پاورپوینت کامل فرهنگ واژهها(دموکراسی یا مردم سالاری) ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرهنگ واژهها(دموکراسی یا مردم سالاری) ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرهنگ واژهها(دموکراسی یا مردم سالاری) ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فرهنگ واژهها(دموکراسی یا مردم سالاری) ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

۱۲۴

واژه دموکراسی از لفظ یونانی
دموکراتیا (Demokratia) گرفته شده
است. این اصطلاح از دو واژه دموس
(Demos) به معنای مردم و کراتوس
(Kratein) به معنای حکومت کردن،
تشکیل شده است. بدین ترتیب
دموکراسی از نظر لغت به معنای
حکومت به وسیله مردم (حکومت
مردم بر مردم) است.

البته دموس به معنای اراذل و
اوباش، توده عوام، اقشار فرودست و
ضعیف، و کلیه شهروندانی که در
پالیس(۱) یا دولت شهر زندگی می کنند،
نیز آمده است. کراتوس نیز به معنای
قدرت و قانون بکار می رود.(۲)

تعاریف فراوانی برای دموکراسی
مطرح شده است(۳)؛ اما در یک تعریف
جامع می توان گفت: دموکراسی
حکومتی است که به نوع تصمیم گیری
جمعی تعلق دارد. در این حکومت
نمایندگانی از سوی اکثریت مردم
انتخاب می شوند، تا بر آنان حکومت
کنند. نمایندگان برگزیده مردم پس از
مشورت و بررسی طولانی، قوانینی را
تصویب کرده به آگاهی مردم
می رسانند؛ به طوری که بر هیچ کس
پوشیده نباشد، تا بدین وسیله آزادی و
برابری را در جامعه پیاده کنند.

دموکراسی در مفهوم خود بیان گر
این آرمان است که: تصمیمهایی که بر
اجتماعی به عنوان یک مجموعه اثر
می گذارند، باید با نظر کلیه افراد آن
اجتماع گرفته شوند. هم چنین، کلیه
اعضا باید از حق برابر برای شرکت در
تصمیم گیری برخوردار باشند.

در واقع وجود دموکراسی
مستلزم دو اصل کلّی است:

الف. نظارت همگانی بر
تصمیم گیری جمعی؛

ب. داشتن حق برابر در اِعمال این
نظارت.

هر اندازه که این دو اصل در
تصمیم گیریهای یک اجتماع بیشتر
تحقق یابد، آن اجتماع دموکراتیک تر
خواهد شد.(۴)

تاریخچه دموکراسی

پیشینه دموکراسی به دولت شهرهای
یونان باستان از سده پنجم قبل از میلاد و
زمان افلاطون و ارسطو بر می گردد؛ بطوری
که آنان در کتابهایشان به طور مفصل به این
موضوع پرداخته اند.(۵) در آنجا شهروندان ـ
به جز زنان و بردگان ـ در امر حکومت و
وضع قوانین مشارکت مستقیم داشتند. در
جمهوری روم نیز ـ پیش از پیدایش دوره
امپراطوری ـ ابعادی از دموکراسی به چشم
می خورد.

در اروپای غربی، این نظام حکومتی با
شکل نوین نمایندگی (پارلمانی)، همراه با
پیدایش دولت در قرن شانزدهم ظهور
یافت. در انگلستان، با انقلاب ۱۶۸۸م
عقیده به اینکه سلطنت یک «حق الهی»
است مردود شمرده شده و پارلمان بر شاه
برتری یافت.

در آمریکا، انقلاب ۱۷۷۶م مبتنی بر
اصول قرارداد اجتماعی، و نیز قانون
اساسی ایالات متحده (۱۷۸۷م) از دیگر
زمینه گستران و پیش برندگان تفکر
دموکراسی بوده اند.

در فرانسه، انقلاب کبیر (۱۷۸۹م) با
شعارهای دموکراسی (آزادی، برادری،
برابری) در پیروزی و پی ریزی دموکراسی
نوین تأثیر بسزایی داشت.

به هر حال، سرانجام تا نیمه های قرن
نوزدهم، اکثر کشورهای غربی نهادهای
دموکراسی را پذیرا شدند. با این وصف تا
اوایل قرن بیستم، عده زیادی از شهروندان
از مشارکت سیاسی محروم بودند؛ در
انگلستان کارگران، تا ۱۸۶۷م و زنان تا
۱۹۱۸م حقّ رأی نداشتند.

دانشمندان فراوانی در گسترش بعد
فکری و نظری دموکراسی تأثیر داشتند؛
مانند: جان لاک، ژان ژاک روسو،
مونتسکیو، جان استوارت میل، جان
دیویی، ویلیام جیمز، هارولد لاسکی،
ژوزف شومپیتر، آیزایابرلین و… .(۶)

اصول و پایه های نظام

دموکراسی

۱. اصل مقبولیت و رضایت: مفهوم
رضایت و پذیرش شهروندان در
تبعیت از حکومت و حاکمان، از
عناصر اساسی در فلسفه سیاسی
دموکراسی است.

۲. اصل حاکمیت ملّی و مشارکت
عمومی: مقصود آنست که سازمانها و
تصمیمات حکومت، مستند به رأی مردم
باشد و به شخص معیّن و یا طبقه حاکمه
متّکی نباشد؛ یعنی حاکمیت و سیادت از آنِ
تمامی مردم است و مردم با انتخاب نماینده
و نظارت بر عملکرد او، از هر گونه انحصار
در روند تصمیم سازی و چیرگی گروه و
فکر خاص جلوگیری می کنند. این از اصول
دموکراسی است، که در واقع تمام اصول و
مؤلفه های دیگر، جلوه های جزئی تر آن
هستند.

