پاورپوینت کامل آیین پژوهش و نگارش ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آیین پژوهش و نگارش ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آیین پژوهش و نگارش ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آیین پژوهش و نگارش ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۰

حضرت امیرمؤمنان علی ـ علیه السلام ـ :

«لا سُنَّهَ أَفضَلُ مِنَ التَّحقیق.»

«هیچ راه و آیینی، برتر از تحقیق و حقیقت جویی نیست.»

بس نکته با تو گویم شاید ندیده باشی

تا دسته دسته نرگس زین باغ چیده باشی

در نویسندگی با موضوعات گوناگونی از قبیل زیر رو به رو هستیم :

یک . تعریف نویسندگی ؛

دو . ارزش و اهمیت نویسندگی ؛

سه . آثار و فواید نویسندگی ؛

چهار . اهداف نویسندگی ؛

پنج . کلیات نویسندگی ؛

شش . مقدمات نویسندگی ؛

هفت . اقسام نویسندگی ؛

هشت . شرایط نویسنده و نویسندگی ؛

نُه . مراحل نویسندگی ؛

ده . . . . . . .

هر کدام از این موضوعات، دارای قلمرو گسترده و عرصه پهناوری است و به
تعبیر مولوی در مثنوی:

این سخن را ترجمِه یْ پهناوری

گفته آید در مقام دیگری

اما مراحل نویسندگی عبارت است از :

یک . پژوهش ؛

دو . نگارش ؛

سه . ویرایش .

آن چه در پی آمده، ۴۰ نکته در زمینه پاورپوینت کامل آیین پژوهش و نگارش ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint است که با
زبانی ساده نوشته شده، اما شایسته است که با نگاهی ساده خوانده نشود . امید
است که مطبوعتان آید و مقبولتان افتد و نظریات سودمندتان را ارمغانمان کند .

۱ـ در تحقیقات و تألیفاتمان به هیچ وجه بر گفته ها و شنیده ها ـ هر چند
مشهور و از انسان های مشهور نیز باشند ـ تکیه نکنیم، مگر آن که خودمان آن ها را
در منابع قابل اعتبار و قابل استناد ببینیم و بیابیم تا پیام این حدیث شامل حال
ما نشود:

« . . . لاتُحَدِّثِ النّاسَ بِکُلِّ ما سَمِعتَ بِه فَکَفی بِذلِکَ کَذِباً.»

«هر چه را شنیده ای به مردم نگو ؛ زیرا همین کار برای دروغ شمردن آن
شنیده از سوی مردم بس است.»

در این صورت، مثلاً خواهیم دید که عبارت «انقلاب ما انفجار نور بود» ، با آن
همه شهرتی که دارد، از حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ و بدین گونه نبوده
است ؛ بلکه از یاسر عرفات بوده که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران آمده و
به محضر حضرت امام رسیده و هنگام گفت و گو درباره انقلاب به ایشان عرض
کرده است : «آن ها [دشمنان انقلاب شما] می گویند که زلزله ای رخ داده، ما
می گوییم که انفجار نور روی داده.»

شایان توجه است که حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ نیز نفرموده اند:
«خرمشهر را خدا آزاد کرد» ؛ بلکه سخن ایشان به گونه ای دیگر است .

۲ـ آن چه را در تحقیقات و تألیفات، برای خودمان واضح و مفهوم نشده
است، برای دیگران توضیح ندهیم و به دیگران تفهیم نکنیم و حتی از ذکر آن نیز
بپرهیزیم و عطایش را به لقایش ببخشیم ؛ زیرا ممکن است آثار نامطلوب و
نامقبول و حتی نامشروعی را در پی داشته باشد . مثلاً اگر به تبیین و تحلیل این
نکته که حضرت زهرا ـ علیها السلام ـ دستان مبارکشان را از کفن بیرون آوردند و
امام حسن و امام حسین ـ علیهما السلام ـ را در آغوش گرفتند، برای خودمان
مفهوم و روشن نشده است، آن را برای دیگران بازگو نکنیم و به قلم نیاوریم ؛
هرچند شماری از حدیث پژوهان در اعتبار سندی آن نیز خدشه کرده و آن را
مخدوش و مجعول دانسته اند .

