پاورپوینت کامل امام خمینی رحمه الله، آینه مهر و قهر ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل امام خمینی رحمه الله، آینه مهر و قهر ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام خمینی رحمه الله، آینه مهر و قهر ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل امام خمینی رحمه الله، آینه مهر و قهر ۱۱۹ اسلاید در PowerPoint :
۱۵
چه زیباست تخلق به اخلاق خداوندی که در جای مهربانی، ارحم الراحمین و در مقام انتقام، اشد المعاقبین است . در افتتاح دعای
افتتاح به ساحت حضرتش عرض می شود:
«وایقنت انک انت ارحم الراحمین فی موضع العفو والرحمه واشد المعاقبین فی موضع النکال والنقمه; (۱) و یقین دارم که تو – در
جایگاه عفو و رحمت – از تمام مهربانان، مهربان تر و در جای عقاب و انتقام از همه سخت گیرتری .»
و خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «محمد رسول الله والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم » ; (۲) محمد صلی الله علیه
و آله پیامبر خداست و کسانی که با اویند، بر کافران، سختگیر و با همدیگر مهربانند .»
مثل مولا علی علیه السلام
امام خمینی قدس سره می فرماید:
«باید به همان نحو که مولا علیه السلام مظهر عدالت بود و مظهر رحمت، شما هم اقتدای به آن حضرت کنید و باعدالت با مردم و
بین خودتان رفتار کنید و با عطوفت .» (۳)
در دید اهل معرفت، همه چیز، مظهر رحمت خداست و مهر او، هر چیز حتی غضبش را فرا می گیرد; چنان که در قرآن کریم و
برخی دعاها مثل آغاز دعای کمیل نیز بیان شده است که رحمت خداوندی، فراگیر است و بر غضبش سبقت می گیرد; زیرا غضب و
خشونت الهی نیز در مجموعه نظام هستی به سود بشر است و نظیر چاقوی جراح، سبب سلامتی مجموعه پیکر انسان می باشد .
از طرفی:
ترحم بر پلنگ تیزدندان
ستمکاری بود بر گوسفندان
در این مجال و مقال به مهربانیها و صلابتهای امام بزرگوارمان، گذری دوباره می کنیم; باشد تا سرمشق مبلغان بلکه مسئولان بلند
پایه نظام اسلامی قرار گیرد . (۴)
قبل از بیان برخی از مهربانیها و صلابتهای حضرت امام قدس سره این نکته را نیز متذکر می شویم که قاطعیت و خشونت
ارزشمند و خداپسندانه در اجرای دین، برخورد با بیگانگان، بدعت گزاران و باندهای مافیایی قدرت و غارت است .
و جای مدارا و مهربانی، هنگام معاشرت با زیردستان، خودیها، خانواده و فرزندان، گمراهان غیرمعاند و جاهلان قاصر و … است .
متاسفانه در کشور عزیز ما، مدعیان رافت و مدارا، پیاده نظام آمریکا و جاده صاف کن اسرائیلند و در برابر هموطنان، فقرا، اهل دین
و ایثار، خشن ترین رفتارها را دارند .
لطافتها
۱ . سفارش به رسیدگی به بیمار
«کارگری در منزل مریض شد . وی اهل دهات بود و زبانی هم نداشت . امام خیلی سفارش او را می کردند که برایش دکتر بیاورید .
