پاورپوینت کامل اصول و ویژگیهای مردم سالاری دینی (۲) ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اصول و ویژگیهای مردم سالاری دینی (۲) ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصول و ویژگیهای مردم سالاری دینی (۲) ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اصول و ویژگیهای مردم سالاری دینی (۲) ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۱۲

سیدحسن اسحاقی

اشاره:

در بخش نخست این مقاله، اشاره­ای به دو دیدگاه در مورد جایگاه مردم در نظام اسلامی
داشتیم و سپس «دموکراسی» و «مردم سالاری» را تعریف کردیم. پس از آن، بحث اصول و
شاخصه­های مردم سالاری دینی را مطرح کردیم و یکی از آن اصول را ـ که اصل خدا محوری
بود ـ توضیح دادیم. اینک ادامه بحث را پی می­گیریم.

۲. مشارکت مردمی

مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش در یک
نظام مردم سالاری دینی، امری اساسی است؛ زیرا خداوند حاکم بر هستی، انسان را بر
سرنوشت خویش حاکم کرده است. از این رو، امور کشور در چنین نظامی، تنها به اتکای
آرای عمومی مردم مسلمان اداره می­شود. اراده عمومی در پروسه انتخابات و با انتخاب
مستقیم و غیر مستقیم رهبری، رئیس جمهوری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای
شوراهای اسلامی و… تحقق می­یابد و هیچ کس نمی­تواند این حق الهی را از انسان سلب
کند یا آن را در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.[۱]

مردم در جامعه اسلامی باید از چنان رشدی برخوردار باشند که زمینه لازم برای حضور
عاقلانه و مقتدرانه آنان در عرصه­های مختلف فراهم آید. اگر در جامعه­ای مردم از
دخالت در امور باز داشته شوند، به تدریج زمینه پیدایش استبداد فراهم می­آید.

یکی از مهم­ترین مصادیق مشارکت فعال مردم در عرصه­های مختلف، آزادی انتخاب و رأی
آنان می­باشد؛ چنانکه پس از رأی و بیعت مردم با امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ ، آن
حضرت به سعد بن ابی وقاص فرمودند:

«مردم با من بیعت کردند، تو نیز بیعت کن! او گفت: پس از آنکه همه بیعت کردند، من
بیعت می­کنم. امام فرمودند: از نظر من بر تو باکی نیست. سپس به مردم فرمودند: راهش
را باز کنید.»[۲]

۳. قانون محوری و قانون مداری

اصل عمل به قانون و رعایت حدود، امری عقلایی است. دین اسلام رعایت قوانین شرعی و
عمل به آنها را از واجبات می­داند و همگان را به دست­­یابی به سعادت دنیوی و اخروی
فرا می­خواند. مقام معظم رهبری نیز یکی از اصول مردم سالاری دینی را قانون محوری
بیان می­کنند. ایشان تحقق همه فضائل، آرمانها و اهداف را در سایه قانون و عدالت
می­دانند و عدالت را نیز تنها در صورت استقرار قانون ممکن می­شمارند.[۳]

اصولا در نظام اسلامی، قانون مظهر حق و عدل است و مأموریت آن اسقرار عدالت اجتماعی
و تعمیم آزادی و تضمین حقوق آحاد ملت است؛ چنانکه رهبر انقلاب می­فرماید:

«در نظام اسلامی باید همه افراد جامعه در برابر قانون و استفاده از امکانات خدا­داد
میهن اسلامی، یکسان و در بهره­مندی از مواهب حیات، متعادل باشند. هیچ صاحب قدرتی
قادر به زورگویی نباشد و هیچ کس نتواند بر خلاف قانون، میل و اراده خود را به
دیگران تحمیل کند.»[۴]

۴. شایسته سالاری

بر اساس این دیدگاه، عادل­ترین، آگاهترین، باتقواترین و باتدبیرترین افراد به سمت
کارگزاری حکومت اسلامی گمارده می­شوند. در رأس کارگزاران، حاکم اسلامی قرار دارد که
باید همه این ویژگیها را در حد بالا داشته باشد. تشخیص این امر نیز پس از انتخاب
مردمی، توسط خبرگان رهبری انجام می­گیرد.

رهبری در نظام مردم سالار دینی، از جایگاه ویژه­ای برخوردار است. از این رو، در
صورتی که از عدالت و تقوا برای رهبری امت اسلام بهره­مند باشد و دارای بینش صحیح
سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی و نیز بهره­مند از صلاحیت علمی
لازم برای فتوا دادن باشد، مستقیم یا غیر مستقیم از سوی خبرگان و نخبگانی که مردم
بر می­گزینند، انتخاب می­شود.

