پاورپوینت کامل جلوه های رفتاری فرزندان در قرآن کریم ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جلوه های رفتاری فرزندان در قرآن کریم ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه های رفتاری فرزندان در قرآن کریم ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه های رفتاری فرزندان در قرآن کریم ۱۰۹ اسلاید در PowerPoint :
۳۰
در میان تمامی نهادهای موجود در جوامع بشری، بدون شکّ، «نهاد خانواده»
مقدّس ترین و مهم ترین نهادی است که عهده دار عظیم ترین مسئولیت ها در قبالِ
«انسان» است. این جامعه چند نفری در جهت انجام آن مسئولیت ها، کارکردهای متنوّع و
مهمّی را به منصه ظهور می رساند که یقینا یکی از آنها، تداوم بخشیدن به حضور انسان
در کره زمین به عنوان «خلیفه» و «جانشین» خداوند است؛ چه هر انسانی که پا به عرصه
حیات می گذارد، بالقوه دارای این استعداد و توانایی است که بتواند با بهره گیری از تعالیم
آسمانی و تربیت انسانی، به مقامِ «خلیفه اللّهی» برسد.
این امر بنیادی و اساسی، یعنی تداوم بخشیدن به حضورِ انسان در کره ارض، از
طریق برقراری پیوند ازدواج میان زن و مرد امکان پذیر می گردد و فرزندان به عنوان
میوه ها و ثمرات این پیوند مبارک و مقدّس، به شرط آن که از شاهراهِ حقیقت و صراط
شریعت، دور نشده و به تعبیر حافظ علیه الرّحمه، «حلقه به گوش در میخانه عشق» باشند،
می توانند آن «خلافت الهی» را بر عهده بگیرند.
قرآن کریم که یگانه نسخه بی عیب و نقص در تعلیم و تربیت انسانها در همه
زمان هاست، در کنار بیانِ احکام و تعالیم دینی و قوانین شرعی، با برشمردن و توضیح و
تشریحِ قوانینِ اخلاقی، راهِ سعادت را فرا روی آدمیان قرار می دهد. قرآن با به تصویر
کشیدنِ برخی رفتارهای فرزندان در برابر والدین، عاقبت نیکوی تکریم پدر و مادر و
سرانجامِ زشتِ بی حرمتی به انسان را به مخاطبان خود گوشزد می نماید. در این نوشتار،
به برخی از جلوه های رفتاری فرزندان در مقابل والدین که قرآن کریم متذکّر گردیده اشاره
می کنیم.
۱ ـ جلوه های رفتاری مثبت
الف) تکریم و تعظیم
در اسلام، یکی از اموری که به شدّت مورد تأکید قرار گرفته و به تمامیِ مسلمانان نسبت به
انجام آن، توصیه های فراوان شده، «تکریم و تعظیم والدین» است. این موضوع تا بدان
پایه از اهمیّت قرار دارد که بزرگان اسلام رعایت آن را درباره پدر و مادری که خارج از دایره
توحید و مسلمانی است نیز ضروری دانسته اند:
«سه چیز است که احدی مجاز نیست از آن تخلّف و سرپیچی نماید:
۱. وفابه عهد، خواه طرف پیمان مسلمان باشد یا کافر؛
۲. نیکی به پدر و مادر، خواه مسلمان باشند یا غیر مسلمان؛
۳. ادای امانت، خواه صاحب امانت مسلمان باشد یا کافر.»
رعایت حرمت پدر و مادر و تکریم این دو وجود مقدّس، در شرایط گوناگون
جلوه های متفاوتی دارد. این بدان معناست که هر چه مقام و رتبه مادّی و معنوی فرزند
بالاتر رود و به مدارج برتری از جنبه های گوناگون دست یابد، باید بر مراتبِ خاکساری و
تواضعش نسبت به والدین افزوده گردد و بیش از گذشته نسبت به تکریم آنها بکوشد؛
چون انسان آگاه و برخوردار از وجدان بیدار، هرگز به مجرّد دست یابی به مظاهر دنیوی و
رسیدن به تمکّن مالی و مقام عالی، گذشته خویش را به بوته فراموشی نسپرده و از یاد
نمی برد که تمامی آن چه به دست آورده، ریشه در زحماتِ طاقت فرسای پدر و مادر دارد
و او در واقع خوشه چینِ باغِ زندگیِ آنان است.
