پاورپوینت کامل مارمولکی در صف روحانیان موفق!! ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مارمولکی در صف روحانیان موفق!! ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مارمولکی در صف روحانیان موفق!! ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مارمولکی در صف روحانیان موفق!! ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۰۹

الف . برخی از مشخصات فیلم

۱ . تهیه کننده: منوچهر محمدی (تهیه کننده فیلم سینمایی زیر نور ماه)

۲ . کارگردان: کمال تبریزی

۳ . نویسنده فیلمنامه: پیمان قاسمخانی

۴ . زمان پخش: اردیبهشت ۸۳

۵ . مکان: سینماهای تهران و برخی شهرستانها (به ضمیمه ح . ح فروشیهای مجاز و غیرمجاز)

۶ . خلاصه داستان: رضا مارمولک، دزد سابقه داری است که در زندان، اقدام به یک خودکشی ناموفق کرده و به بیمارستان منتقل
می شود . وی در آن جا لباس روحانی هم تختی اش را دزدیده، موفق به فرار می شود! او با وساطت یکی از دوستانش و به منظور
تدارک مقدمات خروج از کشور، راهی یکی از مناطق مرزی می شود; اما در ایستگاه راه آهن همان منطقه، از طرف مردمی که
منتظر روحانی اعزامی شان هستند، اشتباهی گرفته شده، ناخواسته، در مسجدی کم رونق، به فعالیتهای آخوندی مشغول
می شود! دیری نمی پاید که حاج آقا رضا مارمولک، با سیاستهای اباحه گرایانه اش باعث رونق آن مسجد می شود و نیز عوامل
دیگری دست به دست هم داده، او را به صورت یکی از موفق ترین روحانیان آن منطقه در می آورد; تا اینکه در نهایت دستگیر
می شود . (۱)

ب . مقدمه

۱ . فیلم مارمولک، حرمت شکنی بی سابقه

«مارمولک » از جهات مختلف – (۲) مخصوصا از جنبه های هنری – فیلم چندان مهم و در خور توجه نیست و در خوشبینانه ترین نگاه،
از حد یک فیلم متوسط و معمولی – که سعی کرده (۳) شبیه سیاه بازیهای خیابان لاله زار تهران باشد – فراتر نمی رود; اما آنچه باعث
اهمیت «مارمولک » و بزرگنمایی عمدی آن (در مطبوعات و . .). در حد (۴) یک سوسمار، تمساح و شاید هم «گودزیلا» و دایناسور
شده! هنجار شکنی بی سابقه این فیلم در مضحکه قرار دادن نمادهای دینی و مقدسی چون «نماز» ، ترویج نوعی دینداری (۵)
التقاطی که می تواند توام با پیروی از هوای نفس باشد، ملعبه قرار دادن لباس روحانیت و ورود به عرصه هایی است که تاکنون در
سینمای ایران – چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامی – سابقه نداشته است .

تا آن جا که نگارنده اطلاع دارد، حتی در کاباره ای ترین فیلمهای زمان «شاه » مخلوع هم مفاهیم مقدسی چون «نماز» ، همواره مورد
احترام بوده و هیچ کس، حتی نور چشمی ترین فیلمسازان رژیم پهلوی هم اجازه حریم شکنی هایی در این حد و اندازه، نسبت به این
فریضه الهی را به خود نمی داده اند . حال اینکه چگونه این اتفاق باور نکردنی، در جمهوری «اسلامی » ، در حیطه وزارت فرهنگ و
ارشاد «اسلامی » و توسط عواملی که همگی یا اکثریت آنها مارک «اسلامی » بر چهره دارند، صورت می گیرد، امری است که بسیاری
از تحیر، انگشت به دهان مانده اند! و چون باور کردن این قضیه، هم سخت است و هم دردناک و نمی شود پذیرفت که به همین
سادگی، کلاهی به این «گل وگشادی » سر متولیان فرهنگی کشور رفته باشد، باب توجیه و تفسیرها در این باره باز می شود .

۲ . توجیه و تفسیرهایی در این باره:

عده ای می گویند: تهیه کننده فیلم که مهم ترین نقش را در تولید این فیلم و فیلم زیر نور ماه داشته و سنگ بنای آنها را گذاشته،
سابقا از نیروهای «اطلاعاتی » بوده و احتمالا با هماهنگی مقامات بالا این کار را کرده، تا بر همگان واضح و مبرهن سازد که جامعه
ایران پس از دو دور «اصلاحات » ، در زمینه «باز» و گشاد بودن تا آن حدی عقب رفته که از آن طرف پشت بام، افتاده است و (بر اثر
ضربه مغزی) به درجه ای از رشد و تعالی رسیده که حالا دیگر نماز را که ستون دین است، به راحتی به تمسخر می گیرد و ارکان آن
را زیر پا له می کند! جامه روحانیت را که جامه رهبری جامعه اش است مثل آب خوردن، ملعبه خاص و عام قرار می دهد! به
متدینان و مسجدیهای اصیل جامعه اش، کاملا واضح و روشن می گوید: شماها همه تان یک مشت احمق و نادان هستید که
کورکورانه از هر عبا به دوش و عمامه به سری متابعت می کنید و حتی یک دزد بی نماز، فراری و «لمپن » هم می تواند لباس آخوندی
پوشیده والی الابد امام جماعت و مسئله گوی شما باشد و هیچ کدامتان هم متوجه نشوید! !

در این جامعه اصلاح شده، بالکنایه به فرماندهان ارشد نیروی انتظامی می گوییم: «شما از حداقل شعور و فهم یک بچه ۹ – ۸ ساله
هم بی بهره اید; چه برسد به اینکه بخواهید با ادا و اطوارهای کارآگاهی تان، مجرمی را دستگیر کنید! شاید هم چون این مجرم در
لباس روحانی است، مشاعر ادراکی شما به گونه ای تنظیم شده که در مواجهه با عبا و عمامه، حساسیتهای خود را از دست داده و به
کلی مختل شود!

