پاورپوینت کامل زکات در اسلام(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زکات در اسلام(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زکات در اسلام(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زکات در اسلام(۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۸۸

چند جمله ای درباره زکات می خواهم خدمتتان عرض کنم:

یکی این که زکات، عِدل نماز است؛ یعنی همتای نماز است. در ۲۷ آیه قرآن وقتی خدا
می فرماید نماز بخوانید می گوید زکات هم بدهید. نمی شود انسان نماز بخواند اما نسبت
به فقرا و گرسنگان بی تفاوت باشد.

دوم این که حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد داخل مسجد به پنج نفر فرمود: از مسجد بیرون
بروید؛ عده ای از اصحاب پرسیدند یا رسول الله! چرا اینها را از مسجد بیرون می کنید؟
حضرت فرمود: اینها نماز می خوانند ولی زکات نمی دهند!

سوم این که روایت داریم نماز بی زکات قبول نیست؛ نماز و زکات اگر با هم باشند
مورد قبول است. ریل راه آهن باید دو تا باشد تا قطار بتواند حرکت کند؛ نماز با زکات باید
باشد. گنبد اسلام روی پنج پایه استوار است که یکی از آنها نماز است و یکی زکات.

قرآن در آیه ۴۱ سوره حج می فرماید:

«اگر خدا به مؤمنین امکاناتی در روی زمین داد، اولین کاری که انجام می دهند
اقامه نماز، پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر است.»

زکات فقط مربوط به اسلام نیست ادیان دیگر هم زکات داشته اند. آیه قرآن است که
حضرت عیسی علیه السلام فرمود: «أوصانی بالصلوه و الزکاه»؛(۲) «خدا مرا به نماز و زکات سفارش
کرده است.»

در مورد حضرت موسی علیه السلام در قرآن می خوانیم که به مردم می فرمود:

«أقیموا الصلوه و آتوا الزکاه»؛ «نماز به پا دارید و زکات بدهید.»

درباره عموم انبیاء دارد علت این که ما اینها را امام قرار دادیم این بوده که اقامه نماز
و ایتاء زکات داشتند: «جَعَلناهم ائمهً یَهدونَ بأمرِنا و أوحَینا الیهم فعل الخیرات و اقام
الصلوه و ایتاء زکات»(۳)

اصلاً دین پایدار دینی است که به فقرا رسیدگی کند. در قرآن می فرماید:

«و ما اُمِرُوا الا لیَعبُدُوا الله مخلصین»(۴)

تا می رسد به اینجا که می فرماید:

«و یؤتوا الزکاه»(۵)

بعد می فرماید: «و ذلک الدین القیّمه»؛ یعنی دینی که در آن مردمش نماز بخوانند
ولی در آن جامعه عدّه ای گرسنه باشند این دین پایدار نیست.

به هر حال هر قومی، هر اجتماعی، هر طایفه ای که به وجود آمده یک فکری به حال
فقرا کرده اند، و لذا کمک به فقرا در سوره های مکی است؛ یعنی قبل از آن که اصلاً
حکومت اسلامی در مدینه تشکیل شود در سوره های مکی سفارش به زکات ذکر شده
است.

منتها زکات در مکه کلی انفاقات بوده یا انفاقات مستحبی، ولی در مدینه دیگر
حساب و کتاب پیدا کرد. معلوم شد که از چه چیزی زکات بگیریم؟ چگونه بگیریم؟ به چه
کسانی تقسیم کنیم؟ مقدار زکات چقدر باشد؟ نصابش چقدر باشد؟ یعنی قانونمند شد
در مدینه.

بنابر این، اصل کمک به فقرا منتظر مکه و مدینه نیست، بلکه باید از همان اول به
فکر فقرا بود. پس اصل این است که باید شکم گرسنه ها را سیر کرد، منتها بعد این مسئله
مطرح می شود که چه کسی بازنشستگی داشته باشد، چه کسی حقوق بگیرد، چه کسی
دائمی باشد، چه کسی از طریق کمیته امداد باشد، چه کسی از نهادها باشد، چه کسی از
دولت باشد، چه کسی از ملت باشد؟

برنامه ریزی قانونمند زکات در سال دوم هجری در مدینه بود؛ یعنی بعد از این که
حضرت هجرت کردند به مدینه قانون زکات آمد. مسئول مستقیم زکات هم شخص
پیغمبر صلی الله علیه و آله است. قرآن می فرماید: «خُذ مِن أموالهم صدقهً»؛(۶) «تو باید از مردم صدقه بگیری»
و صدقه در اینجا یعنی زکات.