امام باز از مصرف دارو و درمان می پرسیدند و مکرر از او دلجویی می کردند; گاه از پشت پنجره و گاهی پله ها را طی می کردند و به
داخل اتاق او تشریف می آوردند و بالای سر او می رفتند و او را صدا می کردند و از او می پرسیدند: آیا برایت دکتر آمد؟ دوا داری؟
داروهایت را مصرف کرده ای؟ غذا چه می خواهی؟ حالت چطور است؟ و … چنان نبود که فقط سفارشی بکنند و بگویند: لابد به او
رسیدگی می شود . (۵) »
۲ . سلام کردن به بچه ها
«در سلام کردن، مقدم بر دیگران بودند و همواره وقتی وارد می شدند بر افراد، پیش از آنان، سلام می کردند . با آن عظمت – که
سران قدرتهای جهان از نامشان وحشت داشتند – آن قدر مهربان و رئوف بودند که حتی اگر با بچه ها مواجه می شدند به آنها سلام
می کردند .» (۶)
۳ . توجه به خانواده
«امام در طول شبانه روز حتی یک دقیقه وقت تلف شده و بدون برنامه از قبل تعیین شده نداشتند . با توجه به شرایط سنی و
میزان فعالیتی که داشتند، باز هم ساعات خاصی را در سه نوبت – هر کدام، نیم تا یک ساعت – به اهل منزل اختصاص داده بودند
که هر کدام از ما که مایل بودیم خدمت ایشان می رسیدیم و مسائل خودمان را مطرح می کردیم . امام در این ساعات معمولا از
نظر فکری و روحی به خانواده توجه داشتند; هیچ سؤالی را بی جواب نمی گذاشتند; حتی خودشان ابتدا مسائل را مطرح
نمی کردند و می خواستند که از این وقت، اعضای خانواده استفاده کرده و بر حسب ضرورت، مسایل شان را عنوان کنند . اگر سؤالی
را به دلیل کمبود وقت پاسخ نمی دادند، حتما به خاطر می سپردند تا در فرصت مناسب دیگری پاسخ دهند .» (۷) (فرشته اعرابی، نوه
امام)
۴ . کار در خانه
«طی این سالهای طولانی زندگی مشترک، هرگز امام از من نخواستند یک فنجان چای به ایشان بدهم! آقا چای را خودشان آماده
می کنند و به محض نوشیدن، فنجان را می شویند!» (۸) (همسر امام)
۵ . بچه داری در منزل
«چون بچه ها شبها خیلی گریه می کردند و تا صبح بیدار می ماندند، امام شب را تقسیم کرده بودند; مثلا دو ساعت خودشان بچه را
نگه می داشتند و خانم می خوابیدند و دو ساعت می خوابیدند و خانم بچه ها را نگهداری می کرد .
روزها پس از پایان درس، ساعتی را به بازی با بچه ها اختصاص می دادند تا کمک خانم باشند در تربیت فرزندان!» (۹)
(خانم فاطمه طباطبایی)
۶ . رسیدگی به زن و بچه
«در همان اوایل درس حضرت امام، که ایشان برخی نکات اخلاقی را در درس می فرمودند، حاج آقا گفت: امروز حضرت امام در
درس فرمودند:
«طلبه های متاهل نباید شبها مطالعه کنند; بلکه شبها را به رسیدن به امور منزل و رسیدگی به زن و فرزند گذرانده و سحرها را به
مطالعه اختصاص دهند .» (۱۰)
(همسر شهید آیه الله محلاتی)
۷ . ابراز عواطف
«امام به شدت عاطفی بودند، مثلا در نجف، گاهی خواهرانم به آنجا می آمدند و بعد وقتی می خواستند برگردند، طوری بود که
من هیچ وقت، موقع خداحافظی قدرت ایستادن در حیاط و دیدن خداحافظی آنها رانداشتم . مرحوم برادرم نیز همین گونه
بودند و می گفتند: من آن لحظه خداحافظی را نمی توانم ببینم .
اما این مسایل یک ذره بر تصمیم گیریهایشان اثر نداشت!» (۱۱)
(حاج سید احمد آقا خمینی رحمه الله)
۸ . عدم مزاحمت
«خویشاوندان امام که از پانزده سالگی با ایشان بودند، می گفتند: در خمین از پانزده سالگی – که با ایشان بودیم – برای نماز شب
یک چراغ موشی کوچک می گرفتند و می رفتند به یک قسمت دیگر منزل، تا هیچ کس بیدار نشوند، و آنجا نماز شب می خواندند .