ما می توانیم در این جامعه اصلاح شده، عموم افراد جامعه را هم بی نصیب نگذاشته و آنها را انسانهایی فاقد شعور مذهبی اصیل
معرفی کنیم; چنان که دزدی را در لباس روحانی، بهتر از یک روحانی واقعی می پذیرند و از دینی التقاطی و بی ریشه که از جانب
هیچ پیامبری آورده نشده است بهتر از اسلام و مذهب رسمی کشورشان استقبال نمایند و …

این، یکی از توجیهاتی است که درباره این فیلم وجود دارد; توجیه ها و تفسیرهای دیگری هم حول محور این فیلم هست که به
جهت رعایت اختصار، فقط جملات و کلید واژه هایی از آنها را نقل می کنیم:

«دوستی خاله خرسه » (۶) ، «نفاق » ، «دشمنان دوست نما» ، «توطئه فرهنگی توسط عناصر داخلی استکبار» ، «طلحه و زبیر» ،
«خیانت » ، «حرکت سیاسی » ، «فیلم آنقدرها هم که می گفتند مشکلی نداشت » ، «چرا باید حلال خدا را حرام کنیم » و … .

این گونه اظهارنظرهای بعضا ضد و نقیض – که از نواحی مختلف صورت می گیرد – جنجالهای مطبوعاتی و فروش بالای فیلم را
تضمین کرده و نهایتا اسم و آوازه «فیلم » را تا رادیو بی . بی . سی و تلویزیون منافقین خلق (موسوم به تلویزیون آزادی) نیز کشاند!

۳ . حق با کیست؟!

اما در این میان، به راستی حق با کیست؟! با موافقان فیلم یا مخالفان آن؟!

آنچه مسلم است این فیلم، مثل یک دستمال چهل تکه که هر تکه از آن، نقش و نگار خاص خودش را دارد; بخشهایی را برای
استناد و استدلال هر گروه از موافقان یا مخالفان در خود جای داده است که ضمن اینکه بایستی به آنها توجه کرد، نمی شود گفت:
همه آنها هم حق اند; فی المثل عده ای از متدینان بی غرض، فیلم را دیده اند و گفته اند: «فیلم آن قدرها هم که می گفتند مشکلی
نداشت » ! ;

این گروه اگر فیلم مستند «شمشیر اسلام » (ذچدژپ ح ر حزرسژ) تهیه شده در شبکه تلویزیون بی . بی . سی را هم دیده باشند یا
ببینند، به احتمال قوی خواهند گفت نه تنها هیچ مشکلی ندارد، بلکه بسیاری از حرفهای دل ما مسلمانها هم در این فیلم زده شده
است!

در صورتی که این قبیل فیلمها، از ضد مذهب ترین و ضد شیعه ترین فیلمهایی است که با استفاده از روشهای موزیانه و غیرمستقیم
زهرهای کاری خود را به کام مخاطبان بی اطلاع، کم اطلاع و مردد می ریزند گر چه نسبت به مخاطبان مطلع و مخالف، کارآیی
چندانی ندارند . بررسی این روند، مجالی دیگر می طلبد; اما آنچه در این مختصر می شود به آن اشاره کرد این است که در تحلیل
هر فیلمی، بیش از هر چیز، باید اندیشه، کنش و کلیت ماجرا و نوع ارتباطی را که با طیفهای مختلف مخاطبان برقرار می کند مد
نظر قرار داد; نه جملات گول زنک و جزئیات غیرقابل اعتنا که معمولا برای گرفتن مجوز و کم کردن حساسیتها، به «فیلم » اضافه
شده و تاثیری در روند کلی ماجرا ندارد .

فی المثل در فیلم «مارمولک » ، «بعد اللتیا والتی » ، لباس روحانیت تحویل طفل سمبلیک فیلم شده و درست در دقیقه ۹۰ و لحظه
دستگیری، آقا رضا مارمولک، کلمه ای شعاری را که ریشه ای در ساختار کلی فیلم ندارد بر زبان جاری می کند به این مضمون: «این
لباس، لباسی است که باید آدمو، آدم کند و …» و آقای مجاوری (مسئول زندان) هم در این «مشاعره » شرکت کرده، ابراز می دارد:
[به نشانه اینکه مارمولک، آدم شده] «دستبند نیاز نیست » و … علی الظاهر قرار است با همین دو جمله که مثل وصله ناجور به پیکره
فیلم «زار» می زند، همه چیز درست شود! !

۴ . هوشمندی غیر هوشمندانه:

بعضی از منتقدان، از این کار سازندگان فیلم «مارمولک » ، به «هوشمندی » تعبیر کرده اند و حال آنکه این کار هوش و زکاوت خاصی
هم نیاز ندارد و هر بچه دبیرستانی می تواند با مطالعه چهار ورق تاریخ سینما، این روش قدیمی و کهنه شده تهیه کنندگان و
فیلمسازان «هالیوود» برای فرار از قیچی سانسور و اعمال نظارت اخلاقی را دریابد .

«آنها شش حلقه فیلم را از گناه و فساد پر می کردند (تا جذابیت و فروش فیلم را موجب شود) ولی در حلقه هفتم، شخص گنهکار را
به سزای اعمالش می رساندند تا «نظارت اخلاقی » را هم رعایت کرده باشند … چند ساعت یک مرد و زن جوان، عشقبازی می کردند
و در آخر معلوم می شد که آن دو، زن و شوهرند . دختری سرزده به خانه جوانی عزب می رفت و شراب او را می خورد . وقتی کار به
اتاق خواب می کشید، کافی بود دختر، خود را در دامن مادرش پناه دهد; گویا چنین فیلمی دیگر عیب اخلاقی نداشت …» (۷)

۵ . دیدگاه نگارنده:

به اعتقاد نگارنده متلک پرانیهای «مارمولک محور» کوچه و بازار به روحانیت، که بعد از نمایش فیلم «مارمولک » رواج یافته،
می تواند عمق مؤثر واقع شدن این فیلم، در استفاده از فرمول «بازتابهای شرطی » برای تخریب وجهه روحانیت در جامعه را نشان
دهد و این اتفاق هم درست در زمانی می افتد که برخی جریانهای معلوم الحال داخل و خارج کشور (به فرض که خودشان طراح
این نقشه نباشند) بدشان نمی آید که به این گونه مسائل دامن زنند و با به روی صحنه فرستادن (حتی چندین باره) دلقکهایی (۸) با
لباس روحانی، رفته رفته اسطوره «ملانصرالدین » زمان شاه را در اذهان زنده کنند و … و لذا می بینیم به محض اینکه زمزمه توقیف
فیلم یا ممنوعیت شرعی آن از ناحیه برخی مراجع عظام تقلید شنیده می شود، در یک اقدام کاملا بی سابقه (و یا حداقل بسیار
بسیار نادر) سی . دی فیلمی ایرانی که هنوز روی پرده سینما بود و راه یافتن آن به کوچه و بازار، باعث کم شدن تماشاچیهای سینما
رو و طبعا ضربه به اقتصاد فیلم بود، در سطح وسیعی تکثیر و توزیع شد و … از هر چند سی . دی فروش خیابانهای پرجمعیت
تهران، یکی دو تای آنها مارمولک فروش شده بود (۹) و … .

