پاورپوینت کامل نقد محتوایی متون تاریخی از نگاه ابن خلدون ۷۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقد محتوایی متون تاریخی از نگاه ابن خلدون ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقد محتوایی متون تاریخی از نگاه ابن خلدون ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقد محتوایی متون تاریخی از نگاه ابن خلدون ۷۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۵۳

تاریخ، مجموعه تجربه های بشری است که نسلهای پیشین برای نسلهای پسین به جای
می گذارند. خوبیها و بدیها، جنگها و آشتیها، همزیستیها و درگیریها، تلاشهای فکری و
عملی، پیش رفت ها و پس رفتها مجموعه ای از پدیده های زندگی عام بشری است که
انتقال آن از نسلی به نسل دیگر از هدر رفتن بسیاری از توانها و فرصتها جلوگیری می کند
و راه را برای نهادن خشتی بر خشت پیشین جهت بنای کاخ تمدن بشری می گشاید.

انتقال زیانهای ناشی از رفتارهای ناشایست کمک ارجمندی به پیش گیری از تکرار
ناشایستها می کند و دستیابی نسلهای بعدی به تجربه های شایسته پیشینیان نیز به روند
بهبود زندگی بشر بر روی کره خاکی می افزاید.

همه اینها مشروط بر آن است که تاریخ درست منتقل شده باشد. خوبیها و بدیهای
آن همان گونه که بوده به دست نسلهای بعدی برسد و گرفتار آفت نفاق و دورویی تاریخی
نگردد. اما تجربه های بشری در همه زمینه ها حتی در زمینه خود تاریخ، اغلب تجربه های
خوشایندی نبوده است.

تاریخ سازان نه تنها دوست دارند خودشان را در روزگار خود به عنوان افراد پاک و
منزه جلوه دهند بلکه دوست دارند برای آیندگان هم قابل تقدیر و ارجمند معرفی شوند؛
از این رو همواره تاریخ را آن گونه نمی خواهند که بود بلکه آن را به گونه ای می جویند که
دوست دارند چنان باشد؛ در نتیجه، با همه توان و قدرت آن را وارونه نشان می دهند و از
آنجایی که همواره از قدرتمندان سیاسی و یا مالی هستند، مورخان را نیز در اختیار
می گیرند و به آنان چگونگی نگارش تاریخ را القا می کنند و حوادث تاریخی آن گونه ثبت
می شوند که قدرتمندان می خواهند، نه آن سان که اتفاق افتاده است.

افزون بر این، گرایشها و تمایلات گوناگون دینی، ملی و یا قومی هم اجازه نمی دهد
تاریخ آن گونه نوشته شود که هست. بلکه آن گونه نوشته می شود که به مذاق گرایش
مورخ خوشایند باشد.

در گذر زمان نیز گزارشهای تاریخی دستخوش تغییر و تحول می گردد و عوامل
گوناگون بر آن تاثیر می گذارد؛ در نتیجه چیزی که به دست نسلهای بعد می رسد با آنچه
که بوده تفاوت جدی پیدا می کند. از همه اینها که بگذریم دروغ نگاری و ساختن و
پرداختن (جعل) حوادث ـ تحت تأثیر عوامل مختلف ـ توسط افرادی که به عنوان ناقل
گزارشها مطرح هستند عملاً پژوهشگران و بهره وران از تاریخ را با مجموعه ای از
پدیده های درست و نادرست مواجه می سازد و باز شناختن درست از نادرست و سره از
ناسره دشوار می گردد.

پژوهشگران برای دست یابی به سره ها و راستیها چاره اندیشیهایی کرده اند که در
آثار آنان منعکس است. از جمله افرادی که در این زمینه راه حلهایی ارائه کرده است،
جامعه شناس بزرگ جهان اسلام و مورخ ارجمند ابن خلدون است.

نام ابن خلدون با مقدمه ای که بر تاریخ خود نوشته و به نام مقدمه ابن خلدون
مشهور شده گره خورده است و فشرده و عصاره اندیشه های او در همین اثر تبلور یافته
است.

