پاورپوینت کامل افلاس تهی ۱۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل افلاس تهی ۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل افلاس تهی ۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل افلاس تهی ۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۳

ای همه هستی ز تو پیدا شده

خاک ضعیف از تو توانا شده

زیر نشین علمت کاینات

ما به تو قائم، چو تو قائم به ذات

هستی تو صورت پیوند، نی

تو به کس و کس به تو مانند، نی

آنچه تغیّر نپذیرد تویی

وان که نمرده است و نمیرد تویی

ما همه فانی و بقا بس تو راست

مُلک تعالی و تقدس تو راست

هر که نه گویای تو، خاموش به

هر چه نه یاد تو، فراموش به

الهی! به درگاه تو باز آمده ام، از پسِ عمری گریز؛ شرمنده و عذرخواه، سر به زیر و
رو سیاه.

چاره ما ساز که بی یاوریم

گر تو برانی به که روی آوریم؟

جز درِ تو قبله نخواهیم ساخت

گر ننوازی تو، که خواهد نواخت؟

الهی! بنده بی سر و پای پر خطای، گر به امید احسانی به در خانه مولای پُر عطای
نیاید، به چه کار آید؟!

پیش تو گر بی سر و پای آمدیم

هم به امید تو خدای آمدیم

یار شو ای مونس غمخوارگان!

چاره کن ای چاره بیچارگان!

الهی! در مزرعه حیات، حیف کاشتم و حسرت برداشتم؛ حالیا بیچاره تر از آنم که
می پنداشتم.

پیش تو نه دین، نه طاعت آرم

اِفلاس تهی، شفاعت آرم

چون نیست به جز تو دست گیرم

هست از کَرَمِ تو ناگزیرم

الهی! سفینه وجودم، تاب موجهای گردنکش گناه را ندارد؛ بر این فرو رفته در کام
غرقابِ فرو برنده، رحم آور.

تا غرق نشد سفینه در آب

رحمت کن و دست گیر و دریاب

الهی! فرا خواندی، گریختم؛ بر حذر داشتی، نپرهیختم؛ ترغیب نمودی، وا ماندم؛ قافله
سبکبالان گذشت، درنگ کرده، جا ماندم.

قافله شد، واپسی ما ببین

ای کسِ ما! بی کسیِ ما ببین!

بر که پناهیم؟ تویی بی نظیر

در که گریزیم؟ تویی دست گیر

الهی! زار و نالان به سویت باز آمده ام؛ دست سئوال در پیش داشته و تخم امید در دل
کاشته.

دست چنین پیش، که دارد؟ که ما

زاری از این بیش، که دارد؟ که ما

از پیِ تُست این همه امید و بیم

هم تو ببخشای و ببخش ای کریم!

الهی! طبیبان مرهم گذار زخم آشکار برونند، زخم پنهان درون را مرهمی، ای طبیب!

من بی کس و زخمها