رهبری معظم انقلاب در این باره فرمودند: «حاکم دارای دو رکن و دو پایه است: رکن
اول، آمیخته بودن و آراسته بودن به ملاکها و صفاتی که اسلام برای حاکم معین کرده
است، مانند: دانش، تقوا و توانایی و تعهد… رکن دوم، قبول مردم و پذیرش مردم
است.»[۵]

۵. ارتقاء آگاهی

اگر عنصر اصلی مردم سالاری (انتخاب و تجلی اراده مردم در عرصه تصمیم­گیری سیاسی ـ
اجتماعی) بر پایه معرفت و شناخت کافی نباشد، محتوای مردم سالاری دینی رعایت نشده
است. به همین جهت، باید آگاهی و معرفت کافی در خصوص اهداف مردم سالاری و عنوانهای
مورد نظر برای انتخاب شدن وجود داشته باشد و رفتارهای انتخابی نیز بر همان اساس،
سامان پذیرد؛ حتی تکلیف و وظیفه که در مشارکت مردمی وجود دارد، منوط به شناخت است و
بدون شناختن، دانستن و خواستن، تکلیفی در این زمینه محقق نمی­شود.[۶]

حکومت بر آمده از دین، به بالا بردن سطح آگاهی عمومی در همه زمینهها با استفاده
درست از مطبوعات و رسانه­های گروهی اهتمام دارد و آموزش و پرورش را در همه سطوح
تعمیم می­بخشد و دست­یابی به آن را بر همگان آسان می­ سازد.

همچنین در جهت تقویت روح پژوهش، تتبع و ابتکار در تمام بسترهای علمی، فرهنگی و
اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان، گام بر می­دارد؛ زیرا بدون
ارتقاء آگاهی همگانی نیل به توسعه همه جانبه میسور نیست. به همین دلیل، دولت در یک
نظام مردم سالار دینی، موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه مردم تا
پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی گسترش
دهد.[۷]

در نظام ولایی، مردم حق دارند از مسائل حکومتی کاملا آگاه باشند و حکومت موظف است
آنان را در جریان امور بگذارد، مگر در مسائل محرمانه­ای که افشای آنها مصالح ملی و
عمومی را به خطر می­اندازد.

حضرت امیر ـ علیه السلام ـ در سخنی، وضع حکومت را چنان ترسیم می­کنند که گویی شخص
حاکم و برنامه­ها و کارهای حکومتی، به جز اسرار جنگی، باید در معرض دید و نظارت
مردم باشد: «اَلا وَ اِنَّ لَکُمْ عِنْدی اَنْ لا اَحْتَجِزَ دُونَکُمْ سِرّاً
اِلّا فی حَرْبٍ؛[۸] بدانید حق شماست بر من که چیزی را از شما نپوشانم، جز راز جنگ
را.»

همچنین به فرماندار مکه نوشتند: «وَ لا یَکُنْ لَکَ اِلَی النّاسِ سَفیرٌ اِلّا
لِسانَکَ وَلا حاجِبٌ اِلا وَجْهَکَ وَلا تَحْجَبَنَّ ذا حاجَهٍ عَنْ لِقائِکَ
بِها؛[۹]

بین تو و مردم هیچ واسطه­ای نباشد، مگر زبانت و پرده­ای نباشد، مگر صورتت و مبادا
نیازمندی را از ملاقات با خود منع کنی!»

۶. آزادی در انتخاب رهبری

ادیان الهی به ویژه اسلام، برای رهانیدن و آزادسازی انسان و بشر از قید و بندهای
استبداد و استعمار در دو بعد داخلی و خارجی، پا به عرصه حیات گذارده­اند. بنابراین،
طبیعی است که حکومت مردم سالاری دینی به تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی مردم،
بسیار اهمیت دهد و با نشر آزاد مطالب در مطبوعات و تبلیغات (در صورت عدم مباینت و
عدم تناقی با مبانی دین اسلام و حقوق عمومی) مخالفت نداشته باشد و حتی گروه­های
سیاسی، انجمنهای صنفی و اقلیتهای مذهبی را ـ مشروط به رعایت استقلال، آزادی و وحدت
ملی ـ در عقائد خود آزاد بگذارد و در عرصه اقتصادی نیز به هر کس، آزادی انتخاب شغل
دهد و با مجبور کردن افراد به پذیرفتن کاری مشخص مخالفت ورزد.[۱۰]

در بینش دینی، انسان موجودی آزاد و مختار است و حق تعیین سرنوشت خود را دارد و
می­تواند رهبری شایسته و کارآمد برای خود انتخاب کند. به اعتقاد شیعه، پیامبر و
امام باید معصوم بوده، از گناه، خطا و اشتباه مصون باشد و تعیین پیامبر و امام باید
از طرف خدا باشد؛ زیرا جز خدا کسی نمی­داند معصوم کیست.