میان چه کسانی زکات را تقسیم کنیم

میان هشت گروه: فقرا، مساکین، ور شکسته ها، اسیرها را بخرید آزاد کنید، در راه مانده ها،
مثلاً طرف تاجر بوده فعلاً ماشینش در درّه افتاده یا کشتی اش غرق شده یا خانه اش آتش
گرفته، گروه بعدی جذب کردن دلها و تمام کارهای خیر مثل ساختن پُل، درمانگاه، تهیه
جهیزیّه، داماد کردن جوانان، عروس کردن دخترها و همه کارهای خیر. هشت مورد است
که در قرآن دقیقا ذکر شده است.(۷)

زکات یعنی پاکی، یعنی رشد و نموّ. زکات، آدم را پاک می کند؛ یعنی آدمی که زکات
می دهد خودش را از بُخل پاک می کند، از حرص پاک می کند، از تکاثر و مال اندوزی پاک
می کند.

بد نیست اینجا شبهه ای را مطرح کنم: دینی که می گوید خمس و زکات و انفاق
بدهید یعنی همیشه جامعه دو قطبی است: فقیر و غنی؛ شبهه این است که چرا اصلاً
اسلام می پذیرد یک چنین جامعه ای را؟ چرا اسلام قبول می کند که در جامعه یک عدّه
پول دار باشند و یک عدّه گرسنه، بعد به پول دارها بگوید شما را به خدا یک صدقه ای
بدهید. خمس بدهید، زکات بدهید! اصلاً چرا باید قبول کنیم که در جامعه ای گرسنه
وجود داشته باشد بعد التماس کنیم به پول دارها که به گرسنه ها رسیدگی کنید؛ بلکه
بهتر است از اول کاری کنیم که اصلاً گرسنه و فقیر نباشد. این شبهه ممکن است مطرح
بشود.

جواب این است که ما چند رقم فقر داریم:

۱ ـ بعضی فقرها به سبب تن پروری است.

حدیث داریم به آدمهای تن پرور زکات ندهید. کسی که می تواند دنبال حرفه ای
برود، کار بکند و نان در بیاورد به او کمک نکنید.

۲ ـ بعضی فقرها به سبب بی سوادی است.

طرف نرفته یاد بگیرد که چگونه از این آب و خاک استفاده کند، به اینها باید آموزش
داد.

۳ ـ بعضی فقرها طبیعی است.

مثلاً دو نفر می روند کنار دریا ماهی بگیرند، هر دو نفر تور می اندازند، در یکی از این
تورها خیلی ماهی می افتد ولی در تور دیگری اصلاً.

در چنین موردی این گونه نیست که طرف بلد نباشد یا تن پرور باشد یا بی سواد
باشد یا ناآگاه باشد یا بی تجربه باشد؛ استثمار، استعمار، رشوه یا هیچ چیز دیگری در کار
نبوده بلکه ماهی در تورش نرفته. یا مثلاً بارندگی نشده کشتِ طرف از بین رفته یا مثلاً
آفتی آمده یا مثلاً یک بیماری پیش آمده یا تصادفی کرده یا آتش سوزی شده.

به هر حال، ما وقتی می گوییم زکات، به حوادث پیش بینی نشده نظر داریم؛ حوادث
طبیعی.

۴ ـ فقر انتخابی.

یعنی طرف می توانسته پول پیدا کند پول را رها کرده، رفته سراغ کاری که تشخیص
داده لازم است انجام دهد و بعد فقیر شده. در این مورد هم فقر این گونه نبوده که به جهت
تن پروری یا فرار از کار یا شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت بوده باشد. بلکه طرف شاید
آدم زرنگی بوده منتها «للفقراء الذین اُحصِروا فی سبیل الله»؛(۸) یعنی مثلاً طرف رفته حرف
حقّی را بزند گرفته اند زندانش کرده اند، حالا زن و بچه اش نان ندارند بخورند.

پس ما در زکات به دو گروه از فقرا رسیدگی می کنیم:

۱ ـ فقیرانی که به سبب قیام به حقّ دچار فقر شده اند؛

۲ ـ فقیرانی که فقرشان علت طبیعی داشته؛ مثل کسی که ماهی در تورش نرفته یا
حادثه ای برایش اتفاق افتاده.

اما فقیرانی که به سبب بی تجربگی یا ناشی گری یا تن پروری به فقر مبتلا شده اند
اینها حسابشان جداست.

گاهی هم بر اساس ابتکارات، استعدادها متفاوت است؛ یک نفر ۵ ساعت کار کند
خسته می شود ولی یک نفر با ۱۵ ساعت کار خسته می شود؛ یک نفر ۵ ساعت کار می کند
ولی ۱۰ تا بچه دارد ولی یک نفر هم ۱۵ ساعت کار می کند و یک بچه دارد؛ بعدا این پولدار
می شود و آن، فقیر. خمس و زکات برای این چاله چوله هاست؛ باید اینها را پُر کند.

اهمیت زکات

چند جمله هم درباره اهمیت زکات ذکر کنم. اصولاً ما باید چند چیز را باور کنیم:

اول باید باور کنیم که این مالهایی که داریم مال خودمان نیست. ما مثل کارمند
بانک هستیم. یک روز می گویند در این باجه بایست و پول بگیر و یک روز هم می گویند در
آن باجه بایست و پول بده؛ نه آن روزی که در آن باجه صدها میلیون پول می گیریم مال
خودمان است که بخواهیم به هوا بپریم و شادی کنیم و نه آن روزی که باید صدها میلیون
در آن باجه بدهیم سکته کنیم؛ نه گرفتن پول معلَّق زدن دارد و نه دادنش سکته؛ مالِ ما
نیست؛ بدانیم که خودمان امانت هستیم، اموالمان هم امانت است.