۳ـ بکوشیم که فضای تحقیقات و تألیفاتمان را حقیقتاً از اکسیژن تحقیق و
تألیف به معنای درست و فراگیرِ آن و با همه ویژگی هایش پُر سازیم و با
گازکربنیک هایی همچون «تحقیق بازی» و «تألیف سازی» آلوده نکنیم و مانند
معماران بساز و بفروش، ما نیز «مؤلفان بچاپ و بفروش» نشویم . مولوی در مثنوی
چه دُر سُفته است که گفته است:

علم تقلیدی بُوَد بهر فروخت

چون بیابد مشتری، خوش برفروخت

مشتریِّ علم تحقیقی حق است

دائماً بازار او بارونق است

لب ببسته مست در بیع و شری

مشتری بی حد که اَللهُ اشتَری

شایان توجه است این نکته مهم را در داوری های خصوصی و یا عمومی مان،
مانند انتخاب کتاب سال، به خاطر داشته باشیم که همواره پُربرگی یک تحقیق و
پُرفروشیِ یک تألیف به معنای پُرباریِ آن و پُرفروغیِ این نیست و حتی پُرعنوانیِ
فهرست منابع ـ تا چه رسد به پُرعنوانیِ فهرست مطالب و فهرست تألیفات ـ نیز
هماره به معنای پُرمایگی و پُراندیشگیِ آن نیست .

۴ـ بکوشیم که روحیه «نگرش تحقیقی» و «نگارش تحلیلی» را در خود زنده
کنیم و روز به روز آن را بالنده تر نماییم . برای به دست آوردن چنین روحیه ای
می توانیم این کارها را انجام دهیم :

یک . مطالعه کتاب ها و منابعی که با نگرشی تحقیقی و نگارشی تحلیلی
نوشته شده اند . از این رو، محقق کسی است که در تحقیقات خویش به کتاب ها و
منابع دست چندم و حتی گاه به کتاب ها و منابع دست دوم نیز مراجعه نمی کند .
مثلاً یکی از محققان می گفت: «من در تحقیقاتم حتی به کتاب شریف بحارالانوار
نیز استناد نمی کنم، بلکه به مصادر و مآخذ اولیه ای که محدّث بزرگ و بزرگوار
شیعه، مرحوم علامه مجلسی ـ اَعلَی اللّهُ مَقامَهُ الشّریف ـ ، خود به آن ها استناد کرده
است، مراجعه می نمایم و اصل حدیث را در آن جا می یابم و سپس با رعایت
شروطش به آن استناد می کنم» .

دو . در زندگی علمی، همنشین شدن و نشست و برخاست کردن با کسانی که
در مسائل فکری و علمی به صورت تحقیقی می نگرند و به صورت تحلیلی
می نگارند . از این جهت، محقق کسی است که در زندگی علمیِ خویش، با کسانی
که در اندیشه و اندیشیدن «مقلد» هستند، نمی نشیند تا چه رسد به این که با آنان
همنشین شود. مولوی در مثنوی چه خوش سروده است:

از محقق تا مقلد فرق هاست

کاین چو داوود است و آن دیگر صداست

منبع گفتار این سوزی بُوَد

وان مقلد، کهنه آمـوزی بُوَد

سه . مطالعه زندگی و شیوه علمی کسانی که مقلدانه نمی اندیشیده اند و
محققانه می نوشته اند . بدین رو، زندگی و روش علمی علامه امینی، علامه
طباطبایی، علامه مطهری و علامه جعفری ـ رضوان اللّه علیهم اجمعین ـ می تواند
الگویی پسندیده در این زمینه ها باشد . یا مثلاً گفته اند : «یکی از محققان
می خواسته است که در کتاب دایره المعارف خویش، متراژ پل قدیمی و سمبلیک
اهواز را بنویسد . بدین منظور، هیئتی را از تهران به اهواز می فرستد تا دقیقاً متراژ
آن را محاسبه نمایند و آن گاه در دایره المعارف خود بنگارد» .

