پاورپوینت کامل سیره مدیریتی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیره مدیریتی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیره مدیریتی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیره مدیریتی پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۱
مقدمه
شناخت اسلوب رفتاری و روش نظری و عملی پیامبر اعظم اسلام ـ صلی اللّه
علیه وآله ـ یکی از مهمترین مسئولیت های دینی ـ فرهنگی مسلمانان است؛
زیرا قرآن کریم شخصیت ممتاز او را به عنوان الگوی جاوید نوع بشر معرفی
می کند.
بر این اساس، نقش پذیری جامعه انسانی در ابعاد و زمینه های متفاوت
فردی و اجتماعی از روش زندگی وی، می تواند مسیر سعادت و خوشبختی را
به آنان نمایانده و دسترسی به ایجاد مدینه فاضله انسانی را تسهیل و تسریع
بخشد. اما باید و یادآوری کرد که، تنها بیان جزئیات رفتاری پیامبر اسلام ـ
صلی اللّه علیه وآله ـ بدون پرداختن به شیوه رفتاری حضرت، نه عنوان «سیره»
دارد و نه می تواند تأثیر شایسته ای بر جامعه های مختلف داشته باشد.
برای بیان «سیره» می بایست در لابه لای اوراق به ظاهر گسسته، جزئی
و پراکنده مجموعه رفتارهای آن حضرت، کتابی جامع و اصولی کامل را
جست و جو کرد و گرد آوریم که آن اصول و قواعد کلی بتواند پایه گذار مبانی
اصیلی برای پی ریزی بنیان های اصلی و فرعی جامعه نمونه انسانی باشد.
کنش ها و واکنش های رفتاری پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ آن قدر اصیل و
عمیق است که می توان از یکایک کارهایش اصول و قواعدی کارآمد ترسیم
کرد.
بر اساس این باور، در این مقاله نوع خاصی از سیره کامل آن حضرت که
«سیره مدیریتی» نامیده می شود را مورد اشاره قرار می دهیم و به اختصار
تبیین کنیم.
شاید بتوان گفت این بخش از سیره شخصیتی آن شخصیت والا
می تواند کاربردی ترین بخش سیره بوده و شناخت و به کارگیری آن مهمترین
تأثیر مثبت را بر جامعه امروز و فردای ما خواهد داشت.
طرح بحث
مدیریت انسان و رهبری جامعه انسانی، مهمترین و در عین حال
پیچیده ترین فرآیند فعالیت اجتماعی انسان است؛ زیرا گردش درست سامانه
اجتماع بشری به این امر تأثیر گذار، گره خورده است.
بر همین اساس، در تعریف مدیریت گفته شده است:
«فرآیند بکارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامه ریزی،
سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای
دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت
می گیرد.»
از میان مدیریت ها، مدیریت منابع انسانی امری ویژه و توان علمی و
عملی فوق العاده ای می طلبد، و این بیشتر به سبب خصایص ویژه انسان و
گستردگی استعدادهای اوست که بدون شناسایی این استعدادها نمی توان به
استخدام و تربیت آنها پرداخت.
امام علی ـ علیه السلام ـ به سختی کار مدیر و ضرورت اتقان و استحکام
شخصیتی رهبر این گونه اشاره فرمودند:
«مدیر مانند ستون وسط آسیاب باید ساکن، استوار و محکم باشد تا
تشکیلات به درستی حول محور آن طی طریق کند.»
از این رو مراتب تعالی و پیشرفت ملت ها به میزان توفیق رهبر و
رهبرانی وابسته است که عهده دار امور آنان بوده و وضع آنها را سامان
می بخشند. به همین سبب امام رضا ـ علیه السلام ـ فرمودند:
«در مطالعه احوال بشر هیچ گروه یا ملیتی را نمی یابیم که در زندگی موفق
باشد مگر به وجود مدیر و سرپرستی که امور مادی و معنوی آنان را
مدیریت کنم.»
بنابراین، مدیر می بایست از مبانی نظری «علمی و پیشرفته» و توان
عملی «قدرتمند» برخوردار باشد تا بتواند موفق شود. نماید، چنان که گفته
شده است: مدیریت علم «دانستن» و هنر «توانستن» است.