«انا للّه»؛ قرآن می گوید مال، مالِ خداست؛ «اتاکُم الله»، «رزقکم الله» یعنی باوَرت
نیاید، که مال خودت است. اشکال قارون هم همین بود که وقتی به او گفتند: «اَحسِن کما
اَحسَنَ اللهُ الیک»؛(۹) یعنی خدا به تو مال داده، تو هم به فقرا بده؛ گفت: خدا نداده! «انّما
اُوتیتُهُ علی علمٍ عندی»(۱۰)؛ یعنی من یک علمی در نزدم است، این از مدیریت من است، من
یک اقتصاددان هستم، تخصص دارم. قارون می گفت این، مالِ مغزم است، نتیجه بازوی
من است. اشکال قارون همین بود.

امّا حضرت سلیمان علیه السلام می فرمود: «هذا من فضل ربی»(۱۱) این را خدا داده؛ آن هم
نداده برای عیّاشی بلکه «لِیَبلُوَنی»؛ یعنی می خواهد مرا امتحان کند «أأشکُرُ اَم أکفُرُ» آیا
شاکرم و تشکر می کنم یا این که کفران می کنم.

باید باورمان بیاید که اولاً این مالی که داریم مالِ ما نیست؛ ثانیا: این مال دلیل بر
امتیاز ما نیست؛ چون قرآن نفرموده «ان اکرمکم عندالله کسی که ثروت بیشتری دارد!»
هیچ یک از پُستهای جمهوری اسلامی بر اساس پول نیست.

این گونه نیست که اگر از کسی بپرسند از چه کسی تقلید می کنی بگوید از مرجع
تقلیدی که پولش بیش تر است! یا چه کسی قاضی باشد، کسی که پولش بیش تر است! یا
چه کسی امام جماعت شود، هر کس که پولش بیشتر است! یا چه کسی در دادگستری
شهادت بدهد، هر کسی که پولش بیش تر است! یا چه کسی وکیل یا رئیس مجلس بشود،
هر کس که پولش بیش تر است! یا چه کسی رهبر شود، هر کس که پولش بیش تر است!
هیچ کجا در هیچ کدام از عزل و نصبهای حکومت اسلامی، پول مطرح نیست.

ثالثا باور کنیم که اگر با پول کمک کردیم از طریق خمس و زکات و دلهایی از
محرومین را جذب کردیم جذب دل محرومین ارزشش بیش از جذب مال است.

من صد میلیون داشته باشم اما فقرا مرا فحش دهند بهتر است یا ۸۰ میلیون
داشته باشم ولی فقرا مرا دوست داشته باشند؛ این ۲۰ میلیون را حساب کنم؛ این ۲۰
میلیون را کمک کنم از طریق خمس یا زکات و با آن دلها را به خودم جذب کنم یا با این
بیست میلیون پولها را به خودم جذب کنم.

باید باور کنیم ارزش جذب دل بیش تر از جذب پول است. دعای محرومین چقدر
برای انسان در دنیا و آخرت سودمند است. از همه اینها گذشته، شاید خود ما فردا فقیر
بشویم، یک قهرمان ممکن است بر اثر یک پوست خیار، ویلچری بشود، از پشت بخورد
زمین، قطع نخاعی بشود و روی ویلچر بنشیند. ممکن است حافظه را از ما بگیرند و ما
حتی اسم خودمان را فراموش کنیم.

مغرور نشویم به مال. باور کنیم که خدا قول داده است که اگر مالَت را در راه خدا
بدهی خدا جایش را پُر می کند. متن قرآن است، خداوند در آیه ۳۲ سوره سبأ می فرماید:

«فهو یُخلِفُه»؛ یعنی خدا جایگزین می کند؛ اگر بدهی جایش پُر می شود.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«به شیعیان من بگویید من ضامن هستم اگر خمس بدهید مالتان کم نشود.»

ما خیال می کنیم به ظاهر کم می شود ولی در باطن زیاد می شود. مثل درخت
انگوری که کشاورز می آید شاخه هایش را قیچی می کند، هر کس نگاه کند فکر می کند
درخت کوتاه شده در حالی که میوه این درخت با این کار بیش تر می شود.

باور کنیم کمکی که به یک فقیر می کنیم به درد قیامتمان می خورد؛ اصلاً لذت
ببریم از این که یک فقیر سیر شد، یک شکم گرسنه سیر شد. باور کنیم این روایت را که
امام فرمود:

«اگر به فقرا کمک کنید این کمک شما به صورت یک قیافه زیبا در برزخ همدم شما
می شود و دیگر تنها نیستید.»