چهار . حضور داشتن در جلسات و شرکت کردن در مجالس علمی ای که با
نگرشی تحقیقی و تحلیلی تشکیل می شود . بدین جهت، محقق کسی است که در
زندگی علمی اش ، به جلسات و مجالس غیر علمی و جلسات و یا مجالسی که
عنوان علمی دارد، اما روشی غیر تحقیقی و غیر تحلیلی نیز دارد، پا نمی گذارد . پُر
روشن است که این سخنان و این پیشنهادها ، موضوعات و مسائلی را که اساساً
باید با روشی تقلیدی و نه تحقیقی به آن ها دست یافت، شامل نمی شود .

۵ـ در صورتی که هم بتوانیم و هم بیابیم، پژوهش های خویش را پس از
نگارشِ نهایی و برای مطالعه و بازنگری و برخورداری از صحت و دقت بیش تر،
دست کم به دو تن، با این دو دیدگاه و ویژگی بدهیم :

یک . از دیدگاه پژوهشی و با دو ویژگی دقت داشتن و وقت گذاشتن ؛

دو . از دیدگاه نگارشی و با دو ویژگی دقت داشتن و وقت گذاشتن .

البته چه شایسته است ـ اگر نگوییم بایسته است ـ هدیه ای نیز برای انجام
دادن این دو کار، برای این دو بزرگوار ـ أَدامَ اللّهُ ظِلَّهُما ـ در نظر بگیریم و یا به گونه ای
دیگر و بهتر، این زحمت و خدمت آنان را جبران نماییم و در هر دو صورت، آیه ۶۱
سوره مؤمنون ، یعنی «اُولئِکَ یُسارِعونَ فِی الخَیرات و هُم لَها سابِقون»، را فراموش
نکنیم . چه خوش گفته اند : «آش از دهان که افتاد، از مزه خواهد افتاد» .

۶ـ در تحقیقات و تألیفات خود و متناسب با مطالب و مخاطبان آن، از مواد و
مطالب زیر به عنوان استناد و یا استشهاد استفاده نماییم :

یک . آیات قرآن ؛

دو . روایات معصومان ـ علیهم السلام ـ ؛

سه . اصول منطقی و قواعد عقلی ؛

چهار . قوانین تجربی و نظریات علمی ؛

پنج . نظریات و سخنان بزرگان دین و دانش ؛

شش . اشعار ؛

هفت . داستان و خاطره ؛

هشت . آمار و اخبار ؛

نُه . تمثیلات و امثال و حِکَم ؛

ده . طنز و لطیفه .

۷ـ چنان چه در تحقیقات و تألیفات خویش، از آیات کریم قرآن و روایات
شریف معصومان ـ علیهم السلام ـ استفاده می نماییم، به این ظرایف و لطایف،
خوب بنگریم:

یک . در برداشت از آیات و روایات، دقیق باشیم و به کتاب های معتبر و
تفسیری مراجعه نماییم تا به طور مثال از آیه ۱۱ سوره رعد، یعنی «إِنَّ اللّهَ لایُغَیِّرُ
ما بِقَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم . . .» ، برداشت اجتماعی و سیاسی و تاریخی نکنیم
و این چنین نگوییم : «خدا تاریخ و سرنوشت هیچ اجتماعی را از بد به نیک تغییر
نمی دهد ، مگر آن که آنان به خود آیند و تاریخ و سرنوشت خویش را با دستان
خودشان از بد به نیک تغییر دهند» ؛ زیرا به قرینه آیه ۵۳ سوره انفال، یعنی
«ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ لَم یَکُ مُغَیِّراً نِعمَهً أَنعَمَها عَلی قَومٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم . . .»، معنای
آیه و برداشت از آن بدین گونه است: «خدا هر نعمتی را که بر اثر پیروی از فطرت و
سنت الاهی به قومی بخشیده است، تا مادامی که نیت خود را [از نیک به بد] تغییر
ندهند و در سبب سازی و نعمت دهی او شک نکنند و دچار هوا پرستی نگردند،
خدا آن نعمت را [از نیک به بد و نه از بد به نیک] تغییر نمی دهد.»