مقدمه ابن خلدون از آثار ارجمندی است که در بسیاری جهات پژوهشگران را یاری
می رساند. از این رو در این نوشتار بر آنیم تا مبنای نقد متون تاریخی را از دیدگاه این
اندیشور بزرگ مورد بررسی قرار دهیم. پیش از پرداختن به این مبانی، چرایی وجود
ناسره ها در متون تاریخی را از نگاه وی مرور می کنیم و آنگاه به اصل بحث برمی گردیم.

چرایی ورود ناسره ها در متون تاریخی

عبدالرحمان بن محمد خلدون برای ورود ناسره ها به گزارشهای تاریخی عوامل گوناگونی
را بر می شمارد که هر کدام از این عوامل به گونه ای در این موضوع نقش دارند. از این
عوامل می توان چنین یاد کرد:

۱ ـ گرایشهای فکری و اعتقادی

ابن خلدون بر این باور است که گرایشهای اعتقادی و نظری زمینه ساز بسیار قوی برای
پیدایش ناسره ها در گزارشهای تاریخی است؛ چه آنکه هر انسانی دوست دارد معتقدات
خودش از بهترینها و برترینها بوده و ضعف و ناشایست در آن وجود نداشته باشد.

با توجه به اینکه بهترینها و برترینها اموری نسبی هستند و معیارهای آن در افراد به
تبع نوع و محیط پرورشی و حوزه آگاهی و معرفتی اش فرق می کند، گزارشگر حوادث
تاریخی، هنگامی که می خواهد موضوعات مرتبط با اعتقاداتش را گزارش کند آنها را به
تلقی خودش با بهترینها آرایش می دهد و از بدیهایی که در نظر دارد می پیراید، از این رو
حوادث آن گونه که هست گزارش نمی شود، بلکه آن طوری منتقل می شود که گزارشگر
دوست دارد حادثه آن گونه اتفاق می افتاد.

در گزارشهای تاریخی شخصیتهای مورد علاقه همواره اَبَر انسان هستند و هیچ گونه
نقص و خطایی در آنها پیدا نمی شود. کارهای اینان همواره برترین است و اعمالی را که
دیگران – حتی به صورت گروهی – نمی توانند انجام دهند اینان به تنهایی انجام
می دهند. تیر آرش کمانگیر آن قدر اوج می گیرد و فرا می رود که مرز ایران زمین را تعیین
می کند؛ بازوی آرش با همه بازوان فرق دارد؛ کمان او ویژه است و تیر رها شده از این
کمان با همه کمانها فرق می کند و گویی که موشکی قاره پیماست، نه تیری از جنس
چوب و استخوان و امثال آنها.

یاران امام حسین علیه السلام در کربلا از نیرویی فوق العاده برخوردار هستند؛ شمشیر آنان
بسیار برنده تر از شمشیر دیگران است؛ قدرت بدنی آنان بسیار فراتر از یک انسان معمولی
است و طبیعتاً در مدتی اندک شمار زیادی از دشمن را از بین می برند؛ آن قدر از دشمنان
می کشند که اگر یک فرد دیگر می خواست بکشد ـ در صورتی که آنان را دست بسته به
ردیف نگه می داشتند تا او فقط شمشیر زده آنان را از بین می برد – در آن مدت محدود
نمی توانست آن شمار از افراد را از بین ببرد

این دست از گزارشها کم نیستند و در کتب تاریخی به وفور دیده می شوند. در این
موارد، گزارش تاریخی انجام نمی گیرد، بلکه ساخته می شود و در واقع آرزوها و علایق
مورخ نمود پیدا می کند و چون در خارج چنین چیزی نیست در ذهن و ضمیر گزارشگر
واقعیت پیدا می کند و شکل می گیرد.