باور کنیم اگر به فقرا نرسیم فقرا و گرسنه ها یک وقتی می رسد که مثل یک انقلاب
منفجر می شوند و می آیند کل مال ما را می گیرند؛ جان که به لبشان برسد دست به
انقلاب می زنند.

باور کنیم چیزهایی که به عنوان تاریخ، قرآن برای ما نقل کرده که ببینید که فلانی
پولهایش را در راه خدا نداد چطور شد؛ ببینید آن افراد تصمیم گرفتند از باغشان میوه ها
را به فقرا ندهند، اول شب هم خوابیدند تا سحر بروند میوه ها را بچینند و انبار کنند تا
وقتی آفتاب طلوع کرد همه میوه های باغ انبار شده باشد تا فقیرها بیدار نشدند. آمدند
دیدند همه باغشان سوخته است. قصه باغی که سوخت در قرآن در سوره نون و القلم
است.

باور کنیم که قارون با گنجش فرو رفت. باور کنیم که قرآن می گوید:

«جَمَعَ مالاً و عَدَّدَه یَحسَبُ أنّ مالَهُ أخلَدَه»؛(۱۲) فکر می کند هر چی پول داشته
باشد زندگی اش شیرین تر است.

باور کنیم که مسئولیت زندگیها و فقرا به دوش ماست؛ اینها را باید باور کنیم. اصلاً
باور کنیم مال خود ما نیست این مال. آقای کشاورز که این خرما یا گندم را برداشت
می کند، بگوید که غیر از کاری که خود او کرده یعنی بذری و دانه ای که پاشیده باقی کارها
از خداست.

آیا کاری که هوا در رشد گیاه داشته یا باران یا نور خورشید یا زمین و حتی حیات و
قدرت خود این کشاورز مگر از خدا نیست؟ حتی قدرت بدنی او از خداست، علم کشاورز
هم از خداست. اگر کشاورز برای کاری که کرده سهم بخواهد باید سهم خدا را هم بدهد؛
چون خداوند، خورشید و نور و هوا و اکسیژن و باران و باد را داده تا این یک خوشه رشد
کرده، آیا خدا از تک تکِ این نعمتها و زمینه های رشد گیاه سهم ندارد؟!

وقتی گفته می شود خمس بدهید، نباید گفت من خودم تجارت کردم، چون خیلیها
زحمت کشیدند تا تو پولدار شدی؛ این امنیت، این پلیس، آسفالت جاده، برف جاده را
کنار زدند، آن شخص مرز را حفظ کرده، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بوده اند تا تو
رفته ای مغازه را باز کرده ای و پولی به دست آورده ای. نگو از خودم است.

پس باید مالیات داد، باید خمس داد، باید زکات داد. به هر حال، به وسوسه های
شیطان نگاه نکنید.

قرآن می گوید وقتی می خواهید کمک کنید شیطان می گوید: نمی خواهد کمک
کنی، هنوز پیری داری، کوری داری، هنوز دو تا دخترت را عروس نکرده ای، پسرت را
داماد نکرده ای؛ این وسوسه ها مال شیطان است. قرآن می فرماید:

«الشیطان یَعدُکم الفقر»(۱۳)

شیطان است که می آید و می گوید: تو در آینده پیری و کوری داری به فقرا چیزی
نده. اما باید به کسی که این گونه فریب شیطان را می خورد بگویم: تو حیف هستی، تو
خلیفه خدا هستی چرا به پول چسبیده ای؟ خدا می فرماید:

«انّی جاعلٌ فی الارض خلیفه»(۱۴)

ارزش تو خیلی بیش تر از مال است:

«أرضیتم بالحیوه الدنیا»(۱۵)

تو با ندادن پول، خودت را تبدیل به یک گاو صندوق گوشتی می کنی؛ آدم بخیل هم
یک گاو صندوق است منتها یک گاو صندوق گوشتی! آیا حیف نیست خلیفه خدا، گاو
صندوق بشود؟! آیا نباید حساب کنیم که پول ندادن به فقرا چه مفاسد و چه خطراتی به
دنبال دارد؟! فقرا در اموال اغنیا شریک هستند، حق دارند؛ چیزهایی که مال ماست
می پَرَد:

«ما عندکم یَنفَذ و ما عند الله باقٍ».(۱۶)

در روایت است که گوسفندی بود سر بریدند گوشتش را تقسیم کردند، مقداری از
گوشت آن را برای حضرت نگه داشتند؛ حضرت پرسید: گوشت این گوسفند را چه کردید؟
گفتند: آقا، همه اش رفت، مقدار کمی برای خودمان مانده، حضرت فرمود: نگویید
همه اش رفته، بگویید همه اش مانده است.

بنابر این باید خیلی به زکات عنایت داشته باشیم. ما باید باور کنیم این حدیث را که
اگر کسی زکات مال خود را به طور کامل بپردازد و در جای خودش مصرف شود دیگر روز
قیامت از او نمی پرسند اموالت را از کجا آوردی.

