پاورپوینت کامل ویژگی نواندیشی و نوگرایی خدیجه علیهاالسلام (قسمت دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ویژگی نواندیشی و نوگرایی خدیجه علیهاالسلام (قسمت دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ویژگی نواندیشی و نوگرایی خدیجه علیهاالسلام (قسمت دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ویژگی نواندیشی و نوگرایی خدیجه علیهاالسلام (قسمت دوم) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

از ویژگی انسان های هوشمند، روح نواندیشی و نوگرایی داشتن است. آنان به آداب و رسوم رایج، فرهنگ و مقررات غالب، بافته ها و یافته های موروثی و بینش و منش رسمی صاحبان قدرت و آیین و باور مردم روزگار خود بسنده نمی کنند و هماره در جست وجوی راهی نو، سبکی جدید، شیوه ای برتر، برنامه ای جالب تر، آیین و منشی مترقی تر و دنیایی خردمندانه تر برای زندگی و تأمین حقوق انسان ها هستند. همین ویژگی یکی از رازهای پذیرش دعوت های آسمانی و نهضت های آزادی خواهانه پیامبران و ترقی خواهان تاریخ از سوی این چهره هاست. قرآن این ویژگی و رهاورد درست آن را ارج می نهد و در میان جویندگان آزادی و عدالت، به پیشتازترین ها پاداشی پرشکوه تر را نوید می دهد. [۱]

اگر شرایط آن روز جهان عرب را بنگریم، پی می بریم که خدیجه از روح ابتکار و نواندیشی ویژه ای بهره ور بود و از فرهنگ و آیین و مدیریت روزگارش بسیار پیش تر و مخالف سرسخت جنبه های ظالمانه باورها و آداب و رسوم آنها بود، و در اندیشه راهی نو و دنیایی نو و فرهنگ و منشی خردمندانه می زیست.

او به آیین مورد نظر تاریک اندیشان اهمیت نمی داد و از رهاورد آن بر کنار بود. او نه بسان زن عادی آن روز، به انزوای تحمیلی تن سپرده بود و نه شب نشینی و بردگی جنسی زن اشرافی را به رسمیت می شناخت. کار، پویایی اندیشه او بود که او را به مدیریت و تجارت و جسارتی مستقل سوق داده بود، که نه تنها خود را نیازمند مردِ خودکامه روزگار نمی دید که ازدواج با زورداران و زرداران تاریک فکر نیز برای او تحمل ناپذیر شده و جویای جوانی متفاوت با مردنمایان دنیای خویش بود.

او دارای ثروت و اعتباری بسیار بود، امّا به جای کار ظالمانه رایج – که رباخوارگی و مکیدن خون محرومان و خوشگذرانی رایج زرداران بود – سرمایه اش را در راه سازندگی و تجارت و سود عادلانه و گره گشایی و مردم نوازی به کار می انداخت. از این راه سودمند، هم بر ثروت خود می افزود و هم بر اقتصاد جامعه خون سالم تزریق می کرد. هم با کارآفرینی، گروهی را در شبکه تجاری خود به کار می گرفت و اداره می کرد و هم نیازهای مردم به وسایل زندگی را برطرف می ساخت، و مطلوب تر از همه به ندای آزادگی و ناسازگاری خود با روزگارش پاسخ می داد. اگر شرایط رباخواری آن روز و آیات قرآن در این مورد را بنگریم – که چگونه و در چند مرحله به جنگ این آفت بزرگ اجتماعی رفته است – بیشتر به عظمت این انسان خوش فکر پی می بریم.

-۱ خاستگاه نوگرایی خدیجه علیها السلام

مایه های نواندیشی و روشنفکری خدیجه، پیش از آشنایی با محمّد – صلی اللَّه علیه و آله – و پیوند با او، از این کانون ها سرچشمه می گرفت:

یک. از خِرد و هوش سرشار؛

دو. از خانه و خانواده روشن اندیش و حق طلب؛

سه. از آموزه های آیین حق گرای ابراهیم، که خاندان محمّد – صلی اللَّه علیه و آله – و خدیجه خود را فرزند او و خدمتگزار کعبه می دانستند؛

چهار. از آموزه های مذهب موسی و مسیح از راه گفت و شنود بادانایان آنان، نظیر «ورقه»، «نسطور»، [۲] «بُحیرا» و. . . [۳] و نیز گروه هایی که به سبب نویدهای موسی و مسیح و وصف آخرین پیامبر و خاستگاه او، از شام و فلسطین به حجاز هجرت کرده و در انتظار ظهور نور و طلوع خورشید ایمان و آزادی بودند؛

پنج. از راه برخی الهام ها و دریافت های شگفتی که براثر خردورزی و پاک منشی و پروا، در عالم رؤیا برایش پیش می آمد؛ [۴]

شش. از راه روابط اقتصادی و آشنایی با قطب های قدرت و مراکز خبرساز جهان؛

هفت. از راه دیدار با چهره های مطرح و آشنایی با اندیشه آنان.