دو . در ترجمه آیات و روایات، بسیار دقت کنیم تا مثلاً عبارت
«و لاتَحسَبَنَّ» را در آیه «و لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّهِ أَمواتا . . .» به
صورت جمع (و هرگز مپندارید) ترجمه ننماییم و آن را به صورت مفرد (و هرگز
مپندار) ترجمه کنیم ؛ زیرا «ولاتَحسَبَنَّ» ، قالب و صیغه مفرد است و قالب و صیغه
جمع آن، «و لاتَحسَبُنَّ» به ضمه حرف باء است .

سه . در نوشتن آیات و روایات دقت نماییم تا مثلاً عبارت «وإِن لَم تَفعَل» را
در آیه «یآ أَیُّهَا الرَّسول بَلِّغ ما أُنزِلَ إِلَیکَ مِن رَبِّک و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه . . .» به
صورت « . . . فَإِن لَم تَفعَل . . .» ننویسیم .

چهار . در اعراب گذاری آیات و روایات توجه داشته باشیم تا مثلاً حرف نون
مفتوح در کلمه «نَعمَه» را که در آیه ۲۷ سوره دخان است، به صورت نون مکسور ،
یعنی «نِعمَه» ننویسیم .

۸ـ اگر در تحقیقات و تألیفات خویش از شعر استفاده می نماییم، به این
نکات ظریف و دقیق توجه کنیم:

یک . هیچ گاه از شعر به عنوان دلیل و یا استنادِ سخن استفاده ننماییم، بلکه
از آن به عنوان تأییدِ سخن و استشهاد برای آن و گاه برای تغییر ذائقه خوانندگان
نوشته خود بهره ببریم و اگر دیگران نیز در استفاده از شعر، به غیر گونه ای که گفته
شد، عمل کردند، ما نیز آنان را مورد نقد قرار دهیم؛ زیرا کسی ممکن است در
برخورد با دشمن و مدارا کردن با او به این شعر حافظ استناد کند:

آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است

با دوستان مروّت با دشمنان مدارا

شخص دیگری نیز ممکن است در برخورد با دشمن و مدارا نکردن با او به
این شعر سعدی استناد نماید:

امروز بکُش، چو می توان کُشت

کآتش چو بلند شد، جهان سوخت

مگذار کـه زه کند کمان را

دشمن که به تیر می توان دوخت

دو . در انتساب شعر به شاعر دقت کنیم تا مثلاً بیتِ «موجیم که آسودگی ما
عدم ماست / ما زنده به آنیم که آرام نگیریم» را که از کلیم کاشانی و از نظر ترتیب
مصراع ها به صورت پیشین است، به اقبال لاهوری نسبت ندهیم . گفتنی است که
این بیت در ترجیع بند ساقی نامه کلیم کاشانی است و مَطلعِ بندِ پنجم آن بدین
صورت است: «مستیم و عنان دل خودکام نگیریم / تا جام بُوَد عبرت از ایام
نگیریم.

سه . اشعار را از نظر کلمات و چینش، به طور درست بخوانیم و بنویسیم تا
مثلاً این بیتِ مولوی در مثنوی را، یعنی «چون که با کودک سر و کارم فُتاد / هم زبان
کودکی باید گشاد» ، به صورتِ «چون که با کودک سر و کارت فتاد / پس زبان کودکی
باید گشاد» نخوانیم و ننویسیم .

چهار . اشعاری را در تحقیقات و تألیفاتمان به کار گیریم که از نظر وزن و
قافیه معیوب نباشند . به طور نمونه، بیتِ «یارِ جسمانی بُوَد رویش چو مرگ /
صحبتش شوم است باید کرد ترک» دارای عیب قافیه ای به نام اِکفاء یا همان
اختلاف رَوی است که در این بیت ، حرف رَوی در آخر دو کلمه «مرگ» و «ترک» با
یکدیگر مطابقت ندارد و یکی حرف «گ» و دیگری حرف «ک» است .