بر طبق آن چه قرآن کریم در سوره یوسف علیه السلام در تشریحِ زندگی این پیامبر الهی
آورده، پس از آن که مراتب فضل و کمالِ یوسف علیه السلام بر عزیز مصر هویدا گردید، ابتدا از
جانب او به مقامِ «خزانه داری» سرزمین مصر منصوب گردید و پس از چندی بر اثر لیاقت
و کاردانی که از خود بروز داد به مقام سلطنت و پادشاهی مصر دست یافت؛ ولی این مقامِ
عظیم هرگز او را از گذشته خویش غافل نکرد، بلکه با دست یابی به این رتبه والا، تصمیم
گرفت پدر و مادر خود را که در کنعان می زیستند و نزدیک به ۴۰ سال در فراق او
می سوختند، نزد خویش فرا خواند و در اوج عزّت و جاه و جبروتِ مادّی و وصول به
بالاترین مدارجِ مملکتی، مراتب خاکساری و تواضع خویش را نسبت به آنان ابراز دارد.
یوسف علیه السلام به دلیل آن که مسئولیت اداره امور مملکتی را بر عهده داشت و خود
نمی توانست عازم دیدار والدین شود، سفیرانی را به کنعان گسیل داشت و از آن جا که
قبلاً اطلاع یافته بود پدر در فراق یوسف علیه السلام آن قدر گریسته که نابینا شده، پیراهنی را به
فرستادگان خود داد و به آنان گفت:
«اکنون پیراهن مرا نزد پدرم یعقوب برده و به روی او افکنید تا دیدگانش دوباره
بینا شود، آن گاه او را با همه اهل بیت خویش نزد من آرید.»
او هنگامی که پدر و مادر خویش را، پس از چندین سال دوری و هجران، در آستانه
ورود به مصر یافت، خاضعانه و مشتاقانه به استقبال آنان شتافت و آنان را با محبّتی وصف
ناشدنی در آغوش کشید و در تکریم و تعظیم آنان بسیار کوشید و از پدر و مادر خود در
خواست نمود تا شهر مصر را به قدوم خویش زینت بخشند:
«فلما دخلوا علی یوسف آوی الیه ابویه و قال ادخلوا مصر ان شاءالله آمِنینَ»
«پس آن گاه که بر یوسف وارد شدند یوسف پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و
گفت به شهر مصر درآیید که ان شاءاللّه بعد از این ایمن خواهید بود.»
یوسف علیه السلام در تکریم پدر و مادر گرامی خود تنها به این امور اکتفا نکرد، بلکه گامی
پیش تر نهاد و نزد همگان آن دو را بر تخت نشانید و مراتب خاکساری و تواضع خویش را
به نمایش گذارد:
«و رفع ابویه علی العرش»
«و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند…»
بدین ترتیب، او قدر دانی خود را در برابر خدمات پدر و مادر ابراز نمود و این نکته را
به اثبات رسانید که هیچ گاه مقامات دنیوی نباید مانعی برای تکریم والدین باشند:
شاها اگر به عرش رسانم سریر فضل
مملوک آن جنابم و مخدوم آن دَرَم
من جرعه نوش بزم تو بودم هزار سال
کی ترک آبخورد کند طبع خوگرم
نامم ز کارخانه عشّاق محو باد
گر جُز محبّت تو بُوَد شُغلِ دیگرم…
ب) اطاعت و فرمانبری
اطاعت از دستور پدر و مادر، به شرط آن که بر خلاف شرع نباشد، واجب است. پیشوای
هشتم شیعه، حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، در گفتاری گرانسنگ، خطاب به
بعضی از اصحاب خود چنین فرمود:
«عَلَیک بِطاعهِ الابِ وَ بِرِّهِ وَ التواضُعِ وَ الخُضوُعِ وَ الاِعظامِ وَ الاِکرام لَهُ»
«بر تو باد که از پدرت اطاعت کنی و نسبت به او مراتب نیکی و تواضع و خضوع و
بزرگداشت و تکریم را معمول داری.»
در قرآن کریم نیز آیاتی را می توان مشاهده کرد که از فحوای آنها اهمیّت امر اطاعت
از والدین فهمیده می شود؛ از جمله آنها بیان بخشی از سرگذشت حضرت اسماعیل علیه السلام
است که از آن جمله داستانِ ذبح اسماعیل علیه السلام به فرمان خداوند توسط ابراهیم علیه السلام است.