این عوامل برانگیزاننده، دخت خردمند حجاز را با جامعه و روزگارش متفاوت ساخت، و او را خردمند و انسانی وارسته ساخت؛ به گونه ای که هم از حقایق جاری روزگارش آگاه بود و هم به خداجویی و بشردوستی آراسته شد و هماره در اندیشه جامعه و جهانی نو می زیست، و همین ها باعث تکاپوی او گردید، تا سر انجام با محمّد – صلی اللَّه علیه و آله – آشنا شد و همراهی، همسری، مشاورت و وزارت او را در راه ایجاد تحول مطلوب برگزید و ۲۵ سال پا به پای آن پیشوای معنویت، تفکر، عدالت و نجات به تلاش ادامه داد.

۲- قدرت، مدیریت و ساماندهی

او انسانی صاحب ثروت بود و به تجارت اشتغال داشت. کارگزارانش را از میان انسان های سالم استخدام می کرد و خود از دفتر کارش این شبکه تجاری را با سرانگشت تدبیر و قدرت گره گشای مدیریت به حرکت می آورد و به کار اقتصادی اش سامان می بخشید.

با دقت در انتخاب فرصت، نوع کالا و مقدار آن، حرکت و بازگشت و توقف کاروان را با آگاهی از زمان و مکان، به گونه ای برنامه ریزی می کرد که شگفتی ها را برمی انگیخت و کاروان بزرگ تجارتی اش هماره در راه بود؛ از یمن به حجاز می رفت و از حجاز به شام و دیگر مراکز مهم اقتصادی، و سود فراوانی باخود به همراه می آورد.

اگر با شرایط آن روز جهان آشنا باشیم، و محرومیت کامل زن از حقوق انسانی اش را به یاد بیاوریم، آن گاه اداره چنین شریان مهم اقتصادی به وسیله یک دختر هوشمند و پاک منش و به مدیریت توانمند او، ما را به ابتکار و روح مدیریت او رهنمون می شود و درمی یابیم که او خردمندترین و کارآمدترین مدیران روزگارش بود.

یکی از نویسندگان عرب می نویسد: خدیجه که حق گرایی، نواندیشی و عشق به پیشرفت از ویژگی هایش بود، از همان روزگار جوانی و پیش از آشنایی با پیامبر نیز یکی از دختران نامدار و بافضیلت حجاز به شمار می رفت، و در جهان عرب نخستین زن توانمندی است که در تجارت و مدیریت درخشید و در این راه، شخصیت منطقه ای و شهرت جهانی به هم زد؛ به گونه ای که نام بلندش در تاریخ عرب و در آثار و نوشته های تاریخ نگاران پیش از اسلام نیز به عنوان یک قهرمان بزرگ ملّی آمده است. [۵]

۳- ابتکار و استقلال جویی

استقلال جویی دخت کمال از رفتارش نمایان است، و این از امتیازهای بلند اوست؛ چراکه اگر انسان از نظر اندیشه، مبتکر و مستقل نباشد نمی تواند در میدان تجارت و مدیریت با استقلال رفتار کند. در پرتو این استقلال اندیشه بود که ده ها خواستگارِ دارنده زر و زور را نپذیرفت؛ امّا وقتی با انسانی پاک منش به سان محمّد – صلی اللَّه علیه و آله – آشنا شد، برخلاف آداب و رسوم روزگار، خود پیشنهاد پیوند داد و آن گاه که هیاهو به راه افتاد که دخت ثروتمندی چون شما با جوان تهی دستی چون او نباید پیوند زندگی بندد، با قدرتی شگرف ایستاد و همه امکانات خود را در پای محمّد – صلی اللَّه علیه و آله – ریخت[۶] و نشان داد که حُسن انتخاب، سعادت، شخصیت و شکوه چیزی است که برای به دست آوردنش نه تنها از پول، کاروان تجارتی، شهرت و قدرت، که باید از هستی گذشت.