۳. اصل برابری: از ارکان و پایه های
نظام دموکراسی، برابری است؛ یعنی
همه افراد جامعه باید در برابر قانون
یکسان و برابر بوده، از حق شرکت در
وضع قوانین دولتی یا نقد آنها
برخوردار باشند. براساس اصل
مساوات، باید به تمامی اعضای جامعه
فرصت کافی داده شود تا در
عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی،
آموزشی و پرورشی، به میزانی که
می خواهند دخالت کنند.

۴. اصل آزادی(۷): یعنی، افراد باید
حق آزادی بیان، آزادی رأی، آزادی
عقیده و انتقاد و… در تمامی شئون
حکومتی، فردی و اجتماعی را دارا
باشند.

۵. حاکمیت قانون: در تمام عرصه ها
فقط قانون حاکمیت دارد؛ قانونی که به
دست نمایندگان خود مردم وضع شده
است.

۶. حکومت اکثریت: یعنی باید تمامی
تصمیمات دولت در هر امری، موافق با
اراده اکثریت افراد جامعه باشد، و اگر
در میان ملّت در امری اختلاف نظر پیدا
شد، دولت باید اراده و نظر اکثریت را
ملاک عمل قرار دهد.

۷. سیستم نمایندگی: هیئت نمایندگان
بایستی حق قانونگذاری، حقّ رأی در مورد
مالیاتها، نظارت بر بودجه، حق استیضاح و
پرسش از تصمیمات دولت را داشته
باشد.(۸)

مدلهای دموکراسی(۹)

محققین و نظریه پردازان سیاسی،
با عنایت به مفهوم دموکراسی، از
جنبه های گوناگون تقسیماتی را برای
دموکراسی بیان کرده اند که هر کدام
مفهوم خاصی از آن را تداعی می کند:

۱. دموکراسی مستقیم: در این نوع
دموکراسی، عموم مردم ـ که عنوان
شهروند بر آنها اطلاق می شود ـ بطور
مستقیم در وضع قوانین و تعیین
حاکمان شرکت می کنند؛ به این
صورت که همه مردم در مجامع
عمومی حاضر می شوند و درباره
مسائل کشوری اظهار نظر کرده و
تصمیم می گیرند. این نوع دموکراسی
در یونان باستان و بعضی از نواحی
سوئیس وجود داشت؛ امّا در حال
حاضر به جهت کثرت جمعیت شهرها
و کشورها، عملاً امکان پذیر نیست.

۲. دموکراسی نمایندگی یا پارلمانی: در
این نوع دموکراسی، تصمیمات
سیاسی کشور توسط شهروندان
صورت می پذیرد، اما نه بطور مستقیم
بلکه از طریق نمایندگانی اجرا می شود
که بوسیله آنان انتخاب شده اند. بدین
ترتیب مردم به طور غیرمستقیم در
امور جاری کشور دخالت کرده و به
مطالبات خود می رسند.

۳. دموکراسی لیبرال: مردم سالاری
لیبرال یا لیبرال دموکراسی، شکلی از
حکومت می باشد که نماد آن معمولاً
مردم سالاری نمایندگی یا پارلمانی
است که به اصطلاح قدرت اکثریت در
چارچوب قانون اعمال می شود، البته
قانونی که از بیان اراده عامه مردم
صورت می پذیرد.

در این نوع مردم سالاری، آزادی
نسبت به همه ارزشهای سیاسی دیگر
اولویّت دارد و آزادی را بالاتر از
برابری، فضیلت مدنی، رفاه و غیر اینها
می دانند. قانون در این تفکّر در
استخدام حفظ آزادیهای فردی است و
قانون اساسی تا جایی مطلوب است که
به حقوق فرد و سلایق افراد دست
اندازی نکند.

این الگو از دموکراسی هیچ
ایدئولوژی و چارچوبی را، بر اراده
آزادانه افراد تحمّل نمی کند و با جدیت
به توزیع قدرت و تفکیک قوا
می اندیشد. این مدل از حکومت تقریبا
از انگلستان در قرن هفدهم شروع شد
و مردم انگلیس برای نخستین بار طی
مبارزاتی، حکومت استبدادی
پادشاهی را در هم کوبیده و این چنین
حکومتی را پایه گذاری کردند.

۴. دموکراسی سوسیالیستی: مردم
سالاری سوسیالیستی ترکیبی از نظام
سیاسی و اجتماعی با نظام اقتصادی و
اجتماعی است (یعنی، ترکیبب
دموکراسی و سوسیالیسم). این نوع
دموکراسی بر خلاف دموکراسی
لیبرال، نگران تأثیر نامطلوب
نابرابریهای اقتصادی، بر روی برابری
سیاسی است، و به همین جهت بر
دخالت جدّی دولت در امور اقتصادی
تأکید دارد، و بیش از آنکه بر آزادی
تأکید کند، طرفدار برابری است، و به
توزیع عادلانه ثروت توجه دارد.

پس از جنگ جهانی اول، این
اندیشه در روسیه و پس از پایان جنگ
جهانی دوم در اروپای شرقی، چین و
ویتنام شمالی و برخی کشورهای
غربی نفوذ کرد. و امروز به دلیل
متلاشی شدن این اندیشه در کشور
روسیه، غالب کشورها از آن رویگردان
شده اند.

۵. دموکراسی کثرت گرا (پلورالیستی):
این مدل از دموکراسی یکی از
گرایشهای نوین سنّت لیبرالی است و
هدف آن توزیع قدرت و نفی قدرت
متمرکز است. طرفداران ای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.