ما در این جا به تبیین مدیریت مدیری می پردازیم که از دو قدرت
معنوی «عقل» در حد کمال، و «وحی» از کاملترین نوع محتوایی اش برخوردار
است، و از سلسله انسان هایی است که آفریدگار انسان، او را به عنوان
امانتداری امین انتخاب و انسان را به عنوان امانت به او سپرده است تا به
حقیقت ناب راهنمایی، و استعدادهای او را شکوفا کند. این نوع مدیریت
زیباترین جلوه های مدیریتی است که از آن به عنوان «مدیریت الهی ـ انسانی»
تعبیر می کنیم. محور اصلی فعالیت های تدبیری این مدیر که مبتنی بر
شناخت کامل انسان به طور خاص و درک واقعی از حقیقت عالم هستی بطور
عام است، خارج کردن نوع انسانی از تاریکی ها و وارد کردن او به روشنایی و
تحول بخشیدن به اوست.
مدیریتی بر اساس «تکریم» انسان، در مقابل مدیریت های مبتنی بر
«تحقیر» انسان و آشنایی با این نوع مدیریت منابع انسانی که مدیر، خود
انسان تکامل یافته و کاملی است، بیشترین و بهترین تأثیر را بر جان جهان
انسانی داشته، و تعمیم دادن به آن در حوزه رفتار مدیریتی جامعه می تواند
سلامت و سعادت اجتماع بشری را تضمین کند.
چنان که در مقدمه نیز گفتیم ما از شیوه های رفتاری پیامبر اسلام ـ
صلی اللّه علیه وآله ـ دنبال کشف قواعد و اصولی هستیم که مجموعه این قواعد
و قوانین، مبانی اصلی« خلق عظیم محمدی» را در موضوع مدیریت به نمایش
می گذارد. این اصول همه آنچه که در آن وجود شریف آسمانی بوده، نیست و
تنها قطره هایی اندک از آن اقیانوس بزرگ است.
۱ ـ مدیریت بر خود قبل از مدیریت بر دیگران در سایه اصلاح رابطه میان خود و خدا
پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ بنده ای پاک و خالص و از عبودیتی کامل بهره مند
است. بنابراین، همواره در مقام بندگی در مقابل خدای خویش خاشع و دور
از خودبینی و خودخواهی، فرمانبردار اراده حضرت حق است. این انفعال در
مقام بندگی، سبب شده است تا خداوند او را مرتبه فاعلیت بخشیده و بدین
وسیله در عالم نفس ها و روح ها تأثیر بخشید. وی به اقتضای مقام تام و
کامل بندگی، هیچ گاه سر به برتری جویی بر نداشت و این سِّرِ اصلی مدیریت
و رهبری ایشان بر قلب ها است؛ زیرا اصل و ریشه مدیریت بر قلبها بر اصلاح
رابطه انسان با خدای خویش است.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله فرمودند:
«من احسن فیما بینه و بین الله کفاه الله ما بینه و بین الناس.»
«هر کس میان خود و خدا را اصلاح و نیکو گرداند، خداوند میان او و مردم
را اصلاح کند.»
روش پیامبر اسلام در تحول بزرگی که فراهم ساخت بر مبنای تحول
رابطه انسان با خدا استوار بود. اثر و نتیجه وجود این رابطه معنوی باعث
می شود که در ایجاد ارتباط با دیگران، به دلیل عدم حجاب خودبینی و
خودخواهی، میان او و آنان الفتی حقیقی برقرار شود و از جان و دل مدیریت
او را بپذیرند. این نوع پذیرش و تسلیم قلبی راه را بر توسل به ریا و فریب و
دروغ و همچنین فشار و استبداد می بندد. بدیهی است این نوع سلطنت
بهترین و ماندگارترین سلطنت هاست که ریشه در همان اصلاح رابطه میان
خود و خدا دارد. هم ایشان فرمود:
«من احب ان یکون اعز الناس فلیتق الله.»