خانم می گویند: تا حال، نشده که من از نماز شب ایشان بیدار شوم; چون برق را مطلقا روشن نمی کردند; نه چراغ اتاق; نه راهرو و
نه حتی چراغ دستشویی را . برای اینکه کسی بیدار نشود، هنگام وضوی نماز شب یک ابر، زیر شیر می گذاشتند که آب چکه نکند
و صدای آن کسی را بیدار نکند .» (۱۲)
۹ . احترام به دوستان
«در جلساتی که امام با دوستانشان شرکت می کردند، همیشه آنها را جلو می انداختند و خودشان از عقب می آمدند و با این حرکت
از دوستانشان تجلیل می کردند، این کار، کار یک دفعه و دو دفعه نبود; بلکه کار بیست سال بود که خود من شاهد این مسئله بودم .
امام عظمت روحی عجیبی داشتند .» (۱۳)
(مرحوم آیه الله بهاءالدینی)
۱۰ . خوشرویی; یا الله، بسم الله
«امام به ما اجازه داده بودند در هر وقت از شب، با یک یاالله گفتن خدمتشان برسیم، گفته بودند: وقتی شما با من کار دارید فقط یا
الله بگویید و بیایید .
وقتی ما یا الله می گفتیم، منتظر می شدیم که ایشان بگویند: بسم الله . آن وقت وارد می شدیم و آن مراقبتی که باید می کردیم،
انجام می دادیم و برمی گشتیم . من در تمام این اوقات استثنایی، ندیدم که ایشان اخم بکنند یا روی ترش به مانشان دهند; بلکه با
کمال خوشرویی ما را می پذیرفتند و این حاکی از نهایت صبر و شکیبایی ایشان بود .» (۱۴)
(دکتر پورمقدس)
۱۱ . توجه به طلاب گمنام
«یک وقتی – در دوران طلبگی ام – مدت یک ماه مریض شده و در مدرسه حجتیه در حجره ام بستری بودم . در طول این مدت
روزهای چهارشنبه امام به اتفاق یکی از دوستان دانشمند ما در حجره مدرسه از من عیادت می کرد; در صورتی که من یک طلبه
گمنامی بیش نبودم .
یکی دیگر از آقایان می گفت: از آن روزی که من توی خانه افتاده ام همه مرا فراموش کردند، جز امام که معمولا از من احوالپرسی
می نمودند .» (۱۵)
(آیه الله ابراهیم امینی)
۱۲ . مهربانی به بچه ها
× «نسبت به بچه های کوچک به قدری مهربان و صبور هستند که آدم حیرت می کند . از ناراحتی و بیماری فرزندانشان بسیار
ناراحت می شوند و در مراجعه به دکتر عجله می کنند . از توجه زیادی که به مریض پیدا می کنند ناراحتی شان را درک می کنم . (۱۶)
(همسر امام)
× «یک روز موقع ناهار بود که دختر بچه یکی از محافظین بیت را پیش امام بردیم . امام بعد از اینکه او را نوازش کردند گفتند:
بنشیند ناهار بخورد و بعد برود .» (۱۷) (عیسی جعفری)
× «امام هیچ وقت مرا دعوا نمی کردند و با زور چیزی را به من تحمیل نمی کردند . یک روز که در حیاط بازی می کردم و امام قدم
می زدند، پایم روی یک گل رفت و خراب شد . امام به آرامی به من گفت: مواظب باش وقتی بازی می کنی روی گل نروی و خراب
نکنی .» (نوه امام)
۱۳ . اهمیت به نسل جوان
× «زمانی که امام در پاریس بودند، اغلب در آنجا می دیدم که نشسته و برای ۵ تا ۶ نوجوان دختر و پسر جلسه ای ترتیب داده با آنها