یکی از اسناد تاریخی می گوید: خدیجه – علیهاالسلام – به راستی بانویی خردمند و پرشرافت بود. در روزگار خود از نظر تبار از بهترین ها بود و از نظر شرافت، پرشکوه ترین آنان و از نظر ثروت، ثروتمندترین آنان به شمار می رفت. بسیاری از چهره های سرشناس روزگار برای پیوند با او کوشیدند، امّا او پاسخ منفی داد و در همان حال، خود با هوشمندی و آینده نگری عجیبی به خواستگاری پیامبر رفت و با درایت و نجابت انگیزه های انسانی خود را برای این پیشگامی بیان کرد و گفت: من برای خویشاوندی و همفکری و به دلیل شرافت، امانت، راستی و منش شایسته ات دل در گرو مهر تو دارم، و اگر بپذیری با تو پیمان زندگی مشترک می بندم! و پس از امضای آن پیوند خجسته، گفت: اینک خانه خانه توست و هستی ام از آن تو و من هم نه مشاور، وزیر، همفکر و همسر که خدمتگزار تو و هدف های انسانی و رهایی بخش تو خواهم بود. [۷]

۴- هدفداری و فداکاری

او امتیاز هدفداری و فداکاری را نیز به همراه داشت. زندگی پرفراز و فرود او نشانگر آن است که در پی هدفی پاک بود. هدفی فراتر از زر و زور، برتر از خور و خواب و ارجمندتر از آسایش شخصی و خانوادگی. موجِ بی قراری را می ماند که در راه هدف، آرامش نداشت و آن گاه که به ساحل وجود محمّد – صلی اللَّه علیه و آله – رسید و نوگرایی و بشردوستی و ارزش های خداپسندانه را نگریست، خود را در آستانه هدف یافت.

از این جا می توان به این راز پی برد که چرا پیامبر او را آن قدر دوست می داشت و احترام می کرد و در کوران های زندگی او را از مشاوران خردمندش می شناخت و به دیدگاه او اهمیت می داد. [۸] چرا هماره «خدیجه» و شایستگی های او بر زبانش بود و هر آنچه از آن یار پرشکوه نشان داشت، برایش احترام انگیز بود، و برای بستن دهان حسودان، تأکید می کرد: «ما قامَ وَلَا اسْتَقامَ الدّینُ اِلاَّ بِسَیفِ عَلِی وَمالِ خَدیجَه.»[۹]

«به خدای سوگند که خدا برتر از خدیجه به من نداده است.»[۱۰]«اسلام، به برکت چند عامل، گسترش و پایداری یافت که از جمله آن ها، شهامت علی، و ثروت سرشار و جهاد مالی خدیجه بود.»

۵- حق جویی و حق پذیری

بسیارند کسانی که نعمت های آن، آفت جانشان می شود و رزق و روزی های خدا، زهر تلخ و مرگبار کامشان.یکی در اوج زیبایی است، و مستی زیبایی آفت جانش می شود، دیگری غرق در ثروت است، و مستی آن به تباهی اش سوق می دهد. سومی در اوج اقتدار است و روزگار بر کام او، و همان چرخش مساعد روزگار و احساس بی نیازی، او را از ورق خوردن دفتر روزگار غافل می سازد، و چهارمی مست جوانی است و بهار جوانی، قاتل ایمان و خِردش می شود. یکی دانشی دارد و در مستی آن غرق می شود و دیگری شهرتی، و همان آلت قتّاله شخصیت او می شود و دیگری بارانی از چاپلوسی بر او می بارد و همان آفت جانش می شود. . .