اگر انسان در مدار توحید قرار گرفت و زوایای شرک را از خود زدود و
خودخواهی وجود خویش را نادیده گرفت، همه ارزشها را داراست؛ و انسانِ
ارزش طلب فطری، دور این وجود ارزشمند طواف خواهد کرد و به او دل
می سپرد. وجودش از شرک خفی خودخواهی خالی و پر از آوای وحدانیت و
توحید است.
او که از لحاظ نسب و منصب و پیش افتادن و تقوی و همچنین سلطنت
بر دل ها از همه جلوتر و بر همگان برتر است، می گوید:
«من نیز بنده ای هستم که همچون دیگر بندگان می خورم و مانند آنان
می نشینم.»
این دوری از حجاب خودخواهی که شهره اصلاح و پاکی نفس و مدیریت
بر خویشتن خویش است، موجب نزدیکی قلب ها به وی و مهیا شدن «قدرت
رهبری و مدیریت بر قلب هاست.» بنابراین، لازمه ابتدایی اداره امور جامعه
انسانی، قدرتی است که ابتدا در توانایی انسان بر اراده خویش ظهور و تجلی
می یابد.
۲ ـ شرح صدر
تبیین فلسفی «شرح صدر» به اختصار، همان فعلیت همه جانبه قوا و
استعدادهای متنوع وجود انسانی است؛ زیرا هر چه این استعدادها شکوفاتر
شوند، بُعد روحانی وجود انسان بیشتری گستردگی بیشتری پیدا می کند.این
گستردگی، از نشان پذیری آدمی به اسما و صفات الهی حاصل می شود، که
هر چه از صفات خداوند در یک انسان بیشتر تجلی کند، سعه وجودی او
بیشتر خواهد شد.
پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ چون مظهر تام حق و صفات اوست، جلوه تام
و تمام شرح صدر ربوبی است، تحقق این ظرفیت عظیم روحی در انسان
مربوط به عظمت همان مظروفی است که به وجود انسان اتصال پیدا می کند
و این اتحاد و اتصال، ظرف را به گستردگی مظروف بسط می دهد. شرح صدر
از الطاف خاص خداوند است که دارنده آن قدرتی پیدا می کند که با ابزارهایی
مانند بردباری و حلم، مقاومت در سختی ها و مشکلات و… تنگناهای کار در
برابرش گشوده می شود و در نهایت، به هدفهای خود نایل می شود. به همین
سبب، امام علی ـ علیه السلام ـ مهمترین ابزار مدیریت را سعه صدر دانسته و
فرموده است:
«آله الریاسه سعه الصدر.»
«ابزار سروری، شکیبایی در تحمل نامرادی هاست.»
حضرت موسی برای رهبری قومی نادان و بهانه جو، نخستین چیزی که
از خداوند خواست، شرح صدر بود. پروردگار بزرگ این موهبت عظیم را در
مقام سپاسگزاری به پیامبر خاتم ـ صلی الله علیه و آله ـ هدیه کرده است:
«الم نشرح لک صدرک»
«آیا ما سینه تو را برایت گشاده نکردیم؟»
اگر او می تواند آزارهای مشرکان را که هیچ پیامبری به اندازه وی آزار
ندید، تحمل کند و نه تنها نفرین نکند بلکه دعایشان کند و بر گفته ها و
کرده های قومی نادان صبر کند، تا به تدریج کار خود را پیش برد، نتیجه
همین موهبت الهی است. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله فرمود:
«بعثت للحلم مرکزا و للعلم معدنا و للصبر مسکنا.»
«برانگیخته شدم در حالی که مرکز بردباری و معدن دانش و جایگاه
شکیبایی ام.»
این صفات و صفات مشابه دیگر که مجموعه «خُلق عظیم» ایشان را
تشکیل می دهد، هر کدام شاخه ای از درخت طوبای شرح صدر است که در
سرشت طیب آن وجود مقدس نهفته است.
۳ ـ مهربانی و رحمت
تألیف کتاب تکوین بر اساس رحمت طرح و برنامه ریزی شده است و بر
همین مبنا نیز تدبیر و اداره می شود. و از همین روست که پیامبران خدا
جلوه های رحمت اویند که آخرین آنها جلوه تام این رحمت و محبت الهی
است و شیوه اداره اش نیز بر همین اصل استوار است.او ـ به سبب رحمتی از
جانب خداـ در مدیریت خود از محبت و ملایمت خاصی برخوردار است.
