پاورپوینت کامل علی (ع)میزان عدالت ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل علی (ع)میزان عدالت ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل علی (ع)میزان عدالت ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل علی (ع)میزان عدالت ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

۳۶

سخن گفتن، از واژه مقدس عدالت و عدالت خواهی که از رایج ترین واژه های قرآنی،
حقوقی، سیاسی و فرهنگی است، کاری دشوار و حساس و در عین حال، شیرین و آرام بخش
است.

این مفهوم دلنشین اگر به طور صحیح تبیین و اجرا شود، طعم لذتبخش آن کام جهان بشریت
را شیرین خواهد کرد. این کلمه زیبا بارها در قرآن کریم به کار رفته است و در سیره و
سخن پیشوایان معصوم ـ علیهم السلام ـ کاربردی گسترده دارد.

موضوع عدالت به همان اندازه که در سخن شیرین و پسندیده است، در عمل پیچیده و مواجه
با موانع و مشکلات است. برای تجسم و تصور صحیح از عدالت و عدالت خواهی در دوران
ظهور اسلام، بعد از حکومت عدل رسول خدا ـ ­­­صلّی الله علیه و آله­ ـ شایسته است
به سراغ شیوه حکومتی مولای متقیان، امیرمؤمنان، علی ـ علیه السلام ـ برویم؛ چرا که
شخصیت والای آن حضرت آن چنان با عدالت عجین گشته است که هر جا سخن از عدالت باشد،
اذهان و افکار سریعاً به سوی رهبر عدالت پرور شیعیان علی ـ علیه السلام ـ معطوف و
این سخن معروف بر زبانها جاری می گردد که «قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ
عِبَادَتِهِ لِشِدَّهَ عَدْلِهِ؛[۱]علی ـ علیه السلام ـ در محراب عبادت خویش
قربانی عدالتش گردید.»

نزد همه حقوقدانان و آزادگان، عملکردها، نامه ها و دستورات آن حضرت در تدوین قوانین
و آیین نامه ها به عنوان مرجع معتبر و پشتوانه نیرومند فکری و معنوی به حساب
می آید؛ همچنان که نامه امام علی ـ علیه السلام ـ به مالک اشتر در سال ۱۳۸۲ ش. به
عنوان بهترین سند دادگستری و مرجع عدالت پروری در طول تاریخ، در سازمان ملل به ثبت
رسید.

این نامه که بارها مورد ارزیابی نخبگان جهان و اندیشمندان ادیان مختلف قرار گرفته و
برجسته ترین کارشناسان سیاسی و اجتماعی سازمان ملل را شگفت زده کرده، مصداق بارز
عدالت و قانون جامع حقوق بشر ارزیابی شده است.[۲] اساساً فلسفه بعثت انبیاء و هدف
خلفاء آن گرامیان، اجرای عدالت و دادگستری در میان مردم ستم دیده و تشنه عدل
می باشد.[۳]

امام علی ـ علیه السلام ـ بالاترین انگیزه خویش را در پذیرفتن زمامداری مسلمانان
اجرای عدالت و احقاق حقوق از دست رفته مسلمانان می داند، و می فرماید: «أَمَا وَ
الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّهَ وَ بَرَأَ النَّسَمَهَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ
قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ
أَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَأَلْقَیْتُ
حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَأْسِ أَوَّلِهَا وَ
لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَهِ عَنْزٍ؛[۴] قسم
به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید! اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود و
یاران حجت را بر من تمام نمی کردند و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود
که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر
کوهان آن می انداختم و [رها می کردم.] و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب
می کردم. آن گاه می دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بز بی ارزش تر است.»

آن حضرت پاداش هیچ عملی را به اندازه عفو و عدالت نمی دانست و در این باره
می فرمود: «شَیْئَانِ لَا یُوزَنُ ثَوَابُهُمَا الْعَفْوُ وَ الْعَدْلُ؛[۵] پاداش
دو عمل را نمی توان محاسبه کرد: عفو و عدالت.»