احتمالا اگر قضیه به همین منوال پیش برود، طولی نمی کشد که سر و کله «مارمولک » از ویدئوکلوپها، اتوبوسهای مسافربری،
تلویزیونهای خانگی و … پیدا شود!

۶ . مارمولک، واقعیتی که با آن مواجهیم:

بنابراین فرقی نمی کند که شما هم این فیلم را دیده باشید یا ندیده باشید; خروارها مطلب در روزنامه ها و مجلات درباره اش
خوانده باشید یا نخوانده باشید، در مباحثات پر دامنه یا کم دامنه ای – در صف مخالفان یا موافقان فیلم – حضور داشته باشید یا
نداشته باشید و … چون حتی اگر خود شما هم میانه ای با فیلم و سینما و تلویزیون و این قبیل امور جزئی – که نه کاسبند و نه
مکتسب – نداشته باشید، بسیاری از افراد که این فیلم را دیده اند یا خواهند دید، نظر شما را درباره این فیلم جویا شده و مخصوصا
جوانها، آن قدر از زیر و بالای آن می پرسند که بالاخره مجبور می شوید مشتقات نمی دانم، ندیده ام و اطلاعی ندارم را کنار گذاشته
و برای یک بار هم که شده این پدیده نو ظهور (و ارمغان اصلاحات در سال ۸۳) را مشاهده کرده و یا متن مکتوب و داستان آن را
بخوانید و موضعی مشخص در قبال آن اتخاذ کنید!

۷ . وظیفه ما نسبت به فیلم:

البته نگارنده این سطور امیدوار است حداقل کلیه برادران طلبه و روحانی، متدینان اهل مسجد و برادران نیروی انتظامی که در
این فیلم به آنها پرداخته شده در اظهار نظرهایشان درباره «فیلم » ، به جای اصاله الصحه – که معمولا ماها یاد گرفته ایم فعل مؤمن
را هر چند با توجیه های بعید، حمل بر صحت کنیم – اصاله الدقه والغیره الدینیه را جاری ساخته و همگی به این شعر عمل کنیم
که:

در بساط نکته دانان خود فروشی شرط نیست

یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش

از طرفی هم اگر در جایی احساس کردیم شرایط امر به معروف و نهی از منکر جمع است و باید به این وظیفه دینی خود عمل
کنیم، این وظیفه را به عهده دیگرانی که آنها هم به نوبه خود (و برای خودشان) دیگرانی دارند نیندازیم که – خدای ناکرده –
مشمول حدیث زیر خواهیم شد:

قال الرضا علیه السلام عن النبی صلی الله علیه و آله: «اذا امتی تواکلت الامر بالمعروف والنهی عن المنکر فلتاذن بوقاع من الله;
هنگامی که امت من امر به معروف و نهی از منکر کردن را به عهده یکدیگر انداختند، پس باید منتظر عذابی از جانب خداوند
باشند!» (۱۰)

ج . نقد و بررسی فیلم

این فیلم از جنبه های مختلف، قابل بررسی، نقد و ارزیابی است که نگارنده سعی خواهد کرد به صورت جداگانه و در حد
ضاعت خویش، به هر یک از این مقوله ها بپردازد:

۱ . بررسی فیلم از دیدگاه دینی و اعتقادی

مهم ترین مساله دینی و اعتقادی که از ابتدای فیلم از زبان حاج آقا رضا (گچبر) مطرح می شود و تا به آخر فیلم به مناسبتهای
مختلف، حاج آقا رضا مارمولک آن را تکرار می کند و سعی در جا انداختن آن می شود، مضمون جمله معروف «الطرق الی الله بعدد
انفاس الخلایق » است . به نظر می رسد در این باره، خواسته یا ناخواسته، دو اشکال عمده پیش آمده است:

اشکال اول: اصل این جمله، کلامی از خداوند یا حدیثی خدشه ناپذیر از معصومین علیهم السلام نیست و در تمامی کتب معتبر
روایی حتی یک بار هم از هیچ یک از امامان معصوم روایت نشده است; (۱۱) با این حال در منطق فیلم به صورت یکی از اصول مسلم و
خدشه ناپذیر اعتقادی و دینی جا می افتد! (۱۲)

اشکال دوم: از این جمله معروف، منتسب به هر کسی که باشد، دو گونه می توان برداشت کرد:

الف . برای رسیدن به خدا، تنها یک راه راست و «صراط مستقیم » وجود دارد، ولی هر کسی به فراخور حال و روحیاتش، ممکن
است به گونه ای وارد این مسیر شود و آن هم همان راهی است که روزی چند بار در نمازهای مان می گوییم: «اهدنا الصراط
المستقیم » ;

ب . «به تعداد آدمها راه برای رسیدن به خدا هست » ; به عبارت دیگر صراطهای مستقیم وجود دارد که همگی هم ما را به خدا
می رساند، نه صراط مستقیم! !

به نظر می رسد «فیلم » ، با قوت و قدرت خاصی در پی تحمیل معنای دوم به این جمله است .

و لذا در منطق فیلم، مهم نیست که مخاطب، از کدام جاده اختصاصی خودش می خواهد به خدا برسد; مهم این است که همه
راهها (ولو مستلزم ارتکاب خلاف شرع هم باشد) نهایتا او را به خدا می رساند و در این رابطه جای هیچ شک، شبهه و نگرانی هم
نیست . (۱۳)

«… به این حرفها نیست; آدم باید ذاتش درست باشه!»