صحبت می کنند و برای ساختن و آماده کردن و روشن نمودن آنها وقت طولانی مصرف می کنند . گاهی من تعجب می کردم از
اینکه مثلا یک مرجع بزرگی یک ساعت نشسته برای عده ای نوجوان دارد اوضاع سیاسی را تحلیل می کند و مسائل اسلام را تشریح
می کند!» (۱۸) (آیه الله نوری همدانی)
× «یکی از شبها در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند که
ظاهر آنها – به تعبیر ما – یک ظاهر ناپسندی بود; چه از نظر وضع و قیافه و لباس و چه از نظر طرز برخورد و صحبت; لیکن ما
شاهد بودیم که امام به گونه ای با آنها برخورد کردند که گویی با دوستان قدیمی شان نشسته اند و مشغول صحبت می باشند . آنها
آنچنان مجذوب امام بودند که پس از چند دقیقه صحبت با یک دنیا نیرو و ایمان و امید از کنار ایشان برخاستند . !» (۱۹) (حجه
الاسلام کریمی)
۱۴ . جمع اضداد
× «یک بار به برادرم گفتم: من از امام دو چهره می بینم . یکی در داخل منزل که خیلی گرم و صمیمی و یگانه است و دیگری در
بیرونی که خیلی جدی است; به طوری که وقتی در بیرونی خدمتشان می رسم و از ایشان سؤال می کنم و آقا جواب می دهند
می گویم: آقا پس آنجا چرا رفتار شما آن طور نیست؟ ایشان می فرمایند: آنجا آن طوری است . و دیگر جرات نداریم دوباره تکرار
کنیم و نمی توانیم خیلی در چشمان امام نگاه کنیم .
آن نگاه ثابت و نافذ و آن شعاعی که در چشمانشان است باعث می شود که بی اختیار سرمان را پایین بیندازیم; اما در داخل منزل که
ما این افتخار را داریم که با ایشان بر سر یک سفره بنشینیم و غذا بخوریم، مثلا زمانی که در حیاط منزل در حال قدم زدن هستند
با ما خیلی شیرین و گرم اند و سؤال و جوابشان توام با لبخند است .» (۲۰)
(حجه الاسلام ثقفی)
جلوه هایی از صلابت و قاطعیت امام خمینی قدس سره
۱ . مسائل شرعی و انجام عبادات
× «به تازگی مکلف شده و شب خوابیده بودم . امام با اخوی وارد شدند . خیلی سرحال و خوشحال بودند . پرسیدند: نماز
خوانده ای؟
– من فکر کردم چون الآن آقا سرحال هستند، دیگر نماز خواندن من هم برایشان مسئله ای نیست . گفتم: نه .
ایشان به قدری تغییر حالت دادند و عصبانی شدند که ناراحتی، سراسر وجودشان را فراگرفت و من خیلی ناراحت شدم که چرا با
حرف و عملم مجلس به آن شادی را تلخ کردم!» (۲۱)
(فریده مصطفوی، دختر حضرت امام)
× «گاهی که امام پسر هشت ساله ام را می دیدند، به او می گفتند: نمازت را خوانده ای؟ من می گفتم: آقا او هنوز به سن تکلیف
نرسیده است . می گفتند: بچه ها قبل از رسیدن به سن تکلیف باید رو به نماز بایستند تا عادت کنند . اما بعد از سن تکلیف، مگر
کسی جرات می کرد بیدار باشد و نمازش را نخواند؟ امام نمی توانستند تحمل کنند که مکلف نمازش قضا شود .» (۲۲) (فاطمه
طباطبایی)
× «در سال ۱۳۶۲ ش . نوجوانی نوشته بود: پدرش فردی بی دین است و به او گفته: من راضی نیستم که در منزل من، نماز بخوانی!