با توجه به اهمیت موضوع، این نوشتار ابعاد، آثار و شرائط و موانع اجرای عدالت را در
سیره و سخن علی ـ علیه السلام ـ بررسی کرده و می کوشد نمونه هایی عینی از زندگی آن
پیشوای معصوم را به مبلغان و مخاطبان ارجمند تقدیم دارد.

عدالت در زندگی خصوصی

آن حضرت بر این باور بود که یک زمامدار عادل نمی تواند به احقاق حقوق شهروندان و
اجرای کامل عدالت بپردازد، مگر اینکه خود را با پایین ترین طبقات جامعه یکسان بداند
و زندگی اش را با محرومین همگون سازد و می فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی فَرَضَ
عَلَی أَئِمَّهِ الْعَدْلِ أَنْ یُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعْفَهِ النَّاسِ
کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُهُ؛[۶] خداوند متعال بر پیشوایان عادل واجب
کرده است که سطح زندگی خود را با ضعیف ترین افراد جامعه یکسان کنند تا فقر و
تنگدستی بر تهیدستان و بینوایان فشار نیاورد [و آنان را نگران نسازد].»

یکی از بزرگان عرب، برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ رفت. هنگام
غذا که سفره را پهن کردند، مرد عرب شدیداً ناراحت شد و گفت: من چیزی نمی خورم. امام
حسن ـ علیه السلام ـ فرمود: چرا غذا نمی خوری؟ آن مرد گفت: ساعتی قبل به فقیری
برخورد کردم. اکنون که چشمم به غذا افتاد، به یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت. من
نمی توانم چیزی بخورم، مگر اینکه شما دستور دهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر
ببرند.

امام حسن ـ علیه السلام ـ فرمود: آن فقیر کیست؟ مرد عرض کرد: ساعتی قبل که برای
نماز به مسجد رفته بودم، مرد فقیری را دیدم که نماز می خواند. بعد از فراغت از نماز
دستمالش را باز کرد تا افطار کند. شام او نان جو و آب بود. وقتی آن فقیر مرا دید،
از من دعوت کرد که با او هم غذا شوم؛ ولی من که عادت به خوردن چنان غذای فقیرانه ای
نداشتم، دعوت وی را رد کردم. حال اگر ممکن است، مقداری شام برای وی بفرستید.

امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ با شنیدن این سخنان به گریه افتاد و فرمود: «او
پدرم امیرمؤمنان و خلیفه مسلمانان، علی ـ علیه السلام ـ است. او با اینکه بر
سرزمینی بزرگ حکومت می کند، اما مانند فقیر ترین مردم زندگی می کند و همیشه غذای
ساده می خورد.»[۷]

آن حضرت به خاطر همدردی با گرسنگان و بی پناهان جامعه، دست خود را به سوی چرب و
شیرین زندگی دراز نمی کرد و می فرمود: «وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ
إِلَی مُصَفَّی هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا
الْقَزِّ وَ لَکِنْ هَیْهَاتَ أَنْ یَغْلِبَنِی هَوَایَ وَ یَقُودَنِی جَشَعِی
إِلَی تَخَیُّرِ الْأَطْعِمَهِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْیَمَامَهِ مَنْ لَا
طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِیتَ مِبْطَاناً
وَ حَوْلِی بُطُونٌ غَرْثَی وَ أَکْبَادٌ حَرَّی ؛[۸] اگر می خواستم می توانستم با
عسل خالص و مغز گندم و بافته های پرنیان (نرم ترین پوشاک) زندگی کنم، اما هرگز
امکان ندارد که هوا و هوس بر وجود من غالب شود و حرص و طمع مرا به گزینش غذاهای
لذیذ وادار کند، در حالی که شاید در حجاز و یمامه کسانی باشند که به قرص نانی
دست رسی ندارند و در عمر خویش با شکم سیر سر بر بالش نگذاشته اند. آیا من با شکمی
انباشته از انواع طعامها و نوشیدنیها بخوابم و در اطراف من شکمهای گرسنه و جگرهای
تشنه باشند!»

«أاَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِأَنْ یُقَالَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَا
أُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَکُونَ أُسْوَهً لَهُمْ فِی جُشُوبَهِ
الْعَیْشِ ؛[۹] آیا من دل خوش کنم که مرا امیرمؤمنان خطاب کنند، اما در ناگواریها و
سختیها همدم آنان نباشم! و در حوادث تلخ زندگی پیشاپیش آنان گام برندارم!»