امّا دخت ایمان با آن که غرق در زر و زیور، جمال و کمال، شور و شعور، شهرت و آوازه نیک و ستایشگران فراوان و نعمت استقلال بود، خود را از آفت ها و مستی های آن ها محفوظ داشت و دارای روحی حق جو و حق پذیر بود. به همین جهت هم، نخستین ایمان آورنده از زنان و پیشتاز در نماز و مبارزه و هجرت بود، و پاداش این حق پذیری نیز آن بود که خدا به فرشته وحی فرمان داد که به هنگام فرود بر پیامبر، درود او را به مام فضیلت ها برساند و خاطرنشان سازد که به پاداش آن ایمان ناب و عمل شایسته، قصر زیبایی در بهشت برای او آماده است. [۱۱]

۶- درایت و خردمندی

موهبت خِرد و خردورزی، یعنی نگرش متفکرانه بر پدیده های آفرینش و شناخت پیوندهای آنان؛ یعنی تعمق در سازمان وجود خود و شناخت خویشتن؛ یعنی شناخت طبیعت و استخدام آن؛ یعنی هدفداری و هدف شناسی و آراستگی به ارزش ها و پیراستگی از ضدارزش ها؛ یعنی اوج گرفتن به بندگی خدا و ساختن شایسته دنیا و آخرت:

«أَلْعَقلُ ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمن وَاکتُسِبَ بِهِ الجَنان.»

اگر خِرد به این معناست، خدیجه خردمندترین بانوی روزگار بود، و این ویژگی در سراسر زندگی اش نمایان است. او در پرتو خِرد بلندش به جایی رسید که نخستین بانوی توحیدگرا شد، و هستی اش را برای ساختن تاریخ، به پای حق ریخت.

او در راه هدف، فداکاری می کرد، پیامبر را دلداری می داد، به او امید می بخشید، و در برابر بی مهری و خشونت، پناهش می داد و غرق مهرش می ساخت و مدیر داخلی کانون گرم و با صفایی بود که محمّد – صلی اللَّه علیه و آله – از آن سنگر، به تسخیر کشور دل ها کمر همّت بسته بود، و بدین جهت، مشاور آگاه و وزیر خردمند و شجاع پیامبر – صلی اللَّه علیه و آله – بود.

در یکی از اسناد چنین تاریخی آمده است: خدیجه در زیبایی ظاهر و باطن، زیباترین زن روزگارش بود و از نظر خِرد خردمندترین و دانشمندترین آنان. او در پاک روشی، دین باوری و خداجویی، وقار و حیا و عزّت و آزادگی آراسته ترین ها بود و در ثروت و امکانات، ثروتمندترین آنان:«وَ کانَتْ مِنْ اَحْسَنِ النِّساءِ جَمالاً، و اَکمَلُهُنَّ عَقْلاً، و اتَمُّهُنَّ رَأیاً، و اَکثَرُهُنَّ عِفَّهً وَ دِیناً وَ حَیاءً و مُرُوَّهً وَ مالاً. . . . »[۱۲]

۷- پاک منشی و نجابت

در جهان عرب، زنان بلندآوازه ای ظهور کرده اند که بانوی خردمند حجاز سرآمد آنان است؛ برای نمونه:«بلقیس»، ملکه «یمن»، که از ویژگی درایت و آینده نگری بهره ای وافر داشت و حکومتی دموکراتیک را اداره می کرد، که قرآن گزارش مثبتی از مدیریت او ارائه داده است؛ [۱۳] اما بانوی خردمند حجاز سرآمد بود. او ملکه کمال و جمال، ثروت و شکوه و دانش و بینش و آزادگی در جهان عرب بود. هم از قبیله بزرگ «هاشم» بود و هم سرشناس و دارای اقتدار، و هم از امکانات گسترده و تشکیلات منظم تجاری و اقتصادی بهره داشت و بسیاری در خدمت او، امّا پاک منش و خردمند و شایسته کردار بود و آینده نگر و ژرف اندیش و برخوردار از گوهر گرانبهای پاکدامنی و عفت؛ به همین جهت به او «طاهره» می گفتند. [۱۴]

او در چنان اوج معنوی بود که «ابوطالب» توحیدگرای «بنی هاشم» او را، بانویی در اوج کمال و بالندگی و خوبی و از هر گونه نقطه نازیبای زمانه به دور وصف می کند: «اِنَّ خَدِیجَهَ اِمْرَأهٌ کامِلَهٌ مَیمُونَهٌ فاضِلَهٌ تَخْشَی الْعارَ وَ تَحْذَرُ الشَّنارَ. »[۱۵]

-۸ بانوی دانش و بینش

خدیجه – علیهاالسلام – در آن روزگار تیره و تار، از زنان صاحب بینش و منش بود و از دانشمندان سرشناس، و با عالمان مذهب موسی و مسیح در گفتمان بود، و در این رشته ها صاحب اندیشه و نظر به شمار می رفت او علاوه بر تعبیر خواب، در شناخت مذاهب نیز صاحب دانش بود. علاوه بر آن گنجینه اسرار رسول خدا – صلی اللَّه علیه و آله – بود.