همه گزارشهای دینی که در آنها غلو دیده می شود از این علاقه مایه می گیرد و این
امر مختص به یک دین و گرایش نیست. بلکه در همه گرایشها و ادیان و مذاهب وجود
دارد. البته در ادیان، مذاهب و گرایشهایی که از مظلومیت تاریخی یا جنبه های حماسی
بیش تری برخوردار هستند، این دست گزارشها فزون تر است. شاید بهترین نمونه در این
خصوص گزارشهای مظلومیت یهودیان (هولو کاست) است که تحت تأثیر همین علاقه،
انباشته از ناراستی و دروغ است.

در هر حال، گرایشهای مذهبی چه بسا زمینه ساز پیدایش دروغ می گردد ابن
خلدون در این خصوص می نویسد:

«از جمله عوامل ورود کذب به گزارشها… علاقه مندیها به آراء و مذاهب است؛ زیرا
وقتی نفس در حال اعتدال در خصوص پذیرش خبر باشد آن را می آزماید و
بررسی می کند و راست و دروغ آن برایش مشخص می گردد؛ ولی هنگامی که
علاقه مندی به نظری و یا فرقه ای او را شیفته سازد از گزارشها آنچه که با
دیدگاهش موافق باشد در اولین برخورد آن را می پذیرد. این میل و علاقه مندی
پرده ای بر نگاه نقدآمیز و تشخیص او می افکند و در نتیجه دروغ را می پذیرد و
نقل می کند»

ابن خلدون در این فقره تنها به اشتباهی که مورخان در آن گرفتار می آیند اشاره
کرده و از سازندگان دروغ سخن نمی گوید که در بسیاری موارد تحت تأثیر همین علاقه
دروغ می سازند و پخش می کنند.

۲ ـ اعتماد به گزارشگران

در نگاه ابن خلدون یکی از عوامل ورود دروغ به گزارشهای خبری اعتماد به ناقلان است.
ناقلان گزارشها انسان هستند و بدیهی است که همه ویژگیهای خوب یابد یک انسان از
قبیل میل به بزرگ نمایی، تمایل به ابراز شگفتیها و خارق عادتها، عشق به محبوب،
تمایل به دروغ سازی، نفاق و دورویی، اشتباه و فراموشی، ترس و تسلیم و غیر آن هم در
مورخان وجود دارد. اگر بر این امر، سیره نخستین تاریخ نگاری را هم بیفزایم که عموماً
مبتنی بر تاریخ شفاهی بوده و قهراً حافظه انسانها همواره قادر به ذخیره همه جزئیات و
زوایای یک پدیده نیست و معمولاً شمای کلی از پدیده در ذهنها می ماند، خواهیم دید که
اعتماد کامل به گزارشگران چقدر می تواند زمینه ساز ورود دروغ به گزارشهای تاریخی
باشد.

شاید تردیدی که منتقدان در حوزه حدیث و تاریخ نسبت به اخبار بلند دارند و
معمولاً آنها را نقل به معنا می دانند و به مفردات و واژه ها و جزئیات اعتبار چندانی
نمی دهند ناشی از همین موضوع باشد. در هر حال ابن خلدون یکی از عوامل نفوذ دروغ
به گزارشهای تاریخی را اعتماد بسیار به گزارشگران بر می شمارد و می نویسد:

«از جمله ابزار ورود دروغ به گزارشها… اعتماد به ناقلین است که شناخت درست
از نادرست آن به مسئله تعدیل و تجریح برمی گردد.»

۳ ـ بی توجهی به اهداف

آنان که دروغ می سازند اهداف خاصی دارند. این اهداف می تواند بیرون کردن رقیب از
میدان باشد؛ می تواند تبلیغ و گسترش دیدگاه و باور شخصی باشد؛ می تواند تحصیل مال
و جاه باشد؛ می تواند تخریب چهره دشمن باشد؛ می تواند پاسخ به عقده های روحی و
روانی باشد؛ می تواند اثبات تفوق گرایشی برگرایش دیگر و یا اهدافی دراز مدت و پوشیده
باشد.