روایت داریم که پرداخت زکات در امروز کلید دریافت رحمت خداوند در قیامت
است. بر عکس اگر کسی امروز زکاتش را ندهد بیش ترین حسرت و خسارت را در قیامت
خواهد داشت.

باز در روایت داریم هر دانه گندم و جو و امثال آن که به قصد زکات داده شود برای هر
دانه اش قصرهایی از طلا و نقره و جواهر و لؤلؤ و زبرجد و نور در بهشت به ما خواهند داد.

در روایت است که اگر کسی زکات را عاشقانه پرداخت کند، این کار کفّاره گناهانش
می شود. اگر اینها را بدانیم دیگر راحت پول می دهیم؛ چه خمس، چه زکات.

اگر بدانیم که اگر امروز فقرا را سیر کنیم روز قیامت سیر خواهیم شد؛ اگر امروز
افرادی را سیراب کنیم در قیامت تشنه نخواهیم بود؛ اگر امروز افراد برهنه ای را بپوشانیم
در قیامت برهنه نخواهیم بود؛ اینها، همه حدیث دارد؛ در کتاب جامع الاحادیث، ج ۹.

زکات چه برکاتی دارد

اول این که خدا قول داده زکات را رشد می دهد:

«یَمحَقُ اللّهُ الرّبا و یُربِی الصَّدَقات»(۱۷)

یعنی خدا ربا را محو می کند؛ پول حرام رشد نمی کند «مالُ الحرام لا یَنمُو»؛ یعنی
مال حرام نموّ و رشد ندارد. اگر هم رشد کند برکت ندارد. طرف پول خیلی دارد اما برکت
ندارد.

خیلی خانه ها هست که قالیهای آن خانه ها ابریشم است ولی هیچ گرسنه ای در آن
خانه ها سیر نمی شود. خانه هایی هم داریم که فرش ساده، موکت، گلیم در آنها است ولی
سالیانه افراد زیادی گرسنه در این خانه ها سیر می شوند. مهم این نیست که فرش ابریشم
باشد یا موکت و گلیم بلکه مهم این است که روی این موکت چند نفر گرسنه سیر شدند.

مهم این نیست که دوچرخه داشته باشی یا ماشین آخرین سیستم بلکه مهم این
است که با آن آیا رفتی به نماز جمعه، نماز جماعت و صله رحم یا نه؟ چند دفعه با این
وسیله برای یاد گرفتن چیزی از جایی به جایی رفتی؟

روایت است که زکات پل اسلام است:

«الزکاه قِنطرهُ الاسلام»(۱۸)

بعد از شناخت خدا و نماز، هیچ چیزی به اندازه زکات مهم نیست.

«ما من شی ء بعد المعرفه و الصلاه یعدل الزکاه»(۱۹)

روایات بسیاری برای زکات داریم. مثلاً در روایت داریم که پرداخت کننده زکات
محبوب ترین فرد در نزد خداست. در روایت داریم که اگر زکات بدهید گِره های کارتان باز
می شود.(۲۰)

قرآن می فرماید:

«فأمّا مَن أعطی و اتّقی و صَدّقَ بالحسنی فَسَنُیَسِّرُهُ للیُسری»(۲۱)

یعنی هر کس یک بخشش بکند و تقوا داشته باشد و حقیقت را بپذیرد، ما کارهای
مشکل او را آسان می کنیم. طرف گِره در زندگی اش پیدا نمی کند.

افرادی پول زیادی هم دارند، رفیق هم دارند، عقل هم دارند، زبان هم دارند،
تحصیلات و مدرک هم دارند اما دائما زندگی شان تاب می خورد.

قرآن می گوید اگر می خواهی گره زندگی ات باز بشود گره زندگی فقرا را باز کن.

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «اللّه اللّه فی الزکاه»؛ یعنی شما را به خدا، شما را به خدا
توجه به زکات داشته باشید

«فانّها تُطفی ءُ غضبَ ربّکم»(۲۲)

یعنی رسیدگی به فقرا (زکات) غضب پروردگار را خاموش می کند. همین طور که
خدا رحمت می کند، اگر شما هم رحمت کنید، یکی از صفات خدایی یعنی رحمت را در
خودتان زنده کرده اید.

شخصی به امام گفت: برادرم از دنیا رفته زکات بر گردنش بوده و من زکات او را
داده ام، فرمود: خیلی کار خوبی کردی تو که به قصد برادرت زکات دادی، مشکل برادرت را
برطرف کرده ای.(۲۳)

در حدیث داریم که اگر می خواهید دعایتان مستجاب بشود لقمه خودتان را حلال
کنید؛ هر کس می خواهد دعایش مستجاب شود لقمه حلال بخورد.(۲۴) لقمه حلال لقمه ای
است که خمسش داده شده باشد، زکاتش داده شده باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود: «لو انّ الناس أدُّوا حقوقهم»؛ یعنی اگر مردم حقوقشان را بدهند؛
یعنی خمس بدهند، زکات بدهند «لکانوا عایشینَ بِخَیرٍ»(۲۵) زندگی همه آنها شیرین می شود.