«فبما رحمه من الله لِنتَ لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لانفضّوامن حولک» پیامبر با
این ویژگی خدادادی به نحو شگفت انگیزی به و در نزدیک کردن قلب ها و در
نتیجه تنظیم و آراستگی امر جامعه متحول عصر خویش پرداخت. این
نیروی عظیم و مؤثر آن قدر از خود، کارآمدی نشان داد که خداوند راز
موفقیت پیامبرش را در عرصه مسائل مربوط به مردم در عشق ورزیدن به
آنان و محبت و ملایمت معرفی می کند.
علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: «از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ به (برکت)
رحمت الهی، در برابر آنان (مردم) مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی،
از اطراف تو پراکنده می شدند» درباره سنت اش پرسیدم؛ فرمود:
«محبت، بنیاد و اساس (سیره و سنت) من است.»
خداوند پیامبر را (رحمه للعالمین) معرفی کرده است و به اندازه ای بر
بی ایمانی کافران و پشت کردن به خوشبختی اندوهگین است که خداوند او
را از این همه حرص خوردن بر حذر می دارد:
«لعلک باخع نفسک الا یکونوا مؤمنین»
«گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوه از دست دهی، برای این که
آنان ایمان نمی آورند.»
۴ ـ شایسته سالاری
در نظام مدیریتی پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ، ریاست و مسئولیت، امانت
تلقی می شود و همگان از منطق عملی ایشان دریافته بودند که حکومت
کردن به حقیقت مسئولیت داشتن است؛ زیرا «حکومت»، امانت الهی است و
حاکم،شایسته ترین مسئول «ادای این امانت».
این باور که منشأ وحیانی «ان الله یأمرکم أن تؤدوا الامانات الی أهلها»
«خداوند شما را فرمان می دهد که امانت ها را به اهلش واگذارید.» سبب می شود که
همگان بدانند که قدرت تصرف بر جغرافیای جان و مال مردم، ملک شخصی
کسی نیست تا طعمه ای برای بهره برداری باشد، بلکه فرصتی شایسته است
برای شایستگان جهت تدبیر امور و اصلاح و سامان دادن کارهای مردم و
تدبیر و مدیریت داشته های آنان در مسیر سعادت و خوشبختی شان می باشد،
و اگر غیر از این باشد، به آنچه سبب گردش درست امور و سلامت و صلابت
کارهاست پشت می شود و شمارش معکوس نابودی حکومت آغاز می شود.
مولای متقیان امام علی ـ علیه السلام ـ فرمودند:
«یُستدلّ علی ادبار الدُّول بأربع: تضییع الاصول و التمسک بالفروع و
تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل.»
«چهار چیز باعث سرنگونی دولت هاست: نادیده گرفتن اصول، و توجه به
جزئیات، پیش انداختن افراد ناشایست و منزوی کردن انسان های فاضل
و کاردان.»
نمونه هایی از شایسته سالاری در نظام مدیریتی پیامبر ـ صلی اللّه علیه
و آله ـ را در واگذاری مناصب و مسئولیت ها، در جریان فرماندهی اسامه بن
زید بر لشکر مسلمانان، نصب «عمرو بن حزم» که جوانی هفده ساله بود به
فرمانداری نجران در یمن و یا « عتاب بن اسید» که جوانی است در نهایت
زهد و پرهیزگاری به فرمانداری مکه می بینیم. عکس نقیض قضیه را هم
شاهدیم، چنان که ابوبُرده از ابوموسی نقل می کند: من به همراه دو نفر از
پسرعموهایم بر پیامبر ـ صلی اللّه علیه وآله ـ وارد شدیم. یکی از آن دو گفت:
ای رسول خدا! ما را بر قسمتی از آنچه خداوند تو را بر آن حکومت داده
است، زمامداری ده. دیگری نیز سخنی شبیه همین گفت: حضرت فرمود:
«به خدا سوگند! ما هرگز به کسی که درخواست حکومت و زمامداری کند و
یا بر تحصیل آن حریص باشد، حکومت نخواهیم داد.»
