست، ساغر از دست آن پیر گرفتند و کام جانشان را با کوثر
ولایت، شیرین ساختند و این بود که تا واپسین لحظه و آخرین رمق و نگاه، چشم از «مولا»
برنگرفتند.
و ما اینک، وارث این خطّ و مسلک و مرامیم. الحمدللّه.
* * *
ما فرزند «یادیم» و میراث دار «ذکر» و از خاک شهید، بوی جاودانگی استشمام می کنیم و بر
تربتِ حماسه آفرینان، بوسه عشق و سجده نیاز می زنیم و از این «سجده عاشقانه»، رمز
ماندگاری می آموزیم.
از روزی که در نهر جانمان فراتِ سوز و علقمه عطش جاری شد و از شبی که در پیاله دلمان
شربت گوارای ولایت ریختند، و از روزی که حسین بن علی ـ علیه السلام ـ در «دسته» دینداران،
«شور» انداخت و شریعت را با «شریعه» جاری ساخت؛ آری … از آن روز، دلمان یک حسینیه پرشور
است و خانه هایمان «تل زینبیه»، و در هر چشمی یک «فراتِ ماتم» و «دجله درد» جاری است.
در حسینیه دلمان، مرغهای محبّت سینه می زنند و اشکهای یتیم در خرابه چشم، بی
قراری می کنند. سینه ما تکیه ای قدیمی است؛ سیاهپوش با کتیبه های درد و داغ. درب آن با
کلید «یاحسین» باز می شود و زمین آن با اشک مژگان آب و جارو می شود.
ما دلهای شکسته خود را وقف اباعبداللّه ـ علیه السلام ـ کرده ایم و اشک خود را نذر کربلا، و
این «وقفنامه» به امضای حسین ـ علیه السلام ـ رسیده است، این است که زیارت، ترجیع بند ایّام
سال ماست و پیوسته فاصله «قتلگاه» تا «خیمه گاه» را در موج اشک شنا می کنیم و از تربت کربلا و
فرهنگ عاشورا، روح و جان و پیام می گیریم.
* * *
ما اهل «تسبیح» و «سجودیم» و سجده گاهمان «تربت» است. تربت کربلا، خاکی آمیخته با
«خون خدا» است. شگفت نیست که خون به خاک، اعتبار بخشد و شهادت در زمین و در و دیوار،
آبرو و قداست بیافریند و خاک کربلا، مهر نماز عارفان گردد و در سجّاده، عطر شهادت از تربت
حسین به مشام عاشقان برسد و شفابخش دردها شود.
برای ما «زبان تربت» آشناست. ما «پیام عاشورا» را از خاک کربلا می شنویم. خاکی که با
آب زمزم و اروند و فرات و اشک دیدگان رزمندگان عجین شده باشد، با ما حرف می زند.
چه کسی گفته است که «جماد» حرف نمی زند و سنگ و خاک، «نطق» ندارد؟!
درس گرفتن از «تربت» و «فرات»، تنها در مکتب زیارت و ولایت میسّر است و سخن خاک را
با دل، تنها گوش حسینیانِ کربلایی می شنود. برداشتن کام نوزاد با تربت و آب فرات، چشاندن
طعم جهاد و شهادت به فرزندان و آشنا ساختن ذائقه آنان با محبّت اهل بیت و فرهنگ
عاشورایی است.
تربت سیدالشهدا، هم مسجود فرشتگان و ساجدان است هم الهام بخش حریّت و شهامت،
هم انتقال دهنده فرهنگ شهادت.
«تسبیح تربت» هم، قصیده ای صد بیتی است، واژه هایش همه عاشورایی، که دانه هایش
همراه ذاکر، ذکر می گوید و عطر شهادت را می پراکند. دانه های تسبیح تربت، گوهرهایی است که
از خاک کوی عشق گرفته شده و از آن نوری ملکوتی تا عرش خدا متصاعد است و شعر حضور
می خواند. کربلاییان با مضمون این قصیده مقدس، همنوایی می کنند.
دلهای دریایی، گوهر تربت را در ساحل عشق، با «اشک» شست وشو می دهند و از زمزم
دیدگان بر آن می بارند. این است رمز و راز جلوه و جلای همیشگی «تربت حسین»!
این تربت مقدس، منظومه ای بلند از فداکاری و کهکشانی بی انتها از خداگونگی و خلوص
است.