این جمله ای است که حاج آقا رضا مارمولک، در جایی که از ریزه کاریهای مسائل شرعی از او سؤال می شود، بر زبان جاری می کند (۱۴)
و منحصرا یک جمله نیست; بلکه طرز تفکری است که مضمون آن، در تمامی اجزای فیلم نیز جریان دارد; در واقع کلمه حقی است
که از آن اراده باطل شده است; چرا که معنای کتابی و ضمنی این جمله در بین مردم این است که اگر ذاتت درست باشد، دیگر به
حفظ ظواهر شرع نیازی نداری; به عبارت دیگر خرد شدن در ریزه کاریهای مسائل شرعی، مال آدمهای اهل ظاهر و ریاکار است
که ذاتشان درست نیست! (۱۵)

دلایل مدعا

برخی از دلایل این ادعا چنین است:

۱ . نماز خواندن مسخره حاج آقا رضا مارمولک: ساده لوحی است که فکر کنیم طرز نماز خواندن مسخره او به علت آن است که
واقعا نماز بلد نیست و یا کسی نبوده که تا سن ۴۰ – ۳۰ سالگی، نماز را به او یاد دهد; وگرنه خودش می خواسته یاد بگیرد و مثلا
مثل آن شبان، در حکایت موسی و شبان است که از روی سادگی به خدا می گفت:

تو کجایی که شوم من چاکرت

چارقت دوزم کنم شانه سرت

و هنگامی که موسی برای گفتن این کلمات او را عتاب و سرزنش کرد، از جانب خداوند به او وحی شد:

تو برای وصل کردن آمدی

نی برای فصل کردن آمدی

چرا که حتی اگر فرض کنیم – بنا به هر دلیلی – نماز خواندن بلد نیست، چه دلیلی داشت صاف و مؤدب هم نایستد و هی به این
طرف و آن طرف نگاه کند؟! با شست پایش بازی کند؟! در قنوت نماز، با یک دست پوستهای کف دست دیگرش را بکند؟! در
سجده، از میان دو پایش، جماعت مامومین را دید بزند؟! و … و مهم تر و بدتر از همه اینکه با یک نگاه معجزه آسا به بالا [به نشانه
وصل شدن سیم اتصال به خدا] در اول و آخر نمازش، به شنگولک بازیهای تعمدی اش در نماز، مشروعیت نیز ببخشد! (۱۶)

۲ . روش سختگیرانه یکی از متدینان مسجدی درباره برخی از مسائل نه چندان اساسی شرع (مثل حفظ قرآن، طلبه بودن
فرزندش و . .). به حساب متشرع و اهل ظاهر بودن این آدم گذاشته شده و کوبیده می شود تا روش «دلی » و «نگاه بالایی » حاج آقا
رضا مارمولک اثبات شود! (۱۷)

۳ . پرسیدن برخی مسائل شرعی که هیچ فایده و کاربرد عملی برای پرسشگران ندارد: هنگامی که موضوعی هر از گاه، در فیلمی
تکرار و روی آن تاکید می شود حتما باید غرضی در پشت آن باشد که فیلمساز می خواهد ما را به آن توجه بدهد; بر این اساس،
سؤال این است که غرض سازنده فیلم از اینکه اکثر مسائل شرعی مورد بحث و شوخی در مسجد، مربوط به کیفیت نماز و غسل در
فضا و کرات آسمانی، قطب شمال که ۶ ماه روز است و ۶ ماه شب است و … چیست؟! برداشت نگارنده این است که این کار صورت
گرفته است تا مخاطب فیلم، هر چه بیشتر به بی فایده بودن روش اهل ظاهر اذعان کرده و به فرقه «نگاه بالاییها» بپیوندد . شما
ببینید چقدر ناجوانمردانه مسئله جنابت، به برخورد دست زن و مرد به هم در فضا و لزوم غسل در آن جا که جاذبه زمین نیست
تعبیر شده و مسخره می شود!

۴ . تمسخر روحانیت هم می تواند در همین راستا قابل ارزیابی باشد; چون روحانیها آیات و روایاتی می خوانند که در کنار اهمیت به
اصلاح درون، ظواهر شریعت را هم مورد تاکید قرار می دهد و اجمالا با روش «نگاه بالایی » سنخیت چندانی ندارد; حال آنکه روش
«نگاه بالایی » هم روش تعدادی از آدمها است برای رسیدن به خدا! (۱۸) و اتفاقا روشی هم هست که اگر سرمشق روحانیت شود، چه
بسا (مثل اتفاقاتی که در فیلم افتاد) باعث رونق مسجد متروکه هم بشود! ! (۱۹)

معنای جمله «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلایق »

شاید بتوان گفت: آنچه در این فیلم در زمینه تحریف و قلب مفاهیم مذهبی صورت گرفته، تا حدود زیادی عالمانه و عامدانه بوده
است; چرا که عوامل تولید فیلم در تاریخ ۲۵/۶/۸۲ جلسه ای با «حجه الاسلام والمسلمین امجد» داشته اند و اتفاقا از مضمون همین
جمله معروف سؤال کرده اند و جواب مناسبی هم دریافت کرده اند و در عین حال، فیلمی درباره راههای رسیدن به خدا ساخته اند
که به بیراهه بیشتر شبیه است . سخن جناب آقای امجد چنین است:

«انفاس جمع نفس است; یعنی انسان به اندازه هر نفس زدنش، می تواند به سمت خدا راه داشته باشد . هر انسان، بی نهایت راه به
سوی خدا دارد . یکی مریضخانه می سازد، یکی مسجد می سازد، یکی به فقرا کمک می کند، یکی می تواند نماز بخواند و … همه اینها
راههایی است که می تواند انسان را به خدا برساند . همه اینها راه خداست; ولی گرایشها فرق می کند . یکی از راه مهندسی، یکی از
راه پزشکی، یکی از راه روحانیت و … هر کسی از یک راهی باید برود . خود انسان راههای فراوان دارد . بهترین راه را باید انتخاب
کرد به نسبت آن گرایش و طبیعتی که در هر کسی هست .» (۲۰)