آیا پدر، چنین حقی دارد و تکلیف او چیست؟
امام فرمودند: غلط کرده است . برود نماز بخواند . اشکال ندارد . (۲۳) »
(حجه الاسلام رحیمیان)
۲ . پاکدامنی
× «از مسائلی که امام بیشتر به آن توجه داشتند، محدود بودن ارتباط بین زن و مرد بود . یادم هست ده سال بیشتر نداشتم و با
برادرها و پسرخاله ام قایم باشک بازی می کردیم . حجاب هم داشتیم; اما یک روز امام مرا صدا کردند و گفتند: شما هیچ تفاوتی با
خواهرتان ندارید; مگر او با پسرها بازی می کند که شما با پسرها بازی می کنید؟» (۲۴)
(عاطفه اشراقی، نوه امام)
× «امام صحبت بی مورد زنها با نامحرم را ضرورت نمی دیدند; مثلا در خانه خودشان وقتی که یکی از نوه های پسرشان مکلف
می شد، دیگر با آنها در یک اتاق نمی نشستیم . البته جالب اینجاست که وقتی ما نزدشان بودیم نمی گفتند که ما از اتاق بیرون
برویم; بلکه به او می گفتند بیرون برود . یا اگر من پهلوی ایشان بودم و نوه مکلف شده شان که مثل پسر خودم بود، می خواست
وارد اتاق بشود می گفتند: کسی اینجا هست .» (۲۵) (فاطمه طباطبائی)
× «امام در ارتباط با نامحرم خیلی سخت گیرند . الآن پسرهای من و حاج احمد آقا ۱۵، ۱۶ ساله اند و اگر یک روز ما برای ناهار به
منزل آقا دعوت شویم، پسرها حق آمدن ندارند و یا اگر هم بیایند، مثلا ما خانه خانم می نشینیم و سفره می اندازیم و آنها منزل
احمد آقا; آن هم برای اینکه پسرها و دخترهای اهل فامیل و خانه با هم غذا نخورند . نه فقط سر سفره، بلکه حتی به همدیگر سلام
هم نکنند; چون واجب نیست، به هر حال آقا این نوع مهمانی رفتن خانمها و آقایان نامحرم و با هم دور سفره نشستن را حرام
می دانند .» (۲۶)
(زهرا مصطفوی)
× «من ۱۵ ساله بودم که مرحوم آقای اشراقی داماد ما شده بودند . یک روز ما منزل ایشان دعوت داشتیم . همین جور که من و
امام با هم وارد شدیم، دیدم آقای اشراقی دارند به استقبال می آیند; ما در یک باغچه ای داشتیم حرکت می کردیم . من به امام
گفتم: سلام بکنم آقا؟ گفتند: واجب نیست . من هم رویم نشد که سلام نکنم و از داخل باغچه رد شدم که با آقای اشراقی روبه رو
نشوم!» (۲۷)
(زهرا مصطفوی)
۳ . ترک گناهان
× «امام مقید بودند که ما از بچگی حجاب شرعی مان را حفظ کنیم . در منزل، حق انجام هیچ گونه معاصی، از جمله غیبت، دروغ،
بی احترامی به بزرگتر، و توهین به مسلمانان را نداشتیم . خصوصا روی معصیت توهین به مسلمان، حساسیت زیادی داشتند .» (۲۸)
(فریده مصطفوی)
× «یک بار آقا همه اهل خانه را صدا کردند و گفتند: من بنا داشتم یک دفعه که همه با هم جمع هستید چیزی برای شما بگویم .
بعد گفتند: شما می دانید غیبت چقدر حرام است؟
گفتیم: بله . بعد گفتند: شما می دانید آدم کشتن عمدی چقدر گناه دارد؟ گفتیم: بله . فرمود: غیبت، بیشتر . بعد گفتند: شما
می دانید فعل نامشروع و عمل خلاف عفت [زنا] چقدر حرام است؟ گفتیم: بله . فرمودند: غیبت بیشتر .» (۲۹)
(زهرا مصطفوی)
× «در مقابل کوچک ترین فعل حرام، چنان امام غضبناک می شوند که در مقابل نظام پهلوی; به همان تندی که اغلب شما
شنیده اید .
