پاورپوینت کامل یا مرتضی علی ۷۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یا مرتضی علی ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یا مرتضی علی ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یا مرتضی علی ۷۸ اسلاید در PowerPoint :
۱۴۹
ما را کجاست حوصله جنگ روزگار
ناچار سر دهیم به سر چنگ روزگار
ای آن که بر شکسته دلان خنده می زنی!
بر شیشه ات نخورده مگر سنگ روزگار
دلها سیاه گشته و خونها سفید شد
این است در زمانه ما رنگ روزگار
ناخن مزن به ساز طرب، عرض من شنو!
یعنی فتاده است بد، آهنگ روزگار
پاورپوینت کامل یا مرتضی علی ۷۸ اسلاید در PowerPoint! تو به فریاد من برس
عار زمانه گشته ام و ننگ روزگار
گر یک اشاره ابروی مردانه اش کند
ز آیینه ات زدوده شود زنگ روزگار
واقف! به دامن شهِ مردان، علی ولیّ
دستی بزن که وارهی از چنگ روزگار
اخلاق آموزشی، یا راه و رسم آموختن
جواد محدثی
“دانایی” را اگر گنجی بدانیم، دست یافتن به آن رمز و رازی دارد که آموختن آن، هم راه را
نیمه می کند؛ هم برای رسیدن به مقصد، اطمینان بخش تر است؛ هم با رنج کم تر، بهره
بیش تر به دست می آید.
گشودن دژ دانش و غنودن در گلزار معرفت، کلیدهایی دارد که با بهره گیری از آنها
می توان سریع تر و صحیح تر از گنج علم و چشمه معرفت برخوردار و سیراب شد.
آن چه در پی می آید، شماری از این کلیدها و جرعه هایی ناب از حکمت معلمان
بشریت، حضرت رسول صلی الله علیه و آله و اوصیای او است. در هر جرعه، حدیثی می آوریم و شرحی
فشرده بر مضمون آن.
۱. علم؛ غذای روح
امام حسن علیه السلام فرمود:
«عجبتُ لِمَن یَتَفَکَّرُ فی مأکولِهِ، کیفَ لا یَتَفَکّرُ فی مَعقُولِه.»
«در شگفتم از کسی که در خوراکش اندیشه و تأمل می کند، اما در مسائل
فکری اش نمی اندیشد.»
هم جسم، نیازمند خوراک است، هم روح و فکر.
خوراک بدن، خوردنی ها و نوشیدنی هاست و غذای روح، علم و حکمت و
آموختنی ها و معارف. فرآورده های فکری هم ممکن است نا سالم باشد، مثل بعضی
محصولات غذایی. آموزه های علمی هم گاهی مسموم و زیانبار است، مثل برخی
خوارکی ها و آشامیدنی ها. پس این جا هم تأمل و دقت لازم است؛ مثل آن جا.
این جا هم گاهی پرهیز و احتیاط، شرط خردمندی است؛ مثل آن جا .
این جا هم گاهی دانش ناقص و نا سالم، یا دانشمند غیر مهذّب، زیان های جبران
ناپذیری می زند؛ مثل آن جا.
شگفتی امام حسن علیه السلام بجاست، چون هم «دانش» ارزشمندتر از «غذا» ست، هم فکر
و ذهن، حسّاس تر از شکم. از این رو، هم «رهاورد» دانش را باید محاسبه کرد، هم
سرچشمه و بستر جریان «علم» را.
۲. گفتن و شنیدن
امام علی علیه السلام فرمود:
«اِذا جَلَستَ اِلَی عالمٍ فَکُن عَلی اَن تَسمَعَ أحرصَ مِنکَ علی اَن تَقُولَ.»
«هر گاه نزد دانشمندی نشستی، برای شنیدن بیش از گفتن حریص باش.»
گوش، پنجره دانایی است و شنیدن و گوش سپردن، کلید دانش.
پر حرفی در محضر دانشمند، او را از گفتن و آموختن باز می دارد؛ برای حرّافان نیز،
از دست دادن فرصتی است که می تواند بهره آور و مغتنم باشد، امّا زمینه بهره وری را از
بین می برد.