باید اذعان داشت از عمده ترین ضعف های مدیریتی بلکه از مهمترین
شاخصه های مدیریت ناسالم، عدم توانایی در سپردن کارها به کاردانان
شایسته و متخصصان کارآمد و قرار دادن نا اهلان در جایگاه های مدیریتی
است و علت عمده این روش نامطلوب هم وجود مناسبات ناسالم اخلاقی،
اجتماعی، سیاسی در روابط نادرست مدیریتی است و نتیجه آن هم نفوذ
فرصت طلبان و انزوای افراد سالم و صالح است.
۵ ـ نظام تبعیت به محوریت رهبر
در تشکیلات سیاسی برای اداره درست جامعه، می بایست یک «قدرت واحد»
برای تصمیم سازی و تصمیم گیری نهایی، محوری ترین جایگاه را داشته
باشد. بدیهی است حلقه مفقوده «محوریت سیاسی» و «وحدت قدرت» در هر
نظامی سبب از هم گسیختگی و زوال انسجام مدیریتی خواهد شد که در
نهایت به فروپاشی نظام می انجامد. اما توجه به نحوه شکلی این «ساختار
قدرت واحد» مطلبی مهم تر و قابل تحلیل و تبیین است.
در نظام مدیریتی پیامبرـ صلی اللّه علیه وآله ـ ، ساختار تبعیت و اطاعت
به گونه ای ترسیم شده است که «حق» محور اطاعت و پیروی است. در این
نوع تشکیلات جایی برای قدرت طلبی منتج به استبداد از طرف زمامدار و
اطاعت کورکورانه از سوی مردم نمی ماند. مردم بدون تن دادن به ذلت،
فرمانبردارند و رهبر بدون تمسک به استبداد و سلطه مستبدانه فرمانرواست.
در این نظام، مدیران در سطح مدیریت کلان و خرد از سر نفسانیت تصمیم
نمی گیرند و رفتار نمی کنند و هرگز نیز خود را برتر و بالاتر از دیگران
نمی دانند. اطاعت از رهبر و کارگزاران، فرمانبری از خداوند است و تنها در
همین حوزه مشروعیت و قابلیت اجرا دارد. چنان که پیامبر خدا ـ صلی الله
علیه و آله ـ خود فرمودند: «لاطاعه لمخلوق فی معصیه الخالق.»
در نظام مدیریتی سالم و مشروع هر گونه خودکامگی و گردن فرازی از
اساس و بنیان نفی شده است؛ زیرا «خود کامگی» با «بندگی» ناسازگار است. تا
کسی به «بندگی حق» پشت نکند، به «بند آوردن خلق» روی نمی آورد. بندگان
صالح خداوند هرگز در روابط اجتماعی و مدیریتی خود نمی خواهند و اجازه
نمی دهند مردم، نام و نشانی و عنوانی غیر از بندگی خداوند و خدمتگزاری
خلق خدا برای آنان قائل شوند.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ همواره به مردم می فرمود:
«لا ترفعونی فوق قدری، فتقولوا فی ما قالت النصاری فی المسیح، فانَّ
الله اتَّخذنی عبدا قبل ان یتَّخذنی رسولاً.»
«مرا بالاتر از آنچه هستم، قرار ندهید. و آنچه که مسیحیان درباره مسیح
سخن گفتند درباره من سخن مگویید، که خداوند پیش از آن که مرا
رسول خویش گیرد بنده خود خوانده است.»
منطق عملی حضرت همواره بر همین شیوه و تعلیمات علمی و عملی
وی همواره همین گونه بوده است.
انس بن مالک می گوید: «هیچ شخصیتی نزد مسلمانان محبوبتر از
پیامبر خدا نبود با وجود این، هنگامی که او را می دیدند پیش پایش بر
نمی خاستند، زیرا می دانستند این کار را نمی پسندد.»