این صفات نشانگر آن است که این بانو این گونه بود:

یک. از آیین موسی و مسیح و ابراهیم آگاه بود؛

دو. با یکتایی آفریدگار هستی، فرشته وحی، پدیده وحی و پیام خدا، مقام والای پیامبری، و نیز شیطان و وسوسه های آن و دیگر مفاهیم دینی آشنا بود؛

سه. او همراه پیامبر و نزدیک ترین ها به او بود؛ آیا با آن عشق متقابلی که میان آن دو بود و با آن شوری که وی برای شناخت تحولات آینده داشت، ممکن است آموزه های پیامبر را فرانگیرد و یا پیامبر آیین خود را به او نیاموزد؟

چگونه او که نخستین گرونده به اسلام، عفیف ترین بانو و پیشتازترین ها در توحید و اخلاص بود، و پیش از همه در جریان فرود وحی بر یار مهربانش قرار می گرفت و خانه اش فرودگاه فرشتگان بود، صاحب دانش نباشد؟

خدیجه – علیهاالسلام – از بانوان کمال جو و دانشوری است که پس از ظهور اسلام، فکر و فرصت خود را در خدمت آموزش قرآن و فرهنگ و سیره پیامبر قرار داد، و از آورندگان حدیث گردید.

مرحوم «استر آبادی» او را از بانوان نامداری می شمارد که به افتخار شاگردی پیامبر مفتخر شده و از او روایت آورده است. [۱۶]همین گونه راوی شناسان آگاه «محمّد حائری»، [۱۷] و «اردبیلی»، [۱۸] و «ابن حزم اندلسی» او را نخستین آورنده روایت از پیامبر شمرده اند. [۱۹]

«بیهقی» از حدیث نگاران اهل سنّت بر آن است که روایات رسیده از خدیجه در کتاب های اهل سنّت موجود است، و این روایت را از وی می آورد که خدیجه به پیامبر گفت: ای پیامبر! در حال طواف بر گرد خانه خدا چه دعایی را زمزمه کنم؟

پیامبر فرمود: «قُولِی اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی ذُنُوبِی وَخطای وَ عَمْدِی وَ اِسْرافِی فِی أمْرِی. . . . »[۲۰]«بگو: بارخدایا! گناهانم را بیامرز و لغزش های خواسته و ناخواسته و زیاده روی در کارهایم را ببخشای. . . .»نیز «عبداللّه بن حسن» آورده است که از مادرم فاطمه، دختر امام حسین شنیدم که این روایت را از خدیجه روایت می کرد. [۲۱]

با این وصف، استبدادمذهبی به این خیانت نیز دست یازید و در جهت دشمنی با فرهنگ و منش خاندان پیامبر به ویژه علی و فاطمه علیهما السلام، روایات بانوی خردمند حجاز را حذف کرد و گاه به نام «عایشه» جا زد تا او را در جایگاه علمی برتری بنشاند. [۲۲]

خدیجه افزون بر دانش و ایمان، در هنر سرایندگی نیز سرآمد بود. از ویژگی های خدیجه، چهره ادبی و ذوقِ هنری اوست؛ به گونه ای که خانه او، مرکز انجمن ادبی و علمی شهر بود.

مرحوم علامه امینی او را در شمار سرایندگان نامدار شمرده، و بر آن است که آن بانوی خردمند دارای ذوق و قریحه ای لطیف و ظریف بود و سروده هایش در وصف پیامبر، نشان توانایی هنری و بالندگی فکر و ذوق اوست. [۲۳]

افزون بر آنچه در وصف دانش و هنر او آمده است:

یک: پیامبر، بارها در وصف بانوی خردمند حجاز و نفی پندارهای برخی کوته بینان در مورد او با سوگندی سخت فرمود: «وَ اللَّهِ ما اُخْلِفَ لِی خَیراً مِنْها، قَدْ آمَنَت بِی اِذْ کفَرَ النَّاسُ، وَ صَدَّقَتْنِی اِذْ کذَّبَنِی النَّاسُ، وَ واسَتْنِی بِمالِها اِذا حَرَمنی النَّاسُ، وَ رَزَقَنِی اللّهُ اَوْلادَها اِذا حَرمَنِی اَولادَ النِّساءِ. . . . »[۲۴]

«به خدای سوگند! که هرگز همسری بهتر از خدیجه به من ارزانی نشد. روزگاری که مردم زورمدار به من کفر ورزیدند، او ایمان آورد، و هنگامی که آنان به من دورغگو گفتند، او رسالتم را گواهی کرد، و آن گاه که آنان مرا محاصره کردند، او ثروتش را در راه هدف های من ریخت، و خدا فرزندان مرا از نسل او قرار داد، نه دیگر زنان.»