این که دو گوش داریم و یک زبان، یعنی دو تا بشنویم و یکی بگوییم و بر شنیدن،
بیش از گفتن مشتاق باشیم.
این، خود یک حکمت ناب است؛ به خصوص آن گاه که در حضور انسانی فرهیخته
باشیم؛ که لحظه لحظه آن حضور، می تواند پر بار و سودمند باشد، یا اگر به غفلت سپری
کنیم، زیانبار و مایه خسارت و حسرت .
برخی «شهوت گفتار» دارند، بعضی هم «هنر گوش دادن»، آن کجا و این کجا؟
با تور سکوت و استماع، گوهر دانش را می توان صید کرد و با «خوب گوش کردن»،
شکارچی حکمت هایی می توان شد که در دل و جان و بر زبان فرزانگان است. آری… یکی
گفتن و دو تا شنیدن.
۳. سئوال کلید گنج دانش
پیامبر اعظم، حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمود:
«العلمُ خزائن، و مفتاحُها السئوال.»
«دانش، گنجینه هایی است و کلید آنها “پرسیدن” است.»
گنج را باید استخراج کرد و گنجینه را باید گشود. در مسیر آموختن، اصل و نحوه و
انگیزه سؤال، نقش مهمّی دارد.
آن که نمی پرسد، یا از خاصیت معجزه گر «پرسیدن» بی خبر است؛ یا غرور و تکبّر،
مانع آن می شود، و در هر صورت، اگر کسی «تواضع برای پرسیدن» نداشته باشد، همواره
در ذلّتِ جهل باقی می ماند.
نحوه سؤال، در کیفیّت جواب هم تأثیر دارد؛ چون پاسخ، متناسب با پرسش و
پرسشگر است.
انگیزه پرسیدن نیز در دریافت پاسخ بی اثر نیست و گاهی حکمت در آن است که
سؤالی را بی جواب بگذارند. از این رو، پیشوایان توصیه کرده اند که برای فهمیدن بپرسید،
نه برای آزمودن طرف.
چه خوب است متواضعانه، دسته کلیدی از سؤال های خوب و مفید برداریم و
گنجینه علوم را بگشاییم و از «سؤال» نگریزیم و خجالت نکشیم. حیف است که دانش
فرزانگان در نهانخانه سینه هایشان مکتوم بماند و تشنگان، محروم. پرسیدن عیب
نیست، ندانستن عیب است.
۴. استاد گزینی
امام علی علیه السلام فرمود:
«لا تَجلِسوا عِندَ کُلِّ داعٍ مُدَّعٍ یَدعوُکم مِن الیقین ِ اِلی الشّکِّ و مِنَ الاخلاصِ الی
الرّیا، وَ مِن التّواضعِ الی التکبّرِ… .»
«نزد هر دعوت کننده پر ادعایی منشینید که شما را از “یقین” به “شک” فرا
می خواند و از “اخلاص” به “ریا” و از “فروتنی” به “تکبّر”… .»
زانوزدن نزد «استاد» برای آموختن «دانش» نخستین گام علم آموزی و فراگیری
حکمت است؛ امّا گاهی آموزه های استاد، انحرافی و آسیب زا و مسموم کننده است، به
جای آن که رشد دهنده باشد، تباه می سازد و به جای آن که ارتقاء دهد و اوج بخشد، به
سقوط می کشاند. این است که باید در «گزینش استاد» و سپردن «گوش جان» به تعلیمات
معلّم، بصیر بود و برای این گزینش، معیار داشت.
این که استاد است و تخصص و دانش دارد، کافی نیست، زیرا:
«چو دزدی با چراغ آید، گزیده تر برد کالا»
کالای طلبه و دانشجو، اخلاص، فروتنی و یقین است. اگر القائات و شبهه
افکنی های استاد، سبب شود که «گوهر یقین» را از شاگرد بر باید و او را دچار تردید در
باورها و بینش ها سازد، این جاست که علم استاد، به جای «قاتق نان» بودن، تبدیل به
«قاتل جان» می شود.