به موجب روایت، شبی حضرت ابراهیم علیه السلام در عالَمِ رؤیا از جانب خداوند فرمانی
دریافت می کند که به موجبِ آن مأمور به ذبِح فرزند گرامی خود اسماعیل علیه السلام می شود. آن
حضرت صبحگاهان، اندیشناک از این فرمان و عاقبت آن و نیز متفکّر در این موضوع که
فرزندش در برابر این دستور الهی چه عکس العملی نشان خواهد داد، ماجرا را با او در
میان می گذارد و می پرسد که آیا حاضر به پذیرش این حادثه عظیم هست یا خیر؟
اسماعیل که درس آموخته مکتبِ ابراهیم علیه السلام است در برابر امر خداوند نه تنها چون و چرا
نمی کند، بلکه کریمانه سر طاعت در برابر فرمان خداوند و پرسش پدر فرود می آورد و
می گوید:
«یا ابتِ افْعَلْ ما تُؤمَر سَتجِدُنی اِن شاءاللهُ مِنَ الصابِرین»
«پدر جان! آن چه مأمور شده ای انجام ده که به زودی ان شاءالله مرا از صابران
خواهی یافت.»
وی بدین گونه کمال ادب را در برابر پدر به نمایش می گذارد؛ چون از یک سو به
گونه ای با پدر سخن می گوید که نشان می دهد «می خواهد پدر در عزم و تصمیمش راسخ
باشد» و از دیگر سو«پدر را با خطابِ یا اَبَتِ (ای پدر!) مخاطب می سازد تا نشان دهد این
مسئله از عواطف فرزندی و پدری سرسوزنی نمی کاهد که فرمان خدا حاکم بر همه چیز
است.»
از سوی دیگر، می توان میزانِ اطاعت اسماعیل علیه السلام از خواست پدر را نیز از لابه لایِ
این ماجرا کشف کرد؛ چون یقینا اسماعیل علیه السلام با سابقه ای که از روحیّات و طریقه سیر و
سلوک پدر و عشق وافر او نسبت به پروردگار، در گنجینه روح و جانش داشت، می دانست
که پدر به نوعی دوست دارد که فرزندش او را در انجام فرمان الهی یاری رساند و کاری
نکند که دست و دلش هنگامِ اجرای این مأموریّت عظیم بلرزد. از این رو، برای جلب
اطمینان پدر و ایجاد سکینه و آرامش در روح و جان او، به گونه ای سخن گفت که
موجبات شادمانی پدر را فراهم آورد و این بالاترین عملی است که از یک فرزند در برابر
پدر می توان امید داشت: مطیعِ محض پدر بودن حتّی آن جا که پای مرگ و زندگی در
میان است.
اگر می بینیم که خداوند عزیز در چندین آیه از کتابِ عظیم خود از اسماعیل علیه السلام به
بزرگی یاد می کند و ردای رسالت را بر قامت او می پوشاند، یقینا پاداشی است که در مقابلِ
اطاعتِ بی چون و چرا و خاضعانه از پروردگار و پدر بزرگوارش، به او اعطاء گردیده است و
چنین است سرانجامِ نیک و ارزشمند ادب ورزی و اطاعت از والدین.
اطاعت از پدر و مادر، اگرچه عظیم و گرانمایه است ولی این گونه نیست که بی قید و
شرط باشد؛ بلکه به تصریح قرآن مرز اطاعت از پدر و مادر، رضایت و خشنودی خداوند و
یکتاپرستی است.
«وَ وَصَّینَا الانسانَ بِوالِدَیهِ حُسنا وَ اِن جاهَداکَ لِتُشرِکَ بی مَا لَیسَ لَکَ به عِلمٌ فَلا
تُطِعهُما»
«ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، و اگر آنان تلاش کنند که
برای من شریکی قائل شوی که به آن علم نداری، از آنان اطاعت مکن…»
امام علی علیه السلام فرمود:
«لا طاعه لمخلوق فی معصیه الخالق»
«اطاعت از مخلوق در عصیان خالق، روا نیست.»
در این موارد هم پرهیز از خشونت و اهانت نسبت به والدین، ضروری است.
ج) همیاری
یکی از مهم ترین آموزه های آسمانی اسلام، همیاری است که نقش بسیار مهم و اساسی
در به سامان رسیدن امور اجتماعیِ مسلمانان و بهبود وضعیّت مادّی و معنوی آنان دارد.