۲ . بررسی جنبه های اجتماعی فیلم

واقعیت آن است که اگر قرار باشد کارکردها و تاثیرات اجتماعی هر فیلمی به صورت دقیق، کارشناسی، بررسی و مطالعه شود،
لازم است پشتوانه ای قوی از نظر سنجیها و تحقیقات میدانی «روز آمد» داشته باشد . (۲۱) گر چه چنین امکانی برای نگارنده این
سطور فراهم نیست که نظرسنجیهای مورد نظر را تهیه کند، ولی براساس شنیده هایی از افراد موثق و حتی متلک پرانیهایی که
شب گذشته یک موردش برای شخص نگارنده پیش آمد (۲۲) ، می توان حدس زد که مظلوم تر از طلبه و روحانی در جامعه ما نیست;
و پیداست که همان رسالت و همان خط و هدف ائمه علیهم السلام در این لباس دنبال می شود که در عین اقتدار، مظلوم ترین است
. چون اگر چنین بی حرمتیهایی نسبت به هر صنفی از اقشار جامعه، در فیلمی صورت گرفته بود; سازندگان و حمایت کنندگان آن
فیلم، نه یک بار، بلکه صدها بار دادگاهی می شدند و این، نه به آن دلیل است که فیلمسازان حق ندارند از هیچ گروهی انتقاد کنند;
بلکه به عکس، انتقاد سازنده در شریعت مقدس اسلام امری مقبول و مورد تایید است و مخصوصا در مورد روحانیت (که زمام امور
دینی و معنوی مردم را در دست داشته و بخشی از صاحب منصبان حکومتی، از این قشرند) باید وجود داشته باشد تا امور اصلاح
شود; نمونه اش هم خود مقام معظم رهبری – دام ظله العالی – هستند که در سفرها و سخنرانیهایشان، انتقادهای زیربنایی و
اصولی نسبت به نظامهای مختلف آموزشی، تبلیغی و … حوزه علمیه و روحانیت داشته اند که تا حدود زیادی هم مؤثر واقع شده
است .

انتقاد سازنده یا مسخرگی و استهزا؟!

مرز نقد و انتقاد را نباید با مسخرگی و استهزا و عیب جویی خلط کرد . مسخره کردن فرد یا گروهی از مسلمانان، امری است که نه
تنها در قرآن مجید و روایات ائمه معصومین علیهم السلام نسبت به آن نهی صریح شده (۲۳) ، بلکه جدای از ممنوعیت دینی، هیچ
عقل سالمی هم، حتی در جوامع غیر دینی، آن را نمی پذیرد; قرآن مجید در این باره می فرماید:

«یا ایها الذین آمنوا لایسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم و لا نساء من نساء عسی ان یکن خیرا منهن و لا تلمزوا انفسکم
ولاتنابزوا بالالقاب بئس الاسم الفسوق بعد الایمان و من لم یتب فاولئک هم الظالمون » ; (۲۴)

«ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزا کنند . شاید آنها [که مورد استهزا واقع می شوند]،
بهتر از مسخره کنندگان باشند و همچنین زنان، یکدیگر را مسخره نکنند; زیرا ممکن است زنان مسخره شده از آنها که مسخره
می کنند، بهتر باشند و مبادا از خودتان عیب جویی کنید و زنهار که یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد کنید که پس از ایمان
آوردن، نامی که نشان از فسق و فجور دارد بسیار زشت است و هر کس که [از این رفتار] توبه نکند ستمگر و ظالم است .»

بی حرمتیهای فیلم نسبت به چند گروه مشخص از جامعه

استهزای روحانیت:

بی شک «روحانیت » نقطه ثقل ریشخندهای فیلم سینمایی «مارمولک » است و صحنه های مختلفی را می شود برای آن مثال زد; از
جمله:

× وقتی که نگهبان قطار «دل انگیز» را – به دلیل خالی نبودن کوپه خانوادگی – پیش حاج آقا رضا مارمولک می آورد، وی با لحن
خاصی می گوید: «بله! بله! من امین ناموس هستم!» این موضوع به ضمیمه لاس زدنهای گاه و بیگاه و در خلوت و جلوت او با
دل انگیز و خنده تماشاگران به این گفته، چه معنایی جز مسخره کردن روحانیت می تواند داشته باشد؟!

× پیچیدن لباس روحانیت به پر و پای رضا مارمولک، موقع بالا رفتن از پله ها و … و نیز گیر کردن عبای او لای پنجره قطار و این
جمله کنایی او که: «چیزی نیست، گیر کرده ام!» ، جز برای خنداندن تماشاچی و مسخره کردن، کارکرد دیگری هم می تواند داشته
باشد؟!

× مسخره کردن اصطلاحات طلبگی و شرعی به منظور خود شیرینی و ایجاد خنده بیشتر در تماشاچی چه مفهومی جز استهزا و
ریشخند می تواند داشته باشد؟!

(مواردی از قبیل: «خدا به ما خدمت کند که به شما توفیق کنیم » ; «اونقده سؤال می پرسند که خواهر و مادر آدم و [بقیه حرفش را
خورده و لحنش را عوض می کند] باهاش وصلت می کنند» ; و خطاب به دل انگیز که نیمه شب پیش او آمده است، با لحنی
کنایه آمیز می گوید: «بنده عندالمطالبه در خدمت هستم!» و …).

× خانم بازی، سرقت، بالا رفتن از دیوار خانه مردم بدون اجازه و … در لباس روحانیت:

آیا لباس روحانیت، مقدس است یا نه؟! در جواب این سؤال باید گفت: اگر این لباس، لباسی است که حاج آقا رضا مارمولک
می پوشد و در پناه آن همه جور خلافی هم انجام می دهد، نه; ولی اگر لباسی است که علمای بزرگی چون مقدس اردبیلی، امام
خمینی رحمه الله و … می پوشیده اند و نماد تبلیغ دین و ترویج مذهب حقه جعفری است، حتما مقدس و قابل احترام است: «شرف
المکان بالمکین » !

حال باید دید ساخته شدن فیلمهایی مثل «مارمولک » چه تاثیری بر ذهنیت مردم از این لباس دارد; توجه به روش شرطی در
تبلیغات می تواند این نکته را مشخص کند .