از دیدگاه ولایت انتصابی، مشروعیت حکومت ولی فقیه نیز ناشی از نصب عام امامان ـ
علیهم السلام ـ است و مردم در تفویض ولایت به او هیچگونه اختیاری ندارند؛ اما در
کارآمدی حکومت نقش اصلی را دارند. بیعت گرفتن پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و
امامان ـ علیهم السلام ـ از مردم نیز برای کارآمد کردن ولایتشان می­باشد، نه برای
انتصاب آنان. در نامه امیرمؤمنان ـ علیه السلام ـ به شیعیان آمده است:

« وَ قَدْ کانَ رَسُولُ اللهِ ـ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ـ عَهِدَ اِلَیَّ
عَهْداً فَقالَ یَابْنَ اَبی طالِبٍ لَکَ وِلاءُ اُمَّتی، فَاِنْ وَلُوکَ فی
عافِیَهٍ وَاجْمَعُوا عَلَیْکَ بِالرِّضا فَقُمْ بِاَمْرِهِمْ وَاِنِ اخْتَلَفُوا
عَلیْکَ فَدَعْهُمْ؛[۱۱] پیامبر به من سفارش کرد ولایت امت من با توست ای فرزند
ابی­طالب! پس اگر در آسایش و آرامش تو را به ولایت برگزیدند و با خرسندی بر تو
توافق کردند، امر ایشان را به پادار و اگر بر تو اختلاف ورزیدند، آنان را ]با آنچه
در آن­اند،[ رها کن!»

شرط کارآمدی حکومت، انتخاب آزادانه حاکمان توسط مردم است. حضرت امیر ـ علیه السلام
ـ نیز کسی را به بیعت با خویش مجبور نکردند. ایشان در نامه­ای به طلحه و زبیر
نوشتند: « وَ اِنَّکُما مِمَّنْ اَرادَنی وَ بایَعْنی وَ اِنَّ الْعامَّهَ لَمْ
تُبایِعْنی لِسُلْطانٍ غالِبٍ وَ لا لِعَرَضٍ حاضِرٍ؛[۱۲] شما به اختیار خود با من
بیعت کرده­اید و همانا مردم به خاطر سلطه غالب و یا به خاطر مال و ثروتی آماده، با
من بیعت نکرده­اند.»

۷. خدمتگزاری

در جامعه دینی، حاکمان منتخب، پاسخ­گوی مردم و خدمت­گزار واقعی آنان خواهند بود. در
حقیقت، مردم در این نظام محوریت ویژه­ای برای انتخاب و به قدرت رساندن کارگزاران
دارند؛ چنانکه رهبری به این امر اشاره دارند:

«مردم سالاری هم دو سر دارد: یک سر مردم سالاری عبارت است از اینکه تشکل نظام به
وسیله اراده و رأی مردم صورت بگیرد؛ یعنی مردم نظام را انتخاب می­کنند، دولت را
انتخاب می­کنند، نمایندگان را انتخاب می­کنند… .»[۱۳]

در این نظام باید حاکمان برای رضایت عمومی تلاش کنند و مردم را صاحب حق و دارای
کرامت و ارزش بالا بدانند و به توصیه مهم رهبر انقلاب جامه عمل بپوشانند:

«تکلیف و وظیفه مسئولان در نظام جمهوری اسلامی ایران، به کارگیری تمام توان برای
خدمت به مردم است.»[۱۴]

ایشان در جای دیگر می­فرمایند:

«در مردم سالاری دینی، فلسفه مسئولیت پیدا کردن مسئولان در کشور، این است که برای
مردم کار کنند؛ مسئولان برای مردم­اند و خدمت­گزار و امانتدار آنها هستند.»[۱۵]

«در حکومت دینی، امام به معنای پیشوا و رهبر است. مفهوم رهبر با راهنما متفاوت است؛
رهبر کسی است که جمعیتی واقعی را به دنبال خود می­کشد و خود پیش قراول و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.