در قرآن کریم می فرماید:
«و تَعاوَنوا عَلَی البِرِّ وَ التَّقوی وَ لا تَعاوَنوا عَلَی الاِثمِ وَ العُدوانِ»
«در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید و هرگز در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید.»
به دلیل تنوّع و گستردگی نیازهای انسان از یک سو و ناتوانی و محدودیّت امکانات
فردی در برآوردن این نیازها از سوی دیگر، هیچ انسانی قادر نخواهد بود به تنهایی از
عهده انجام امور فردی و اجتماعی خویش برآید. لذا ضروری است که انسانها دست به
دست یکدیگر داده، در رفع نیازهای یکدیگر بکوشند و همچون قطرات باران که هر یک
به تنهایی بسیار ضعیف و حقیرند ولی چون به یکدیگر می پیوندند و دست تعاون به هم
می دهند تبدیل به سیلی بینان کن می گردند و صخره های عظیم و سدهای مستحکم را
در هم می شکنند و مشکلات بزرگ را از پیش پای خود برمی دارند. به تعبیر حافظ ـ علیه
الرحمه ـ : «آری به اتفاق، جهان می توان گرفت».
«همیاری» درباره افراد خارج از دایره خویشاوندی امری مستحسن و مستحب
محسوب می شود ـ که البته گاه جنبه وجوب پیدا می کند ـ، ولی هنگامی که نوبت به
خویشاوندان و نزدیکان سببی و نسبی می رسد واجب و لازم الرعایه شمرده می شود؛
چون اینان را از جانب خداوند بر ما حقی است که موظف به ادای آن هستیم که همانا
«حق خویشاوندی» است. در این میان، پدر و مادر از شأن و جایگاه ویژه ای برخوردارند.
فرزندان باید هنگام نیاز آنان، به یاری شان بشتابند و در انجام امور فردی و اجتماعی آنان
را یاری نمایند و تنهایشان نگذارند. در قرآن کریم می توان مواری را مشاهده کرد که
فرزندان در انجام امور خیر فردی و اجتماعی به یاری پدر و مادر خویش شتافته اند و آنان
را امداد نموده اند؛ مانند ماجرای بنا نمودن خانه کعبه به دست ابراهیم علیه السلام و فرزندش
اسماعیل علیه السلام :
«وَ اذْ یَرْفَعُ اِبْراهیمُ القَواعِدَ مِنَ البَیت وَ اِسمعیلُ رَبَّنا تَقَبَّل مِنّا اِنَّکَ اَنْتَ السّمیعُ
الْعَلیمُ»
«به یاد آورید هنگامی که ابراهیم و اسماعیل پایه های خانه کعبه را بالا می بردند و
می گفتند: پروردگارا! از ما بپذیر که تو شنوا و دانایی.»
همکاری او با پدر بزرگوارش تنها به این مورد منحصر نمی شود؛ بلکه هنگامی که
تجدید بنای خانه کعبه به اتمام رسید و مردمان از هر سو برای عبادت خداوند رو به سوی
آن آوردند، ابراهیم علیه السلام مأموریت پیدا کرد که محل عبادت مردمان ـ یعنی کعبه و پیرامون
آن را ـ پاکیزه گرداند تا عبادت کنندگان با رغبت بیش تر و خاطری آسوده در آن به عبادت
خداوند بپردازند:
«به خاطر بیاور زمانی را که محل خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم [و به او
گفتیم [چیزی را شریک من قرار مده، و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام
کنندگان و رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک گردان.»
ابراهیم علیه السلام برای انجام این مأموریت آماده گردید، بار دیگر اسماعیل علیه السلام که پدر را در
ساختن کعبه یاری کرده بود، همراه پدر شد تا در پاکیزه نمودن این مکان مقدس او را
یاری نموده، بخشی از امور مربوط به این امر را بر عهده گیرد.
«و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه ما را برای طواف کنندگان و مجاوران
و رکوع کنندگان و سجده کنندگان پاک و پاکیزه کنید.»
بدین ترتیب، اسماعیل علیه السلام این شایسته ترین فرزند قرآن، پدر را در زدودن آلودگی ها
از کعبه و محیط پیرامون آن تنها نگذاشت و با همیاری پدر، محیطی عاری از هر گونه
ناپاکی برای عبادت خداوند عزیز فراهم آورد.