روش بازتابهای شرطی در تبلیغات فرهنگی

«نظریات پاولف اساس یکی از رایج ترین و در عین حال خطرناک ترین روشهای تبلیغاتی است که روش «شرطی » می نامیم . در این
روش، پیام، به یک عامل نامربوط مشروط می شود و به وسیله شرط نا مربوط، در جامعه تنفیذ می گردد; برای مثال، گرداندن «نوع
پوشش » به «سطح دانش » را می توان نام برد که به وسیله تبلیغات امپریالیستی امروز در همه کشورهای استعمار زده مشهود است .

تبلیغات شرطی، عامل اساسی پیدایش پدیده ای است که امروز به نام «از خود بیگانگی » و یا «الیناسیون فرهنگی » شناخته می شود
. در تبلیغات شرطی برای الیناسیون فرهنگی از شرط نامربوط برای تغییر آداب، رسوم و سنن اجتماعی استفاده می شود …
استفاده از پوشش اسلامی در کشورهای آسیایی و آفریقایی وسیله ای مشروع و قانونی برای دفاع از استقلال و سلامت خانواده ها
است; ولی همین مشروع، به صورت یک شرط نامربوط، وسیله تحقیر اجتماعی افراد مؤمن و اصولگرا قلمداد می شود و با تکرار
سوژه های منفی در چهره پوشش اسلامی، جامعه را شرطی می کنند; به گونه ای که هر گاه زنی با حجاب دیده شود، از پیش درباره
بیسواد بودنش داوری شده است و از سوی دیگر زن بی بند و بار نوعا فرد روشنفکر و باسواد تحت پوشش تبلیغات شرطی قرار
گرفته است … .» (۲۵)

احتیاج به توضیح نیست که رایج کردن دلقک بازیهای ملانصرالدینی با لباس روحانیت و انجام دادن کارهای خلاف در این لباس
هم می تواند به شکل یک شرط نامربوط در اذهان جامعه تاثیر خودش را بگذارد و در عین حال که تماشاگر می داند این آدم، یک
دزد است که در این لباس در آمده ولی ناخود آگاه ذهن او، بین این لباس با کار خلاف یا مضحکه بودنی که در آن صورت گرفته [به
صورت بازتاب یک شرط نا مربوط] ارتباط برقرار می کند و در نتیجه، متلک پرانیهای «مارمولکی » با فیلم مارمولک رواج پیدا
می کند . از این روش، در تبلیغات تجاری هم استفاده می شود; مثلا فلان چای یا کالای خاص در منظره زیبای ساحلی و در
تصویری رمانتیک مورد استفاده قرار می گیرد و با وجود عدم ارتباط بین این دو موضوع، تاثیر تبلیغاتی مورد نظر گذاشته شده و
تماشاگر، ناخود آگاه به خریدن آن نوع چای یا کالای خاص ترغیب می شود .» (۲۶)

سخنی با رئیس محترم دفتر رئیس جمهور

شنیدم «جناب آقای ابطحی » اظهارات حکیمانه ای! در تایید فیلم سینمایی مارمولک فرموده اند که تا متن این افاضات را نخوانده
بودم، باورش برایم مشکل بود; اظهاراتی از قبیل اینکه: «مارمولک فیلمی است که بخشی از نجواهای جامعه را علنی کرده و آن را
تصحیح نموده است … آخر وقتی اکثر سینما روها اساسا اعتقاد دارند روحانیت یعنی همان شخصیت واقعی پرستویی [بازیگر حاج
آقا رضا مارمولک] چه دفاعی بهتر از این فیلم هست که بتواند اعلام کند آخوند جماعت هم مثل دیگران دارای طیفهای
مختلفی اند و … .» (۲۷)

در عالم طلبگی خودمان، به ذهنم رسید با حفظ احترامات فائقه (نسبت به ایشان و مقام سیادتشان) و برای اینکه معلوم شود
حضرت ایشان چقدر از نجواهای جامعه و تصحیحاتی که در پرتو فیلم در افکار عمومی صورت گرفته اطلاع دارند و بحمدالله حالا
دیگر همه مردم جامعه فهمیده اند آخوند هم خوب و بد دارد و هر یک از این دو چه علایم و مشخصاتی دارند، در عالم خیال،
آزمایشی مرحله به مرحله و به قرار زیر برای ایشان تنظیم می کنیم; خیلی هم وقت ایشان را نمی گیریم:

مرحله اول: چون احتمالا ایشان به دلیل مشغله های کاری، کمتر فرصت پیاده روی در خیابانهای تهران را داشته اند تقاضا می کنیم
ماشین شخصی و یا دولتی شان را در جای مناسبی پارک کرده و فاصله ۱۰۰ – ۵۰ متر را در یکی از خیابانهای شلوغ شهر تهران (به
انتخاب خودشان و بدون همراه یا همراهان) با خیال راحت پیاده روی کنند; انگار که در عالم هیچ غم و غصه ای وجود ندارد .

مرحله دوم: با اجازه ایشان جماعتی از اصلاح شده های فیلم را که طبعا عده ای از آنها همان اراذل و اوباش اند که با «کف گرگی و
کتک کاری » به آغوش اسلام برگشته اند! جمع می کنیم که در طول این مسیر کوتاه و در انظار عمومی برای ایشان متلکهای اصلاح
شده را سر دهند .

مرحله سوم: عکس العمل ایشان طی یک مصاحبه مطبوعاتی سنجیده و ارزیابی می شود و نتیجه هر چه بود در سایت اختصاصی
شان و در کنار گفته های سابقشان، درج می گردد . پر واضح است که ایشان ممکن است دو عکس العمل داشته باشند: یا مثل ما
جماعت طلبه های آسمان جلی – که بحمدالله آه نداریم که با ناله سودا کنیم و هر خطایی که مسئولان می کنند، فحشش به جان
ما است و اخیرا این لفظ زشت را بارها در کوچه و بازار و از زبان جماعت اصلاح شده ایشان شنیده ایم – ناراحت می شوند و رسما از
همه طلابی که در ظل حمایتهای معنوی ایشان از سازندگان فیلم به آنها توهین شده معذرت خواهی می کنند و یا احتمالا خجالت
می کشند که بگویند نسنجیده حرفی را زده اند و نمی خواهند با عذر خواهی رسمی، سرافکنده خاص و عام شوند که در هر دو
صورت باید گفت: «فبها ونعم المطلوب » (همین سرافکندگی ایشان هم کافی است) .