دو. انبوه روایاتی که بر برتری مریم، خدیجه و فاطمه دلالت دارد، نشانگر برتری او در دانش و منش است، که یک نمونه از آن روایات این است که پیامبر فرمود: «وَ خِیرَتُهُ مِنَ النِّساءِ فَمَرْیمُ بِنْتُ عِمْرانَ، وَ آسِیهُ بِنْتُ مُزاحِمٍ، اِمْرَأهُ فِرْعَوْن، وَ خَدِیجَهُ بِنْتُ خُوَیلِدٍ، وَ فاطِمَهُ الزَّ هْراءِ.»[۲۵]

«از میان زنان کمال جو، برگزیدگان بارگاه او عبارتند از: مریم، آسیه، خدیجه، و فاطمه.»این سخن، نشانگر برتری او در دانش و منش نیز هست؛ چراکه نعمت دانش و بینش از برترین ارزش هاست.

۹- پیشتازترین بانو در گرایش به حق و عدالت

بانوی کمال جوی حجاز، پیشتازترین زن در گرایش به اسلام است، و این پیشتازی در ایمان و نماز و برپایی فرهنگ و منش نماز، و سبقت در بیعت با پیامبر از امتیازهای درخشان اوست؛ به ویژه که در آن شرایط تیره، فروغی در شبستان زندگی انسان، آن هم زنان و دختران – که بدترین قربانی جهالت بودند – سوسو نمی کرد. به شماری از روایات در این زمینه می نگریم:

الف: پیشتازی در اسلام و ایمان

یک: امیر مؤمنان در مورد پیشتازی خود و خدیجه به اسلام فرمود:«وَ لَقَدْ کانَ یجَاوِرُ فِی کلِّ سَنَهٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ، وَ لَا یرَاهُ غَیرِی. وَ لَمْ یجْمَعْ بَیتٌ وَاحِدٌ یوْمَئِذٍ فِی الْإِسْلَامِ غَیرَ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَدِیجَهَ. . . . »[۲۶]

«پیامبر چند ماه از سال را در غار حِرا می گذراند. در آنجا تنها من او را می دیدم و کسی جز من او را نمی دید. در آن روزها در هیچ خانه ای جز خانه پیامبر که خدیجه – علیهاالسلام – هم در آنجا بود، اسلام و ایمان راه نیافته بود، و من در آن شرایط دشوار، سوّمین آن دو بزرگ منش بودم که در راه ساختن جامعه و جهانی نو در تکاپو بودیم.»

دو: امام حسین در روز عاشورا فرمود:«أُنْشِدُکمُ اللَّهَ؛ هَلْ تَعْلمون أنَّ جَدّتی خَدیجهَ بِنْتَ خُوَیلِد، أَوَّلُ نِساءِ هذِهِ الأُمَّهِ إسْلاماً؟»«شما را به خدا آیا می دانید که مادر بزرگ من “خدیجه”، نخستین بانوی گرونده به اسلام و تصدیق کننده پیامبر و پیشتاز در یاری اوست؟» گفتند: آری! به خدا.

سه: پیامبر در چهلمین بهار زندگی بود، که روزی فرشته وحی در غار «حِرا» فرود آمد، و آیات خدا را بر قلب مصفایش خواند. پیامبر به سوی خانه حرکت کرد و خدیجه در سیمای او معنویت وصف ناپذیری را دید و از راز آن پرسید که فرمود: «هذا نُورُ النُّبُوَّهِ، قُولِی لا اِلهَ اِلاّ اللَّه، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه.»«این روشنی، فروغ رسالت است، اینک بگو خدایی جز خدای یکتا نیست، و محمّد پیامبر خداست.»او گفت: من از دیرباز در انتظار چنین روزی بودم. [۲۷]

از ویژگی های دیگر خدیجه آن است که در ایمان راستین پیشتازترین زنان است.