حضرت علی ـ علیه السلام ـ برای اجرای عدالت اجتماعی در زندگی شخصی کاملاً ساده
زیستی و بی پیرایگی را مد نظر خود قرار داده بود و می کوشید تا سطح زندگی خود را با
اقشار کم درآمد و پایین ترین طبقات جامعه متناسب کند. شالوده اندیشه های آن حضرت در
چگونگی سطح زندگی یک زمامدار عادل در فرازی از نامه آن حضرت به عثمان بن حنیف
انصاری کاملاً نمایان است؛ آنجا که می فرماید:

«فَوَاللَّهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاکُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ
غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْراً وَ لَا حُزْتُ
مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا کَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَهٍ
؛[۱۰] به خدا قسم! من از دنیای شما طلا و نقره ای نیندوخته و از غنیمتهای آن چیزی
ذخیره نکرده ام. بر دو جامه کهنه ام جامه ای نیفزودم و از زمینهای تحت حکومتم یک
وجب برای خود نگرفتم و جز اندکی از غذاهای دنیا استفاده نکردم.»

سوید بن غفله می ‍ گوید: روزی نزد امام علی ـ علیه السلام ـ رفتم و دیدم در خانه
جز حصیر کهنه ای که بر آن نشسته است، فرشی ندارد. گفتم: ای امیرمؤمنان! مگر شما
سلطان و حاکم مسلمانان نیستید! مگر همه بیت المال در اختیار شما نیست! نمایندگان
دولتها نزد شما می آیند، در حالی که در خانه شما جز این حصیر چیز دیگری نیست! امام
فرمود: ای سوید! خردمند در خانه گذر اثاثیه نمی نهد و حال آنکه خانه همیشگی پیش روی
ماست و ما زندگی و اساس خود را به آنجا فرستاده ایم و به زودی به آن خانه خواهیم
رفت.[۱۱]

رهگذر است این نه سرای قرار

دل منه اینجا و مرنجان روان

مساوات در تقسیم بیت المال

علی ـ علیه السلام ـ آن چنان عدالت را در زندگی شخصی خود در زمان حکومت بر
مسلمانان به مرحله عمل درآورده بود که دوست و دشمن را به حیرت و شگفتی واداشته بود.
روزی معاویه از عقیل پرسید: داستان آهن تفتیده چیست؟ عقیل گفت: هنگامی که روزگار بر
من سخت شد و از فقر و تهیدستی جانم به لب رسید، پیش خود اندیشیدم که برادرم به
حکومت رسیده است و اموال زیادی در اختیار دارد، نزد او بروم و یاری بخواهم. با این
نیت، در تاریکی شب به کمک یکی از فرزندانم (ظاهراً در آن زمان عقیل در حدود هشتاد
سال داشته و از بینایی محروم بوده است.) به خانه علی ـ علیه السلام ـ رفتم.

او به پسرم گفت که ما را تنها بگذارد و از اطاق خارج شود. وقتی اطاق خلوت شد، علی ـ
علیه السلام ـ گفت: بیا نزدیک! بگیر! با یک دنیا حرص و طمع به گمان اینکه کیسه ای
طلا به من خواهد داد، به سرعت دستم را دراز کردم، ولی ناگهان آهن سرخ شده ای را به
دستم داد که از شدت سوزش و حرارت فریاد کشیدم و آن را به زمین انداختم.

در آن حال، علی ـ علیه السلام ـ به من فرمود: مادرت به عزایت بگرید! این حرارت آهن
است که انسانی آن را با آتش دنیا داغ کرده است. پس در فردای قیامت به من و تو چه
خواهد گذشت، اگر ما را به رشته زنجیر آتشین دوزخ بکشند! «أَتَئِنُّ مِنَ الْأَذَی
وَ لَا أَئِنُّ مِنْ لَظَی ؛[۱۲] آیا تو از آزار کوتاه مدت ناله می کنی، اما من از
آتش سوزان دوزخ ننالم!» و این آیه را تلاوت کرد: ]إِذِ الْأَغْ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.