اخلاص، خمیر مایه علمی است که به «تهذیب نفس» می انجامد. اگر مرکزی علمی یا
کلاسی آموزشی یا استاد و معلمی با وسوسه های دنیا گرایانه و ریاکارانه، روح اخلاص را از
یک «دانشجو» یا «طلبه» یا هر جوینده معرفت بگیرد، او را دچار آفتی عظیم ساخته است.
هوشیاری، شرط کامیابی است. گاهی ابلیس هایی در سیمای انسان به اغواگری
خلایق مشغولند.
«پس به هر دستی نباید داد دست.»
حضور در درس استاد، نوعی «بیعت علمی» با اوست. باید دید دست بیعت به که
می دهیم و ظرف دل و جان را به که می سپاریم؟
حضرت علی علیه السلام از حضور در محضر پر ادعاهای خودخواه و مردم فریبی که از یقین
به شک فرا می خوانند بر حذر می دارد؛ نیز از نشستن در مجلس آنان که از اخلاص به ریا و
از تواضع به تکبر می خوانند و به جای کاشتن بذر نصیحت و خیر خواهی در دل ها، تخم
بدبینی و بد خواهی و کینه ورزی می پاشند و به جای دعوت به زهد و وارستگی از تعلقات
دنیوی، به دنیا زدگی و ریاست طلبی و جاه و مقام می کشانند.
نباید گذاشت به نام «گفتمان»، یقین را از ما بگیرند و ویروس شک در دلها پخش
کنند و به اسم «بحث آزاد»، باورهای قطعی و روشن ما را دچار تزلزل کنند. اگر در علم
آموزی، اخلاص نباشد، ره به جایی نمی بریم و اگر دانش، پلی برای دنیا جویی و جاه طلبی
باشد، حق این سرمایه معنوی ادا نخواهد شد.
۵. آموختن مهم ترین ها
امام علی علیه السلام فرمود:
«اَلعُمرُ اَقصَرُ مِن اَن تَعَلَّمَ کُلَّ ما یَحسُنُ بِکَ عِلمُه، فَتَعَلَّمِ الاَهَّمَ فالاهَمّ.»
«عمر، کوتاه تر از آن است که هر چه را دانستنش برای تو نیکوست بیاموزی. پس
آنچه را مهم تر است [به ترتیب اولویت و اهمیت] بیاموز.»
در این که دانش، خوب است شکی نیست. در این که علم آموزی پسندیده است
سخنی نیست. پس هر چه بیشتر، بهتر.
اما… مگر می توان همه آموختنی ها را فرا گرفت؟
هم دایره علوم گسترده است و روز به روز گسترده تر می شود و دست یابی به همه
دانش ها غیر ممکن می گردد، هم مجال و فرصت انسان به حدی نیست که همه علوم را
فرا بگیرد.
پس چه باید کرد؟… چاره ای نیست جز «گزینش» و انتخاب بهترین ها و لازم ترین ها
و راهی نیست جز «اولویت بندی» در پرداختن به رشته های علوم و موضوعات مختلف
آموختنی، هر چند همه سودمند و کار آمد باشد.
«مدیریت»، تنها در کار تولیدی و اداری و شرکت ها و کارخانجات و مؤسسات نیست.
«مدیریت زمان» و بهره گیری مناسب و بهینه از عمر و فرصت ها هم نوعی مدیریت است
که کم بهاتر از مدیریت های تولیدی و تجاری و اداری نیست . شما چه تعداد انسان هایی
را می شناسید که بر «عمر بر باد رفته» افسوس می خورند؟ حتی آنان که در بستر دانش و
مسیر علوم و فنون ره سپرده اند از این حسرت ها مستثنی نیستند.
زبان حال برخی از دانش آموختگان این است:
برداشته ایم، آن چه بگذاشتنی است
بگذاشته ایم، آن چه برداشتنی است
پس «اهم و مهم کردن» در هر کاری، از جمله در علم آموزی، هم ضروری است، هم
مفید، هم جلوگیری کننده از افسوس های بعدی.
ظرفیت های ذهن ما محدود است و گنجایش فکر نیز محدود. زمان و عمر هم
اندازه ای دارد و پایان یافتنی است. دانش هم گسترده تر از آن است که به همه علوم،
احاطه یابیم. پس چاره ای جز گزینش بهترین ها و لازم ترین هانیست. و گرنه حاصل
صرف عمر، دریغ و افسوس خواهد بود.