به امام گفتند فلانی در خواب، خوابهای وحشتناک می بیند، حضرت فرمود: به
خاطر این است که زکاتش را در راه درست مصرف نمی کند.(۲۶) یعنی اینها با هم ارتباط
دارد.

در روایت دیگری از اهل سنت است که نقل شده: «تمام اسلامکم أداءُ الزّکاه»(۲۷) یعنی
اسلام شما وقتی کامل است که حقّ خدا را بدهید.

یک روز امام صادق علیه السلام آداب و نحوه گرفتن زکات را از نامه ۲۵ نهج البلاغه برای مردم
نقل کردند. بعد گریه کردند و فرمودند: به خدا قسم حرمتها را شکستند، به کتاب خداوند و
سنت پیامبر صلی الله علیه و آله عمل نکردند.(۲۸)

زکات، درمان دردهای اقتصادی جامعه است؛ بسیاری از خلافهایی که افراد مرتکب
می شوند به دلیل فقر است. اگر با زکات و خمس شکم فقرا سیر شود آمار خلاف کاریها کم
می شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه شان، فرمودند: ای مردم! زکات مالتان را بپردازید،
هر کس زکات مالش را ندهد نه نمازش قبول است و نه حجّش و نه جهادش.(۲۹)

در حدیث دیگری داریم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قسم خورد که جز مشرک کسی در مورد
زکات خیانت نمی کند.(۳۰) کسی که در مورد زکات خیانت می کند مشکل توحیدی دارد.
اصلاً شرط اینکه ما به کسی بگوییم برادر دینی، این است که زکات بدهد. قرآن
می فرماید:

«فان تابوا و أقاموا الصلوه و آتوا الزکاه فاخوانکم فی الدین»(۳۱)

یعنی اگر کسی اهل نماز و زکات بود، برادر دینی است. اما اگر کسی اهل نماز نبود یا
اهل کمک به فقرا نبود برادر دینی نیست.

شما با زکات چقدر کینه ها را بر طرف می کنید. چقدر بغضها را تبدیل به محبت
می کنید. چقدر می توانید بُنیه دینی مردم را تقویت کیند. امام رضا علیه السلام فرمود:

دلیل و فلسفه زکات یکی این است که فقرا سیر شوند و دیگری، تقویت و
کمک رسانی است در امور دینی.

چون از محل زکات با پولی که به دست می آید مدرسه، کتابخانه، مسجد، مراکز
دینی و فرهنگی ایجاد می شود و از دانشمندان دعوت به عمل می آید و کلاسهای مفیدی
تشکیل می گردد که باعث تقویت دین مردم می شود؛ تا با القاء یک شبهه از سوی دشمن،
مردم دست از مکتب خود برندارند، زکات و خمس بیمه کننده بُنیه دینی مردم و عقاید و
فکر آنهاست.(۳۲)

به هر حال، زکات یک میدان آزمایش عجیبی است. کسانی که باید زکات بدهند
فقط کشاورزان نیستند بلکه تاجرها هم باید زکات بدهند. یکی از کانال خمس باید کمک
کند، دیگری از کانال زکات و آن کسی هم که پول ندارد، آبرو که دارد، زکات آبرویش را
بدهد؛ چون آبرو هم زکات دارد؛ طرف می تواند با استفاده از آبرویی که دارد یک تلفن
بکند و مشکل کسی را حل کند بدون این که حق کسی از بین برود.

ممکن است کسی با تلفنی که می زند حق کسی را بگیرد و به کس دیگری بدهد،
این، گناه است. اما مثلاً دکتری وقت اداری اش تمام شده کسی با او رفیق است به او
می گوید ۱۰ دقیقه اضافه تر بمان و این مریض را هم ببین، اینجا حق کسی ضایع
نمی شود بلکه حق خود دکتر است.

گاهی کسی خطّش خوب است یا کامپیوتر بلد است یا شنا یا ماشین دارد، سواد
دارد؛ هر کس هر چیزی دارد باید بخشی از آن را در راه خدا بدهد. ما دیر یا زود از دنیا
خواهیم رفت آیا نمی خواهیم نسل خوبی داشته باشیم؟ وقتی نسل ما خوب است که
بچه های ما لقمه حلال بخورند. لقمه ای حلال است که خمس و زکاتش داده شده باشد.
آیه ای در قرآن داریم که خداوند می فرماید:

«و لولا دفعُ الله الناس بعضهم ببعضٍ لفَسَدتِ الارضُ»(۳۳)

یعنی اگر بعضی از مردم نباشند اصلاً دنیا فاسد می شود.