شاید داشتن یک ذهنیت کاملاً منفی و بدبینانه و اعتماد به وجود توطئه در همه
حوادث، ذهنیتی بیمار گونه باشد، اما سادگی و زلالی کامل ذهن در برخورد با پدیده ها
هم بسیار فریبنده است. ندیدن اهداف گزارش گران تاریخی ـ به ویژه زمانی که احتمال
دروغ وجود داشته باشد ـ زمینه را برای نقل دروغ مهیا می سازد و به انتقال دروغ از نسلی
به نسل دیگر کمک می کند. ابن خلدون می نویسد:

«از جمله علل ورود دروغ به گزارشها… بی توجهی و روی گردانی از اهداف است.
بسیاری از گزارشگران در آنچه که می بینند یا می شنوند، هدف را نمی بینند، از
این روی خبر را بر پایه گمان و تخمین خودشان نقل می کنند و در نتیجه در دام
دروغ می افتند.»

البته سخن ابن خلدون تنها به این مفهوم نیست که اهداف دروغین موجود در
گزارشها مورد توجه قرار نگرفته باشد، بلکه در مورد اهداف و مقاصد درست نیز چنین
امری قابل طرح است. گاهی پدیده ای تاریخی به هدف ویژه ای وجود می آید و بدیهی
است که این پدیده در پیوند با همان هدف معنا و مفهوم پیدا می کند. اگر گزارشگر بدون
توجه به آن هدف، پدیده را نقل کند، پدیده منسلخ از هدف، مفهوم دیگری پیدا می کند و
در نتیجه گزارش آن با واقعیت فاصله گرفته و دروغ شکل می گیرد.

۴ ـ توهم درستی

ابن خلدون توهم درستی یک خبر را از عوامل ورود دروغ به گزارشها می داند. شاید با
توسعه مفهوم در این عامل بتوان مصادیق بسیاری برای آن در گزارشهای تاریخی یافت.
در حوزه گزارشهای دینی این فرایند اغلب از شکلی از منطق ارسطویی برخوردار است که
معمولاً بدان تصریح نمی شود. نمونه روشن آن در سنن وجود دارد.

فقیهان اصطلاحی دارند تحت عنوان تسامح در ادله سنن. این اصطلاح گونه ای از
توهم درستی است که در قالب یک شکل منطقی بیان می شود. به این صورت که
محتوای گزارشهایی که تحت عنوان سنن مطرح هستند، معمولاً از سفارش به کار خیری
برخوردار هستند، و چون معصومان علیهم السلام همواره به خیر و نیکی توصیه می کنند بنابراین
نتیجه گرفته می شود که این کار خیر هم از سفارشهای آنان است، از این رو لزومی در
پیگیری دلایل صدق و کذب آن نیست و باید با تسامح از آن گذشت.

اما نکته ای که در این مورد از آن غفلت شده این که سنن در عین حال که به طور
انفرادی قابل تحسین هستند، اما وقتی مجموعه ای از این سنن به نسل دیگر منتقل شد
و شکل دین و مذهب گرفت، کم کم فرهنگی می سازد که در کلیّت خود با روح دین و
مذهب منافات دارد.ابن خلدون در تأثیر توهم صدق در ورود گزارش دروغ می نویسد:

«یکی از عوامل ورود دروغ به گزارش… توهم راستی است و موارد آن بسیار است
و در خیلی از موارد ناشی از اعتماد به گزارشگران است.»

۵ ـ ناآگاهی به مکانیسم تشخیص

از جمله عواملی که موجب ورود دروغ به گزارشها می شود ناآگاهی گزارشگر به تطبیق
پدیده ها با شرایط موجود در جامعه ها است. ابن خلدون بر این باور است که «هر پدیده ای
از پدیده ها ـ اعم از آن که انجام فعلی باشد یا غیر آن ـ طبیعت ویژه خودش را دارد و شرایطی هم
که بر آن عارض می شود خ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.