صورت دیگری هم متصور است که ایشان سرشان را بالا بگیرند و بگویند: از این نوع برخورد، ککشان هم نگزیده و اصلا «به
خودشان نگرفته اند!» که در این صورت با خود ایشان کاری نداریم و در عوض به آقای رئیس جمهور به دلیل انتخاب چنین رئیس
دفتر فهیم و روشنفکری که «عند روشنفکری سال ۸۳» است تبریک می گوییم; چون این اخلاق کریمان و پیامبران و ائمه است که
«اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما» . فقط فرقی که دارد این است که در زمان ائمه، دشمنان دین و اهلبیت علیهم السلام مسبب
چنین برخوردهایی بوده اند و حالا خود ایشان! گرچه از آیه مذکور هم چنین استنباط نمی شود که آنها ناراحت نمی شدند بلکه
خشم خود را فرو می بردند .

مطلبی جالب و خواندنی

نکته ای که برای نگارنده خیلی جالب توجه بود، اینکه: کسانی دارند از تریبون سینما و از جمله در فیلم مارمولک بر شهریه اندک
طلبگی که فقط در زمان تحصیل پرداخت می شود خرده می گیرند; حال آنکه خودشان تا دستمزدهایی در حدود ۱۰ میلیون و ۲۰
میلیون تومانی برای هر فیلم دریافت نکنند، سر صحنه فیلمبرداری حاضر نمی شوند!

در ضمن بعضی از طلبه ها هم که بعد از جدا شدن از محیط تحصیل در جایی مشغول به کار می شوند، حقوق شغل خاص
خودشان را (مثل بقیه شاغلان در آن رده) می گیرند; مگر اینکه بگوییم روحانیانی که جزء مسئولان مملکتی، نمایندگان مجلس،
قضات، اساتید دانشگاه، مسئولان عقیدتی سیاسی و … هستند چون عمامه روی سرشان است، خود و خانواده شان باید خوراک
روح بخورند و نباید بابت شغل خاصشان وجهی دریافت کنند! چون باعث می شود دستهایشان نرم بماند و نهایتا جزء روحانیان بد
جامعه باشند! روحانیانی هم که در ایام تبلیغی اعزام می شوند یا به طور ثابت در منطقه ای مستقرند و از طرف مردم یا سازمانهای
مربوط تامین می شوند، لابد چون عمامه روی سرشان است، خود و خانواده شان محکومند به خوراک روح! باید برای تبلیغشان
حق التبلیغی دریافت نکنند! تا آخوند خوبی باشند! (۲۸) معلوم نیست چرا چنین] احکامی در مورد دانشگاهیان، کارمندان، جامعه
پزشکی و معلمان صادر نمی شود؟! !

مسخره کردن مریدان جوان روحانیان

فکر می کنید با دو نفر جوانی که حتی فحش دادنهای حاج آقا رضا (۲۹) مارمولک را هم می نویسند و می توانند بیانگر یک تیپ
خاص از مریدان جوان (۳۰) روحانیان باشند، دیگر کسی از مخاطبان جوان و پا منبریها روی این را (۳۱) دارد که وقتی نکته نغزی از
یک روحانی شنید، کاغذ و قلم در بیاورد و آن را بنویسد؟! (۳۲)

در یکی از این صحنه ها حاج آقا رضا مارمولک از باغی عبور می کند که در مسیر او یکی از این جوانها (آن یکی که زورکی طلبه شده،
ریش می تراشد، سیگار می کشد و خودش هم از این موضوع ناراحت است!) با دختری خلوت کرده و دیگری که نگهبانی می داده
بمحض اینکه حاج آقا رضا مارمولک را می بیند، از درخت پایین پریده و سعی می کند وی را سرگرم کند تا دوستش صحنه جرم! را
به هم بزند; ولی موفق به این کار نمی شود تا اینکه حاج آقا رضا مارمولک و جوانی که با دختر خلوت کرده به هم می رسند و جوان
شروع می کند به عذر تراشی برای اینکه حاج آقا رضا مارمولک فکر نکند …

حاج آقا رضا مارمولک هم می گوید: «من اصلا درباره تو فکر نمی کنم » ; جوان دوم با بلاهت و حماقت خاصی که مخصوص خود او
است، فورا قلم و کاغذ در آورده و این کلمه قصار را یادداشت می کند و …

و این قدر در این نوشتنهای مسخره اش پیش می رود که حوصله همه حتی خود حاج آقا رضا مارمولک را هم سر می برد و در
صحنه ای که حاج آقا رضا مارمولک عجله دارد که به شهر برود و در جواب سؤال جوان از بیع فضولی، به وی می گوید: «فضولی یعنی
اینکه شما مثل کنه به من چسبیده اید و …» و او هم با همان حماقت همیشگی تند تند این مطالب گهربار را می نویسد! داد حاج آقا
رضا مارمولک در می آید که اینها را دیگه ننویس!

تحمیق متدینان و مسجدیها

متدینان و مسجدیهای اولیه در فیلم، آدمهای احمق و نفهمی اند که غالبا هیچ شعور و فهم و درکی (حتی در نازل ترین سطح) از
آنها دیده نمی شود و صرفا سیاهی لشکرهایی در نظر گرفته شده اند که زمینه سازی دلقک بازیهای هر چه بیشتر حاج آقا رضا
مارمولک را فراهم می کنند; صحنه هایی از فیلم را مرور می کنیم، تا ببینیم چنین نتیجه ای از آن حاصل می شود؟ یا نه:

الف . در وضوخانه ایستگاه قطار، فرد کچلی از حاج آقا رضا مارمولک می پرسد مسح را باید تا کجا کشید و جواب می شنود: «تا اون
جایی که رستم کشید» و این احمق خان فرد اعلی، قانع شده و می رود، مسح را تا همان جایی که رستم کشیده، بکشد و بعد هم به
این امام جماعتی که تا این حد بی ادب و گستاخ است اقتدا می کند!

ب . با وجودی که این آدم، نمازهای مسخره ای می خواند که به لحاظ قرائت، نه تنها قرائت صحیحی ندارد، بلکه اساسا چیزی جز
«بسم الله » و «ورور» کردنهای نصف و نیمه ای نیست; حتی در مواقعی که مثل نماز صبح و مغرب بایستی حمد و سوره نماز بلند
خوانده شود، کسی متوجه این موضوع نمی شود و به همین صورت، مدتهای درازی سر آنها شیره مالیده می شود; به لحاظ آرامش
در نماز هم هیچ کس، حتی صف اولیها، متوجه نمی شوند که حاج آقا رضا مارمولک دارد به این طرف و آن طرفش نگاه می کند یا
پوستهای کف دستش را می کند و … .