فراوانی این نوع گفتارها و رفتارها در زندگی آن حضرت به گونه ای است
که به عنوان یک سیره تثبیت شده میان مسلمانان بدیهی می نمود. این سیره
متعالی و معرفت آموز رسول خدا ـ صلی اللّه علیه وآله ـ بر مبنای اصل قرآنی
دوری از برتری جویی فرعونی و پرهیز از تفرعن نفسانی است که می فرماید:
«تلک الدار الآخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا»
«ان فرعون لعال فی الارض»
«همین برتری جویی و تفرعن مدیریتی، در نهایت مدیر و همراهان را در
دریای هولناک نفسانیت خود و خشم هلاک کننده خداوند به نابودی
می کشاند.»
این از طرفی، و از طرف دیگر آموزش نظری و عملی حضرت بر اساس
آموزه های وحی بر نفی اطاعت کورکورانه و پیروی چشم و گوش بسته
می باشد.
قرآن کریم می فرماید
«قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره»
«بگو این راه من است که بر اساس بصیرت و بینایی به سوی خدا
می خوانم.»
خداوند نمی پسندد مردم دنباله روی غیر خردمندانه و نامعقول از
رهبران خود بلکه از هر کسی داشته باشند، و چنین کاری را سبب تباهی
عنصر انسانیت انسان می داند. استخفاف انسان ها و متابعت حیوانی، ویژه
مدیریت فرعونی است فاستخف قومه فاطاعوه.
این، نقطه مقابل فرهنگ مدیریتی موسوی قرار دارد، که پرورش
نیروهای انسانی و بالندگی آنها را بر اساس شناخت و درک صحیح از واقعیات
وجود انسانی مدنظر قرار داده و می دهد.
۶ ـ تفویض اختیار بر اساس قواعد مشخص
در انجام کارها و ادای مسئولیت ها، اصل «تقسیم کار» شیوه و سیره پیامبر
است. مباشرت اجرایی مدیریت کلان در همه کارها ضمن فرسایش تدریجی
قدرت رهبری، موجب تعطیل ماندن بسیاری از کارهایی می شود که
می بایست انجام گیرد. از این رو اصل «تقسیم کار» ضمن ایجاد حس
مسئولیت پذیری در افراد و بروز استعدادهای همکاران و همیاران، می تواند
نظام مشارکتی نوینی ایجاد کند که انجام صحیح پروژه های اجرایی را
تضمین کند.
اما اصل اقدام به این امر به همان اندازه که مفید است، عدم
ضابطه مندی آن می تواند مضر و خسارات جبران ناپذیری را در پی داشته
باشد. از این رو، می بینیم تفویض اختیار از سوی رهبر الهی سیاسی اسلام از
قوانین خاصی تبعیت می کند که سلامت و و صلابت کار را تضمین و تأمین
کند.
الف ـ امتحان قبل از اختیار
حضرت در مواردی استاندار و فرماندار تعیین کردند. افرادی را برای
گردآوری مالیات و جمع آوری زکات می فرستاد. برای سریه ها فرمانده تعیین
می کرد. برخی را به عنوان قاضی منصوب کرد و بعضی را جهت آموزش قرآن
و احکام به نواحی مختلف اعزام کرد. در همه این امور تناسب همه جانبه
افراد با مسئولیت های واگذاری را مدنظر داشت. هیچ گاه افراد آزمایش نداده
و امتحان نشده را برای کارهای این چنینی تعیین نمی کرد. با شناختی که از
اصحاب و درک درستی که از موقعیت و حساسیت آن مسئولیت داشت
افرادی را گزینش و انتخاب می کرد. یعنی همه این واگذاری مسئولیت ها تابع
اصول مشخص و معین خردمندانه و منطبق با قوانین وحیانی بود.
ب ـ مراقبت
پس از به کارگماردن افراد بر اساس معیارهای مشخص، نظارت و پیگیری
انجام آن مسئولیت در حین انجام کار انجام می گرفت.
این گونه نبود که به سبب اعتماد و اطمینان به کسی، کار او را پیگیری
نکند و او را در انجام مسئولیت واگذاری مهمل گذارد. شیخ صدوق ـ قدس
سره ـ نقل می کند: حضرت سپاهی را به فرماندهی علی ـ علیه السلام ـ به
جایی اعزام کرد. پس از انجام م
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 