در قرآن کریم، ردّپای امداد و یاری رسانی فرزندان به پدر و مادر را در ماجرای
زندگی حضرت عیسی و مریم علیهماالسلام نیز می توان مشاهده کرد.
بنا به نقل قرآن کریم، پس از مدتی که حضرت مریم علیهاالسلام در معبد به عبادت خداوند
پرداخت و به سنین نوجوانی رسید، روزی برای یافتن مکانی آرام به منظور راز و نیاز با
خداوند به سوی شرق بیت المقدس روانه گشت و چون در آن محیط آسوده به نیایش و
عبادت مشغول شد، از جانب پروردگار، روح که یکی از فرشتگان بزرگ است در شکل
انسانی کامل و بی عیب و نقص بر او ظاهر گردید و با اعجاز الهی او را به فرزندی گرانمایه
باردار نمود.
مریم علیهاالسلام که تا آن هنگام به پاکدامنی در میان قوم خود زندگی کرده بود و به طهارت
و عفت شهره آفاق شده بود، نگران و اندیشناک از این حادثه، چند صباحی روزگار گذراند
تا آنکه هنگام ولادت فرزندش فرا رسید. او بدین منظور از میان قوم خارج گردید و در
مکانی دور از چشم مردم، وضع حمل نمود و عزم بازگشت به شهر و معبد کرد؛ ولی به
شدت نگران آن بود که در پاسخ مردم، هنگامی که از کیفیت ولادت فرزند و باردار شدنش
سؤال می کنند، چه بگوید.
او به امر الهی، سکوت اختیار می کند و مأموریت می یابد که مردمان را برای دریافت
پاسخ به فرزندش که هنوز چند ساعتی از ولادتش نگذشته ارجاع دهد. سرانجام مریم به
میان قوم خود بازگشت؛ در حالی که سنگینی نگاههای پرسش گر و آمیخته با سرزنش
قوم بی خبر بنی اسرائیل را بر روح و جان خود احساس می کرد و تیرهای ملامت آن
جاهلان را به جان می خرید. او عاقبت از پرسش های بی شمار آنان به تنگ آمد و با اشاره
به آنان فهماند که تصمیم به سخن گفتن ندارد و اگر آنان بسیار مشتاق رازگشایی از این
معما هستند بهتر است به فرزندش رجوع کنند.
قوم سرگشته و مبهوت از این واقعه، چشم به سوی نوزاد دوخته، منتظر شدند تا به
سخن آمده، حقیقت را بازگوید. در این هنگام، نوزاد چند ساعته که فی الواقع همان
پیامبر موعود بنی اسرائیل و رسول عظیم الشأن خداوند یعنی حضرت عیسی علیه السلام بود به
سخن آمد و با جملاتی فصیح به حمایت از مادر خود پرداخت و در حالی که مریم علیهاالسلام
خود را تنها در میان مردمی گستاخ می دید او را یاری نموده و بار سنگین تهمت ناپاکان و
بی خبران را از دوش مادر بی گناه و عفیف خود برداشت.
«[ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و] گفت: من بنده خدایم، او کتاب [آسمانی] به من داده
و مرا پیامبر قرار داده است. و مرا ـ هر جا که باشم ـ وجود پر برکت ساخته و تا زمانی که زنده ام، مرا
به نماز و زکات توصیه کرده و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده
است.»
د) مراقبت و نگه داری
رسیدگی به والدین و پرس و جوی دایمی از احوال آنان، وظیفه ای مهم است که فرزندان
ملزم به انجام آن هستند. این وظیفه خطیر همزمان با فرا رسیدن به سنین کهولت و
پیری پدر و مادر، از اهمیت بیش تری برخوردار می شود؛ چون در این دوران، ضعف قوای
جسمانی باعث می شود که والدین در برآوردن نیازهای مادی و معنوی خویش ناتوان
شده، به طور شایسته از عهده امور خویش بر نیایند. لذا بر فرزندان است که در این دوران
بر مراقبت خود به این دو وجود مقدس افزوده، لحظه ای از آنان غفلت ننمایند. از سوی
دیگر، از آنجا که در دوران کهنسالی، به طور طبیعی بیم آن می رود که حساس ترین
لحظات زندگی یک انسان ـ یعنی لحظه وفات و ورود به جهان دیگر ـ فرا رسد، و در این
لحظه ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 