ج . از قدیم گفته اند:

تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد

ولی این جماعت احمق پامنبری با این همه حرفی که حاج آقا رضا مارمولک می زند، نه عیب او را می فهمند و نه هنرش را; آنها
صرفا مترسکهایی هستند «با عبا» و «بدون عبا» که تا به آخر و در همه حال در رکاب حاج آقای قلابی باقی می مانند و همچنان
«لایعرفون الهر من البر» ! !

آنها نه از حرفهای تند و کند او آزرده می شوند; نه از سخنرانی او درباره راههای ورود به خانه مردم از دیوار، با کلید، با شاه کلید و …
تعجب می کنند; نه از سخنرانی ایشان درباره فیلم سینمایی «پالف فیکشن » چیزی می فهمند و به این موضوع اعتراضی دارند و نه از
مزخرفاتی که درباره برخورد دست زن و مرد در فضا و جنب شدن آنها به همین واسطه! و … می گوید، خم به ابرو می آورند .

فرماندهان نیروی انتظامی یا احمقهایی تمام عیار؟!

به زعم نگارنده فرماندهان ارشد نیروی انتظامی که به دنبال دستگیری حاج آقا رضا مارمولک اند، به گونه ای در فیلم ترسیم
شده اند که گویا از حداقلهای فهم و شعور یک انسان عادی و بلکه یک بچه ۹ – ۸ ساله هم بی بهره اند; آنها با وجودی که اولین سر
نخشان این است که «رضا مارمولک » با دزدیدن لباس روحانیت موفق به فرار شده، نه تنها به دنبال او در لباس مبدل نمی گردند،
بلکه حتی می شود گفت مشاعر ادراکی شان در مواجهه با عبا و عمامه، به کلی مختل می شود و حساسیتهای خود را از دست
می دهند; وگرنه یک بچه ۹ – ۸ ساله هم اگر چند تا برخورد ساده با کسی داشته باشد، دفعه بعدی که او را می بیند (آن هم در
فاصله ای کم) به خوبی از روی تن صدا و چهره آن شخص، می تواند او را شناسایی کند; ولی این احمقهای تمام عیار که مارک
فرماندهان نیروی انتظامی را هم با خود یدک می کشند، حتی وقتی که حاج آقا رضا مارمولک بالای منبر زندان می رود و عینکش
را هم برمی دارد (۳۳) و همه نگاهها هم متوجه اوست، نمی توانند او را شناسایی کنند و تازه می خواهند از راه پرس و جو از برنامه
تلویزیونی (قلابی) داشتن و نداشتن او، وی را شناسایی کنند .

د . نگاهی به فیلم، از دیدگاه سیاسی

گر چه فیلم «مارمولک » از ناحیه دشمنان تهیه و تولید نشده; ولی – به لحاظ سیاسی و بدون اغراق – می توان گفت تمامی
ویژگیهای یک کار موفق دشمن در محیط سیاسی ایران را داراست; به مقدمات زیر توجه کنید!

۱ . ما در زمانه ای زندگی می کنیم که دولتهای مستکبر جهان و در راس آنها ایالات متحده آمریکا علاوه بر دشمنی علنی، به صورت
عملی هم درگیر جنگی اعلام شده با ما هستند و بودجه های کلانی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران، به تصویب
رسانده اند .

۲ . چنان که مقام معظم رهبری – دام ظله العالی – هم در زمان جنگ آمریکا و عراق اشاره کردند، حمله نظامی به ایران، در
اولویتهای کاری دشمنان نیست; ما در وسط معرکه تهاجم فرهنگی دشمن قرار داریم . (۳۴)

۳ . یکی از اهداف عملیاتی براندازی شیعه که در «گردهمایی بزرگ مقامات بلند پایه سازمان سیا» مطرح شده و تا سال ۲۰۱۰
میلادی برای جامه عمل پوشاندن به آن وقت تعیین کرده اند، «گشودن یک جبهه تمام عیار، علیه مراجع شیعه برای مسخ سیمای
شیعه و غیرمقبول شدن مراجع در میان عموم مردم » است . (۳۵)

۴ . تلویزیونهای ماهواره ای ضد انقلاب و در راس آنها تلویزیون منافقین (موسوم به تلویزیون آزادی) همواره هجویه هایی علیه
روحانیت، بسیجیان، پاسداران به نام، نیروهای نظامی و … تولید و پخش می کرده و هنوز هم می کنند ولی ملت غیور ایران به دلیل
نفرتی که از این گروه ها داشته و دارند به القائات این قبیل شبکه ها دست رد می زنند، اولا: به راحتی مغز و روح خود را در اختیار
این شبکه های تلویزیونی قرار نداده و تماشاگر برنامه های آنها نمی شوند و ثانیا: در صورت مشاهده برنامه های آنها هم، به دلیل
اینکه این پیش زمینه ذهنی در آنها وجود دارد که این کار را دشمن تولید کرده، به راحتی پیام آنها را با عمق جان نمی پذیرند;
بنابراین برد تبلیغاتی این قبیل شبکه ها و برنامه هایشان روی عامه مردم در حد صفر است .

۵ . هجویه ای در قالب طنز و با ظاهری موجه و مذهبی که به دست نیروهای انقلابی تهیه شده و گوشه هایی هم برای گرفتن مجوز
پخش در سطح وسیع در کشور داشته باشد و تماشاگران هم در مقابل آن گارد روحی نگیرند می تواند پله پله، به این قداست زدایی
مورد نظر دشمنان فرهنگی کمک کند .

این طور نیست؟!

مخصوصا اینکه وقتی پله اول را فیلم «زیر نور ماه » تصور می کنیم، یک مرتبه می بینیم فیلم «مارمولک » ۶ پله ترقی کرده و درست
روی پله هفتم قرار گرفته است .

اگر از طلبه های آسمان جلی مثل نگارنده این سطور باشید و در کوچه و بازار چن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.