۶. بهره وری از دانش
امام علی علیه السلام فرمود:
«تَعلَّمْ عِلمَ مَن یَعلمُ، وَ عَلِّم عِلمَک مَن یَجهَلُ، فاذا فَعَلتَ ذلکَ عَلَّمکَ ما جَهِلتَ وَ
انَتَفعتَ بِما عَلِمتَ.»
«دانش کسی را که می داند بیاموز و دانش خود را به کسی که نمی داند بیاموزان،
پس هر گاه چنین کنی، آن چه را نمی دانی به تو می آموزد و از آن چه می دانی سود
می بری.»
جریان دانش، دو سویه است: یاد گرفتن و یاد دادن. چه خوب که انسان پیوسته هم
«شاگرد» باشد هم «استاد»؛ آن چه را می داند، بدون احتکار و بخل در اختیار دیگران و
مشتاقان قرار دهد؛ آن چه را هم نمی داند، مشتاقانه و فروتنانه از دانشمندان بیاموزد.
یا فایده گیر آن چه ندانی ز دگر کس
یا فایده ده آن چه بدانی دگری را
جویای علم، اگر این داد و دهش و سخاوت علمی را داشته باشد، چشمه دانش او در
بستر تشنه دل های دانش طلب جاری می شود و به نوعی پرداخت زکات دانش است؛ به
آن گونه که دراحادیث آمده است:
«زکاه العلم نشره.»
جویای دانش نیز، اگر با تواضع و دوری از خود برتر بینی و احساس بی نیازی،
پیوسته در مسیر آموختن بیش تر و افزودن بر دانایی خود باشد، گنجینه دانش خود را
غنی تر می سازد.
احتکار دانش و انحصارطلبی در علوم، مایه حرمان دیگران می گردد. بالندگی و رشد
علم، سایه فعّال تر ساختن «جریان دانش» در حیات علمی استاد و شاگرد است. ذهن
دانشمند با این گونه ورزش های علمی و بحث و بررسی ها و یاد گرفتن ها، قوی تر و
ورزیده تر می شود.
در احادیث آمده است: حکمت، گمشده مؤمن است؛ هر جا سراغ داشته باشد، در
پی آن می رود، هر چند نزد منافق باشد. «روح علمی» ارزشمنداست. برخی نشاط روان و
شادابی روحشان در مجالس بحث و مذاکرات علمی و سؤال و جواب ها به اوج می رسد.
برخی هم از مباحث علمی خسته می شوند، نه حال بهره بردن دارند، نه شوق بهره
رساندن.
بی حوصلگی، مانع شکوفایی عقل و خرد است. باید پیوسته «شوق آموختن» را در
دل و جان زنده نگه داشت.
۷. تکرار و حفظ
امام علی علیه السلام فرمود:
«مَن أکثَرَ مدارَسَهَ العِلمِ، لَم یَنسَ ما عَلِمَ، وَ استفادَ مالم یَعلَم.»
از دیر باز گفته اند: درس یک بار و تکرار هزار بار. این یکی از رموز کامیابی در آموختن
دانش و به خاطر سپردن آموخته ها و بهره وری از علوم و معلومات است.
از آفت های علم، «فراموشی» است.
بسیاری از آن چه از راه خواندن و آموختن، به صورت کتبی و شفاهی فرا می گیریم،
در معرض زدوده شدن از صفحه ذهن و بایگانی حافظه است. بسیاری نیز از این نکته گله
دارند که از آن چه می خوانیم و می شنویم و می آموزیم، چندان در ذهن ما باقی نمی ماند
و به مرور زمان از یاد می رود .
چاره چیست؟ راه ماندگار سازی دانسته ها کدام است؟
اگر آن چه را می شنوید، یا مطلبی را که می خوانید، یا خاطره و حکایتی را که در
ذهن دارید، یا آیه و حدیث و شعر و لغتی را که حفظ کرده اید، وقتی برای دیگران باز گو
کنید، در ذهنتان نقش می بندد و دیرتر از یادتان می رود. این ن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 