یک. او پس از گرایش به اسلام، در برابر دعوت پیامبر به شرایط و پیمان ها و مقررات خدا – که شرط ایمان است – گفت: من به آنچه خدا فروفرستاده است، ایمان آورده و دین او را تصدیق کرده، و به گرایش به این راه و رسم جدید خشنود و در برابر خدا فرمانبردارم؛ [۲۸]

دو. پیامبر در شکوه ایمان علی و خدیجه و پیشتازیشان، به فاطمه – علیهاالسلام – فرمود: «اِنَّ عَلِیاً اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللهِ وَ رَسُولِهِ مِنْ هذِهِ الْامَّه هُوَ وَ خَدِیجَهُ اُمِّک. . . . »[۲۹]«فاطمه جان! نخستین ایمان آورنده به خدا و پیامبرش از این امّت، علی است و مادرت خدیجه. »

سه. در اشاره به پیشتازی او در ایمان فرمود: «صَدَّقَتْنِی اِذْ کذَّبْتُم وَ آمَنَتْ بِی اِذْ کفَرْتُمْ. . . . »[۳۰]«او روزی که شما مرا در دعوت آزادی بخشم دروغ پرداز می انگاشتید، راست گویی و درست اندیشی ام را گواهی کرد، و آن گاه که شما در حق ناپذیری پای می فشردید، او به من و راه آسمانی ام ایمان آورد. . . . » آری! این امتیاز او مشهور است و میان دانشمندان مخالفی ندارد. [۳۱]

ب: پیشگامی در نماز

نماز و نیایش اگر در زندگی انسان جایگاه درستی داشته باشد، هم نشانگر رابطه دوستانه انسان با خداست و هم دلیل درست اندیشی و قانون مداری و بشردوستی او، و هم اثر سازنده خود را در بینش و منش و رفتار او می نهد و او را اصلاح می کند. [۳۲]

یار پرمعنویت پیامبر نه تنها نمازش چنین بود که در انجام آن، پیشتاز هم بود؛ برای نمونه: پیامبر، پیش از اعلام اسلام، بارها فرشته وحی را دید، و مژده رسالت را دریافت و نماز را آموخت و مدت ها به صورت نهانی نماز می خواند. روزی به هنگام نماز، علی – علیه السلام – وارد شد، و او را دید، و از آن عبادت ویژه پرسید، که پیامبر فرمود: این نماز است که خدا مرا به آن فرمان داده است. در این هنگام آن جوان کمال جو را به طور رسمی به اسلام فراخواند، و او اسلام آورد و با پیامبر نماز گزارد، و خدیجه نیز اسلام آورد، و پس از آن روز، هنگامی که پیامبر به نماز می ایستاد، علی و خدیجه با او می ایستادند. [۳۳]

قرطبی می نویسد: «خدیجه نخستین زنی بود که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و آن برنامه آسمانی را که محمّد – صلی اللَّه علیه و آله – از سوی پروردگارش آورده بود، با همه وجود گواهی کرد و او را در راه رساندن پیام خدا و ایجاد دگرگونی مطلوب، یاری کرد و در این راه فداکاری قهرمانانه ای نشان داد. »[۳۴]

ج: بیعت برای حمایت از پیامبر

خدیجه نخستین بانویی است که دست بیعت به پیامبر داد، و دلیرانه پیمان بست که از حق حیات، آزادی، برابری و دیگر حقوق طبیعی پیامبر دفاع کند، و به این پیمان وفادار ماند و فداکاری ها کرد.

یک. امام صادق – علیه السلام – فرمود: «هنگامی که علی و خدیجه اسلام آوردند، پیامبر روزی آن دو را فراخواند و فرمود: شما برای تقرّب به خدا اسلام آورده و در برابر برنامه آسمانی سر فرود آورده اید، اینک اگر در موضع خود استوارید، باید با خدا و پیامبرش بیعت کنید. آن گاه آن دو باخدا و پیامبر، برای فداکاری تا پای جان، بیعت کردند. »[۳۵]

دو. در روایت دیگری است پس از ایمان علی و خدیجه، روزی پیامبر به آن دو فرمود: این فرشته وحی است که می گوید: «اسلام و باور آن، دارای شرایطی است. آن گاه پس از بیان آنها، از آن دو پرسید: آیا به همه آنچه بر شمردم، گواهی می دهید؟»

نخست امیر – علیه السلام – و آن گاه خدیجه دگربا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.