امام صادق علیه السلام در ذیل این آیه شریفه فرمود: «قطعا خداوند به واسطه کسانی از شیعیان
ما که زکات می دهند بلا و خطرات را از سایر مردم دور می کند.»(۳۴)

امیرالمؤمنین می فرمایند:

«هیچ فقیری گرسنه نیست مگر آن که یک توانمند در کنار او پر خوری کرده است.»(۳۵) در
روایات زیادی هست که اگر مردم حق خدا را به فقرا بدهند، اصلاً فقیری روی زمین باقی
نمی ماند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«هیچ برهنه و محتاج و گرسنه ای در جامعه وجود ندارد مگر این که اغنیا و
ثروتمندان گناه می کنند و حق خدا را نمی دهند.»(۳۶)

اغنیا می توانند با دادن پول به صورت مضاربه به جوانان مشکل خیلیها را حل کنند.
همین بورسیه تحصیلی که بعضی مؤسسات می دهند، با این کارها هم اشتغال ایجاد
می شود، هم شکمها سیر می شود، هم سطح علمی جامعه بالا می رود.

زمینه هایی وجود دارد که می شود کار کرد، اوقات فراغت را می توان پُر کرد؛ اگر ایام
فراغت پُر شود مفاسد تا حد زیادی کاهش می یابد.

اگر مشکلِ کار داریم، مشکل اشتغال داریم، در جامعه دلسردی داریم، ایام فراغت را
نمی دانیم چه کنیم، نبوغها هدر می رود، اگر افسردگیها زیاد است، تبهکاری به دلیل
بیکاری داریم، رکود، عقده، فتنه و… تمام اینها با یک بسیج این که هر کس هر چه در
اختیار دارد با قصد قربت در اختیار دیگران هم بگذارد درست می شود.

یک تاجر فکر نکند پولی که دارد برایش مفید است، چون وقتی نمی تواند از ۱۰۰
میلیون، ۲۰ میلیون آن را در اداء حقوق شرعی بدهد چگونه می تواند در وقت مردن از
همه دارای اش دل بکند؟! کسی که از ۲۰ درصد مالش نگذشته است کجا می تواند در
وقت جان دادن از همه مالش دل بکند و برود داخل قبر؟!

لذا این کسانی که خمس نمی دهند، زکات نمی دهند بسیار بد می میرند؛ چون مالی
را که از ۲۰ درصد آن نگذشته در هنگام احتضار باید از ۱۰۰ درصد آن بگذرد؛ لذا چه بسا
با بغض خدا و بی دین از دنیا برود.

با زکات و خمس، آبروی مردم را می توان حفظ کرد. شخصی آمد خدمت امام
صادق علیه السلام پرسید: شخصی در خطّ فکری ما نیست و عقایدش منحرف است، الآن از دنیا
رفته و تعدادی بچه دارد آیا ما از زکات به بچه های او بدهیم؟ حضرت فرمود: بله به
بچه هایش بدهید.

اگر خودش منحرف است بچه هایش که گناهی ندارند.(۳۷) بله اگر چنین فردی
بچه هایش بزرگ شدند بالغ شدند حق را هم فهمیدند ولی لجاجت کردند لازم نیست به
آنها کمک کنید.

حضرت فرمود اگر کسی مثلاً یک میلیون پول را در راه حق ندهد خدا جوری می کند
که دو میلیون آن را در راه باطل بدهد. در روایت است: «مَن مَنَعَ ماله من الاخیار اختیارا صَرّف
الله مالَهُ فی الاشرار اضطرارا»؛(۳۸) یعنی اگر کسی با اختیار خودش پولش را به مؤمنین و
خوبان ندهد، خداوند کاری می کند که مالش را اجبارا در اختیار افراد فاسد قرار دهد. تو
که شکم مؤمنی را سیر نکردی شکم فاسقی را سیر خواهی کرد.

«حَصّنُوا أموالکم بالزکاه»(۳۹)

یعنی مالتان را با زکات بیمه کنید. بیمه، فقط بیمه تأمین اجتماعی و دیگر بیمه ها
نیست. حدیث داریم «ما ضاعَ مالٌ فی البرّ و البحر…»(۴۰) یعنی هر مالی که در دریا و خشکی
ضایع می شود به دلیل این است که زکات نداده اند؛ پول حقی باید می داده اند نداده اند.

حدیث داریم اگر مردم زکات ندهند زمین برکتش را از مردم قطع می کند، برکت را از
کشاورزی و باغهای میوه می گیرد.(۴۱)

در روایت داریم که «لا تزالُ امّتی بخیرٍ ما تَحابُّوا…» یعنی مادامی که مردم به هم محبت
داشته باشند خیر هست «و أقاموا الصلوه و آتوا الزکاه»؛ یعنی مادامی که مردم اهل نماز و
زکات و محبت به همدیگرند خیر می بینند، اما «فاذا لم یفعلوا ذلک»؛ یعنی اگر مردم دست
از نماز، زکات و محبت به همدیگر کشیدند مبتلا می شوند به قحطی و خشکسالی: «اذا
مُنعَتِ الزّکاه ظَهَرَتِ الحاجه»؛ یعنی اگر مردم زکات ندهند نیازشان ظاهر می شود یعنی فقر
خودش را نشان می دهد(۴۲) و حال فقرا بد می شود «و ساءَت حالُ الفقیر».(۴۳)

اصلاً نماز خوان مگر می تواند بخیل باشد؟! قرآن می فرماید:

«اذا مَسَّهُ الخیرُ منوعا الا المصلّین»(۴۴)

یعنی بعضی از مردم هستند که وقتی به خیری برسند به مردم نمی دهند، بخل
می ورزند، زکات نمی دهند، خمس نمی دهند: «منوعا الا المصلّین» مگر آن کسانی که نماز
خوان باشند.