وقتی عطر خون «ثاراللّه» با خاک نینوا عجین شود، تربت سیدالشهدا، پدید می آید که در
دست ذاکران، ذکر می گوید و از سجده گاه ساجدان، نور ابدیّت تا عرش، تنوره می کشد.
* * *
تکریم «تربت»، ریشه در سیره معصومان دارد.
زاهرای اطهر ـ سلام اللّه علیها ـ تسبیحی از تربت حمزه سیدالشهدا ساخت و این منظومه
بلند را به رشته کشید و جاودانه ساخت.
بعدها وقتی «منا»ی حسین پیش آمد. خاک کربلا، جایگزین خاکِ «میدان احد» و مزار
حمزه شد.
اینک، اگر ما در تداوم همین خط و راه، پیشانی عبودیت بر تربت شهید می نهیم و معجونی
از حماسه و عرفان را تجلّی می دهیم، حفظ آن سنّت است.
برای ما «زبان تربت» آشناست. ما «پیام عاشورا» را از خاک کربلا می شنویم. خاکی که با آب
زمزم و اروند و فرات و اشک دیدگان رزمندگان عجین شده باشد، با ما حرف می زند.
چه کسی گفته است که «جماد» حرف نمی زند و سنگ و خاک، «نطق» ندارد؟!
«کوه و دریا و درختان همه در تسبیح اند …»
«و لکن لاتفقهونَ تسبیحَهُم.»
«منا» یک قربانگاه بود، و «کربلا» هم قربانگاهی دیگر. تنها هاجر و ابراهیم نبودند که
«اسماعیل»ها را به «مذبح» آوردند.
محمد و علی و فاطمه ـ علیهم السلام ـ نیز «حسین» را به قربانگاه عشق فرستادند؛ حسین
نیز هفتاد و دو قربانی را.
امّت ما نیز، هشت سال که درهای بهشت گشوده بود و آستانِ قرب الهی «قربانی»
می خواست، جبهه های نبرد را از خون قربانیان راه رضای دوست، سرخ فام ساختند و ثمره هشت
سال دفاع مقدس، «فرهنگ جهاد و شهادت» بود که امروز، به مثابه عظیم ترین سرمایه و ذخیره،
در دل و جان و فکر و ایمان این امّت جای دارد.
ما اهل «تسبیح» و «سجودیم» و سجده گاهمان «تربت» است. تربت کربلا،
خاکی آمیخته با «خون خدا» است. شگفت نیست که خون به خاک، اعتبار
بخشد و شهادت در زمین و در و دیوار، آبرو و قداست بیافریند.
ما فرزند عاشورا و کربلا و مکه و نجف و کرخه و اروند و طوس و ری و قم و جماران و بهشت
زهراییم. ما داغ بقیع بر سینه داریم. ما وارث هدایت و سیادت انبیاییم. ما ذاکران جهادها و
شهادتهای اولیای دینیم. خط توحیدی ابراهیم را پشت سرنهاده ایم و سنّت محمدی وسیره
علوی و شور حسینی و فقه جعفری را. و در انتظار دولت جهانیِ «مهدوی» چشم به آفاق نورانی
تاریخ دوخته ایم.
ما نگاهی داریم، آشنا با برکه شهادت و خون کربلاییان.
ما الهام از محراب خونین کوفه و صحرای سرخ کربلا می گیریم و دلسوخته درد و داغ زندان
تاریک امام کاظم ـ علیه السلام ـ و غربت طوس و مظلومیّت امامان مظلوم شیعه ایم، و همیشه به
یاد پرستوهای مهاجر و عاشقان صادقی هستیم که پرچمی از «تعهد» بر دوش داشتند و تن پوشی
از «تقوا» بر قامت، و در سنگر جهاد و محراب مبارزه، ذکر «شهادت» بر لب و در دل داشتند، با
پیشانی بند «اخلاص» بر سر، با سلاحِ «صَلاح» و اصلاح در کف، که فاصله «حرف» تا «عمل» را با پای
سر و با سرمایه «جان» رفتند. و چه امضایی معتبرتر از «خون» و چه سندی رسمی تر از «شهادت»؟
نسب نامه ما به «اهل بیت» می رسد، در ایمان و ایثار و صبوری و مظلومیت.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 