۹ـ چنان چه دوست داریم که تحقیقات و تألیفاتمان با استقبال روز افزون
خوانندگان و مخاطبان رو به رو شوند، از گفتن سخنان کلیشه ای و باسمِه ای و
مطالب کهنه و نخ نما دوری کنیم و به گفتن سخنانِ تر و تازه و مطالب نو و با
طراوت روی آوریم و خدا وکیلی حرفی برای گفتن داشته باشیم . کلیم کاشانی چه
خوش گفته است:

گر متاع سخن، امروز کساد است «کلیم»

تازه کن طرز که در چشم خریدار آید

البته شمار فراوانی از ما ـ اگر بنا بر احتیاط، نگوییم همه ما ـ همیشه بر این
پنـدار و در این رؤیاییم که حرف های نو و تازه ای زده ایم و می زنیم .

۱۰ـ اگر ما به این حقیقت روشن و ساده دست یازیم ـ هر چند با تلقین به
خویشتن هم باشد ـ که «مادر زاد، محقق و مؤلف نبوده ایم» و همان گونه که برای
فراگیری علوم و فنون دیگر و یادگیری «ضَرَبَ زَیدٌ عَمراً» وقت فراوانی را صرف و
گاه تلف می نماییم، برای محقق و مؤلف شدن نیز باید وقت فراوانی را صرف کنیم،
آن گاه پیش از آغاز هر تحقیق و پژوهشی و هر تألیف و نگارشی، به فراگیری دو فن
و هنر مهم روی می آوریم:

یک . روش تحقیق و پژوهش ؛

دو . روش تألیف و نگارش .

۱۱ـ پیش از فراگیری دو روش پژوهش و نگارش و یا همزمان با آن، باید
روش هایی را نیز فرا بگیریم و آن گاه خواهیم دید که تحقیقات و تألیفاتمان از
صحت، دقت و سرعت بیش تری نیز برخوردار شده اند و چه زیبا گفته اند: «اگر به
من روش ماهیگیری را یاد دهید، بهتر از آن است که هر روز به من یک ماهی
بدهید» و آن روش ها عبارت است از :

یک . روش مطالعه و تندخوانی ؛

دو . روش تلخیص و خلاصه نویسی ؛

سه . روش فیش برداری و یادداشت برداری ؛

چهار . روش تنظیم فیش ها و دسته بندی یادداشت ها ؛

پنج . روش نقد و بازنگری مطالب و یادداشت ها ؛

شش . روش طبقه بندی کتاب ها و تنظیم کتابخانه ؛

هفت . روش مأخذشناسی و کتابشناسی ؛

هشت . روش ترجمه ؛

نُه . روش کار با رایانه و استفاده از برنامه های رایانه ای .

۱۲ـ با توجه به این که امام حسین ـ علیه السلام ـ فرموده اند:

« . . . مِن دَلائِلِ العالِم اِنتِقادُهُ لِحَدیثِه . . .»

«از نشانه های دانشور این است که خودش سخنان خویش را به نقد
کشد.»

هیچ پژوهشی را پیش از انجام دادن این دو کار مهم، به کسی یا جایی عرضه
نکنیم:

یک . بازنگری ؛

دو . بازنگاری .

پس از انجام دادن این دو کار، باز هم پژوهش خود را عرضه نکنیم و این
تجربه را آویزه گوش خویش قرار دهیم و به مدت حدود یک اربعین (چهل روز) از
کار پژوهشی مان فاصله بگیریم که حافظِ شیرین سخن گفته است:

سحرگـه رهرُوی در سرزمینی

همی گفت این معما با قرینی

که ای صوفی! شراب آن گه شود صاف

که در شیشه برآرد اربعینی

پس از سپری شدن این مدت، دوباره به سراغش برویم و آن را مطالعه
نماییم و سپس به دیگران عرضه کنیم . اگر از این تجربه، بهره و یا بهره های علمی
و تحقیقی و تألیفیِ جدیدی نصیبتان شد که إن شاء الله خواهد شد، در حق
گوینده این تجربه، دعای خیری نیز بفرمایید که سعدی گونه:

غرض نقشی است کز ما باز مانَد

که گیتی را نمی بینم بقایی

مگر صاحبدلی روزی به رحمت

کند در کار درویشان دعایی

۱۳ـ از آفت هایی که شماری از محققان و مراکز تحقیقاتی ـ اگر نگوییم
بسیاری از آن ها ـ به آن دچار می شوند و گاه همچون خوره به جانشان می افتد،
«پراکنده کاری» و «نیمه کاری» در تحقیقات است .