نماز خوان نمی تواند بی تفاوت باشد. در روایات داریم که قبولی تمام اعمال وابسته
به قبولی نماز است و قبولی نماز وابسته به زکات؛ خیلی این مسأله مهم است. «یا ایها
الناس أدّوا زکاه اموالکم فمن لا یُزَکّی لا صلاه له و من لا صلاه له لا دین له و من لا دین له لا حجّ له و
لا جهاد له»؛(۴۵) یعنی ای مردم! زکات مالتان را بدهید، هر کس زکات ندهد نه نماز دارد نه
دین دارد نه حج و نه جهاد.

خمس و زکات خیلی مهم است. در نقل است که حضرت موسی علیه السلام جوانی را دید که
با حال معنوی خاصّی نماز می خواند. حضرت گفت: خدایا چه نماز زیبایی می خواند این
جوان! وحی شد که این نمازش قشنگ است ولی به فقرا کمک نمی کند و نمازش قبول
نیست.(۴۶)

در روایت است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که نماز می خواند ولی زکات
نمی دهد نمازش را مثل لباسی کهنه در هم می پیچند و به صورتش پرتاب می کنند. و به
او می گویند تو نماز خواندی ولی حقّ خدا را ندادی.(۴۷) امیرالمؤمنین علی علیه السلام کسی که نماز
می خواند ولی زکات نمی دهد را در کنار ربا خوار قرار داده است: «مانع الزکاه کآکِلُ الرّبا».(۴۸) در
روایت داریم که سه رقم دزد داریم یکی از آنها کسی است که حق خدا را بدزدد؛ یعنی حق
فقرا را بدزدد.

موارد مصرف زکات

باید دقت کرد زکات هم بجا و هم دقیق مصرف بشود. اگر کسی زکات خودش را در جای
خودش مصرف نکند ضامن است. خداوند در آیه ۶۰ سوره توبه می فرماید زکات را به ۸
گروه تقسیم کنید. لازم نیست حالا این هشت گروه به طور مساوی باشند، بلکه به ۸ گروه
می شود زکات داد. ولی خداوند در آخر آیه می فرماید: «و الله علیمٌ حکیم»؛ یعنی خدا با
علم و حکمت بی نهایتش فرموده است که این گونه تقسیم کنید؛ یعنی این دستورات،
حکیمانه است. اگر زکات در جایی مصرف شود که خدا راضی نباشد خداوند آن زکات را
قبول نمی کند.

حالا ببینیم فقیر چه کسی است و زکات را باید به چه کسی بدهیم؟ این که قرآن در
آیه ۶۰ سوره توبه می فرماید: «انّما الصدقات للفقرا…» صدقات یعنی زکات؛ چون صدقات
از «صدق» است و زکات دادن علامت این است که شخص صدق دارد و راست می گوید و
این که می گوید مسلمان است راست می گوید. کسی که می گوید من مسلمان هستم،
می گوییم راست می گویی یا دروغ؟ پولت را بده در راه دین؛ خمس بده، زکات بده تا معلوم
شود راست می گویی.

مثل پسری که به دختری می گوید: دوستت دارم. دختر می گوید: خوب اگر راست
می گویی صداق بده (صداق یعنی مهریّه). اگر من را دوست داری ۱۰۰ تا سکه بده. این که
به مهریه می گویند صداق به خاطر این است. از آن می فهمند که داماد راست می گوید یا
دروغ.

صدقه هم یعنی علامت راستگویی شخص در دین داری؛ یعنی به فقرا کمک
می کند یا نه! آیه می فرماید: صدقات (زکات) را بدهید به فقرا و مساکین.

امام صادق علیه السلام در معنای فقیر و مسکین فرمودند: فقیر کسی است که از مردم
درخواست کمک نمی کند ولی مسکین کسی است که به قدری فشار بر او وارد است که
دست گدایی دراز می کند و درخواست می کند.(۴۹)

البته معنای فقیر این فقیرهای کنار خیابان نیست؛ چون این فقیرها خیلی هایشان
حرفه ای هستند. ممکن است کسی باشد که هم کار داشته باشد و هم درآمد داشته باشد
ولی درآمدش برای خرجش کفایت نمی کند.

نقل شده چند تا فقیر جمع شده بودند و یک قایق یا یک کشتی خریده بودند و با
آن کار می کردند، در عین حال قرآن به ا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.