ما در اتاق نشسته بودیم و یکی از بستگان – که یک خانمی بود – آهسته به من گفت: وقتی من وارد شدم فلانی تواضع نکرد .
یک مرتبه دیدم آقا با شدت ناراحتی رو کردند به ایشان و گفتند: شما نمی دانید خدا اینجاست؟ فضای اینجا الآن حرام است و
نشستن اینجا الآن حرامه!
اصلا آن قدر امام منقلب شدند که من برای حالشون نگران شدم . خود آن خانم گفتند: من حرفی نزدم، من فقط گفتم: جلوی من
تواضع نکردند . امام گفتند: شما بله! شما نمی دانید و یادتان می رود; اما خدا یادش است . غیبته! این غیبته!
در مقابل فعل حرام، خیلی ایشان برآشفته و ناراحت می شوند و در انجام دادن عمل واجب هم خیلی جدی و محکم اند .» (۳۰)
«حضرت امام، افراد را از نظر عمل به مباح خیلی آزاد می گذارند; اما از نظر عمل به حرام خیلی سخت و محکم اند; حالا شما در
خانه هر جوری می خواهید باشید .» (۳۱)
(زهرا مصطفوی)
× «امام شدیدا از کسی که خلاف شرع انجام می داد ناراحت می شدند و خیلی حالتشان برانگیخته می شد; یعنی اگر یک وقت سر
سفره دست ما از حد مجاز از آستین بیرون می آمد تذکر می دادند .» (۳۲) (فاطمه طباطبایی)
× «امام همیشه به ما می گفتند: درست است که می گویند: وجه و کفین پیدا باشد، اما جوانها بهتر است که کمی بیشتر خود را
بپوشانند و خیلی تاکید می کردند که در خارج از منزل هیچ گونه عطری مصرف نشود . یادم هست که در یکی از عیدها، امام به
نواده دختری دیگرشان عطر هدیه دادند و به من یک چیز دیگر و فرمودند: چون تو ازدواج نکرده ای، بنابراین احتیاجی به عطر
نداری .» (۳۳)
(عاطفه اشراقی)
۴ . استکبار
× «یک روز حاج احمد آقا نقل می کرد: امام فرمودند: اگر من بودم با ورود اولین ناو آمریکایی به خلیج فارس آن را هدف قرار
می دادم! !» (۳۴) (حجه الاسلام آشتیانی)
× «یکی از سفیران کشورمان در نامه ای خطاب به امام نوشته بود: در بعضی مجالس دعوت می شویم; مشروبات الکلی وجود دارد و
اگر ما نپذیریم و نرویم حمل بر چیزهایی دیگر می شود و مشکلاتی در روابط پیش می آید .
حضرت امام فرمودند: به جهنم! نباید از این چیزها بترسند! نباید بروند! دلیلش را هم بگویند تا آنها کم کم بفهمند برای چیست .
» (۳۵) (حجه الاسلام رحیمیان)
× «در پیام حضرت امام به مناسبت نیمه شعبان، ۲/۱/۶۸، چنین بیان شده است:
«من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها
را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشاء سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای
اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم …
من باز می گویم: همه مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی تان – به خیال خام
خودشان – بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست . نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور . همیشه با
بصیرت و با چشمانی باز به دشمنان، خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه ای آرامتان نمی گذارند!» (۳۶)
× «در قضیه کاپیتولاسیون، یکی از مقامات آمده بود قم که با امام ملاقات کند . امام اجازه ملاقات به او نداده بود; لذا او هم به
حضور آقا مصطفی رفته و گفته بود: اگر امام علیه کاپیتولاسیون حرف می زند مواظب باشد علیه آمریکا حرف نزند . امروز علیه
آمریکا حرف زدن خیلی خطرناک تر از سخن گفتن علیه شاه است . همین باعث شد که امام در آن سخنرانی خود فرمودند: رئیس
جمهور آمریکا بداند که امروز در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 