یک روز در مجلسی که تنی چند از محققان حضور داشتند، همگی
می گفتند و می نالیدند که چقدر تحقیقات پراکنده و نیمه کاره دارند . در این میان
نیز، یکی از محققان حوزوی را نام می بردند که تا یک تحقیق و تألیف خود را به
پایان نرساند، به تحقیق و تألیف دیگری نمی پردازد . به همین جهت نیز بوده
است که تاکنون حدود ۱۰۰ کتاب و مقاله را به نگارش در آورده است . بنابراین ، از
خدای خویش بخواهیم که به همه ما توفیق دهد تا بتوانیم به این حدیث ژرف و
شگرف از امام صادق ـ علیه السلام ـ عمل کنیم:

«إِذا کانَ الرَّجُلُ عَلی عَمَلٍ فَلْیَدُم عَلَیهِ سَنَهً ثُمَّ یَتَحَوَّلُ عَنه إِن شاءَ إِلی
غَیرِه . . . .»

«هر گاه کسی در حال انجام دادن کاری است، تا یک سال آن را ادامه دهد
و سپس اگر خواست، از آن کار دست کشد و به سراغ کار دیگری رود.»

۱۴ـ از آفت های برخی محققان و مراکز تحقیقاتی، نظم منطقی نداشتن در
مطالبشان است و سوگمندانه باید گفت که گاه این بی نظمیِ تحقیقاتی را با
عبارت هایی نامقبول و حتی گاه نامشروع همچون «نظم ما در بی نظمی ماست» و
«اَلکَلامُ یَجُرُّ الکَلام» توجیه می کنیم، در حالی که مولایمان، حضرت امیرمؤمنان
علی ـ علیه السلام ـ ، چه زیبا همه ما را سفارش می کنند:

«أُوصیکُما و جَمیعَ وُلدی و أَهلی و مَن بَلَغَهُ کِتابی بِتَقوَی اللّهِ و نَظمِ
أَمرِکُم . . . .»

«شما دو تَن (امام حسن و امام حسین ـ علیهما السلام ـ) و همه فرزندان
و خاندانم و هر کسی را که نوشته من به دست او می رسد، به تقوای الاهی
و نظم در کارتان سفارش می کنم.»

«أَحسَنُ الکَلام ما زانَهُ حُسنُ النِّظام و فَهِمَهُ الخاصُّ و العامّ .»

«زیباترین سخن، آن است که ساختار زیبایش آن را آراسته کرده باشد و
نخبگان و همگان آن را دریابند.»

شاعر نیز چه زیبا گفته است:

بیار ای سخنگوی چابک سرای

بساط سخن را یکایک به جای

۱۵ـ طبق تحقیقاتی که در باره نام و عنوان ۱۰۰ کتاب پُرفروش دنیا صورت
گرفته، این آمار به دست آمده است که کتاب های دارای عنوان های سه کلمه ای، از
بالاترین درصد برخوردار بوده اند . پس بکوشیم که عنوان های سه کلمه ای را
بیش تر برای تحقیقات و تألیفاتمان برگزینیم .

۱۶ـ پس از به فرجام رسیدن تحقیق و تألیفمان و پیش از دادن آن به
دیگران، یک کپیِ پُررنگ و یک رو از آن بگیریم و هر گاه هزینه مالی سنگینِ آن در
برابر چشمانمان مجسم شد، هزینه زمانی و روانی و سنگین ترِ گم شدن و از دست
دادن پژوهش و نگارشِ چندین ماهه و حتی چندین ساله خود را در برابر چشمان
اشک آلود و دل های بغض آلودمان مجسم نماییم . چه بسیار دیده یا شنیده ایم که
پژوهش پژوهنده ای و نوشته نویسنده ای در دست دوستی یا مشاوری یا
صاحبْ نظری یا مؤسسه ای یا ویراستاری یا ناشری یا حروفچینی یا نمونه خوانی
یا صفحه آرایی یا طراحی یا لیتوگرافی و یا چاپخانه ای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.